خاورميانه بدون اسرائيل

مترجم: احمد هاشمي
رقت انگيزترين روايتى كه از اين تفسير ارائه شده بدين گونه است: اسرائيل صرفاً يك همسايه سركش نيست بلكه يك مهاجم ناخواسته است. هنوز هم در خارج از جهان عرب طرفداران اين نوع نگرش در غرب به آرامى از اين وضع دفاع مى كنند و خود را گويندگان حقيقتى كه جرات بيان تابو را دارند مى دانند. به عنوان نمونه نويسنده بريتانيايى اى ان ويلسون اعلام كرده است كه با اكراه و بى ميلى به اين نتيجه رسيده كه اسرائيل با اقدامات خود ثابت كرده است كه حق حيات ندارد.و به دنبال حوادث يازده سپتامبر ۲۰۰۱ انديشمند برزيلى آرتور گيانوتى گفت: «اجازه بدهيد موافق باشيم تاريخ خاورميانه بدون كشور اسرائيل كه زخمى را بين اسلام و غرب گشود، كاملاً متفاوت مى بود. آيا شما مى توانيد بدون رها شدن از اين زخم كه منبع سرخوردگى و يأس تروريست هاى بالقوه است از دست تروريسم اسلامى رهايى يابيد؟»تونى جات استاد دانشگاه و مدير موسسه Ramarque در دانشگاه نيويورك استدلال مى كند كه ايده تشكيل دولت يهودى اشتباهى تاريخى بوده است. اين ايده مانند «پروژه جدايى طلبانه اواخر قرن ۱۹» است كه در جهان نوين شگفت آور كه با همراهى حقوق بين المللى به سوى كمال فرجام گرايانه جامعه چندقومى و چندفرهنگى در حركت است، «جايگاهى» ندارد.

• كشورها رودرروى كشورها

عقب نشينى قدرت هاى استعمار گر بريتانيا و فرانسه در اواسط قرن بيست مجموعه اى از كشورهاى عربى تازه تاسيسى را از خود به جا گذاشت كه هر يك به دنبال بازترسيم نقشه منطقه بودند. سوريه از روزهاى اوليه استقلال ادعاى ارضى خود بر لبنان را مطرح كرد. در طول سال هاى دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ مصر ناصرى خود را مظهر پان عربيسم مى دانست و در خلال سال هاى دهه ۱۹۶۰ به مداخله در يمن پرداخت. جانشين ناصر، انور سادات در اواخر دهه ۱۹۷۰ گرفتار درگيرى هاى جسته گريخته با ليبى بود. سوريه در سال ۱۹۷۶ به سوى لبنان پيشروى كرد و به گونه موثرى اين كشور را ۱۵ سال بعد ضميمه خود كرد و عراق دو جنگ را به هم كيشان مسلمان خود آغاز كرد: با ايران در سال ۱۹۸۰ و با كويت در سال ۱۹۹۰. جنگ با ايران طولانى ترين جنگ متعارف قرن بيست .

• مومنان رودرروى مومنان

آنهايى كه فكر مى كنند بحران خاورميانه مسئله اى «مسلمان- يهودى» است بهتر است نگاه دقيق ترى به سابقه آن بيندازند: ۱۴ سال خونريزى فرقه اى در لبنان، تلاش صدام براى نابودى شيعيان در دوران پس از جنگ اول خليج فارس، قتل عام ۲۰ هزار نفر از مردم حما توسط دولت سوريه در سال ۱۹۸۲ كه اخوان المسلمين در آن نفوذ بالايى دارند و خشونت هاى تروريستى عليه مسيحيان مصرى در سال هاى دهه ۱۹۹۰. به اين بحران ها سركوب هاى شديد داخلى را هم مى توان افزود، مانند آنچه كه در عربستان سعودى مى گذرد كه در آن گروه بنيادگراى وهابى از باتوم قدرت دولتى براى تحميل شيوه زندگى خشن خود به افراد كمتر مومن استفاده مى كند.

• ايدئولوژى ها رودرروى ايدئولوژى ها

صهيونيسم تنها «ايسم» منطقه نيست كه به همراه ديگر ايدئولوژى هاى رقيب در منطقه رايج است. حتى احزاب بعث سوريه و عراق كه از ريشه اى واحد يعنى جريان فاشيستى اروپا پديدار شده اند براى كسب برترى در خاورميانه با يكديگر رقابت مى كردند. ناصر از ايدئولوژى پان عربيسم و سوسياليسم اشتراكى عليه دولت- ملت عربى استفاده كرد و هر دو ناصريست ها و بعثيست ها مخالف پادشاهى هايى از قبيل اردن بودند. چه ارتباطى بين موارد فوق الذكر و بحران فلسطين- اسرائيل وجود دارد؟ هيچ ارتباطى. به استثناى حماس گروه مذهبى كه زمانى به عنوان رقيب سازمان آزاديبخش فلسطين توسط اسرائيل حمايت مى شد و اكنون مسئول بسيارى از بمب گذارى هاى انتحارى در اسرائيل است. ولى آيا زمانى كه اسرائيل وجود نداشته باشد حماس منحل خواهد شد؟

• اتوپياى ارتجاعى رودرروى مدرنيته

دشمنى مشترك عليه اسرائيل تنها عاملى است كه از تفرقه افكنى نوگرايان و سنت گرايان عرب در جوامع خود جلوگيرى مى كند. بنيادگرايان با مسلمانان اصلاح طلب و سكولار براى ادغام مسجد و دولت تحت پرچم سبز رقابت مى كنند و مبارزه طبقاتى بورژوازى كوچك و ميليون ها جوان بيكار عليه ساختار قدرت كه به سختى مخفى نگه داشته مى شود، معمولاً شكلى از كرونيسم دولتى است كه ابزارهاى توليد را كنترل مى كند. اسرائيل صرف نظر از تنش هايى كه مى آفريند عملاً در جهان اطراف خود توسط دشمنى ها احاطه شده است.

• رژيم ها رودرروى مردمان

به استثناى اردن، مراكش و شيخ نشين هاى خليج فارس كه سيستم پادشاهى سنتى را اجرا مى كنند، تمامى كشورهاى عربى درجه هاى مختلفى از خودكامگى را- از سيستم دودمانى سوريه گرفته تا تماميت گرايى مصر- دارا هستند. درگيرى فراملى در الجزاير حدود ۱۰۰هزار نفر را به كام مرگ فرستاده است بدون اينكه وقفه و پايانى بر آن ديده شود. قربانيان رژيم صدام تا ۳۰۰ هزار نفر برآورد مى شوند. پاكستان كشورى است كه آماده وقوع انفجار است. سركوبى شديد بهاى ثبات در اين منطقه است.مجدداً اين يك تصوير بسيار پيچيده خواهد بود كه گمان رود خارج كردن اسرائيل از معادلات خاورميانه در منطقه ليبرال دموكراسى را به همراه خواهد آورد. اين شايد قابل قبول باشد كه گفتمان خصومت به نحوى به تماميت طلبى دولت هاى «كشورهاى خط مقدم جبهه» مانند مصر و سوريه يارى مى كند تا با توسل به «تهديد خارجى» به عنوان بهانه اى براى سركوبى مخالفان عمل كنند. ولى جار و جنجال الجزاير در آن دوردست ها، رژيم فردمحور عجيب و غريب در ليبى و حكومت استبدادى پرهيزگاران در عربستان سعودى را چطور مى توان توضيح داد؟
منبع: روزنامه شرق

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله