وقف نامه مدرسه چهارباغ اصفهان
و با سردری فوقالعاده مجلل، صحن، گنبد، مناره، مسجد و حجرات زیبا از لحاظ هنر کاشیکاری و ظرافت معماری از نفایس اصفهان به شمار میرود، بین سالهای 1112 تا 1128هـ.ق ساخته شده است. مساحت ساختمان و صحن مدرسه قریب 8500 مترمربع و طول صحن از مشرق به مغرب 5 /65 و عرض آن از شمال به جنوب 5 /55 متر است. (2)
ساختمان مدرسه مانند اغلب مدارس قدیمی دوطبقه است و دورتادور طبقه فوقانی و تحتانی، حجرات طلبهنشین قرار گرفته است. در چهار طرف مدرسه همچنین چهار ایوان طراحی شده که به گفته صاحب کتاب نصف جهان فی تعریفالاصفهان این چهار ایوان «همه مسجد آن مدرسه است.» (3) لیکن مجموعه این بنای پرشکوه به نام مدرسه چهارباغ شهرت دارد.
در طرف شمال مدرسه بازارچهای که نمونهای از بازارهای آباد دوران صفویه است و در سمت شرق، کاروانسرای بزرگی که به نام سرای فتحیه (4) مشهور است،
قرار دارد و این هر دو یعنی سرا و بازارچه را مادر شاه سلطان حسین وقف بر مدرسه کرده است که عایدات آنها به اضافه عایدات سایر موقوفات مدرسه نظیر مزرعه باغملک در چهارمحال و احمدآباد کاشان خرج مدرسه شود. (5)
شاه سلطان حسین نیز در سال 1118هـ.ق که ساختمان آجری مدرسه مشرف بر تمامشدن بود، طی وقفنامهای ـ که متن کامل آن در مقاله حاضر آمده است ـ تمامی زمین مدرسه، گنبد، ایوان و شبستان متصل به آن و ایوان جنوبی و صفّه مغربی قرینه در را به صیغه مسجد، وقف کافه شیعیان اثنیعشریه کرد.
و حجرههای تحتانی و فوقانی را وقف بر طالبان علوم دینیه اثنیعشری صحیحالاعتقاد نمود. همچنین عرصهها، حوضها، چاه، مطبخ و باقی عمارات مدرسه وقف طالب علمان و نمازکنندگان در مسجد و سایر صادرین و واردین گردید.
نسخه اصل وقفنامه مزبور اکنون به شماره 8549 در موزه ایران باستان موجود است (6) و استاد محمدتقی دانشپژوه در جلد دوم نشریه نسخههای خطی طی فهرستی که از نسخههای خطی موزه ایران باستان ارائه دادهاند، در خصوص این وقفنامه چنین نگاشته اند:
وقفنامه شماره 8549، رقاع با قلم میرزا احمد نیریزی مورخ 1129، با گواهی به این مطلب در ص ع [منظور صفحه عنوان] با سرلوح و حاشیهسازی و جدول و ستونبندی به زر و لاجورد و شنگرف. عنوان زرین، کاغذ فرنگی، جلد تیماج سرخ با آستر چرمی سبز، 48 گ در 1259 در کتابخانه بهمنمیرزا پسر عباسمیرزا بوده است.
درباره وقف ابوالمظفر ابوالمنصور شاه سلطان حسین موسوی حسینی صفوی بهادرخان است زمین مسجد و مدرسه پهلوی چهارباغ شهر سپاهان را که نزدیک به نُهجریب است با تولیت پادشاه وقت و مورخ 15 رجب 1118 با گواهی محمد مؤمن وزیر دیوان و جمالالدین محمد خوانساری و محمدباقر پسر اسماعیل حسینی خاتونآبادی مدرس همین مدرسه سلطانی و محمدباقر حسینی و محمدزمان حسنی حسینی. (7)
همانطور که استاد دانشپژوه اشاره کردهاند در صفحه عنوان وقفنامه توضیحی وجود دارد که متن کامل آن چنین است:«رساله خط میرزا احمد به تاریخ سنه هزار و دویست و پنجاه و نه، داخل کتابخانه نواب شاهزاده کامیاب بهمنمیرزا بهینخلف ولیعهد مغفور مبرور عباسمیرزا گردید. فی شهر شعبان سنه 1259»
«این وقفنامه را نواب مستطاب محمدرحیم میرزا ولد مرحوم مغفور شاهزاده به رسم یادگاری به بنده مرحمت نمودند. چندی هم به عاریت نزد من خواهد بود.
فی شهر رجب 1315، جعفرقلی»
[سجع مهر]: یگانهگوهر دریای خسروی بهمن
به روی دو صفحه نخست وقفنامه همچنین سه سجع مهر به این شرح وجود دارد که متعلق به شهود وقفنامه است، وجود این مهرها حاکی از آن است که وقفنامه سواد نبوده بلکه نسخه اصل است.
ـ المتوکل علیاللّه الملک الغنی، عبده محمدباقر بن سیدحسن الحسینی 1106.
ـ نصر مناللّه و فتح قریب، عبده سیدمرتضی حسینی 1118.
ـ لاالهالااللّه الملک الحق المبین، عبده فتح علی 1124.
سجع مهر نخست متعلق به محمدباقر حسینی صدر خاصه شاه سلطان حسین صفوی است که به عنوان شاهد چهارم، صحت وقفنامه را تأیید و مهر کرده است. سجع مهر دوم مربوط به سیدمرتضی حسینی داماد شاه سلطان حسین صفوی است.
وی فرزند میر سیدعلی خلیفه سلطانی مرعشی و نواده میرزا سیدحسین سلطان العلماء دانشمند و وزیر مشهور روزگار شاه عباس دوم (1077ـ1052هـ.ق) است. (8) سیدمرتضی همچنین پدر ابوتراب میرزا است که کریمخان زند او را در رجب 1163 با نام شاهاسماعیل سوم پادشاه خواند و پایان کار وی در مجمعالتواریخ مرعشی آمده است. (9)
سیدمرتضی حسینی در اواخر عهد شاه سلطان حسین «صدر» شد و چنان که پیداست تا چندسال از دوره طهماسب دوم را نیز در این مقام بوده است. مهر و توقیع او در سجلات برخی از وقفنامههای شاه سلطان حسین دیده میشود. (10).
مهر سوم با نقش «فتحعلی» به نظر میرسد متعلق به فتحعلیخان داغستانی اعتمادالدوله شاه سلطان حسین باشد. وی که از رجال نامی دربار آخرین پادشاه صفوی بوده است و عاقبت به واسطه توطئه و دسایس دشمنان در 1132هـ.ق از صدارت عظمی برکنار و کور گردیده، شهادت و سجع مهرش در حاشیه وقفنامه دیگر عهد شاه سلطان حسین که به شماره 8550 در موزه ایران باستان نگهداری میشود نیز موجود است. (11)
همچنین با دقت و توجه به تاریخ سجع مهر فتحعلیخان میتوان دریافت که وی ششسال بعد از نگارش وقفنامه حاضر آن را مهر کرده است.
نکته دیگری که ذکر آن در پایان این مقدمه مختصر حائز اهمیت است، کتابت وقفنامه به قلم احمد نیریزی است. وی که شرح حال و آثارش به طور مفصل در جلد چهارم کتاب احوال و آثار خوشنویسان آمده، (12) از بزرگترین نسخنویسان اواخر عهد صفوی بوده است؛ و این خود شاید ارزش هنری خاصی را برای وقفنامه ایجاد کند که امید است ارائه آن مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد. (13)
هو الواقف علی نیات العباد
بسم اللّه الرحمن الرحیم
مصباح صباح عبادت و مفتاح فلاح و سعادت، حمد و سپاس بیقیاس واقف سرایر و دانای ضمایر ـ تعالی شأنه و عظم سلطانه ـ تواند بود که به مفاد کریمه «لقد خلقنا الانسان (ا ـ آ) فی احسن تقویم» (14)
به معماری مشیّت ازلی و دستیاری قدرت لمیزلی بنیان مدرس وجودِ محمود انسان را مبتنی بر چهار ارکان و مشحون از حجرات شایان در کمال زیبایی و نهایت حکمت و شناسایی بنانهاد و مدرِّس عقلِ حق شناس و رئیس حسّ مشترک و طلبه حواس و تلامذه قُوی و خدمه اعضا را به وضع لایق و طور موافق جابه جا در آن مقامِ والا جای داده، از موقوفاتِ (1 ـ ب) قرای اربعه اخلاط به تولیت روح حیوانی وظایف صالحه جهت آنان مقرر نمود.
و کارکنان ماسکه و هاضمه و مباشران غاذیه و نامیه را جهت نظام این بنای بلند و انتظام چنین اساس ارجمند به خدمات دلپسند مأمور فرمود که انوار وحدانیتش ظاهر و نمایان و اسرار صمدانیتش باهِر و عیان و قلوب اهل ایمان، کنزالعرفان جواهر زواهر تدبر و تعقل و لسان شکرگوی ارباب ایقان، مفتاحالجنان عواطف (2 ـ آ) خالقِ جزو و کل تواند گردید.
و قنادیل صلوات نامیات سزاوار آویزه روضه معطر و مرقد مُعنبر کشاف حقایق انوار مشکوة لمعات اسرار، شفیع هر دو سرا، خاتم انبیا، افضل اصفیاءاللّه ـ صلیاللّه علیه و آله ـ تواند بود که طاق مسجد عبودیتش را به مصباح «انّا ارسلناک شاهدا و مبشّرا و نذیرا و داعیا الیاللّه باذنه و سراجا منیرا» (15) روشن و از جواهرخانه غیب، خاتم کرامتش را به نگین «ما کان (2 ـ ب) محمد اَبا احد من رجالکم و لکن رسولاللّه و خاتمالنبیین» (16)
و نقود نامعدود تحیّت و سلام شایسته نثار بارگاه مشارقِ انوار هدایت، ینابیعِ اسرار امامت، بروج دوازدهگانه فلکِ قدرت کامله ذیالجلال، دُرر یگانه بحر بیکرانِ مرحمتِ شامله ایزد متعال، مخصوصین به آیه کریمه «انّما یریداللّه لیذهب عنکم الرّجس اهلالبیت و یطهّرکم تطهیرا» (17)
منصوصین به حدیث صحیح «مَثَل اهل بیتی (3 ـ آ) کمثل سفینة نوح من رکب فیها نجی و من تخلّف عنها غرق» (18) به نصّ سید انبیاء برگزیدگان خالق اکبر، ائمه اثنیعشر تواند بود که حجرات قلوب مؤمنین را مساکن طیبه طلبه محبت و ولای ایشان نمود و کتب خانه صدورِ پرنور آنان را وقفِ عام قاطبه انام فرمود.
خصوصا صاحب مقام «انت منّی بمنزلة هرون من موسی» (19) باب دارالعلم «انا مدینةالعلم و علی بابها» (20) مظهر انوار «هل اتی» (21) دانای رموز «لو کشف الغطا» (22) مطلعالنجوم (3 ـ ب) عوارف خالق خافقین، مجمعالبحرین سعادات نشأتین، اسداللّهالغالب و غالب کل غالب و مطلوب کل طالب، امیرالمؤمنین و امامالمتقین و یعَسوبالدین و قائدالغُرّالمحجّلین علی بن ابیطالب صلواتاللّه و سلامه علیه و علیهم اجمعین الی یومالدین.
اما بعد، بر واقفان مواقف دانایی و راتبهداران رتبه شناسایی و بینایی که مزرع بال صفامآل در کشتزار آمال خیر اشتمالشان از (4 ـ آ) سرچشمه فیض فضل ایزد منان و ینابیع مراحم بیکران خداوند مستعان سیراب و ریّان و منبت الوان ریاحین معارف بیپایان باشد ظاهر و آیان و به دلایل عقلیه مبرهن و نمایان خواهد بود که در دارالسرور چهارباغ دنیا و این سرور مرور بیثبات و وفا که مکان وقوف و اقامت و جای استقرار و استراحت نیست، مستحق وظایف سعادات دوجهانی و سزاوار سکنای حجرات (4 ـ ب) بهشت جاودانی، آن سعادتمند صاحب هوش و توفیق رهبرِ نصیحتنیوش است که به موجب آیه وافی هدایه «لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبون» (23)
نقد حیات مستعار و طلای کاملعیار عمر عزیز خود را بر طبق کریمه «من کان یرید حرث الاخرة نزد له فی حرثه» (24) صرف خریداری ضیاع و عقار جهانِ بابقا و خرجِ آبادیِ محل قرارِ آن سرا نموده همت بلند و نیت ارجمند را به مؤدّای صدق انتمای «اناللّه یدخل» (5 ـ آ)
الذین امنوا و عملوا الصالحات جنات تجری من تحتها الانهار» (25)و فحوای هدایت اقتضای «لکن الذین اتقوا ربّهم لهم غرف من فوقها غرف مبنیة تجری من تحتها الانهار وعداللّه لایخلف اللّه المیعاد» (26) بر اعلای بنای خانه آخرت و تحصیل غرفات باغ جنت مصروف دارد و مال و منال دنیوی و ملک و مستغل مکتسبی را به مضمون حقیّت مشحون «مثلالذین ینفقون اموالهم فی سبیلاللّه کمثل حبّة انبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة واللّه (5 ـ ب) یضاعف لمن یشاء» (27)
در راه خداوند ذوالجلال و سبیل رضای قادر متعال و رعایت حال مسلمین و اعانت عجزه و مساکین که موقوفعلیه فوز ابدی و نجات سرمدی است وقف و صرف نماید تا جمعی کثیر از اهل ایمان الی انقراضالزمان از آثار آن خیرِ جاری بهرهیاب و تهیدستان دارِ اعتبار و تنگمایگان دِرهم و دینار از فواید و عواید آن صاحبنصیب و کاملنصاب گردند.
و از آنجا که احراز مثوبات «یوم تجد (6 ـ آ) کلّ نفس ما عملت من خیر محضرا» (28) و رفع درجات عالیه فردوسِ اعلی در روز جزا پیوسته منظورِ نظرِ انورِ مهر اثرِ خورشید ضیا و قرار دادِ خاطرِ فیضْمظاهرِ معدلتآرایِ نوابِ کامیابِ فلک جناب، مقدس القاب عالم و عالمیان مآب، شاهنشاه دینپناه ظلاله المنصور المؤید من عنداللّه، بانی مبانی شریعتپروری، مشیّد ارکان معدلتگستری، باسطِ بساطِ عدل و داد، ماحیِ آیات جور و بیداد، بنده خاکسار (6 ـ ب)
آستان سید انبیا، چاکرِ دربارِ سَرورِ اولیا و اصفیا، خادم عتباتِ ائمه اثنیعشر، مروّج سنن سنیّه حضرت خیرالبشر ـ علیهم صلواتاللّه الملک الاکبرـ واسطه نظام لیالی و ایام، شیرازه اوراق شهور و اعوام، گردون رفعتی که عنوان منشورِ باهرالنورِ شهریاریش به طغرایِ غرّایِ «قل اللهم مالک الملک تؤتی الملک من تشاء» (29)
مطرّز و موشّح است؛ آسمان شوکتی که دیباچه فرمان فرمانفرمایی و (7 ـ آ) جهانداریش به سرلوح زیباییِ «و اتیناهم ملکا عظیما» (30)مزیّن و منقّش است؛ پادشاهی که در اثباتِ شرعپناهیش دادخواهی و ظلمکاهی گواهی است کافی، و بر کمال آگاهیش غوررسی و حقگزاری بیّنهای است وافی؛ شاهنشاهی که به معماریِ پیروی اجداد طاهرین، بنای استوار دین مبین را به نحوی محفوظ دارد که از بدخواهی مخالفین تزلزل را به ارکان رصین آن راه نیست و به باغ پیرایی متابعتِ طریقه معصومین (7 ـ ب)
گلشنِ روی زمین را رونقی داده که به مثابه فردوس برین مطرّا و مصفّا و از نقص منزّه و بری است. صاحب نسبِ بزرگوار نبوی، فایز حسب بااعتبار علوی، پشت و پناهِ اهل ایمان، مظهر آثار لطف و احسان، سلطان سلاطین زمان، پادشاه پادشاهنشان، السلطان بن السلطان، الخاقان بن الخاقان ابوالمظفر ابوالمنصور شاه سلطان حسین الصفوی الموسوی الحسینی بهادرخان مدّاللّه (8 ـ ب)
تعالی ظلال معتدله علی مفارق الأنام و جعل دولته متصلة بدولة صاحبالزمان ـ علیهالصلوة والسلم ـ است تا در عرصه محشر و روز عرض اکبر در زمره «الذین یرثون الفردوس هم فیها خالدون» (31) و فرقه «اولئک یسارعون فیالخیرات و هم لها سابقون» (32) منتظم و به نعیم لایزال و سلطنت ملک عدیمالانتقال نیز فایز گردند.
آن خدیو اهل جهان و شاهنشاه پیر تدبیرِ بخت جوان، سلطنت عظمی و ملکت کبری و فرمانفرمایی روی زمین (8 ـ ب) و حکمرانی بساط ارضین را که زیبنده آن خسروِ عدالت آیین است، آلت تقویت اساس دین مبین و واسطه استحکام بنیان شرع متین ساخته، مدام در انتشار شریعت حضرت سیدالمرسلین و اشتهار شعایر ائمه معصومین ـ علیهم صلواتاللّه الملک المعین ـ صرف همت و بذل جهد میفرمایند:
و اعظم وسایل تحصیل این مقصد جلیل و عمده جهات تکمیل این مرام اصیل، تکثیر علمای اعلام (9 ـ آ) و فضلای سعادتفرجام که حاملان علوم و آثار نبوی و ناقلان احادیث و اخبار مصطفویاند و رواج شرع و علم و رفاه طالبان و اهل آن است و تهیه اسباب آن فریق توفیق رفیق و تربیت مایحتاج آن جمع به رعایت حقیق، قوییاوری است.
برین امر خیریتقرین و اقویمعین. لهذا نسایم عبهرشمایم این مقاصد خیرانجام از گلستان باطراوت صدق (9 ـ ب) نیت آن اعلیحضرت، عطررسان مشام مرام جهانیان و بوارق انوار این مهامِ نیکوفرجام از مهر درخشان صفای طویت آن خسرو بلندهمت، ضیاگسترِ ساحتِ امنیت اهل ایمان گَشته کارگزاران آستان آسماننشان و کارکنان دولت ابدبنیان را که در وقوف و امانت به مرتبه کمال ستوده و در وثوق و دیانت به قسطاس امتحان آزموده .
و از نهایت اعتماد (10 ـ آ) و اخلاص خازن اسرار سلطانی و به وفورِ متانت و اختصاص، محرم خلوتسرای قرب خاقانی بودند، مأمور امر واجبالاذعان و پذیرای فرمان قضا جریان به بنای مسجدی عالیشأن و مدرسه [ای] بلندارکان در جنب چهارباغ دارالسلطنه اصفهان جنتنشان ـ صانها عن طوارق الحدثان و اداماللّه ظل حامیها اعظم سلاطینالزمان علی مفارق اهلالایمان ـ (10 ـ ب) ساختند.
و در این اوانِ میمنت اقتران که به توفیقات سبحانی و تأییدات صَمَدانی شاهد این مأمول در آیینه حصول جلوهگر گردید قربة الیاللّه تعالی و طلبا لمرضاته وقف صحیح لازم شرعی مؤبّد و حبس صریح جازمِ ملّی مخلّد نمودند همگی و تمامی زمین آن را که به حسب مساحت موازی نُه جریب و کسری است.
