اولويت هاى تغيير

بيش از نيم قرن ايالات متحده آمريكا ثبات را در منطقه پاسيفيك به واسطه حضور نظامى خود در اين منطقه، اتحاد با ژاپن و كره جنوبى و تعهد اين كشور براى ارتقاى توسعه اقتصادى اين منطقه فراهم آورده است البته قبل از اين انگيزه دولت بوش بيشتر داشتن سوء نيت در اين مناسبات منطقه اى بوده است و با چين بيشتر به عنوان يك رقيب استراتژيك تا يك متحد نزديك رفتار مى كرد. بنابراين حوادث اخير و حملات تروريستى ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ اولويت و تاكيدات سياست آمريكا را تغيير داده است. با توجه به نسل جديد رهبران سئول كه علاقه مند به چين هستند، از ايالات متحده آمريكا تاثيرپذير نيستند و از كره شمالى نمى ترسند، امروزه انتظار از كره جنوبى به نسبت كمتر شده است.
در حال حاضر ژاپن با وجود مشكلات جمعيتى و اقتصادى فعلى نمى تواند در كانون تركيب جديد قدرت آسيا واقع شود؛ به جاى آن اين نقش توسط چين و در مرحله بعد هند ايفا خواهد شد. روابط با اين دو غول در حال رشد در آينده ضرورى خواهد بود و وفادارى و پايبندى به تعهدات بايد اصل حاكم در ميان كشورها باشد. اگرچه برخى از افراد تيم بوش اطمينان دارند كه ايالات متحده آمريكا و چين نهايتاً در موقعيتى قرار خواهند گرفت كه به عنوان رقيب عمل بكنند منافع استراتژيك از منافع حياتى غيرقابل سازش خواهد شد.
به لحاظ نظامى ايالات متحده آمريكا خواسته هاى خود را اغلب با صف آرايى جدى نيروهاى نظامى محكم كارى نموده و اقدامات احتياطى را انجام داده است؛ بخشى از اين سازماندهى و صف آرايى جديد بازنمودن جبهه دوم در آسيا است. زمان زيادى نيست كه ايالات متحده آمريكا با چندين پايگاه نظامى بزرگ در منطقه آسيا به دنبال برقرارى توازن در منطقه بوده است؛ با پايگاه هاى نظامى كوچك در كناره اقيانوس آرام در قاره آسيا توازن ايجاد كرده است. ولى امروزه حركت هاى عظيمى را به سمت قلب آسيا ايجاد كرده است. با ايجاد شبكه هاى نظامى كوچك تر، شروع به ايجاد پايگاه در آسياى مركزى نموده است. منطق آمريكا در ظاهر براى ايجاد پايگاه هاى جنگ عليه تروريسم است اما تحليلگران چينى ترديد دارند كه انگيزه ها و مقاصد اعلام شده در پس اين موقعيت هاى جديد آمريكا به خصوص در جايى كه توأم با همكارى نظامى فزاينده و تشديد يافته با هند باشد، سياست سد نفوذ آرام در مقابل چين را دنبال مى كند. بدين منظور چين در حال مدرنيزه كردن نيروهاى نظامى، براى ارتقاى توانايى خود براى پيروز شدن در كشمكش تايوان و همچنين مانع شدن از تعرض آمريكا است. دكترين نظامى چين در حال حاضر براى مقابله كردن با قابليت هاى تكنولوژى پيشرفته آمريكا، بر شبكه هاى اطلاعاتى، هواپيماهايى استيلت، موشك هاى كروز و بمب هاى بسيار دقيق متمركز شده است. آمريكا پيرامون بودجه هاى نظامى هنگفت چين مظنون بوده به طورى كه علائم انگيزه پكن براى كم كردن حضور آمريكا در آسياى شرقى مشهود است.
واشينگتن علاقه مند است از هند كه در تقويت قدرت نظامى و اقتصادى خود به عنوان يك عامل توازن در مقابل چين و هم به عنوان يك حامى قدرتمند دموكراسى جالب عمل كرده است بهره مند شود. هند جهت موفق شدن در اين زمينه ها، نياز است كه در مسير اصلاحات اقتصادى با سرعت عمل كرده و از ناسيوناليسم هندوى حمايت شده توسط حزب بهاراتيا جاناتا (BJP) كه در انتخابات اخير پارلمانى به طور اسفبارى متحمل شكست شده است جلوگيرى نمايد. مقامات حزب پيروز پارلمان هند در حالى كه نيازهاى مردم فقير روستايى كه به آنها راى داده را مورد توجه قرار داده اند متعهد به ادامه اصلاحات اقتصادى شده اند. بوليش به عنوان يكى از اعضاى پيروز پارلمان و سخنگوى پارلمان گفت كه بايد نرخ رشد ساليانه هند به ده درصد از هشت درصد فعلى افزايش يابد. برخلاف اينكه مجلس سنت سكولار خود را در كارش دنبال مى نمايد، هرگونه نفعى را كه آمريكا براى مبارزه و برخورد با نفوذ اسلام گرايان افراطى داشته باشد منتفى خواهد كرد. تاكنون ايدئولوژى مذهبى نابهنجار و منحرف كه مخالف همه دولت هاى سكولار است فقط اصطكاك متعارفى بين جمعيت بزرگ مسلمانان هندو، دولت هاى پيرامون آسياى مركزى و جنوب شرقى را افزايش داده است. به عنوان مثال احزاب سياسى اسلامى بنيادگرا در انتخابات زمستان و بهار مجلس مالزى و اندونزى در شرايط ضعيفى ظاهر شدند، در موارد ديگر اسلام گرايان افراطى يك تهديد جدى براى منطقه هستند. دولت ضعيف و فساد فراگير در اين منطقه زمينه مناسبى براى اقدامات زيرزمينى و مخفى از جمله آموزش، عضوگيرى و مجهز شدن تروريست ها را فراهم آورده است. شواهد حاكى از آن است كه آزاد گذاشتن گروه هاى تروريستى مختلف آسياى جنوب شرقى باعث شده كه آنها در زمينه بودجه و عمليات تروريستى به همديگر كمك كنند.
نظرسنجى هاى اخير نشان مى دهد كه نظر موافق براى موضع گيرى هاى ضدآمريكايى اسلام گرايان افراطى به دليل اقدامات آمريكا در عراق و حمايت ايالات متحده از دولت شارون در اسرائيل رو به افزايش است. تاثير جدى خشونت و رفتار ناشايست با زندانيان عراقى در اين زمينه تاثير تعيين كننده اى داشته است اما انزجار عميق معمولاً در تمام اجتماعات مسلمانان جهان به جهت اعمال تحقيرآميز دولت بوش عليه منافع فلسطين قابل درك است. فيصله يافتن درگيرى ها بين اسرائيل _ فلسطين به منزله پايان تروريسم نيست و مسلمانان خودشان مبارزه ايدئولوژيكى را به ماهيت اسلام ربط مى دهند. ايالات متحده در حال حاضر مى تواند نيروهاى غيرافراطى را در جهان اسلام با يك مجموعه از تحولات سياسى و ديپلماسى عمومى كارآمد تقويت نمايد. آمريكا بايد فراتر از به راه انداختن ايستگاه هاى راديو و تلويزيون براى پخش مجموعه ديدگاه ها و مقاصد خود در خاورميانه حركت كند. آمريكا بايد منابع عمومى ديپلماسى تقليل يافته خود را با به خدمت گرفتن متخصصان زبان بيشتر، بازگشايى كتابخانه هاى خارجى و مراكز فرهنگى و حمايت از تبادل برنامه هاى متنوع تكميل كند. با توجه به وجود مسلمانان بى شمارى در آسيا كه اهل تساهل و مدارا هستند، ايالات متحده بايد قاطعانه در خلق گزينه هاى جذابتر براى اسلام گرايى افراطى اقدام نمايد و در كمك به شكل گيرى جايگزين هاى داراى جاذبه به جاى راديكاليسم اسلامى تلاش نمايد.

تغييرات مورد نياز

براى كنار آمدن با چرخش عمده قدرت كه به سرعت در آسيا در حال وقوع است، آمريكا بايد با استفاده از شاخه اجرايى و كنگره اين كشور خود را آماده كند. استقبال دولت بوش از رابطه با چين، پيشرفتى در راستاى تغيير موضع گيرى اوليه دولت آمريكا است و اين تغيير در تلاش هاى واشينگتن براى همكارى با پكن در جنگ عليه تروريسم و مذاكره با كره شمالى به خوبى مشهود است. همچنين اين تغيير در ممانعت از ايجاد تفاوت در تجارت با وضع ماليات نيز نشان داده شده است اما واشينگتن بايد در مورد مسائل ديگر روش خود را تغيير دهد.
اين گونه به نظر مى رسد كه آمريكا از لحاظ نيروى زمينى دچار كمبود است. به رغم افزايش فشار كار، نيروى كار موجود در سفارت آمريكا در چين به حدود يك هزار نفر مى رسد كه نيمى از كاركنان در نظر گرفته شده براى سفارت اين كشور در عراق است. آموزش زبان هاى آسيايى به مقامات دولت آمريكا هنوز اهميت خود را پيدا نكرده است. در مورد نسل بعدى آمريكا نيز مشكل آن است كه تنها چند هزار دانشجوى آمريكايى در چين به تحصيل مشغول هستند و اين در حالى است كه حدود ۵۰ هزار دانش آموز چينى در دانشگاه هاى آمريكا درس مى خوانند. در آينده نيز آمريكا بايد رهبرى را براى قوام بخشيدن به ترتيبات امنيتى منطقه اى فراهم آورد و در عين حال نيز همگام با توافق هاى قريب الوقوع آمريكا _ سنگاپور براى گسترش همكارى براى جنگ عليه تروريسم و جلوگيرى از توليد جنگ افزارهاى هسته اى حركت كند. همچنين آمريكا بايد از اقتصادهاى آزاد حمايت كند و يا اينكه خطر دور ماندن از توافقات تجارى آينده را بپذيرد.
از ديگر اقدامات آمريكا بايد صرف نظر نمودن از رقيب دانستن چين از لحاظ استراتژيك باشد؛ در حقيقت چنانچه همچون رقابتى روى دهد آمريكا بايد براى مقابله هميشه آماده باشد اما همكارى همواره مى تواند باعث توسعه روابط شود. در سطح بين المللى قدرت هاى آسيايى در حال رشد، بايد حضور بيشترى را در نهادها و موسسات كليدى از جمله شوراى امنيت سازمان ملل داشته باشند؛ اين نهاد قدرتمند بايد انعكاسى از مجموعه قدرت هاى جهانى و نه فقط دولت هاى پيروز جنگ جهانى دوم باشد. همچنين اين قدرت هاى آسيايى مى توانند در ديگر نهادهاى موثر و كليدى بين المللى حضور فعال داشته باشند. نخست وزير كانادا پائول مارتين از ايده حضور رهبران كشورها در اجلاس گروه ۲۰ استقبال كرد كه در آن ۱۰ كشور صنعتى و ۱۰ كشور داراى اقتصاد در حال رشد شركت دارند. اين كار باعث مى شود كشورهاى بزرگ با اقتصاد در حال رشد وارد حكومت جهانى اقتصادى شوند. اعتبار و تاثيرگذارى موسسات بين المللى بر چنين تغييراتى استوار است؛ تنها در اين صورت آنها قادر خواهند بود براى برقرارى صلح در بين كشورها مفيد واقع شوند. بازسازى نهادها هر چند نمى تواند به طور كاملاً ايده آل و بدون خطا صورت گيرد ولى براى بازسازى اين نهادها به منظور انعكاس تقسيم قدرت بايد بيشتر اميدوار بود و نبايد بگذاريم كه اين نهادها مورد بى توجهى قرار گرفته و بار ديگر در دامن سياست كنترل نشده و غيرقابل پيش بينى توازن قدرت و همچنين رقابت اقتصادى آزاد گرفتار آيند.
منبع:Foreign Affairs

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله