پرهيز از غضب

نويسنده: محمد رضا اکبري
آن مرد گفت : همين مرا بس است و به جانب قبيله خود رفت . ناگهان در ميان طايفه اش جنگي در گرفت و مسلحانه در برابر يكديگر صف كشيدند. آن مرد هم كه وضعيت جنگي را مشاهده كرده مسلح شد و در صف جنگاوران ايستاد. آنگاه سخن پيامبر صلي اللّه عليه و آله را بياد آورد كه به او فرمود: غضب نكن . اسلحه را كنار گذارد و به نزد مخالفين قوم خود رفت و گفت : اي مردم هر جراحت و قتل و زدن بي نشانه اي كه در افراد شما به عهده من باشد و خونبهاي آن را مي پردازم . مخالفين كه سخنان صلح طلبانه را از او شنيدند گفتند: ما اين جريمه را نمي خواهيم . براي شما باشد زيرا ما از شما به اين جريمه سزاوارتريم . آنگاه با يكديگر صلح كردند و با آن كينه از ميان رفت .
منبع:قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله