نویسنده: رسول سعادتمند




 

 

از جور رضا شاه، کجا داد کنیم؟

امام خمینی این رباعی را در سالهای سیاه اختناق رضاخانی، که از همان ایام مبارزات خود را علیه دیکتاتوری خاندان پهلوی آغاز کرده بود، سروده‌اند:

 

از جور رضا شاه، کجا داد کنیم *** زین دیو، بر که ناله بنیاد کنیم
آن دم که نفس بود، ره ناله ببست *** اکنون نفسی نیست که فریاد کنیم(1)

 

اگر پیشنماز بودم

حجت الاسلام و المسلمین سید حمید روحانی:

امام در نامه‌ای به آیت الله شهید سعیدی نوشته بودند؛ در دوران رضاخان من از یکی از ائمه جماعات سؤال کردم اگر یک وقت رضاخان لباس ‌ها را ممنوع کند و اجازه پوشیدن لباس روحانی به ما ندهد چه کار می‌کنید. او گفت ما توی منزل می نشینیم و جایی نمی رویم.
گفتم اگر من پیشنماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع می‌کرد همان روز با لباس تغییر یافته به مسجد می‌آمدم و به میان اجتماع می‌رفتم. نباید اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود. این اندیشه امام خیلی جالب و آموزنده است.(2)

کسی حق پوشیدن لباس روحانیت را ندارد

آیت الله سید حسین بدلا:

در دوران طلبگی، همه ما مورد حمله و هتک کفر و شرکا بودیم. افسری بود به نام حسین خان عسکری که به همراه چند پاسبان به مدرسه دارالشفاء که ما و امام در آن حجره داشتیم می‌آمدند و بزرگان اهل علم را خلع لباس می‌کردند یا از آنها التزام می‌گرفتند که دیگر از لباس طلبگی استفاده نکنند. یک روز که این شخص به مدرسه ی دارالشفاء آمد، و معمولاً هر وقت به مدرسه می‌آمد طلبه ‌ها فرار می‌کردند تا مورد اذیت و آزار او قرار نگیرند، در مقابل حجره امام ایستاد، من هم مقابل حجره ام روی پله ایستاده بودم. عده‌ای از بزرگان در حجره امام بودند. عسکری به ایوان حجره رفت و گفت: به به بزرگان اساتید! من با این دستوری که امروز به دستم رسیده چه کنم؟ و با این بزرگان اساتید چه کنم؟ مأموریت این است که غیر از سه نفر؛ یعنی حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج آقا حسین قمی در مشهد و حاج سید ابوالحسن اصفهانی، کسی حق پوشیدن لباس روحانیت را ندارد. قبلاً مقرر کرده بودند هرکس اجازه نامه ریافت کند می‌تواند لباس بپوشد و آقایان نوعاً می‌رفتند و از این برگه ‌ها دریافت می کردند، ولی حرف آن روز او حرف جدیدی بود که دیگر مسأله امتحان و اجازه نامه مطرح نیست و هیچ کس اجازه پوشیدن لباس ندارد. کسی به او گفت ما با گرفتاری و مشکلات رفته ایم و امتحان داده ایم و اجازه گرفته ایم، آن چه بوده و این حرف چیست؟ مگر آنها از یک مملکت دیگرند و شما از مملکت دیگری؟ او گفت به آنها آنطور دستور داده‌اند و به من اینطور بعد گفت حالا شما چقدر اصرار دارید که در این گرما لباس روحانیت بپوشید، عمامه ‌هارا کنار بگذارید و عبا و قبا را از تنتان در بیاورید و مقداری از قبا را هم قیچی کنید و کت درست کنید یا من از مال حلال حاج عسکرخان که برایم به ارث رسیده برای شما یک دست کت و شلوار درست می‌کنم. امام هر گاه که ایشان را می‌دیدند نصیحت می‌کردند که دست از اذیت و آزار طلاب بردارند.(3)

ما قبول نخواهیم کرد

آیت الله بهاءالدینی:

زمانی که از طرف حکومت پهلوی (رضاخان) جشن کشف حجاب برگزار شده بود و ما در فیضیه بودیم و عده‌ای از رفقا هم آنجا بودند. در آن شب جشن، همه ناراحت بودند؛ چون به اصطلاح، رجال دعوت شده بودند که با بانوانشان مکشفه (4) بروند فرمانداری، فیضیه خلوت شد. امام تنها در صحن فیضیه بود. وقتی که خلوت شد، امام به ما گفت: اگر فرمانداری از ما دعوت کرد، چه باید کرد؟ وقتی ما خواستیم فکر کنیم و یک چیزی بگوییم، امام به ما فرصت نداد و فرمود: «ما قبول نخواهیم کرد.» این حرف را امام در جمع نزد، چون اطمینان به نفوس نبود و فقط به ما گفت؛ ما هم ذخیره کردیم و جایی بروز ندادیم.(5)

موظف هستم جلسه را برگزار کنم

حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی:

امام به تهذیب نفس و رشد قوای روحی و اخلاقی شاگردان اهمیت زیادی می‌دادند؛ از این رو به دنبال آغاز تدریس فلسفه و عرفان، جلسه پند و اندرز نیز منعقد ساختند که به تدریج دامنه این درس توسعه یافت و هفته‌ای یک روز تشکیل می‌شد که علاوه بر روحانیون، صدها نفر از کسبه، کارگران و بازاری های شهرستان قم در این جلسه درسی اخلاق شرکت می‌کردند. اظهار علاقه شایان مردم به این مجلس، امام را بر آن داشت که جلسه را در هفته دو روز (پنجشنبه و جمعه) برقرار سازند. عمال رژیم پلیسی رضاخان به کارشکنی پرداخته و در صدد بر هم زدن این مجلس برآمدند لكن با مقاومت سرسختانه و پیش بینی نشده امام مواجه شدند. امام در پاسخ فرستادن پلیس که درخواست تعطیل مجلس درس اخلاق را کرده بود به طور صریح اظهار کردند: من موظف هستم به هر نحو که هست این جلسه را برگزار نمایم. پلیس شخصاً بیاید از انعقاد آن جلوگیری به عمل آورد. عمال رژیم در مقابل این حرکت سرسختانه امام عقب نشینی کردند ولی به فشار و کارشکنی ادامه دادند.(6)

پی‌نوشت‌ها:

1. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 4، ص 39.
2. همان، ص6.
3. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 4، ص 7.
4. بی حجاب.
5. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 4، ص 39.
6. همان، ص40.

 

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، تاریخچه انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی (ره)، قم: انتشارات تسنیم، چاپ سوم.