نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی




 

آنچه که نمایشگر خصوصیت مکتب‌های سوریه و ارمنستان است، همان استفاده تقریباً انحصاری از سنگ می‌باشد. اختلاف مصالح، بدون شک اختلاف‌های قابل توجهی در شیوه‌ها به وجود آورده است.
در روزگاران قدیم سوری‌ها در زمین سنگلاخی خود، به کمک سنگ و ملات، به کار ساختمانی مبادرت می‌ورزیدند. این شیوه ساختمانی که شاید آنها برای اولین بار آن را رواج دادند، تنها روشی است که در معماری مسیحی آنها مورد استفاده واقع شده است. در ارمنستان که سنگ آهک کمیاب است، ساختمان با پیوندهای مستقیم تا اواسط قرون وسطی رواج پیدا کرد. در مورد طاق، روش‌های آسیای صغیر منحصراً مستلزم مصالح آجری می‌باشد: فقط استفاده از آجر امکان بالابردن طاق یا نیم طاق در فضا با روش بنایی قسمت به قسمت را می‌داد. آجر که به علت فقدان سنگ، تنها مصالح به کار برده شده در قسطنطنیه بود، آنچنان در ساختمان‌های آسیای صغیر رواج یافت که برای استفاده از روش‌های خود، مردم آنجا ناگزیر شدند حتی در مناطق سرشار از سنگ نیز تنها به آجر متوّسل شوند، از آن جمله در منطقه «میرا (1)» در «لیسی (2)».
اما این استفاده از آجر، علی رغم منابع محلی، نمی‌توانست عمومیت یابد. در سوریه و ارمنستان وجود سنگ در بنا ضروری بود و چون جداره‌های ساخته شده از سنگ‌های بزرگ حتی به طور موقت قادر نبود با استفاده از ملات دوام یابد، از این رو قالب گیری طاق تقریباً امری اجتناب ناپذیر بود یا لااقل سعی می‌شد تا در هزینه این کار صرفه جویی به عمل آید.

الف) طاق‌های سوریه

سنگ فرش روی کمان:

ما در مورد ساختمان‌های روم شرقی دیدیم که با چه مهارتی معماران سوریه موفق شدند کار قالب گیری یک بنای کامل را تنها به یک چوب بست و یک کمان که روی آن به تدریج، یک سری کمان‌های موازی کوچک ساخته می‌شد، تقلیل دهند. این کمانچه‌ها (تصویر 13-B) حامل چند سردر و سردرها حامل یک سنگ فرش بودند، این سیستم در تمامی دوران امپراتوری اول ادامه پیدا کرد، تنها با این تغییر که یک تراس روی چوب بست جایگزین سنگ فرش‌های سابق شده بود. این روش است که حتی امروزه در دمشق، اورشلیم و بیروت در کار ساختمانی صورت می‌گیرد.

طاقچه روی کمان:

به جای تراس یا یک سنگ فرش، یک سلسله طاق کوچک را در نظر بگیرید آنچه را که بدست می‌آورید (تصویر 1-H)، یک نوع طاق بین دو ستون است که «دیولافوا (3)» وجود آن را در ایران در دوره‌ی ساسانیان گزارش داده، و از آغاز اوّلین دوران بعد از میلاد به کرّات در بناهای سوریه به کار برده شده است. تصویر 1 (H ) متعلق به بقایای «هَرَم (4)» در اورشلیم می‌باشد.
تصویر (1)
این روش امکان می‌داد تا طاق بندی راهروهای طولانی به سهولت انجام پذیرد و ساختمان بدون مواجه شدن با مشکلات طاق شکسته بنا شود.

طاق به صورت کمان محصور و گنبد روی سطح چهارگوش:

ترکیبات طاقچه‌ای که در مورد راهروهای طولانی بس عالی می‌باشد، در خصوص سطوح چهارگوش به خوبی قابل استفاده نبود: در اینجا راه حل عملی، استفاده از طاق روی آویز بود و معماران سوریه در به کاربردن آن، مدت زیادی مردد ماندند.
تصویر (2)
در یک بنای سوریه متعلق به قرن چهارم، یعنی دادگاه عمومی «موسمیه (5)» (تصویر 2-B)، نمونه‌ای از طاق به صورت کمان محصور وجود دارد که در آن، دیوارها به کمک سنگ ساخته شده است. در این ترکیب، آویز از میان رفته ولی وجود یک قالب طاق زنی ضروری بود. این امر در کشوری که فاقد چوب بود، مشکلات فراوانی فراهم می‌ساخت. به همین علت راه حل «موسمیه» به هیچ وجه رونق نیافت و به جای آن، از روش گنبد استفاده به عمل می‌آمد که مستلزم هیچ گونه تکیه گاه کمکی نبود. به منظور تسهیلات بیشتر در انجام کار در فضا، حتی از نیمرخ برآمده به سبک ایرانیان به حد وفور استفاده شد.
تنها چیزی که باقی ماند، اتصال گنبد با محیط مستطیل شکل دیوارها بود.
معمولاً معماران آشوری قرون چهارم و پنجم، به ایجاد یک سنگ فرش سقفی، یعنی یک برآمدگی با دامنه‌ی بریده که روی آن، گنبد بنا می‌گردید، اکتفا می‌کردند: اتصال به معنای حقیقی یک آویز نبود بلکه یک خمیدگی انتهای دیوار به طرف جلو بود (تصویر 2-A، در «لاتاکییه (6)». تقلید سنگی از آویز، از شروع عصر روم در سوریه صورت گرفته بود و معماران دوره‌ی «ژوستنین (7)» این روش را از سر گرفتند، در اورشلیم دالان‌های پلاتفورم هَرَم دقیقاً طبق نمونه گنبدهای «ژراژ (8)»، طاق بندی شده‌اند.

طاق‌های شکسته سنگی:

سوری‌های دوره‌ی بیزانس که به علت طبیعت مصالح مجبور بودند از محسنات طاق بدون قالب چشم پوشی کنند، ظاهراً روش‌های طاق شکسته سنگی را گسترش داده‌اند که ویرانه‌های موجود به آسانی اجازه‌ی دنبال کردن تحول آنها را نمی‌دهد ولی سنت‌های این روش‌ها، این امر را گواهی می‌کند.
ما قبلاً چگونگی طاق شکسته سنگی به طریقه‌ی دیوارکشی «زنبیلی» را شرح دادیم. همین طاق شکسته است که در کلیه‌ی معماری سوریه قرون وسطی حکمفرما بود که به کمک سنگ و حتی ملات به جای سنگ‌های تراشیده شده و پیوندهای سخت ساخته می‌شد. دوره‌ای که این نوع طاق برای همیشه رواج یافت، ظاهراً بین قرون هفتم و یازدهم قرار دارد. ساختمان‌های «ژوستنین» در اورشلیم، آثار طاق‌های شکسته را حفظ نکرده است.
هنگامی که جهادکنندگان در فلسطین مستقر شدند، این طاق مطلقاً عمومیت یافته بود. طاق مزبور در دوره‌ی فراوانی مادی و آزادی دینی که یادگاری از تسلط خلیفه‌های دمشق و بغداد بود، رواج پیدا کرد.
به هر تقدیر در قرن دوازدهم طاق شکسته آنچنان در آداب و رسوم سوری‌ها ریشه دوانیده بود، که مجتهدین هرگز موفق نشدند طاق رگه دار را جایگزین آن سازند. در غرب از سال 1120م. فرانسوی‌ها شروع به ساختن طاق روی رگه نمودند. تا سال 1180 م. که سلطه‌ی آنها در فلسطین پابرجا ماند، پیشرفت حاصله با عدم استقبال مواجه گردید و طاق شکسته بدون رقیب به رواج خود ادامه داد. مسلماً یک چنین ناهماهنگی را نمی‌توان به نحو دیگری توجیه کرد، جز آنکه بگوییم یک همزیستی با روش‌های محلی صورت گرفته است.
اگر دلیلی مادی بر وجود سیستم قبل از جهاد لازم باشد، می‌توانیم به کلیسای «کال ور (9)» اشاره کنیم که مجتهیدن آن را ضمیمه‌ی کلیسای بزرگ «سن- سپولکر (10)» ساختند و تاریخچه‌ی آن حداقل به دوران قبل از مرمت‌های انجام شده در سال 1010م.، به دنبال چپاول‌های خلیفه حاکم، مربوط می‌گردد.

گنبد در سوریه:

گنبدی که مکتب اصلی آسیای صغیر هرگز به کار نبرده است، در سوریه به دوران باستانی روم تعلق دارد. این گنبد در نزدیکی‌های قرن یازدهم عمومیت پیدا کرد.
در بیت المقدس موقعی که مجتهدین طاق شکسته سوری را می‌پذیرند، گنبد با چنان قدرتی مورد استقبال آنها واقع می‌گردد که آنها فوراً آن را به کار می‌برند، در حالی که معاصرین غربی آنها هنوز از شیوه قالب گیری کامل استفاده می‌کنند.
گنبد سوری دارای دو مرکز است که با دو ضرب پرگار با زاویه مساوی، می‌توان به آسانی آن را ترسیم نمود. از نقطه نظر ثقل، گنبد مزبور این حسن را داراست که کمتر از طاق نیم کره‌ای فشار وارد می‌سازد و به طور کلی، بار کمتری برای قالب‌ها محسوب می‌شود و می‌تواند با کمترین هزینه در کارهای موقتی انجام پذیرد. مناطقی که در آن، گنبد ابتدا توسعه می‌یابد، عبارتند از مناطقی که تحت نفوذ ایران قرار دارند ولی سنگ جایگزین آجر شده است.
ایرانیان عهد باستان به طاق‌های خود زیربنای بزرگی می‌دادند، همین طور یک خمیدگی بیضی شکل که انجام آن به کمک آجر آسان بود.
سوری‌ها با به کاربردن سنگ در ساختمان‌های خود، می‌کوشیدند تا از محسنات استحکام طاق برآمده استفاده به عمل آورند. ولی برای تقلید از خمیدگی طاق‌های ایرانی به کمک سنگ، می‌بایست شکل سنگ‌ها را هر بار که شعاع تغییر می‌کند، تغییر داد. با به کاربردن گنبدی به همان اندازه به جای بیضی، مشکل حل می‌گردد: چون شعاع خمیدگی یکنواخت می‌باشد، تمامی سنگ‌ها می‌توانند روی یک سطح واحد شکل بگیرند.
به این ترتیب گنبد سوری به عنوان نمونه‌ی کاملی از طاق برآمده ایرانیان ظاهر می‌گردد. اینجاست که سرمنشأ آسیایی و مورد استفاده آن در سرزمین‌هایی که سنگ حکم عنصر ساختمانی را دارد، آشکار می‌شود.

ب) طاق‌های ارمنی

گنبد در ارمنستان:

نظر به اینکه گنبد دو قالبی که به شکل طبیعی طاق برآمده است به کمک سنگ ساخته می‌شود در هیچ جا بهتر از ارمنستان نبود، این طاق در آنجا رواج یافت و به احتمال خیلی قوی در همان تاریخ هم در سوریه عمومیت پیدا کرد. همین طاق در زمان کلیسای «انی (11)» (حدود سال 1010م.) ظاهر گردید. تا آن زمان طاق ارمنی به صورت هلال کامل یا به شکل نعل اسب بود (مثل «دی هور (12)»، «یوزونلار (13)»، «کوتسه (14)» و غیره ).

گنبد مخروطی:

گنبد ارمنی (تصویر 3) حالت مخروطی دارد که به کمک یک گوشه‌ی استوانه‌ای، روی آویزها قرار می‌گیرد. نمونه‌ی معمولی آویزها همان نمونه به شکل مثلث گرد به سبک آسیای صغیر است. این امر نشان دهنده‌ی پیوندهایی با قسطنطنیه است که معماری ارمنی را به صورت یک هنر مختلط نیمه ایرانی و نیمه آسیای صغیر جلوه گر می‌سازد.
شکل گنبد مزبور، مثل سرگنبد در امر ساختمانی به کمک سنگ، از سهولت عمل برخوردار می‌باشد. گنبد کروی شکل که بنای آن با آجر چنان آسان می‌باشد، از طریق سنگ فقط به قیمت یک برش پیچیده امکان پذیر است و در قسمت فوقانی مستلزم سطح مسطحی است که حکم قالب را دارد. حسن شکل مخروطی در مرحله‌ی نخست آن است که کار دیوار چینی را پس از آن آسان ساخته و به خصوص امکان می‌دهد که عملیات بدون قالب گیری صورت گیرد: فقط کافی است که خمیدگی مخروط به اندازه کافی شیب دار باشد تا تماس آن برای نگه داشتن سنگ‌ها در فضا کفایت کند و گنبد بدون اشکال، نظیر یک دیوار مستقیم بالا رود.
تصویر (3)
این نیمرخ ابتکارآمیز همان نیمرخ تمامی گنبدهایی است که از قرن نهم تا یازدهم در ارمنستان ساخته شده است. این روش از ارمنستان شروع شده، پس از عبور از قفقاز به دست ترک‌های سلجوقی افتاد. سلجوقیان به کمک یکی از آن اشتباهاتی که نشانه‌ی هنرهای دست به دست شده است، آن روش را از طریق آجر تجلی داده، آن را از «ایکونیوم (15)» به «نیسه (16)» و تمام جاهایی که سلطه‌ی آنها پهنه افکند، صادر کردند.

طاق بارگه:

در اینجا لازم است به احداث طاق به کمک سطح‌های ساخته شده روی یک شبکه از رگه اشاره کنیم. تصویر زیر که متعلق به کلیسای ارمنی «اَخپات (17)» است، به قرن دهم اطلاق گردیده است: این طاق درست طبق همان اسلوبی که در محراب «قرطبه (18)» به کار برده شده، تدوین گردیده است. مسلماً هر دو اسلوب در یک گونه مشترک به هم مربوط می‌گردند.
تصویر (4)

ج) طاق‌های مکتب اسلاو

این نوع طاق جداری روی رگه، بار دیگر ظاهر می‌گردد، ولی تاریخچه‌ی آن در برخی از بناهای مناطق دانوب خصوصاً در «دراگومیرا (19)» تازگی دارد.
بالاخره یک فرم متداول از گنبد روی آویز، همان فرمی است که در تصویر نشان داده شده است.
تصویر (5)
در مربع قاعده ABC یک مربع DE ترسیم می‌شود و چهار ضلع M را به کمک نیم طاق‌های 45 درجه که آویزهای واقعی می‌باشد، می‌پوشاند. در مکتب اسلاو، خصوصاً آویز به صورت بستر به کار برده می‌شود که ساده‌ترین نوع آویز بوده، وجود آن، در نوعی از مستعمره هنر آسیای صغیر مایه‌ی شگفتی می‌باشد و استفاده کامل از آن، از قرن چهاردهم به آن طرف تجاوز نمی‌کند.
بالاخره گاهی اوقات گریوگنبد بدون پوشش و به کمک کمان‌هایی که روی هم قرار دارند، ساخته می‌شود. روی نقطه‌های پایان یک ردیف کمان، کمان‌های ردیف بعدی ترتیب می‌یابد: چندین کلیسای مسکو دارای نمونه‌ای از این ساختمان بندی ظریف می‌باشند.

فرم ها

اگر ابنیه امپراتوری جدید را از نقطه نظر فرم مورد بررسی قرار دهیم، به یک تفاوت کلی بین مکتب‌های شرق و مکتب‌های ایالت‌های غربی برمی‌خوریم. در میان مکتب‌های شرق، اختلاف‌های عمیقی بین مکتب‌هایی که با به کار بردن سنگ در بناها می‌توانند قسمت‌های زینتی را حکاکی کنند، مشاهده می‌گردد.
دکوراسیون واقعی به سبک آسیای صغیر به صورت یک پوشش است و دکوراسیون سوریه و ارمنستان یک دکوراسیون به تمام معنی معماری.
در خصوص مغرب زمین، این سرزمین روش‌های تزیینی دیگری جز روش‌هایی که از امپراتوری اوّل یا از شرق آسیای صغیر به عاریت می‌گیرد، در اختیار ندارد.

طاق

طاق روی ستون، عنصر اصلی دکوراسیون در عصر امپراتوری روم بوده، بر حسب مناطق از تنوع قابل توجهی در طرز تدوین برخوردار می‌باشد:
طاق لاتین هلال کامل بوده، به ندرت برآمده است. طاق آسیای صغیر که آن هم هلال کامل است، تقریباً برآمده می‌باشد. طاقچه‌ی برآمده به شکل نعل اسب، در تعداد انگشت شماری از بناهای سوریه نظیر کلیسای «دانا (20)» یا در طاقه‌های زینتی ارمنستان وجود دارد. سرگنبد همان طوری که گفتیم در اوایل قرن یازدهم در ارمنستان به ظهور رسید و در دوران جهاد در سوریه رونق بسزایی داشت.
قطع طاق در کلیه‌ی معماری‌هایی که از آجر ساخته شده مستطیل شکل است.
تصاویر بعدی نمایشگر نمونه‌هایی است از طاق‌هایی که در مکتب‌های مختلف رایج بوده‌اند.
مکتب آسیای صغیر قسمت خارجی طاق را معمولاً به کمک یک نوار آجری ترسیم می‌کند.
در پوشش مرمری طاق‌های «سنت- صوفی»، این نوار جای خود را به یک ترکیب زینتی برجسته داده است که حالت شکسته به خود می‌گیرد و در ارتفاع کمر به صورت افقی درمی‌آید.
معماری سوریه که در آن، از سنگ استفاده شده، از نظر سیستم این نقش زینتی برجسته را به کار برده ولی قطع مستطیل شکل را در سنگ‌ها حفظ کرده است: تنها مکتب ارمنستان طاق‌های خود را به صورت نیم رخ دار درمی‌آورد و به سنگ‌ها یک قطع استوانه‌ای می‌دهد.

ستون

مکتب لاتین:

ستون قدیمی، پایه‌ی یک سطح سبک بود. از شروع امپراتوری دوم ستون به صورت پایه‌ی یک طاق درآمد.
سازندگان مکتب غرب، تقریباً همیشه با به کاربردن ستون‌هایی به تقلید از بناهای غیرمذهبی، اکتفا کرده، بدون توجه به قائل شدن حد فاصلی میان سرستون و طاق، طاق را مستقیماً روی سرستون قرار می‌دهند (در «سن- پل- اور- له- مور» و «سنت- آگنس (21)» و غیره).

مکتب آسیای صغیر:

این ستون‌ها با سرستون‌هایی کم عرض، آن طور که باید، مناسب با نقش جدید آنها نبود.
برای ایفای نقش پایه در یک طاق، سرستون کلاسیک معمولاً دارای یک صحن غیرکافی است. به علاوه، سطح فوقانی آن، کاملاً مربع شکل است و موقعی که روی طاق باید یک دیوار قطور قرار گیرد، الزاماً باید به قسمت پایین خود یک قطع طویل بدهد.
این مشکل مضاعف را می‌توان با قرار دادن یک حجم T بین سبد سرستون و نقطه‌ی شروع طاق، از میان برداشت. تصاویر فوق، در عین حال فرم‌های متداول و نقش حجم مزبور را نشان می‌دهد. این حجم (T) نتیجه‌ای است از نزول طاق و به کار برده نمی‌شود مگر با طاق روی ستون؛ که تنها در معماری امپراتوری یونان است که از آن به طور مداوم استفاده می‌شود.
مکتب آسیای صغیر گام دیگری به جلو برمی‌دارد: بدون متروک گذاشتن فرم‌های مشتق شده از سبک‌ها (تصویر 6-C)، این مکتب سرستونی را به ظهور می‌رساند که برای حمل وزنه استعداد بهتری دارد.
سرستون که قبل از همه باید مستحکم باشد، در اغلب موارد حالت یک نیم کره را به خود می‌گیرد (تصویر 7-B ) که چهار سطح عمودی آن را قطع می‌کند. سطح فوقانی آن، درست یک مربع است و این خمیدگی‌های رخ حجم T است که از برجستگی گوشه می‌کاهند.
به منظور پخش فشارها روی یک سطح وسیع، معمولاً زیرستون پایه‌ای به شکل مکعب قرار داده می‌شود.
تصویر (6)
تصویر (7)
تا حد امکان بدنه ستون یک تکه است. برای تضمین انتقال منظم فشارها، گاهی اوقات در هر انتها به یک بستر سربی پایان داده می‌شود؛ و چون سرب می‌تواند در زیر وزنه پهن شود، بندهای F آن را محصور ساخته، در جای خود نگه می‌دارد. یکی از سرستون‌های تصویر 7 متعلق به «سن- ویتال» و دیگری متعلق به «سنت- صوفی» می‌باشند.
ستون دیواری که در معماری‌های رومی تکیه گاه قسمت‌های تحتانی طاق‌ها مضاعف بوده، در مکتب قسطنطنیه ظاهراً رواج نداشت.

مکتب‌های سوریه و ارمنستان:

در حالی که معماران قسطنطنیه می‌کوشند تا نقطه‌های شروع طاق مضاعف را حذف کنند، معماران سوریه و ارمنستان با گرایش معکوس که در هنر رومی مشاهده نخواهد شد، طاق‌ها را از بدو شروع آنها ظاهر می‌سازند و موقعی که یک پایه باید گروهی از کمانچه را دریافت کند تا آنها آن پایه را به تعداد زیادی از عناصر حمل کننده، یعنی برحسب تعداد آویزه‌هایی که باید نگه داری شود، تقسیم بندی می‌کنند.
ستون دیواری در ارمنستان وجود دارد و ما در تصویر 8 (R)، طبق یک بنای سوری، نمونه‌ای از یک ستون را که شاید بتوان گفت به یک سلسله پایه‌های درون دیوار تجزیه می‌شود، نشان می‌دهیم.
تصویر (8)
در معماری سوری، دکور متداول سرستون، تقلیدی است از سرستون به سبک قدیمی «کورنتی (22)» (دروازه طلایی در بیت المقدس و غیره). ارمنستان از یک سرستون مربع شکل (تصویر 8-A) استفاده می‌کند که نمونه‌ی آن با فرم‌های مختلف در معماری‌های اسلاو باقی می‌ماند.

درگاه‌ها، گیلویی‌ها و دامنه‌های دیواری

پنجره‌ها معمولاً شکل دنباله‌ی طاق‌های دوقلو را به خود می‌گیرند (تصویر 9-B) که یک ستون کوچک تیرکش دار آنها را از هم جدا می‌سازد. اکثر اوقات این پنجره‌ها خالی باقی می‌مانند و برخی دیگر نظیر پنجره‌های «سنت- صوفی» توسط تخته سنگ‌های مرمری لخت قطع گردیده که با همدیگر تلاقی کرده، جریان‌ها را قطع می‌کنند. بعضی اوقات چند خشت از سنگ شفاف در بریدگی‌ها جا داده می‌شود.
تزیینات سردرهای آسیای صغیر به شکلی که بتوان به کمک ترکیب‌های آجری بدست آورد، ختم می‌شود (تصویر 9-A)، «گیلویی»: با دندانه‌های آجری نصب شده به طور اریب، باندهای صاف یا دندانه دار که بر بالای گریو درگاه‌ها نقش می‌بندد.
تصویر (9)
اغلب از اوّل قرن یازدهم، همراه با متن‌هایی از سنگ سفید، تعدادی گیلویی از آجر قرمز نیز به کار برده می‌شود. در صورت لزوم (شکل A)، به نصب ورقه‌های سفالی در بستری از ملات به رنگ گلی اقدام می‌گردد. در قسطنطنیه، سردر بنای موسوم به «تکفور- سرای (23)» با تزیینات آن از گل پخته، نمای یک مینای سبز به خود می‌گیرد.
به طور کلی کارهای زینتی به قسمت‌های داخلی اختصاص یافته است و تنها مکتب‌های سوریه از این قاعده آسیایی مستثنا شده‌اند. در تصویر (10) نمونه‌ای از دکوراسیون سوری دیده می‌شود. نواری از گچ بری که چهارچوب‌های در و پنجره را یکی به دیگری متصل می‌سازد.
در ارمنستان، این نوارهای برجسته به زینت‌های دیواری ملحق می‌شوند که از چند مجسمه ترکیب یافته، توسط مناطق طاق بندی قطع گردیده است.
تصویر (10)

مُد ناتور و مجسمه تزیینی

«مُد ناتور (24)» نیم رخ‌های تصویر زیر نشان دهنده‌ی خصوصیات کلی «مدناتور» و ویژگی‌های محلی است.
تصویر (11)
«مدناتور» لاتین (R)، شل و گرد است و «مدناتور» آسیای صغیر (C,S)، گوشه دار و معمولاً با برآمدگی ساده. «مدناتور» سوری (H , J)، فرورفته است با تناوب‌هایی که به نحوی ماهرانه همراه با جنبش و سکون ترتیب یافته است. «مدناتور» ارمنی (A)، از یک خشکی ظریفی برخوردار می‌باشد.
نمونه‌ی شکل S که به قبل از دوران آسیای صغیر تعلق دارد، از اسپالاتو بدست آمده است. نمونه‌ی C متعلق به «سنت- صوفی» و نمونه‌ی H متعلق به سوریه و شمال اردن و نمونه‌ی J مربوط به بیت المقدس (دروازه طلایی) می‌باشد.

مجسمه تزیینی:

مجسمه لاتین عصر امپراتوری دوم چیزی جز مجسمه دوره انحطاط روم نیست: سنگین و منقش به کمک میله‌ی آهنی که کلیه معایب مدل‌های قدیمی را به نحوی اغراق آمیز نشان می‌دهد. مجسمه آسیای صغیر (تصویر 12-M)، در واقع چیزی نیست جز یک طرح برجسته. این مجسمه دارای خصوصیات خود می‌باشد ولی هرگز به طور مستقیم از طبیعت الهام نمی‌گیرد: نقش‌های برگ مانند آن، با خطوطی کاملاً مصنوعی بدون مدلاژ و بدون برجستگی به صورت دالبر پخش گردیده، نظیر تصاویر گلدوزی شده ساده روی زمینه خود ظاهر می‌شوند.
مجسمه ارمنی (تصویر 13)، تقریباً تمامی تصاویر خود را از نقوش ملیله دوزی به عاریت می‌گیرد: حاشیه‌هایی بافته شده یا در اطراف سطوح قرار گرفته یا در کنار طول گیلویی‌ها و دور تا دور درگاه‌ها واقع شده است. تقریباً همه این دکوراسیون، خارج از مقیاس است و این امر حالتی عجیب و در عین حال قدرت جاذبه کم سابقه‌ای به آن می‌بخشد.
سبک تزیینات ارمنی در تمامی معماری روسیه جنوبی و دانوب جنوبی، به چشم می‌خورد. این سبک، خصوصاً در صربستان عمومیت دارد.
تصویر (12)
در پایان لازم است متذکر شد که فقدان کامل تزیینات به شکل تصاویر، موجودات زنده را باید به عنوان یک خصلت مشترک کلیه مکتب‌های امپراتوری دوم تلقی نمود. آخرین آثار مجسمه سازی تجسمی، تابوت‌های مسیحیان امپراتوری غرب می‌باشد. در امپراتوری شرق، با ظهور عصر مسیحیت، مجسمه از رونق می‌افتد و تقلید از شکل انسان، جز به صورت نقاشی، به صورت دیگری انجام نمی‌گیرد: در هنر، این پدیده را ظهور گرایش‌های متعصبانه آسیای مسیحی می‌نامند.
تصویر (13)

پی‌نوشت‌ها:

1. Myra
2. Lycie
3. Dieulafoy
4. Haram
5. Mousmyeh
6. Latakieh
7. Justinien
8. Djerach
9. calvaire
10. SL.- Sepulcre
11. Ani
12. Dighour
13. Usunlar
14. Kouthais
15. Iconium
16. Nicee
17. Akhpat
18. Cordoue
19. Dragomira
20. Dana
21. Ste.- Agnes
22. Corinthe
23. Tekfur- Seraï
24. Modenature

منبع مقاله :
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم