نویسندگان: دکتر سیدرضا صالحی امیری (1)
دکتر اسماعیل کاوسی (2)
رامین مسعودی (3)



 

6- پارادایم سنت ایرانی در الگوی مدیریتی SWOT

برخی از ویژگی‌های خرد و جزئی عوامل سنت در ایران را بر اساس الگوی مدیریتی SWOT به شکل زیر می‌توان طبقه بندی کرد:

1-6- نقاط قوت

1- وجود عناصر و مؤلفه‌های مشترک ملی، تاریخی و هویتی در کلیه اقوام از جمله عواملی است که می‌تواند در شکل گیری هویت جمعی ایرانی نقش بی بدیلی ایفا کند. تاریخ مشترک تمامی اقوام تحت نام ملیت ایرانی، زبان پارسی که در عمق تمام اقوام ریشه دوانیده، اسلام به عنوان دین مشترک، اسطوره‌های مشترک و قهرمانان و شخصیت‌های ملی مشترک و بالاخره هویت ایرانی از جمله عناصر پیوند دهنده‌ای هستند که وحدت فرهنگی را در عین تعدد انواع آن ممکن و روند واگرایی را در مواجهه با این عناصر پیوند دهنده و از نظر ارزشی ارزشمند، با مشکل روبرو می‌سازد.
2- وجود شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی که از پایگاه اجتماعی مناسب و از مقبولیت مشروعیت کافی برخوردار هستند، می‌توانند از عوامل مهم و نقاط قوت در زمینه انسجام بخشی و همبستگی فرهنگی باشند. وجود این شخصیت‌ها، ضمن اینکه روند واگرایی را تا حد زیادی مسدود می‌نماید، می‌تواند روند همگرایی با گروه‌های معاند و قومیت گرا را نیز محدود سازد (صالحی امیری، 1384).
3- ایران به عنوان کشور و تمدنی بزرگ و تاریخی و دارای موقعیت ژئوپولتیک بسیار خوب، از لحاظ قابلیت‌های مادی ثروتمند و غنی، دارای اکولوژی متنوع و جذاب، برخوردار از فرهنگ غنی و اسطوره‌های بزرگ و محترم در میان خرده فرهنگ‌های قومی و ... از آنچنان قابلیت و هویتی برخوردار است که در صورت برخورداری از اقتدار و نظم اجتماعی – سیاسی کافی، تمامی راه‌ها را در راستای تمایلات تجزیه طلبانه قومی مسدود می‌کند. این حقیقت در طول تاریخ به عینه خود را نشان داده است؛ کما اینکه هیچ گاه حداقل در یک صد سال اخیر، شاهد حمایت اجتماعی از تمایلات تجزیه طلبانه قومی نبوده ایم. این بزرگ ترین قابلیت برای نظام است که با استفاده و به فعل درآوردن توانایی‌های خود، بر شدت تمایلات ملی و ایرانی – اسلامی بیفزاید، چرا که این نقطه قوت در فرهنگ ایرانی به فراوانی دیده شود کمه ایرانی باشد و ایرانی بماند.
4- وجود قابلیت‌ها و زمینه‌های مناسب اقتصادی در هر یک از مناطق قومی و ملی، از نقاط قوت و عامل جذب امکانات و نیروی انسانی هر منطقه است. استفاده از این امکانات، با توجه به مزیت‌های نسبی هر منطقه، ضمن آنکه به رشد و توسعه ملی یاری می‌رساند، می‌تواند در افزایش وابستگی اقتصادی – اجتماعی بین منطقه‌ای و همبستگی (ارگانیک) ناشی از این عوامل مؤثر باشد (صالحی امیری، 1385).

2-6- فرصت‌ها

1- بن بست نظری گروه‌های سیاسی، به ویژه گروه‌های قوم گرا، از جمله فرصت‌های مناسبی است که می‌توان از آن در جهت تقویت هویت ملی بهره برداری کرد. البته این مهم با طراحی مکانیسمی دقیق میسر است و بی توجهی به برخی از اصول، می‌تواند این فرصت را تبدیل به یک تهدید کند.
2- نابسامانی‌ها، ضعف‌ها و کاستی‌های موجود در کشورهای همجوار، که اقوام هم ریشه در آن سکنی دارند، از جمله فرصت‌های بسیار مناسبی است که نه تنها روند قوم گرایی را محدود می‌کند، بلکه استفاده مناسب از آن، در افزایش سطح امیدواری مردم و تقویت پیوندهای ملی بسیار مؤثر است.
3- ایجاد بسترهای مشارکتی در عرصه‌های متعدد، از جمله فرصت‌های مناسبی است که علاوه بر ایجاد ذهنیت مثبت در مناطق قومی، می‌تواند در برانگیختن حس تعهد مردم، ایجاد انگیزه و افزایش امید به آینده مؤثر باشد. مسدود بودن راه‌های مشارکت مردم به بیگانگی سیاسی و احساس حاشیه‌ای بودن، که از مهم ترین عوامل گسست اجتماعی – سیاسی است، منتهی می‌شود. سوابق چند سال اخیر گویای آن است که مردم در مناطق قوم نشین از آمادگی قابل ملاحظه‌ای برای مشارکت در عرصه‌های فرهنگی، سیاسی و .. برخوردارند، و بی توجهی به این امر می‌تواند مخاطرات، تهدیدات و آسیب هایی را در پی داشته باشد (همان).

3-6- نقاط ضعف

1- تشدید شکاف‌ها و گسست میان هویت ملی و هویت‌های قومی. در اینجا فرضیه اساسی آن است که اقوام ایرانی در نازل ترین وضعیت از طیف بحرانی قرار دارند و به طور مشخص آنچه مایه دغدغه خاطر است، رشد یک سویه خودآگاهی‌های قومی و به تبع آن، تضعیف هویت و وحدت ملی است. به عبارت دیگر، مسئله اصلی ما نه در بروز یا حتی احتمال بروز حرکت‌های خشونت آمیز و دسته جمعی قومی بلکه در ایجاد و تشدید بحران هویت ملی است. آنچه در شرایط فعلی کشور ما حائز اهمیت است، ضعف جدی در وفاق، وحدت و همبستگی ملی و عدم شکل گیری هویت ملی یکپارچه است. روند رو به رشد هویت‌های قومی و محلی و گرایش‌های خاص گرایانه را علاوه بر رشد آگاهی قومی باید در ایجاد و پیگیری در خواست‌ها و مالیات جدید، به ویژه درخواست فرصت‌های کامکلاً برابر در دسترسی به آموزش، منابع اقتصادی، تسهیلات فرهنگی و نهادهای سیاسی به موازات حذف تبعیض مبتنی بر قومیت، نژاد و فرهنگ یا مذهب ملاحظه کرد. این روند می‌تواند به ایجاد درخواست‌های جدید مبنی بر حق حمایت ویژه، برخورداری از منابع و بهره مندی هر چه بیشتر از سرمایه و بودجه حکومت (سیاست تبعیض مثبت، به منظور تقویت اقوام) منجر شود (ابوطالبی، 1378) بنابراین می‌توان گفت: سطح هویت جمعی – و به تبع آن هویت ملی – در جامعه ایران بسیار نازل، کوچک و خاص گرایانه است و هویت جمعی عام در سطح کشور – و به طریق اولی در بین اقوام – بسیار ضعیف است. به نحوی که افراد پایبند ارزش‌ها و هنجارهای خاص گرایانه فامیلی و قومی خود هستند و در زندگی و فعالیت‌های روزمره، آن را بر مصالح و منافع عام در سطح جامعه – از جمله مصالح و منافع ملی – ترجیح می‌دهند (علی زاده، 13.74) و این همه نشان دهنده ضعف جدی هویت ملی در ایران است. همچنین ثابت شده که میزان وفاق اجتماعی در ارتباط جدی با مسئله اقوام است. بنابراین اقوام ایرانی وجود خارجی دارند (بیات، 1376) و از نظر هویت ملی ضعیف اند (بشیریه، 1380) و این بحران هویت، در شرایط مختلف نمود یافته است (جلالی پور، 1372).
2- رشد آگاهی و خودآگاهی‌های قومی موجب پیدایش تقاضاها و مطالبات جدید سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی قومی شده است. روند کند و انقباضی پاسخ گویی به تقاضاها، سبب انباشت مطالب و بی پاسخ ماندن آنان شده؛ به گونه‌ای که موجب تقویت احساس تبعیض و شکل گیری پیشداوری قومی نسبت به حکومت و متعاقباً کاهش مشروطیت سیاسی در برخی موارد شده است که در صورت ادامه این روند به «بحران مشروعیت» منجر خواهد شد.
3- عقب ماندگی و توسعه نامتعادل مناطق مرکزی و قومی، امکان استفاده از زمینه‌های مساعد موقعیتی و منابع انسانی مناطق حاشیه‌ای را در بر گرفته و خود باعث بروز تهدیدات و آسیب هایی شده است.

4-6- تهدیدات

1- تشکیل حوزه‌های فرهنگی قومی – مذهبی (گسل‌های فرهنگی) در مناطق مرزی با عقبه‌های برون مرزی و خارج از نظارت و کنترل نظام.
2- تقویت و تشدید فاصله اجتماعی میان اقوام و خرده فرهنگ‌های قومی با نظام اجتماعی کشور، حاصل آن پیدایش بیگانگی اجتماعی در گروه‌های قومی است.
3- به وجود آمدن بیگانگی سیاسی و ایجاد فاصله میان اقوام و نظام سیاسی، که به کاهش مشارکت آنان در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی از قبیل انتخابات، میتینگ‌ها، راهپیمایی‌ها و عرصه هایی که نیاز به حضور و نمایش قدرت ملی است، منجر خواهد شد؛ که تشدید این روند و تداوم آن به بروز و ظهور «بحران مشارکت سیاسی» خواهد انجامید.
4- افزایش تنرخ بیکاری در مناطق قومی، که موجب رشد نارضایتی‌های قومی و ناهنجاری‌ها و آسیب اجتماعی در این مناطق شده است (صالحی امیری، 1385).
موارد گفته شده، قطعاً نمونه هایی (نه همه موارد) از نقاط قوت و ضعف، و فرصت‌ها و تهدیدهایی می‌تواند باشد که پیرامون فرهنگ سنتی ایران و به طور کلی پیرامون نظام فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه‌مان وجود دارد.

7- پارادایم مدرنیته در الگوی مدیریتی SWOT در ایران

با قرار گرفتن مؤلفه‌های فرهنگ مدرن در قالب SWOT می‌توان به شناختی اجمالی اما با رویکردی مدیریتی رسید.

1-7- نقاط قوت

1- وجود آزادی‌های فردی و حقوقی، باعث رشد و تکامل بشری می‌شود؛ ضمن آنکه در کشور ما منجر به شناخت اعتقادی نه تقلیدی در عرصه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی و علمی می‌گردد. بنابراین، این آزادی‌ها زمینه ساز ایمان پروری و بسط خدا باوری در جامعه‌مان می‌شود.
2- نهادینه شدن قالب دموکراسی در آزادی بیان، مطبوعات، احزاب، تجمعات، انتخابات آزاد، قانونیت، مشارکت مدنی، باورپذیری، آگاهی سیاسی در میان مردم، پذیرش جامعه مدنی و حقوق شهروندی از الزامات دوام هر حکومت در درازمدت است. وام گیری این موارد به شکل صحیح و کاربردی منجر به ایجاد ساختارهای نظام مند در جامعه می‌شود که در نهایت به گسترش برابری و برادری مدنظر جامعه دینی کشور ما می‌انجامد. اگرچه سوء استفاده ابزاری از دموکراسی نیز می‌تواند تهدیدی جدی برای جامعه ایران و افراد آن تلقی شود و آسیب‌های اعتقادی و کاربردی فراوانی به پیکره فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اجتماع وارد سازد (سریع القلم، پیشین).
3- پذیرش مردم سالاری دینی نیز خود تأکیدی در جهت پذیرش وجوهی از دموکراسی مدرن است.
4- در یک حکومت دموکراتیک، نه تنها شهروندان دارای حقوق هستند، بلکه به صورت شخصی خود را موظف به مشارکت‌های اجتماعی می‌کنند تا بتوانند از حقوق و آزادی هاشان دفاع کنند. دستیابی به این امر از یک سو به ارزش هایی چون تحمل مخالف، همکاری و مدارا، دستیابی به وفاق و وحدت و انسجام ملی می‌انجامد و از سوی دیگر، ضریب اطمینان، امنیت، افزایش پتانسیل‌های فردی و جمعی و راندمان اجتماعی را در عرصه‌های علمی – فرهنگی، سیاسی، مذهبی و ... در کشور فراهم می‌سازد (صالحی امیری، 1384).

2-7- نقاط ضعف

1- مدعیان انسان مداری در فرهنگ مدرن غرب، به جای ارج نهادن به مقام انسان، وی را قربانی خواسته‌های خود در جهت تأمین منافعش کرده اند. ایجاد ایدئولوژی‌های نازیسم، فاشیسم و امثال آن نمونه‌های بارز این اشکال عمده هستند (طاهری، 1383).
2- اینکه در زمینه آزادی انسان در فرهنگ مدرن مطرح می‌شود که انسان تا جایی آزاد است که به دیگری صدمه نزند، خود نوعی محدودسازی و کوچک کردن مقام انسان است؛ زیرا ملاک آزادی برای آنها تزاحم میان افراد است؛ در صورتی که حیات انسانی ارزش والاتری دارد و لذا معیارها باید مربوط به تعالی انسان‌ها باشد. به عبارت دیگر، هر چیزی که سد راه کمال انسان باشد و مانع رستگاری وی شود، باید به عنوان مانع اصلی سعادت مندی انسان لحاظ شود (کیاپاشا، 1386).
3- سکولاریسم، جهان را فاقد معنای معنوی، جنبه روحانی و ارزش متعالی می‌داند و سعی می‌کند برای هر پدیده توجیهی زمینی بیابد، اما بی شک در مواقعی که پاسخی برای توجیه قداست و حقیقت الهی نمی‌داند به بن بست می‌رسد.
4- سکولاریسم تنها یک بعد از انسان را در نظر می‌گیرد؛ در صورتی که انسان هم بعد مادی و هم معنوی دارد. توجه به بعد مادی انسان، او را از دیگر وجوهش غافل و ناتوان می‌سازد، و در این جاست که انسان با یک بحران درونی در شناخت فلسفه وجودی خود مواجهه می‌شود (طاهری، 1383).
5- در فرهنگ مدرن، انسان موجودی کاملاً آزاد و مستقل در نظر گرفته می‌شود که در شناخت سعادت واقعی خویش و راه رسیدن به آن خودکفاست. به نحوی که سرنوشتش را خود رقم می‌زند، موجودی خودمختار، دارای قدرت مطلق و وانهاده به خویشتن است، از هر گونه تکلیف و الزام بیرونی (بیرون از خواست و تصمیم خود) مطلقاً آزاد است و تنها به داشتن حقوق خویش بسنده می‌کند؛ حال آنکه انسان تحت تدبیر و سیطره قدرت ماورایی (خدا) قرار دارد و برای رسیدن به سعادت خویش دارای حقوق به همراه تکالیفی است که از سوی خدای متعال به وسیله پیامبران در اختیار او نهاده شده است. خدایی کردن انسان به منزله نوعی محدودسازی وی می‌باشد، چرا که ابعاد متعالی و خدایی انسان در مسیر مادی گرایی محدود و مسدود می‌شود (کیاپاشا، پیشین).
6- مذهب در مسیحیت به دلیل مبانی عقیدتی و ارزشی و نیز برخی آموزه‌های نادرست آن مانند خرید و فروش بهشت و ... در فرهنگ مدرن نقطه ضعف محسوب می‌شود و غریبان سعی در حذف و طرد آن در امور داخلی و شیوه زندگی خود کرده اند (مجتهد شبستری، 1379) حال آنکه در سنت ایرانی، مذهب همواره یکی از پایه‌های قدرتمند و تشکیل دهنده فرهنگ ایرانی – سلامی می‌باشد و لذا حذف آن به گواه تاریخ نه به صلاح است و نه امکان پذیر (چهل تنی، 1384).
7- کشورهایی که از دوران پیشامدرن وجود داشتند، ملی گرایی در آنها به عنوان یکی از عوامل انسجام و همبستگی در کنار اعتقادات مذهبی است؛ در صورتی که کشورهایی که پس از رنسانس ایجاد شدند (اکثر کشورهای غربی) و به لحاظ مذهبی انسجام قوی ندارند و یا کارکردهای مذهبشان محدود است و ناسیونالیسم مهم ترین ویژگی وحدت در آنها به شمار می‌رود. بنابراین، در نظر گرفتن ناسیونالیسم به تنهایی در کشور ما، به معنای نادیده گرفتن ابعاد دیگر انسجام بخشی هویت و فرهنگ ملی – اسلامی تلقی می‌شود (صالحی امیری، 1385).

3-7- فرصت‌ها

1- پیشرفت‌های علمی در زمینه‌های مختلف تکنولوژی، بدستاوردهای روزافزون جدید بشری و استفاده از ابزار عقل و منطق می‌تواند به ایجاد فرصت هایی سودمند در راه توسعه، آبادانی و ترقی بیشتر کشورمان در عرصه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی منجر شود. بنابراین می‌توان گفت علم محوری و عقل باوری، ابزارهای بسیار مفید و سودمندی برای کل جوامع از جمله ایران هستند (نقوی، 1377).
2- از مؤلفه‌های توسعه و پیشرفت هر جامعه ای، علم محوری فرهنگ آن جامعه است، چرا که در فرهنگ علمی، استنباط علمی است. استنباط عملی نیز به معنای توانایی شخص جهت استفاده از مجموعه محفوظات ذهنی – عقلی است؛ هنگامی که فرد به طرف و در مسیر شناخت یک پدیده حرکت می‌کند، قدرت تفکر و تعقل، و قدرت اضافه کردن به معلومات موجود خود را داشته باشد، استنباط علمی این فرصت را در اختیار فرد قرار می‌دهد که با مقایسه مشاهدات و معلومات موجود در ذهن خود، به تلقی‌ها و استنباط‌های جدید برسد.
3- آزادی‌های فکری، که شامل آزادی در پذیرش عقیده، نشر عقیده و آزادی قلم و مطبوعات است، می‌تواند فرصتی برای رشد و پویندگی جامعه‌مان باشد؛ زیرا با ایجاد حق انتخاب برای مردم، هم قدرت تصمیم گیری به آنها می‌دهد و هم آنها را به تعقل و تفکر به منظور انتخاب راه خویش وا می‌دارد. ارائه نسخه‌های از قبل تهیه شده لازم الاجرا، نوآوری، خلاقیت و شناخت عمیق فردی را به ورطه نابودی می‌کشاند (سریع القلم، پیشین).
4- وجود آزادی‌های شخصی شامل حق حیات، حق دفاع، آزادی در مسائلی مانند مالکیت، انتخاب خط مشی سیاسی به لحاظ دخالت در امور سیاسی و به تعبیر دیگر، دخالت و حاکمیت بر سرنوشت خود، جامعه‌مان را به پویایی و تحرک وا می‌دارد و از هر گونه انجماد و مردگی می‌رهاند. این فرصت باعث می‌شود که ایرانیان از مصرف کننده‌های صرف در زمینه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... تبدیل به تولید کننده‌های اندیشه باشند.
5- خلاقیت و ابتکار آدمی با آزادی تحقق پیدا می‌کند، زیرا در یک فضای آزاد است که علم و دانش نمو می‌یابد (علمداری، 1382).

4-7- تهدیدات

1- عدم اعتقاد به موجودی برتر از انسان و همچنین عدم باور به ثبت و ضبط اعمال انسانی و به نوعی انکار توحید و معاد، که در سکولاریزه کردن جامعه توسطه بخشی از فرهنگ مدرن اتفاق می‌افتد، این تهدید را ایجاد می‌کند که انسان مجاز به انجام هر رفتاری ولو سوء استفاده از انسان‌های دیگر و سایر موجودات باشد. زیرا که معیار خوبی و بدی وی، تنها بعد مادی و دنیوی است (نمونه هایی از آن را می‌توان در عراق و افغانستان کنونی مشاهده کرد).
2- انکار معرفت فراعقلی (وحی) و نفی یا تردید در ابعادی از هستی که فراتر از افق ادراک عقلی انسان باشد، تهدیدی است قوی از سوی فرهنگ مدرن، چرا که انسان را از آگاهی و معرفتی که از شهود و حضور فراعقلی بهره مند سازد، محروم می‌کند. در صورتی که در فرهنگ ما (به خصوص مذهب ما) اعتقاد به یک سری موارد ماورایی – که هنوز عقل بشری قدرت و توانایی فهم آنها را نداشته – وجود دارد (پارسانیا، 1382).
3- در فرهنگ مدرن، قراردادن دین در زمره یک عامل محدودیت ساز آزادی انسان، که به تبع آن به نسبی گرایی ارزش‌های والای انسانی انجامیده است، منجر به فروپاشی بسیاری از نهادهای ضروری زندگی بشر از جمله آسیب پذیری کانون خانواده، رفتارهای دون انسانی از جمله هم جنس خواهی و ... شده است (طاهری، 1383).
4- نفوذ حرکت‌های امپریالیستی در قالب آزادی‌های فرهنگی و تبدیل آن به تعبیر مقام معظم رهبری به ناتوی فرهنگی، از تهدیدات بسیار بزرگ برای جامعه ایران است. بروز و تشدید مصرف گرایی، پرهیز از کارهای تولیدی حتی در حوزه اندیشه و علم، ظهور تیپ‌های متجددمابانه در پوشش ظاهری بدون تفکر و تعقل، به بن بست رسیدن اندیشه و وازدگی فرهنگی می‌انجامد (بیانات مقام معظم رهبری).
5- ارائه و پذیرش مباحث علمی به شیوه ماتریالیستی از تهدیدات جدی است که می‌تواند جامعه علمی ما را به مخاطره اندازد. این امر به معنای بدبینی به پیشرفت‌های علمی و نظری نیست، بلکه در نظر داشتن انتقال شیوه و سبک سکولاریستی در انتقال علم است. لذا بومی سازی و ایرانیزه کردن پیشرفت‌های علمی به منظور استفاده بهینه در جامعه‌مان ضروری به نظر می‌رسد (نقوی، 1377).
6- پذیرش ناسیونالیسم به تنهایی می‌تواند زمینه ساز شوونیسم (8) و حتی نژاد پرستی شود، و طبعات جبران ناپذیری را به همراه خواهد داشت (اسمیت، 1383) (نسل کشی ارامنه و مسلمانان کوزوو نمونه هایی از این قبیل هستند). در عرصه داخل نیز این پدیده منجر به قوم گرایی افراطی می‌شود و لذا با شدت گرفتن آن در بعد استقلال طلبی و جدایی خواهی جغرافیایی یا تعصبات برتری جویانه هر قومیت خاص، وحدت و هویت ملی را دچار مخاطره می‌کند (جلالی پور، 1372).
موارد بیان شده، قرار گرفتن برخی (نه تمامی) ویژگی‌های فرهنگ مدرن بر اساس اصول اولیه آن (که ابتدای مقاله آنها را بررسی کرده ایم)

8- هدف پژوهش

در این مقاله، اهداف مختلفی دنبال می‌شود. هدف آرمانی مقاله این است که بتواند به عنوان یک راهنما به منظور کاهش، تعدیل و در نهایت یافتن یک راه حل مشخص در تعارضات میان سنت و مدرنیته در ایران مورد توجه قرار گیرد.
هدف کل آن نیز عبارت است از: استفاده از الگوی مدیریتی SWOT در حل چالش‌های فرهنگی بین سنت و مدرنیته در ایران، که البته برای رسیدن به این هدف، اهداف فرعی زیر نیز دنبال می‌شود:
1- بررسی وجود یا عدم وجود رابطه میان مؤلفه‌های فرهنگی سنت و مدرنیته در ایجاد چالش فرهنگی میان این دو پارادایم.
2- حصول شناخت کامل از الگوی SWOT و استفاده هر چه بهتر از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های فرهنگی سنت و مدرنیته در ایران با تأکید بر این الگوی مدیریتی.
3- آشنایی کامل ترمینولوژیک (9) (واژه شناسی) و اتیمولوژیک (10) (روندشناسی) دو پارادایم فرهنگی سنت و مدرنیته در ایران.
4- بررسی رویکردهای متفاوتی که در قبال چالش‌های فرهنگی بین سنت و مدرنیته با توجه به وضعیت و شرایط جامعه‌مان (ایران) وجود داشته است.
5- ارائه راهکار با استفاده از الگوی مدیریتی SWOT به منظور تعدیل چالش‌های فرهنگی میان دو پارادایم سنت و مدرنیته در ایران.
با توجه به چالش‌های موجود در تقابل سنت و مدرنیته در ایران، و همچنین رویکردهایی که در قبال آنها وجود داشته و به حساسیت میان آنها دامن زده است، به نظر می‌رسد، رویکرد تعامل فرهنگی مدیریت مدار می‌تواند چالش فرهنگی میان سنت و مدرنیته را در ایران تعدیل کند و با رهیافت کثرت گرایی فرهنگی مشتمل بر نقاط قوت و فرصت ساز هر دو پارادایم به همراه سازماندهی مدیریتی در جهت رشد و توسعه هر چه بیشتر کشور حرکت کرد.
بر همین اساس، الگوی محیطی SWOT می‌تواند راهبردهایی را در جهت شناخت نقاط قوت و ضعف، فرصت و تهدیدات هر دو فرهنگ سنتی و مدرن در ایران به منظور تشکیل پلورالیسم فرهنگی با تأکید بر فرهنگ ایرانی ارائه دهد؛ به گونه‌ای که از عوامل مثبت و سازنده هر دو پارادایم و تعدیل نقاط ضعف و تهدیدساز سنت و مدرنیته استفاده شود. لذا موارد اصلی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است عبارتند از:
الف) شناسایی کامل فرهنگ به عنوان هسته اصلی و زیرساخت یک جامعه، به همراه ویژگی‌ها و شیوه‌های مختلف قبض و بسط آن در جامعه با تأکید بر جامعه ایران.
ب) بررسی دو رویکرد فرهنگی جاری در جامعه ایران شامل سنت و تجدید (مدرنیته).
ج) پارادایم فرهنگی سنت: به همراه عوامل درونی آن به عنوان زیرساخت فرهنگی کشورمان که شامل فرهنگی دینی (مذهب)، فرهنگ قومی و ملی است.
د) پارادایم فرهنگی مدرنیته: به عنوان پدیده‌ای که از یک قرن پیش به ایران وارد شد و مشتمل بر مؤلفه‌های اومانیسم، سکولاریسم، لیبرالیسم، راسیونالیسم، سیانتیسم، ناسیونالیسم و دموکراسی به عنوان عوامل اصلی است که هر یک در متغیر مکانی ایران کارکردهای متنوعی داشته و دارند.
هـ) الگوی محیطی SWOT: که ضرورت بررسی هر دو پارادایم با استفاده از این ابزار مدیریتی، در این مقاله انجام شده است.
در این مقاله سعی بر آن است که اثبات شود میان چالش‌های فرهنگی مدرنیته با سنت رابطه وجود دارد. بر اساس فرضیه فوق، رابطه‌ای مستقیم و معنی دار میان متغیرهای مستقل و وابسته متصور و شامل دو فرضیه ذیل است:
1- مؤلفه‌های فرهنگی مدرنیته بر چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت تأثیر می‌گذارد.
2- بین مؤلفه‌های فرهنگ سنتی و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت رابطه وجود دارد.

9- روش پژوهش

روش انجام این بررسی بر مبنای هدف، کاربردی و به لحاظ اجرا، پیمایشی – توصیفی است. به عبارت دیگر، اطلاعات مربوط به ادبیات و اهمیت موضوع، اهداف و تبیین فرضیات به صورت توصیفی و ابزار کتابخانه ای، همچنین اطلاعات آماری در جهت تأیید یا رد فرضیات و اندازه گیری آنها به صورت میدانی است. از نظر موضوعی، پژوهش در حوزه علوم انسانی، و مطالعات فرهنگی قرار دارد و از نظر مکانی، قلمرو پژوهش مربوط به جامعه ایران معاصر می‌باشد.

1-9- نمونه و روش نمونه گیری

واحد نمونه آماری را نیز دانشجویان دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد، واحد علوم و تحقیقات تهران با رویکرد حداکثری بر دانشجویان مقاطع دکتری و کارشناسی ارشد سال 1387 تشکیل می‌دهند. در این بررسی، برای نمونه گیری از روش تصادفی استفاده شده است. برای این منظور، ابتدا به صورت تصادفی، پرسشنامه‌ای میان 15 نفر به عنوان نمونه آماری توزیع شد، و واریانس به دست آمده در فرمول آماری جامعه نامحدود با احتمال خطای 5 درصد قرار گرفت. لذا حجم کل جامعه نمونه مشخص شد (شامل 217 نفر). اما به منظور اطمینان بیشتر، تعداد پرسشنامه‌های توزیعی بیشتر از عدد حاصل از فرمول آماری لحاظ شد. به عبارت دیگر، برای اطمینان بیشتر از صحت نتایج به دست آمده، پرسشنامه بین 241 نفر به عنوان جامعه آماری توزیع گردید.

2-9- ابزار گردآوری داده‌های پژوهش (اطلاعات)

برای دستیابی به اطلاعات لازم در پژوهش حاضر، از پرسشنمامه استفاده شده است. برای تنظیم پرسشنامه، ابتدا از طریق بررسی کتاب، مجلات، متون و مقالات درباره عوامل چالش زای فرهنگی میان سنت و مدرنیته در ایران، مطالعات لازم صورت گرفت. سپس و اطلاعات پرسشنامه با توجه به مباحث و محتوای مطرح شده در ادبیات موضوع‌های یاد شده به صورت متغیرهای کیفی در قالب رتبه‌ای طراحی گردید.

10- نتایج آزمون و تحلیل فرضیه‌های پژوهش

1-10- بررسی و آزمون فرضیه فرعی اول

فرضیه فرعی: مؤلفه‌های فرهنگی مدرنیته بر چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت تأثیر می‌گذارند.
فرض مخالف: مؤلفه‌های فرهنگی مدرنیته بر چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت تأثیر نمی‌گذارند.
فرض موافق: مؤلفه‌های فرهنگی مدرنیته بر چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت تأثیر می‌گذارند.
با توجه به فراوانی مورد مشاهده در جدول شماره (1) کای – اسکوئر (11) از دیدگاه جامعه مورد بررسی، بین مؤلفه‌های فرهنگی مدرنیته و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت رابطه قوی می‌توان تصور کرد. برای حصول اطمینان از وجود چنین رابطه ای، آزمون وجود استقلال بین دو گروه (ضعیف و قوی) یعنی کای – اسکوئر اجرا شد.
چون درصد خطای محاسبه شده کمتر از 0/05 می‌باشد، در نتیجه فرض صفر مبنی بر اینکه بین مؤلفه‌های فرهنگی مدرنیته و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و فرهنگ سنتی رابطه وجود ندارد، رد شده و با توجه به اندازه ضریب توافقی (0. 5 جدول 1. بررسی و آزمون فرضیه فرعی اول
 

فرضیه اول

انحراف

مورد انتظار

مورد مشاهده

1

50/3-

80/3

30

2

120/7

80/3

201

3

70/3-

80/3

10

4

241

کل

آزمون آماری

ضریب توافقی

274

کای اسکوئر

2-10- بررسی و آزمون فرضیه فرعی دوم

فرضیه فرعی: بین مؤلفه‌های فرهنگ سنتی و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت رابطه وجود دارد.
فرضیه مخالف: بین مؤلفه‌های فرهنگ سنتی و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت رابطه وجود ندارد.
فرض موافق: بین مؤلفه‌های فرهنگ سنتی و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت رابطه وجود دارد.
با توجه به فراوانی مورد مشاهده در جدول شماره (2) کای – اسکوئر و از دیدگاه جامعه مورد بررسی، بین مؤلفه‌های فرهنگ سنتی و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت رابطه قوی می‌توان متصور شد. برای حصول اطمینان از وجود چنین رابطه ای، آزمون وجود استقلال بین دو گروه (ضعیف و قوی) یعنی کای – اسکوئر اجرا شد. چون درصد خطای محاسبه شده کمتر از 0/05 است، در نتیجه فرض صفر مبنی بر اینکه بین مؤلفه‌های فرهنگ سنتی و چالش‌های فرهنگی میان مدرنیته و سنت رابطه وجود ندارد رد شده است و با توجه به اندازه ضریب توافقی (0. 5 جدول 2. بررسی و آزمون فرضیه فرعی دوم
 

فرضیه دوم

انحراف

مورد انتظار

مورد مشاهده

1

47/3-

80/3

33

2

125/7

80/3

206

3

78/3-

80/3

2

4

241

کل

آزمون آماری

ضریب توافقی

300

کای اسکوئر

11- نتیجه گیری

به طور کلی، می‌توان گفت: هدف این مقاله ضرورت استفاده از الگوی مدیریت SWOT در حال چالش‌های فرهنگی میان سنت و مدرنیته در ایران است. در این تحقیق، آرا و دیدگاه‌های مختلفی در خصوص فرهنگ و ویژگی‌های آن و همچنین رویکردهای فرهنگی سنت و مدرنیته با توجه به شرایط مکانی کشورمان (ایران) بررسی شد و هر کدام از آنها مورد کنکاش و نقد قرار گرفتند، تا مزیت‌ها و معایب آنها در جنبه کاربردی شان بر اساس ویژگی‌های کنونی فرهنگ اسلامی – ایرانی کشور مشخص شود. لذا با توجه به ادبیات و مراحل سیر تحقیق، یافته هایی حاصل شده که برخی از آنها به صورت زیر مطرح می‌شود:
1- رویکردهای مختلفی در ادوار گوناگون در قبال برخورد میان سنت و مدرنیته وجود داشته است که بر اساس مدل «همانند سازی» هر یک از دو پارادایم سنت و مدرنیته در ایران سعی در حذف یکدیگر داشته اند؛ هر چند هیچ کدام از آنها تا به حال موفق به انجام کامل آن نشده اند.
2- همان طور که از ادبیات تحقیق حاصل شد، همراهی و ملازمت دین با حکومت از گذشته‌های دور در ایران بوده است. همچنین بزرگان و سیاست مداران هر عصر (پیش و بعد از اسلام) حمایت و پشتیبانی این دو رکن را در جهت سامان و آبادانی کشور توصیه می‌کرده اند و به گواه تاریخ، هرگاه مذهب در ایران همراه حکومت نبوده، نابسامانی، هرج و مرج و نبود دولت مقتدر مرکزی حاصل شده است.
همچنین با قرار گرفتن دو پارادایم سنت و مدرنیته در قالب الگوی تحلیلی – مدیریتی SWOT می‌توان موارد زیر را استنباط کرد.
1- وجود برخی کارکردهای مثبت مدرنیته و همچنین عوامل فرصت ساز آن همانند دموکراسی، آزادی بیان، گردش آزاد اطلاعات و تفکیک قوا و مواردی از این قبیل، سنت را به پذیرش و جذب آنها واداشته است و لذا طرد کامل مدرنیته نه تنها مطلوب نیست، بلکه امکان پذیر نیز نمی‌باشد.
2- برخی از مؤلفه‌های مدرنیته (مانند اومانیسم و سکولاریسم) در فرهنگ سنتی قابل پذیرش و جذب نیستند و لذا به عنوان یک نقطه ضعف (مدرنیته) در جهت پلورالیسم فرهنگی میان مؤلفه‌های سنت و مدرنیته محسوب می‌شوند.
در نهایت، در خصوص راهکارها و پیشنهادات کلی می‌توان این توصیه را داد که مدیریت استراتژیک فرهنگ، یک استراتژی فرهنگی جامع تدوین و طراحی کند که مبتنی بر ادغام فرهنگی میان مؤلفه‌های مثبت و فرصت ساز هر دو پارادایم سنت و مدرنیته به منظور قوت بخشیدن به غنای فرهنگ کشورمان باشد. به خصوص امروزه که در عرصه بین المللی، فرهنگ مؤلفه‌ای قدرتمند و تأثیرگذار در معادله‌ها و روابط فراملی محسوب می‌شود و در واقع در رویارویی فرهنگ‌ها، آن فرهنگی پایدار می‌ماند که بتواند خود را در میان دیگر فرهنگ‌ها حفظ کند؛ در غیر این صورت محکوم به فنا و نابودی است. البته این نابودی نه به معنی از بین رفتن سریع، بلکه استحاله درونی توسط جریان‌های مسموم فرهنگی به صورت انقباض و سپس انجماد فرهنگی است که توسط تهدیداتی که امنیت فرهنگی را به خطر می اندازد وارد می‌شود و نقاط قوت را به ضعف مبدل می‌سازد و سپس عرصه فرهنگ سنتی ایران را به نابودی می‌کشاند.
از سوی دیگر، برون رفت از حالت سرگشتگی فرهنگی، که در نتیجه تعادل و تعامل منطقی بین مؤلفه‌های فرهنگی سنت و مدرنیته حاصل می شود، ضروری به نظر می‌رسد؛ چرا که گسترش این روند به تشدید بحران هویت میان افراد جامعه به خصوص جوانان می‌انجامد. نبود یک دکترین واحد فرهنگی از یک سو و در معرض فرهنگ‌های غرب و شرق قرار گرفتن افراد (به خصوص جوانان) از طریق پیشرفت‌های رسانه‌ای و سیستم‌های اطلاع رسانی موجب توجه هر چه بیشتر آنها به فرهنگ غیرخودی می‌شود که این ضعف و تهدید مبرم در زمینه‌های دیگر جامعه (به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ساختاری و ...) بیش از پیش آشکار می‌شود.
 

پی‌نوشت‌ها:

8. Chauvenism
9. Terminologic
10. Etymology
11. Chi square

منابع تحقیق :

1. آبراهامیان، ایروان، پرونده ایران بین دو انقلاب از مشروطه تا انقلاب اسلامی، مترجم کاظم فیروزمند و دیگران، چاپ دهم، تهران: نشر مرکز، 1385.
2. ابوطالبی، علی، اسلام گرایی و دموکراسی، آرشیو روزنامه عصر آزادگان، 1378.
3. احمدی، بابک، معمای مدرنیته، تهران: انتشارات روزنه، 1380.
4. آدمیت، فریدون، فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران، تهران: انتشارات گستره، 1387.
5. آذرپی، گیتی، ایران و جاده ابریشم در مسیر شاهراه‌های آسیا، مجله ایران نامه، شماره 2، سال چهارم، 1375.
6. آربلاستر، ظهور و سقوط لیبرالیسم، ترجمه عباس مخبر، 1383.
7. اسمیت، آنتونی دی، ناسیونالیسم: نظریه، ایدئولوژی، تاریخ، ترجمه منصور انصاری، مؤسسه مطالعات ملی، 1383.
8. بشیریه، حسین، درس‌های دموکراسی برای همه (مبانی علم سیاست)، تهران: مؤسسه پژوهشی نگاه معاصر، 1380.
9. بیات، کاوه، آسیای مدرنیته (مجموعه مقولات)، دفتر پژوهش فرهنگی، 1376.
10. پارسانیا، حمید، حدیث پیمانه، دفتر نشر معارف، 1382.
11. توحید فام، محمد، فرهنگ در عرصه جهانی شدن: چالش‌ها و فرصت‌ها، تهران: انتشارات روزنه، 1382.
12. تورن، آلن، نقد مدرنیته، ترجمه مرتضی مردیها، تهران: انتشارات گام نو، 1380.
13. جلایی پور، حمید رضا، علت تداوم بحران کردستان بعد از انقلاب اسلامی، تهران: وزارت امور خارجه، 1372.
14. چهل تنی، مهدی، هزار تقلب دیگر از شجاع الدین شفا در تولدی دیگر، نقد و بررسی کتاب تولد دیگر، چاپ دوم، انتشارات نامک، 1384.
15. دبیری، امیر، دموکراسی از نظر کارل پوپر، روزنامه همشهری 1382/11/8.
16. دیویس، تونی، اومانیسم، ترجمه عباس مخبر، 1380.
17. زیبا کلام، صادق، ماچگونه ما شدیم: ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران، ویراست سوم، تهران: انتشارات روزنه، چاپ پانزدهم، 1385.
18. سروش، عبدالکریم، دین و دنیای جدید 1، سنت و سکولاریسم، چاپ سوم، مؤسسه فرهنگی صراط، 1384.
19. سروش، عبدالکریم، سکولاریسم، سنت و سکولاریسم، مؤسسه فرهنگی صراط، چاپ سوم، 1384.
20. سروش، عبدالکریم، شهید مطهری از دیدگاه شخصیت‌های اسلامی، انتشارات ناس، 1377.
21. سریع القلم، محمود، عقلانیت و آینده توسعه یافتگی ایران، چاپ چهارم، مرکز پژوهش‌های علمی و استراتژیک خاورمیانه، 1384.
22. شایگان، داریوش، سنت به وقت مدرن شهروند امروز، شماره 35، 1386.
23. صالحی امیری، سید رضا، مدیریت تنوعات قومی در ایران، پایان نامه دکتری دانشگاه آزاد، واحد علوم تحقیقات تهران، 1384.
24. صالحی امیری، سیدرضا، مدیریت منازعات قومی در ایران، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، 1385.
25. صالحی امیری، سید رضا، مفاهیم و نظریه‌های فرهنگی، تهران: انتشارات ققنوس، 1386.
26. طاهری، حبیب الله بررسی مبانی فرهنگ غرب و پیامدهای آن، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، چاپ دوم، 1383.
27. طباطبایی، سید جواد، زوال اندیشه سیاسی در ایران، تهران: انتشارات کویر، 1373.
28. علمداری، کاظم، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟ ، تهران: نشر توسعه، چاپ نهم، 1382.
29. علی زاده، عزیز، در پیرامون تاریخ: انتشارات فردوس ایران، 1374.
30. کیاپاشا، یعقوب، شناخت مبانی لیبرالیسم، پژوهش جامعه شناسی فرهنگی، 1386.
31. کیویتسو، پیتر، اندیشه‌های بنیادین در جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، چاپ ششم، 1386.
32. لالاند، آندره، فرهنگ علمی و منطقی فلسفه، ترجمه غلامرضا وسیق، 1380.
33. مجتهد شبستری، محمد،
تفاوت سنت دینی اسلامی و مسیحی، مؤسسه معرفت و پژوهش، 1379.
34. نقوی، علی محمد، جامعه شناسی غرب گرایی: تاریخ و عوامل غرب گرایی در کشورهای اسلامی، جلد اول، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1377.
35. هیود، اندرو، مفاهیم کلیدی در علم سیاست، ترجمه حسین سعید کلاهی و عباس کاردان، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ اول، 1387.
36. یارشاطر، احسان، مروری بر تاریخ سیاسی و فرهنگی ایران پیش از اسلام، ایران نامه، سال 17، شماره 2، 1378.

1. Eller, J. From Culture to Ethnicity to Conflict Michian: Michigan University Press, 1999.

منبع مقاله :
دکتر سید رضا صالحی امیری [و دیگران ...]؛ (1391)، مدیریت استراتژیک فرهنگی، تهران: مجمع تشخیص مصلحت نظام، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ دوم.