جزییات عمل معماری گوتیک: طرح، دیوارکشی، قالب گیری
نحوهی طراحی درست شبیه به طرح طاقهای گوشهای در معماری به سبک «کلونی» است. کمان میانی که در قرون وسطی به نام کمان «مخروطی» خوانده میشد، در این جا همیشه به صورت هلال کامل است. در خصوص کمانهای جانبی
نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی
طرح:
نحوهی طراحی درست شبیه به طرح طاقهای گوشهای در معماری به سبک «کلونی» است. کمان میانی که در قرون وسطی به نام کمان «مخروطی» خوانده میشد، در این جا همیشه به صورت هلال کامل است. در خصوص کمانهای جانبی (تکیه گاهی)، برای آن که این کمانها دارای ارتفاعی تقریباً مساوی با ارتفاع کمان میانی باشند، آنها را به صورت منحنی شکسته ترتیب میدادند. جزییات تصویر 1، نحوهی این کار را به خوبی نشان میدهد:A B C D مستطیلی است که در نظر است زیر پوشش طاق درآید. کمان «مخروطی» بعد از آن که در اطراف قطر AC برگشت داده شد، نیم دایره AS"C را تشکیل خواهد داد؛ منحنیهای جانبی از کمانهای شکستهای نظیر AE"B به وجود خواهند آمد.
آن چه باقی میماند، همان تقسیم بندی جدارهای پرکردنی به صورت شعاعهای مختلف است. جدار ASE را در نظر بگیریم: نیم کمان میانی "AS و نیم کمان جانبی "AE را به همان تعداد به قسمتهای مساوی تقسیم کنیم.
نقاط m", m و ... را در نظر بگیریم. U",U و ...، انعکاس افقی نقاط به دست آمده این تقسیم بندی است: خطوط مستقیم m"u",mu و ...، در حکم پیوندهای دیوارکشی در سطح خواهند بود. در انعکاس عمودی، خطوط دیوارکشی مختصری خمیده خواهند بود به طوری که هر شعاع، طاق کوچک خیلی مسطحی را میان کمان وسطی و کمان جانبی به وجود خواهد آورد. این بود طرح معمول. اینک به عنوان تنوعات استثنایی؛ چند طاق دیگر را نام میبریم که در آن، کمان میانی دقیقاً به صورت هلال کامل نیست.
در اوّلین دوران هنر گوتیک، طاقهای «مورین ول (1)» دارای کمانهای میانی دسته سبد رو به پایین است. در قرن سیزدهم، کلیساهای «شارتر (2)» و «رِم»، نمونهای از کمان میانی رو به پایین را عرضه میدارند.
جزییات دیوارکشی:
در قدیمیترین طاقهای گوتیک، رگهها از پایین تا نوک به صورت حلقههای سنگی هستند که با یکدیگر ارتباطی ندارند (تصویر 2-A).برای کار گذاشتن مجموعهای از رگههای این چنین مستقل، یک سطح اتکایی نسبتاً وسیع، یعنی ستونی باز هم قطورتر، لازم است: غالباً برای فشردهتر ساختن حجم، بین رگهها نوعی رخنه ایجاد میگردد و در عین حال قسمت دم رگهها را نیز نازکتر میکنند: این فقط یک راه حل موقتی است. چاره نهایی این مشکل فقط در اوایل قرن سیزدهم پیدا میشود. این راه حل عبارت است از ایجاد اوّلین قشرهای مجموعه به صورت «تلی از وزنه»، یعنی به صورت بسترهای افقی.
شکلهای A و B این دو نحوهی تدریجی دیوارکشی قسمتهای پایین طاق را نشان میدهند. در شکل A، رگهها از بدو عملیات دیوارکشی با مرکز ستون که بعداً جایگزین آنها خواهد شد، ارتباطی ندارند. در شکل B، مرکز ستون به جای آن که برای دریافت رگهها تشکیل شکاف دهد، برای دریافت آنها به صورت برآمده، حالت فرورفتگی به خود میگیرد و رگهها فقط موقعی شکل میگیرند که برآمدگی برای تشکیل یک بستر کاملاً شکل گرفته باشد. به این ترتیب، نه تنها از فشار آوردن به ستون جلوگیری میشود، بلکه قسمت سنگ چین شده طاق یعنی قسمتی که فشار وارد میسازد نیز به اندازه تمامی برجستگی «تل وزنه» کاهش مییابد: این در واقع همان جرز ستون است که ضمن وسیعتر شدن، تا سطح N پیش میرود؛ تنها در همین سطح است که آن قسمت از ساختمان که به وسیله بازی فشارها متعادل میگردد، آغاز میشود.
در تمامی ارتفاع «تل وزنه»، نیم رخهای رگهها با نفوذ به داخل یکدیگر ادامه مییابند. در تصویری واقعی که توسط «ویلیس» ترسیم شده، میتوان به طرح نهایی این رخنهها پی برد.
تنها به برگرداندن اندازهی رگهها روی سطوح فوقانی و تحتانی بلوک اکتفا میشود (تصویر 3-M). تصویر کلی که از طریق این عمل حاصل میشود، حجم سنگی را که باید روی آن کار کرد، مشخص ساخته، سطح زائد از میان برداشته میشود. از لحاظ تئوری، این روش فقط جنبهی تخمینی دارد: با قرار دادن نیم رخ مداوم به طور مسطح روی سطحهای بستر a و b و c، رگهای بدست میآید که قطع x آن تغییر شکل میدهد (شکل N). جلوگیری از این تغییرشکل ممکن بود به آسانی صورت گیرد: در اکثر موارد، معماران، محاسبه تقریبی را برای بدست آوردن طرح ساده شده، کافی میدانستند.
قسمت تکیه گاهی به صورت «تل وزنه»، تنها در اوایل قرن سیزدهم رواج پیدا کرد. برای تذکر بیشتر باید گفت که: در شبستان کلیسای «نتردام» پاریس که در حدود سال 1220م. به اتمام رسید، تاکنون نمونههایی از «تل وزنه» مشاهده نگردیده است.
در کلیسای «سوآسون (3)» که ساختمان آن بعد از پایان ساختمان «نتردام» آغاز گردید، تمامی قسمتهای پایین طاقها به صورت «تل وزنه» میباشد.
نحوهی قالب گیری:
طاقهای گوتیک که در آن، سطوح جدارها در همه جهات منحنی میباشند، دارای ترتیبات قالب گیری نسبتاً پیچیدهای هستند. با وجود پیچیدگی، سادگی خاصی را در قالب گیری مشاهده میکنیم.آزمایش معمارانی که بناهای گوتیک فرانسه را نوسازی کردهاند، ثابت میکند زمانی که طاقها کم سطح میباشند، نمیتوان تنها به یک سطح قالب در زیر هر رگه اکتفا نمود و ردیفهای پرکردنی را بدون تکیه گاه دیگری جز یک قالب قابل انسباط نظیر شکل C (تصویر 4) انجام داد.
آیا این روش ماهرانه در قرون وسطی نیز معمول نبود؟ جواب قطعی به این سؤال تا حدی دشوار است. در بسیاری از طاقها و از آن جمله در طاقهای زیرزمینی «پروون»، آثاری از بستر وجود دارد که روی آنها جدارهای طاق ترتیب یافته است. غالباً سطح بسترها بیش از حد بزرگ و با برجستگی خیلی ضعیف به نظر میرسد تا یک قالب متحرک جهت اجرا کفایت کرده باشد. بالاخره طاقهایی وجود دارد که در آن، رگهها به شکل منحنیهای مسطح نبوده، در نتیجه نمیتوانسته روی فرمهای سادهای از چوب بست به وجود آید.
برای نمونه، در شکل B، طرح رگههای متعلق به گالریهای مارپیچی کلیسای «بورگه (4)» را نشان میدهیم. در این جا مسلماً به عنوان تکیه گاه، از یک «پلاتاژ (5)» یعنی یک نوع پل موقتی که روی آن، سنگهای طاقهای گوشهای قرار میگرفت، استفاده به عمل میآمده است. اگر یک قالب برای ساختن جدارها مورد استفاده قرار گرفته، روی همین پل موقتی است، نه روی رگههای طرف چپ که حمل گردیده است. احتمال بیشتری وجود دارد که برای این کار از یک کف اتکایی عمومی استفاده شده باشد که این کف به نحوی کاملاً طبیعی خصوصیات شکل A ترتیب مییافت.
در تصویر 5 نحوهی تشکیل یک قالب منطبق با معمولیترین طاق گوتیک مشاهده میشود: هر رگه (S) در وسط دو برآمدگی که جزیی از چوب بست شیروانیها بود قرار میگرفت؛ از یک شیروانی به شیروانی دیگر یک لایه کوبی روی چوبهای برجسته صورت گرفته که در حکم تکیه گاه برای سنگهای انباشتگی است.
تنوعات محلی و تغییرات تدریجی اسکلت بندی
نحوهی احداث طاق از طریق جدارهای روی رگه که در بالا شرح داده شد، همان عملی است که معماران «ایل دو فرانس» که این سیستم در آن جا به وجود آمده است، رواج و توسعه دادهاند. اما هر مکتب دارای روشهای مخصوص خود بود. ما در هر مکتب تغییراتی را که در روش اولیه ایجاد شده است دنبال خواهیم کرد و سپس آن تنوعاتی را که ظاهراً ویژگیهای بیشتری دارند- نظیر کلیساهای «آنژو (6)» و انگلستان- مورد بررسی قرار خواهیم داد.ترتیبات طاق در «آنژو»
در خلال دورهی قرون وسطی، «آنژو» دستخوش نفوذهای بیزانتین که «پریگور» مرکز آن بود، گردید. در طاق بناهای «آنژو»، برجستگی وجود دارد که ما را به یاد فرمهای گنبد میاندازد و این همان گنبد رگه دار است؛ طرز احداث این طاق اطلاعاتی در مورد قسمتهای متعددی که آن را تشکیل میدهند در اختیار ما قرار میدهد.در این باره بد نیست به خصوصیات طاق «ایل دو فرانس» مراجعه شود.
پس از طرح ریزی کمانهای میانی و کمانهای جانبی، ساختمان بندی جدارها با تقسیم کردن کمانهای جانبی و کمانهای میانی به قسمتهای مساوی شروع میشود. این روش موجب پیدایش کلاهکهایی میشود که در آن، عرض سنگ نما از یک انتها به انتهای دیگر متفاوت میباشد: معماران «آنژو» که تحت تأثیر سنتهای گنبد قرار گرفته بودند، در کلاهک طاقهای خود عرض یکنواختی در سنگ نما به وجود میآوردند. اگر روی رگهها یک «پلاتاژ» از تختههایی به پهنای یکنواخت فرض کنیم، تصویر صحیحی از طرز دیوارکشی جدارها در بناهای «آنژو» بدست میآوریم. تصویر 6 طاقی را که به این نحو دیوارکشی شده است، در مراحل مختلف نشان میدهد.
برای قسمت نزدیک به اوّلین ترتیبات زیربنایی، هیچ گونه مشکلی وجود ندارد؛ اما چون سطح کمان میانی خیلی بیشتر از سطح کمان جانبی است، از این رو لحظهای فرا میرسد که در آن، خلأ روی طاق به صورت یک ستاره نظیر شکل B ظاهر میشود. با ادامهی دیوارکشی، این ستاره به صورت بستر با سنگ نمای یکنواخت بسته میشود، اما همان طور که شکل C نشان میدهد، این عمل فقط به قیمت برشهای خیلی اریب انجام میپذیرد که موجب بروز یک خط نهایی کج و معوج میگردد. برای اصلاح این برشهای اریب، ناگزیر باید یک رگه اضافی موسوم به «لی یرن (7)» را که در شکل A مشاهده میشود، طبق خط نهایی طاق ترتیب داد.
در میان دیگر بناهای متعلق به مکتب «آنژو»، کلیسای «لاوال (8)» دارای طاقهایی است که در آن، «لی یرن» ظاهراً نقش پوشش پیوند را بازی میکند.
در واقع، طاقهایی که تقریباً حکم گنبد را داشتند، هیچ احتیاجی به اسکلت بندی نداشتند و میتوان گفت که استفاده از رگه در این جا چیزی جز پیروی از مد نمیباشد.
در کلیسای «آنگر (9)»، رگهها به خطوطی آن چنان ظریف کاهش مییابند که نقش آنها هیچ گونه ارزشی ندارد.
بعد از آن تصمیم گرفته میشود که این رگهها به بدنهی گنبد متصل گردند و این کار موجب میشود که سبکی بیشتری به آنها داده شود. این امر در مورد کلیسای «سن سرژ» شهر «آنگر» (تصویر 7- B) صدق میکند. در این هنگام، رگهها حکم زینت را به خود میگیرند و منشعب میگردند بدون آن که در این امر بتوان دلیل دیگری جز یک هوس تزیینی، جست و جو کرد.
اصل طاق گوتیک به مکتبهای منطقهی پاریس تعلق دارد و تنها همین مکتبها هستند که از منطقی غیرقابل ایراد در به کار بردن این اصل تبعیت میکنند. در مناطقی که دارای معماری اصیل گوتیک میباشند، با چند تقلید از طاقهای انشعاب یافته در قرن سیزدهم مواجه میشویم: در این مناطق، لااقل تقلیدهای مزبور در نیاز به تقسیم کردن جدارها به طاقهای خیلی بزرگ، توجیه میشوند.
این طاقها با همین عنوان، برای نقطه تلاقی شبستانهای کلیسای «امی ین» مورد قبول واقع گردید (تصویر 7-A).
طاقهای روی مجموعهای از رگه در انگلستان
معماری «آنژو» با گرایشهای خود به منشعب ساختن رگهها، توسط سلسلهی پادشاهی «پلانتاژونه (10)» به انگلستان راه یافت و در آن جا موجب پیدایش یک مکتب ساختمانی شد که باید به طور جداگانه مورد مطالعه قرار گیرد. ما برای تجزیه و تحلیل این مکتب از کارهای «ویلیس» استفاده میکنیم.تصویر 8 چند طرح از طاقهای انگلیسی را نشان میدهد. در شکل A، شبکه تقریباً به سبک «آنژو» است.
این شبکه از رگه میانی و «لی یرن» و چند رگهی فرعی موسوم به «تیرسرون (11)» که «لی یرن» را از وسط قطع میکنند، تشکیل یافته است. در شکل B و C نه تنها «تیرسرونها» افزایش یافته، بلکه چند خط تو در تو یا ضد «لی یرن»، کمانهای اصلی بدن را به همدیگر متصل میسازند.
تصویر 9 و 10، نمایشگر بازی نقوش برجستهای است که از این ترکیبات به وجود میآیند. تصویر 9، مربوط به کلیسای «سن ژرژ» شهر «ویندزور (12)» و تصویر 10، متعلق به مدرسه عالی ملکه در شهر «کمبریج (13)» میباشد.
نظیر آن چه که در طاق «آنژو» دیده شد، جدارها توسط بسترهایی که دارای سنگ نما با عرض یکنواخت میباشند، ساخته شدهاند.
اما در این جا فکر عملی کاملاً جدیدی دخالت پیدا میکند:
به دلیل سادگی عمل، معماران انگلیسی سعی کردهاند که تمامی رگهها را به کمک یک قالب واحد ترسیم نمایند.
خصوصیات طاق گوتیک در انگلستان از همین فکر یکی بودن قالب سرچشمه میگیرد. ترکیبات تصویر 11 و 12، نشان میدهد چه راه حلهای اصولی انجام این کار را امکان پذیر میسازند.
راه حل اول:
فرض کنیم که "AS نیم رخ میانی به اندازهی واقعی باشد و AB تصویر رگه (تصویر 11).به کمک گردشی در اطراف A، نقطه را به "B منتقل میسازیم و در "AB فوراً قطعهای از قالب را که منطبق با رگهی AB میباشد، بدست میآوریم. همین طور در مورد تعبیه رگهها.
این راه حل چنان طبیعی، به هیچ وجه فاقد ایراد نیست: همان طور که شکل دورنمایی متصل به ترکیب نشان میدهد، مجموعه رگهها خرطوم انقلابی خیلی دقیقی را در اطراف محور عمودی AZ به وجود میآورند. اما «لی یرن» LSL در وسط دارای یک شکستگی یا یک برجستگی عجیبی است. برای کم کردن این برجستگی، منحنی میانی را با ترسیم کردن آن به کمک دو مرکز O وC مسطحتر میسازند. نیم رخ مخروطی مسطح شده که به نام «کمان» «تودور (14)» خوانده میشود، از همین جا ناشی میگردد.
راه حل دوم:
اما معماران تنها به این راه حل تقریبی اکتفا نکردند و خواستند یک «لی یرن» کاملاً مستقیم بدست آورند که نظیر آن به صورت LSL در شکل دورنمایی تصویر 12 دیده میشود. ترکیبی که ضمیمه این شکل میباشد، نقطه تحول یک راه حل به راه حل دیگر را نمایش میدهد.کمانی که از AB منعکس گردیده و همچنین "AS، منحنی فرضی مشترک در تمامی قالب رگهها، مفروض میباشند.
برای اصلاح خط «لی یرن»، کافی است که از طریق یک گردش مختصر در اطراف مرکز C، منحنی قالب را از موضع "AS به موضع "AB برگردانیم. یک ساختمان که به اندازه کافی از روی ترکیب خوانده میشود، امکان میدهد که زاویه ""B"CB این گردش را مشخص سازیم: با منتقل ساختن این زاویه به "ACA، میتوان قسمت ""A"B منحنی قالب را که منطبق با رگه AB میباشد، تعیین کرد.
به کمک این اصلاح خیلی ساده، «لی یرن» به یک خط مستقیم تبدیل شده، یکتایی قالب حفظ میگردد.
نحوهی چیدن سنگهای تقاطعی:
نقاط تقاطع رگهها تنها نقاطی هستند که در آن، دیوارکشی با دشواری واقعی صورت میگیرد. برای جلوگیری از رخنهها، غالباً در این نقطه تلاقی یک کلید آویزان ترتیب داده میشود که در آن، رگهها به جای برخوردن به هم، مستهلک میشوند.در تمامی موارد، سنگ تقاطعی (تصویر 13-p)، در یک بلوک تراشیده شده است که سطح فوقانی و کاملاً افقی آن به عنوان تراز مورد استفاده واقع میشود: این طریقهی برش سنگها موجب میشود که مقداری مواد زائد از سنگ به وجود آید اما از لحاظ نیروی کارگری قرین به صرفه میباشد.
تبدیل طاق روی رگه به طاق معمولی:
تا این جا طاق، حفظ کنندهی خصوصیات یک ساختمان که جدارهای مستقل شبکهای آنها را حمل میکند، بود.در هر راه حل جدید، رگههای جدیدی پدید میآید. به سبب افزایش رگهها، پیچیدگی شبکه آن چنان زیاد میشود که تنها به حفظ صورت ظاهر آنها کفایت میشود. قبل از هر چیز سعی میشود که رگهها درون حجم محفوظ بمانند (تصویر 13- A). پس از آن، رگهها را حذف میکنند و به جای طاق روی مجموعه کمان، از یک طاق شکسته دیواری نظیر شکل B استفاده میکنند. از خود رگه جز خاطره، چیزی باقی نمیماند، خاطرهای که توسط قالب گیریهای زینتی و تراشیده شده روی قسمت بیرونی محفوظ مانده است.
شکل A مربوط است به کلیسای «پیتر برو» و شکل B متعلق به طاق کلیسای «ویندزور» است که قبلاً دربارهی آن بحث کردیم (تصویر 9).
طاقهای به صورت چوب بست:
موقعی که ساختمان به کمک جدار ساخته میشود، دوکها که دارای عرضهای یکنواخت میباشند، میتوانند هم به کمک سنگ و هم توسط تخته ساخته شوند: زیرا غالباً جدارها از مقداری توفال متصل به هم، ترکیب یافته، روی رگههایی از چوب خمیده قرار میگیرند («یورک (15)»).نظری به تاریخچهی طاقهای انگلیسی:
از نظر زمانی، طاقها به انواع زیر تقسیم میشوند: تا قرن پانزدهم، طاق از یک اسکلت بندی مرکب از رگه و انباشتگی مرکب از جدار تشکیل میگردد. در جریان قرن پانزدهم، مجموعه رگهها حالت پرپشت نظیر تصویرهای 9 و 10 به خود میگیرد. در نیمهی دوم قرن پانزدهم است که رگهها ضمیمهی حجم جدارها میشوند تا به صورت یک دکور کاملاً سطحی درآیند.در این موقع است که طاق حالت خرطوم غرفهای از نوع B (تصویر 13) به خود میگیرد. تصویر 14 (کلیسای هانری هفتم در «وست مینیستر (16)») به آخرین سالهای این قرن مربوط میباشد: در این جا طاق از چند خرطوم بدون نقطه تکیه گاهی ظاهری ترکیب یافته است. یک کمان مداوم که در عقب قسمت بیرونی جدارها مخفی شده، کلید آویزان را که روی آن، خرطوم قرار دارد، در فضا نگه میدارد: این یک حقه دیوارکشی است که خاصیت آن به یک احساس نگرانی مختصر میشود. علم به هنر هجوم میآورد و ما در این ترتیبات عمدی، کوشش یک عصر در حال اضمحلال را احساس میکنیم.
آخرین تغییرات در طاق رگهای
برگردیم به فرانسه، از این تاریخ، یک گرایش مداوم در جهت سبکی احساس میشود. در قسمت فوقانی طاقهای «آنژو» که در آن، رگه فقط جنبهی استحکامی دارد، دیدیم که رگه ضمیمه عناصر پرکردنی میشود. این ضمیمگی که امکان میدهد تا رگه به یک زینت تقریباً یکنواخت تبدیل گردد، در حوالی سال 1260 م. در کلیسای «سن اوربن (17)» شهر «تروی» مورد تقلید قرار گرفته است (تصویر 5-N).قرن چهاردهم، یعنی دورهی فقر برای فرانسه، نمونههای زیادی از طاقهای زینتی از خود به جای نگذاشته است اما علی رغم مورد استفاده خیلی کم، گسترش شیوهها ادامه مییابد. استفاده از رگههای انشعابی عمومیت مییابد و در قرن پانزدهم در همه جا رواج پیدا میکند. در این موقع است که کلیه طاقها دارای «تیرسرون» و «لی یرن» میباشند، تا آن که سرانجام، نظیر انگلستان، اما با سبکی متفاوت، به صورت شبکههایی از رگه، مزین به کلیدهای آویزان تبدیل میشوند.
یکی از عجیبترین نمونههای طاقهای فرانسوی با مجموعههای تو در تو، عبادتگاه هتل شهر «کلونی» است که متعلق به اوایل قرن شانزدهم میباشد. نمونهای از عجیبترین ترکیبات معماری با کلیدهای آویزان، مربوط به کلیسای «سن ژروه (18)» است که به همان زمان تعلق دارد.
پینوشتها:
1. Morienval
2. Chartres
3. Soissons
4. Bourges
5. Platelage
6. Anjou
7. Lierne
8. Laval
9. Angers
10. Plantagenets
11. Tiercerons
12. Windsor
13. Cambridge
14. Tudor
15. York
16. Westminster
17. St.- Urbain
18. St.- Gervais
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}