جامعه در عصر اطلاعات
جامعه در عصر اطلاعات
بر این پایه در مقاله حاضر می خواهیم بدانیم اولا جامعه اطلاعاتی چگونه جامعه ای است و در این عرصه، فحوای مولفه اطلاعات و کارگزار تکنولوژی اطلاع رسانی چه می تواند باشد؟ ثانیا جامعه اطلاعاتی از چه اجزای ساختی و مقتضیات کارکردی برخوردار است؟ و ثالثا گفتمان های تحلیلی معطوف به ساخت و کارکرد جامعه اطلاعاتی را در قالب چه دسته بندی هایی می توان به نقد و سنجش گذاشت. در نهایت نیز کوشش نوشتار حاضر بر آن است که تصویری مجمل از ادراک جامعه شناختی نسبت به جامعه اطلاعاتی و ابعاد آن استنتاج و ترسیم نماید.
● تعریف جامعه اطلاعاتی
در این نگرش به جامعه اطلاعاتی چند فرض اصولی وجود دارد که بی توجه به آنها نمی توان چنین تعریفی را به شکل موضوعه در نظر آورد. نخست می توان همچون مامفورد (Mumford, ۱۹۳۴) گمان داشت که در جامعه اطلاعاتی انسان بر تکنولوژی و سایر شرایط اجتماعی تابع و متبوع یا سابق و مسبوق آن حاکم است و قادر است آن را شکل دهد، تقویت کند و برای ثروتمندی و قدرتمندی و در یک کلام برای بهروزی از آن منتفع گردد. به بیان دیگر، از این منظر، توجه به امکان حضور و مداخله اراده خلاق آدمی برای بازسازی و نوسازی جامعه اطلاعاتی در راستای رفع نیازها و اهداف فردی و جمعی ضرورت دارد و همین امر توجه به ساخت و کارکرد خرده نظام های این جامعه یعنی نظام ارگانیسم های رفتاری، نظام های شخصیتی، نظام های اجتماعی و نظام الگوهای رفتاری را حتمی و بلکه واجب می سازد. ثانیا جامعه اطلاعاتی به نحو متقارن با این خرده نظام ها، از خرده نظام های کلان اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز تشکیل شده است و لذا در آن تعین یکسویه عمودی یا افقی اقتصاد و تکنولوژی مطرح نیست. به همین جهت نیز هر چند لش ویوری (Lash , & Urry, ۱۹۸۷, ۱۹۹۴) و اوفه، (Offe, ۱۹۸۵) به تغییرات حادث در اقتصاد و سیاست و جامعه و فرهنگ نظام اجتماعی اطلاعاتی نگریسته اند اما این تغییرات را به لحاظ تعین گرایی غالبا به عنوان نوعی سازمان نیافتگی نظام سرمایه داری تعبیر کرده اند تا تجدید سازمان نظام سرمایه داری. ثالثا مناسبات سیبرنتیکی خرده نظام های اجتماعی جامعه اطلاعاتی بر حسب کنترل اطلاعاتی انرژی بدان سو میل می کند که تعاملاتی به هم پیوسته و همبسته میان خرده نظام های اجتماعی این جامعه برقرار کند تا جایی که همچون فین برگ ( Feenberg, ۱۹۹۱) می توان گفت در این جامعه، تکنیک به مثابه ابزاری اقتصادی است که انسان ها قادرند آن را فعالانه، ولی تحت کنترل فرهنگ و در راستای تحقق اهداف سیاسی به کار گیرند. در اینجا شایان ذکر است که این فرض، رای پست مدرن بودریار (Baudrillard, ۱۹۹۳) را مبنی بر اینکه تکنولوژی و نه روابط اقتصادی ـ اجتماعی اصل جدید سازمان دهنده جامعه است بر نمی تابد و سرانجام هم آواز با کلنر (Kellner, ۱۹۸۹ a,b) می توان مدعی شد که جامعه جهانی جدید، نوعی جامعه فن سرمایه دارانه است که علیرغم جامعه سرمایه داری کلاسیک و تاکیدات آن بر نقش تکنولوژی و برتری روابط تولید سرمایه ای و انباشت سرمایه و تولید و توزیع و مصرف مسلط بر قلمروهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، به تغییر شکل جامعه سرمایه داری به وجهی می اندیشد که در آن تکنولوژی نه برای سلطه بر سایر خرده نظام های اجتماعی، که برای اعتلای آزادی فرهنگی انسان اجتماعی، شیوه های جدید سازماندهی اقتصاد و سیاست و اجتماع و فرهنگ را تمهید می کند.
● مولفه ها و کارگزاران جامعه اطلاعاتی
در این میان اطلاع رسانی ملی، مهمترین رکن شبکه اطلاع رسانی را تشکیل می دهد. نظام اطلاع رسانی ملی، مجموعه هدفمندی از عناصر مادی (نهاد ملی اطلاع رسانی، نیروی انسانی، تجهیزات، سخت افزار، متون و مدارک) و غیر مادی (قوانین، مقررات، آیین نامه ها، استانداردها، ضوابط و شرایط مورد توافق) است که در جهت تحقق اهداف نظام اطلاع رسانی به تعامل و سازگاری می رسند. افزایش حجم اسناد و پیچیدگی آنها، رشد امکانات بهره گیری از این اسناد، افزایش استفاده از اطلاعات، دگرگونی روش کار با اسناد و هماهنگی سیاست های ملی اطلاع رسانی از مهمترین ضرورت های تشکیل نظام ملی اطلاع رسانی است و در این راستا نظام مزبور کارکردهایی چون شناسایی و رفع نیازهای ملی اطلاع رسانی، تضمین وجود و امکان دسترسی به اطلاعات، ذخیره سازی اطلاعات و گردآوری و روزآمد سازی اطلاعات و تهیه استانداردها و استراتژی های همسازی نظام اطلاع رسانی ملی و بین المللی را بر می آورد. به این ترتیب روشن است که تدوین سیاست های اطلاع رسانی، ایجاد انگیزه استفاده از اطلاعات در کاربران بر پایه سنجش نیازهای آنان، ترویج عادت مطالعه و تحلیل منابع اطلاعاتی موجود بر حسب نیازهای منابع انسانی نیز از عمده ترین اهداف نظام ملی اطلاع رسانی به شمار می آید.
● ساخت جامعه اطلاعاتی
۱) در سطح اول چنین تحلیلی به نظر می رسد که جامعه اطلاعاتی مبتنی بر اقتصاد اطلاعات یا به عبارتی صنایع اطلاعاتی است. اصلی ترین این صنایع نیز با تاکید بر تولید ناخالص ملی (GNP) عبارتند از نهادهای آموزشی (مدارس، کتابخانه ها، دانشکده ها)، وسایل ارتباط جمعی (رادیو و تلویزیون، تبلیغات)، ماشین های اطلاعاتی (کامپیوتر، آلات موسیقی)، خدمات اطلاعاتی (قانون، بیمه، دارو، درمان) و سایر فعالیت های اطلاعاتی (تحقیق و توسعه، فعالیت های غیرانتفاعی). در هر حال این جامعه از «اقتصاد مبتنی بر کالا … به اقتصاد مبتنی بر دانش انتقال یافته است» ( Drucker, ۱۹۶۹: ۲۴۷) و «ویژگی ممتاز آن … نیز این است که در آن دانش و سازمان، خالق اصلی ثروتند». (Karunaratne, ۱۹۸۶: ۵۲). در این بین برای نمونه «ایالات متحده آمریکا اکنون دارای یک اقتصاد اطلاعاتی است» (porat, ۱۹۷۸:۱۱) که صنایع اطلاعاتی آن یا موجد اطلاعات جدیدند یا اطلاعات جدیدی را مخابره می کنند. از سوی دیگر، حلقه نهادینه واسط میان اقتصاد و نظام ارگانیسم رفتاری در چنین جامعه ای، تکنولوژی است. از این منظر، جامعه اطلاعاتی مبتنی بر نوآوریهای فنی به وجهی است که پردازش، ذخیره سازی و انتقال اطلاعات را به کلیه عرصه های زیست جمعی بسط می دهد. در این جامعه «مسئله اصلی، کاهش شگفت قیمت کامپیوتر و افزایش حیرت انگیز قدرت و کاربرد آن در هر جا و همه جاست» (Office of Technology Assessment; ۱۹۹۰: ۴۵) . وانگهی در این جامعه بر برکت تلفیق ارتباطات راه دور و محاسبه گری، سازمان ها و نهادها و افراد به لحاظ مبادله اطلاعات با یکدیگر مرتبط می شوند. به دیگر سخن، در این جامعه «انقلاب کامپیوتری … تاثیری شدید و قطعی دارد و هیچ شانی از شئون زندگی را بی نصیب نمی گذارد» (Evans, ۱۹۷۹:۱۳)؛ تا جایی که در مقایسه این تاثیرگذاری میان ادوار تاریخی می توان گفت «در این جامعه، تکنولوژی کامپیوتر برای عصر اطلاعات مانند مکانیزاسیون برای انقلاب صنعتی نمودار شده است» (Naisbit, ۱۹۸۴: ۲۸). سرانجام، در همین سطح اگر نظام ارگانیسم رفتاری را حامل نقش های شغلی تلقی کنیم می توانیم بگوییم که جامعه اطلاعاتی از «روشنفکران و زبدگان فنی تشکیل شده است» (Gouldner, ۱۹۷۹:۵۳). به دیگر سخن، جامعه اطلاعاتی از برتری مشاغل اطلاعاتی (کارمندان، معلمان، وکلا) نسبت به مشاغل غیر اطلاعاتی (کارگران صنایع و معادن) برخوردار است. هر چند در این حیطه «طبقه بندی های کار که مشمول عناوین مختلف می گردند، اغلب بی نهایت ناهمگنند» (Miles, ۱۹۹۱:۱۹۱۷) لیکن در چنین جامعه ای «تنها اقلیتی کاهنده از نیروی کار در کارخانه زحمت می کشند .. و بازار کار اینک به وسیله کارکنان اطلاعاتی که زندگی خود را از راه دسترسی به اطلاعات لازم جهت انجام امور می گذرانند تسخیر شده است» (Stonier, ۱۹۸۳:۷-۸). اضافه بر این، هر چند دسته بندی کارکنان اطلاعاتی از سلسله مراتب و دیگر ویژگی های اجتماعی آنان چیزی نمی گوید و همچنین «تعیین اینکه دقیقا چه کسی کارکن اطلاعاتی هست و نیست موضوع خطیری می نماید» (Porat, ۱۹۷۸:۵) لیکن در یک نگاه اجمالی می توان کارکنان مزبور را به اتکای مشاغل آنان به سه دسته تقسیم کرد: «دسته اول شامل کارکنانی می شوند که نتیجه کار آنها به صورت فعالیت اولیه، تولید و فروش دانش است. این دسته شامل دانشمندان، نوآوران، معلمان، کتابداران، روزنامه نگاران و مولفان می شود. دومین طبقه اصلی کارکنان نیز شامل آنهایی است که اطلاعات را جمع آوری و منتشر می کنند. این کارکنان اطلاعات را در شرکت ها و بازارها حرکت می دهند و به علاوه، اطلاعات بازار را جستجو، هماهنگ، طرح ریزی و پردازش می کنند. در این دسته مدیران، منشی ها، کارمندان و بطور کلی دلالان و ماشین نویسان قرار می گیرند. آخرین طبقه نیز شامل کارکنانی می شود که دستگاه ها و تکنولوژی های اطلاعاتی مقوم دو فعالیت قبلی را اداره می کنند. این دسته هم شامل کاربران کامپیوتر، نصابان تلفن و تعمیر کاران تلویزیون می باشند» (Porat, ۱۹۷۸: ۵ –۶).
۲) در سطح دوم این تحلیل، موضوع سیاست جامعه اطلاعاتی خودنمایی می کند. از این حیث در جامعه اطلاعاتی، نوآوری های جدید اطلاع رسانی شامل مجموعه مصنوعات و فعالیت هایی است که برای اجرای طرح ها و برنامه های گروهی و فردی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. از این نگره با اصلاح بخش عمومی توسط جامعه اطلاعاتی، دولت بازآفرینی می شود. اصلاح بخش عمومی نیز مترادف کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف و سوء مدیریت، افزایش کارایی، تضمین امنیت، رشد و توسعه موزون و افزایش ژرفای رفاه اجتماعی از طریق مکانیزم های بوروکراسی است. برای تحقق این امور نیز بخش عمومی بایستی به ارضای بوروکراتیک نیازها، جایگزینی مشارکت به جای سلسله مراتب، تبدیل درمان به پیشگیری، کسب درآمد به جای هزینه کردن، قدرتمندسازی به جای خدمتگزاران، و هدایت و رهبری به جای فعالیت و اجرا تمایل یابد. در این صورت، احساس تعلق جمعی که از این رهگذر به نظام شخصیتی دست می دهد متضمن عناصری چون خود ارزیابی، واگذاری اختیار تصمیم گیری و اجرای هماهنگ خواست ها بر طبق منافع جمعی می باشد. شایان ذکر است که در این جامعه، شبکه های اطلاعاتی با اتصال نقاط مکانی و زمانی و تسریع پردازش و تبادل سریع و موثر اطلاعات، سازمان زمان و فضا را از محدودیت خارج می کند و بزرگراه های اطلاعاتی آن بر وسعت حق انتخاب و عملکرد آدمیان می افزاید.
۳) سطح سوم این تحلیل، اجتماع را از طریق آموزش به نظام اجتماعی می پیوندد. از این لحاظ جامعه اطلاعاتی در عرصه بین المللی، نظامی به نسبت خودکفا را به نمایش می گذارد که یگانگی نظام های اجتماعی ملی را از کانال فرهنگ پذیری و جامعه پذیری، درونی و نهادینه می کند. چنین عرصه ای، انسجام اجتماعی نوی پدید می آورد که در آن عنصر مسئولیت پذیری، ممد شکوفایی فردی و جمعی می گردد. وانگهی، رشد فرصت های اجتماعی، فارغ از فشارها و موانع متعدد، زمینه را برای غنای روحیه مشارکت جمعی فراهم می سازد؛ زیرا در جامعه اطلاعاتی علیرغم ظاهر فردگرایانه رابطه با کامپیوتر و اطلاعات، تماس های متنوع اجتماعی گسترش می یابد و همین امر علایق جمعی را پیوند می دهد. چنین مهمی از طریق آموزش رسانه ای تحقق پیدا می کند و تا جایی پیش می رود که استقلال رشد و شکوفایی اعضای نظام اجتماعی از زمان و مکان را برمی آورد. بدینسان در جامعه اطلاعاتی، نظام های اجتماعی و جامعه ای از طریق آموزش رسانه ای در هم تلفیق می شود و عصر جدیدی را در تاریخ جامعه بشری به تصویر می کشد.
۴) سرانجام، چهارمین سطح تحلیل اجتماعی، متضمن توجه به خرده نظام فرهنگ در ساخت جامعه اطلاعاتی است. چنان که روشن است در جامعه اطلاعاتی با فزونی اطلاعات در چرخه زیست اجتماعی و ضرورت استفاده از پیام های رسانه ای آن به منظور تداوم پایدار زندگی اجتماعی مواجه ایم. از این رو مبادله چنین گستره ای از اطلاعات بر شناخت، باورها، آداب و رسوم و سبک های زندگی به شکل عام تاثیر می گذارد. «در این جامعه، اطلاعات برای تشریح آن چیزی آمده است که برای انتقال از طریق کانال متصل کننده یک منبع به یک گیرنده صرف نظر از محتوای معنای آن می تواند کد گذاری شود» (Roszak, ۱۹۸۶:۱۳). در این فرهنگ اشباع شده از پیام های رسانه ای، هویت معنا به خطر می افتد؛ زیرا در این جامعه «اطلاعات بیشتر و بیشتر، و معنا کمتر و کمتر حضور دارد». (Baudrillard, ۱۹۸۳:۹۵) معنای این گفته نیز آن است که از قدرت دلالت نشانه ها در این جامعه بسیار کاسته می شود و احتمالات تفسیری در آن قوت می گیرد و لذا نشانه ها، مافوق واقعیت قرار می گیرند. بنابراین، در جامعه اطلاعاتی به لحاظ فرهنگی «اطلاعات وجود دارد و نیازی به درک وجود آن نیست. به دیگر سخن، لازم نمی آید در این جامعه وجود اطلاعات فهمیده شود و تفسیر آن نیز هیچ ذکاوتی نمی طلبد. در این عرصه، اطلاعات هم لازم نیست برای وجود داشتن، معنا داشته باشد؛ چرا که در هر حال اطلاعات وجود دارد» (Stonier, ۱۹۹۰:۲۱). پس از آنجا که در «جامعه اطلاعاتی، مجموعه معانی داریم که مخابره شده اند؛ اما هیچ معنایی ندارند» (Poster, ۱۹۹۰:۶۳) لذا «برای نظریه پرداز اطلاعاتی، آنچه انتقال می دهیم خواه یک قضاوت، یک کلیشه سطحی یا آموزش عمیق یک حقیقت والا باشد و خواه استدلالی ناخوشایند اساسا موضوعیت ندارد» (Roszak, ۱۹۸۶:۱۴). بدینسان معنایی که جامعه اطلاعاتی در این جامعه «اطلاعات سنجه کمی محضی برای مبادلات ارتباطی در نظر آید» (Roszak, ۱۹۸۶:۱۱) و از این رهگذر، معنای واقعیت غایی فرهنگی به ابزاری عقلانی و فارغ از اهداف عاطفی تحویل گردد.
● کارکردهای جامعه اطلاعاتی
▪ گفتمان های مربوط به کارکردهای ساختی جامعه اطلاعاتی
از زاویه دیدگاه فن پرستانه به نمایندگی اندیشمندانی چون گیتس (Gates, ۱۹۹۵) تکنولوژی اطلاعاتی جدید، ابزار حل مسائل و رهایی انسانهاست و این جامعه نوجو در واقع نوعی سرمایه دانش پژوهانه است. در این جامعه «تجربیات متنوع در زمینه هنر، فرهنگ، تکنولوژی و رسانه های مدرن، فضاهای الکترونیکی آفریده اند و از این طریق ادراک حسی از فضا را تغییر داده اند. به دیگر سخن، جذابیت های حسی و ادراکی و هماهنگی زیبایی شناسانه در صورت ها و نمادها، طیفی گسترده از ادراک و دریافت را فراهم آورده و شناخت ها، نگرش ها و چشم اندازهای جدیدی خلق کرده است» (Yearbook of Tele communication and Society, ۱۹۹۹: ۲۴۷). بدین سان در آرمانشهرکامپیوتری، انتقال فرصت های بهتر زیست جمعی از بهره برداری نیکخواهانه از اطلاعات حکایت دارد. اما از چشم انداز فن هراسانه به سردمداری متفکرانی چون داگلاس و اولشیکر (Douglas & Olshaker, ۱۹۹۶) تکنولوژی اطلاعاتی جدید مایه عذاب و منشا مشکلات انسانهاست. زیرا بشر از این رهگذر به ورطه واقعیت گرایی افراطی یا بیگانگی با طبیعت و مردم و کار و خود افتاده است. به این ترتیب در جامعه اطلاعاتی، تکنولوژی ابزار حاکمیت طبقه سرمایه دار جدید و سرکوب و تفرق فرودستان و اغوای آنهاست. این جامعه درصدد انسان زدایی، توده ای کردن اجتماع، غصب آزادی و قدرت افراد است و به همین لحاظ مانعی اساسی در سر راه تحقق مردم سالاری است. وانگهی، در جامعه اطلاعاتی «تلاش برای زدن برچسب قیمت بر چیزهایی مانند آموزش و پژوهش و هنر است» (Machlup, ۱۹۸۲: ۲۳) و این امر نیز موجب غفلت از ارزشهای غایی فرهنگی می گردد؛ به وجهی که می توان مدعی شد پس اندکی در همین جامعه کامپیوتر «ناقوس مرگ نظام صنعتی و تولد تمدنی جدید را به صدا در می آورد» (Toffler, ۱۹۸۰: ۲) . به هر تقدیر، از این منظر جامعه اطلاعاتی رفته رفته شهر های دو وجهی را با دو قطب فقیر و غنی سامان می دهد (Castells, ۱۹۸۹) که چنین مکانهای استقراری حتی تحت عناوینی مانند پسامادر شهر (Post – Metropolis)، سیال شهر (Flexcity)، جهان وطن شهر (Cosmopolis)، محافظ شهر (Exocity)، قطبی شهر (Polarcity) و ساده شهر (si – city) نمی تواند از صحنه های قطبی شده شهر های آینده بشر جلو گیرد. (Soja, ۱۹۹۶).
سرانجام رای دیالکتیکی راجع به جامعه اطلاعاتی به پیشگامی خردورزانی چون بست و کلنر (Best & Kellner, ۱۹۹۷) به هدفمندی مردم سالاری اطلاعاتی و نه انباشت صرف سرمایه و تمرکز دولت ـ شرکت ها توجه دارد و می کوشد ابعاد مثبت و منفی جامعه اطلاعاتی را یکجا مورد تامل قرار دهد. از این حیث، جامعه اطلاعاتی می تواند هم ابزار سلطه و هم وسیله رهایی باشد یا به عبارتی، هم ابزار تثبیت قدرت و هم وسیله تحقق مردم سالاری باشد. در این نگرش با تعین فن مواجه نیستیم بلکه با روابط و نیروهای فنی روبروییم که امکان کنترل آنها در هر حال وجود دارد. به دیگر سخن، میان خرده نظام های جامعه اطلاعاتی، رابطه برقرار است و نه تعیین کنندگی و از این رو اولا همچنان امکان دخالت اراده آزاد آدمی در عرصه کنترل آن باقی می ماند و ثانیا پیوستگی ها و ناپیوستگی های جامعه صنعتی و پسا صنعتی را در ادوار غیر اطلاعاتی و اطلاعاتی می توان به شکلی همپوش دنبال نمود. در هر حال از این منظر، جامعه اطلاعاتی بسط خواهد یافت و کلیه عرصه های علمی، هنری، فنی و حتی تفریحات را در خواهد نوردید؛ اما با همه اینها، امکان کنترل برنامه ای چنین جامعه ای نمی تواند منتفی باشد.
● خلاصه و نتیجه گیری
با این همه، شایان توجه است که چون ارزش های اطلاعاتی حسب خواسته های انسانی قابل تغییر می نماید لذا بدیهی است که ارتباطات نمادین محمل انتقال اطلاعات تلقی شود. از این رو، این جامعه است که حوزه تراکم و مبادلات اطلاعاتی را تکوین می بخشد و خود نیز به میزان تعیین داده رسانی به افراد حاضر در متن زندگی اجتماعی، خصلتی اطلاعاتی می یابد. به دیگر سخن می توان گفت جامعه اطلاعاتی جامعه ای است که بخش اعظم نیروهای کاری آن عهده دار جریان اطلاع رسانی هستند و با فعالیت های خویش زمینه ساز عملکرد سایر بخش های اقتصادی ـ خدماتی می گردند. ضمنا از این منظر، کارکنان اطلاعاتی به افرادی اطلاق می شود که در زمینه داده ـ ستانده مولد و پویای اطلاعات با دانش فنی اطلاع رسانی سرو کار دارند و وجه عمده عملکردشان از طریق اطلاعات و وسایل ذی ربط سازماندهی می شود. از سوی دیگر گفتنی است که تملک اطلاعات بر انحصار اجتماعی و طبقاتی شدن امکانات اجتماعی دامن می زند و عدم آزادی آن، اقتصاد اطلاعاتی را حاکم بر مبادله مواد و نیروها می گرداند.
بر پایه این استدلال به نظر می رسد اطلاعات جریان تغییرات اجتماعی را نیز تصریح می کند؛ زیرا تغییر به واسطه میزان حضور کارکنان اطلاعاتی در سطح جامعه و رشد شبکه ارتباطی اجتماعی است که شتابی فزاینده حاصل می نماید. همچنین اگر چه اطلاعات می تواند به یکجانشینی اقلیمی، تمرکز اجتماعی، همسانی فرهنگی و قطبی شدن طبقات بینجامد اما در عین حال می تواند فرایند رشد را به سازمان توسعه پیوند زند. بر عقلانیت برنامه ریزی های انسانی ـ اجتماعی بیفزاید و البته این امر هنگامی ممکن است که تسهیلات آموزشی و تجهیز نیروی انسانی در رابطه ای منطقی با تولید و باز تولید اطلاعات قرار گیرد. در واقع، تنها در این صورت است که اطلاعات اهداف عقلانی فرد را با ادراک کلی منافع جمع در هم می آمیزد و ضمن کاهش اثرات کمبود سرمایه و نیروی کار موجبات توازن برنامه ای، جلوگیری از عدم تعادل های منطقه ای و توزیع عادلانه درآمد متوسط سرانه را فراهم می آورد.
بدین سان واضح است که ارائه اطلاعات، مساوی با کاربرد آن نخواهد بود؛ چرا که در واقع می توان اطلاعات را به سطوح فراملی صادر کرد ولی استفاده ملی از آنها منوط به وجود امکانات و تجهیزات عملیاتی است. بدین ترتیب هر چند به نظر می رسد ساختهای اطلاعاتی جامعه، انسانها را به ایفای نقشهای بهینه محدود می کند اما اشاعه اطلاعات باعث افزایش آگاهی از فاصله طبقاتی و ملی و بین المللی از حیث امکانات و شرایط حیاتی زندگی می شود و با دامن زدن به توقعات فردی ـ جمعی، جهت تحولات ناگهانی را به سمت تغییراتی اصلاحی می کشاند. البته در این میان این احتمال نیز وجود دارد که اطلاعات اشاعه یافته از سوی صاحبان منافع نفی یا قلب شود و این سرابهای اطلاعاتی به منظور استمرار صیانت ذات خود از سوی فرودستان خصلتی شبه واقعی بیابد.
در نهایت توجه به این نکته نیز ضرورت دارد که صرف حضور اطلاعات راه حل کلی مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه این امر مبین سلسله مراتب تحقق راه حل های مزبور می باشد و به همین لحاظ است که تفکر جامعه شناختی از یک نظر برای تمهید انطباق افراد با ابداعات منبعث از مبادلات اطلاعاتی و ترکیب اطلاعات در فرایندهای کلان ساختی ـ سازمانی جامعه لازم می آید. به دیگر سخن، اینک «نظریه پردازان اجتماعی باید در مورد تکنولوژی های جدید اطلاع رسانی و تبعات آنها نظریه پردازی کنند و فعالان سیاسی نیز باید راهکارهایی برای استفاده از این تکنولوژی ها و نحوه ارتقای دگرگونی های سیاسی مترقی ارائه دهند. به علاوه، هر کدام از افراد جامعه نیز باید تعیین کنند در فضاهای ارتباطاتی جدید الکترونیک و متاثر از تکنولوژیهای جدید اطلاع رسانی، چگونه زندگی خواهند کرد یا چگونه می خواهند در برابر تکنولوژی های جدید اطلاع رسانی و فضاهای ارتباطاتی الکترونیک جدید صف آرایی نمایند و اینکه نهایتا در این صف آرایی قدرتمند خواهند بود یا فاقد قدرت». (Kellner, ۱۹۹۹:۲۰۴)
Baudrillard, J.(۱۹۸۳) In The Shadow of The Silent Majorities or The End of The Social and Other Essays, Translated by Paul Foss, John Johnson and Paul Patton, New York, Semiotext.
Baudrillard, J. (۱۹۹۳) Symbolic Exchange and Death, London, Sage.
Best, S.and Kellner, D. (۱۹۹۷) The Postmodern Turn, New York, Guliford press.
Castells, M. (۱۹۸۹) The Informational City: The Space of Flows, Oxford, Basil Blackwell.
Douglas, J. and Olshaker, M. (۱۹۹۶) Unabomber, On the Trial of American’s Most Wanted Serial Killer, New York, pocket Books.
Drucker, P.F. (۱۹۶۹) The Age of Dicontinuity, New York, Heinemann.
Evans, ch. (۱۹۷۹) The Mighty Micro: The Impact of the Computer Revolution, New York, Gollanez.
Feenberg, A. (۱۹۹۱) Critical Theory of Technology, New York, Oxford University Press.
Gates, W. (۱۹۹۵) The Road Ahead, New York, Viking.
Gouldner, A.W. (۱۹۷۹) The Future of Intellectuals and the Rise of the New Class, New York, Macmillan.
Karunaratne, N.D. (۱۹۸۶) “Issues in measuring the Information Economy”, Journal of Economic Issues; ۱۳(۳): ۵۱-۶۸.
Kellner, D. (۱۹۸۹a) Critical Theory: Marxism and Modernity, Cambridge, Polity Press and Baltimore, Johns Hopkins University Press.
Kellner, D (۱۹۸۹b) Jean Baudrillard: From Marxicm to Postmodernism and Beyond, Cambridge, Polity Press and Palo Alto, CA., Stanford University Press.
Kellner, D. (۱۹۹۹) “New Technologies: Technocities and The Prospects for Democratization”, In J.Dawney and J.McGuigan (eds), Technocities, New York, SAGE.
Lacroin, J. and Trembluy, R. (۱۹۹۷) “The States Role in the Sphere of Culture and Communication”; Current Sociology, Vol. ۴۵.
Lash, S. and Urry, J. (۱۹۸۷) The End of Organized capitalism, Cambridge, Polity Press.
Lash, S. and Urry, J. (۱۹۹۴) Economies of signs and space; London, SAGE.
Machlup, F. (۱۹۸۲) The Production and Distribution of Knowledge in the United States, Princeton, NJ: Princeton University Press.
Miles, I. (۱۹۹۱) “Measuring the Future: Statistics and the Information Age”, Future, ۲۳(q) November: ۹۱۵ – ۹۳۴.
Mumford, L. (۱۹۳۴) Technics and Civilization, New York, Harcourt Brace.
Naisbitt, J. (۱۹۸۴) Megatrends: Ten New Directions Transforming Our Lives, New York, Futura.
Offe, C. (۱۹۸۵) Disorganized Capitalism, Cambridge, Polity Press.
Office of Technology Assessment (۱۹۹۰) Critical Connections: Communications for the Future; Washington, Dc, US Congress, January.
Porat, M.U. (۱۹۷۸) “Communication Policy in An Information Society”, in Robinson; ۳–۶۰
Poster, M. (۱۹۹۰) The Made of Mode of Information; Poststructuralism and Social Context; Cambridge, Polity Press.
Roszak, Th. (۱۹۸۶) The Cult of Information: The Folklore of Computers and the True Art of Thinking; Cambridge, Lutterworth Press.
Soja, E. (۱۹۹۶) Third Space; Cambridge, MA and Oxford, Blackwell Publisher.
Stonier, T. (۱۹۸۳) The Wealth of Information: A Profile of the Post–industrial Economy, Thames, Methuen.
Stonier, T. (۱۹۹۰) Information and the Internal Structure of the Universe: An Exploration in to Information Physics, Springer-Verlag.
Toffler, A. (۱۹۸۰) The Third Wave, New York, Collins.
Yearbook of Telecommunication and Society, (۱۹۹۹) Heidelbery.
بنیاد اندیشه اسلامی
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}