مقدمه
با استقرار حکومت شیعی صفوی و رشد فعالیتهای وسیع در گستره فرهنگ، راه ترقی فرهنگ و تمدن هموار گردید. پس از تثبیت این حکومت فعالیت گسترده‏ای در زمینه مدرسه سازی در ایران پدید آمد؛

این روند با به حکومت رسیدن شاه عباس و انتقال پایتخت به اصفهان که ضمنا یک دوره مقطعی آرامش و امنیت اجتماعی و سیاسی بیشتر نیز بود، تسریع گردید و مدرسه‏های زیادی با حمایت شاه خانواده سلطنتی و شاهزادگان، درباریان، صاحب منصبان، پزشکان، خواجگان، افراد با نفوذ اجتماع و افراد خیر در اصفهان احداث شد و این روند تا پایان دوره صفوی با شدت و قوت دنبال گردید.

مدرسه شفیعیه یکی از مدارس دوره میانی صفوی است که علاوه بر دارا بودن وجوه اشتراک با سایر مدارس این دوره ویژگیهایی را نیز در بردارد که در طی این مقاله نگارنده سعی نموده آنها را مطرح و مورد تحلیل قرار دهد.

بدین منظور کلیه مدارک موجود در مورد این مدرسه اعم از ترسیم شده و مکتوب، بررسی و مطالعه گردید، سپس چگونگی معماری و تزیینات مدرسه به صورت میدانی در محل مورد مطالعه قرار گرفت. در همین راستا از مطالعه وقفنامه مدرسه و تطبیق با وضعیت موجود نتایج جالب توجهی حاصل آمد که محور اصلی بحث این مقاله را تشکیل می‏دهد.
 

تاریخچه بنا

این بنا در زمان حکومت شاه عباس دوم به سفارش میرزا محمد شفیع اصفهانی فرزند جمال‏الدین خوزانی در محل دردشت بنا شده است. کتیبه سر در مدرسه تاریخ تکمیل ساختمان را 1067 هجری نشان می‏دهد؛

بر طبق تاریخ وقفنامه که در ربیع الاول سال 1064 ه تنطیم شده، آغاز کارهای ساختمانی مدرسه از سال مذکور شروع و تا سال 1067 یعنی حدود سه سال طول کشیده است (1).

محمد مهدی اصفهانی در کتابش وضعیت مدرسه را چنین توصیف نموده: «... در آنجا مدرسه خرابیست که آنرا مدرسه شفیعیه می‏نامند و گویا در زمان فتنه افغان خراب و بایر شده و حقیر خود شصت سال قبل از این در آن رفته دیده بودم حجرات آن اکثر خراب و بی‏دروازه و احدی در آن ساکن نبود...» (2).
 

توصیف عمومی بنا و پیشینه تحقیقاتی

مدرسه یک طبقه شفیعیه روی زمینی با ابعاد نامنظم به مساحت 1304 متر مربع و با استفاده از مصالح ساختمانی شامل خشت و گل به عنوان مصالح اصلی و ساختاری و سنگهای تراش خورده، آجر، گچ و چوب به عنوان مصالح فرعی ساخته شده است.

عناصر و اجزای ساختمانی و فضاهایی که روی دو محور عمود بر هم شمالی - جنوبی و شرقی و غربی قرار گرفته‏اند، با عناصر و فرمهایی چون ایوان، جلوخان، پیشطاق، هشتی، دالان، حجره، وضوخانه، شبستان، پلکان و حیاط بر پا گردیده است.

نقشه بنا با فرم چهار ایوانی روی دو محور و حجره‏هایی در طرفین هر ایوان می‏باشد که به دور یک حیاط مرکزی به شکل مستطیل ترتیب داده شده‏اند.

بیشترین مطالب تحقیقی مکتوب در خصوص این بنا به آقای دکتر لطف‏اله هنرفر تعلق دارد؛

وی ضمن ارائه توضیحاتی مختصر در مورد مدرسه، کتیبه سر در و دو کتیبه دیگر مدرسه را قرائت کرده است. (3)هر چند کتیبه‏های مدرسه قبلا توسط محقق مذکور معرفی شده ولی در این مقاله مجددا همراه با پوشش تصویری ارائه گردیده‏اند.

مدارک مرسوم متعلق به این مدرسه نسبتا کامل و شامل نقشه پلان و نقشه‏های نماهای غربی شرقی و شمالی - جنوبی ساختمان می‏باشد که در تیر ماه سال 1376 توسط میراث فرهنگی استان اصفهان ترسیم گردیده است؛ ضمنا این اثر در همین سال با شماره 1908 به ثبت آثار تاریخی رسید.
 

