نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی




 

تأسیسات کلیسا

مکان مقدس در کلیساهای اولیه یک جایگاه واحد است که در وسط آبسید نهایی قرار دارد. در انتهای آبسید اریکه‌ی اُسقف واقع شده و جایگاه‌های معاونین در اطراف قرار دارد.
داخل «کلسیدیک (1)» و داخل محراب بزرگ، خوانندگان جای می‌گیرند. پیروان، محراب‌های جنبی را اشغال می‌کنند: مردان در یک طرف و زنان در طرف دیگر. در کلیساهایی نظیر «سنت- صوفی» که در آن، محراب جنبی دو طبقه است، طبقه‌ی فوقانی معمولاً به زنان اختصاص دارد.
گناهکاران یا آنهایی که هنوز غسل مذهبی دریافت نکرده‌اند، در دالان یا نارتکس یا حتی در حیاط ورودی جای داده می‌شوند و در مرکز این حیاط یک حوضچه برای شستشوی مذهبی قرار دارد.
در اوایل رسم بر این بود که مراسم مذهبی فقط یک بار در روز در همان کلیسا برگزار شود؛ این عادت حتی در مراسم دینی شرق نیز مرسوم گردیده است: این امر در عین حال توصیف کننده‌ی تعداد کلیساهای شرقی و کوچکی آنها می‌باشد.

جایگاه مقدس:

فکر جایگاه مقدس از شرق تا غرب مسیحی فرق دارد. برای یونانیان و ارمنیان، جایگاه مقدس چیزی جز یک میز قربانی نیست. مردم لاتین جایگاه مقدس را به منزله‌ی مقبره‌ای می‌دانند که آنها روی آن، مراسم مذهبی را برگزار می‌کنند: اگر جایگاه مقدس، حفره‌ی مقبره‌ای یک امام نباشد، بیشتر اوقات در بالای یک مقبره، زیرزمینی قرار دارد که در آن جسد وی دفن شده است.

سیبوریوم (2) و ایکونوستاز (3):

[ایکونوستاز، در کلیساهای یونانی نوعی دیوار مزین به تصاویر مقدس است که جایگاه مقدس را از پیروان جدا می‌سازد.] جایگاه مقدس لاتین در محل ورودی مقبره جای دارد. یک دیوار ساده یا «سیبوریوم» مجهز به پرده‌هایی است که در لحظه قربانی پایین می‌افتد و آن را می‌پوشاند. مقبره بیزانتین یا ارمنی توسط یک جدار یا «ایکونوستاز» از محراب جدا شده، جایگاه مقدس از لابه لای درها به زحمت قابل رؤیت می‌باشد. از طرفی افراد غیرمذهبی از آستانه‌ی این درها عبور نمی‌کنند.

میز برای کتاب‌ها و تزیینات مقدس:

همیشه جایگاه مقدس با دو میز همراه است که یا در داخل محراب‌های عرضی یا در «آبسیدیول»‌هایی (چند محراب کوچک) که انتهای محراب‌های جنبی را مشخص می‌سازند، قرار دارند. یکی از میزها برای دریافت کتاب‌ها اختصاص داشت و دیگری برای دریافت ظروف و تزیینات مقدس. این میزها نزد لاتین‌ها از آن پس تبدیل به جایگاه‌های مقدس شده است. میزهای مزبور در کلیسای اولیه چنین نقشی نداشته، هیچ گاه در دیانت یونان نیز چنین نقشی ایفا نمی‌کنند. در محراب عرضی یا در «آبسیدیول»‌ها بود که کشیش‌ها تزیینات مذهبی را به کار می‌بردند. «سَکریستی‌ها (4)»: [سکریستی‌ها: سالن‌های متصل به کلیسا که در آن، اشیای مذهبی نگهداری می‌شود] جوابگوی احتیاجی نیستند و به ظهور نمی‌رسند، مگر موقعی که شاخه‌های صلیب کلیسای لاتین تبدیل به عبادتگاه شدند.
«آمبون‌ها (5)»- [آمبون: تریبون بلند در محل ورودی جایگاه آواز در بازیلیک‌های قدیمی مسیحی.] در جلوی عبادتگاه و داخل محراب اصلی دو تریبون یا «آمبون» قرار دارد که اوّلی برای قرائت کتاب مقدس و دیگری برای قرائت احادیث و وعظ اختصاص یافته است.

مجموعه:

تصویر 1 نشان دهنده‌ی حالت یک جایگاه آواز به سبک لاتین، برحسب ترتیبات کنونی و موجود در کلیسای «سن- کلمان» شهر رم می‌باشد.
این کلیسا در قرن نهم ترمیم گردید ولی کلیه جزییات آن ظاهراً منطبق با قدیمی‌ترین سنت‌های مسیحی می‌باشد: در آنجا جایگاه مقدس در حفاظت سیبوریوم مشاهده می‌شود و در انتهای جایگاه مقدس، اریکه‌ی اسقف و نیمکت کشیش‌ها واقع شده، در جلوی آن حصار جایگاه مقدس و دو «آمبون» به چشم می‌خورد.
«ایکونوستاز»، یعنی پرده جداکننده عبادتگاه، در بازیلیک‌های لاتین وجود خارجی نداشت. تنها چیزی که در مورد کلیسای «سن- پل- اور- له- مور» می‌توان ذکر نمود، یک پرده است که در زیر کمان انتهایی محراب کشیده شده است.
تصویر (1)
به عنوان نمونه، آرایش داخلی به سبک بیزانتین، در تصویر (2)، نقشه‌ای از کلیسای «سنت- صوفی» که طبق روایت «پل لوسیلانسیر (6)» ترسیم یافته، دیده می‌شود.
تصویر (2)
در این نقشه «ایکونوستاز» (N) مشاهده می‌گردد که بنا را به دو قسمت محراب و مقبره تقسیم می‌کند. در قسمت عقب «ایکونوستاز»، جایگاه مقدس قرار دارد که دو میز (T) آن را همراهی می‌کنند. در طرف دیگر «ایکونوستاز» یک محوطه (S) واقع شده که یک طارمی آن را مسدود ساخته، خوانندگان در آن جای می‌گرفتند.
و بالاخره در زیر گنبد «آمبون» (A) دیده می‌شود که قرائت‌ها در آن صورت می‌گرفت و مراسم تاجگذاری در آن برگزار می‌شد.
کلیسای «سن- مارک» در مقبره نیمه یونانی و نیمه لاتین خود بسیاری از خصوصیات این سبک را حفظ می‌کند.

جهت یابی و تزیینات سمبولیک

بازیلیک‌های اولیه و از آن جمله بازیلیک رم، به هیچ وجه جهت یابی نشده‌اند و فقط کلیسای «سنت- صوفی» به نحوی تقریبی جهت یابی شده است: فکر قرار دادن مقبره به طرف اماکن مقدس، به هیچ وجه قبل از قرن دهم به ظهور نرسیده، ظاهراً در دورانی رواج یافت که دیدارهای بزرگ مذهبی از این اماکن، کلیه نگاه‌ها را به سوی بیت المقدس هدایت می‌کرد. برای مناطق اروپایی، این جهت یابی جهت مشرق است. در معابد پیش از دوران مسیحیت، روی بت به طرف مشرق بود، نه صورت حاضرین. به نحوی که جهت یابی کلیساهای مسیحی درست برعکس جهت یابی معابد کفار است. موقعی که معبدی به کلیسا تبدیل می‌شود، همیشه در جای «پرونائوس (7)» [قسمت جلوی یک معبد قدیمی] جایگاه مقدس قرار می‌گیرد.
در خصوص دکوراسیون سمبولیک یا تمثیلی، طرز برداشت از «ایکونوستاز»، وجود آن را به صورت مجسمه مکروه می‌سازد: حتی در کلیسای لاتین، سمبول‌های مقدس تقریباً منحصراً به وسیله‌ی رنگ آمیزی ترسیم گردیده‌اند. «ایکونوستاز» همان طور که از اسم آن پیداست، از نظر دکوراسیون دارای یک سلسله تصاویر مُقدسات است. «تمپان»‌های قوس‌ها و بسترهای محراب‌ها، خصوصاً در مکتب «آتوس»، توسط صحنه‌های مذهبی قطع شده، کناره‌های مستطیل شکل آنها را یک صفحه شطرنج منظم روی نماهای زینتی تشکیل می‌دهد. تصاویر بزرگ شخصیت‌های مقدس به صورت ایستاده بین درگاه‌های گنبدها قرار دارد. انتهای «آبسیدها» به وسیله‌ی تصاویری از مسیح و مریم یا حواریون که دست خود را به علامت آمرزش بلند کرده‌اند و در مقیاسی بدون تناسب با مقیاس بنا ترکیب یافته‌اند، قطع گردیده است. این تصاویر به اندازه غیرطبیعی، یادآور مجسمه‌های غول پیکر معابد دوران باستانی بوده، به احتمال خیلی قوی ما اینجا در برابر تقلیدی از هنر یونان قرار گرفته‌ایم. مجسمه «ژوپیتر» در «اُلمپی (8)» نیز چنین ابهتی داشت.

ضمایم کلیساها

«نارتکس»- [«نارتکس» یا دالان، معمولاً گالری دوطبقه‌ای است که در طول سطح اصلی بنا قرار دارد.] در کلیساهای صومعه‌ای «آتوس» از طبقه‌ی فوقانی به عنوان کتابخانه استفاده می‌شود. «نارتکس» که در بناهای قدیمی ابعاد کوچکی دارد، بعدها اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.
در حدود قرن چهاردهم، عادت به رنگ آمیزی گنبدهای برآمده که مثل برج‌هایی در گوشه‌های سردر برپا می‌شود، رواج می‌یابد: این رسم در کلیسای «سن- آپوتر» شهر «سالونیک» و در کلیسای «تئوتوکوس» شهر قسطنطنیه مشاهده می‌گردد.
در مکتب ارمنی و مکتب اسلاو که از آن مشتق شده، «نارتکس» وجود ندارد یا این که به صورت گالری خارجی وجود دارد (مثل آنچه که در «اوسونلار» دیده می‌شود).
«آتریوم»- (حیاط جلو با ایوان) نیز در ارمنستان رواج ندارد.
در جلوی کلیسای «سنت- صوفی» شهر قسطنطنیه هنوز آثاری از ایوانی مشاهده می‌شود که در اطراف حیاط جلو کشیده شده بود.
تصویر (3)
در بیت المقدس، پلاتفورمی که روی آن کلیسای دوره ژوستینین به نام «مردودیو (9)» قرار داشت، به عنوان در ورودی دارای ایوان‌های ستون دار واقعی بود: تصویر 9 (دروازه طلایی) نموداری از اهمیت این ایوان‌ها و سبک ساختمانی آنهاست.
چشمه‌ی غسل که در وسط حیاط جلوی کلیساها قرار گرفته بود، آثار خود را در «آتوس» حفظ نموده است: می‌توان گفت که تقریباً همه جا در قسمت جلوی کلیسا یک چاه وجود دارد که اطاقکی گنبدوار روی آن را می‌پوشاند. خاطره همین چشمه است که به صورت جایگاه غسل در کلیساهای کنونی به یادگار مانده است.

برج ها:

در بسیاری از کلیساهای سوری، درب ورودی دارای برج‌هایی است که ظاهراً فقط حکم ترکیبات زینتی را دارند (مثل «کلب- لوسه (10)» و «تورمانین (11)».
در کلیسای «سنت- صوفی» شهر قسطنطنیه و کلیسای «سنت- صوفی» شهر سالونیک بقایایی از برج به جای مانده است که به روایتی جهت نگهداری آلات موسیقی چوبی که برای یونانیان در حکم ناقوس‌های فعلی بود، اختصاص داشت.
ناقوس در اصل جزیی از کلیسای لاتین محسوب می‌شود که استفاده از آن ظاهراً در حوالی قرن هفتم عمومیت پیدا کرد: برج‌هایی که برای این ناقوس‌ها ساخته شده، همه متعلق به بعد از این تاریخ می‌باشند. مثل «سن- آپولینر- این- کلاس (12)» در شهر «راون» و در رُم کلیسای «سنت- پودانسین (13)» و کلیسای «سنت- ماری- این- کوسمدین (14)».
«باتیستر» [محلی در کلیسا برای نام گذاری و غیره]- هرگز جایگاه این بنا در خود کلیسا قرار نگرفته بود: ورودی کلیسا برای این کار در نظر گرفته می‌شد و چون تا قرن هشتم تنها اسقف بود که صلاحیت این کار را داشت، «باتیستر» فقط در مجاورت کلیساهای اسقفی قرار می‌گرفت. «باتیستر» عبادتگاه کوچکی است که در بدو امر بدون «اوته (15)» (جایگاه مقدس) بود و طرح آن چند ضلعی یا دایره مانند است. در مرکز آن، یک حوض وسیع قرار دارد که در آن مراسم غسل از طریق شستشو صورت می‌گرفت. نمونه‌های متعددی از این «باتیسترها» عبارتند از: «باتیستر «لاتران (16)»؛ دوباتیستر «آرین» و «ارتودوکس» شهر «راون»؛ حصار «نوسِرا (17)»؛ در سوریه «دیر- ستا (18)» و «موشل‌ها (19)» و «کِلات- سمان»؛ در فرانسه «سن- ژان» شهر پواتیه.

مقبره‌ها

مقبره مسیحی دارای دو عصر است: عصر قبرستان‌های زیرزمینی و عصر عبادتگاه‌های مقبره‌ای و قبرستان‌ها. قبرستان‌های زیرزمینی راهروهای معادن قدیمی است که در آن، مزارها در چندین ردیف در طول دیوارها قرار دارند؛ نظیر قبرستان‌های رم، «سیراکوز (20)» و اسکندریه. به زحمت در این قبرستان‌ها و در میان مزارها سنگ نوشته‌ای یافت می‌شود که توسط یک روزنه‌ی تعبیه شده در وسط سقف معدن روشن شده باشد.
دکوراسیون، اگر وجود دارد، تقریباً در همه جا به استفاده از اندود و رنگ‌های سمبولیک خلاصه می‌شود که نه تنها یادآور مجامع مذهبی است، بلکه آیین‌های نویدبخش دیانت مسیح نیز در آن نقش بسته است. از نظر سبک، این تصاویر از ظرافتی که با عصر جاهلیت بیگانه بود برخوردارند، ولی از لحاظ موضوع تقلیدهایی ساده از نقاشی قدیمی به حساب می‌آیند. قاب‌های مزین به نقوش برجسته که این تصاویر را محاصره می‌کنند، در نیم رخ خود و با نوعی ناشی گری در طرز قالب گیری، حاکی از حالت سبکی است که فاقد ظرافت نیست. تابوت‌ها موقعی که مجسمه باشند، یادآور آثار دوران باستانی روم می‌باشند: این تابوت‌ها روی هم رفته چیزی نیستند جز بیان تصاویری که از هنر کفار به عاریت گرفته شده است.
شهر «آرل (21)» دارای بقایای یک قبرستان مسیحی متعلق به اوّلین قرون است، تقریباً تمامی آنها تابوت‌هایی هستند از نوع تابوت‌های قبرستان‌های زیرزمینی؛ یعنی از نظر سبمول از روی مزارهای مقبره‌های زیرزمینی قدیمی تقلید گردیده‌اند. پس از آن مقبره‌هایی می‌آید به شکل ستون و مقبره‌هایی به صورت برج‌های چهارگوش که بیشتر در سوریه رواج دارد و بالاخره معابد متوفیات. معابد متوفیات به صورت کلیساهایی کوچک خودنمایی می‌کنند ولی از لحاظ دقت در استحکام و دوام با کلیساها تفاوت دارند. توجه به دوام ظاهراً در معماری اولیه کلیساها رواج نداشته است.
بازیلیک‌ها اماکن تجمعی است که برحسب نیاز تجدید می‌گردد و از آنها فقط خواسته می‌شود که فضادار و مناسب با شرایط مراسم دینی باشد و با فکری که در طرز ساختمان معبد متوفیات به کار رفته، به کلی تفاوت دارد: این معبد قبل از هرچیز یادگار و بنایی برای زمان آینده است. به همین دلیل مقبره مسیحی آخرین طرق استفاده از سبک فناناپذیر ساختمانی را که امپراتوری قدیم رواج داده بود، به ما نشان می‌دهد:
مقبره «سنت- هلن» یک حصار طاقدار واقعاً قدیمی است. مقبره «سنت- کنستانس» با عظمت رومی خود از نظر ساختمان بندی با بازیلیک‌های کوچک که همزمان با آن می‌باشد، تضاد دارد.
این یک معبد دایره‌ای شکل است (تصویر 4) یک راهروی مدوّر با حیاطی بیضی شکل در جلوی آن، آن را محاصره می‌کند.
تصویر (4)
در حصار متعلق به باتیستر «سنت- کنستانس»، وجود مقبره او در حیاط بیضی با حصاری قدیمی که به زحمت تغییرشکل یافته، مشاهده شده است. در واقع این حصار قدیمی چیزی جز یک قبرستان نیست؛ یعنی یکی از «اردوگاه‌های مقدس» که سنت آن تا امروز بر جای مانده است.
در «راون»، مقبره «پلاسیدی» معبدی یونانی روی طرحی صلیب مانند است. اکثر امپراتوران بیزانتین دارای مقبره‌ای در کلیسای «سن- آپوتر» بودند.
در میان معابد متوفیات، مقبره «تئودوریک (22)» در شهر «راون» (تصویر 5)، نیاز به یک بررسی خاص دارد. از نظر طرح، این مقبرده از نوع مقبره «سنت-هلن» یا مقبره‌های احتمالاً کفار است که در حاشیه جاده‌های «لاتین» و «پرنستین (23)» قرار دارند و از لحاظ دکوراسیون، همان طوری که آقای «ووگه (24)» ثابت کرده است، از نوع سوری می باشد.
خصوصیت دکوراسیون سوری در حالت نیم رخ‌ها پیداست و همین طور در جزییات مجسمه، اگر این دکوراسیون پابرجا مانده بود. اگر نیم رخ‌های گیلوها را (تصویر 5) با نیم رخ‌های سوری مقایسه کنیم، شباهت سبک را به خوبی درک می‌نماییم.
اگر ساختمان بندی را در نظر بگیریم، این تشابه به خوبی احساس می‌شود: طاق‌های طبقه‌ی تحتانی نوک دارند و طبق عادت سوری‌ها، طاق‌های مزبور دیوارکشی شده‌اند. ولی در تجسسی که معماری سوری شاید نمونه‌هایی از آن را ارائه نمی‌دهد، این دیوارکشی با قنداقچه صورت می‌گیرد.
در مورد گنبد باید گفت که این گنبد ادعاهای ما را در خصوص این دوره از فلاکتی که در آن معمار ظاهراً مجبور بوده در جست و جوی راه حل‌های اقتصادی و ساده باشد، دگرگون می‌سازد: گنبد عبارت از یک بلوک واحد و یکی از غول پیکرترین سنگ‌هایی است که تا به حال مورد استفاده قرار گرفته است.
آیا این عصر که در آن، بربرها روی ویرانه‌های امپراتوری مستقر می‌شوند، ما را دوباره به همان طرق معماری‌های یکپارچه، یعنی اوّلین طرقی که بشر مورد استفاده قرار داده باشد، باز نمی‌گرداند؟
سنگ حاصله از «ایستری (25)» دارای یک فرم سبک است که تقریباً بدون زحمت امکان می‌دهند تا از طریق شناور ساختن بین دو کشتی، آن را تا گودالی که بنا در آن ساخته می‌شود، حمل کرد. سنگ به محض آن که به پای ساختمان رسید، نظیر بلوک‌های یکپارچه یا مثل ستون‌های یک تکه مصری‌ها، به تدریج به کمک اهرم‌های تعادل یافته از جا بلند می‌شود. دیوارهایی که آن را حمل می‌کند، به طور زیرکاری انجام گرفته است: ترتیبات مقدماتی دوران پیش از تاریخ کافی بود. همچنین عجیب است اگر مشاهده شود که در زمانی که ذایقه‌ها و غریزه‌های فاتحین بربر، هنر را تحت نفوذ خود درآورده بود، برگشتی چنان آشکار به خواص و طرق معماری اولیه، صورت گیرد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Calcidique
2. Ciborium
3. Iconostase
4. Sacristies
5. Ambons
6. Paul le Silentiaire
7. Pronaos
8. Olympie
9. Mere- de- Dieu
10. Kalb- Luseh
11. Tourmanin
12. St.- Apollianaire- in- Classe
13. Ste.- Pudentienne
14. St.- Marie- in- Cosmedin
15. Autel
16. Latran
17. Nocera
18. Deir- Seta
19. Muchelha
20. Syracuse
21. Arles
22. Theodoric
23. Prenestine
24. Vogue
25. Istrie

منبع مقاله :
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم