کلیساهای عصر امپراتوری آسیای صغیر
در امپراتوری یونان، طرح بنا با محراب مرکزی، ظاهراً طی اوّلین دوران هنر مسیحی نوعی عمومیت به وجود میآورد:
نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
کلیساهای بدون طاق
الف) کلیساهایی که دارای محراب مرکزی میباشند:
در امپراتوری یونان، طرح بنا با محراب مرکزی، ظاهراً طی اوّلین دوران هنر مسیحی نوعی عمومیت به وجود میآورد:«اوسب (1)» توصیفی از کلیسای دورهی کنستانتین «انتیوش (2)» از خود باقی گذاشته است که به موجب آن کلیسای مزبور به صورت تالاری هشت ضلعی بود. همچنین بر اساس طرح هشت ضلعی بوده که پدر «سن- گرگواردو نازیانز (3)» کلیسای شهر زادگاهی خود را بنا ساخت.
روایات و نقاشیهای زائرین امکان میدهد تا کلیسای تپه «اولیویه (4)» را به همین گونه عمومی مربوط سازیم و همین طور محرابی که بعد از یورشهای قرن دهم در محل سابق بازیلیک «سن- سپولکر» متعلق به دوران کنستانتین احداث شد. خاطره یک چوب بست خیلی قدیمی که به صورت بدنه مخروطی تا فراز «تامبور» گرد امتداد مییافت و قسمت مرکزی محوطه گرد را به حالت لخت باقی میگذاشت، حفظ گردیده است.
در تصویر 1، محوطه گرد جای خود را به یک تالار چهارگوش داده است که یک گالری دو طبقه آن را محاصره کرده است: این طرح همان طرح کلیسای «آندری نوپل (5)» است که به احتمال خیلی قوی به اوّلین دوران معماری مسیحی تعلق دارد و در حدود قرن دوازدهم به یک کلیسای گنبددار تبدیل شده است.
ب) بازیلیک با شیروانیهای چوبی:
برگردیم به کلیساهای شرقی که به تیپ بازیلیک مربوط میشوند:طرح بازیلیک با محرابهای طویل، همان طرح اکثر کلیساهایی است که «کنستانتین» در پایتخت جدید خود بنا ساخت. ویرانی زودرس این بناها از ظرافت ساختمان بندی آنها حکایت میکند. در محلی که امروزه کلیسای «سنت- صوفی» اشغال کرده است، مدتهای مدیدی بازیلیک سادهای وجود داشت و بر مبنای طرح همین بازیلیک است که کلیسای «سن- سپولکر» متعلق به دوره کنستانتین، کلیسای بیت اللحم و بازیلیک «پِرگام (6)» و پس از آن در دورهای جدیدتر، کلیسای «سن- ژان (7)» شهر قسطنطنیه و کلیسای «ویرژ (8)» متعلق به دورهی «ژوستینین (9)» و امروزه مسجدالاقصی در بیت المقدس، کلیسای «سن- دیمیتری (10)» و مسجد جمعه «سالونیک» به وجود آمدند.
شکل C (تصویر 2)، طرح بازیلیک بیت اللحم را که احتمالاً متعلق به دوره کنستانتین است در برابر دو بازیلیک غربی قرار میدهد: خصوصیتی که این بازیلیک را متمایز میسازد آن است که دارای سه «آبسید» میباشد.
در «کاریس (11) (اتوس) طرح بازیلیک به کمک یک سری طاقچه که جداکننده محرابهاست، از طریق یک طاقچه واحد انجام گرفته است (تصویر 3).
اوّلین کلیساهای گنبدی؛ بناهای واسط بین معماری امپراتوری قدیم و معماری آسیای صغیر
در اینجا شمهای از ترتیباتی را که در آن، گنبد دخالت دارد شرح میدهیم. امپراتوری شرق به کمک بقایای تمدن خود که از گزند هجوم بربرها مصون مانده بود، به تنهایی میتوانست در راه ایجاد ساختمانهای بادوام گام بردارد. ما در این قسمت سعی خواهیم کرد تا پیشرفتهای معماری گنبدی آن را از اوایل فعالیتها تا عصر درخشانی که منجر به حکومت «ژوستینین» و به وجود آمدن شاهکار کلیسای «سنت- صوفی» شد، دنبال کنیم.برای کلیساهای گنبددار، شک و تردید در اتخاذ شیوه کلی، با مشکلاتی توأم شد که انتخاب قطعی سیستم طاقها را به وجود آورد. چند اقدام به منظور انطباق دادن گنبد رومی با طرح آسیای صغیر به عمل آمد: در آسیای صغیر «هیراپولیس (12)» نمونهی یک بازیلیک مسیحی را در اوّلین دوران که طی آن گنبدها به منزلهی بسترهای سنگ تراش میباشند، ارائه میدهد. در «سارد (13)» (تصویر 4-A) بازیلیکی وجود دارد که در آن، گنبدها گوشه دار بوده، میتوان آنها را جزو آخرین نمونهها از کاربرد ساختمان بندی یکپارچه با بسترهای افقی محسوب داشت. کلیسای «ترینیته (14)» در «اِفز (15)» که در شکل B (تصویر 4) نشان داده شده و با عظمت کامل ابنیه قدیمی بنا گردیده، ظاهراً به عنوان طاق دارای بستری میباشد که از وسط، توسط یک گنبد قطع شده است.
همین سبک کلی در بازیلیک «آلاشِهر (17)» (فیلادلفی سابق) مشاهده میشود (تصویر 5): معماری امپراتوری اوّل، ظاهراً در این ساختمانهای محققاً رومی داوم مییابد.
مشاهده این امر خالی از اهمیت نیست که بناهای این معماری انتقالی بین هنر رومی و معماری آسیای صغیر متعلق به آسیای صغیر میباشد: منطقهای که این بناها در آن احداث شده است، روح یونانی را حفظ نمود، با نظر به موقعیت جغرافیایی آن، جای خود را بین نفوذهای رومی امپراتوری غرب و نفود آسیایی ایران حفظ کرده است. «پِرگام»، «ساردس» و «اِفز» نقاطی میباشند که در آن، دو نفوذ روم و ایران با هم تلاقی میکنند: عجیب نیست که در این مناطق آثار دو جریان فکری که با هم تلاقی میکنند، مشاهده شود.
ما به عصری قدم گذاشتهایم که در آن، معماری آسیای صغیر کار رها ساختن خود را از هنر امپراتوری اوّل پایان میدهد.
پینوشتها:
1. Eusebe
2. Antioche
3. St.- Gregoire De Nazianze
4. Oliviers
5. Andrinople
6. Pergame
7. St.- Jean
8. Vierge
9. Justinien
10. St.- Dimitri
11. Karyes
12. Hierapolis
13. Sardes
14. Trinite
15. Ephese
16. St.- Georges
17. Alashehr
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}