با تمامی اعیان مستحدثه در آن به این تفصیل که اصل گنبد و ایوان و (11 ـ آ) شبستان متصل به آن و ایوان جنوبی قرینه آن و صفه مغربی قرینه در را به صیغه مسجد وقف مؤبد نمودند بر کافه شیعیان اثنیعشریه که در آن اماکن صدق مواطن به اقامت صلوات و سایر طاعات و عباداتِ جناب مجیبالدعوات قیام و به نشر علوم دینیه و معارف یقینیه و مواعظ دلنشین موافقِ طرقِ ائمه طاهرین ـ علیهم افضل صلوات المصلّین ـ اقدام نمایند (11 ـ ب) و حجرههای تحتانی و فوقانی را وقف مؤبّد نمودند بر طالبان علوم دینیه که اثنیعشری المذهب و صحیحالاعتقاد باشند و به دستور معمول در آن حجرهها سکنی و به تحصیل علوم شرعیه اشتغال نمایند و عرصههای مدرسه و حوضها و چاه و مطبخ و باقی اعیان و آلات و عماراتی که در آنجا ساخته شده هریک را وقف مؤبّد نمودند که در مصالح طالب علمان و نمازکنندگان (12 ـ آ) در مسجد و سایر صادرین و واردین صرف شود.
و آن خاقانِ کسریغلام و قاآنِ سلیمانمقام ـ لازال مؤیدا بالنصر والفتح الی یوم القیام ـ تولیت مسجد و مدرسه و مایتعلق بهما را تفویض نمودند به نفس نفیس خود مادامت الدنیا معمورة بوجوده الاشرف الاَعلی و اهل الارض مستفیضة من فیض ذاته المکرم المعلّی و بعد از خود به هرکس که سلطان (12 ـ ب) وقت و پادشاه عصر باشد و اراضی و اعیان مزبوره را از ملکیت خود اخراج نموده به تصرف وقف دادند و الحال ید آن خسروِ جمنشان و سلطانِ سلاطین زمان ید تولیت است و به عنوان ملکیت بر آنها تسلطی و حقی ندارند و بر این نهج صیغه شرعیه جریان یافت وقفا لازما بتا بتلاً صحیحا صریحا شرعیا مؤبدا مخلدا بحیث لایباع و لایوهب و لایرهن الی ان یرث (13 ـ آ) الارض و من علیها واللّه خیرالوارثین.
و تغییردهنده وقف مزبور و تبدیلکننده شرح مسطور به سخط و غضب کردگار و لعن و نفرین رسول خدا و ائمه اطهار گرفتار و در عرصه محشر از شفاعت حضرت پیغمبر بیبهره و نصیب گردد. «فمن بدّله بعد ما سمعه فانّما اثمه علی الذین یبدّلونه انّاللّه سمیع علیم.» (33)
و اعلیحضرت واقف ـ آمنه اللّه تعالی فی جمیع المواقف و جعل (13 ـ ب) عوایده الیالأنام عایدة الیه فی یوم القیام ـ ثواب وقف مذکور را قربة الی اللّه تعالی هدیه نمودند به ارواح مطهره حضرات مقدسات سدرهمَرتباتِ عرشدرجات چهاردهمعصوم ـ صلواتاللّه علیهم اجمعین ـ که اول ایشان حضرت رسالتمآب، برگزیده جناب ربالارباب، شهریار مدینه طیبه پیغمبری، متولی ملک هدایت و رهبری، مالک مملکت (14 ـ آ) «کنت نبیا و آدم بین الماء والطین» (34) صاحب رتبه «و ما ارسلناک الاّ رحمةً للعالمین» (35) خیرالبشر و شفیع یوم المحشر سید انبیاء محمد مصطفی ـ صلیاللّه علیه و آله و سلم ـ و آخر
ایشان امام ثانیعشر قایممقام حضرت پیغمبر، جواهر ثمین امامت را خاتم، وارث انبیا از خاتم تا آدم، خازن علوم مکنونه الهی دانای اسرار خلایق از ماه تا ماهی، حاکم بحق میان مردم، وجودش محقَق، اما از (14 ـ ب) نظرها گم، قرآن ناطق و پیشوای صادق، بقیةاللّه فیالارضین و خلیفته علیالخلق اجمعین صاحبالزّمان ـ علیه صلواتاللّه الرحیم الرحمن ـ است. و کان بتوفیق الباری ذلک الوقف والخیر الجاری والاتیان بالصیغة و تحقق التخلیة و تحریر تلک الوثیقة فی منتصف شهراللّه الاصبّ رجبالمرجّب سنة ثمان عشر و مائة بعد الالف من الهجرة المقدسة النبویة المصطفویة علی مهاجرها آلاف الصلوات (15 ـ آ) والسلم والتحیة.
مسجد و مدرسه مزبوره را با توابع به تفصیلی که در متن قلمی شده وقف نمودم. تغییردهنده وقف مذکور بهلعنت خدا و نفرین رسالتپناهی و ائمه طاهرین ـ صلواتاللّه علیهماجمعین ـ گرفتار گردد. (15ـ ب) [محل مهر شاه سلطان حسین صفوی]
سجلات
هوبسم اللّه الرحمن الرحیم
چون به مضمون خیریت مشحون که به خط گوهرنگار و عبارات والای درربار که روشنیبخش دیده اعتقاد است، تأیید وقف مدرسه و مسجد مبارکه که باعث احیای علوم دین و انتشار احادیث جناب اقدس خاتمالنبیین و امامالمتقین و ائمه طاهرین قرین حال (16 آ) قبله صوفیزادگان که جانم فدایش باد گردیده و این صوفیزاده را به رخصت ترقیم شهادت سرافراز فرمودهاند، امید که ذات اقدس که مروّج مذهب حق و باعث آرامش عالم است به عمر طبیعی در کامروایی رسیده، سایه آفتاب پایه بر مفارق عالمیان خصوص صوفیزادگان به عنایت ملک منان تابنده باد. بالنبی و آله. بنده خاکسار محمد مؤمن وزیر دیوان. (36)(16 ب)
[محل مهر محمد مؤمن وزیر دیوان]
بس ماللّه الرحمن الرحیم
الحمـدللّه الواقف علی النیات المطّلع علی الخفیات الکریم الذی لایُخیّب مَن وقف علی بابه و لایجبه بالرّدّ من توجه الی جنابه والصلوة والسلم علی من احیی ببعثته مدارس الایات الباهرة و حفظ معلام الدین بالمستحفظین من عترته الطاهرة.
اما بعد فقد شرّفنی السلطان (17 آ) الاعظم والخاقان الاعدل الاکرم الذی بلغ مسامع العالمین صیت احسانه و طلع فیالآفاق طوالع امتنانه ـ لازالت ریاض سلطنته مخضّرة بمیاه الخیرات الجاریة و مثمرة لما تشتهی الأنفس من فواکه التمتعات الباقیة ـ با شهاده لی علی ما زبر فی هذه الصحیفة الشریفة المنیفة و سفر فی هذه الرقیمة الوثیقة الانیقة و انا الداعی لخلود دولته القاهرة السنیة و اُبُود (17 ب) سلطنته الباهرة البهیة. الفقیر الی عفو ربه الباری؛ ابنحسین جمالالدین محمد الخوانساری (37) اوتیا کتابهما یمینا و حوسبا حسابا یسیرا.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه الذی حبس عن ادراک کنه ذاته افهام من یعقل و یعرف و منح من سلک سبیل عبودیته الامان یومالموقف والصلوة والسلم علی سید (18 آ) الاصفیا، و خاتمالانبیاء محمد الذی بنی له بناء الکونین و دار به مدارس الدارین و علی اهل بیته المعصومین الذین وقف علیهم الوقوف علی حقایق الکتاب و فوّض الیهم تولیة امرالدین الی یومالحساب سیّما امیرالمؤمنین الذی کان لمدینةالعلم بابا و قام بوظائف الخیر و قال صوابا.
و بعد فقد اشرق من مشرق العظمة والجلال و طلع من مطلعالدولة والاقبال (18 ب) شارق الامر المطاع اللازم الاتباع ـ جعلهاللّه متبوعا لاولیالأمر فی جمیع الأرباع والاصقاع ـ بایقاع الوقف و توابعه علی النحو المذکور فی الصک المسطور بوکالة اعلیحضرة الواقف سلطان السلاطین و خاقان الخواقین الذی برع فی العلی علی العالمین و رفع ذکره الی اعلی علیین ـ لازالت شموس دولته علی رؤس الأنام مشرقة منیرة و مازالت بیضاء سلطنته من وسط سماءالدوام (19 آ) و هی مستنیرة ـ فلما او قضی الشرف والافتخار فی موقف الامتثال والایتمار و اجریت الصیغة و راعیت التخلیة و سایر ما یلزم رعایته فی صحة الوقف و لزومه علی النهج المقرر فی الشرع الاطهر الانور. کتبتُ هذه الکلمات بامره الاشرف الاعلی ـ اعلاه اللّه ابدا ـ و انا الداعی لدوام دولته القاهرة العظمی و خلود ایام ملکته الباهرة الکبری محمد باقر بن اسمعیل الحسینی (19 ب) الخاتونآبادی (38) المدرس فی المدرسة الجلیلة السلطانیة الموقوفة المزبورة، وفّقهاللّه علی الصواب و وفّقه لحسن المآب.
[بسماللّه الرحمن الرحیم]
الحمدللّه الذی تقبل عبادة الواقف علی صراطه المستقیم و استجاب دعاء الساجد علی قواعد الشرع القویم و لم یجعل قانتا من رحمته قانطا و لا راکعا من الآئه خائبا و بنی معالم الدین (20 آ) و رفع مقام العالمین و وفّقهم بمدارسة الکتاب والاهتداء الی ما هو الصواب و تشیید العقاید علی وجه اتم و تحریر الحجج الواضحة بالقلم و «علم الانسان ما لم یعلم» (39) والصلوة والسلم علی احمد الرسل و هادی السبل، المبعوث علی الکل الذی جعلاللّه قبلته قبلة ترضی و معبده مسجدا اُسّس بنیانه علی التقوی و آله الاطهار الذین علموا احکام التنزیل و (20 ب) اسرار التأویل و حفظوا ما اتی به النبی و نزل به جبرئیل.
اما بعد فقد صرت واقفا علی مدلول الصحیفة الشریفة الصحیحة الشرعیة هذه و شاهدا علی مفهوم النمیقة الوثیقة الملیة هاته و کتبتُ الشهادة بامر الاعلی المطاع النافذ فی الأرباع الصادر عن اعلی حضرة الواقف المالک للرقاب ـ ابّداللّه دولته ما شرق شارق علم من مطالع الافکار (21 آ) و زین المعابد بالصلوات والاذکار ـ و انا الداعی لأبود دولته القاهرة الباهرة العلیة السنیة والمستدعی لخلود سلطنته البهیة الزکیة الحسنة الحسینیة محمد باقر الحسینی. (40)
[محل مهر محمد باقر الحسینی]
[بسماللّه الرحمن الرحیم]
نحمدک یا من وقفت عند وصف کما له ثواقب الأفهام و عجزت دون نعت جلاله لطائف (21 ب) الاوهام و نصلّی علی من تمّت الصلوات بالصلوة علیه؛ النبی و آله البررة الکرام ما دامت المساجد معاکف و معابد للأنام والمدارس مواقف و موارد لاولی البصائر والاحلام.
و بعد فقد شرّفنی قبلة السلاطین و امامهم و خیرالخواقین و همامهم الذی حاز قصب السبق عن سائر ملوک البلاد باستباق الخیرات و جمیع بیدر الذخر لیوم الحصاد بالتبادر الی (22 آ) القربات السلطان الاعظم والخاقان الافخم و وقفنی علی وقف هذه المدرسة المبارکة لکسب فنون العلم والعرفان و ذا المسجد المؤسس بنیانه علیالتقوی والرضوان، جامعا بهما بین العلم والعمل راجیا فیهما الفضل المرتجی والخیل المؤمل نسأل اللّه الذی یربی الصدقات ان یصیر سعیه المقرون بصفاء الطویة مشکورا و یجعل له خیرا من (22 ب) ذلک جنات تجری من تحتها الانهار و یجعل لها قصورا. فصرت شاهدا علی وفق ما زبر فی هذه النمیقة الانیقة و سطر فی هاته الوثیقة الرشیقة و کتب الداعی لخلود دولته السنیّة القاهرة الباهرة السلطانیة. (41)
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه مالک الملک الواقف الذی موقوف علی ایجاده وجود خزائن الجبال و ذخائر البحار والصلوة والسلم علی خاتم رسله و انبیائه الاخیار محمد الهادی لاقامة مراسم شریعته والتّفقّه فی دینه بامر سلاطین الامصار باحداث المساجد والمدارس للعباد و اولی الافکار و آله الابرار سیّما امیرالمؤمنین و امامالمتقین ابیالسّبطین الحسن والحسین سیّدی شباب اهلالجنة التی تجری (23 ب) تحتها الانهار وجدّ بقیة الائمة الطاهرین الذین اخرهم حجةاللّه القآئم صاحبالزمان و قاتلالکفار صلوة دائمة بدوام اللیل والنهار.
و بعد فقد امرت عن اعلیحضرة الواقف اعنی مالک رقاب الامم سلطان سلاطین الترک والعرب والعجم ـ لابرح عدله و امتنانه علی مفارق الانام منشورا و لازال تفضله و احسانه فی صفحات الایام مشهورا ـ بان اشهد (24 آ) علی وقوع الوقف المؤبّد علی نهج... (42) [الشرع] المقدسة و اقترانه بشرائط الصحة واللزوم المقرّرة حسبما زبر فی هذه الصحیفة والحجة المعتبرة المبارکة المنیفة و انا الداعی لدوام الدولة الموبدة السلطانیة ـ لازالت موبدة بالالطاف الربانیة والعنایات السبحانیة ـ محمد زمان الحسنی الحسینی.
حرّره العبد الاقل الداعی لابود الدولة القاهرة احمد النیریزی فی سنة 1129 (24 ب)
پی نوشت :
1- نام این مدرسه امروزه به مدرسه امام صادق (ع) تغییر یافته است.
2- مجتبی ایمانیه: تاریخ فرهنگ اصفهان، اصفهان، دانشگاه، 1355، ص132. .
3- محمدمهدی بن محمدرضا الاصفهانی: نصف جهان فی تعریف الاصفهان، به تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده، تهران، امیرکبیر، 1368، ص69.
4- کاروانسرای فتحیه را امروزه مهمانسرای عباسی گویند.
5- مجتبی ایمانیه، پیشین، ص136. .
6- برای تهیه مقاله حاضر از میکروفیلم وقفنامه که به شماره 1729 در دانشگاه تهران موجود میباشد استفاده شده است.
7- محمدتقی دانشپژوه: فهرست نسخههای خطی کتابخانه موزه ایران باستان، مقالهای در نشریه نسخههای خطی، جلد دوم (تهران: دانشگاه تهران، 1340)، ص 218ـ217. .
8- محمدخلیل مرعشی صفوی: مجمع التواریخ، به تصحیح و اهتمام عباس اقبال، تهران، ب.ن، 1328، ص93.
9- همان، ص144 به بعد. .
10- عبدالحسین سپنتا: تاریخچه اوقاف اصفهان، اصفهان، اوقاف، 1346، ص294.
11- محمدتقی دانشپژوه، پیشین، ص218.
12- مهدی بیانی: احوال و آثار خوشنویسان، جلد چهارم، تهران، علمی، 1363، ص1041ـ1029، مرحوم بیانی نسخه خطی این وقفنامه را با خط احمد نیریزی تحت شماره 5832 کتابخانه آستان قدس رضوی معرفی کردهاند ولی در بررسی که از فهرستهای نسخ خطی آن کتابخانه به عمل آمد چنین نسخهای دیده نشد؛ به نظر میرسد یگانه نسخه خطی وقفنامه، نسخه موجود در موزه ایران باستان باشد.
13- شایان ذکر آنکه سالها پیش از این آقای عبدالحسین سپنتا در کتاب تاریخچه اوقاف اصفهان، رونوشت وقفنامهای را سلطانی اصفهان ارائه کردهاند که در حقیقت وقفنامه مدرسه نبوده بلکه عبارت از عواید املاک و مستغلاتی است که وقف مدرسه شدهاند و حتی در خلال وقفنامه مندرج در کتاب آقای سپنتا ذکر شده که وقفنامه مدرسه «نسخه علیحده» است؛ و دقیقا میتوان گفت منظور از آن نسخه علیحده، نسخه وقفنامه حاضر است. (عبدالحسین سپنتا، پیشین، ص144 به بعد.). .
14- تین / 4.
15- احزاب / 46 و 45.
16- احزاب / 40. مزیّن گردانید.
17- احزاب / 33.
18- ر.ک: احادیث مثنوی، بدیعالزمان فروزانفر، ص111.
19- ر.ک: الغدیر، ج3، ص 125ـ112.
20- ر.ک: الغدیر، ج6، ص81 ـ61 و ج3: ص101ـ 95.
21- دهر / 1.
22- حدیث «لو کشف الغطاء لما ازدت یقینا».
23- آلعمران / 92.
24- شوری / 20.
25- محمد / 12.
26- زمر / 20.
27- البقره / 261.
28- آلعمران / 30.
29- آلعمران / 26.
30- نساء / 54.
31- مؤمنون / 11.
32- مؤمنون / 61.
33- البقره / 181. .
34- حدیث. ـ ر.ک: المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، و نسنک، ج4، ص73.
35- حدیث. ـ ر.ک: المعجم المفهرس لالفاظ الحدیث النبوی، و نسنک، ج4، ص73.
36- محمد مؤمن وزیر دیوان ملقب به اعتمادالدوله اداره امور مالی مملکت را در عهد شاه سلطان حسین به عهده داشت. وی همچنین ممیزی کل دادوستد مربوط به مالیات و صحت عملیات کلیه ارباب مناصب مملکتی را مورد مطالعه و دقت قرار میداد. (و. مینورسکی: سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمه مسعود رجبنیا، تهران، زوار، 1334، ص82).
37- محمد بن آقاحسین خوانساری، عالم عامل، حکیم محقق، متکلم مدقق، فقیه اصولی که به جمالالدین و جمال المحققین و محقق خوانساری موصوف و به آقاجمال، معروف و مرجع استفاده اعیان علمای عصر خود بوده و از معاصرین علامه مجلسی میباشد. مصنفات بسیاری از آقاجمال وجود دارد که از آن جملهاند: اختیارات الایام، اصول الدین فی الامامة، ترجمة الفصول المختاره علمالهدی، حاشیه تهذیب الحدیث، حاشیه شرایع، حاشیه شرح اشارات، حاشیه شرح لمعه، حاشیه شرح مختصر الاصول، حاشیه شفا، حاشیه من لایحضره الفقیه، شرح غرر و درر عبدالواحد آمدی و شرح فارسی مفتاح الفلاح. جمالالدین خوانساری در سال 1121 یا 1125هـ.ق درگذشت و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد. (محمدعلی مدرس، ریحانة الادب، تهران، خیام، 1369، ج1، ص54).
38- از مجتهدان برجسته اواخر عهد صفوی که بنابر گفته صاحب کتاب وقایع السنین والاعوام، بسیار مورد احترام شاه سلطان حسین بوده است و این آخرین پادشاه صفوی مسائل را جمعا از وی اخذ میکرده است. میرمحمدباقر در روز جمعه دهم شهر رجب 1122هـ.ق در مدرسه چهارباغ به امر شاه سلطان حسین شروع به تدریس تهذیب، حدیث و شرح مختصر اصول و شرح لمعه نمود. (عبدالحسین خاتونآبادی، وقایع السنین والاعوام، تصحیح محمدباقر بهبودی، تهران، اسلامیه، 1352، ص561).
39- علق / 5.
40- از رجال معروف اواخر عصر صفوی که در ابتدای حکومت شاه سلطان حسین سمت صدر خاصه (مأمور رسیدگی به امور خالصه سلطنتی) را نیز به عهده داشت. (محمدابراهیم نصیری، دستور شهر یاران، به تصحیح و تحشیه محمدنادر نصیریمقدم رساله فوق لیسانس دانشگاه تهران، ص94). .
41- در نسخه اصل پاک شده است. به نظر میرسد این گواهی متعلق به میرسیدمرتضی باشد که شرح حال وی در مقدمه آمده است. .
42- در نسخه اصل پاک شده است.
میراث جاویدان
نویسنده: محمد نادر نصیری مقدم
این مقاله در تاریخ 1403/7/29 بروز رسانی شده است.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}