مقدمه:
نقل از مجله‏ی بررسیهای تاریخی سال پنجم شماره‏ی اول (1349) - بعدا چون این نسخه بصورت عکسی توسط انجمن آثار ملی طبع شد (تهران، 1351) مقدمه ای دیگر به قلم استاد مجتبی مینوی و اینجانب نیز در آنجا به طبع رسید.

موقعی که یکی از جلسات مجلس علمی و تحقیقی درباره‏ی خواجه رشیدالدین فضل‏الله طبیب همدانی در تبریز (آبان 1348) تشکیل شد، به اهتمام قابل تقدیر منوچهر مرتضوی رئیس دانشمند دانشکده‏ی ادبیات تبریز نسخه‏ی اصیل و بی نظیر وقفنامه‏ی خواجه که اغلب قسمتهای آن به خط شخص اوست به معرض دیدار شرکت‏کنندگان قرار گرفت.

به مناسبت اهمیتی که این نسخه‏ی مهم تاریخی دارد در پیشنهادهای نهائی مجمع گنجانیده شد که یکی از دستگاههای ملی و عمومی کشور آن را خریداری کند تا از تصرفات دائمی روزگار در امان بماند.

منحصر اطلاعاتی که تا قبل از آن کنگره، از این وقفنامه در درست بود اشارات و منقولات کمی بود که آقای محمود عرفان در مقالهی مفید خود به نام «بزرگترین بنیاد خیر در ایران» (به مناسبت آنکه همین نسخه را دیده بوده) مندرج ساخته است.

و آن مقاله را در «یادنامه‏ی دینشاه ایرانی» Memorial Volume Dinshah Irani (چاب بمبئی 1943) به چاپ رسانید و عین آن در جزوه‏ای که به مناسبت تشکیل مجلس مورد ذکر به عنوان «رشیدالدین فضل‏الله همدانی»

به چاپ رسید (آبان 1348) تجدید طبع شد.
پس از اینکه پیشنهادهای آن مجلس علمی به مراجع فرهنگی و علمی کشور عرضه شد انجمن آثار ملی که همواره در کار خیر و احیای آثار قدیم مقدم است پیشنهادهای مجمع را مورد رسیدگی قرار داد و جناب آقای دکتر غلامحسین صدیقی دانشمند گرانقدر و عضو هیأت مؤسس انجمن را مخیر کرد تا هر پیشنهادی که بزرگداشت.

رشیدالدین را در برداشته باشد و کاری را از پیش بردارد عرضه فرمایند. ایشان به مناسبت محبتی که به بنده دارند و به مناسبت اشتغال این بنده به امور مربوط به مجلس علمی رشیدالدین، موضوع را با من در میان گذارند.

خوشبختانه آنچه عرض شد مقبول خاطر فرهنگ خواه ایشان واقع شد. بنده عرض کرده بودم که به دست آوردن وقفنامه و چاپ آن بهترین و ارزشمندترین خدمت به رشیدالدین و بازیابی گوشه‏ای از تاریخ ایران است.

پس با تأییدی که از طرف انجمن و مخصوصا تیمسار سپهبد فرج الله آق اولی نسبت به این پیشنهاد، شد بنابر توصیه‏ی جناب آقای دکتر صدیقی، دانشمند کاردان و دلسوز آقای محمد تقی مصطفوی عضو هیأت مؤسسش و خزانه‏دار انجمن به اتفاق آقای کاشانیان از اعضای محترم هیأت مدیره‏ی انجمن به تبریز سفر کردند.

و توفیق یافتند که این نسخه‏ی ممتاز را از خانواده‏ی سراج میر (ذکاء الدوله) دریافت کنند و به تهران بیاورند. مخفی نماناد که افراد محترم این خانواده سالهای دراز با کوشش بسیار نگاهبانی این نسخه‏ی بی‏مانند و تاریخی را در عهده داشته و توانسته بودند که یک اثر ملی و باستانی را از پس هفت قرن در اختیار محققان تاریخ و مشتاقان آثار قدیم قرار بدهند (1)

پس از آمدن نسخه به تهران به درخواست انجمن آثار ملی و با مراقبت استاد مجتبی مینوی اوراق نسخه که آشفته و درهم شده بود به کمک راده‏هائی که به خط رشیدالدین در آنها است .

و نیز از راه ارتباط عبارات و کلمات تا حدی به نظم نخستین خود در آمد. اما هنوز چند ورقی نامنظم مانده و اوراقیب هم مکرر و از آن نسخه‏ی ثانوی است که بعدا باید مورد رسیدگی دقیق قرار گیرد و بجای خود گذاشته شود.

قصد انجمن بر این است که بدوا نسخه بصورت عکسی (فاکسیمیله) به قطع و وضع اصلی در سلسله‏ی انتشارات انجمن آثار ملی طبع شود و در پی آن، استاد مینوی و من بنده متصدی آن شده‏ایم که متن را بصورت سربی با فهارس مختلف به چاپ برسانیم تا استفاده از آن آسان‏تر شود.

افسوس که چند ورق از نسخه، بخصوص علی الظاهر قسمت مربوط به فهرست موقوفات رشیدالدین در آذربایجان، از میان رفته است و امید به پیدا شدن آنها کم است.
احتمالا این اوراق بطور عمد از بین برده شده. اوراق مفقود عبارت است از ورقهای یک تا 9 و 20 و 77 تا 79 و 82 و 84 تا 89 و 91 تا 97 و 139.

در قرن اخیر از روی این نسخه، نسخه‏ی‏ای نوشته‏اند که جزء کتابخانه‏ی مرحوم محمد علی تربیت بوده و پس از وفات تربیت به اختیار کتابخانه‏ی ملی ملک (تهران) درآمده و اینک در آنجا محفوظ است. (من خیال می‏کنم که مرحوم تربیت آن را برای خود نویسانیده بوده است).

قطع نسخه‏ی وقفنامه به وضعی که موجودست 36 ضربدر 27 و قطع نوشته‏های داخل جدول 29 ضربدر 23 سانتی متر است. اما بحکم بریدگی که در نوشته‏ی بعضی از اوراق حاصل شده معلوم است که قطع اوراق بزرگتر بوده است. عدد اوراق موجود (اعم از نسخه‏ی اول و اوراقی چند از نسخه‏ی ثانوی (191 ورق است) 246 صفحه‏ی اصلی و
136 صفحه‏ی الحاقی). اکثر اوراق مجدول به شنگرف، و عناوین نیز به شنگرف است.

از این وقفنامه، طبق مندرجات همین نسخه‏ی موجود، پنج نسخه‏ی نوشته شده بوده است. اتفاقا چند ورق از یکی از آن نسخ پنجگانه (به خط کاتب دیگر اما به همان روال نسخه‏ی اصلی و با همان کاغذ و تذهیب که در صفحه‏ی عنوان نسخه‏ی اصل دیده می‏شود) ضمیمه‏ی نسخه‏ی موجود شده است.

وقفنامه بصورت کتابی مجلد است و نام آن در صفحه‏ی اول به خط ثلث و به طلا «الوقفیة الرشیدیة به خط الواقف فی بیان شرائط امور الوقف و المصارف» است.

در بعضی از مواضع نسخه، تصرفات ناروا شده است. اعم از آنکه مطالب را پاک کرده‏اند یا آنکه کلمات و عبارات را به دلخواه ابناء زمان تغییر داده‏اند.
نسخه‏ی اصل توسط خود رشیدالدین مقابله شده بوده است و در ورق 104 عبارت «بلغت المقابله» به خط او وجود دارد.
 

محتویات وقفنامه

محتویات وقفنامه بطور کلی عبارت است از:
1 - تسجیلات متعدد از علما و فقها و قضات و ارباب دیوان از قبیل محمد بن عبدالسلام بن عبدالمجید بن عبدالحمید جرفادقانی و محموء بن محمد بن یوسف فخر همدانی و مسعود بن سعد بن محمد یزدی و حسن بن قاسم نیلی و قاضی مجدالدین عبدالله بن محمد قاضی تبریز و محمد بن محمد بن محمد بخاری حنفی و محمد بن عبد الله شافعی و احمد بن علی بن جعفر و محمد بن سعید کاتب و رجب بن علی بن احمد ساباطی و محمد بن محمد کوفی هاشمی و عبدالحمید بن یوسف بن حسین حنفی و عبدالمنعم بن نوری و حسین بن محمد دامغانی و عده‏ی کثیر دیگر مربوط به سالهای 709 ببعد، و نیز گواههایی از سالهای 785 و 850 در آن هست.


مهمتر از همه گواهنامه‏ای است که خلاصه‏ی آن نقل میشود:
«مضمون این وقفیه که منبی است از بعضی خیرات و مبرات مخدوم جهانیان، پشت و پناه اهل ایمان، رشید الدنیا و الحق و الدین عماد الاسلام و مغیث المسلمین فضل‏الله بن ابی الخیر بن العالی الطبیب الهمدانی...

و اکثر آن مشرف است و به خط مبارک وی و ذکر اوقاف آن در میانه‏ی وقفیه‏ی مکتوب است به خط این ضعیف به اذن و اجازت وی و بر هر ورقی به خط این ضعیف نوشته است که از وقفیه است،

نزد این ضعیف واقع و لایح شد و روشن و مبین گشت جمله به اعتراف صریح و بیان فصیح و کلمات منیف و تقریرات شریف که به حضور این ضعیف از خدمت آن مخدوم اعظم که بانی و واقف این اصول و فروع است.

که در وقفیه‏ی مبارک مفصل و مشروح است صادر شد و کلمه کلمه و حرف حرف استماع رفت و بر کلیات و جزویات آن وقوف تمام یافت واین ضعیف بعد از تقدیم وظایف شرع و تتمیم مراسم سمع که تفصی از آن بر ذمت قضاة اسلام و حکام ایام و ولاة احکام واجب و لازم باشد شرعا به صحت اعتراف واقف مذکور...

به صحت مضمون این وقفیه حکم کرده آمد و همچنان به صحت مضمون جزو آخری که به خط اشرف خود نبشته و به آخر وقفیه الحاق فرموده، ناطق به ذکر آن که مصنفاتی که وی فرموده از حاصل آن اوقات استکتاب کنند.

بر آن وجه که به قلم اشرف فرموده است حکم کرده آمد و اعترافات فاسده و شبه غیر وارده که عادت طاعنان و معاندان باشد از آن جمله دور کرده آمد به سؤالی شرعی و جمعی از امنا و عدول و ائمه‏ی فحول بر آن گواه گرفته شد،

و الله الموفق. کتبه العبد الضعیف عبدالله بن عمر بن محمد التبریز (ظ: التبریزی) الحسینی (ظ: الحسینی) الحاکم بمدینة تبریز بتارخ هذه الوقفیة المبارکة غرة ربیع الاول سنة تسع و سبعمائة.»

2 - متن قسمت اساسی وقفنامه که حدود و شرایط و وظایف است به خط رشیدالدین و در آغاز صفحه‏ای تذهیب شده دارد حاوی نام وقفنامه با سه شمسه که در میان این سه شمسه عبارات ذیل به خط رشید الدین کتابت شده است:

«شرط مؤکد با فرزندان خویش نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب می‏کنم و در مقابله‏ی حقوق پدری که در ذمت ایشان عقلا و شرعا و عرفا لازم است در عهده‏ی ایشان کرده سوگندی غلاظ و شداد ایشان را می‏دهم،

خصوصا با آنانک بر حسب شرط واقف در هر عهدی نوبت تولیت و اشراف و نظر بدیشان رسد و مباشر این اشغال خیر گردند در آنچ این وقفیه را به هر ماهی یک نوبت مطالعه کنند تا بر احوال شروط آن کما ینبغی واقف شوند و در کیفیت تصرفات واقف گردند و نیز نصیحتی که ایشان را کرده‏ام ملکه گردد.

تا در محافظت شروط آن به اقصی الغایة بکوشند و نصایح را به دل و جان قبول کرده رعایت آن را واجب شمرند تا حق سبحانه و تعالی و جمیع ملائکه و انبیاء و اولیاء و روح این ضعیف بواسطه‏ی امانت و دیانت و نیکو زندگانی از ایشان راضی باشند و ایشان را نیکنامی دنیوی و ثواب آخروی مدخر گردد، ان شاء الله تعالی.»
 

آغاز متن وقفنامه

آغاز متن وقفنامه عبارت است از:

«حمد و ثناء و رای اعداد حصی و شکر و سپاس فزون از حصر و احصا سزاوار حضرت عزت پروردگاری تواند بود... اما چنین می‏گوید اضعف عبادالله تعالی و احوجهم الی رحمة ربه فضل لله بن ابی‏الخیر بن عالی الهمدانی المشتهر برشید الطبیب...

که چون خواست که به خط وعبارت و فکر و اندیشه‏ی خود از سرایقان و اعتقاد و نیت تمام وقفیه نویسد مشتمل بر شروط مرتبه تا من بعد متولیان بدان کار کنند و ازو یادگار ماند بیشتر اسباب داعیه‏ی او بدان و بعضی از احوال آن و ایراد و اعتراض مردم بر وقف و خاصیت و فایده‏ی وقف بیان کرد .

وفصلی مشبع در آن باب در قلم آورد تا آن نیز ازو یادگار ماند و سبب تحریض مردم شود بر خیرات و بدان متنفع گردند و چون آن فصل اطنابی داشت مناسب ندید که آن را با این وقفیه ضم کند. پس آن را علی حده بر بالای این وقفیه نهاده در یک جلد ثبت کرد تا آن را علی حده مطالعه کنند.

و درین موضوع این مختصر دیباچه می‏نویسد و گوید که چون حق جل جلاله و عم نواله... بنابرین مقدمات.... در بنای ابواب البر ربع رشیدی و سایر ابواب البر که به هر موضع بنیاد کرده و املاکی که پیش از این داشته اکثر آن بر مصالح ربع رشیدی وقف کرده و باقیات که بوده بر سایر خیرات همچون مسجد جامع رشیدی به محله‏ی شش گیله تبریز و دیگر بقاع خیر که در تبریز است .

و ابواب البر همدان و یزد وقف کرده و جهت هر یک وقفیه‏ی شرعی مسجل نویشته و بعضی از آنچ حق تعالی بعد از این وقفها از املاک روزی کرده هم اضافت آن آن املاک گذشته کرده و هرچ از این جمله حصه و خاصه‏ی ربع رشیدی بوده از اوقاف قدیم و حدیث بتعیین و تفصیل درین وقفیه که مخصوص است .

به ربعد رشیدی و توابع و لواحق آن مذکور خواهد شدن ان شاء الله تعلی، و این وقفیه معروف است بالوقفیة الرشیدیة بخط الواقف فی بیان شرائط امور الوقف و المصارف...»

تقسیم بندی مطالب وقفیه طبق فهرستی که پس از خطبه‏ی مذکور در فوق نوشته شده چنین است:

باب اول
در تفصیل موقوف علیه از رقبات و اولاد و غیرهم و شروطی که بدان متعلق است.

فصل اول
در تفصیل رقبات بقاع ابواب الخیر ربع رشیدی.
قسم اول: در اصول موقوف علیه (روضه. خانقاه. دارالضیافة. دارالشفا) قسم دوم: در توابع و مرافق (سرای متولی. سرای مشرف. سرای ناظر. حجره‏ها. حمام. حوضخانه. دوسراچه. انبارها. سقایه‏ها. دهلیز. سرابستان. خزانه)

فصل دوم
در بیان اولاد که موقوف علیه اند (علی. جلال. ابراهیم. مجد. عبداللطیف. محمد. احمد. محمود. شهاب)

باب دوم
در ذکر موقوفات و تفصیل و تعیین آن و آن مشتمل است بر دو فصل:

فصل اول
آنچه در تاریخ سابق وقف کرده‏ام... و تفصیل آن برین وجه است: املاک بلده‏ی یزد و نواحی آن. املاک بلده‏ی همدان و شراه (؟). املاک بلده‏ی تبریز و نواحی آن صینت عن آلافات. (از اینجا ببعد صورت املاک به خط حاکم تبریز است نه شخص رشیدالدین.)

فصل دوم
از این فصل جز صفحه‏ی عنوانها چیزی زیاد به جا نمانده، یعنی منحصرا یک ورق از صورت املاک شیراز و یک ورق از اصفهان و موصل باقی است.

باب سوم
(از اینجا باز به خط رشیدالدین است)
در شرایط این وقف و بیان و قسمت حاصل اوقاف بر مصارف.
قسم اول: در شروط عامه.

فصل اول
در تعیین متولی و مشرف و ناظر.

فصل دوم
در شرایط مباشران این اعمال.

فصل سوم
در وظایف عمال آن از عمارات و تحصیل ارتفاعات و عقود اجارات،

فصل چهارم
در بیان مرسوم این عمال از متولی و مشرف و ناظر به حق التولیة و اشراف و نظرو بیان حصه‏ی ایشان و حصه‏ی سایر اولاد.

قسم دوم
در شروطی که مختص است به هر یک از رقبات موقوف علیها (با خلاصه کردن عنوانها).

فصل اول
در تفصیل امور مصالح مسجد صیفی...

فصل دوم
در بیان احوال مدرسان و معیدان و فقها و متعلمان علم تفسیر و حدیث

فصل سوم
در تفصیل و ترتیب امور دارالمصاحف و کتب الحدیث در جوار مسجد شتوی روضه

فصل چهارم
در تفصیل مصالح بیت التعلیم و اهل آن از معلم و متعلمان...

فصل پنجم
در تفصیل و تربیت و تدبیر امور دارالحفاظ...

فصل ششم
در تفصیل امور خانقاه و مصالح آن.

فصل هفتم
در تفصیل امور دارالضیافة و توابع آن از مطبخ و بیت الحوائج...

فصل هشتم
در باب کیفیت آش دادن به درویشان و مساکین از دیگی که معروف است به دیک مسکینان...

فصل نهم
در تفصیل امور دارالشفاء و شرابخانه و مخزن ادویه

فصل دهم
در شرایط امور بیت الکتب که در سرای متولی مبنی است

فصل یازدهم
در باب غلامان ترک و سایر اصناف که وقف ربع رشیدی‏اند

فصل دوازدهم
در بیان شروط نان دادن مجاوران و مسافران و عمله‏ی ربع رشیدی و غیرهم

فصل سیزدهم
در بیان انواع روشنائیها که در ابواب البر ربع رشیدی معین کرده‏ ام

فصل چهاردهم
در تعیین مساکن مجاوران و ملازمان و عمله‏ی ربع رشیدی داخلا و خارجا
حرف اول: مشتمل است بر مسکن مجاوران ربع رشیدی و عمله‏ی آن.
دفعه‏ی اول: احوال و مسکن مجاوران....

قسم اول: جماعتی که ایشان عزب و مجرد باشند...
قسم دوم: جماعتی که ایشان کدخدا باشند (متولی. مشرف. ناظر. مفسر. محدث. فراش. کلیددار. طبیب. شرابدار. خادم. مطبخی. خازن. بواب. کحال. مرتب. سقایان، مشعل داران.)
دفعه‏ی دوم: احوال مسکن عمله‏ی ربع رشیدی

قسم اول: جماعتی که ایشان را مسکن در محله‏ی صالحیه باشد...
قسم دوم: جماعتی که ایشان کدخدا باشند و مسکن در محله‏ی صالحیه نباشد...
حرف دوم: و آن مشتمل است بر مواضعی که هر یک جهت معین شده...
دفعه‏ی اول: مواضع که آن جهت جمعیت هر وقت و هر قوم معین است.

قسم اول: مواضع که جهت جمعیت و هر چیز معین گشته.
قسم دوم: مواضع که خالی باشد.
دفعه‏ی دوم: مواضع که جهت مخزن چیزهای متنوع و انبارها معین شده.

قسم اول: مواضع جهت انواع مخازن و انبارها که داخل ربع رشیدی معین گشته.
قسم دوم: مواضع جهت انواع انبارها و مصالح ربع رشیدی خارج ربع رشیدی در ربض و در شهرستان رشیدی و بازار آن معین شده...

فصل پانزدهم
در بیان آنکه جهت اضافت عیدین... و ایام عاشورا... و نوروز

فصل شانزدهم
در بیان شروط و امور مجاری آنها که جهت ساکنان تبریز و شهرستان رشیدی و اهل محلات داخلی و خارجی آن هر دو بقعه و حمامات تبریز.... از میادین شهر... کاغذ خانه‏ی آنجا و گارز گاه و حمام رشیدی به محله‏ی شش گیلان وقف سبیل کرده ‏ام...
باب اول: آنچه جهت ساکنان شهر تبریز به محلات بیرونی شرقی و محلات اندرونی آن و حمامات آنجا وقف مسبل کرده‏ ام...
باب دوم: آنچه جهت ساکنان شهرستان رشیدی و مواضع محلات آن وقف مسبل کرده ‏ام.

فصل هفدهم
در بیان اجور ارامل

خاتمه
فصلی است مشتمل بر بیان مصارف منال و محصولات این یک نیمه که معروف است به وقف رشیدی از تمامت موقوفات.

در انتها قسم اصلی وقفنامه، رشیدالدین به خط خود شرحی درباره‏ی طریق اجرای امور وقف توسط متولیان نوشته است و می‏گوید:

«... وچون پادشان سعید مغفور غازان خان اناز الله برهانه در وقفیه‏ی ابواب البر شنب که در تبریزست شرط فرموده در آنچه هر قاضیئی که در دارالملک تبریز مولی و منصوب گردد باید اول حکم او این باشد که وقفیه‏ی شریفیه‏ی ابواب البر شنب را محکوم به و مسجل گرداند و بر آن اشهاد کند و نشاید که قطعا در آن اهمال نماید.

یقین حاصل که تمامت قضاتی که فیما بعد به قضای آنجا منصوب گردند تیمنا و تبرکا امتثال و انقیاد این شرط که او فرموده بر خود لازم شمرند و هیچکدام از رعایت آن دقیقه‏ای در نگذرند. بنابرین قضیه این بنده‏ی ضعیف از خدمت آن قضات التماس می‏نماید تا چون این وقف ریزه که این ضعیف کرده و خیری است که منافع

آن به عمل صلحا وت مستحقان هر عصری میرسد ایشان نیز خود را در جریده‏ی اجر این ثواب آرند و بر ولای تسجیل وقفیه‏ی شریفه‏ی غازانیه این وقفیه را مسجل فرمایند در آن حکم و بر آن اشهاد کنند. این وصیت و نصیحت و شرط و التماس جمله برین وجه که تقدیم یافت کرده شد...

و ذلک اتفق تحریره فی غرة ربیع الاول سنة تسع و سبع مأته هجریه. این وقف بدین موجب که در این وقفیه بخط خویش مبوب و مفصل نوشته‏ام کردم، به شرائطی که بر سبیل مشروح در قلم آورده ‏ام .

و به مضمون این وقفیه از اول تا آخر آن اقرار کردم و اعتراف آوردم و علم من به کیفیت و کمیت هر یک از افراد این موقوفات و موقوف علیه آن محیط است و برین جمله برخود گواه گرفتم. کتبه کاتب هذه الوقفیة فضل‏الله ابن ابی‏الخیر بن عالی المشتهر بالرشید الطبیب الهمدانی بخطه فی التاریخ المذکور فیه...»

3 - قسمت الحاقی است که رشیدالدین خود در متن بدان اشاره کرده و در ابتدای وقفنامه (به اصطلاح قلم خودش «در بالای وقفیه») قرار داد مطالبی است است کلی در لزوم خیرات و مبرات و دستورهایی درباره‏ی نوشتن تألیفات او از جمله مجموعة الرشیدیة.
 

پی نوشت :

1-انجمن پس از این که نسخه به صورت عکسی چاپ شد آن را به شهر تبریز اهدا کرد تا در کتابخانه‏ی ملی شهر بماند.
نویسنده: ایرج افشار
این مقاله در تاریخ 1402/6/18 بروز رسانی شده است.