دوره پالئوژن یا نومولیتیک
الف- کلیات
دوره پالئوژن در سال 1860 توسط نومان تحت همین نام و همچنین به وسیله رنه ویه شناخته شده است سپس در سال 1907 تحت نام نومولیتیک توسط 1- هوگ مورد مطالعه قرار گرفته است.این دوره در حدود 40 میلیون سال دوام داشته است (از 65 میلیون سال تا 25 میلیون سال قبل) و بنابراین قسمت اصلی دئوره سوم را شامل میگردد. دوره پالئوژن خود به دو گروه کوچکتر که دارای اهمیت متفاوتی میباشند تقسیم میشود. ائوسن (لیل 1830) با دوامی در حدود 28 میلیون سال و اولیگوسن (1853، بریش) با طول عمر 12 میلیون سال، که گاهی از اوقات تشخیص آن در خارج از منطقه اپیکنتینانتال مشکل است.
دوره پالئوژن به اشکوبهایی منقسم شده که در جدول 9 فهرست آنها دیده میشود. بعضی از اشکوبها که بر اساس سنگوارههای غیر دریایی بنا شدهاند با وجود کثرت استعمال مورد تأیید همه متخصصین نبودهاند و بعضی دیگر که به نامهای مختلف در حوضههای رسوبی مختلف مورد مطالعه قرار گرفتهاند مترادف یکدیگر میباشند. بالاخره بین حوضههای اپیکنتینانتال که از این پس به حوضههای رسوبی اقیانوس اطلس و دریای شمال و حوضه مزوژه بستگی دارد جانوران مشترکی وجود ندارد. به همین جهت در حوضه مزوژهای اشکوبهایی دیده میشود (پریابونین (1) برای ائوسن فوقانی، لانگین (2) برای اکی تانین (3)) که هم ارز آن همیشه در حوضههای اپیکنتینانتال وجود ندارد. همچنین امروزه گاهی از ائوسن تحتانی، میانی، فوقانی و اولیگوسن صحبت میکنند و ائوسن فوقانی را شامل بارتونین یا پریابونین، ائوسن میانی را شامل اشکوب لوتسین و اشکوب تحتانی را شامل ایپرزین میدانند در حالی که در حد تحتانی ائوسن تحتانی، اشکوبهای دیگری به نام مونسین، تانسین و اسپارناسین نیز وجود دارد که مجموع آنها را پالئوسن مینامند. یعنی پالئوژن را به سه دوره پالئوسن، ائوسن و اولیگوسن تقسیم میکنند که دوام هر یک از آنها را به ترتیب 10، 18 و 12 میلیون سال میدانند. اما این پالئوسن که بر اساس مطالعات میکروپالئونتولوژیکی تقسیمبندی شده است و در مناطقی که سری کامل از رسوبات بین کرتاسه و ائوسن وجود دارد مورد مطالعه قرار گرفته است، خود مشکلاتی به وجود میآورد که از آن جمله میتوان مشکل دانوپالئوسن (4) را ذکر کرد.
حدود پالئوژن قابل بحث میباشد:
- قسمت تحتانی پالئوژن دارای وضع مشخصی نبوده و مشکل دانوپالئوسن هنوز لاینحل باقی مانده است. اما از نظر دیرینهشناسی عقیده کلی بر این است که با پایان یافتن دوران دوم به خزندگان بزرگ، آمونیتها، بلمنیتها و رودیستها کاملاً از بین رفتهاند و رخسارههای جدیدی همراه با صدف نرمتنان مناطق کمعمق ظاهر شدهاند.
- در قسمت فوقانیتر و بین اولیگوسن و میوسن مشکلات آکیتانین دیدهد میشود. در حوضه آکیتن از یک طرف و در تمام منطقه مزوژهای از طرف دیگر، دوره آکیتانین در قسمت تحتانی پیشروی میوسن واقع شده است: در این صورت میتوان آن را پایینترین قسمت میوسن دانست. کاری که در بسیاری از مناطق به ویژه کشورهای مدیترانهای و حتی زمانی در فرانسه انجام گرفته است. برعکس در بعضی از مناطق مانند حوضه پاریس که دوره نومولیتیک با رخسارههای خشکی به پایان میرسد آکیتانین را جزء اولیگوسن به حساب بیاوریم زیرا دارای سنگوارههای لپی دوسیکلین میباشد اما ضمناً دارای سنگواره میوژیپسینوئیدهای خبر دهنده میوژیپسین دوره میوسن نیز میباشد به همین جهت قرار دادن این اشکوب جزو اولیگوسن یا جزء میوسن به دلخواه صورت میگیرد. در مورد حد بین ائوسن و اولیگوسن نیز هنوز توافق کامل وجود ندارد و فقط در حوضه مزوژهای که پریابونین با فراوانی و سپس از بین رفتن اورتوفراگمینها و اولیگوسن با ظهور لپی دوسیکلینها مشخص میشود این اشکال کمتر به چشم میخورد. در صورتی که در حوضه اپیکنتینانتال بین لودین (5) و اولیگوسن اشکالات هنوز به قوت خود باقی هستند لودین در بعضی از مناطق با رخسارههای مردابی (ژیپس مونمارتر) مشخص میشود که بر روی آن رخسارههای دریاچهای (مارن سوپراژیپسی سانوازین) قرار گرفتهاند. این خود مشکل بزرگی از لحاظ چینهشناسی است که اشکوبها را بر اساس رسوبات اپی کنتینانتال مشخص و معرفی مینمایند. این مسأله در نئوژن با وجود بعضی از رسوبات خشکی مشکل بزرگتری را به وجود میآورد.
ب - دیرینهشناسی دوره پالئوژن
کلیه گروههای بزرگ موجودات زنده عهد حاضر دنیا در ابتدای این دوره وجود داشته و تنها تک لپهایها هنوز به ندرت یافت میشدند که آن هم در دوره اولیگوسن به منتهای شکوفایی خود رسیدند. به علاوه دوره پالئوژن با انتشار عالمگیر پستانداران مشخص میگردد پستاندارانی که قبلاً با اندازههای کوچک و به تعداد خیلی کم وجود داشتهاند. از طرف دیگر اندازهی این جانوران در طول این دوره متوسط و بدون تغییر باقی ماندهاند و تنها در نئوژن نمونههای غولپیکر ظاهر گردیدهاند. در همین دوره تک لپهای ظاهر و به سرعت گسترش پیدا کرده و مورد تغذیه علفخواران قرار گرفتهاند. بنابراین زنجیره غذایی تک لپهایها، علفهخواران و گوشتخواران در دوره نئوژن گسترش کامل حاصل کردهاند.از لحاظ چینهشناسی بعضی از دستههای جانوران اهمیت بیشتری ممکن است داشته باشند:
- مهرهداران در محیطهای خشکی، که شامل نمونههای ماکروسکوپی و میکروسکوپی هستند.
به ویژه پستانداران، امروزه بهترین مدارک برای شناسایی دوره پالئوژن محسوب میشوند.
- بیمهرگان در محیط دریایی، که از میان آنها میتوان دوکفهایها و شکمپایان را نام برد.
- روزنهداران به ویژه نومولیتها، آلوئولینها، اورتوفراگمینها - گلوبوروتالیدهها که هر یک از آنها برای تقسیمبندی دوره پالئوژن در یک منطقه میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
- از گیاهان ذرهبینی جلبکهای کارا (از تیره کاراسه) (6) را میتوان نام برد که از لحاظ تعیین سن طبقات اهمیت به سزایی دارند.
پ - جغرافیای دیرینه پالئوژن
وضع کره زمین در دوره پالئوژن از لحاظ جغرافیایی شباهت زیادی به دوره کرتاسه دارد: خشکی قدیم گندوانا به تقسیمات کوچکتری منقسم میشود و امریکای جنوبی، مجموعه افریقا و عربستان که هنوز به هم متصل میباشند، استرالیا، شبهجزیه هند و ماداگاسکار که تازه از هم جدا شدهاند را به وجود میآورد. امریکای شمالی تقریباً از اورازی جدا میشود و ارتباط این دو توسط باب برنگ از یک طرف و توسط تنگهای خاکی که بین گروئنلند و جزایر بریتانیا واقع بوده از طرف دیگر برقرار میگردد.به این ترتیب اقیانوسهای دیگر نیز به وجود میآیند. البته هنوز هم اقیانوس منجمدشمالی باز نشده و از اولیگوسن این عمل آغاز میشود. راجع به وضع قارهها باید گفت که اصولاً خشکیها به وسیله اقیانوسهای مجاور خود مورد پیشرویهای اپیکنتینانتال قرار گرفتهاند. نمونه بارزی از این پیشروی در اروپا مخصوصاً در شاخهای از دریای روس که اروپا را از آسیا جدا مینماید دیده میشود.
کمربند حاشیهای اقیانوس کبیر محل فعالیت شدید آتشفشانی نوع آندزیتی بوده و حرکات کوهزایی لارامین را به دنبال داشته است. کمربند مزوژهای در ائوسن به ویژه در اواخر این دوره تغییرات مهمی را در مناطق بزرگ ناودیس باعث میشود و در همین دوره است که جنبشهای مماسی آغاز میگردد. در دوره اولیگوسن، مرحله بزرگ ناودیس تأخیری که از ابتدای ائوسن با تشکیل آندزیتها در حوضه داخلی آغاز شده بود به مرحله تکاملی خود میرسد و در دوره میوسن افزایش بیشتری مییابد.
اروپا در دوره پالئوژن از نظر جغرافیایی دیرینه شامل قسمتهای زیر است:
- در مزوژه، خشکیها و آبها به صورت پیچیدهای در میآیند: در قسمت میانی رشتهکوهها، پستیها و بلندیهایی از زیر آب خارج میشوند، که قسمتهای خارجی آنها را مواد تبخیری از نوع فلیش تشکیل میدهد، این ارتفاعات که به تدریج به صورت مجمعالجزایر در میآیند به سمت خارج گستردهتر میشوند و فلیشها نیز به عهد حاضر نزدیکتر میگردند. اواخر ائوسن با جنبشهای مماسی مشخص میشود و آثار آن در اروپا به صورت جا به جایی در زنجیرههای بزرگ ناودیسی (مثلاً در آلپ) یا روی هم قرار گرفتن زنجیرههای درون قارهای (7) (مثلاً در پیرنه و پروونس) بر جای میمانند. در اولیگوسن این جنبشها ادامه پیدا کرده و به تشکیل گودالهایی در دنباله زنجیرههای اولیه (گودالهای مولاسی در آلپ) یا در داخل این زنجیرهها (در دینارید) منجر شدهاند.
- حوضههای اپیکنتینانتال دوره پالئوژن در اروپا از دو مجموعه زیر تشکیل شدهاند: اول مجموعه مانش - دریای شمال که آنگوبلژیک (8)- هامشایر (9) و پاریس جز آن میباشند. دوم مجموعه اطلسی که خلیجهای آراگون و آکیتن وابسته به آن هستند. خلیج اخیر در دورههای ائوسن تحتانی و میانی از راه یک خلیج زیر پیرنهای تالانگدوک (10) ادامه داشته است. سایر قسمتهای اروپا از آب خارج بوده و از آن جمله مزتای اسپانیا (11) مجموعه جزایر بریتانیا و مخصوصاً قسمت اعظم اروپای میانی و شمالی را میتوان نام برد که قلمرو مزوژهای دریا را از قلمرو اطلس آن جدا میکند در منطقه اخیر جنبشهای فرو برنده رسوبات در دوره الیگوسن سبب تشکیل مردابهایی میشوند که امروزه به صورت گودالهایی در رن و آلمان مرکزی، بوهم و غیره دیده میشوند.
آب و هوای دوره پالئوژن در اروپا که پراکندگی جغرافیایی آن شبیه دوره کرتاسه میباشد، این رخسارهها را تفسیر مینماید: اروپای غربی و جنوبی کماکان در روی کمربند سنگهای تبخیری (12) که در آن موقع فراوان بوده (ژیپس حوضه پاریس واکس، پتاس آلزاس و لهستان جنوبی و رومانی) قرار داشته در حالی که در روی قارهها رخسارههای قرمز رنگ (رخسارههای سیدرولیتی در اطراف ماسیف سانترال، رسوبات قرمز رنگ اسپانیا، مولاس قرمز آلپ، بوکسیتهای دینارید و غیره) که محتوی آثار گیاهان (خرما و کافور) و جانوران آب گرم بوده تشکیل میگردیده است. دریاها محتوی نومولیتهای زیادی بود. این جانوران در مزوژه فراوانتر و بزرگتر بودهاند. اروپای شمالی از یک آب و هوای معتدل، گرمتر از وضع کنونی برخوردار بوده و این امر موجب شده است که بین رخسارههای شمالی و مزوژهای نظیر آن چه که در گذشته وجود داشته تفاوتهایی ایجاد گردد.
ت- وضع رخسارهها در دوره پالئوژن
1- پالئوژن در حوضه پاریس
در حوضه پاریس پیشروی زیادی از دوره پالئوژن دیده میشود که آثار آن به طور نسبتاً مشخص در شمال سن (لاندنین) (13) و به طور کاملاً مشخص در جنوب (لوتسین در جنوب غربی - استامپین در جنوب که از اتامپ میگذرد و نام خود را از همین محل میگیرد) باقی ماندهاند حدود این پیشرویها به ویژه در جنوب غربی که رفت و برگشت دریا به حداکثر خود میرسد متغیرتر هستند در صورتی که در شمال شرقی حد ساحلی به طور محسوسی ثابت میباشد (ش 1 و 2)، به علاوه، در جنوب شرقی، رخسارهها از دریایی به دریاچهای مبدل شده و در تمام قسمت ایل دوفرانس (14) که تشکیلات خشکی به رسوبات دریایی خلیج پاریس تبدیل میشوند آثاری از جانوران پستاندار مشاهده میگردند (مثلاً در رنس)، سرانجام آخرین پیشروی در شاتین و آکیتانین باعث تشکیلات دریاچه وسیعی شده که در محل بس (15) و اورلئان (16) به وجود آمده است.این پیشرویها از طریق دریای مانش و دریای شمال به اقیانوس اطلس ارتباط داشته و حتی تا اشکوب لودین این پیشرویها از دریای شمال از طریق حوضه انگلوبلژ آغاز شدهاند که تاریخچه آن با حوضه پاریس مشترک میباشد. (رخسارهها در این دو حوضه با یکدیگر تفاوت دارند: ماسههای بروکسل مخصوص اشکوب بروکسلین، (17) و آهک خشن در پاریس مخصوص اشکوب لوتسین). از لودین به بعد یعنی از بالا آمدن محور آرتوا (18) که هم زمان با تشکیل طاقدیس حوضه پاریس به نظر میرسد، حوضه پاریس مستقل شده و دریایی نظیر دریای استامپین که آن را اشغال میکرده به مانش مربوط بوده است که بهترین شاهد همانا رسوبات پالئوژن در حوضههای نرمانو - بروتون (خلیج جزایر انگلیس - نرماندی) و هامشایر میباشد. سرانجام در شاتین و آکیتانین حوضه پاریس به صورت ناودان بازی متوجه چپ و جنوب شده در آن جا با سلسله دریاهای ماسیف سانترال ارتباط برقرار مینماید و حوضه پاریس در همین موقع از حوضه هامشایر جدا میگردد.
شکل 1- جغرافیای فرانسه در دورهی ائوسن (از اوبوآن)
شکل 2- جغرافیای فرانسه در دورهی اولیگوسن (از ابوآن)
شکل 3- طریقه قرار گرفتن رسوبات دوره پالئوژن را در حوضه پاریس نشان میدهد.
در این شکل برش تشکیلات دوره پالئوژن در دو جهت شمال شرقی - جنوب غربی و شرقی غربی تهیه شده و در آن توالی کامل ته نشینها در محور خلیج پاریس، وضع ایوانهای ساحلی محصور شده توسط تک شیبیها (کواستا) و غیره به طور وضوح نشان داده شده است. از این شکل میتوان نتیجه گرفت که رسوبات پالئوژن در مرکز حوضه پاریس از چهار لایه سخت که فقط یکی از آنها دریایی است تشکیل شده و چهار ایوان ساحلی زیر در آن تشخیص داده میشود که از پایین به بالا عبارتند از:
آهک خشن لوتسین (از نوع دریایی در سوآسونه (19) و والوآ،(20) آهک سن اوان (21) بارتونین (از نوع دریاچهای در پاریزی)، (22) آهک بری (از نوع دریاچهای در بری)، آهک بس (از نوع دریاچهای در بس)، هر ایوان ساحلی که مشرف بر سطح موربی (تالو) (23) میباشد از سنگهای نرم پوشیده از جنگل تشکیل شده است. این سنگها به ترتیب عبارتند از:
ماسه براشو (24) مربوط به تانسین و ماسه کوئیز (25) مربوط به ایپرزین - ماسه اوور (26) مربوط به بارتونین تحتانی - ژیپس مون مارتر مربوط به لودین (پارک دوسو در جنوب پاریس بر روی همین ژیپس قرار گرفته است) - ماسه فونتن بلو مربوط به استامپین.
