نابرابريهاي شمال و جنوب: نيمنگاهي به محيط اطلاعاتي عرب
نابرابريهاي شمال و جنوب: نيمنگاهي به محيط اطلاعاتي عرب
همه ما در يك "محيط اطلاعاتي" (1) زندگي ميكنيم. از بُعد جغرافيايي اين محيط شامل محيط اطلاعاتي جامعه عرب ميباشد. از نظرگاه زباني نيز اين محيط به كلية كشورهايي كه از زبان عربي براي ثبت و ضبط و اشاعه افكار خود ميپردازند محدود ميشود. اين محيطها محدود نيستند و هميشه در حال گسترش و يافتن شكلهاي نوين هستند. محيطهايي كه درونكنش (2) مناسبي نداشته باشند دچار دگرديسي غيرتكاملي ميشوند و محيطهاي جديد با كنشها و عمليات جديد شكل ميگيرند. سوال مهمي كه در اين جا قابل طرح است، ميزان عينيت محيط اطلاعاتي جامعة عرب و بارزترين مشخصههاي آن است.
مشخص است كه ما هيچ نظام مشخص و مدون اطلاعاتي در اين جامعه نميبينيم؛ از اطلاعات توليد شده، ميزان آن، كيفيت و شكل آن مطلع نيستيم؛ پژوهشگران حوزههاي مختلف شناسايي نشدهاند؛ موضوعات اساسي كه بايد برروي آنها پژوهش صورت پذيرد اولويتبندي نشدهاند و زيرساختهاي لازم براي تبادل اطلاعات فراهم نشدهاند؛ سياستهاي كلان ملي، منطقهاي و بينالمللي در ارتباط با نظامهاي اطلاعرساني طراحي نشدهاند و شبكة مناسبي براي ثبت و ضبط و تبادل اطلاعات به وجود نيامده است. اين مسايل و بسياري مسايل ديگر ريشه در ساخت فرهنگي و برنامههاي توسعهاي اين كشورها دارند. با نگاه سيستمي به محيط اطلاعاتي جامعة عرب، آن را بهعنوان يك زير سيستم در سيستم بزرگتر كشورهاي اسلامي و كشورهاي درحالتوسعه خواهيم يافت كه ارتباط عميق و ناگسستني با اين جوامع و مسايل آنها دارد. با ريشهيابي مسايل و مشكلات اين جامعه ميتوان شماي كلي جوامع بزرگتر را ترسيم كرد. از طرف ديگر، حل ريشهاي مسايل اطلاعاتي و برنامههاي توسعهاي در اين محيط، بستگي تام و تمام به شناخت مسايل و مشكلات، استعدادها و درونداشتها، اهداف و برنامهها و مسايل جمعيتي محيطهاي اطلاعاتي بزرگتر، يعني محيط اطلاعاتي جوامع اسلامي و محيط اطلاعاتي كشورهاي در حال توسعه دارد.
قبل از هر مطالعهاي نگاه به برنامههاي توسعة فرهنگي اين جامعهها در اولويت قرار دارد. بايد ديد كه آيا برنامهريزان توسعة عمومي اين جوامع، مسايل فرهنگي را به عنوان شاخصهاي مهم توسعه مدنظر قرار دادهاند يا خير؟ نگاه برنامهريزان توسع ة فرهنگي به مقولة فرهنگ چگونه بوده است: نگاه سنتي يا نگاه نو و پويا؟
در قدم اول براي شناخت اين جامعه، بهتر است ببينيم در كجا ايستادهاند. در ادامه، مهمترين مسايل و مشكلات محيط اطلاعاتي جامعة عرب را در چند شاخص مهم بررسي ميكنيم تا بتوانيم وضعيت موجود را به نحو مطلوبتري به نمايش بگذاريم.
1. مسايل مربوط به فناوري
رئوس مهمترين مسايل مربوط به فنآوري شامل موارد زير است:
• فناوريهاي وارداتي با هزينههاي بسيار گزافي وارد اين جوامع ميشوند؛
• اكثر اين فناوريها از فناوري روز جهان عقبتر هستند و فناوريهاي از رده خارج شدة كشورهاي صاحب فناوري ميباشند؛
• همراه با ورود فناوريهاي اطلاعاتي، فرهنگ آن فناوريها نيز وارد ميشوند؛
• ورود فناوريهاي نوين تاثير نامطلوبي برساخت واژگان و زبان كشور ميزبان دارد؛
• فناوريهاي وارداتي نيازمند نيروي انساني ماهر بهمنظور بهرهبرداري از اين فناوريها هستند و بهطور معمول اين نيرويانساني ماهر و آموزش ديده بسيار كم است؛
• هيچكدام از اين كشورها توان علمي و آموزشي لازم براي آموزش نيروي انساني را ندارند؛
• روند شتابناك استعمار اطلاعاتي، به واسطة نياز به نيرويانساني و گسيل آنها براي فراگيري علوم و فنون جديد به كشورهاي صاحب فناوري تشديد ميشود؛
• به علت بومي نبودن، فناوريها تاثير مناسبي بر زيرساختهاي اطلاعاتي گذشته ندارند؛
• ميزان بهرهمندي از اين فناوريها منوط به توان اقتصادي است؛ هرگاه بنابه دلايل متعدد، وضعيت اقتصادي اين كشورها دستخوش ركود و تغييرات منفي شود، تأثير مستقيمي برروي ميزان بهرهگيري از اين فناوريها خواهد گذاشت. ضمن آن كه بايد توجه داشته باشيم كه اكثر اين كشورها در زمرة كشورهاي تك محصولي ــ و اكثراً وابسته به اقتصاد نفتي ــ ميباشند . تغييرات بازارهاي تك محصولي هميشه تاثيرات منفي زيادي بر برنامههاي توسعهاي اين كشورها گذاشته است.
• تعمير، نگهداري و راهاندازي سيستمهاي اطلاعاتي پيشرفته نيز از جمله مسايلي است كه دور باطل استعمار اطلاعاتي را تشديد ميكنند.
• اين روند ـ يعني فناوري در مقابل منابع طبيعي ـ تا زماني ادامه خواهد يافت كه ذخاير منابع طبيعي قابل اطمينان باشند.
• تغييرات مداوم در حوزة سختافزار معمولاً به حدي زياد است كه گاه حتي كشورهاي با توان اقتصادي بالا از گردونة رقابت در واردات فناوريهاي اطلاعاتي عقب ميمانند. اين تغييرات هزينههاي زيادي را براي اين كشورها ميتراشد.
• اين جوامع در مقابل مخاطرات احتمالي فناوريهاي وارداتي ايمن (واكسينه) نميشوند.
2. مسايل مربوط به نيرويانساني متخصص و آموزشديده
• با ورود هر فناوري نيازمند نيرويانساني متخصص و ماهر هستيم؛
• براي تربيت نيرويانساني متخصص مجبور بهاعزام نيروي جوان براي كسب مهارتها و فنون لازم به كشورهاي صاحب فناوري هستيم؛
• نيروي انساني جوان و مستعد كه براي كسب مهارتها و فنون به كشورهاي صاحب فناوري اعزام ميشود معمولا جذب بازارِ كار در همان كشورها ميشود؛
• جريان ورود فناوريهاي جديد منجر به تخصصزدايي از متخصصان بومي ميشود؛
• نيروهاي آموزشديده در كشورهاي صاحب فناوري، حاملان فرهنگ جامعة ميهمان ميشوند؛
• نظامهاي آموزشي اين كشورها ظرفيت و توان پذيرش فناوريهاي نوين را ندارند؛
• نظامهاي آموزشي اين كشورها توان طرحريزي برنامههاي درسي مناسب براي فناوريهاي وارداتي را ندارند؛
• نظام آموزشي در اغلب اين كشورها نميتواند خود را با صنعت و فناوري به نحو مطلوب و صحيحي پيوند بزند. به عبارت ديگر تلفيق عمل و نظر در اين نظامها كم است و تأكيد بيشتر بربهرهمندي از دانش روز در سطح نظري است.
3. زيرساختهاي ارتباطي
كشورهاي جنوب اكثراً، داراي زيرساختهاي مناسب ارتباطي نيستند و از اين بابت دچار مسايل و مشكلات زيادي ميباشند. بهطور معمول فناوري ارتباطي بهكار گرفته شده در اين كشورها ديگر كاربردي در كشورهاي مبدأ ندارد و از فناوريهاي "تاريخ مصرف گذشته" (4) ميباشند. اين سيستمهاي ارتباطي كارآيي پاييني دارند و به نيازهاي جديد بهخوبي پاسخ نميدهند. معمولاً وجود اختلال (پارازيت) در اين سيستمها امري عادي است. از طرفي ديگر، گستردگي اين سيستمهاي نيم بند در سطح كشورها نيز آنچنان نيست كه اين جوامع بتوانند به تمام نقاط موردنياز ، خدمات مناسب ارائة نمايند.
نكات زير در ارتباط با زيرساختهاي ارتباطي قابل توجه ميباشند.
• كشورهاي جنوب واردكنندگان سيستمهاي ارتباطي هستند و زيرساختهاي ارتباطي آنها از فناوريهاي وارداتي بهره ميجويند.؛
• زيرساختهاي ارتباطي اين كشورها وابسته به فناوري كشورهاي شمال هستند؛
• معمولاً سيستمهاي ارتباطي موجود از نظر تاريخ مصرف روزآمد نيستند؛
• بهرهبرداري از اين سيستمها، استعمار اطلاعاتي را تشديد ميكند؛
• نگهداري، تعمير و تجهيز اين سيستمها زير نظر متخصصان كشورهاي صاحب فناوري انجام ميشود؛
• اين سيستمها هزينهبري بالايي دارند؛
• كيفيت خدمات سيستمهاي ارتباطي در كشورهاي جنوب قابل مقايسه با كيفيت خدمات سيستمهاي ارتباطي كشورهاي صاحب فناوري نيست؛
• بهطور معمول بعداز زمان مشخصي كشورهاي صاحب فناوري از ارائة خدمات پشتيباني به سيستمهاي قديمي خوداري ميكنند؛
• زير ساختهاي موجود جوابگوي نيازهاي ارتباطي واقعي اين كشورها نيست؛
• به علت تغييرات شتابناك فناوريهاي ارتباطي، توان همگامي با پيشرفتها از اين كشورها سلب ميشود و در يك دور باطل ، هميشه جنوب به دنبال شمال در حال دويدن است؛
• تغييرات اساسي در سيستمهاي ارتباطي امكانپذير نيست، زيرا به علت سرمايهبر بودن اين سيستمها، به توان اقتصادي بالايي نياز دارد كه تغييرات ساختاري و عمده در حد و توان اين كشورها نيست؛
• سيستمهاي ارتباطي موجود، توان همگامي و پشتيباني از شبكههاي اطلاعاتي موجود را به نحو موثر و خوب ندارند .
4. مسايل مربوط به فرهنگ و توسعة فرهنگي
دانش بومي بسياري در اين كشورها بهصورت شفاهي و سينه به سينه به نسلهاي بعدي منتقل ميشود، بي آن كه با مستندكردن آن بتوان به سير تاريخي آن دسترسي يافت و نقاط قوت و ضعف آن را شناسايي كرد. بهطور كلي ميتوان گفت كه ما دو نوع فرهنگ داريم: يكي فرهنگ سنتگرا و ديگري فرهنگ نوگرا و خلاق. فرهنگ سنتگرا دائماً همان ارزشهاي گذشته را پيش ميكشد، با هرنوع تحولي مخالفت ميورزد، از بروز هر نوع خلاقيتي جلوگيري ميكند، و اصولاً براي تخيلات خلاق هيچ ارزشي قايل نيست. در رابطه با ارتباطات، فرهنگ نوگرا رسانههاي همگاني را بهترين وسيله ميداند كه كمك ميكند تا توانايي انسان را براي آفرينشهاي تازه و جستجوي راههاي نو گسترش دهد.(3) امروزه اين يك واقعيت پذيرفته شده است كه در هنگام سخن گفتن از توسعة فرهنگي، دست از سر ديدگاههاي سنتي كه صرفاً بر آموزش و پرورش وادبيات و هنر تاكيد دارند برداريم و مسايل نويني چون ارتباطات، اطلاعات، محيط زيست و ... را مدنظر قرار بدهيم.
البته اين نكته نيز قابل ذكر است كه فرهنگ حتي در پيشرفتهترين كشورها نيز در دام ضرورتهاي بودجهاي گرفتار است (4). اين يك مسئلة عمومي و حاد است، اما بايد اين نكته را مدنظر داشت كه توجه به مشكلات ناشي از توسع ة اقتصادي و اجتماعي از ديدگاه فرهنگي ضمن تضمين دستاوردهاي انساني، امكان موفقيتهاي فني را افزايش ميدهد(5).
مسايل زير مهمترين موضوعاتي هستند كه از بعُد فرهنگي بايد مورد توجه قرار گيرند.
• در كشورهاي جنوب اولويتهاي بودجه ميزان نياز به توسعه را تعيين ميكنند؛
• دربرنامههاي عمومي توسعه، تقدم توسعة فرهنگي بر توسع ة اقتصادي به چشم نميخورد؛
• بايد توجه كرد كه هيچ الگوي توسعة فرهنگي را نميتوان واردكرد، اما توجه به فرايند توسعة فرهنگي و روند آن در ساير كشورها شايد راهگشا باشد؛
• توسعة فرهنگي توسعهاي زمانبر است و معمولاً اينگونه كشورها توان، عزم و حوصلة ملي براي رسيدن به زيرساختهاي توسعة فرهنگي را ندارند؛
• هيچگونه تلاش و پيگيري در زمينة مستندكردن اولويتهاي توسعة فرهنگي در اين كشورها بهعمل نيامده است؛
• بهعلت عدم برنامهريزي طولاني مدت برروي مسئلة توسعه فرهنگي، حوزة فرهنگ در اين كشورها در مقابل فرهنگهاي ميهمان درجة آسيبپذيري بالايي دارد؛
• اكثر اين كشورها به علت تنوع اقوام و مليتها دچار مسئلة تنوع فرهنگها ميباشند. با توجه به وجود اقوام و قوميتهاي گوناگون در اين كشورها، تنوع فرهنگي بسيار زياد ميباشد و مستلزم برنامهريزي دقيق و آگاهانه است .
5. عوامل درونمحيطي
1-5.دولت
يكي از مهمترين عوامل درونمحيطي، دولت است. اين كه دولتمردان براي برنامهريزيهاي اطلاعاتي، نظام اطلاعاتي، و شبكهها برنامهريزي نمايند منوط به توجيه دائمي آنها است. اينگونه كشورها ثبات خطمشي در سيستم دولتي خود ندارند و با جابهجايي مهرهها، اصول كلي و سياستهاي كلان آن كشورها نيز دستخوش تغييرات اساسي و بنيادي ميشوند. هر نظام اطلاعاتي و برنامة زيرساختهاي شبكهاي براي اجراي وظايف خود، سازماندهي و مديريت نظام خود و برنامهريزيهاي راهبردي ميبايد از حمايتها و پشتيبانيهاي قانوني و حقوقي دولت برخوردار باشد. در هر نظامي مسئوليت كنترل، هدايت، تخصيص بودجه، ارتباط سازماني با ساير مراكز از جنبههاي اداري، حقوقي، علمي، برنامهريزي، بودجه و ساير موارد باي د توسط دولت مشخص گردد و اداره شود، زيرا تنها دولت است كه ميتواند زيربناي اطلاعاتي جامعه را سامان بخشد و نظام شبكهاي فراگير را طراحي و عملياتي نمايد.
2ـ5. برنامههاي عمومي توسعهيكي از معضلات كشورهاي جنوب، نداشتن الگوهاي توسعه مناسب است.؛
به همين علت اكثر برنامههاي توسعهاي در اين كشورها الگوبرداري شده از برنامههاي ساير كشورها، بخصوص كشورهاي شمال است. بديهي است هيچ الگوي توسعهاي وارداتي را نميتوان به كاربرد مگر آنكه با ويژگيهاي محلي، منطقهاي و ملي هماهنگي داشته باشد(6). يكي ديگر از معضلات برنامههاي توسعهاي در اين كشورها عدم اولويتبندي شاخصهاي توسعه است. بهبيان ديگر، تقدم توسعة اقتصادي بر توسعة فرهنگي در تمام اين برنامهها مشاهده ميشود و اين تقدم به معناي عدم پيريزي زيرساخت اساسي براي هر شاخص توسعهاي است.
3ـ5. بودجه
برنامهريزان بودجة كشورها، اولويتبنديهاي برنامة توسعه را ملاك بودجهبندي قرار ميدهند و به علت عدم تقدم شاخص فرهنگي، حجم عظيمي از بودجهها به سمت برنامههاي اقتصادي سرازير ميگردد و شاخص فرهنگي گرفتار مضايق بودجهاي ميشود. ضمنآن كه در بودجهبنديها آخرين اولويت را به شاخصهاي زيربنايي و بنيادي از جمله اطلاعرساني و شبكهسازي ميدهند. اولويتهاي اساسي بودجهبر واردات كالاهاي مصرفي و اشباع نيازهاي مصرفي شهروندان تأكيد دارد. به همين علت از نظر بودجه كه شرط شروع برنامههاي توسعهاي در هر مقوله ازجمله شبكهها است، نظامهاي اطلاعاتي اين كشورها دچار بحران هستند.
6. عوامل برونمحيطي
1ـ6. عدم استعمال فناوري كشورهاي شمال فناوريهاي مدرن را به اين كشورها انتقال نميدهند؛ بخصوص دانشِفني و پيچيدة اين فناوريها هيچگاه به كشورهاي جنوب انتقال داده نميشود. در نتيجه، كشورهاي جنوب و جامعه اطلاعاتي عرب هميشه نيازمند اين دانش فني يا حلقة گمشده خواهند ماند. عدم انتقال دانش فني به معناي استمرار استعمار اطلاعاتي و تكميل چرخة وابستگي است.
2ـ6. تحريمهاي اطلاعاتي و فنآوري هرازگاهي بنابه دلايل متفاوت، كشورهاي شمال كشورهاي درحال توسعه را محكوم به پذيرش شرايط خاص سياسي، اجتماعي و... ميكنند و هرگاه در اين فرايند به هر علتي خللي وارد شود كشورهاي در حال توسعه دچار تحريمهاي گوناگون از جمله تحريم اطلاعاتي و فناوري خواهند شد. نتيجة نهايي اين تحريمها پذيرش شرايط تحميل است و در نهايت نيز چرخ ة وابستگي و استعمار اطلاعاتي تكميل و تكميلتر ميشود.
3ـ6. هزينهها با توجه به اين كه اكثر كشورهاي درحال توسعه (جنوب) دچار مشكلات و مسايل اقتصادي ميباشند، پرداخت هزينههاي بالاي اطلاعات و فناوريهاي مربوط، براي آنها معضل بسيار بزرگي است. بههمينعلت بسياري از اين كشورها توان پرداخت چنين هزينههايي را ندارند. بعضي ازاين كشورها نيز با ركود و شكوفايي درآمدهايشان، نوسان شديدي در هزينههاي تخصيصي درارتباطبا اطلاعات و فناوريهاي آن دارند.
7. مسايل مربوط به بومي كردن شبكهها و فنآوريهاي اطلاعاتي
• باعث گسست در جريان وابستگي ميشود؛
• از خروج بيدليل ارز از اين كشورها جلوگيري ميكند؛
• زيرساختهاي مناسبي را براي بهرهبرداري از فناوريهاي نوين فراهم ميكند؛
• فناوريهاي سادة بومي با دانش پيچيده خود راه حركت به سمت پيشرفت صنعتي و فناوري را هموار ميكنند؛
• بومي كردن منجر به بهرهوري مناسب نيرويانساني ميشود؛
• بومي كردن منجر به تخصصي شدن جريان كارِ نيرويانساني ميشود؛
• بومي كردن شبكهها و فناوريها، باعث جلوگيري از فراز مغزها ميشود؛
• بوميكردن شبكهها امكان مانور و عمليات مناسب ميدهد را به كشورهاي جنوب ميدهد و باعث ميشود بتوانند با اتكا به دانش خود و اعتمادبهنفس، ضريب كارايي خود را بالا ببرند و ضريب خطا را پايين بياورند؛
• بومي كردن فناوري باعث بالا رفتن بنية پژوهشي محققان ميشود؛
• بومي كردن باعث ميشود روابط متقابل به جاي روابط يك طرفه در بين كشورهاي شمال و جنوب حاكم شود؛
• بومي كردن يك فرايند توسعهاي است .
8. مسايل مربوط به دروني كردن شبكهها
دروني كردن فناوريهاي اطلاعاتي و شبكهها:
• منجر به ثبات در برنامهريزي كشور ميشود؛
• توجيه كافي را براي استفاده از فناوريهاي اطلاعاتي خاص و شبكهها دارد؛
• تغييرات شديد را در شاخصهاي مختلف تا حدود زيادي كنترل مينمايد؛
• روايي و پايايي فناوريهاي اطلاعاتي را تضمين مينمايد؛
• باعث انطباق شبكهها و فناوريها با مسايل خاص كشورهاي جنوب ميشود؛
• امكان بررسي نيازها و انطباق با فناوريهاي نوين اطلاعاتي را فراهم ميآورد؛
• زيرساختهاي توسعهاي كشور را گسترش ميدهد و بنيان آنها را تقويت ميكند؛
• برنامهريزيهاي پژوهشي را امكانپذير ميسازد و نظام پژوهشي كشور را شكل ميده د.
9. عدم ارتباط دانشگاه با صنعت و فنآوري در جامعه
10. آموزش
11. مسايل مربوط به نظامهاي اطلاعرساني
نتيجهگيري
بحث دربارة زيرساختهاي اطلاعاتي و تفكر برنامهريزي براي سيستمهاي اطلاعات علوم و فناوري در محيط اطلاعاتي عرب تقريباً از سال 1976 (8) آغاز شده، اما مشهود است كه هنوز پيشرفت آنچناني در اين حوزهها در محيط اطلاعاتي عرب به چشم نميخورد. اين كشورها از نظر آموزش نيرويانساني و نيرويانساني آموزشديده در تنگناها و مضايق بيشماري قرار دارند (9). در ارتباط با خودكارسازي فهرستهاي كتابخانهاي نيز در ابتداي راه قرار دارند (10). از نظر فرهنگي، بحث در ارتباط با برقراري نظام دموكراتيك اطلاعاتي يا گردش آزاد اطلاعات در جهان عرب هنوز وجود دارد و بحثي كاملا نوپا است و به طور كامل حل نشده (11). به نظر ميرسد شرايط موجود جهاني از نظرگاههاي اقتصادي يا جهاني شدن اقتصاد، سياسي و فرهنگي،... اندك اندك در حال شناخته شدن باشد؛ اما مشكلات زيادي هنوز در راه انطباق سياستهاي كلان اطلاعرساني با شرايط موجود جهاني وجود دارد (12). از نظر ايجاد ساختار مناسب سياستهاي اطلاعرساني در سطح ملي، جز مالزي كه توانسته نسبتا موفقيتآميز عمل نمايد، ساير كشورها هنوز در ابتداي راه قرار دارند (13). از نظر قانونگذاري اكثر اين كشورها و ساير كشورهاي در حال توسعه دچار تشتت در تقنين هستند (14) و استفادة مناسبي از تخصص متخصصان در حوزههاي مختلف به عمل نميآيد (15). بعضي از كشورها از جمله بحرين(16)، سوريه، تونس (17)، كويت (18) و بعضي از كشورهاي خاورميانه(19) و عربي (20)تعاريف مناسبي براي سيستمهاي اطلاعاتي خود نمودهاند. روند حركت به سمت رايانه شتاب نسبتا خوبي به خود گرفته است(21)، اما هنوز موانع بسيار زيادي در جريان انتقال فناوري به كشورهاي جنوب وجود دارد(22)، پردازش دادهها(23) و طراحي سيستمهاي اطلاعلاتي(24) نيز در اين كشورها دچار مسايل و مشكلات بسياري است. از نظرگاه توسعهاي نيز مديريت مناسبي بر روي برنامههاي توسعه، چه از لحاظ برنامهريزي و چه از نظر اجرا صورت نميپذيرد(25). اما گفتني است كه با همة اين احوال قدمهايي براي اشتراك منابع در كشورهاي عربي بخصوص در حوزة خليج فارس و عربستان برداشته شده است(26). تفكر اشتراك منابع و امانت بين كتابخانهاي كه بنيانگذار تفكر شبكهاي است نيز در عربستان (27) و كشورهاي حوزة خليج فارس در حال شكلگيري است(28). اما نكتة قابل ذكر، فقدان استانداردهاي كتابشناختي در اين كشورها است(29)، امري كه ميتواند كل مقولة شبكه را زير سوال ببرد و كارآيي آن را به حداقل برساند.
نكتة مهم ديگر اين است كه براي شاخصهاي اساسياطلاعاتي در اين جوامع، برنامهريزي درستي نشده و اين جوامع از الگوهاي بسيار ضعيف و ناكارآمد بهره ميبرند. همين امر باعث شده كه در جريان حركت به سمت توسعه اين جوامع دچار مشكلات بسياري و با مخاطرات بيشماري روبه رو باشند. با نگاه به اين شاخصها ميتوان در جريان برنامهريزي تجديد نظر كرد.
پينوشت:
1. information environment
2. interactive
3. Gulf-Net
4. Out of to date
منابع
1. Hamade, S. N.(1995) "Computer services in libraries and information centers of Saudi Arabia". Libri .
Vol. 45, Issue 1, pp. 31-35.
2.پچي، آئورليو (و ديگران)؛ "گزارش تازه باشگاه رم: جهان در آستانه قرن بيست و يكم" . ترجمة علي اسدي ـ تهران: انتشارات و
آموزش انقلاب اسلامي، 1370، ص. 29.
3. همان ... ص. 154.
4. دوپويي، گزاويه؛ "فرهنگ و توسعه" ترجمة فاطمه فراهاني، عبدالحميد زرينقلمـ. تهران: مركز انتشارات كميسيون ملي يونسكو در ايران
1374، ص. 12.
5. همان... ص. 5.
6. همان... ص. 22.
7. Namlah, A.; Ibn, I.(1984) "Infrastructure of information needs and resource in the country of Saudi
Arabia: an assessment" Challenges to an information society. proceedings of the 47th ASIS Annual
Meeting, ISBN: 0-86729-115-X.
8."Planning for scientific and technological informtion systems in the Arab countries" UNESCO BULETIN
FOR LIBRARIES. 1976, 30(6), PP. 359-360.
9. Vuorinen, Seppo.(1977) "Arab Republic of Eygept. introduction of machine-readable cataloging".
FMR/BEP/PGI/77/144, UNESCO, Paris, 7P.
10. Ditto... .
11. Buchanan, E. A.(1997) "culural hertage, social values, and information in the Arab world". Journal of
education for library and information science. Vol. 38, Issue 3, PP. 215-220.
12. Abdul-Gader, A. H.(1997) "information systems strategies for multinational companies in (Arab)
[Persian] Golf countries". Internation journal of information management. Vol. 17, Issue 1, PP. 3-12.
13.Chaudhry, A. S. (1993) " Information policies in Saudi Arabia and Malaysia". Information development.
Vol. 9, Issue 4, PP. 228-234.
14. Ditto ... .
15. Ditto ... .
16. Young, H. C. & Ali, S. N. (1992). " The [Persian] Gulf War and effect on information and library
services in the (Arabian) [Persian] Gulf with particular refrence to the State of bahrain". Journal of
information science . Vol. 18, Issue 6, PP. 435-462.
17. Abadilla, M. T. P. (1986). "Integrated information system for the Arab center for the studies of arid
zones and dry lands". (Monograph). 128 P.
18. Noor, A. E. (1984). "Towards a model curriculum in computer-based information systems for
developing countries. the case of Arab environments". Computers and education. Vol. 8, Issue 2, PP. 239-262.
19. See 16.
20. Rehman, S. (1989). "National infrastracture of library and information services in Arab countries".
International library review. Vol. 21, Issue 4, PP. 445-462.
21. Bakry S. H. (1989). " A porposed computer-based methodology for planning an Arab information
network". Telematics. Vol. 6, Issue 2, PP. 87-98.
22. Salem, S. (1980). "The role of information in Science and technology transfer in Arab countries".
Journal of information Science. Vol. 2, Issue 5, PP. 255-261.
23. Namlah, A.; Ibn, I.(1985) "Infrastructure of information needs and resource in the country of Saudi Arabia:
an assessment" Disserta?
24. Kasem, Hishmat M. A.(1976). "Administrative information services in the Arab Republic of
Eygept". UNESCO Bulletain for libraries. 30(4), 210-217.
25. Ditto .
26. Khurshid, Z. (1994). "DOBIS/LIBIS network of university libraries in Saudi Arbia". Resourse sharing
and information network . Vol. 9, Issue 2, PP. 101-10.
27. Siddiqui, M. A. (1996). "An interlibrary loan network among academic libraries of Saudi Arabia".
Journal of interlibrary loan , Document delivery, ... . Vol. 7, Issue 1, PP. 15-30.
28. Siddiqui, M. A. (1996). "Regional interlibrary loan network of (Arabian)[Persian] Gulf academic
libraries". Resource sharing and information network. Vol. 11, Issue 1/2, PP. 143-158.
29. Ashoor, M. S. (1989). "Bibliographic network in the (Arabian)[Persian] Gulf region --prospects and
problems". Resource sharing and information network. Vol. 14 Issue 2, PP. 13-26.30.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}