نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی




 

یکی از محاسن نحوه‌ی معماری همان انعطاف پذیری است که به کمک آن، روش مزبور با تنوع‌ترین و در صورت لزوم با بغرنج‌ترین طرح‌ها منطبق می‌گردد.
صرف نظر از طرح ارائه شده، به کمک پایه‌های جداگانه، همیشه می‌توان شبکه‌ای از رگه را ترتیب داد و سپس زمینه‌های خالی به آسانی توسط تعدادی جدار پر خواهند شد.
خطوط تصویر 1 (شکل A) انطباق طاق گوتیک با یک طرح نامنظم و در شکل B با یک سطح بزرگ چهارگوش را نشان می‌دهد که روی مجموعه‌ای از ستون قرار گرفته است.
تصویر (1)
اما در تعداد نامحدودی از ترکیباتی که با این سیستم سازگار می‌باشند، ترکیباتی وجود دارد که از نظر سادگی بیش از همه مورد استفاده قرار گرفت و رواج آنها به ترتیب زمان در معماری‌های مختلف مشاهده می‌گردد. بد نیست این راه حل‌های نمونه‌ای را بیشتر مورد مطالعه قرار دهیم.

طاق در شبستان‌های بزرگ

کلیسایی را در نظر بگیریم که دارای سه شبستان بوده، این شبستان‌ها توسط ردیف‌هایی از ستون از هم جدا شده‌اند. اوّلین فکری که به ذهن راه می‌یابد، همان فکری است که معماران «رمان» عموماً دنبال کرده‌اند: ایجاد همان اندازه سطح در شبستان‌های جانبی معادل سطح شبستان اصلی.
این راه حل دارای یک عیب بزرگ بود: قطر بزرگ طاق‌های جانبی باعث می‌شد که با ارتفاع بزرگی همراه باشد و بعدها قسمت‌های پایین شبستان مرکزی بیش از اندازه مرتفع گردد. مکتب «رمان» منطقه‌ی «رَن»، این عیب را با به کار بردن دو سطح در طاق‌های جانبی و یک سطح در شبستان بزرگ از میان برداشت. سطوح شبستان مرکزی روی یک طرح مربع قرار داشت و بین ستون‌هایی که تکیه گاه آنها بودند، چند ستون کوچکتر که مخصوص طاق‌های شبستان‌های جانبی ساخته شده بودند، قرار داشت: در این ترتیبات، اصول یک معماری که در جریان قرن دوازدهم رواج داشت دیده می‌شد.

الف) طاق روی طرح مربع شکل مرکب از شش جدار:

در این زمان، طاق شبستان‌های بزرگ گوتیک (تصویر 2-M) بر روی چهار ستون اصلی A, B, C, D قرار داشت که بین آنها چند ستون فرعی a و b بنا شده بود.
اما معماران فرانسه با برخورداری از روح منطقی نمی‌توانند قبول کنند که ستون‌های فرعی a و b نیز در حمل شبستان مرکزی سهمی نداشته باشند: چون روش ساختمانی آنها تمام مشکلات مربوط به رخنه را از میان برمی دارد، لذا به این فکر می‌افتند که بین ستون‌های a و b یک رگه عرضی ترتیب دهند که قسمتی از فشارها را متوجه این ستون‌ها ساخته، به همان اندازه از وزنه کمان‌های میانی می‌کاهد. به این ترتیب، آنها ناگزیر می‌شوند از طرحی که در شکل M نشان داده شده پیروی کنند. در این شکل، P برگردان کمان عرضی یا «دوبلو (1)» و R برگردان دو طاق تکیه گاهی دوقلو یا «فورمره (2)» است که در دو طرف قرار گرفته‌اند.
تصویر (2)
تصویر (3)
شکل A (تصویر 3)، نشان دهنده‌ی طاق با شش جدار است که از ترکیب موسوم به طاق «سکس پارتیت (3)» بدست آمده است. شکل B (کمی ابتدایی) مخصوص مکتب «نورماندی» است. طاق‌های شبستان‌های بزرگ پاریس و «بورگه»، «لااون (4)»، «سِن (5)» و غیره متعلق به سیستم A می‌باشند.

ب) طاق دراز:

تا سال 1200 م. ساختمان طاق به این منوال بود. پس از این تاریخ اجرای این نوع طاق با شش جدار بیش از پیش از رونق افتاد: کلیسای «نتردام» شهر «دیژون»، عبادتکده‌ی (امروز ویران شده) «وی یرژ (6)» واقع در کلیسای «سن ژرمن دپره» و کلیسای شهر «لوزان (7)»، شاید جدیدترین نمونه‌های آن باشند. دلیل متروک ماندن این نوع طاق، ارتفاع زیاد از حدی بود که در آن، این طرح قله طاق‌های شبستان بزرگ را حمل می‌کرد: کمان میانی که به صورت هلال کامل است، دارای یک ارتفاع عظیم بود و برای قرار دادن تیر حامل شیروانی روی آن (تصویر 2-M)، می‌بایست به دیوارهای تکیه گاهی ارتفاعی داد که مستلزم هزینه‌ای اضافی بود.
اما به زودی مشاهده شد (تصویر 2-N) که چون ارتفاع، مساوی با نیم قطر مستطیل زیربناست، ارتفاع کمتری به وجود آمده، هر کدام از دو نصف مربع EFGH به کمک یک طاق روی نقشه طویل پوشانده می‌شود: در این موقع، طرح طبق راهنمایی‌های شکل N ساده گردید و طرح طویل تقریباً به تنهایی مرسوم شد. همین طرح را در کلیساهای شهر «امی ین»، «رِم» و تقریباً به طور نیمه استثنایی در کلیه بناهای ساخته شده طی قرن سیزدهم می‌توان یافت.
کم‌تر مشاهده می‌شود که در قرن سیزدهم از طاق میانی به صورت هلال کامل استفاده نشده باشد. در شهرهای «شارتر» و «رِم»، اوّلین موارد استفاده از یک نیم رخ میانی به صورت کمان شکسته معمول مشاهده شده است: بدون شک معماران خواسته‌اند تا از طریق بالا بردن سطح، کاهشی در فشارها به وجود آورند.
طی آخرین دوران هنر گوتیک، طرح کمان میانی به صورت کلاهک جنبه‌ی استثنایی کمتری دارد.
در خصوص ترکیباتی که دارای رگه‌های انشعابی می‌باشند، این ترکیبات منطبق با دوره‌ی انحطاطی هستند که در آن، هنر، نتیجه گیری از اصول و قواعد را به حد اعلای خود می‌رساند.

طاق‌های شبستان‌های جانبی

طاق شبستان‌های جانبی نمونه‌ی تازه‌ای از انعطاف پذیری سیستم گوتیک را به ما عرضه می‌دارد.
در بناهای «سن» و «اوزر (8)»، قطر کمان‌هایی که رو به روی شبستان مرکزی باز می‌شدند، بزرگ‌تر از عرض شبستان جانبی بود. در این بناها، کمان‌ها به صورت هلال کامل و کمان‌های «دوبلو» به صورت کلاهک می‌باشد.
تصویر (4)
در کلیسای «سن اوربن» شهر «تروی» (تصویر 4-A)، دو درگاه مضاعف، هر یک از سطح‌های شبستان جانبی را روشن می‌سازند و بین این دو درگاه، یک ستونچه (m) قرار دارد؛ روی این ستونچه رگه‌ای ترتیب یافته است و خود طاق دارای پنج جدار می‌باشد.
در شبستان جانبی کلیسای «اُو (9)» (شکل B)، طاق تغییر شکل داده تا با شیب بامی که روی آن قرار دارد، تطبیق پیدا کند.

طاق «آبسیدها»

یک طاق «آبسید» طبعاً به جدارهایی که روی رگه‌های شعاعی قرار دارند، تقسیم می‌شود. تصویر 5 مهم‌ترین ترتیبات این نوع طاق را نشان می‌دهد: در شکل R، رگه‌های شعاعی در حالی که در مرکز (O) همدیگر را قطع می‌کنند، فشارهای همدیگر را خنثی می‌سازند. در شکل‌های M و N، تعادل به کمک تکیه گاهی که توسط رگه‌های FO بدست آمده، برقرار شده است؛ این رگه‌ها متعلق به نیمه سطحی هستند که میان شبستان و قسمت گردان قرار دارد. نقشه‌های N, M و R به ترتیب متعلق به بناهای پاریس، «بورگه» و «امی ین» می‌باشند. در پاریس (M)، خط «آبسید» با جهت شبستان، مفصلی را تشکیل می‌دهد که با مشاهده نقشه قابل احساس می‌باشد. به احتمال قوی قصد معمار آن بوده که کمان‌ها را به طرف مرکز انحنای S متمایل سازد و به کمک یک سر «لی یرن» این مرکز S را تا نقطه O وصل کند: ظاهراً این طرح در جریان عملیات ساختمانی متروک مانده است.

طاق‌های گالری‌های گردان

برای گالری‌های گردان که تشکیل دهنده‌ی رواق‌ها می‌باشند، تنوع راه حل‌ها فوق العاده است. عادی‌ترین راه حل همان راه حلی است که تصویر 6 (شکل A) نشان می‌دهد: یعنی ترکیبی از سطح‌های شعاعی. هر سطح نمایشگر ذوزنقه‌ی خمیده است. هدف آن بوده که این ذوزنقه به صورت طاق درآورده شود.
تصویر (5)
در چند بنا نظیر کلیسای «بورگه»، رگه‌ها (نقشه M) بر حسب همان خطوطی که منطبق با گوشه‌های یک طاق است، با پیشروی ترتیب یافته‌اند.
تصویر (6)
به غیر از عدم ثبات، این کمان‌ها با انحنای مضاعف، موجب بروز اشکالاتی در قالب گیری و دیوارکشی می‌شدند و خیلی کم مورد تقلید قرار گرفتند. از این رو سعی شد که به جای آنها از کمان‌های مسطح استفاده شود (نقشه N): این کار به منزله‌ی ساده کردن عملیات ساختمانی و هم چنین ایجاد عدم تناسبی شدید میان سطوح جدارها بود. با این حال، راه مزبور مورد قبول واقع گردید (از آن جمله در «لانگر»، «مو» و غیره). بهتر آن بود که نقطه تقاطع رگه‌ها در وضعی میانی، تقریباً منطبق با مرکز ثقل ذوزنقه قاعده قرار داده شود، حتی اگر به قیمت منکسر کردن خطوط گوشه‌ای در این نقطه تلاقی تمام می‌شد. این ترتیباتی است که معمول گردیده بود.
به هر تقدیر، گشادگی سطح گردان مسئله را مشکل‌تر می‌سازد: دورترین ضلع از مرکز، بیش از اندازه توسعه می‌یابد و این بی نظمی باز هم بیشتر می‌شود موقعی که هدف، طاقدار کردن دو شبستان جانبی متحدالمرکز بود و نه یک شبستان جانبی به تنهایی.
به ترتیب، راه حل‌های استفاده شده در هر دو مورد را بررسی می‌کنیم:

الف) در موردی که تنها یک شبستان جانبی گردان وجود داشته باشد:

معمولاً در این جا تنها به راه حل موقتی نظر نقشه A اکتفا می‌شود. در این راه حل، ستون‌هایی که از داخل سطح را محدود می‌سازند به هم نزدیک شده، ضلع بیرونی به ابعادی قابل قبول محدود می‌شود (نظیر کلیسای «سن ژرمن» و غیره).
در کلیسای «سن رمی» شهر «رِم» و در کلیسای «نتردام» شهر «شالون (10)» (نقشه B)، سطح گردان به یک ذوزنقه مرکزی مختصر گشته و به کمک ستون‌هایی که در عین حال حکم تکیه گاه رگه‌های یک شبستان را دارند، به دو مثلث کناره‌ای تقسیم شده است.
تصویر (7)
و بالاخره در «سوآسون» (نقشه C)، طاق‌های شبستان جانبی توسط یک سیستم رگه که تماماً به سوی قله مشترک، متمایل می‌باشند، به طاق‌های نمازخانه متصل گردیده‌اند.

ب) در صورتی که دو شبستان جانبی متحدالمرکز وجود داشته باشد:

در اینجا مسئله رواق دوم مطرح می‌گردد.
در بیشتر موارد، رواق دوم حذف می‌شود. برای مثال (تصویر 26-D) در «رِم» که قسمت راست عبادتگاه دارای پنج محراب می‌باشد، قمست گردان فقط دو محراب دارد. همین ترتیبات در «امی ین» نیز به کار رفته است.
در «شارتر»، این مشکل در وهله‌ی اوّل مورد بررسی قرار گرفته، با فشردن بیشتر شبستان دوم حل شده است (نقشه‌ی E). شبستان جانبی خارجی G کمتر از شبستان که بر آن فشار می‌آورد، گشادگی دارد.
در «بورگه» (نقشه F)، راه حل اتخاذ شده در واقع همان راهی است که ما در مورد کلیسای «نتردام» شهر «شالون» شرح دادیم.
ترتیبات کلیساهای شهرهای «مان» و «کوتانس (11)» (تصویر 8- طرح‌های N و S) را نیز می‌توان به نوبه‌ی خود به عنوان تنوعات این نحوه‌ی تقسیم بندی به حساب آورد. و بالاخره طرح M نمایشگر تقسیم بندی ماهرانه‌ای است که برای گالری مضاعف و گردان کلیسای «نتردام» پاریس به کار برده شد:
قبل از همه بخش abcd را مورد مطالعه قرار می‌دهیم. کمان ef تقریباً دو برابر و کمان e و سه برابر کمان ab می‌باشد. به کمک ستون‌های تشکیل دهنده‌ی تکیه گاه، کمان ef به دو حد فاصل و کمان cd به سه حد فاصل تقسیم می‌شوند؛ نقاط تکیه گاهی توسط رگه‌ها به هم مربوط می‌گردند و زنجیرهای شبکه به کمک چند طاق کوچک بسته می‌شوند.
تصویر (8)
ذکر تمامی سلسله ترکیبات، کار بیهوده‌ای است زیرا هنر گوتیک یک روش است و تنها وجه مشترک میان موارد استفاده از این روش در مجموعه‌ی قواعد آن نهفته می‌باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Doubleau
2. Formerets
3. Laon
4. Sexpartite
5. Sens
6. Vierge
7. Lausanne
8. Auxerre
9. Eu
10. Chalons
11. Coutances

منبع مقاله :
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم