نویسنده: رسول سعادتمند




 

قلم و کاغذت را بردار و برو بیرون!

حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی:

هنگامی که رژیم شاه با گرفتن اقرار و اعترافات دروغین از بسیاری از افراد برجسته و مبارز که در طی قیام ملی 15 خرداد بازداشت شده بودند تحت سخت ترین و شدیدترین شکنجه‌ها قصد پرونده سازی قطور و بلند بالایی برای امام جهت محاکمه و محکومیت ایشان را داشت، هرچه بیشتر فشار آورد کمتر نتیجه گرفت، لذا برای به دست آوردن سوژه و مدرکی از امام مأموری را برای بازجویی به سراغ ایشان در پادگان قصر فرستاد تا با فوت و فن و حیله و نیرنگ ویژه بازجویان، امام را زیر منگنه قرار داده و اقرار و اعترافی را که بتوان روی آن حساب باز کرد، از امام بگیرد. وقتی مأمور پرسشهای خود را در حضور امام مطرح ساخت با بی اعتنایی و سکوت امام مواجه شد و برای بار دوم که پرسش‌های خود را تکرار کرد ناگهان با واکنش تند ایشان رو به رو شد که با برخاستن و ترشرویی به او گفت: شما مأمور چشم و گوش بسته حق بازجویی نداری، قلم و کاغذت را بردار و برو بیرون. من نمی‌خواهم اینجا بنشینی! (1)

دستگاه قضایی ایران صلاحیت ندارد

حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی:

رژیم شاه با انگیزه ی اینکه شاید بتواند امام را تحت جو ترس و رعب پدید آمده به بازجویی وادارد، بار دیگر اکیپی از نمایندگان ساواک، رکن 2 ارتش و ستاد لشکر 1 گارد را به حضور امام فرستاد.
لیکن امام با وجود جو نظامی حاکم، موضع آشتی ناپذیری خود را حفظ کرد و اظهار کرد: چون دستگاه قضایی ایران استقلال ندارد از پاسخ دادن خودداری می‌کنم. هیات یاد شده از امام خواست همین دیدگاه خود را درباره ی دستگاه قضایی به صورت کتبی اعلام کند. امام بی واهمه چنین نگاشت «چون استقلال قضایی در ایران نیست و قضات محترم (2) در تحت فشار هستند نمی‌توانم به بازپرسی جواب دهم. روح الله الموسوی الخمینی».(3)

اگر شاه به دریا انگشت بزند نجس می‌شود

حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی:

دستگاه جاسوسی و کارشناسان ویژه شاه در طول مدتی که امام در زندان و تحت محاصره قرار داشتند مرتب با ایشان در تماس بودند و با شیوه‌های گوناگون می‌کوشیدند دریابند که دستگیری، زندان و قتل عام 15 خرداد بر روی امام چه اثری گذاشته است و درباره نظام شاهنشاهی و شخصی شاه چه نظری دارد. لذا پاکروان رئیس سازمان جاسوسی شاه گاه و بیگاه به دیدار امام در قیطریه می‌رفت و اظهار می‌داشت بسیاری از مشکلات و سوء تفاهمات را واسطه‌ها به وجود می‌آورند اگر بین شخص اول روحانیت و شخص اول مملکت ملاقاتی به عمل آید خیلی از مشکلات حل و نگرانی‌ها برطرف می‌گردد. لکن امام در مقابل این نیرنگ سکوت و متانت خود را حفظ کرد. پاکروان که با چند بار طرح لزوم ملاقات امام با شاه نتوانست نظر مثبت یا منفی امام را به دست آورد گویا به طور غیر مستقیم آقای روغنی را واسطه کرد که امام را تحریض و تشویق به این کار کند. وقتی آقای روغنی مسأله را مطرح کرد امام در پاسخ او گفتند این اظهار تمایل دستگاه جهت ملاقات من با شاه به منظور حل مشکلات و اصلاح امور نیست بلکه آنها به خوبی دریافته‌اند که شاه تا آنجا در میان اجتماع ساقط است که اگر انگشت او به دریا برسد دریا نجسی می‌شود. لذا می‌خواهند مرا وادار کنند با او ملاقات کنم تا مرا هم در اجتماع مثل خود او ساقط و آلوده سازند.(4)

می‌دانستم منظور آنها چیست

حجت الاسلام والمسلمین عمید زنجانی:

یک روز امام به من فرمودند: سرهنگ مولوی به من اصرار کرد که شما فقط پنج دقیقه با شاه در قیطریه ملاقات کنید همه چیز درست می‌شود. انقلاب سفید همه‌اش حرف است. فقط اگر شما یک ملاقاتی بکنید سر و صداها می خوابد. اما من می‌دانستم منظور اینها این است که ملاقات صورت بگیرد بعد هم هو و جنجال راه بیندازند که قضیه تمام شد.(5)

پاسخمان را بالای منبر می‌دهیم

حجت الاسلام والمسلمین سید حمید روحانی:

امام آنگاه که در زندان بود به گونه ای عمل کرد که دشمن با تمام تاکتیک‌ها و تجربه‌هایی که داشت نتوانست به افكار و اندیشه‌های او پی ببرد. رژیم خیال می‌کرد که امام از کارهای گذشته خود پشیمان و خسته است و از این رو با آسودگی خاطر به آزادی او دست یازید. لکن امام به محض آزادی از چنگال دشمن آن چنان غریو برکشید که کاخها و کاخ نشینان را لرزانید. خود امام روزی در نجف اشرف نقل می‌کرد که ساعتی پیش از آزادی از زندان، پاکروان رئیس ساواک ایران به ملاقات من آمد. آقای قمی‌ نیز در کنارم نشسته بود پاکروان خبر آزادی ما را ابلاغ کرد و آن گاه به اصطلاح زبان به نصیحت همراه با تهدید گشود و از ما خواست که در سیاست دخالت نکنیم و... آقای قمی خواست در مقام پاسخ برآید. من به او اشاره کردم که از هرگونه سخن گفتن خودداری ورزد. آنگاه که پاکروان رفت به آقای قمی گفتم بگذارید از اینجا برویم. پاسخ‌هایمان را بالای منبر خواهیم داد. اینجا که جای سخن گفتن نیست.(6)

پی‌نوشت‌ها:

1. برداشت‌هایی از سیره امام خمینی، ج 4، ص 99.
2. واژه محترمی که امام در آن شرایط در مورد قضات به کار برده‌اند بیانگر این است که ایشان حساب شاه و مسئوولان فاسد رژیم را از بقیه اقشار جدا می‌دانستند.
3. برداشت‌هایی از سیره امام خمینی ، ج 4، ص99-100.
4. همان، ص 100.
5. همان، ص 101.
6. همان، ص 101.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، تاریخچه انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی(ره)، قم: تسنیم، چاپ سوم.