بعضی از ایوانهای ساحلی سابقالذکر حتی در شهر پاریس نیز به خوبی قابل شناسایی میباشد: آهک خشن (در ساحل چپ رود سن، مونپارناس، (27) به طرف میدان ایتالی) - آهک سن او آن (در قسمت غربی ساحل راست رود سن: تپههای پاسی (28) و شایو) (29) آهکبری (در قسمت شرقی ساحل راست بلویل (30) و منیل مونتان) (31) و فقط ایوان بس در پاریس وجود نداشته و قله معروف مونمارتر (32) که سطح فوقانی آن فرسایش پیدا کرده از ته نشینهای استامپین تشکیل شده است.
مسأله اشکوب مونسین در حوضه پاریس هنوز موضوع مورد بحث و گفتگو و اختلاف نظر میباشد که از آهک لیتوتامینه داری که به اشتباه آهک پیزولیتیک نامیده میشود تشکیل شده است. این آهک در نزدیکی رنس یعنی در لاور (33) به حالت پیشروی بر روی کرتاسه قرار گرفته و بدون شک متعلق به اشکوب مونسین یا شاید اشکوب تانسین میباشد زیرا رس پلاستیک اسپارنانسین مستقیماً بر روی آن قرار گرفته است. اما در غرب مثلاً در وین پی نزدیک پونتوآ به عقیده بعضیها آهکهای به اصطلاح پیزولیتیک در لا به لای گل سفیدهای کامپانین تهنشین شدهاند و به عقیده برخی دیگر در مقابل آن و در حاشیه ساحلی مونسین به وجود آمدهاند. معذلک امروزه با توجه به این مسأله که از یک طرف گل سفید وین یی جزء کامپانین بوده، در حالی که تهنشینهای ماستریشتین در جاهای دیگر حوضه پاریس تشکیل شدهاند و از طرف دیگر جانوران موجود در آهک وین یی با جانوران دوران سوم مشابهت دارند، آهکهای پیزولیتیک پاریس را جزو قسمت تحتانی دوران سوم یعنی اشکوب مونسین به حساب میآورند.
2- پالئوژن در حوضه آکیتن
بعد از عقبنشینی دریا در پایان کرتاسه فوقانی که باعث محصور ماندن آن در گودال آتورین (34) گردید، پیش روی مجدد آن در ابتدای دوران سوم صورت گرفت و در نتیجه آن خلیجی به وجود آمد که بخش عمدهای از آکیتن را اشغال کرده و تا لانگ دوک از منطقه شمال پیرنه ادامه داشت در کرانههای این خلیج چه در شمال، در جهت ماسیف سانترال و چه در جنوب در جهت پیرنه رخسارههایی از نوع تخریبی (مولاس) دیده میشوند در حالی که در مناطقی از آکیتن که هم چنان خارج از آب باقی ماندهاند رخسارههای خشکی (رخسارههای سیدرولیتی در شمال غربی آکیتن) بر جای میمانند.در کرانه شمالی (شکل 4) در منطقه بردو، اگر چه ائوسن تحتانی به خوبی شناخته نشده است ولی ائوسن میانی با آهکهای سنپاله (35) و بلای (36) (دریایی از لوتسین) و ائوسن فوقانی با مارنهایی که بر روی آن ابتدا آهک پلاساک (37) (دریاچهای از بارتونین) و سپس آهک سن استف (38) (دریایی از لودین) قرار گرفته است قابل تشخیص میباشد. در این کرانه اولیگوسن با لایههای مردابی سانوازین که بر روی آن لایههای پیشرونده آهک آستریکدار (39) بردو (دریای در استامپین) و سپس آهکهای سفید رنگ آژن (40) (دریاچهای در شاتین) قرار گرفته است شناخته میشود. آکیتانین در کرانه شمالی با رسوبات دریایی صدفدار و ماسههای بازاس (41) که بر روی آن رسوبات دریایی صدفدار سوکات (42) در غرب گارون (43) قرار گرفتهاند آغاز پیشروی میوسن را نشان میدهد. در مشرق این رخسارهها، لایههایی از آهک خاکستری رنگ آژن، که از نوع دریاچهای میباشند دیده میشوند.
در عمق خلیج آکیتن، پالئوژن با رخسارههای خشکی در آژن، کرسی، (44) آلوئی، (45) کاستر، (46) تولوز (47) مشخص میگردد. ائوسن در این منطقه وجود نداشته و فقط اشکوب لودین با ژیپسها و آهکهای دریاچهای سنپوئل (48) و ماس (49) در آن تشخیص داده میشود. برعکس، دوره الیگوسن با مولاسهای کاستر از اشکوب سانوازین کاملاً مشخص بوده و رسوبات آن کوچک شدن خلیج آکی تن را در نتیجه بسته شدن تنگه کاستل نوداری (50) نشان میدهند. در دنباله رسوبات این اشکوب، مولاسهای لوراگوئه (51) آژن از اشکوب استامپین دیده میشود که به طور جانبی از آهکهای آستریدار بردو میگذرد.
شکل 4- نیمرخ زمینشناسی رسوبات دوره سوم در حوضهی آکیتن (از اوبوآن)
آهکهای سفید و دریاچهای آژن از اشکوب شاتین، مارنهای محتوی استرا آژیناسیسن، (52) آهکهای خاکستری و دریاچهای آژن. رسوبات سه گانه آژن از این نظر که حد واسط رخسارههای خشکی مرکز فرانسه و رخسارههای دریایی خلیج اکیتن میباشد بسیار جالب است. به عنوان مثال در آهکهای خاکستری جانورانی پیدا میشوند که بین آهکهای دریاچهای سنژوران لوپوی (53) در لیمانی و رسوبات دریایی سوکات در بر دو مشترک میباشند.
در کرانههای جنوبی یعنی پای کوههای پیرنه، دریای پالئوسن درگودال آتورین محصور بوده و در آن مارنهای خاکستری محتوی اوپرکولین (54) بر جای میگذاشته است، در صورتی که کمی بیشتر به طرف مشرق و در پیرنه رسهای قرمز رنگی دیده میشوند که از آریژ آغاز میگردند (رخساره ویترالین). (55) پیش روی دریا در کرانه جنوبی آکیتن از ائوسن تحتانی (اشکوب اپیرزین) آغاز میشود که آثار آن از طرفی در پایه منطقه لاند (56) و از طرف دیگر در کوربیر (57) بر جای ماندهاند. در منطقه اخیر تشکیلات مربوط به ائوسن تحتانی، با آهکهای محتوی میلیولیت (58) مشخص میگردند که بر روی آن مارنهای محتوی اوپرکولین قرار گرفتهاند. پیش روی مذکور در لوتسین تحتانی به حد ماکزیمم خود میرسد. آثار رسوبات دریایی این اشکوب بر روی دامنه جنوبی کوه سیاه (59) مشاهده میشوند.
در لوتسین میانی تشکیل ته نشینهای پودنگ پالاسو (60) که نماینده بالا آمدن پیرنه میباشد آغاز شده است. این پدیده در ائوسن فوقانی و پس از آن تا اولیگوسن ادامه پیدا کرده است و در نتیجه آن بخش شرقی خلیج آکیتن پر گردیده است. رخسارههای دریایی پالئوژن در کرانههای جنوبی خلیج آکیتن فقط در مغرب و در گودال آتورین باقی مانده و دریابار بسیار تیز بیاریتز (61) برش جالبی از آن را نشان میدهد. این دریابار به ترتیب از رسوبات زیر تشکیل شده است: قسمت فوقانی ائوسن میانی (لئوتسین فوقانی) با آهکهای مارنی گورپ (62) ائوسن فوقانی با مارنهای آبی دامنه باسک (63) به ضخامت 600 تا 700 متر، اولیگوسن به صورت ماسه آهکی پورویو (64) و ویلااوژنی (65) (از اشکوب سانوازین) که خشن بوده و از نومولیتها و لیپدوسیلکلینها غنی میباشد، سرانجام لایههای فار (66) و شامبردامور (67) از اشکوب استامپین. حدود خلیج اولیگوسن که اندکی از حدود گودال تجاوز میکرده عبارتند از: سنسور، (68) در طرف مشرق، داکس در طرف شمالشرقی، منطقه آرکاشون (69) در طرف شمال.
به طور خلاصه، آکیتن در پالئوژن با پیشروی دریا، در قسمت اقیانوس اطلس و مخصوصاً در گودال آتورین، مشخص میشود که ماکزیمم آن در لوتسین تحتانی به وقوع پیوسته و با بالا آمدن پیرنه در لوتسین میانی قطع شده است. جنبشها لااقل در غرب پیرنه بین ائوسن و اولیگوسن اتفاق افتادهاند و در نتیجه آن رسوبات تخریبی (ماسه پورویو) تشکیل گردیدهاند در پایان اولیگوسن دریا در شاتین عقبنشینی و در آکیتن پیشروی کرده است و با الحاق به پیشروی میوسن، پایه این دوره را به وجود آورده است.
3- پالئوژن در حوضههای حاشیهای آلپ
در حاشیه کوههای آلپ حوضههای کوچکی از دریای دوره اولیگوسن تشخیص داده میشود که به گسلهایی محدود میباشند. این حوضهها در آلزاس، ماسیف سانترال، لانکدوک و پروونس وجود دارند. در این حوضهها ائوسن عموماً دیده نمیشود و فقط در پروونس، تهنشینهای اولیگوسن بر روی رسوبات خشکی دوره ائوسن قرار گرفتهاند.در آلزاس رخسارههای دوره الیگوسن بسیار متنوع هستند. اشکوبهای این دوره در آلزاس عبارتند از: اشکوب سانوازین که در شمال با مارنها و ماسههای رسوبات نفتی پشل برون (70) و در جنوب با مارنهای محتوی املاح پتاس (مولهوز) (71) مشخص میشود.
- اشکوب استامپین که با مارنها و ماسههای محتوی جانوران دریایی شناخته میشود.
- اشکوبهای شاتین و اکیتانین که رسوبات آهکی آن محتوی هلیکس راموندیا (72) میباشند، در ماسیف سانترال اولیگوسن با یک سری از حوضهها معرفی میشود مهمترین این حوضهها عبارتند از حوضه بوریون (73)- حوضه لیمانی - حوضه روآن - حوضه مون بریزون (74) و غیره.
به عنوان مثال در منطقه ایسوار (75) از حوضه لیمانی (76) به ترتیب اشکوبهای زیر تشخیص داده میشوند:
- اشکوب سانوازین که با آرکوزهای لیمانی و هم چنین رسوبات رستی و ماسهای قرمز محتوی پوتامیدس رودانیکوس (77) از شکمپایان معرفی میشود.
- اشکوب استامپین، که آرکوزها و مارنهای محتوی پوتامیدس لامارکی (78) آن دلیل بر پیوسته بودن این حوضه با حوضه پاریس میباشند (پوتامیدس لامارکی که در ماسههای فونتن بلو نیز وجود دارد).
- اشکوب شاتین که با آهکهای دریاچهای محتوی هلیکس راموندیا (79) شناخته میشود.
- اشکوب آکیتانین که آهکهای دریاچهای سن ژران لوپوی (80) در نزدیکی ویشی معرف آن میباشد. در لانگدوک رسوبات حوضه آلس (81) با رسوبات لیمونی اختلاف چندان ندارند، سرانجام در پرونس، بعد از وقوع یک سری حرکات کوهزایی بین بارتونین و لودین، رسوبات اولیگوسن بر روی آهکهای سن پونس (82) که به اشکوب لودین تعلق دارند، قرار میگیرند. اشکوبهای دوره اولیگوسن در منطقه پرونس به قرار زیرند:
- اشکوب سانوآزین با آهکهای دریاچهای، اشکوب استامپین با لایههایی از گل رس قرمز و خاکستری و آکیتانین با رخسارههای ماسهای.
پالئوژن در آلپ غربی
رشته کوههای آلپ در دوره نئوژن تغییرات زیادی حاصل کرده و در نتیجه به شکل فعلی خود در آمده است.- فرو رفتگی پیهمون احتمالاً از آب خارج شده است و نیز رسوبات ائوسن در این منطقه تشکیل نشدهاند.
- منطقه بریانسون در پالئوژن با مرمرهای متورق پالئوسن و ائوسن تحتانی مشخص میشود که بر روی آن فلیشهای سیاه رنگ پلیتی ماسهسنگی قرار گرفته است. در این منطقه الیگوسن وجود ندارد و احتمالاً دریا از ائوسن فوقانی به بعد عقبنشینی کرده است.
- منطقه دوفینه، که در کرتاسه فوقانی از زیر آب خارج شده و در پالئوژن مجدداً در زیر آب فرو رفته است. در ائوسن میانی دریا تا منطقه پوژه تنیه، (83) و آلوس (84) ساووآ (85) پیشروی کرده و رسوبات آهکی با نومولیتهای بزرگ (نومولیت ملیکاپوت (86) و نومولیت آتوریکوس) (87) از خود بر جای گذاشته است. در ائوسن فوقانی (پریابونین) دریا به طرف مشرق پیشروی حاصل کرده و مناطق آنتیب (88) و آنو (89) و دولوی را تا تمام منطقه ساووا اشغال مینماید. فلیشهای دوفینه، آهکها و مارنهای آبی رنگ اورتوفراگمیندار و همچنین ماسهسنگهای آنو در این دوره تشکیل گردیدهاند.
اولیگوسن در منطقه دوفینه، با مولاسهای قرمز رنگ تشکیلات خشکی، مشخص شده و خروج آلپ از دریا را در خاتمه دوره ائوسن نشان میدهد.
پینوشتها:
1. Priabonien.
2. Langhien.
3. Aquitanien.
4. Dano - paleocene.
5. Ludien.
6. Caracés
7. lntra - continentale.
8. Anglo - belge.
9. Hampshire.
10. Languedoc.
11. Meseta iberique.
12. Ceinture des évaporites.
13. Landenien.
14. lIe de France.
15. Beauce.
16. Orléan.
17. Bruxellien.
18. Artois.
19. Soissonnais.
20. Valois.
21. Stouen.
22. Parisis.
23. Talus.
24. Bracheux.
25. Cuise.
26. Auvers.
27. Montparnasse.
28. Passy.
29. Chaillot.
30. Bellville.
31. Menilmontant.
32. Mont - Martre.
33. Lanvers.
34. Aturien.
35. St. Palais.
36. Blaye.
37. Plassac.
38. St. Estephe.
39. Asteric.
40. Agen.
41. Bazas.
42. Saucats.
43. Garonne.
44. Quercy.
45. Allui.
46. Castres.
47. Toulouse.
48. Saint - Puelles.
49. Mas.
50. Castelnaudary.
51. Lauraguais.
52. Ostrea aginensis.
53. St. Ceran - le - puy.
54. Operculine.
55. Vitralien.
56. Lands.
57. Corberes.
58. Miliolits.
59. Montagnenoire.
60. Palassou.
61. Biarriz.
62. Gourpe.
63. Basque.
64. Port - Vieux.
65. Villa Eugeine.
66. Phare.
67. Chambres Amour.
68. St. Sevre.
69. Arcachon.
70. Pechelbronn.
71. Mulhouse.
72. Helix ramondia.
73. Bourbon.
74. Montbrison.
75. lssoire.
76. Limagne.
77. Potamides rhodanicus.
78. Potamides lamarcki.
79. Helix ramondia.
80. St. Gerand - le- puy.
81. Alés.
82. St. Pons.
83. Puget - Thenier.
84. Allos.
85. Savoie.
86. N. millecaput.
87. Naturicus.
88. Antibes.
89. Annot.
منبعمقاله: ابراهیمزاده، خدیجه، (1388)، جغرافیای دیرینه، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ پنجم.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}