معاند لجوج
معاند لجوج
معاند لجوج
يكي از مشركان كه در همسايگي پيامبر اعظم (ص) زندگي مي كرد و نامش علي بن ابي ربيعه بود، خدمت پيامبرگرامي (ص) آمد و از روز قيامت سوال كرد كه چگونه است و كي خواهد بود؟ سپس گفت: اگر من آن روز را با چشم خود ببينم، باز تو را تصديق نمي كنم و به تو ايمان نمي آورم، آيا ممكن است خداوند اين استخوان ها را جمع آوري كند؟ اين باور كردني نيست!!
در اين هنگام خداوند اين آيات را نازل كرد:
سوگند به روز قيامت و وجدان بيدار و ملامتگر، آيا انسان مي پندارد كه هرگز استخوان هاي او را جمع نخواهيم كرد. آري؛ قادريم حتي خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم، بلكه انسان مي خواهد در تمام عمر گناه كند( و آزاد باشد) از اين رو مي پرسد قيامت كي خواهد بود. (قيمه- 1 تا 6) پيامبر اعظم (ص) درباره اين مرد لجوج و عنود مي گفت: خداوندا! شر اين همسايه را از من دور كن.»1
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
در اين هنگام خداوند اين آيات را نازل كرد:
سوگند به روز قيامت و وجدان بيدار و ملامتگر، آيا انسان مي پندارد كه هرگز استخوان هاي او را جمع نخواهيم كرد. آري؛ قادريم حتي خطوط سر انگشتان او را موزون و مرتب كنيم، بلكه انسان مي خواهد در تمام عمر گناه كند( و آزاد باشد) از اين رو مي پرسد قيامت كي خواهد بود. (قيمه- 1 تا 6) پيامبر اعظم (ص) درباره اين مرد لجوج و عنود مي گفت: خداوندا! شر اين همسايه را از من دور كن.»1
پی نوشت:
1- تفسير نمونه، ج 25، ص277
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}