تشریح ساختمان از نظر پلان و نما حیاط

کلیه فضاهای اصلی مدرسه گرداگرد حیاطی به شکل مستطیل با ابعاد 15 ضربدر 19 متر ترتیب یافته‏اند. کف حیاط 115 سانتیمتر از کف معبر پایین‏تر است. این حیاط که همه حرکتهای ارتباطی بنا به نحوی به آن منتهی می‏شودو

از نظر کارکردی با تقسیم مسیرها، ارتباط بین فضاهای اصلی و سایر فضاها را میسر می‏سازد. در حال حاضر روبروی ایوان شرقی یک باغچه با چند درخت وجود دارد

که البته نص صریح وقفنامه در این زمینه، واقف حق کاشتن درخت در مدرسه را برای همیشه سلب می‏نماید: «... و درختان به هیچ وجه در میان مدرسه غرس ننمایند...» (4)و این در حالی است که درخت و طراوت حاصل از سبزی آن یکی از اجزاء اصلی موجود در حیاط سایر مدارس این دوره می‏باشد.

عقد چنین شرطی یکی از نکات استثنایی و سلیقه‏ای در خصوص این مدرسه می‏باشد که توسط بانی اعمال شده است.

بر طبق همین منبع در گذشته یک حوض آب نیز در حیاط وجود داشته و فراشی نیز برای خالی و پر کردن حوض مذکور و حوض غسالخانه تعیین شده بود که مبلغی از عایدی حاصل از اوقاف مدرسه به وی تعلق می‏گرفت. (5) ولی در حال حاضر هیچ اثری از این دو حوض وجود ندارد.
 

ایوانها

ایوان‏ها که به صورت دو به دو متقابل و متقارن بر پا شده‏اند، نماهای اصلی پیرامون حیاط را تشکیل می‏دهند. خط افقی طاق ایوان‏ها بلندتر از خط افقی طاق حجره‏هاست و بدین ترتیب از نظر بصری و نمایی بر ایوان‏ها تاکید شده است.

هر ایوان از یک بخش عمودی شامل یک قاب مستطیل شکل ترکیب شده که یک دهانه با طاق جناغی را در بر گرفته است. هر چهار ایوان بی‏آرایه و فاقد تزئین‏اند، ایوان غربی به یک فضای چهار صفه بزرگ متصل است، این فضا با لفظ «چهار صفه» به عنوان یکی از دو مسجد موجود در مدرسه بدین ترتیب معرفی می‏شود:

«... برای ادای صلوة فریضه و مستحبه در مسجد که عبارتست از چهار صفه معینه بزرگ که رو به مشرق واقعست از مدرسه مذکوره و شبستان که آن نیز مسجد است...» (6)

این بخش که بزرگترین فضای مدرسه را بخود اختصاص داده، گویای عملکرد ثانوی برای مدرسه یعنی برگزاری نماز جماعت و یک محل تجمع عمومی در محله در اوقات شرعی است.

در وقفنامه افزون بر معرفی این فضا به عنوان مسجد و شبستان واقع در جبهه شرقی ساختمان را هم مسجد معرفی می‏نماید که این نیز اهمیت وجود مسجد و نمازخانه را در مدرسه مورد بحث خاطر نشان می‏کند.

بدین لحاظ دو عملکرد عبادی و آموزشی را می‏توان برای مدرسه شفیعیه عنوان کرد؛ به جنبه‏های عمومی و اجتماعی آن در ادامه پرداخته خواهد شد.

سطوح داخلی فضای چهار صفه را با اندودی از گچ روکش کرده‏اند و برای تزیین در قسمت سقف از یزدی بندی استفاده نموده‏اند که با استفاده از رنگهای قهوه‏ای روشن، شکلاتی و سیاه کلیه خطوط یزدی بندی‏ها را حاشیه سازی کرده‏اند، این تزیین در نوع خود بسیار زیباست .

و در مقایسه با سایر مدارس باقی مانده این دوره منحصر بفرد است. به منظور افزایش روشنایی و همچنین تهویه هوای این فضای بزرگ بر بخش فوقانی دو دیوار شمالی صفه شمالی و دیوار جنوبی صفه جنوبی دو طاقنمای مشبک با طرح اسلیمی تعبیه کرده‏اند.

دو کتیبه سنگی به خط محمد رضا امامی خطاط برجسته دوره صفوی با تاریخ 1067 بر دو بدنه شمالی و جنوبی ایوان غربی وجود دارد که مفاد وقفنامه مدرسه را شامل می‏شود بر کتیبه نصب شده بر دیوار شمالی که دارای ابعاد 100 ضربدر 197 سانتیمتر است و در بیست سطر با خط نستعلیق بطور برجسته نوشته شده این عبارات بچشم می‏خورد.

سطر اول: «هو الواقف علی الضمائر بسم الله الرحمن الرحیم وقف نمود احوج المحتاجین الی غفور به الغفور محمد شفیع ابن جمال‏الدین محمد خوزانی اصفاهانی کل این مدرسه حقیره محدثه خود را با بیوتات معینه و»

سطر دوم: «معلومه مربوطه به آن که بیوتات مسفوره مشتمل است بر سه باب شاخه و حجرات تحتانی و فوقانی اطراف آنها و غسالخانه مربوط به مدرسه و فضا (ی) دیگر که کرو چاه و مستراح در آن واقع است»
سطر سوم: «و ممر بیوتات مذکور از میان مدرسه مسطوره است و این چهار صفه و شبستان متصله بکریاس مسجد در مدرسه است بر طلبه علوم دینیه اثنی عشر که ادای صلوات»

سطر چهارم: «در مسجد و شبستان و تغسیل و تکفین اموات مؤمنین در غسالخانه مزبوره و طلب علوم دینیه در مساجد و مدرسه و بیوتات مزبوره می‏نمایند وقفا صحیحا دائما شرعیا»

سطر پنجم: «و بعد ذلک وقف نمود قربة الی الله تعالی کفارة البعض سیاته همگی و تمامی آنچه تا این وقف بعنوان بلا منازعی در تصرف شرعی[واقف].

سطر ششم: «بود از رقبات و عقارات را که عبارتست از هفت حبه و یکدانگ و نیم یکحبه از کل هفتاد و دو حبه قریه معروفه بمحمدآباد قهاب و قاطبت سه حبه و نیم از کل هفتاد و دو»

سطر هفتم: «حبه در موضع طادلنجان و موازی شش سهم و چهار دان[گ]یکسهم از جمل[ه]بیست و پنج سهم از بیست و پنج سهم عبارتست از چهار حبه از کل هفت[اد دو حبه]قری و سفاباد ماربین و کل شش سهم و چهار[دانگ]و نیز از بی[ست]و[پنج]سهم که بیست و پنج سهم عبارتست از کل سه حبه از هفتاد و دو حبه موضع»

سطر هشتم: «امین‏آباد ماربین و تمامت سه حبه و دو دانگ و یک شعیر از جمله یک[حبه]دیگر از کل هفت[اد]دو حبه[مو]ضع کنگازجی و هنگی هفت[اد و دو]حبه تیمچه... مفید مربوطه... ملکی احداث نموده واقف حقیر مذکور و واقع؛ دوازده سطر دیگر تراشیده شده و اثری از آن وجود ندارد.
کتیبه نصب شده بر دیوار جنوبی ایوان با ابعاد 18 ضربدر 172 سانتیمتر در 19 سطر به شرح ذیل است:

سطر اول: «ماه مبارک رمضان[ن که همه]ساله در مدرسه مزبور روضة الشهدا خوانده شود از رعایت قاری و اسراج مجمع و لوازم آن بهمه جهت آنچه کرده شود»

سطر دوم:».. جهات و عوار[ضا]ت دیوانی و تعمیر و تنقیه قنوات و مرمت مستغلات وقفی و مسجد و مدرسه و غسالخانه مربوطه و بام مدرسه و تجدید»

سطر سوم: «بوریا و مؤنات زراعت بکفالتی که بحکام جور و عمال دیوانی و غیره در کار باشد و متضمن مصلحت و انتظام وقف باشد که هر گاه آن تکلیف»
سطر چهارم: «بعمل نیاید و ضرر[ی]بموقوفات یا حاصل آن رسد یا امری بخلاف شرط واقف بعمل آید چیزی نزد مستأجران و زارعین وقف»

سطر پنجم: «باقی ماند و ضایع شود دغدغه شرعی نکرده آنچه در کار باشد و ضرر نموده در مسجد و کریاس دهلیز هر شب چراغ روشن کرده بعد از وضع اخرا[جا]ت»

سطر ششم: «مزبوره و بترتیب[ی]که م[سطور]شده آنچه باقی مانده متولی میانه طلبه ساکنین حجرات و بیوتات جنب مدرسه بشرط آنکه طلبه مشغول بطلب»

سطر هفتم: «علوم د[ینیه با]شند و بیکار نباشند فراخور استحقاق و صلاح و تقوی و فضل هر یک قسمت نمایند و همچنین شر[ط]نمود که[مو]قو[فا]ت مزبوره را نخرند و نفرو[شند]مرهون نسازند و زیاده از سه سال باجاره ندهند نه بعقدد[ی]واحد ونه بعق[ود] متعدده واحدی از ار[باب]»

سطر هشتم: «و حکام[و ارباب مناصب دیوان]و ملازمان امراء ومقربان پادشاه ذوالاجاه عصر را مالک[انتفاع از آنها سازند]ونه... اراض[ی]... بواسطه»
سطر نهم: «موقوفات را اصلا بجهت ساکنین[بیوتات]و خانه و سکنی نموده و آ[نها]..... در مدرسه... «

سطر دهم: «مدون سازند در[مدرسه مز]بوره[بنا]ی عمارت نکنند و بهمین[س]نة و کیفیت گذاشته تعمیر و مر[مت] نما[یند]....»
سطور ادامه کتیبه تراشیده و یا در اثر فرسایش معدوم شده تا انتهای دو سطر آخر که با عبارت:

»......... سنة تسع و ستین بعد الف من هجرة النبویه» سطر آخر:»(...)...(...) کتیبه [مح]مد ر[ضاالا]مامی الاصفهانی....«پایان می‏یابد (7).
 

حجره‏ها

از هشت حجره اصلی مدرسه دو حجره طرفین ایوان جنوبی، دو حجره طرفین ایوان غربی، یک حجره در جانب جنوبی ایوان شرقی و سه حجره طرفین ایوان شمالی واقع شده‏اند، هر حجره مرکب از یک ایوانچه، ورودی و اتاق اصلی‏اند، افزون بر اینکه سه حجره جناح شمالی دارای فضای پستو نیز هستند.

اتاق اصلی در هر یک از حجره‏ها دارای اندازه‏های متفاوتی است.ایوانچه‏های حجره‏ها سایز نماهای رو به حیاط را تشکیل می‏دهند. بخش بیرونی ایوانچه‏ها هماهنگ با نمای عمومی مدرسه، ساده و فاقد هر گونه تزیین است و بخش داخلی که دارای یک درگاه و پنجره مشبک است نیز فاقد تزیین می‏باشد.

پوشش حجره‏ها را به شیوه آهنگ اجرا کرده‏اند. هر چند مدرسه در یک طبقه بنا شده ولی به منظور افزایش تعداد حجره ها در چهار قسمت از ساختمان حجره‏های کوچکی به صورت نیم طبقه ساخته‏اند. دوتا از این حجره‏ها در دو سوی ضلع شمالی و دوتای دیگر در دو سوی ضلع جنوبی واقع شده‏اند.

ابعاد این حجره‏ها که دارای اندازه‏های مختلفی بمراتب کوچکتر از ابعاد حجره‏های طبقه همکف می‏باشد. بدین ترتیب از فضاهای بدون استفاده به بهترین وجه برای ایجاد حجره‏های بیشتر بهره گرفته‏اند.

در منتها الیه ضلع شرقی ساختمان در پشت ایوان و سایر فضاهای این جبهه یک فضای مسقف طویل با ابعاد 5 ضربدر 20 متر وجود دارد؛ این فضا همانطور که قبلا ذکر شد به عنوان مسجد دوم استفاده می‏شده است. ورودی شبستان در ضلع شمالی آن قرار گرفته و به هشتی باز می‏شود.
 

مجموعه ورودی

مجموعه ورودی ساختمان در ضلع شرقی به موازات محور شرقی - غربی در منتهی الیه شمالی این ضلع و عمود بر محور معبر قرار داد. این مجموعه از اجزاء و عناصری شامل: جلوخان، پیشطاق، پله هشتی و ایوانچه تشکیل شده است.

علاوه بر تفاوت موجود از نظر جنس مصالح بکار رفته، این بخش با سطوح مجاور - معبر - حریم مجموعه ورودی را با اختلاف سطحی برابر منفی 50 سانتیمتر از سطح کف معبر، از قسمتهای مجاور تفکیک کرده‏اند.

طراحی جلوخان در این مدرسه به خوبی جداسازی مجموعه ورودی از بافت اطراف و تأکید بر اصل بنا را نشان می‏دهد و پیشطاق نیز عملا بر این تأکید می‏افزاید. پس از درگاه و دو پله سنگی، هشتی واقع شده که کف آن 50 سانتیمتر پایین‏تر از کف جلوخان است.

از این هشتی سه مسیر منشغب می‏گردد، یکی به شبستان راه می‏دهد، یکی از طریق پلکان به حجره‏ای در نیم طبقه فوقانی منتهی می‏شود مسیر دیگر که در امتداد ورودی قرار دارد به ایوانچه می‏رسد که ارتباط هشتی با حیاط و فضای داخلی مدرسه را میسر می‏سازد.

این ایوانچه با توجه به اتصال به مجموعه ورودی جزئی از آن تلقی گشته و از نظر عملکرد یک فضای عبوری - ارتباطی می‏باشد.

مدرسه همانطور که از ترکیب ساختمان آن برمی‏آید بجز بخش ورودی از جمیع جهات به بافت شهری پیوسته بوده و متن وقفنامه نیز بر این مطلب اذعان دارد:

«... مدرسه مذکوره محدود می‏شود از سمت شمال به خانه مرحوم خواجه کمال‏الدین رنانی و حاجی حوری شهره و خانه استاد حیدر مقنی و استاد حسن چیت ساز و از سمت مغرب به خانه حاجی مورچانی و حصه مفروزه از خانه ملا محمد مطلق که ملک ورثه ملا اسمعیل و ملا کتاب الله و شرکاء ایشان است

بنحوی که قسمتنامچه علیحده بمهر حضرات حکام شرع دارالسلطنه اصفهان مشخص و معین گردیده از طرف سمت جنوب بکوهیمه فروشی ورثه مرحوم اسمعیل - بیک و از سمت مشرق بدکاکین مذکوره که احداث کرده حضرت واقف مشار الیه است...»؛

در پایان سند، دکانهای مذکور چنین معرفی می‏شوند: «دکاکین معینه معلومه مشخصه متصله بمدرسه مذکوره که چهار بابست و احداث کرده حضرت واقف مشار الیه است با ملحقات و منضمات دینیه و ممر و مدخل و بالاخانها(ی) معینه معلومه فوق آنها و با ملحقات و منضمات دینیه آنها بالتمام...» (8).

از مطالب فوق می‏توان نتیجه گرفت، علاوه بر اینکه مدرسه در یک بافت بهم فشرده مسکونی قرار داشته در معبر مجاور نیز دارای دکانهایی بوده که درآمد آنها در کنار عواید حاصل از سایر رقبات وقفی، صرف هزینه‏های مدرسه می‏شده است.

با بررسی بافت اطراف مدرسه و تطبیق آن با وقفنامه معلوم می‏شود که معبر فعلی مدرسه در گذشته بازار بوده و چهار دکان وقفی مدرسه در همین بازار قرار داشته‏اند. شایان ذکر است معبر فعلی مدرسه موسوم به کوچه پاگلدسته در امتداد بازاری بنام بازار دردشت بوده است.

با انجام اقدامات توسعه شهری در دهه 50 در شهر اصفهان، پس از احداق خیابان ابن‏سینا در سال 1352 که از میان این قسمت از بافت تاریخی اصفهان عبور داده شد، با بریدن بافت عملا وضعیت محله قدیمی دردشت برهم زده شد؛

از جمله بازار دردشت که بخشی از آن در جانب جنوبی خیابان ابن سینا همچنان پابرجاست ولی امتداد آن در سوی دیگر خیابان یعنی کوچه پاگلدسته، پس از تخریب دستخوش تغییرات عمده شده، بطوریکه اثری از گذشته خود را نشان نمی‏دهد.

ورودی در بخش جلوخان و پیشطاق دارای نمای طراحی شده و تزیین است. نمای جلوخان در طرفین شامل دو طاقنما می‏باشد که با استفاده از آجر و بدون تزیین است. سه در ورودی از سه بخش عمودی شامل پیشطاق و دو قاب باریک طرفین آن تشکیل یافته، بر هر یک از دو قاب کناری، دو طاقنما در دو طبقه ایجاد شده که دو سوی سر در را در برگرفته است.

کتیبه‏ای از جنس کاشی که روی درگاه نصب شده از نظر نمایی این بخش را به دو قسمت تحتانی و فوقانی تقسیم کرده است. درگاه در بخش تحتانی قرار دارد و بخش فوقانی که پوشش را نیز شامل می‏شود دارای یزدی بندی‏هایی است با رنگ قهوه‏ای و لاجوردی حاشیه سازی شده‏اند. کتیبه سر در مدرسه از جنس کاشی با زمینه لاجوردی و بخط ثلث سفید به شرح زیر می‏باشد:

«قد اتفقت عماره هذه المدرسه الحقیره و المساجد المبنیه فیها فی ایام خلافة السلطان الاعظم و الخاقان الاکرم مروج مذهب آبائه ائمه الطاهرین السلطان بن السلطان شاه عباس الثانی الموسوی الصفوی الحسینی بهادرخان خلدالله ملکه وفق با حداثه و اتمامه احقر عباداله و احوجهم الی ربه الغفور ابن جمال‏الدین محمد الخوزانی محمد شفیع الاصفهانی عفی عنهما فی 1067 کتبه محمدرضا الامامی»
 

وضوخانه

در منتهی الیه غربی جنوبی پس از چند گردش و جزء فضا، آبریزگاه و وضوخانه واقع شده است که ساختمان آن در سالهای اخیر مورد دستکاری و تعمیر قرار گرفته و کیفیت اصلی آن تغییر یافته است. با توجه به متن وقفنامه که وجود یک غسالخانه و حوض آن در مدرسه خبر می دهد، نتیجه می گیریم .

که این بخش بنا از اصل خود منفک شده است. در گوشه غربی، بین چاهخانه و مستراح اثر یک رودی وجود دارد که هم اکنون تیغه و مسدود شده است. با توجه به اینکه فضاهایی از مدرسه در این جبهه توسط ساختمانهای مجاور فعلی تصرف شده می‏توان مکان غسالخانه را در این بخش جدا شده در نظر گرفت.
 

تحلیل ساختمان از نظر پلان و نما پلان

1 - تبعیت از شیوه چهار ایوانی
2 - تأکید بر تقارن در عناصر ساختمانی و فضاسازی

3 - انتظام اجزاء و عناصر ساختمانی بر اساس دو محور عمود بر هم
4 - تفکیک حریم کلیه فضاها با استفاده از اختلاف سطح و تغییر جنس و کاربرد مصالح

5 - رعایت اصل درونگرایی در طراحی بنا، بطوریکه بین فضاهای داخلی مدرسه کوچکترین ارتباطی از نظر بصری با محیط خارج وجود ندارد.
6 - کاربرد حیاط به عنوان یک فضای مقسم و ارتباط دهنده مسیرها و انتظام کلیه فضاهای اصلی گرداگرد آن

7 - در طراحی جلوخان با ایجاد اختلاف سطح منفی 50 سانتیمتر نسبت به کف معبر در بخش ورودی افزون بر رعایت این قسمت بر اصل بنا نیز تأکید شده است.

8 - اختصاص یک فضای چهار صفه که بزرگترین فضای این ساختمان نیز می‏باشد و یک شبستان به مسجد، دلیلی بر اهمیت وجود نمازخانه در این مدرسه می‏باشد.
9 - تأکید شدید بر محورها با طراحی فضاهای اصلی - ایوان‏ها - به صورت متقابل و متقارن بر روی دو محور عمود بر هم.
 

تحلیل نما و تزیین

1 - نما دارای دو محود تقارن است که نسبت به این محورها تمام اجزاء ساختمان متقارن هستند.
2 - از تکرار و هماهنگی یک ریتم خاص در گرداگرد نما به صورت یک طبقه، مدولی متناسب بوجود آمده که نظامی خاص را ایجاد کرده است و احساس یکپارچی و وحدانیت را در فضا بدست می‏دهد.

3 - تأکید بر ایوان‏ها که با رفعت آنها، دارای برتری بصری و نمایی نسبت به سایر نماها می‏باشند.
4 - پرهیز از ایجاد هر گونه تزیین در نمای داخلی مدرسه و بطور کلی فقر عمومی مدرسه از لحاظ تزئینات و آرایه‏های معماری

5 - بخش بندی فضاها و سطح قابل تزیین به کمک عناصر معماری، با استفاده از طاق و طاقنما
6 - سطوح تزیین شده عبارتند از: نیم گنبد بخش میانی، پیشطاق ورودی و پوشش فضای چهار صفه.
 

نتیجه گیری و تحلیل نهایی

مدرسه شفیعیه بنایی است که همانند سایر مدارس این دوره در راستای علائق فرهنگی - تربیتی و سیاست مذهبی حاکم بر دوره صفوی موجودیت یافته و از نظر معماری در اصول مدرسه سازی،
همگامی و هماهنگی با سایر مدارس دوره مذکور را نشان می‏دهد.

ولی بر اساس نتایج بدست آمده از وقفنامه، بنا در چند مورد نکته‏های جالب توجهی را در بردارد. یکی از این نکات، اختصاص دو فضای بزرگ در مدرسه برای برگزاری نماز است. در وقفنامه به هر دو فضا با عنوان «مسجد» اشاره شده است (9).

با مروری بر تاریخ تعلیم و تربیت اسلامی خواهیم دید که این امر مهم پس از رحلت پیامبر با آموزش قرآن و بحث پیرامون سیره و سنت نبوی در مساجد آغاز شد و در پایان سده اول هجری شاخه‏های دیگری چون تفسیر، علم الحدیث و فقه به ظهور رسیدند و فعالیت مسلمین بطور جداگانه در هر یک ادامه یافت. (10)

کلیه فعالیت‏های علمی مذکور در مسجد صورت می‏گرفت و بدین ترتیب مسجد که اصلی‏ترین مرکز تجمع مسلمین بود، در پی رسیدگی به کلیه مسائل اسلامی و استفاده عملی از آن، مرکزیت علمی هم یافت.

در میانه سده دوم هجری اهمیت مسجد در ترویج علوم نوظهور اسلامی به حدی بود که مسجد چون دانشگاهی وظیفه پاسداری از این علوم و خدمت به فرهنگ اسلامی را بر عهده گرفت و شیفتگان علوم اسلامی به فراگیری دانش در آن پرداختند. (11)

علاوه بر مساجد، در سده‏های نخستین اسلامی مکانهای آموزشی دیگری نیز بنا شدند که تأثیر آنها در روند شکل‏گیری و تکوین مدارس مهم است این مکانها عبارتند از: بیت الحکمه، خزانة الحکمه، دارالحکمه، دارالعلم و مجالس خصوصی اساتید که بیشتر در منازل ایشان منعقد می‏شد. (12)

با توجه به اینکه مساجد جوابگوی تمامی نیازهای مطرح شده در راستای تعلیم و تربیت اسلامی نبودند، در قرن پنجم مکانهای آموزشی ویژه‏ای تأسیس شده که از آنها به عنوان «مدرسه» در فرهنگ اسلامی یاد می‏شود.

در همین خصوص نیمه سده پنجم هجری از این نظر که دگرگونیهای شگرفی در تاریخ فرهنگ و حیات علمی مسلمانان بوجود آمجد، حائز اهمیت تاریخی و فرهنگی - اجتماعی است؛

زیرا در این زمان آموزش در مدارس با یک نظام خاص فکری توأم با روشهای مخصوص جایگزین آموزش در مساجد وسایر مراکز آموزشی پیش از خود شد. هر چند مدارس دارای عملکرد آموزشی بودند ولی باید در نظر گرفت که این آموزش در چارچوب مسائل مذهبی صورت می‏گرفت و رسیدگی به امور دینی یکی از محورهای اصلی مورد توجه در هر مدرسه محسوی می‏شد،

لذا در مدارس، محلی به عنوان نمازخانه اختصاص می‏یافت، اما این نمازخانه‏ها در اغلب موارد عمومیت نداشت و مختص ساکنان مدرسه بود.

از طرفی هم بر اساس نیاز به وجود آرامش در چنین محیطهای آموزشی و هم بر اساس شرایط وقفنامه، جنبه عمومیت و کارکردهای اجتماعی از مدارس سلب می‏گشت. مگر در پاره‏ای از مدرسه‏های بزرگ که کارکرد عبادی آنها بر کاکرد آموزشی‏شان توفق داشت که اصطلاحا به آنها مسجد - مدرسه گفته می‏شود؛ مانند مسجد - مدرسه مادرشاه. (13).

با توجه به مقدمه‏ای که گذشت، شاهدیم که در این مدرسه دو فضا به مسجد اختصاص داده شده و واقف عملا در شرایط خود بر استفاده عموم اهالی محلی از این مکانها به عنوان مسجد و اقامه نمازهای یومیه صراحت دارد.(14)

بنابراین بدین لحاظ به مدرسه جنبه‏های عمومی و مردمی داده شده است. از سوی دیگر شرط شده که روزهای عاشورا و بیست و یکم ماه رمضان هر سال در مدرسه «روضة الشهداء» خوانده شود و حتی محل اعتبار مالی آن نیز مشخص شده که این نیز تأکید مجددی بر کارکرد مذهبی - اجتماعی این بنا در در زمان خود است(15).

نکته بعدی اختصاص یک مکان در مدرسه بعنوان غسالخانه است. بر طبق شواهد موجود شامل مدارس پابرجا و اسناد و متون تاریخی چه در دوره‏های قبل و چه بعد، هیچ نمونه مشابه دیگری که غسالخانه نیز به مدرسه الحاق شده باشد وجود ندارد.

این عملکرد در کنار دو نکته قبلی اهمیت محوری مدرسه را به عنوان یک بنای چند منظوره در بافت شهری خاطر نشان می‏سازد، بنایی که علاوه بر کارکرد آموزشی دارای کارکردهای مذهبی و اجتماعی نیز بوده است.

یک نکته دیگر شرط واقف مبنی بر عدم دفن اموات در مدرسه حتی نه بطور موقت و امانت، نه در مدرسه و نه در هیچ یک از رقبات آن می‏باشد.

رجوع به تاریخ مدارس اسلامی از نظر سابقه، نمونه‏های تدفین بانیان در این دسته از بناها را طی دوره سلجوقی در مصر، سوریه، آسیای صغیر که بیشترین تعداد مدارس بر جا مانده از این دوره را در بردارند نشان می‏دهد، هیلن براند این گونه از مدارس را «مدارس آرامگاهی» نامیده است(16).

در دوره ایلخانی هم مثل گذشته تدفین بانیان در مدارس ادامه یافت؛ ذبیح‏اله صفا فهرستی از مدارس این دوره در ایران که بانیان آنها پس از مرگ در همانجا دفن شده‏اند را ارائه کرده است (17)

در دوره تیموری واقفین مدارس همچون قبل، پس از فوت در مدرسه وقفی‏شان بخاک سپرده می‏شدند و در همین راستا اهمیت وجود آرامگاهی بانی در مدرسه به آن حد رسید که برخی از این مدارس به مقابر خانوادگی تبدیل شدند،

مانند مدرسه گوهرشاد در هرات که تعدادی از اعضای خانواده سلطنتی را در کنار گوهرشاد دفن کرده‏اند و همچنین مدرسه حسین بایقرا که آنجا نیز در حکم یک مقبره خانوادگی بود (18).

با نگاهی به آثار موجود در ماوراءالنهر در می‏یابیم که تقریبا همگی حکمرانان و درباریان برجسته در مدارسی دفن شده‏اند که غالبا واقف آن بناها نیز بوده‏اند (19).

با آغاز دوره صفوی این سنت بناگاه تضعیف شد و بدین ترتیب سیر تطور و دگرگونی در سنت همراهی مدرسه و آرامگاه که در قرون میانه اسلامی شکل گرفت و در دوره تیموری به اوج شدت خود رسید،

با روی کار آمدن صفویان، دچار انحطاط ناگهانی شد. این نزول تا آن درجه است که در وقفنامه مدرسه شفیعیه نه تنها دفن که به امانت گذاردن اموات چه در مدرسه و چه در رقبات آن ممنوع شده است (20).

آخرین نکته تحریم کاشتن درخت از سوی واقف در حیاط مدرسه است. باغچه یکی از ارکان اصلی تزیین کننده حیاط ساختمانهای تاریخی گونه درونگرای ایران است که علاوه بر خارج کردن محیط از حالت یکنواختی معمولا همراه با یک حوض یا آب نما، آنرا نشاط آور و مفرح می‏کند؛

از اینرو با توجه به شرایط اقلیمی، درختها و گلهای بومی هر منطقه زینت بخش حیاطها بوده است. در مدارس اسلامی که همگی از نوع درونگرا هستند، یک نکته اساسی رعایت شدید عدم وجود ارتباط بصری با محیط بیرونی ساختمان است .

به همین خاطر هم از لحاظ روانی برای جلوگیری از خستگی روحی طلاب و هم زیبا سازی محیط داخلی مدرسه حیاط با یک یا چند باغچه با درخت و گل و گیاه تزیین می‏شد ولی در این مورد خاص واقف صریحا شرط کرده که هیچ درختی در مدرسه کاشته نشود.«... و اشجار به هیچ وجه در میان مدرسه غرس نمایند...» (21)

بدین لحاظ دلیل تحریم کاشتن درخت در مدرسه در مقایسه با سایر مدارس امری بی‏سابقه است و ادله روشنی برای آن نمی‏توان بیان نمود؛ جز اینکه آنرا شرطی سلیقه‏ای بدانیم که توسط واقف اعمال شده است.

بر طبق مطالب فوق مدرسه شفیعیه با ویژگیهای خود، یک نمونه چند منظور منحصر بفرد از مدرسه را عرضه می‏دارد که قابلیت توسعه این گونه از بناهای اسلامی را از نظر دارا بودن عملکردهای ثانوی در کنار عملکرد آموزشی را نشان می‏دهد.
 

پی نوشت:

1- اداره اوقاف اصفهان، وقفنامه مدرسه شفیعیه، سند شماره 116.
2- اصفهانی، محمد مهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، به تصحیح منوچهر ستوده، تهران، امیرکبیر، 1368، ص 282.
3- هنرفر، لطف‏اله، گنجینه آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، ثقفی، 1350، ص 99.
4- اداره اوقاف اصفهان، پیشین.
5- همان.
6- همان.
7- این دو کتیبه بر اساس شیوه نگارش کتیبه اسلامی به طریق زیر نوشته شده است:
....ناخوانا، افتادگی
... تراشیده شده
[- حدس حروف و کلمات عمده]
() حروف اضافی.
8- اداره اوقاف اصفهان - پیشین.
9- ر. ک: همین مقاله ص 2.
10- در مورد شکل گیری علوم اسلامی و توسعه آنها در مساجد ر. ک:
Makdisi . G. The college in Medieval Islam. Studia Islamic. 1990. pp. 241-57.
11- در مورد اهمیت مساجد و تأثیر آنها بر روند تعلیم و تربیت اسلام ر. ک: غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمه نورالله کسایی، تهران، دانشگاه تهران، فروردین 1372، صص 24 - 180.
12- در مورد مکانهای آموزشی مذکور و ایجاد اماکن مستقل آموزشی و نحوه اثرگذاری آنها بر شکل گیری مدارس: ر. ک: العش، یوسف، کتابخانه‏های عمومی و نیمه عمومی عربی در قرون وسطی. ترجمه اسداله علوی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1372، صص، 34 - 18.
13- آقای سلطانزاده مدارس را از لحاظ کارکردی به دو شاخه تقسیم کرده است: 1 - مدرسه‏هایی که کارکرد آموزشی یگانه کارکرد آنها بوده است. 2 - مدرسه - مسجد یا مسجد - مدرسه که کارکرد عبادی آنها کمابیش به اندازه کارکرد آموزشی و در مواردی حتی بیش از آن اهمیت داشت. ر. ک: سلطانزاده، حسین، فضاهای ورودی در معماری سنتی ایران، شهرداری تهران، معاونت اموراجتماعی و فرهنگی، تهران، 1372، ص 40.
14- اداره اوقاف اصفهان، پیشین.
15- همان. یک نمونه دیگر در همین زمینه مدرسه مریم بیگم است؛ در وقفنامه این بنا نیز به روضه خوانی و مراسم تعزیه شهدای کربلا در دهه اول محرم و شبهای نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، بیست و هفتم و بیست و هشتم ماه مبارک رمضان و همچنین اطعام شیعیان در این ماه اشاره شده ولی این مراسم طبق شرط واقفه در مسجدی که در جوار مدرسه وجود داشته، انجام می‏پذیرفته نه در محیط مدرسه. ر. ک: اداره اوقاف اصفهان، وقفنامه مدرسه مریم بیگم، سند شماره 3.
16- Funerary Madrasa Hillenbrand . R. Madrasa- Architecture . The Encyclopaedia of Islam. vol. V. 1986. PP 1142-6.
17- ر. ک: صفا، ذبیح‏اله، «آموزشگاههای ایران اسلامی و سازمان آنها (2)، آموزشی و پرورش، سال 11، شماره 7 و 8 مهر و آبان 1320 صص 24 - 38 و همچنین: صفا، ذبیح‏اله، «آموزشگاههای ایران اسلامی و سازمان آنها (3)، آموزش و پرورش، سال 11، شماره 9 و 10، آذرماه و دیماه 1320، صص 22 - 30.
18- Golombek. Lisa and Wiber Donald. The Timurid Architecture of Iran - Turan Vol. I. Princton university Press. 1988. p-47.
19- O. kane. Bernard. Timurid Architecture in Khurasan. Mazda publishers and Undena publications. 1987. p.21-2.
20- اداره اوقاف اصفهان، وقفنامه مدرسه شفیعیه، سند شماره 116. تنها نمونه همراهی آرامگاه واقف با مدرسه در دوره صفوی، در مدرسه جلالیه متعلق به اواخر دوره صفوی دیده می‏شود که در نوع خود بدون تکرار است، جهت اطلاع رک: جاوری، محسن، «مدرسه جلالیه یک نمونه مدرسه آرامگاهی منحصر به فرد از دوره صفوی در اصفهان» مجموعه مقالات دومین کنگره باستان شناسی (منتشر نشده).
21- اداره اوقاف اصفهان پیشین.

نویسنده: محسن جاوری
این مقاله در تاریخ 1402/8/24 بروز رسانی شده است.