تزار جنگ(4)

نويسنده: مهدی داریوس نظام الرعایا

خواب های انگلو- آمریکایی در سال 2008

تحولات هشدار دهنده ای در قفقاز، پل سرزمینی میان ایران و روسیه صورت گرفته است. گرچه روسیه و ایرن مرز مستقیم زیادی ندارند اما دو کشور در دریای خزر سهیم هستند و مرزهایی در مجاورت یکدیگر دارند. روسیه استقرار دو گروه نظامی کوهستان را در قفقاز شمالی آغاز کرده است.

تلاش برای نابود کردن مسیحیان عراق

مسیحیان عراقی از تهاجم سال 2004 انگلو – آمریکایی ها به کشورشان صدمات و ضربات فراوانی دیده اند. کلیسای آنان هدف قرار گرفت و بوسیله آنچه که جنگ افزار دقیق آمریکا و انگلیس نامیده می شود آسیب دیده است؛ و اکنون کلیساهای آنان به طور عمدی توسط افراد مسلح ناشناس و مواد منفجره از نوعی که برای تخریب مساجد مورد استفاده قرار گرفت، مورد حمله واقع می شود. برای بسیاری از مسیحیان عراقی این موضوع روشن است که آمریکا در تلاش برای بیرون راندن آنان از کشورشان است. حمله به مسیحیان عراقی بخشی از یک دستور کار عمده برای محو و نابود کردن هویت و تاریخ آنان از عراق است. در ادامه گسترش اهانت ها، نیروهای آمریکایی به زور یکی از بزرگترین محل نیایش مسیحیان که کلیسای کاتولیک در آنجا یک دانشکده الهیات داشت را تصرف کردند. صومعه مسیحیان به یک پادگان نظامی بدل شد که همین امر موجب خشم مسیحیان گردید. مسیحیان عراقی این اقدام را به عنوان گستاخی به اعتقادات مذهبی خود تلقی کرده اند. یکی از اماکن مذهبی و نیایش آنان به پادگان تبدیل شد. این یک حادثه جداگانه و منفرد نبوده است بلکه بخشی از الگو جهت تاثیرگذاشتن بر مسیحیان و مسلمانان عراق است.

اداره اطلاعات و جاسوسی عربستان سعودی: همکار مخفی در عراق

با آغاز هجوم انگلو- آمریکا به عراق در سال 2003 بسیاری از اعراب گزارش دادند که در بسیاری از موارد افراد محلی که از سقوط صدام در بغداد و عراق ابراز شادمان می کردند، هنگام صحبت لهجه عراقی نداشتند. این امر بدان معنی بود که افرادی توسط آمریکا و انگلیس به داخل عراق آورده شده بودند. در میان آنهایی که گفته می شود غیر عراقی هستند و برای مقاصد عملیات های روابط عمومی و تبلیغاتی آورده شده بودند «سمیر خادر» از الجزیره قطر بود . سمیر خادر که یک عراقی و تولید کننده برنامه برای الجزیره بود مانند بسیاری از اعراب فهمیده بود که غیر عراقی هایی طی حمله انگلو-آمریکایی ها برای ایفای نقش شادمانی عراقی ها به این کشور وارد شده بودند. مناطق اصلی که این افراد به آن تعلق داشتند عربستان سعودی و شیخ نشین های عرب خلیج فارس بوده است. تشکیلات اطلاعاتی پادشاهی عربستان سعودی و اسرائیل نقش کلیدی را در ایجاد تنش های داخلی درون عراق را به عهده داشتند. بسیاری از این گروه ها بی نظمی و حمله علیه عراقی ها را که توسط سازمان اطلاعاتی عربستان سهودی سازماندهی شده بود، با اطلاع دولت انگلیس و آمریکا انجام دادند. خاستگاه بسیاری از گروه های تندرو و خارجی که وارد عراق شده بودند از عربستان سعودی و شیخ نشین های خلیج فارس و اردن است. موسسه محققان مسلمان عراق که یک ائتلاف سیاسی از روحانیون مسلمان سنی و محققان است اعلام کرد که بمب گذاری عبادتگاه ها، حملاتی که در مناطق عمومی و پرجمعیت صورت گرفت و ترور روزمره عراقی ها توسط جوخه های مرگ به منظور ایجاد شکاف در عراق است. موسسه محققان مسلمان عراق همچنین اعلام کرده است که عربستان سعودی گناهکار و مقصر اصلی در عراق است و به ایجاد جوخه های مرگ و آموزش عوامل اطلاعاتی که عراق را دچار خشونت و درگیری کرده اند، متهم می باشد.

بقایای ارتش جنوب لبنان توسط اسرائیل به عراق منتقل شده اند

بسیاری از عراقی های قربانی شکنجه که توانسته اند زنده بمانند، شهادت داده اند افرادی که آنها را اسیر کرده بودند با نیروهای انگلیسی و آمریکایی کار می کردند و هنگامی که عربی صحبت می کردند دارای لهجه لبنانی بودند. روشن است که بقایای ارتش جنوب لبنان موسوم به SLA که تحت فرماندهی اسرائیل بودند اکنون برای انگلو-آمریکایی ها فعالیت می کنند و سربازان مزدور در عراق هستند. برخی از اعضای ارتش جنوب لبنان از جمله آنتوان لحد هنگامی که نیروهای اسرائیلی عقب نشینی کرد و اسرائیل به اشغال جنوب لبنان در 25 ماه می 2000خاتمه داد، فرار کردند.
ارتش جنوب لبنانSLA به خاطر پیاده کردن تکنیک های شکنجه اسرائیل در مورد غیرنظامیان لبنانی بدنام است. الخیام، در جنوب لبنان، تاسیسات زندان و دستگیری بدنامی داشت که برای شکنجه توسط اسرائیل و نیروهای دست نشانده آن در لبنان یعنی ارتش جنوب لبنان مورد استفاده قرار می گرفت. ا ین تکنیک های شکنجه که مهر اسراییل را به دنبال خود دارد در عراق اجرا شده است. گرچه این نکته باید ذکر شود که تکنیک های شکنجه میان انگلو-آمریکایی ها، عربستان سعودی و نیروهای اسرائیل رد و بدل شده است. این یک حقیقت مسلم است که مربی های اسرائیلی به واحدهای آمریکایی در بازداشت اسرا، بازپرسی یا ماموریت های ترور آموزش می دهند.

ارتش جنوب لبنان در پشت هدفگیری سیستماتیک فلسطینی ها در عراق هستند

آنچه که می توان نتیجه گرفت این است که اسرائیل و ایالات متحده ورود اعضای سابق ارتش جنوب لبنان را تسهیل کرده اند. بسیاری از آنان اکنون به عنوان سربازان مزدور برای پیمانکاران امنیتی عراق کار می کنند. اکنون این موضوع مطرح شده است که بقایای ارتش جنوب لبنان که قویا ضد فلسطینی هستند در پشت هدف قرار دادن سیستماتیک و کشتار پناهندگان فلسطینی در عراق هستند.

بسیج گروه های نظامی روسیه در نزدیکی مرزهای ایران

تحولات هشدار دهنده ای در قفقاز، پل سرزمینی میان ایران و روسیه صورت گرفته است. گرچه روسیه و ایرن مرز مستقیم زیادی ندارند اما دو کشور در دریای خزر سهیم هستند و مرزهایی در مجاورت یکدیگر دارند. روسیه استقرار دو گروه نظامی کوهستان را در قفقاز شمالی آغاز کرده است. این دو گروه نظامی روسیه، در جمهوری های داغستان و کاراچایوو- سیرکاسیا مستقر خواهند شد. داغستان که با گرجستان و جمهوری آذربایجان هم مرز است امتیاز مخفی روسیه با ایران است. کاراچایوو-سیرکاسیا هم مرز گرجستان است. گرجستان اکنون توسط دولتی کنترل می شود که به طور آشکار همکار با ناتو علیه روسیه، ایران و ارمنستان است. این خبر در اروپای غربی یا آمریکای شمالی منتشر نشده است که دولت گرجستان با پشتیبانی تلویحی ایالات متحده و انگلیس از آزادی های دموکراتیک در گرجستان حمایت کرده است. مورد گرجستان، مانند پاکستان این حقیقت را بیان می دارد که دموکراسی، نگرانی واقعی انگلیس و ایالات متحده نیست. کاراچایوو- سیرکاسیا در نزدیکی آبخازیا واقع است. آبخازیا یک جمهوری منشعب شده از گرجستان است که به خوبی مسلح می باشد و متحد روسیه می باشد.
بر اساس آن چه ارتش روسیه اعلام کرده است گروه های کوهستانی روسیه تا دسامبر 2007 به طور کامل مستقر خواهند شد. روسیه همچنین طرح هایی برای استقرار یک گردان پیاده نظام موتوریزه و نیروهای شناسایی در این مناطق طی دسامبر 2007 ( از جولای تا آگوست2007) دارد. این دو گروه نظامی کوهستان روسیه، طبق برنامه زمانبندی شده تجهیزات و تسلیحات خود را تا اکتبر 2007 تکمیل خواهند کرد. این امر بدان معنی است که نیروهای روسیه تا قبل از سال 2008 – سالی که اسرائیل اعلام کرد سال حمله به ایران است- در پایگاه های خود مستقر خواهند شد.

آیا نیروهای روسی برای حمایت از ایران وارد خاورمیانه خواهند شد؟

استقرار این دو نیروی روسی تصادفی نبوده است. این تیپ ها، سازمان های نظامی بزرگی هستند که از چندین هنگ تشکیل شده است و خودشان واحدهایی هستند که دارای چند لشکر می باشند. لشکرها خود شامل هزاران نظامی می شود .
استقرار این دو تیپ نظامی روسیه بدون توجه به واحدهای موجود یا واحدهایی که قرار است بسیج شوند در اصل، استقرار ناقص و ناتمام لشکرها در نزدیکی نه فقط گرجستان بلکه مجاورت شمال ایران است. افزایش توان و نیروی نظامی در جبهه قفقاز روسیه، یک پیام و هشدار در این خصوص است که روسیه در حال تقویت جبهه جنوبی خود از تهدید واقعی ناتو یا آمادگی احتمالی برای گسترش یک جنگ در خاورمیانه است.
نیروهای جدید به واحدهای روسیه که در جبهه قفقاز روسیه مستقر هستند اضافه خواهند شد. نیروهای روسی و ایرانی می توانند هرگونه ابتکار نظامی تحت امر آمریکا را در گرجستان یا جمهوری آذربایجان خنثی سازند. آبخازیا، اوستیای جنوبی و ناگورنو قره باغ در کنار نیروهای روسی و ایرانی خواهند جنگید. همچنین گزارش شده است که ایران طرح های احتمالی در ارتباط با گشودن یک جبهه قفقازی در جنگ بالقوه آمریکا که شامل تفلیس و باکو می شود را در نظر دارد. نیروهای روسی می توانند برای کمک به ایران در مقابل انگلیس و آمریکا از راه قفقاز وارد خاورمیانه گردند. سازمان پیمان امنیت جمعی(CST0 ) و روسیه اعلام کرده اند که حمله به ایران غیر قابل قبول است.

ونزوئلا: آماده برای جنگ مقاومت علیه آمریکا

«ونزوئلا باید تعمق کند و هر روز آماده جنگ مقاومت باشد.» هوگوچاوز، رییس جمهور بولیواری ونزوئلا
هوگو چاوز رییس جمهور ونزوئلا تاکید کرده است که ونزوئلا و سایر کشورهای آمریکای لاتین برای «جنگ به سبک چریکی» و «مقاومت» علیه تهاجم آمریکا آماده باشند. رییس جمهور ونزوئلا همچنین افزود که آمریکا از جنگ روانی و اقتصادی به عنوان بخشی از یک مبارزه نامتعارف با هدف سرنگونی دولت ونزوئلا که به طور دموکراتیک انتخاب شده است استفاده می کند. بنابراین اتفاقی نبوده است که رییس جمهور ونزوئلا و دیگر مقامات این کشور از روسیه، بلاروس و ایران در تابستان 2007 زمانی که شایعه جنگ پراکنده شده بود، دیدن کرد. ائتلاف جهانی سیاسی- اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و نظامی علیه ائتلاف انگلو-آمریکا و ناتو شکل گرفته است. رییس جمهور ونزوئلا همچنین کرارا هشدار داده است کسانی که زمام قدرت واشنگتن را در دست دارند در نهایت تهاجم به ونزوئلا و سایر کشورها را به عنوان بخشی از جنگ جهانی آغاز خواهند کرد. اما در حال حاضر در تلاش برای زیر پا گذاشتن ونزوئلا، مانند ایران، بدون تشبث به نبرد فیزیکی است.
دولت آمریکا در گذشته تلاش هایی جهت تغییر رژیم علیه ونزوئلا طراحی کرده بود و اکنون نیز مبارزه رسانه ای و جنگ اقتصادی را سازماندهی کرده است و سرگرم تلاش هایی برای ایجاد شورش در ونزوئلا است.

چرا آمریکا می خواهد به ونزوئلا حمله کند؟

آلمان و متحدانش در استالینگراد طی جنگ دوم جهانی شکست خوردند و آن هنگامی بود که آنها برای حفظ منابع نفت اتحاد جماهیر شوروی ناکام ماندند.
اگر یک جنگ جهانی بزرگ آغاز شود آمریکا و متحدانش قادر به دسترسی و تامین انرژی از خاورمیانه، آسیای مرکز، و روسیه، بخشی از اروپا و بخشی از آفریقا نخواهند بود. صادرات نفت عربستان سعودی، عراق و خلیج فارس متوقف می گردد. دست یابی به نفت به علت عملیات نظامی به طور مستقیم یا غیر مستقیم مسدود می شود. کانادا که یکی از صادرکنندگان نفت به آمریکاست نفت خود را به آمریکا صادر می کند. در حالی که کانادایی ها نفت عربستان سعودی و خاورمیانه را وارد می کنند. در سناریوی جنگ خاورمیانه، کانادا مجبور خواهد شد که صادرات خود به آمریکا را به دلیل نیازهای داخلی خود به نفت، کاهش دهد.
ونزوئلا یکی از منابع مهم نفت آمریکاست. اگر صادرات نفت ونزوئلا به آمریکا متوقف شود این امر یک ضربه مهم دیگر به آمریکا است. اگر یک جنگ جهانی به وقوع بپیوندد و ونزوئلا به صادارت نفت خود خاتمه دهد این امر یک بحران انرژی بزرگ برای آمریکاست. این سناریو وخیم تر و بدتر خواهد شد اگر اکوادور تحت رهبری رافائل کورا متحد ونزوئلا هم صادرات نفت خود به آمریکا را متقوف سازد.
قیمت نفت به بالاترین حد خود خواهد رسید و ما ممکن است شاهد همان اقدامی باشیم که وئزوئلا ادعا کرده است. تحت چنین سناریویی آمریکا ممکن است برای نیازهای نفتی خود به جنگ علیه ونزوئلا مبادرت کند و به تلاش های جنگی خود ادامه دهد.
رییس مجلس ایران در یک کنفرانس خبری اعلام کرد که بسیار بعید است آمریکا بتواند به ایران حمله کند یا برای این حمله تلاش کند. اما وی افزود که مقاماتی در کاخ سفید هستند که مسبب بسیاری از مشکلات درخاورمیانه می شوند و این افراد ممکن است همان تصمیم نابخردانه را تکرار کنند. در اصل، رییس مجلس ایران جنگ بین ایران و آمریکا را رد نکرده است. مقامات ایرانی و فرماندهان نظامی کرارا گفته اند که آمریکا جرئت و شهامت حمله به ایران را ندارند. اما در عین حال همواره گفته اند آنها برای هرگونه حمله احتمالی آماده اند. از منظر منطقی روشن است که آنها حمله نظامی به ایران را رد نکرده اند.
مقامات آمریکایی در تلاش بوده اند تا بذر خصومت و دشمنی را میان مردم آمریکا و مردم سرزمین های دوردست بکارند. تقاضای جنگ و داستان های دروغ در افکار عمومی آمریکا پرورش یافته است. تبلیغات رسانه ای علیه ایران، سوریه، روسیه، چین و سایر کشورهایی که خارج از محور انگلو- آمریکا یا فرانسه و آلمان هستند افزایش یافته است.
سناتور جوزف لیبرمن که به سبب قوانین حزبی خود از حزب دموکرات اخراج شد در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سی.بی .اس گفت که من فکر می کنم ما باید برای اقدام نظامی تهاجمی علیه ایران به منظور جلوگیری از کشتار آمریکایی های در عراق آماده شویم. اظهارات وی در خصوص تهدیدات توسط سیاستمداران دیگر نیز منعکس شده است.
اظهارات سیاسی انتقادی علیه لیبرمن، گمراه کننده هستند اما در عمل اظهارات لیبرمن را تایید می کنند. همه انتقادهای منتقدان در اساس می گویند که لیبرمن درست می گوید که ایرانی ها نیروهای آمریکایی را به طور غیر مستقیم می کشند. اما با اکراه می گویند که آمریکا باید در مسیر دیپلماتیک حرکت کند. این امر صرفا بخشی از مخاطره جویی در راستای بسیج احساسات دشمنی در آمریکا علیه ایران است.
در ضمن در اواخر ژوئن 2007، سخنگوی اصلی نظامی نیروهای اشغالگر انگلو- آمریکایی در عراق، سرتیپ کیوین برگنر، ادعاد کرد که ایران در پشت ناآرامی های عراق است. سرتیپ برگنر بدون ارائه کوچکترین نشانه ای ادعا کرده است: «فعالیت های ایران در انتقال تسلیحات، آموزش مبارزان، تامین منابع مالی، کمک به طرح های عملیاتی و تامین پناهگاه های مخفی کاملا روشن است.»
این امر شگرد مداوم مقامات آمریکایی و انگلیسی شده است. اعتقاد بر این است که اگر شما به دفعات ادعا کنید که آن چیز کافی است و مکرر آن را بگویید افکار عمومی به آن چیزی که شما می گویید به عنوان یک حقیقت معتقد می شود و می تواند به عنوان یک بهانه و مستمسک برای جنگ با ایران به کار گرفته شود.

تعمیق بحران در لوانت: فلسطین و لبنان

شکست دارودسته خائن فتح توسط حماس در غزه به نظر می رسد آخرین راه مفر دولت حماس از حاکم شدن عناصر خائن و مرتد فتح باشد که عامدانه در تلاش برای سرنگونی دولت فلسطین از طریق کودتا بودند. جنگ درغزه توسط آمریکا و اسرائیل سازماندهی شده بود و اسناد سازمان ملل بر این مسئله صحه می گذارد اما ایران نیز به عنوان عامل محرک و مشوق نبرد در غزه مقصر شناخته شد.
شلیک موشک ها به اسراییل توسط یک گروه ناشناخته تحت شرایط مشکوک صورت گرفت که به نظر می رسید یک عملیات اطلاعاتی با هدف گشودن راهی برای عملیات های نظامی اسرائیل در لبنان بود که می توانست در نهایت به سوریه نیز کشانده شود. سوریه و ایران همچنین به خاطر شلیک این موشک ها از لبنان و بی ثباتی و اختلاف داخلی سراسر لبنان مقصر شناخته شدند. بر اساس خبری که رویترز منتشر کرد خاویر سولانا نیز ایران را به خاطر درگیری های غزه و تنش در لبنان در نمایشی از اتحاد با اسرائیل و آمریکا، مقصر شناخت. چند روز بعد کریستینا گالاچ سخنگوی سولانا اظهارات نسبت داده شده به او توسط رویترز را تکذیب کرد.
در تناقض با اتهاماتی که به سوریه و ایران در لوانت نسبت داده شد، آمریکا و اتحادیه اروپا، روسیه و چین را به مسلح و بی ثبات کردن سودان در شرق آفریقا متهم کرده اند. جالب اینکه دولت سودان خودش آمریکا و اتحادیه اروپا را به خاطر آموزش و مسلح کردن شورشیان دارفور و تلاش برای بی ثبات کردن سودان به منظور کنترل منابع نفتی سودان، متهم کرده است.

لبنان: مسلمانان شیعه در مقابل مسلمانان سنی، مسیحیان و دروزی ها

تحلیلگران اسرائیلی هشدار داده اند که لبنان در جنگ داخلی میان احزای سیاسی حاکم مورد حمایت امریکا و احزاب مخالف که مورد حمایت ایران و روسیه هستند، فرو خواهد رفت. تحلیل گران اسرائیلی و آمریکایی یک تصور کاملا غلطی را به نمایش گذاشته اند که بر اساس آن جنگ داخلی لبنان میان مسلمانان شیعه و سنی، مسیحیان و دروزی ها خواهد بود. این بسط مفهوم «هلال شیعی» است که عموما توسط دیکتاتوری های عرب قید شده است که مسلمان شیعه در تدارک تسلط بر خاورمیانه هستند.
در واقع بزرگترین حزب سیاسی مسیحی در لبنان، جنبش میهنی آزاد، با بیشترین نماینده در پارلمان لبنان از زمان حمله اسرائیل به لبنان در سال 2006 در کنار حزب الله بوده است. سایر احزاب مسیحی در لبنان که در کنار حزب الله بوده اند عبارتند از: المرادا، اسکاف بلاک و مور بلاک.
جبهه اسلامی لبنان که یک حزب مسلمان سنی است و برخی از چهره های مشهور آن در کنار حزب الله و جنبش میهنی آزاد، بوده اند. تعداد قابل توجهی از جمعیت سنی لبنان نیز از زمان حمله اسرائیل در 2006 در کنار حزب الله بوده اند. این موضوع قابل درک و تشخیص است که تلاش های عامدانه ای تحت رهبری آمریکا برای ایجاد یک گره در لبنان صورت گرفته است. حزب دموکراتیک لبنان که یک حزب دروزی است همراه با «ویام وهاب» در کنار حزب الله و جنبش میهنی آزاد بوده اند. درگیری های کوچکی در نواحی دروزی نشین میان افرادی که در کنار احزاب سیاسی تحت حمایت آمریکا بوده اند و احزاب مخالف لبنان صورت گرفته است.
حزب کمونیست لبنان و چند حزب سیاسی دیگر از جمله مسلمانان و مسیحیان در کنار حزب الله و احزاب مخالف بوده اند. امل، حزب سیاسی مسلمانان شیعه، متحد نیرومند حزب الله است. مجموعه این گروه ها حزب ملی لبنان را تشکیل می دهند.
احزاب سیاسی لبنانی مورد حمایت امریکا که اکنون در لبنان حاکم هستند، شامل جنبش آینده تحت رهبری حریری که یک حزب سنی است، نیروهای لبنانی سمیر جعجع که مسیحی است و حزب سوسیالیست مترقی ولید جنبلاط که دروزی است، می شوند. آنها همچنین متحدانی در میان مسلمانان شیعه و چندین گروه سنی از جمله حزب کتائب دارند. حزب کتائب تحت عنوان فالانژ خوانده می شود که به همراه اسرائیل در قتل عام پناهندگان فلسطینی از جمله زنان و کودکان طی جنگ داخلی لبنان شرکت داشت.

نشر شایعه: دودی کردن افق صحنه جنگ خاورمیانه

همه مقالاتی که روزانه منتشر می شوند مبتنی بر تکرار پیام های ثابت هستند و مضمون اصلی آنها این است که نیروهای ایران و سوریه در پشت ناآرامی های پیش آمده در خاورمیانه و افغانستان می باشند. این مقالات همچنین در صدد مرتب ساختن زمینه ای برای جنگ با ایران و سوریه هستند.
«یدیعوت آهارنوت» که یک مبنع خبری اسراییل است اعلام کرد که یکی از مقامات سوری که نامش فاش نشده تهدید کرد اگر اسرائیل به اشغال سرزمین سوریه در فاصله بین آگوست تا سپتامبر 2007 خاتمه ندهد، سوریه جنگ عظیمی علیه اسرائیل آغاز خواهد کرد.
روزنامه وال استریت ژورنال که سخنگوی تبلیغاتی اندیشه ها و منافع مقامات رده بالای قدرت امریکاست، سرمقاله های متعددی درباره پیامدهای جنگ علیه ایران و سوریه منتشر کرده است. در میان آنها مقاله «نورمن پودهارنز» تحت عنوان «شرایط درست بمباران ایران»، مطرح است که در آن به دنبال توجیه بیشتر جنگ علیه ایران و متحدان آن است.
جاشوا موراوچیک نوشته است که چندین نبرد با شدت های متفاوت در خاورمیانه در حال خروش هستند. اما جنگ بزرگتر شامل اکثر کشورها مانند لبنان، سوریه، ایران، دولت خودگردان فلسطین و شاید ایالات متحده و سایر کشورهاست، هر روز در حال رشد است.
در حقیقت آنچه که جاشوا موراوچیک تحت عنوان «اسلام رادیکال» نامیده است به نوعی مخالفت با دستور کار آمریکا در خاورمیانه بدون توجه به قرابت مذهبی است. جنگ لفظی رسانه های آمریکا در جا انداختن این موضوع که سوریه یک کشور سکولار است که از هیچ اعتقاد مذهبی حمایت نمی کند، شکست خورده است. مشابه آن دولت آمریکاست که جنبش های انحرافی و گروه های مذهبی تندرو را برای اهداف سیاست خارجی خود اعم از مسیحیان و مسلمانان ایجاد کرده است. طالبان، اسامه بن لادن و فتح الاسلام تنها سه نمونه از این دست می باشند.

بادهای جنگ از تل آویو می وزند: گروه نظامی سیاسی مشترک آمریکا – اسرائیل

یک نمونه برای جنگ با ایران و سوربه بتدریج در حال شکل گیری است که بسیار شبیه عراق می باشد. از طریق تقسیم زمان و با کمک اسرائیل. اسرائیل ممکن است عاملی برای برانگیختن جنگ جهانی آینده باشد. اسرائیل ظرف سیاسی انگلو – آمریکا در مدیترانه شرقی است. مقامات اسرائیلی به تدریج اظهارات جنگی خود علیه ایران و سوریه را تشدید کرده اند. سفیر ایران در سازمان ملل چندین بار اعتراض رسمی خود را بر پایه قوانین بین الملل در ارتباط با تهدید اسرائیل مبنی بر حمله به ایران اعلام کرده است. مقامات سوری نیز درباره تداوم تهدیدات مقامامات اسرائیلی اعتراض کرده اند. لبنانی ها نیز درباره اسرائیل و نقض قوانین بین المللی و حاکمیت لبنان به سازمان ملل شکایت کرده اند. تل آویو نقش مرکزی را در هرگونه عملیات نظامی تحت رهبری آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت.
ایران نیز هشدار داده است که جنگ بعدی در خاورمیانه از اسرائیل آغاز می شود و ممکن است آغاز آن با حمله اسراییل به سرزمین های فلسطین یا لبنان باشد که می تواند آتش یک جنگ را به سراسر منطقه بکشاند.
روزنامه جروزالم پست، درمصاحبه با شائول موفاز وزیر ترابری اسراییل که یک یهودی ایرانی است و در شیراز متولد شده تصدیق کرده است که در محافل اسرائیلی گفته می شود سال 2008 سال حمله به ایران خواهد بود.
در حالی که وزیر ترابری اسراییل گفتگوهای راهبردی را در واشنگتن داشت یک اولتیماتوم روشن توسط وی به نمایندگی از دولت اسرائیل و تشکیلات حاکم این کشور در قالب الفاظ بیان شده بود و آن اینکه تحریم های سازمان ملل تا پایان سال 2007 علیه ایران جواب خواهد داد.
اولتیماتوم اسرائیل منعکس کننده مواضع کاخ سفید نیز هست. کاندولیزا رایس و نیکلاس برنز در بخشی از گروه نظامی سیاسی مشترک اسرائیل و آمریکا که برای حل مسئله ایران، تشکیل شده است، حضور داشتند.

کندوکاوی در عبارات فرمانده عالی ناتو: آیا زمان واقعی برای آغاز جنگ وجود دارد؟

از میان همه زمان هایی که ذکر شده ، اظهارات اسرائیلی که 2008 سال اقدام نظامی علیه ایران است، باید مورد توجه قرار گیرد. منابع اسرائیلی همچنین ادعا کرده اند که سوریه ممکن است طی آگوست تا سپتامبر 2007 به اسرائیل حمله کند. ارتش اسرائیل ادعا کرده است که اگر ایران اراده کند، تا سال 2009 قادر به تولید بمب هسته ای است. افزون بر این، زمانی که برای راه اندازی نیروگاه هسته ای بوشهر تعیین شده است باید مورد توجه قرار گیرد. مقامات ایرانی معتقدند که نیروگاه بوشهر تا اواخر سال 2007 یا اوایل 2008 راه اندازی می شود. در حالیکه مقامات روسی از سال 2008 صحبت می کنند. این نکته باید ذکر شود که نقاط مرزی روسیه با ایران تا سال 2008 از نظر نظامی تقویت خواهد شد. همچنین زمان انتخابات لبنان نیز باید در نظر گرفته شود . انتخابات ریاست جمهوری لبنان قراراست در نوامبر 2007 برگزار شود. این نکته نیز باید در نظر داشت که دوره دوم ریاست جمهوری جرج بوش در سال 2009 به پایان خواهد رسید.
عامل مهمی که باید به این معادله افزود، اظهارات ژنرال وسلی کلارک فرمانده عالی سابق ناتو در اروپاست. وسلی کلارک در مصاحبه ای اعلام کرد که در سال 2001 آمریکا طرحی را برای حمله به عراق، سوریه، لبنان، سودان، لیبی، سومالی و ایران به عنوان بخشی از نقشه راه نظامی چند مرحله ای در نظر داشت که با افغانستان و عراق آغاز و با ایران خاتمه می یافت.
همه کشورهایی که در فهرست قرار گرفتند، یا مورد تهاجم واقع شدند یا موضوع عملیات اطلاعاتی مخفی هستند یا تسلیم شده اند. عراق تحت اشغال است. لیبی تسلیم شد و توافقات نفتی بزرگی با شرکتهای انگلو – آمریکایی دارد. سودان هدف جنگ داخلی قرار گرفت. لبنان مورد حمله واقع شد و از نظر داخلی دچار شکاف شده است. سومالی توسط اتیوپی و نیروهای آمریکایی مورد تهاجم واقع شد. تهدید جنگ بر سوریه سایه افکنده است و ایران نیز تهدید شده است. مدت پنج سالی که ژنرال وسلی کلارک درباره آن سخن گفت با تهاجم به عراق در اواسط سال 2003 آغاز شده است. اگر او درست گفته باشد آخرین نبرد می تواند اواسط 2008 تا 2009 آغاز شود.

مقاومت در شرق به جنب و جوش در آمده است

تنها زمان به ما خواهد گفت آیا جنگ شروع خواهد شد یا خیر. وقوع جنگ بر روی سنگ حک نشده است و ممکن است رخ ندهد. پتانسیل وقوع جنگ جهانی دیگر، و دقیقا در این برهه هسته ای، بسیار بالاست. جنگی که شامل ایران شود دارای پتانسیل بالایی برای گسترش و اشاعه آن از خاورمیانه به نقاط دیگر است. با وجود توافق نظامی میان ایران و سوریه گسترش هر جنگی یا حمله اسرائیل علیه سوریه شامل ایران هم خواهد شد.
آنچه که در آفریقای شرقی، خاورمیانه، بالکان، آسیای مرکزی از زمان پایان جنگ جهانی دوم آشکار شده، وضعیت مرزهایی است که برای انحصار جهانی منابع و مسیرهای انرژی شکل گرفته است. توسعه ناتو، محاصره روسیه و چین و جنگ در خاورمیانه به عنوان بخشی از پروژه جهانی به هم مرتبط هستند.
برخورد با ایران سرنوشت خاورمیانه و منابع انرژی را رقم خواهد زد. عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و همچنین برنامه انرژی هسته ای ایران و جنگ جهانی علیه تروریسم همه پرده پس زمینه یک رویارویی میان آمریکا و ایران خواهند بود.
رهبران روسیه، چین و آسیای مرکزی این موضوع را روشن ساخته اند که حمله به ایران امنیت آنها را کاهش خواهد داد و غیر قابل قبول است. این امر تصادفی نبوده است که مقامات سازمان همکاری های شانگهای برای گفتگو در خصوص رفتار آمریکا دوره هم جمع شدند و مقامات نظامی سازمان همکاری های شانگهای در اواخر ژوئن 2007 پیش از برگزاری نشست رهبران که از جمله شامل ایران هم می شد برای تحکیم و تقویت روابط و مناسبات نظامی بلوک اوراسیا در قرقیزستان گرد هم آمدند.

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله