نویسنده: مریم صادقی




 
غلامعباس آرام وزیر امور خارجه‌ای ایران در فاصله‌ی سال‌های 1338- 1345، عضو هیئت امنای دانشگاه پهلوی شیراز در سال 1342، عضو شورای مرکزی جشن‌های شاهنشاهی در سال 1343، سناتور انتصابی تهران در دی ماه سال 1355 ش بود. (1)
غلامعباس آرام فرزند ملاعلیرضا چای‌فروش از مبلّغان فعّال بهائیت در یزد و تبریز فارس بود که به همین علت از سوی مخالفان بهائیت به قتل رسید. (2) مادر وی که از اهالی هندوستان بود پس از مرگ پدرش با یک هندی ازدواج کرد و چون شوهر او با غلامعباس رابطه خوبی نداشت، وی خانه را ترک کرد و به بمبئی رفت و در کنسولگری انگلستان به پادوئی مشغول شد. در همان جا بود که از طرف مستر کنت (کنسول انگلستان در بمبئی) مورد توجه قرار گرفت و تحت تربیت او قرار گرفت به طوری که در همه مأموریت‌های محوله همراه وی شد.
غلامعباس آرام، پس از جنگ اول جهانی، به ایران آمد و با قبول تابعیت ایران به استخدام وزارت امورخارجه در آمد و چون با زبان اردو آشنائی داشت به عنوان عضو محلی سفارت ایران به هند اعزام گردید. آرام در سال 1324 ش، دبیر دوّم سفارت ایران در آمریکا بود و با نزدیکی با حسین علاء (از حامیان اصلی اعضای بهائیت) از سال 1326 ش در وزارت خارجه ترقی کرد. (3)
در لیستی که ساواک از 112 تن از بهائیان شاغل در دو اثر کشوری و لشکری ایران عصر پهلوی در سال 1339 ش، فراهم کرد، از عباس آرام صراحتاً به عنوان یکی از بهائیان شاغل در رژیم پهلوی یاد شده است. (4)
شاید بتوان علت ترقی را در وزارت خارجه پیوندش با انگلیسی‌ها در هندوستان و او با تشکیلات بهائیت و لژهای ماسونی نظیر سحر و کیوان دانست. فاطمه معزی در مقاله خود در این باره چنین بیان می‌کند:
«یکی از دلایل ترقی او در وزارت امور خارجه شایعه‌ی بودن وی و حمایت محافل بهائی در مراکز قدرت بوده است که البته با در نظر گرفتن فعّالیت‌های پدرش شایعه‌ی بی اساس نیست. او در بین اعضای وزارت امور خارجه محبوبیتی نداشت و گمنامی وی و نداشتن تحصیلات کافی در وزارتخانه‌ای که همگان از طریق نسبت‌های فامیلی در آن راه یافته بودند برای همگان جای سؤال بود، خصوصاً اینکه او 5 دوره‌ی متوالی و طولانی بر مسند وزارت امور خارجه جای داشت.» (5)
در همین زمینه جواد صدر (6) با اشاره به تحصیلات علمی پایین آرام می‌نویسد:
«غلامعباس آرام تنها وزیر امور خارجه در تاریخ آن وزارتخانه بود که بدون تحصیلات با پشتیبانی خانوادگی از تحصیلات از پایین‌ترین شغل اداری تا بالاترین مقام دیپلماسی وزارت را بدون وقفه‌ی طولانی طی کرده و پس از وزارت هم تا فرا رسیدن انقلاب اسلامی سناتور بود.»
دکتر صدر در ادامه یکی از صفاتی را که موجب ترقی آرام شد از قول نصرالله انتظام، بهترین اجرای منویات رئیس خود می‌داند. (7) یا به قول مجید مهران، آرام از عناصر مطیع و فرمانبردار شاه محسوب می‌شد. (8)
غلامعباس آرام یکی از عناصری بود که در برقراری ارتباط ایران با اسرائیل نقش فعّالی را ایفا کرد. مئیر عزری (اولین سفیر اسرائیل در ایران) در خاطراتش در این مورد چنین می‌نویسد:
«پیرو نامه‌ی او در 21 مارس 1957م، به محمدرضا پهلوی، مبنی بر لزوم افتتاح سفارت ایران در اسرائیل، شاه دستوری برای برخی بررسی‌های آغازین و رایزنی‌های رهگشا در این زمینه صادر کرد و تیمسار کلیا و چند تن از سران ساواک نیز در جهت اجرای این امر به فعّالیت برخاستند. اما چون علی اصغر حکمت، وزیر خارجه‌ی وقت ایران با هر گونه پیوندی با اسرائیل ناسازگاری می‌کرد، تیمسار کیا در ژوئن 1959توانست با همکاری نخست وزیر و دربار، حکمت را از کار برکنار کند که عباس آرام به جای وی برگزیده شد.» (9)
البته عزری از احتیاط آرام در رابطه با استتار روابط ایران و اسرائیل خشنود نبود به نوشته‌ی عزری، سپهبد بختیار و عباس آرام وزیر خارجه می‌کوشیدند برخلاف سپهبد کیا برپیوند ایران و اسرائیل پرده بکشند و آن را از چشم‌ها پنهان نگاه دارند. (10)
حسین فردوست (از تربیت یافتگان مکتب جاسوسی انگلیس) پس از شرح چگونگی ارتباط مأموران اینتلیجنس سرویس با همکاران ایرانی خود، درباره جایگاه و موقعیت غلامعباس آرام در نزد آن سازمان می‌نویسد:
«عباس آرام از وابستگان انگلیس، مدّت‌ها وزیر خارجه بود. موقعی که او سفیر ایران در ژاپن شد، هوشنگ انصاری کارمند محلی سفارت ایران بود. آرام تشخیص داد که انصاری فرد مناسبی است و او را به انگلیسی‌ها معرفی کرد. به این ترتیب انصاری ناگهان وزیر اطلاعات، سفیر ایران در آمریکا و...شد.» (11)
آرام در ارزیابی ساواک در تیرماه 1339، اهل مشروب و قمار معرفی شده بود. در اردیبهشت 1341 نیز در اسناد ساواک آمده:
«بدنام نیست ولی به علت معروفیت به طرفداری جدی از سیاست انگلیس، بین مردم وجهه‌ای ندارد.» (12)
در اواخر سلطنت رژیم پهلوی، آرام به سمت مشاور اجتماعی یا فرهنگی آستان قدس رضوی تعیین گردید و مسلماً در راستای اهداف اسلام ستیز‌ی حتی در اماکن مقدس بود. مجید مهران در مورد این انتصاب اظهار شگفتی می‌کند و می‌نویسد:
«یعنی شاه بدون توجه به احساسات مذهبی مردم، فردی را که به بهائی بودن شهرت داشت در آستان مبارک حضرت امام رضا (علیه السلام) (آستان قدس رضوی) مشغول به کار می‌کرد که انسان از این همه بی‌تفاوتی مبهوت می‌شود.» (13)
غلامعباس آرام که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت خارج شدن از کشور را نیافته بود، چندی در بازداشت بود و آزادی در سال 1363 درگذشت. (14)

پی‌نوشت‌ها:

1- فاطمه معزی، رجال پهلوی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال 6، ش24، زمستان 1381، ص 182.
2- جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج1، سند 82/م.
3- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 129.
4- فاطمه معزی، همان، ص 182.
5- فاطمه معزی، همانف ص 182
6- فرزند محسن صدر «صدرالاشرف» وزیر کشور و دادگستری و نیز سفیر و استاد دانشگاه در رژیم پهلوی.
7- دکتر جواد صدر، نگاهی از درون، ص 356.
8- مجید مهران، در کریدورهای وزارت خارجه چه خبر؟، ص 266.
9- مئیر عزری، کیست از شما از تمامی قوم او، ترجمه ابواهام حاخامی، دفتر اول، ص 154.
10- همان
11- حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج1، صص 326-325.
12- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 129.
13- مجید مهران، در کریدورهای وزارت خارجه چه خبر؟، ص 270.
14- امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، ج1، ص 129.

منبع مقاله :
صادقی، مریم، (1392) واکاوی در لُجنه: نقش بهاییان در پیدایش و استمرار رژیم پهلوی، تهران: شرکت انتشارات کیهان، چاپ اول