تأسیسات دینی و ضمایم مساجد در معماری اسلامی
تصویر زیر نمایشگر بنایی کوچک است که رواق اصلی مسجد «کوردو» را به اتمام میرساند. این بنا در اکثر مساجد به یک آلونک ساده یا محراب مختصر میشود و این تنها زینت نمادینی است که مسلمانان مجاز دانستهاند. تنها مورد استفاده آن
نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
تصویر زیر نمایشگر بنایی کوچک است که رواق اصلی مسجد «کوردو» را به اتمام میرساند. این بنا در اکثر مساجد به یک آلونک ساده یا محراب مختصر میشود و این تنها زینت نمادینی است که مسلمانان مجاز دانستهاند. تنها مورد استفاده آن نیز در نشان دادن جهت شهر مقدس است که پیروان ضمن گزاردن نماز به طرف آن، نگاه خود را بدان سو معطوف میدارند. محل خطابه که به قرائت قرآن اختصاص دارد، در کنار محراب قرار دارد. این جایگاه معمولاً از چوب ساخته شده و توسط یک پلکان راست قابل دسترسی میباشد و یک بقعهی مخروطی روی آن واقع شده است. دیگر جایگاههای خطابه که به صورت پلههای ساده است، به خواندن حدیث و ایراد سخنرانی مذهبی اختصاص دارد. مابقی تشکیلات درونی مسجد، به چند عدد حصیر، فرش و تعدادی رحل که روی آنها جزواتی از قرآن قرار دارد، خلاصه میشود. در سطحی یکنواخت و کم ارتفاع از سطح زمین، تعدادی روزنهی روشنایی و لامپ وجود دارد که درون طاقها و سقف کمانها نصب شده و حالت پردهای از نور را که بر بالای سر گسترده شده است به وجود میآورد.
مساجدی وجود دارد نظیر مسجد «آندری نوپل» که در آن، چند تریبون کار گذاشته شده است که درون آنها زایرین مکه در غیاب خود، اشیای قیمتی خود را در پناه تقدس مکان قرار میدهند. معمولاً این اشیا در زیر ایوانها جمع آوری میگردند.
در مساجد مقبرهای، اماکن دفن، توسط چند تابوت که روی آنها روپوشهای قیمتی قرار دارد، مشخص گردیده است. غالباً در اطراف معابد مقبرهای شخصیتهای مقدس، چند قبر به صورت سنگ فرش یا لوحه سنگی در هوای آزاد که سایه درخشان سرو آنها را در برگرفته است، ترتیب یافتهاند.
ضمایم عمده مسجد عبارتند از: مدرسهها، مهمانسراها و اماکن مسکونی زایرین و مسافرین بی بضاعت. بعضی از مساجد فاقد ضمایم میباشند و تعداد مساجدی که دارای شیرهای طهارت و حوضهای عظیم و پر از آب نیستند نیز بسیار کم و معدود است.
بالاخره میرسیم به مناره، برجی که از فراز آن صدای مؤذن در ساعات نماز به جای ناقوسهای مسیحی شنیده میشود. در تصاویر 2 و 3 نمونههای اصلی مناره مجسم شده است.
فرمهای A و B ظاهراً از همه قدیمیتر میباشد. مناره A، متعلق به دمشق و احتمالاً یکی از اوّلین منارههایی است که مسلمانان ساختهاند. جزییات آن توسط نوسازیهایی تغییر یافته ولی شکل کلی آن، به صورت برجی مربع شکل، متعلق به بنای اولیه است. مناره با پلکان خارجی مارپیچی در مسجد «تولون» (تصویر 2-B). متعلق به قرن نهم بوده، ظاهراً تقلیدی از برجهای مقدس ایران میباشد.
مناره به صورت برج مدوّر کشیده (تصویر 3-D) در حوالی قرن چهاردهم در ایران رواج مییابد و تا قرن پانزدهم در کلیه مساجد بزرگ دورهی شاه عباس ادامه پیدا میکند.
منارهها همانند برجهای ناقوس، دارای موقعیت جغرافیایی خاص خود میباشند.
در مصر، مناره حالتی تماشایی و ناصاف به خود میگیرد که نمونهای از آن در شکل C مشاهده میشود: ستونی که از آن تعداد زیادی بالکن جدا میشود و ستونی که شکل آن استوانهای نیست بلکه چند ضلعی است و طرح آن در هر طبقه فرق میکند. به احتمال خیلی قوی این تسلسل نقشههای چندضلعی، توسط فانوس اسکندریه که در آن، هشت ضلعی بر بالای چهار ضلعی قرار میگرفت به مسلمانان مصر الهام شده بود.
منارههای ایرانی (تصویر 3-D) منارههایی هستند که مدخل ورودی مسجد اصلی بزرگ اصفهان را زینت میبخشند. مناره مصری (تصویر 3-C) همان مناره «قاعد بی» شهر قاهره است.
هر جا که سرسلسله بنی امیه که مناره دمشق را بنا کرد، رخنه میکند، نوع برج چهارگوش مناره ظاهر میگردد؛ از آن جمله، مناره تونس، الجزایر و مغرب. مناره «طنجه (1)» زیباترین نمونهای است که بتوان در آفریقا نام برد. در اسپانیای عرب، «ژیرالدا (2)» در شهر سویل، نوع منارهای است که اسپانیای مسیحی در برجهای ناقوس خود به کار برده است.
سکونت
سکونت عرب دارای تشابهات عجیبی با خانه رومی میباشد. امّا سکونت عرب در مقایسه با خانه رومی اهمیت بیشتری به تفکیک بین آپارتمانهای پذیرایی و آپارتمانهای خصوصی میدهد: حرمسرا همیشه قسمت مشخصی را اشغال میکند. نظیر خانه رومی، قسمتهای مختلف سکونت عرب در اطراف یک حیاط یا «آتریوم» گردآوری شده که در انتهای آن سالن بزرگ ضیافت قرار دارد و سطوح اطراف آن را، اتاقهای خدمات و محل سکونت میهمانان اشغال میکنند.به علت تعصبی که خاص شرقیهاست، هرگز یک خانه در همکف، در سطوح بیرونی، پنجره دیگری جز یک ورودی ندارد: تنها طبقات فوقانی دارای دیدگاه به صورت بالکنهای نرده دار روی خیابان میباشند و تا حد امکان سعی میشود که پنجرهها روبروی حیاط داخلی باز شود.
آیا اعراب نقشه خانههای خود را مستقیماً از رومیان به عاریت گرفتهاند؟ این نقشه در واقع به همان اندازه که ایرانی است رومی نیز میباشد. احتمالاً رومیان از طریق یونانیان، خود آن نقشهها را از آسیاییها اقتباس نمودهاند که نزد آنان عادت به زندگی راحت از دیرباز توسعه یافته بود. خانهی عرب چه به سبب رابطهی مستقیم و چه به علت نفوذهای غیرمستقیمی که ایران بر روی مناطق تحت اشغال امپراتوری عرب گذاشته بود، ظاهراً پیوند نزدیکتری با خانهی ایرانی دارد.
تصویر 4 ترتیبات یکی از قدیمیترین خانههای مسلمانان یعنی کاخ «عمام (3)» در سوریه، کرانه رود اردن را نشان میدهد. از این قصر چیزی جز قطعات بیرونی باقی نمانده است:
در انتهای حیاط چهارگوش که به منزله مرکز ساختمان است، سالن ضیافت طاقداری به صورت نیمه گنبدی، و روی هر کدام از سطحهای اطراف، یک فرورفتگی مستطیل شکل با طاق مخروطی تشکیل دهندهی سالنی که هیچ دیواری آن را از حیاط جدا نمیسازد، مشاهده میشود. مسجد حسن به طوری که گفته میشود از قصرهای آسیایی الهام گرفته است. تصور نمونه کاملتری از این کاخها امکان پذیر نیست.
«الحمرا»ی شهر «سویل» که ساخت آن در قرن سیزدهم توسط خلیفه محمدبن الحمر شروع شد، از دو حیاط اصلی ترکیب یافته است که بدون شک، دو کاخ متصل به هم میباشند تصویر 5. نقشه یکی از این حیاطها را نشان میدهد. تناسبات این ساختمان با اندازههای «عمام» فرق دارد و سبک آن همان سبکی است که قبلاً جزییات طاق آن را شرح دادیم. در کاخ «عمام»، هنر، هنر خشن است و به حالت قدیمی، در حالی که در «گرناد»، معماری، پر زینت است با نقوش برجسته و گچ بریها و سرشار از رنگ آمیزی: در هر دو طرف سبک یکسان است و آن چیزی نیست جز سبک سالنهای رومی که در اطراف «آتریوم» مجتمع گردیده است.
در کنار این طرحهای به عاریت گرفته شده از تمدنهای قدیمی بادیه نشینان، طرحهایی یافت میشود که از یادگارهای زندگی بیابان گردان الهام گرفته شده است. این اجتماعات مسلمانان که اوّلین زیستگاه آنها خیمه بود، تصویر آن را در میان آلاچیقهای پراکنده و کیوسکهای میان باغچه جست و جو میکردند. کاخ «آندری نوپل» چندین نمونه از این کیوسکها را از خود باقی گذاشته است. این کیوسکها پناهگاههایی هستند که از همهی جوانب به روی سبزه زار باز بوده، به صورت خیمههایی میباشند که در آنها سلاطین زندگی میکردند. در جاهای دیگر، برعکس، احتیاج به حفظ امنیت باعث میشد که به این کیوسکها جنبه استحکامات کوچکی داده شود.
پادشاهان «نورمان» جزیره سیسیل یا در واقع امیران عرب نمونهای از دو نوع کیوسک را در شهر «پالرم» از خود به جای گذاشتهاند. «زیزا (4)» و «کوبا» درست منطبق با نوع کیوسک دیواری و «کوبولا (5)» منطبق با نوع کیوسک کاملاً باز میباشد.
آب با قیمتی که در کشورهای گرمسیری دارد، یکی از تجملات سکونت عرب محسوب میشود. سالن اصلی «زیزا» به صورت یک استخر قدیمی ترتیب یافته است. در «الحمرا» آب در آب نماهایی با حوضچه فوران دارد و توسط جویهای روباز از وسط حیاطها عبور میکند. مرکز یکی از این حیاطها تماماً توسط یک پهنه اشغال شده، در آن تصویر ایوانها منعکس میشود. در دمشق کلیه اتاقهای منازل، توسط آب نماهایی، مزین و شاداب گردیده است. حیاطها دارای نماهایی پوشیده از کاشی، لااقل به طور سطحی میباشند. در منازل الجزایر، این چینیها به صورت باندهای عمودی ترتیب یافته و گیلوهای افقی جدارها را به سطوحی با خانههای رنگی تقسیم میکنند.
برای تزیین سالنها، از سقفهای کندویی و خاتم کاری چینی و گاهی اوقات از گچ بری با رنگهای طلایی روی زمینه قلع استفاده میشود: تزیینات همیشگی خانههای دمشق نیز در همین ردیف میباشد. کیوسکهای «آندری نوپل» جدارهای چینی خود را با طرحهایی که در آن رنگ آبی تسلط دارد، حفظ کردهاند. چینی با زمینههای زرد، آبی یا سبز رنگ، در حال حاضر نیز دکوراسیون عمومی منازل الجزایری را تشکیل میدهد. پنجرهها به ندرت شیشهای میباشند: نردهای که جایگزین شیشه شده، راه ورود هوا را آزاد میگذارد. برای تهویه هرچه بیشتر اتاقها، در زیر سقفها درگاههایی کار گذاشته شده که جریان بین هوای گرم سالنها و هوای خنک ایوانها را شدیدتر میسازد. و به عنوان آخرین یادگار خیمه، تقریباً در همه جا، یک چادر فضای حیاطها را میپوشاند.
چنین بود وضع خانههای مسلمانان ثروتمند. به ندرت خانهای بیش از یک طبقه بر بالای طبقه هم کف میباشد. برای افراد طبقه کم بضاعتتر، خانه در سطح فشرده میشود و در ارتفاع گسترش مییابد. تعداد طبقات فوقانی خانه افزایش مییابد و به تدریج روی شارع عمومی سایه میافکند. این طبقههای فوقانی به زنان اختصاص داده شده و به بالکنهای نردهای مجهز گردیده است. آسیاییها با رغبت حاضر میشوند که در یک فضای تنگ سکونت گزینند، ولی به هیچ وجه تقسیم خانه را بین چندین خانواده جایز نمیدانند: آداب و رسوم به داشتن حرمسرا با زندگی در خانه استیجاری نسبتی ندارد. هر کس برای خود دارای یک منزل یا در صورت نیاز یک کلبه است ولی زندگی جنبهی کاملاً مستقل دارد.
تأسیسات پذیرایی، حمامها و بازارها
مهمان نوازی که اوّلین وظیفه مسلمانان است، به چندین فقره از زیباترین شیوههای معماری تحرک بخشیده است: خان یا کاروانسرا، یک قصر محسوب میشود.ترتیبات داخلی کاروانسرا کاملاً ساده است: یک حیاط مربع شکل که دورتادور آن ساختمانهای دو طبقه قرار دارد. طبقه پایین به اصطبلها اختصاص دارد و طبقه فوقانی نیز توسط یک سری از اتاقهای کوچک و یک مهتابی بزرگ اشغال گردیده است. در طول مسیر کاروان مکه، یک سلسله کاروانسرا احداث شده است که در ایران نیز نمونههای مجللی از این کاروانسراها وجود دارد. کاروانسرای «لائودیسه (6)» در «لیکوس (7)» که از سنگهای مرمر شهر قدیم ساخته شده، با تجمّلی خیره کننده تزیین یافته است. کاروانسراهایی وجود دارد که حیاط آن به تمامی از یک گنبد وسیع پوشیده شده است: خان «هیرات (8)» در نزدیکی «آفیونکارا- هیسار (9)» با شبستان بزرگ بستر مانند خود که چند طاق کوچک آن را قطع میکند، دارای حالت کلیساهای رومان اروپا میباشد. خان «اورتما (10)» در بغداد که در دوران سلجوقیان بنا شده، همانند کاخ ساسانیان، طاقِ ایوان به کمک گنبدهای کوچک رویِ کمان پوشیده شده است. در خان کاشان، طاقها گنبدهایی هستند که در قله آنها چند درگاه گرد روباز و گشاد ترتیب یافته است. در بازار مسلمانان، میدان (تیمچه) گاهی یک خیابان سرپوشیده و گاهی یک خان با حیاط طاقدار است.
ما قبلاً در مورد داربستی که خیابانهای بازار شهر دمشق را میپوشاند، صحبت کردیم. یکی از زیباترین نمونههای بازار طاقدار، بازار «ولی شاه (11)» در شیراز است که ساختمان بندی آن شباهت زیادی به ساختمان بندی خان کاشان دارد: غالباً بازار در عین حال، هم یک کاروانسرا است و هم یک بازار.
شهر «سِویل» دارای یک مریض خانه عرب است که عبارت از یک ردیف سالنهای واقع شده روی دو طبقه در اطراف حیاطی مربع شکل است و این حیاط توسط ایوانهایی که به آن حالت یک صومعه میدهد، در آن رفت و آمد میشود.
آب نماهای عمومی که یکی دیگر از بنیادهای خیریه است، معمولاً به صورت کیوسک یا محل آسایش ترتیب یافته است.
در پایان بی مورد نیست اشارهای به حمامهای بخار شود که ترتیبات کلی آنها ظاهراً از حمامهای عمومی رومیان به عاریت گرفته شده است. سالن اصلی به وسیله یک تنور زیرزمینی گرم شده، بوسیلهی یک گنبد که تعدادی پنجره گرد با شیشه محدب آن را روشن ساخته، پوشیده شده است. در قسمت جلو، یک اتاق پستویی، بین هوای بیرون و گرمای سالن ارتباط برقرار میسازد.
پلها
تصویر 6، طبق نظریهی «دیولافوآ»، نمایشگر یک پل ایرانی در نزدیکی تبریز میباشد. طاقها با کمانهای بزرگ فشار زیادی را وارد نمیسازند. تنها سرهای (T) پل روی قالب ساخته شده است. بدنه طاق به صورت قطعه به قطعه، مستقیماً در فضا به وجود آمده است.نظر به دقتی که ما قبلاً در مورد طریقهی کلی دیوارکشی بسترها شرح دادیم بدنهها به صورت تودههای بار شکل گرفتهاند. در پایان به منظور کاهش وزن وزنهای که روی طاق سنگینی میکند، به جای بار تعدادی طاق کوچک کار گذاشته شده که روی چند دیوارچه کنگرهای در قسمت تحتانی برای کم کردن وزنه قرار دارند.
شکل A متعلق به پلی است که در زمان استیلای عثمانی در «آندری نوپل» بنا گردیده، ظاهراً با هنر ایران پیوند مستقیم دارد، یک نقش دیواری برآمده در حکم گیلویی، امکان داده است که جان پناهی به طور معلق قرار گیرد که به صورت برآمده است و طوری واقع شده که جای کمتری را اشغال میکند.
ساختمانهای نظامی
هنر استحکامات، ظاهراً نزد ایرانیان گسترش قابل ملاحظهای یافته است. قلعههای ورامین و تبریز از جمله آثار منظمی هستند که روی نقشه مربع شکل به انضمام برجهای نیم دایرهای برای دیده بانی ساخته شدهاند.اعراب که سابقاً مردمانی بادیه نشین بودند، تنها در دوره بیزانتینها و ایرانیان با هنر استحکاماتی آشنا گردیدند. استحکامات نظامی اسپانیا و از آن جمله «آلکازار» در شهر «سگووی (12)»، دارای دو حصار است که نمونهی آن را در قسطنطنیه مشاهده کردیم. کنگرهها معمولاً دندانهدار بوده، برجها شبیه به سرپوش چراغ میباشند. روی پوششهای دیواری نیز تزییناتی به صورت بازی اُرگ، نظیر معماری باستانی ایران مشاهده میشود. در بیت المقدس دیوار استحکامی به یک حصار کوچک کنگره دار به انضمام برجهای مربع شکل محدود شده است. جان پناهی سنگی به صورت معلق و با پلهای متحرک ظاهراً قرنها قبل از معماری نظامی اعراب، رواج داشت و آن زمانی است که استفاده از این ترتیبات در استحکامات اروپایی عمومیت یافته بود.
تقریباً کلیه شهرهای عربی آفریقا دارای یک دژ میباشند که «قصبه (13)» نامیده میشود و این دفاعی است در برابر شورشهای داخلی و هم در مقابل حملات بیگانه. برای تضمین دفاع داخلی، چندین شهر سوریه و از آن جمله دمشق، به محلههایی محصور تقسیم شدهاند که ارتباط بین آنها ممکن است در یک لحظه قطع گردد. در پشت همین حصارهاست که خانههای بدون نظم و چند طبقه با بالکنهای نردهای مشرف به کوچههای تنگ و پرپیچ و خم و بازارهای سرپوشیده که در آن جمعیتی مختلف و بی صدا حرکت میکنند، روی هم انباشته شدهاند: چند مسجد با منارههای کشیده در وسط خرابهها قرار گرفته و درختان سرو در کنار نخلهای باغچهای قد برافراشته است. تقریباً تمامی بناها به حال ویرانه درآمدهاند: آسیاییها ظاهراً از فکر نگه داری بناها غافلند. یک تودهی بدون نظم از بناها، به محض ساخته شدن، متروک مانده است؛ حالت شهرهای بزرگ، از اصفهان تا «کُردو» تا زمان استیلای اسلام چنین بوده است.
پینوشتها:
1. Tanger
2. Giralda
3. Ammam
4. Ziza
5. Cubbola
6. Laodicee
7. Lycus
8. Hairath
9. Afiunkara- Hissar
10. Orthma
11. Vali- Chah
12. Segovie
13. Kasbah
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}