نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی




 

در مدتی که معماری «کلونی» رونق می‌یافت، معماری «رمان» منطقه‌ی «رَن» در جهت سنت‌هایی که توسط جماعت بیزانتین به جای مانده بود، یعنی جماعت «شارل مانی» که در پایتخت به وجود آمده بود، شکل می‌گرفت.
امپراتور هانری چهارم، اوّلین گام را در راه احیای معماری «رَن» برداشت و جنبشی را در این منطقه به وجود آورد که کشیشان «کلونی» در «بورگنی» به وجود آوردند. در زمان سلطنت وی یعنی قبل از سال 1106 م.، بازیلیک‌های «اسپیر (1)» و «مانیس (2)» به جای بناهای تماماً طاقدار بنا شدند. طاق‌هایی که او روی شبستان‌های بزرگ بنا ساخت، احتمالاً از لحاظ استحکام ناقص بود، زیرا همه‌ی آنها اجباراً قبل از پایان قرن دوازدهم از نو ساخته شدند. به جز در موارد فوق العاده استثنایی، طاق‌های معماری «رَن» که تا امروز محفوظ مانده، بیشتر به همین دوره تعلق دارند.
ساختمان بندی و ترکیبات تعادلی که در مکتب «رَن» رونق دارد، در تصویر 1 (شبستان «اسپیر») نشان داده شده است:
برای کم کردن فشارها، این مکتب از نوعی طاق گوشه دار خیلی مرتفع که تقریباً به صورت کلاهکی روی آویز است، استفاده می‌کند و برای حفظ تعادل، هرگز در برابر سیستم ستون‌های قطور و زیاد جاگیر عقب نشینی نمی‌کند. سطح بام شبستان اصلی دارای طرح مربع شکل بوده، منطبق با دو سطح شبستان جانبی می‌باشد: بین دو ستون حامل طاق بزرگ، یک ستون میانی قرار دارد که قسمت‌های تحتانی شبستان‌های جانبی را نگه داشت، امتداد آن استحکامی را به وجود می‌آورد که از واژگون شدن دیوارهای شبستان بزرگ جلوگیری نموده، آنها را به نحوی کاملاً مطمئن، در نقشه تکیه گاه ظاهر می‌سازد. پایه‌ها که به نحوی نامساوی حمل گردیده‌اند، دو به دو دارای مقطع‌های مختلف می‌باشند: تصور می‌شود که در اصل، در «اسپیر» همه‌ی این پایه‌ها با هم مساوی بودند و نازک‌ترین آنها به عنوان بقایای ساختمان‌های امپراتور هانری چهارم و مابقی آنها به عنوان ستون‌های تقویت شده در جریان احداث طاق‌های فعلی تلقی می‌شوند. به هر تقدیر، این تناوب ستون‌های نامساوی به بناهای «رَن» حالتی را که مخصوص آنها می‌باشد، می‌دهد. یک گالری بیرونی نیز وجود دارد که در زیر بام قرار گرفته، یکی از خصوصیات عمده بناهای «رَن» را تشکیل می‌دهد: این در واقع یک فرش ساده است که برای پوشش فضای بین پنجره‌ها و گیلویی، یعنی فضایی که برجستگی طاق‌ها آن را عظیم جلوه می‌دهد، اختصاص دارد. این بناها که دارای ساختمان بندی فوق العاده محکم می‌باشند، کامل‌ترین احساس عظمت را در انسان به وجود می‌آورد (در بخش «رمان»، کاتدرال «استراسبورگ» و غیره). معماری «رَن» ما را به قرن سیزدهم سوق می‌دهد.
تصویر (1)
در این زمان، روش‌های گوتیک در فرانسه مرکزی رونق به سزایی داشت: «ایل دوفرانس (3)» و ایالات اطراف آن از تمامی امکانات ساختمانی توسط طاق‌های رگه دار و تکیه گاهی برخوردارند. ما در معماری گوتیک تغییر و تبدیل‌های مربوط به سطح بام را دنبال خواهیم کرد: برای تکمیل این بحث درباره‌ی ساختمان بندی «رمان»، کافی است ترتیبات «آبسید» و جایگاه آواز را مورد مطالعه قرار دهیم.
تصویر (2)

«ترانسپ (4)» و «آبسید (5)»

بازیلیک‌های قدیم خبر روی «آبسید»‌های ترمینال خود، طاق نداشتند. در دوران نخست هنر «رمان»، مقبره تنها قسمتی از کلیساست که دارای طاق می‌باشد. در تصاویر 2 و 3 جایگاه آواز و همین طور شبستان توسط یک شیروانی چوبی پوشیده شده است. تصویر 2 («سن ژنرو»)، جایگاه آواز و مقبره را که به ساده‌ترین وجه کاهش یافته است، نشان می‌دهد. در این جا شبستان یکی بیش نیست و بین آن و جایگاه آواز جز یک جدار مشبک چیز دیگری وجود ندارد. مقبره عبارت است از یک آبسید اصلی همراه با دو آبسید فرعی که شاید عبادتگاه نبودند، بلکه صندوق خانه‌هایی بودند که برای گذاشتن کتب و اشیای مقدس اختصاص داشتند. تصویر 3 («وینیوری»)، دارای ترتیباتی بغرنج‌تر است:
تصویر (3)
به غیر از «آبسید» اصلی و دو محراب، یک نمازخانه و رواق به عنوان راه ورودی در پشت کلیسا وجود دارد. جایگاه آواز هنوز دارای شیروانی لخت است و تنها قسمت‌های طاقدار آبسیدها و رواق می‌باشند. نظیر آن چه در نمونه‌ی قبلی مشاهده شد، تنها یک جدار نشان می‌دهد شبستان به کجا منتهی شده، جایگاه آواز از کجا شروع می‌شود. حصار مادی مقبره یعنی «ایکونوستاز (6)» بیزانتین، ظاهراً در معماری غرب وجود خارجی ندارد.
در «نورماندی» که رواق وجود ندارد، قسمت نهایی کلیسا فقط از دو نظر خاص با قسمت نهایی بازیلیک‌های اولیه تفاوت دارد: امتداد بازوهای صلیب‌هایی که جایگاه آواز را تشکیل می‌دهند و برآمدگی سطحی که منطبق است با نقطه تلاقی بازوهای صلیب با شبستان اصلی.
چهار کمان بزرگ که به پایه‌های قطوری تکیه داده، این سطح مرکزی را محاصره می‌کنند، سطحی که در خارج توسط یک حجم چهارگوش با زینتی مخروطی روی آن نمایان می‌باشد.
کلیسای «ژرمنی له پره (7)» (تصویر 4) ما را با اوّلین کارها برای طاقدار ساختن جایگاه آواز و مقبره‌ها آشنا می‌سازد.
این کلیسا به صورت صلیب یونانی با چهار آبسید می‌باشد. طاق‌های بازوهای صلیب به صورت بستر می‌باشد و پنجره‌هایی که آنها را روشن می‌سازند، درون دیوارهای «پی نیون» باز شده‌اند.
در برخورد با شبستان‌ها، این شک و تردید که آیا می‌بایست از نورهای مستقیم یا از طاق صرف نظر کرد، روی داد و سرانجام راه حل دوم ترجیح داده شد: یک برج مرکزی که به چراغ منتهی می‌شود. گرچه این برج مرکزی فاقد طاق است اما به نحو سنگینی روی چهارکمانی که آن را حمل می‌کنند، فشار می‌آورد. این فشار می‌توانست به همان اندازه بی خطر باشد که در سطح پایین‌تری قرار می‌گرفت: از این جاست وجود همان ترتیباتی که نقطه شروع برج را از داخل خود بنا آغاز می‌کند. به کمک این راه حل، ثبات بنا تضمین شده است، و چهار سطح زیربنا فضای خالی شبستان‌ها را مثل پرده‌های فوق العاده ابتکاری قطع می‌کنند.
در «نتردام دوپور» شهر «کلرمون» (تصویر 4)، سطح مرکزی بام، نظیر «ژرمنی»، یک برج چهارگوش است که زیربنای آن روی چهار کمان بزرگ واقع در داخل بستر قرار دارد. سبک کلی و ترتیبات روشنایی هر دو کلیسا یکسان می‌باشد، اما در این جا برج دارای طاق است و هیچ گونه درگاهی روی سطح مرکزی باز نشده است.
تصویر 4 نشان می‌دهد به چه طریق گنبد «نتردام دوپور» تعادل یافته است: در جلو و عقب، این گنبد توسط بسترهای شبستان و مقبره نگه داری می‌شود. روی سطوح جانبی، امکان داشت به کمک بسترهای بازوهای صلیب، این گنبد را متعادل ساخت. اما این بسترها نسبت به بسترهای شبستان اصلی ارتفاع کمتری دارند و بیم آن می‌رفت که تکیه آنها در نقطه‌ای خیلی پایین صورت گیرد:
به جای امتداد دادن طاق‌های بازوهای صلیب تا قفسه گنبد، آنها را در امتداد شبستان جانبی قطع نموده‌اند. در آنجا یک کمان سر آنها را ختم می‌کند و از «تمپان» این کمان یک طاق بالارونده که حکم تکیه گاه جانبی گنبد را دارد، آغاز می‌شود. همه چیز در این مجموعه با یک هنر تمام شده هماهنگی دارد: معماری گوتیک دارای چنین احاطه‌ای در تجزیه و تحلیل فشارها و چنین ریزه کاری در استفاده از طرق خنثی کردن این فشارها نمی‌باشد.
تصویر (4)
اعتراف کنیم که این احتیاط‌ها جنبه‌ای بازگو کننده داشته است: مکتب‌های گروه «پواتو» و «اورنی»، این جنبه‌ها را نادیده گرفته، ضمن قبول قاعده آشکار ساختن نقطه تلاقی شبستان‌ها توسط یک گنبد مرتفع، نه از این زیربنای روی کمان و نه از آن نیم بسترهای تکیه گاهی استفاده به عمل می‌آورند، بلکه تنها به تقویت پایه‌ها اکتفا می‌ورزند.
لازم به ذکر است که در تمامی مکتب‌هایی که طاق بستری شکل در آنها رواج دارد (نظیر «پواتو»، «اورنی»، «پرووانس» و «شرانت») گنبدی که نقطه تلاقی شبستان‌ها را نشان می‌دهد، همیشه روی آویزهای خرطومی شکل قرار دارد. گنبد روی آویزهای مثلثی کروی مختص مکتب بیزانتین منطقه «پریگور» و مکتب فلسطین می‌باشد.
ما فقط یک کلیسا را می‌شناسیم که در آن، گنبد روی نقطه تلاقی شبستان‌ها، جای خود را به یک طاق گوشه‌ای داده باشد و آن کلیسای «سن سون» است.
در مورد آبسیدها، در معماری غربی این آبسیدها از خارج به صورت نیمه برج‌های گرد ترسیم می‌گردند. آبسید یا شکل خارجی چند ضلعی، منحصراً به مکتب «رمان» فلسطین تعلق دارد.
برگردیم به ترتیبات مجموعه و سعی کنیم تا روحی را که سازندگان «رمان» را در انتخاب راه حل‌های فوق هدایت نموده است، مورد مطالعه قرار دهیم.
تصویر (5)
چه برای مقبره و چه برای شبستان، مشکل کار، و در احداث طاق بدون از میان بردن منبع نور خلاصه می‌شود: این مشکل فقط در لحظه‌ای شروع می‌شود که رواق دخالت پیدا می‌کند.
کلیساهایی وجود دارد که دارای رواق می‌باشند و در آن، آبسید و همین طور شبستان فاقد منبع نور مستقیم‌اند، از قبیل کلیسای «نتردام» شهر «پواتیه». اما گاهی اوقات نیز بناهایی مشاهده می‌شود که در آن سعی شده به آبسید نور رسانیده شود: منظره کلی تصویر 5 در «نتردام» شهر «پور» درگاه‌هایی را نشان می‌دهد که در زیر طاق آبسید قرار دارند، در حالی که شبستان بدون روزنه باقی می‌ماند. همین طور در «سن سون»، «سن سرنن»، «کونک (8)» و «سن اوتروپ (9)»: در این بناها نگرانی بیشتر از جانب فشار یک نوک کروی سر می‌زد تا از جانب فشار یک بستر.

ترتیبات داخلی

ما کلیسا را به عنوان یک مسأله ساختمانی و حفظ تعادل مدنظر قرار دادیم. اینک بد نیست نظری به ترتیبات داخلی و تزیینات نمادین آن بیندازیم.

عبادتگاه زیرزمینی (کریپت (10))

عبادتگاه زیرزمینی (کریپت) به صورت یک شبکه کلیسا که در زیر مقبره قرار دارد، خودنمایی می‌کند. مقبره شخصیت مذهبی، مرکز آن را اشغال کرده، یک رواق زیرزمینی در اطراف آن واقع شده است. به ندرت اتفاق می‌افتد که تنها به دادن یک راه ورودی به آن، از طریق یک در واحد اکتفا شود: دو درب با دو انتهای رواق انطباق دارند که عبور و مرور راحتی را امکان پذیر می‌سازند.
بعضی اوقات به علت نبودن ارتفاع، از ایجاد طاق یکپارچه روی قسمت مرکزی صرف نظر می‌شود: در این صورت کریپت به جای آن که حالت یک شبستان را به خود گیرد، به صورت یک سان با طاق‌های گوشه دار کوچک یا با سقف سنگ فرش شده روی مجموعه‌ای از ستون‌های کوچک درمی‌آید. کریپت «نتردام دوپور» به همین گونه تعلق دارد و کریپت «سن اوتروپ» به صورت شبستان می‌باشد.

مکان قربانی، حوضچه‌های غسل و ترتیبات داخلی کلیساهای «رمان»

قبلاً دیدیم که چگونه کشیش‌های غرب جایگاه قربانی واحد کلیساهای اولیه را با تعداد کثیری از اماکن قربانی در وقف شخصیت‌های مقدس می‌آمیختند. نقشه کلیسای «سن گال» نحوه تقسیم بندی اولیه این اماکن قربانی را در طول شبستان‌ها نشان می‌دهد. پس از آن مشاهده کردیم که چگونه به جای این تقسیم بندی نامتناسب، ترتیباتی به صورت تاج در اطراف مقبره به وجود آمد.
از اماکن قربانی «رمان» به جز چند خرابه کوچک چیزی به جای نمانده است. بیشتر از طریق مینیاتورهای نوشته‌هاست که می‌توان به ماهیت این اماکن پی برد: یک مقبره قطور که به صورت یک میز نشان داده شده، همراه با یک صلیب متحرک و تعدادی مشعل.
روی مکان قربانی رواق‌ها تعدادی لوحه تاریخی وجود داشت که سکویی را به وجود می‌آوردند. مکان قربانی اصلی توسط یک سکویا «سیبوریوم (11)» محافظت می‌گردید. کشیش یا اسقف که مقر او در انتهای آبسید قرار داشت، از بالای مکان قربانی، جمعیت حاضر در جلسه را مشاهده می‌کرد.
از جایگاه‌های خطابه عصر «رمان» چیزی به جای نمانده مگر «آمبون‌هایی (12)» [تریبون مخصوص خطابه] به سبک لاتین که بدون شک تقلید شده بود.
حوضچه‌های غسل، دیگر آن ابعادی را که برای غسل از طریق فرو بردن بدن لازم بود، ندارند و به حوضچه‌های سنگی یا فلزی مختصر می‌شوند که گاهی اوقات ستون‌هایی کوچک آنها را حمل می‌کنند. در آن جا چشمه‌های شست و شوی کلیساهای اولیه حذف شده، به جای آن شیرهایی ساده کار گذاشته شده است.

تزیینات تجسمی

تزیینات نمادین یا تجسمی، بیشتر روی سرستون‌ها و در خارج، روی تمپان‌های درها بسط و توسعه می‌یابند. معماری «کلونی» نمونه‌های متعددی از سرستون را ارائه می‌دهد که در آن، محیط اطراف سبد به صورت یک گیلویی تزیین یافته، یک صحنه مذهبی بر مأخذ انجیل یا منتخباتی از افسانه‌های مربوط به شخصیت‌های مقدس به صورت نقوش برجسته خودنمایی می‌کند. زینت اصلی تمپان‌ها، تصویر بزرگ حضرت مسیح است که به اتفاق یک فرشته، مردم را مورد تفقد قرار می‌دهد. این تصویر را گاهی چند علامت مذهبی همراهی می‌کند و گاهی مسیح را در حال قضاوت روز رستاخیز نشان می‌دهد که تابلوهای آن به صورت صحنه‌های اشکوبه‌ای (نظیر تمپان‌های «اوتان»، «وزله»، «سن تروفیم» و غیره) گسترش می‌یابد و تصاویر بزرگ شخصیت‌های مذهبی که در گوشه‌ها نصب شده‌اند، این دکوراسیون تجسمی درب را کامل می‌سازند.
صلیب، نقطه ختم دکوراسیون مثلثی شکل سردر اصلی را تشکیل می‌دهد و گاهی اوقات درون سنگ فرش چهارگوشه‌ای که در نوک «پی نیون» قرار دارد حکاکی شده است اما از نظر احترام هرگز دیده نشده که صلیب با دکوراسیون معمولی آمیخته شود زیرا صلیب به منزله‌ی یک نماد تلقی می‌شود نه یک زینت.
این دکوراسیون‌ها عبارت بودند از یک پوشش دیواری با طرح معمولی روی ستون و کمان. روی پوشش‌های دیواری و طاق‌ها، تعدادی خانک وجود دارد که تابلوهایی را به وجود می‌آورد. در انتهای آبسید، تصویرهای بزرگی از مسیح و مریم با شخصیت‌های مذهبی نقش بسته است.
به طور کلی و به خصوص در مکتب‌های «پواتو» و «سن تونی (13)»، تضاد مهیبی میان تجمل قسمت‌های بیرونی و سادگی قسمت‌های داخلی به چشم می‌خورد؛ از آن جمله سردرهایی مملو از مجسمه و قسمت‌های درونی با دیوارهای لخت است. ما قبلاً در خصوص این تضاد توضیح دادیم. تعداد کمی از کلیساها، نقاشی‌های خود را حفظ کرده‌اند، اما تقریباً همه‌ی آنها برای داشتن نقاشی در قسمت داخلی خود، آمادگی داشتند: در داخل، خیرگی رنگ‌ها با تَلَوّن مجسمه بیرونی انطباق داشت.

حالت بیرونی و ساختمان‌های ضمیمه‌ای

در قسمت بیرون، کلیساهای «رمان» با اثرات حجمی که دارند ساختمان بندی و نقشه خود را به روشن‌ترین وجه نشان می‌دهند. همه چیز از بیرون نمایان است: تلاقی دو شبستان اصلی و طبقه بندی شبستان‌های جانبی و توزیع نمازخانه‌ها. تصویر 6، حجم‌های یک کلیسای «کلونی» و تصویر 7، حجم‌های یک کلیسای «اورنی» را نشان می‌دهند.
در این جا لازم است اعضای اصلی این ترتیبات خارجی و ساختمان‌های ضمیمه‌ای که ضمایم کلیسا را تشکیل می‌دهند، مدنظر قرار دهیم.
تصویر (6)

برج ناقوس:

قسمت اصلی ترتیبات خارجی همان نیم رخ برج ناقوس است که از دور نمایانگر بنا می‌باشد. اطلاعات کمی که ما پیرامون بازیلیک‌های «مروونژین‌ها (14)» در شهر «تور (15)» و شهر «ناربون» در اختیار داریم، باعث می‌شود تصور کنیم که از آغاز قرن پنجم کلیساهای «گل» از یک سطح مرکزی که حجمی چهارگوش با فلش چوبی روی آن قرار داشت، برخوردار بود: این جسم مربع شکل فقط در حدود قرن هشتم به یک قفسه محتوی ناقوس تبدیل می‌گردد.
در حوالی قرن نهم و به خصوص در مناطق مورد تهدید «نورتمان»ها، برج ناقوس حکم یک برج دفاعی را به خود می‌گیرد و از قرن یازدهم به صورت نماد فئودال درمی‌آید که همان دژ کلیسا یا صومعه است.
غالباً و به خصوص در ایتالیا، برج ناقوس از مابقی ساختمان جدا شده است. در مکتب «نورماندی» به غیر از برج مرکزی، تعدادی برج ناقوس وجود دارد که در دو گوشه سردر اصلی و در بالای سطح زیر سقف مقبره قرار گرفته است (مثل کلیسای شهر «سن اتی ین»، شهر «کائن» و غیره).
به این ترتیب برج‌های ناقوس، نقش مفید تکیه گاه را برای طاق‌های شبستان‌های جانبی ایفا می‌کنند. به نظر می‌رسد که ناقوس‌ها ابعاد ضعیفی بودند. در طاق‌ها هیچ گونه راهی برای عبور آنها به چشم نمی‌خورد: بدون شک این ناقوس‌ها تا حدی سبک بودند و به آسانی از طریق درگاه برج نصب می‌شدند. یک فرورفتگی ساده یا چند تیر افقی که درون بدنه دیوار کار گذاشته بود، برای نگه داشتن آنها کافی بود (تصویر 8-B).
در ترتیبات سطح زیر سقف کلیسا، لزوم حفظ تعادل از همه مهم‌تر می‌باشد، ولی در ترتیبات برج ناقوس، برعکس این جنبه‌ی زینتی است که اهمیت دارد. به همین سبب حالت برج ناقوس اصولاً تغییریابنده است.
تصویر (7)
تا قرن نهم ظاهراً برج‌های ناقوس به صورت برج گرد رواج داشته است. کلیسای «سن آپولیزان کلاس (16)» در شهر «راون» نمونه‌ای از آن است و برج‌های ناقوسی که در نقشه کلیسای «سن گال» مشاهده شد، دارای شکل مدوّر می‌باشد.
در دوره‌ی «رمان» برج مربع شکل است و تصویر 8 چند نمونه از ترتیبات زینتی را که روی آن قرار دارد، نشان می‌دهد.
تصویر (8)
تنها مکتب‌های «پریگور»، «سن تونی» و «اورنی» هستند که برای این برج‌های ناقوس از یک اکلیل زینتی بنایی استفاده می‌کنند: این شکل مستهلک همان شکل گنبدی است با نیم رخ مخروطی خیلی برآمده (نوع G).
در مکتب «تولوز»، یک «پی نیون» ساده (H) که درون درگاه‌ها نصب شده، جایگاه ناقوس‌هایی می‌باشد که جایگزین برج گردیده است.
در جاهای دیگر، نقطه ختم برج یک داربست است و شکل این داربست در مناطق مختلف به شرح زیر می‌باشد: مناطق «پرووانس»، ایتالیا و اسپانیا به یک شیروانی غرفه‌ای (A) اکتفا می‌کنند؛ این شیروانی روی پایه‌های کوچکی قرار دارد که فواصل این پایه‌ها باعث پخش صدا می‌گردد. در منطقه «شامپانی»، این شیروانی غرفه‌ای شکل جای خود را به یک بام دوشیبی می‌دهد (B) و در منطقه «نورماندی»، یک هرم مربع شکل جایگزین آن می‌گردد (D).
تصویر (9)
مکتب‌های «رَن» از سلیقه خاصی برای ترکیب (E) برخوردارند: یک هرم چهارگوش که در زاویه 45 درجه روی یک برج مربع شکل تنظیم شده است. شکل مثلث‌ها از پیشروی بین سطوح هرم و سطوح برج حاصل می‌شود. ما قبلاً جنبه‌ی کلی چند برج ناقوس را شرح دادیم که در مکتب‌های «اورنی»، «بورگنی» و «کلونی»، بر روی نقطه تلاقی شبستان‌ها قرار داشتند شکل‌های C و F (تصویر 9) نمایشگر ترتیبات این برج‌ها می‌باشد.

دهلیز یا «نارتکس (17)»:

نظیر کلیساهای لاتین و بیزانتین، جلوی همه‌ی کلیساهای «رمان» تقریباً یک دهلیز یا «نارتکس» وجود دارد. دهلیز کلیساهای اولیه‌ی پناهگاه نادمان و نوگرایان بود. دهلیز «رمان» ظاهراً محل قدم زدن بود که در آن، زائرین برای عضویت منتظر نوبت می‌شدند یا شاید یک مکان خطابه که در آن، کشیشان داوری می‌کردند. دهلیز «کلونی» به تنهایی یک کلیسای بزرگ بود و دهلیز «وزله» که در پایان قرن دوازدهم نوسازی گردید، فقط آثار ناچیزی از ترتیبات اولیه خود را حفظ نموده است.
در «تورنو» و «پاره لومونیال»، دهلیز به صورت دوطبقه می‌باشد. در «سن بنواسور لوآر» طبقه فوقانی کلیسا، تراس سرپوشیده‌ای را تشکیل می‌داد که در تمام جهات به بیرون باز بود: شاید این طبقه از بنا به پاره‌ای از مراسم خارجی که از جزییات آن اطلاعی در دست نیست، نظیر مراسم دعای پاپ در لژ کلیسای «سن پیر»، اختصاص داشته است.
در دوره‌ی گوتیک، دهلیز فقط به صورت خاطره یا امر استثنایی وجود داشت. در چند کلیسای «رمان»، دهلیز به یک فضای کوچک روباز مختصر می‌شود، از آن جمله در کلیسای بزرگ شهر «پوئی».
این بنا که روی تپه‌ای پرشیب قرار دارد، در جلوی یک پلکان وسیع واقع شده است: یک طاق وسیع که بر روی این پلکان ساخته شده، فضای کوچکی را تشکیل می‌دهد و اوّلین سطوح زیر سقف شبستان را حمل می‌کند. این سبک زیبا رواج پیدا کرده ولی به هیچ وجه در پیش بینی‌های طرح گنجانیده نشده است: کلیسای اولیه در سراشیبی تپه متوقف گردیده، معماران بعدها تصمیم گرفتند حدود شبستان را تا بالای این سراشیبی ادامه دهند و برای این کار ناگزیر شدند پلکان را به وسیله‌ی یک طاق بپوشانند. به این ترتیب بود که همین ترکیب فضایی کوچک که ابتکارآمیزترین و پرابهت‌ترین ترتیبات هنر «رمان» می‌باشد، به وجود آمد.

جایگاه کشیشان یا «باتیستر (18)»:

«باتیستر» که در معماری لاتین و بیزانتین همیشه از ساختمان کلیسا جدا می‌باشد، فقط در ایتالیا موجودیت مستقل خود را حفظ نموده است. شهر «پواتیه» دارای باتیستری است که یکی از قدیمی‌ترین ابنیه مسیحی دوره‌ی «گل» محسوب می‌شود. با آغاز قرن نهم، طرح صومعه شهر «سن گال» نشان دهنده‌ی باتیستری است که درون خود کلیسا منتقل گردیده است.

فقدان «سکریستی (19)»:

ما هیچ کلیسای «رمان» را نمی‌شناسیم که به عنوان ضمیمه دارای یک «سکریستی» [سالنی متصل به کلیسا برای نگه داری اشیای مذهبی] باشد: به احتمال قوی در دوره‌ی «رمان» این سنت- سنتی که در مراسم دینی یونانیان نیز رواج یافت- که عبارت از دخالت دادن دو آبسید کوچک واقع در سمت راست و چپ آبسید اصلی در تدارکات مراسم دینی بود، رعایت می‌شده است.

دیر:

دیر در کلیساهای «رمان» شباهت زیادی به حیاط جلو در بازیلیک‌های اولیه داشته، اما به کشیشان اختصاص دارد و یک سالن بزرگ برای تشکیل جلسات دینی به آن متصل می‌باشد.
چون دیر به افراد غیرمذهبی اختصاص ندارد، از این رو از گذرگاه آنها دور بوده، در کنار یکی از اضلاع بنا قرار دارد (نظیر «لوپوئی» و غیره).
تا قرن دوازدهم، دیر تقریباً در همه جا دارای یک داربست ساده به عنوان بام است (برای نمونه: «موآساک»). در میان قدیمی‌ترین دیرهای طاقدار می‌توان دیر «لوپوئی» و دیر «تورنو» را نام برد که جزییات آن را در صفحات قبلی شرح دادیم و هر دو دارای طاق‌های گوشه دار روی سطوح بام می‌باشند.
دیرهای منطقه «پرووانس» اکثراً پوشیده از طاق‌های بالارونده است که روی آنها آجرچینی شده است (مثل «سن تروفیم» و «مون ماژور»).
دیرها مثل خود کلیساها به عنوان بناهای غیرقابل دستبرد تلقی می‌شوند و به همین دلیل جایگاه خوبی برای بست نشستن و پناهنده شدن به حساب می‌آمدند.

مدفنگاه‌ها:

در دوره‌ی «رمان» مردگان را به ندرت درون کلیساها مدفون می‌ساختند، به غیر از گورستان‌ها، اماکن معمول برای دفن، همان دهلیزها و دیرها بودند و شکل عادی قبر، شکل یک تابوت بود که گاهی اوقات روی چند ستون کوچک یا یک سنگ فرش ساده حمل می‌شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Spire
2. Mayence
3. Ile- de- France
4. Transept
5. Abside
6. Iconostase
7. Germigny- les- Pres
8. Conques
9. Sanit- Eutrope
10. Crypte
11. Ciborium
12. Ambon
13. Saint- Togne
14. Merovingiens
15. Tours
16. St.- Apollinaire- in- Classe
17. Narthex
18. Baptistère
19. Sacristie

منبع مقاله :
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم