نویسنده: مریم صادقی




 

بیت العدل اعظم

همان‌طور که قبلاً توضیح داده شد، میرزا علی‌محمد باب یک سال قبل از کشته شدنش میرزا یحیی صبح ازل را به جانشینی خود تعیین کرده بود که این وصیت انجام نیافت و میرزا حسینعلی بهاء گوی از دست برادر و رقیب خود ربود و به رهبری گروه رسید اما بهاءالله چون دارای فرزند ذکور بود، جانشین خویش را به فرزند خود تفویض کرد و بدینسان میرزا عباس (عباس افندی) با عنوان عبدالبهاء بر مسند رهبری تکیه زد.
میرزا حسینعلی به احتمال قوی، بدان خاطر که خود فرزندان ذکوری داشت توصیه کرده بود جانشین هر رهبری باید در زمان حیات خود او معین و نام برده شود اما همین توصیه مشکلاتی پس بزرگ به بار آورد زیرا نه عباس افندی را پسری بود و نه شوقی و دیگران را....(1)
شوقی افندی که عقیم و از داشتن فرزند محروم بود، برای جلوگیری از اختلاف در بین بهائیان، در سوم آذر 1335ش، بیت العدل را پایه گذاری و برخی از بهائیان را به عنوان «ایادی امرالله» برای انجام وظایف مختلف من جمله، حفاظت و تبلیغ امر بهاءالله، انتخاب کرد. (2)
ایادی امرالله و اعضای انتصابی اولیه بیت العدل واقع در شهر حیفای اسرائیل عبارت بودند از چهار مرد و پنج زن، روحیه خانم ماکسول (همسر شوقی)، چارلز میسن ریمی آمریکایی، امیلیا کالینر، لیردی ایوالس، یوگو جیاگری، حبسی رول، اتل رول، لطف الله حکیم، سیلوا آیواس، که بعدا به 27 نفر رسیدند. (3)
شوقی مسین ریمن آمریکایی (4) را به عنوان ریاست بیت العدل انتخاب کرد که با مخالفت ایادی و سایر روسای محافل روحانی و ملی روبه رو شد. آن‌ها این انتصاب را به علت اینکه مسین ریمی زبان فارسی و عربی بلد نبود و قادر به تفسیر و تبیین الواح نبود، نادرست می‌دانستند. (5)
ایادی امرالله اعتنایی به این انتصاب نکرده (6) و در سال 1342 ش، همایشی را در لندن، با حضور سران این فرقه تشکیل دادند. و طی آن 9 نفر را به عنوان اعضای بیت العدل انتخاب و ریاست آن را به روحیه خانم ماکسول دادند. در آن کنفرانس بیت العدل به شهر حیفا در اسرائیل منتقل شد. (7)
در خصوص اختلافات درون تشکیلات بهائیت که چگونه پدید آمد و چگونه به نتیجه نرسید، اگر چه منابع و مواخذ زیادی جز ادعاهای طرفین نیست بلکه باید به مدیریت پنهان این تشکیلات توجه نمود که از هر گونه اختلاف در درون آن جلوگیری می‌کرد. خصوصاً تشکیل بیت العدل و تبدیل علنی تشکیلات به صورت ساختار حزبی و حضور 9 نفر در رأس آن که عموماً 5-7 نفر از آن‌ها اروپایی و آمریکایی هستند.
از جمله وظایف این نهاد را می‌توان موارد زیر دانست:
الف) وضع قوانین باستثناء عبادات.
ب) حل جمیع مسائل مشکل و امور مبهم.
ج) بیت العدل مرجع کل امور است برای هدایت جامعه جهانی بهائی و پیشرفت امر الهی. (8)
برخی از مقررات اداری و اجرایی این تشکیلات مثل شرایط عضویت در بیت العدل و مدت دوره آن با توجه به مصلحت اعضا و تصمیم آن‌ها تبیین می‌شد. از بیت العدل در منابع بهائی با عنوان «رکن اهم ارکان ثلاثه حکومت مرکزی بهائی» (9) یاد شده که در ورای کلیه تشکیلات و مؤسسات افراد و اشخاص قرار دارد و اطاعت از آن بدون استثناء بر همه واجب است.
این نهاد در حقیقت محفلی است برخاسته از محفل‌های کوچکتر محلی و محافل ملی که جهت ساماندهی امور بهائیان بر مبنای دستورات بهاءالله در کتاب اقدس و دیگر آثار او صورت می‌گیرد. بهاءالله در «اقدس» در این باره چنین گفته بود:
«قد کتب الله علی کل مدینه ان یجعلوا بیت العدل و یجمع فیها النفوس علی عدد البهاء و ان ازداد لاباس...» (10).
پس از بهاءالله، عبدالبهاء نیز در الواح وصایا چنین پیش بینی کرده بود که باید بیت العدل با انتخاب عمومی تشکیل شود و اعضاء آن نفوس مطمئنه‌ای [باشند]... که مظاهر تقوای الهی و دانایی و ثابت بر دین الهی و خیرخواه جمیع نوع انسان باشند. (11) بعلاوه بیت العدل باید مطابق با ترتیب و نظامی که در اروپا انتخاب می‌شود، برگزیده گردد:
«و چون... بیوت عدل ممالک، بیت العدل اعظم را انتخاب نمایند و در هر زمان که جمیع احباء در هر دیار وکلانی تعیین نمایند و آنان نفوسی را انتخاب کنند و آن نفوس هیئتی را انتخاب نماید آن بیت العدل اعظم است.» (12)
در حقیقت بیت العدل پایگاهی است که وظیفه برقراری ارتباط و تحت پوشش قرار دادن تمامی بهائیان در هر جای دنیا را برعهده دارند تا بتوانند فعالیت بهائیان را تحت نظر داشته و از آن در جهت انجام مقاصدشان نهایت استفاده را ببرند.

محفل روحانی ملی

این محفل مهمترین تشکیلات تبلیغاتی بهائیان ایران محسوب می‌شود که در سال 1300ش/1240ق در تهران تشکیل شد و نخستین سازمان منسجم و هماهنگی بود که با برنامه‌ریزی‌های جهانی شوقی افندی گسترش یافت و شعبه‌ای از آن در خاک اسرائیل تأسیس شد.
وظایف محفل ملی بر مبنای دستورات «ولی امرالله» که در بیت العدل اعظم در «حیفا» اقامت داشت، صورت می‌گرفت. غالب اعضای آن از رجال درجه‌ی اول بهائی انتخاب می‌شدند. (13)
علاوه بر محفل مذکور محافل کوچکتری نیز در شهرهای مختلف تأسیس شد که آن را محافل «شهری و بلدی» می‌خواندند و هدف نهایی بهائیان از این اعمال، ازدیاد وابستگان به تشکیلات بهائیت بود تا به وسیله این افراد حداکثر نفوذ در تمام قسمت‌ها و نقاط مختلف کشور به خصوص در میان مردم دهات و عشایر ببرند.
بهائیان در حل اختلافات خود، هر کجا بودند به این محافل مراجعه می‌کردند و از رجوع به مقامات قضایی و دولتی جداً دوری می‌نمودند. (14)

نقشه ده ساله

برای درک رشد کمّی و کیفی تشکیلات اداری بهائی در ایران عصر پهلوی باید به دو نقشه ده ساله و نه ساله رجوع کنیم که بر مبنای توصیه‌های رهبران بهائی به وجود آمدند. نکته‌ی جالب اینجاست که بر طبق اولین نقشه (نقشه ده ساله) افزایش کمّی و کیفی فعّالیت‌های تبلیغاتی، تشکیلاتی و سازمان بهائیان در ایران دقیقاً با تثبیت قدرت پس از کودتای آمریکایی- انگلیسی 1332 ش، همزمان شد. این نقشه موسوم به نقشه بدیعه جهاد کبیر اکبر الهی خود به چندین طرح متعدد کوچکتر تقسیم شده بود که می‌بایست یکی پس از دیگری تا سال 1342 ش، به اجرا گذارده شود و در اجرای این نقشه‌ها مرکز جهانی بهائی واقع در عکاء نظارت داشت. (15)
نقشه ده ساله شامل 28 هدف جزئی بود که عهد بر افزایش پیروان بهائی در سرتاسر دنیا، گسترش تعداد شهرهایی که به بهائیت وارد شده، ازدیاد آثار بهائی و ترجمه آن آثار، توسعه معبدهای بهائی (مشرق الاذکار)، ایجاد مکان‌های مقدس بهائی در ایران و افزایش تعداد محافل مرکزی روحانی به بیش از چهار برابر داشت. (16) اما شاید مهم‌ترین هدف نقشه را بتوان تأسیس بیت العدل اعظم در اسرائیل (ارض اقدس) دانست که قرار بود پس از تشکیل محکمه بهائی در «ارض اقدس» و انتخاب «هیئت تشریعیه پیروان امر الهی» صورت می‌گیرد.
مرکز جهانی بهائی که مجری و ناظر این نقشه بود چند خصیصه کلی داشت:
1- این تشکیلات فقط در «مسائل وجدانیه و روحانیه» بهائیان دخالت می‌کرد به هیچ وجه وارد «امور مدنی و اجتماعی افراد بهائی» نمی‌شد. (17)
2- اصل عدم مداخله در سیاست فقط شامل افراد بهائی نبود، بلکه فعّالیت‌های روحانی تشکیلات اداری را نیز در بر می‌گرفت.
خدمت در این تشکیلات و همچنین در محافل ملی و محلی افتخاری بود و بدون دریافت هر گونه اجر مادی و مزد صورت می‌گرفت.
در این دستگاه هیچ فردی شاخص یا فوق تشکیلات محسوب نمی‌شد و اخذ رأی نیز فقط براساس مشورت صورت می‌گرفت.
انتخابات محافل سرّی و آزاد بود و شرکت افراد در انتخابات وظیفه روحانی شمرده می‌شد. بعلاوه، منتخبین نیز مسئولیت خود را نه یک وظیفه اداری که فریضیه‌ای مذهبی می‌دانستند. (18)

نقشه نه ساله

با اتمام نقشه ده ساله در سال 1342ش، (1964م) بلافاصله نقشه نه ساله طراحی و اجرا شد. اگر چه عمده مسئولیت نقشه ده ساله در تشکیل «بیت العدل اعظم» متمرکز شده بود.
مهمترین اهداف و مقاصد این نقشه را می‌توان به افزایش تعداد محافل و افراد بهائی و همچنین افزایش دامنه تبلیغات در میان طبقات مختلف مردم و تنظیم و تدوین کتاب ها و آثار بهاءالله و عبدالبهاء اشاره کرد. (19)
با نگاهی به اهداف نقشه می‌بینیم که سه مورد تشکیل محافل روحانی ملی، مهاجرت و تبلیغات در زمره مهمترین اهداف نقشه جدید بودند.
در زمینه تحقق هدف نخست تا سال 1970 یعنی دو سال مانده به اتمام نقشه 9 ساله محفل روحانی ملی، در سرتاسر دنیا به وجود آمده و تعداد زیادی مبلغ نیز به کشورهای جریان فرستاده شد.
نقشه دارای هدف‌های جهانی متعددی است که مورد توجه محافل بهائی ملی قرار گرفت از این رو بیت العدل اعظم در تاریخ 10/تیرماه/1343 (مطابق با 8 شهر الرحمه 121بدیع) دستخطی به کلیه محافل بهائی صادر کرد که در آن توصیه شده بود:
«بهائیان از تأسیسات محلیه از قبیل خطیره‌ی قدس و غیره و همچنین کلیه مصالح و احتیاجات محلی و منافع مادی و نفسانی خویش صرف نظر کرده و با اهداء حداکثر کمک مالی با کمال خلوص نیت در انجام هدف‌های این نقشه مهم جهانی شرکت نمایند.» (20)

شبکه بهائیت و سیاست

بهائیان از آغاز فعالیت‌های خود، طی تبلیغاتی که می‌کرده‌اند و هنوز هم می‌کنند، شرکت در امور سیاسی را برای عموم پیروان خود ممنوع اعلام کرده، آنان را از دخالت در سیاست محروم ساخته‌اند، تا آنجا که حتی تبلیغات خود را برای ورود به جامعه بهائیت روی همین پایه قرار داده‌اند. (21)
چنانکه عباس افندی می‌گوید:
«میزان بهائی بودن و نبودن این است که هر کس در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفه‌ی خویش حرفی زند یا حرکتی نماید همین برهان کافی است که بهائی نیست و دلیل دیگری نمی‌خواهد.» یا در جای دیگر می‌نویسد: «احبای الهی باید در کمال سکون و قرار رفتار نمایند، مداخله در امور سیاسی ننمایند بلکه در تهذیب و تربیت خلق و هدایت امم و رأفت و محبت بین ملل و ارتباط عالم انسانی و وحدت بشری و راحت و آسایش عمومی می‌کوشند به روحانیت پردازند نه جسمانیت...» (22)
در واقع بهائیان می‌خواستند با چنین پوششی بر سر بهائیان و مراکز آنان در حقیقت موقعیت سیاسی، مداخله‌های سیاسی، سرسپردگی‌ها و حمایت مأمورین خارجی از بهائیت ایران را...پنهان سازند. (23) اما از همان روزی که پس از اعدام باب به ناصرالدین شاه سوءقصد شد تا امروز، کار بهائیان به سیاست گراییده است و بارها و بارها این امر به اثبات رسیده که بهائیان ایران هم در امور مختلف سیاسی در ایران دخالت کرده و می‌کنند و هم با جریان‌های سیاسی بین المللی بستگی دارند. (24) چنانکه سرسپردگی بهائیان به سفارتخانه روس در ایران و... عباس افندی را واداشت تا در جهت خواست و مصالح سیاسی روس‌ها در ایران به حمایت از محمدعلی شاه قاجار و تداوم رژیم استبدادی برخیزد و با مشروطیت و آزادیخواهان و رهبران اسلامی، مخالف استبدادی، مخالفت کند. (25)
به طوری که عبدالبهاء در رساله سیاسیه می‌نویسد:
«پس ‌ای احبای الهی به جان و دل بکوشید و به نیت خالصه و اراده‌ی صادقه در خیرخواهی حکومت و اطاعت دولت یدبیضا بنمایید. این امر اهم از فرائض دین مبین و نصوص قاطعه‌ی کتاب علیین است این معلوم است که حکومت بالطبع راحت و آسایش رعیت خواهد و نعمت و سعادت الهی جوید و در حفظ حقوق عادله‌ی تبعه و زیردستان راغب و در دفع شرور متعدیان ساعی و صائل (26) است زیرا عزت و ثروت رعیت شوکت و عظمت و قوت سلطنت باهره و دولت قاره است... و حال آنکه وظیفه علماء و فریضه‌ی مواظبت امور روحانیه و ترویج شئون رحمانیه است و هر وقت علمای دین مبین و ارکان شرع متین در عالم سیاسی مدخلی جستند و رأیی زدند و تدبیری نمودند تشتیت(27) شمل(28) موحدین شد و تفریق جمع مومنین گشت نائره فساد برافروخت.» (29)
در حقیقت این رساله در اثبات لزوم عدم مداخله‌ی روحانیت شیعه، در همراهی و همقدمی با آزادیخواهان، مشروطه خواهان و... می‌باشد. در واقع رساله‌ای است بر علیه رهبران مشروطیت در ایران. پس از خلع محمدعلی شاه، نفوذ روس‌ها خنثی شد و دارالشورا برقرار گشت. عباس افندی یک باره طرفدار مشروطیت شد و اصل عدم مداخله در امور سیاسی را فراموش کرد و دستور داد «نفوسی از بهائیان از برای مجلس ملت انتخاب گردد...» و با «سیاسیون مراوده کرده» تا ضمن آن موجبات نزدیکی بهائیان را به انگلستان فراهم سازند. (30)
به گواه تاریخ رهبران بهائی، حکم جدایی دین از سیاست و عدم مداخله علمای روحانی در امور سیاسی را تنها برای علمای اسلام و ایران صادر کرده‌اند و خود را مشمول آن حکم ندانسته و با تمام وجود در صحنه سیاست فعال بوده و هستند. (31)
به نظر می‌رسد رهبران بهائی ظاهراً اعضای خود را از مداخله در امور آشکار سیاسی باز می‌دارد و در عین حال آن‌ها را به نفوذ در امور اداری، تجاری، صنعتی، زراعی، معارف و علوم تشویق می‌کند. (32) چنانکه عدم دخالت در امور سیاسی را به معنی بی تفاوتی در قبال انجام و پیشبرد امور اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و مصالح عام المنفعه دیگر نمی‌دانند. چنانکه شوقی افندی بیان می‌کند که باید به یقین بدانیم که نباید از آن چه قبلا مذکور شد این شبهه ایجاد گردد که بهائیان به امور و مصالح کشور خویش بی اعتنایند و یا از حکومت رایج موجود در وطنشان سرپیچی می‌کنند و یا از وظیفه مقدسشان در ترویج کامل مصالح دولت و ملت خویش سرباز زنند بلکه مقصود آن است که آرزوی پیروان وفادار و حقیقی حضرت بهاءالله در خدمت صادقانه و بی شائبه وطن پرستانه به مصالح علیه کشورشان به نحوی ضرورت می‌پذیرد که با موازین عالیه اصالت و کمال حقیقت تعالیم آئین بهائی منافاتی نداشته باشد.
پس بهائیان از دخالت در امور سیاسیه تا جایی ممنوعند که با اصول اعتقادی آنان که همانا وصول به هدف وحدت عالم انسانی است، مغایرت داشته باشد. (33)
جدایی دین از سیاست یک تز استعماری بود که اکثریت احزاب چپ و راست در آن دوران تبلیغ می‌کردند. اگرچه رهبران بهائیت خود همچون رهبران احزاب و گروه‌های سیاسی دوران مشروطه و پهلوی متصل به سیاست استعماری غرب بودند و حتی در دوران پهلوی چهره‌های شاخص بهائیت در خدمت تشکیلات فراماسونری، صهیونیستی حکومت پهلوی بودند.

پی‌نوشت‌ها:

1- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی، صص 146-145.
2- مرتضی امین نیا، آشنایی با آئین بهائیت، ص 90.
3- حجت الاسلام محمد محمدی اشتهاردی، بابی‌گری و بهائی‌گری، ص 76.
4- چالز میسین ریمی، فرزند یکی از روحانیون کلیسای اسقفی می‌باشد که در سال 1325ش، در یکی از شهرهای کنار رودخانه «می سی سی پی» به دنیا آمده و با تبلیغات کلیسای اسقفی پرورش یافت. او که با شوقی افندی ربانی سابقه رابطه‌ای طولانی داشته است، از جانب او به حیفا برده شد و به عنوان نماینده وی در جلساتی که خود حضور نداشت شرکت می‌کرد. سیدسعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، ص 260.
5- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی، صص 155-154.
6- همان، ص 159.
7- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی، ص 93-92.
8- دایره المعارف بزرگ اسلامی، ص 215؛ مجله آهنگ بدیع، شماره 7، ص 277.
9- مجله آهنگ بدیع، شماره 7، سال 15، 1339ش، 117بدیع، ص 277.
10- اقدس، ص 26. یعنی: خداوند بر همه ساکنان شهرها واجب کرد که بیت العدل بر پا دارند و در آن مردم جمع شوند به عدد بهاء و اگر زیادتر هم شد اشکال ندارد.
11- عباس افندی، مجموعه درس تابستانه بهائی، موسسه ملی مطبوعات امری، ص 30.
12- همان، صص 31-30.
13- ثریا شهسواری، اسناد فعالیت بهائیان در عصر محمدرضا پهلوی، ص 69.
14- ثریا شهسواری، اسناد فعالیت بهائیان در عصر محمدرضا پهلوی، صص 70-69.
15- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره، 437، ص 2.
16- همان، سند شماره 1124 صورت جلسه محفل روحانی ملی ایران.
17- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، سند شماره 1124صورت جلسه محفل روحانی ملی ایران.
18- همان، ص 3.
19- نقشه نه ساله، در اصل 24 هدف داشتند که ما 14 تا از مهمترین آن‌ها را اینجا ذکر کردیم برای اطلاع بیشتر رج به مجله آهنگ بدیع، شماره 25، صص 13-11.
20- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، گزارش شهربانی کل کشور، وزارت کشور، ص1.
21- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، ص 99.
22-سید محمدباقر نجفی، بهائیان، ص 756.
23- همان، ص 766.
24- اسماعیل رائین، انشعاب در بهائیت، ص 99.
25- سیدمحمدباقر نجفی، همان، ص 766.
26- حمله کننده مهاجم.
27- پراکنده ساختن.
28- گروه، اجتماع.
29- عباس افندی، رساله سیاسیه، ج1، صص 21-17.
30- سیدمحمدباقر نجفی، بهائیان، صص 769-768.
31- سید مصطفی تقوی، ماه عسل بهائیان در عصر پهلوی، مجله ایام شماره (29)، 6 شهریور 138، ص 56.
32-عنایت الله سفیدپوش، حکومت بهائی از دیدگاه دیانت بهائی، ص 77.
33-همان، ص 86.

منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول