نویسنده: محمد امین صادقی ارزگانی





 
 سیری در اندیشه عرفانی امام خمینی (ره)
از مسائل اساسی و مهمی که از دو جنبه‌ی عرفانی و اعتقادی حایز اهمیت است و در آثار امام خمینی نیز مورد توجه خاصی قرار گرفته، مسأله فضیلت و برتری پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام) بر فرشته‌ها است. از امیرمؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده که رسول خدا فرمودند:
«ما خلق الله أفضل منی، و لا أکرم علیه منّی»؛ (1) خداوند موجودی برتر و بالاتر از من نیافریده، و هیچ کس بیشتر از من نزد خداوند بزرگی و کرامت ندارد.
امیرمؤمنان می‌فرماید:
به رسول خدا عرض کردم: آیا شما برتر هستید یا جبرئیل؟
رسول خدا فرمود: «یا علی، إنّ الله تبارک و تعالی فضّل أنبیاءه المرسلین علی ملائکته المقرّبین، و فضّلنی علی جمیع النبیّین و المرسلین. و الفضل بعدی لک یا علی و للأئمة من بعدک؛ و إنّ الملائکة لخدّامنا»؛ (2) یا علی، خداوند متعال، انبیا و فرشتگان خود را بر فرشته‌های مقرب برتری داده است و من را بر همه انبیا و فرشتگان فضیلت داده است و بعد از من، فضیلت و برتری از آنِ تو و امامان بعد از تو است، و فرشته‌ها خدمت‌گزاران ما هستند.
این روایت در عرفان امام خمینی به زیبایی تبیین شده است؛ از جمله بدین مضمون می‌فرمایند:
این‌که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خداوند از من برتر چیزی نیافریده است» اشاره به فضیلت آن حضرت در مقام تعیّن خَلقی او است؛ چون حضرت ختمی مرتبت در نشئه خلقت، تعیّن اول و نزدیک‌ترین موجود به اسم اعظم است، وگرنه حضرت در مقام ولایت کلی و برزخیت کبرا که از آن در قرآن به «دَنَا فَتَدَلَّى) (3) تعبیر شده و در اصطلاح عرفانی به «وجود انبساطی» و مانند آن یاد می‌شود، اساساً نسبتی بین او و سایر موجودات برقرار نیست تا فضیلت و برتری مطرح باشد؛ زیرا آن حضرت در آن مقام، احاطه‌ی قیّومی به همه چیز دارد، و در آن مقام، مظهر (هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ) (5) است؛ لذا در عین اول، آخر، و در عین ظاهر، باطن است. (4)
طبق این فراز از کلام امام، بحث فضیلت انسان کامل نسبت به فرشته‌ها در محدوده‌ی نشئه خلقت مطرح است، نه مقام صادر اول و وجود انبساطی. از نگاه عرفانی، صادر اول غیر از مخلوق اول و مرتبه‌ای بالاتر از آن است؛ (6) زیرا صادر اول، حقیقتی است که از او به «وجه الله» یاد می‌شود و مخلوق اول و سایر موجودات از شؤون و تعیّن‌های او محسوب می‌شوند. لسان الغیب حافظ شیرازی در مقام بیان این مسأله گفته است:

 

حُسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد *** این همه نقش در آینه‌ی اوهام افتاد
این همه عکس خوش و نقش مخالف که نمود *** یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد (7)

مراد از «رخ ساقی» همان صادر اول است که او جلوه‌ی حق تعالی است و عالم وجود، جلوه‌های گوناگون او است.
بنابراین بحث فضیلت پیامبر و اهل بیت بر فرشته‌ها ناظر به مرتبه‌ی خلقت و آفرینش عوالم هستی است؛ اما نسبت به مقام صادر اول - که همان حقیقت انسان کامل و نور محمدی و انوار معصومین است (8) و به اعتبارات گوناگون از آن مرتبه با اصطلاحاتی چون نَفَس رحمانی، تجلی ساری، رِقّ منشور، وجود منبسط، حقیقت محمدیه، فیض مقدس و... یاد می‌شود - فرشته‌ها از تعیّنات وجودی آن مرتبه به شمار می‌آیند. (9) و پرسش از فضیلت جایی برای طرح نمی‌یابد.
اما چرا در حدیث یاد شده تنها از فضیلت پیامبر و اهل بیت بر جبرئیل سؤال شده و ذکری از سایر ملائکه نیامده است؟
امام خمینی در این باره به نکته‌ی زیبایی اشاره می‌کنند:
سؤال از برتری پیامبر بر جبرئیل در واقع سؤال از برتری آن حضرت بر همه موجودات عالم جبروت است؛ ولی به لحاظ آن که در میان فرشته‌ها، جبرئیل عظمت خاصی دارد و یا اذهان عموم نوعاً متوجه فضیلت جبرئیل است، لذا تنها اسم جبرئیل در سؤال آمده؛ وگرنه حضرت ختمی مرتبت و اهل بیت او بر همه فرشته‌ها فضیلت و برتری دارند. (10)
اگرچه مسأله فضیلت اهل بیت بر فرشته‌ها از جهات گوناگونی قابل بررسی است، ولی در این جا تنها به بررسی موضوعات زیر بسنده می‌شود: خاستگاه فضیلت اهل بیت بر فرشتگان؛ ملاک فضیلت آن‌ها و مستندات روایی و مبانی اعتقادی و عرفانی این مسأله.

الف. خاستگاه فضیلت اهل بیت بر فرشتگان

در یک تقسیم‌بندی کلی، فضیلت‌ها و برتری‌ها را می‌توان به حقیقی و اعتباری تقسیم کرد.
فضیلت‌های اعتباری نوعاً در بستر خاصی از زمان و مکان و براساس قراردادها و باورهای اجتماعی شکل می‌گیرند. بنابراین ممکن است یک شخص در شرایط زمانی و مکانی ویژه‌ای و به دلیل برخی موقعیت‌های اجتماعی، نسبت به سایر مردم دارای برتری باشد، ولی در شرایط دیگر از چنین فضیلتی برخوردار نشود.
اما در فضیلت‌های حقیقی عنصر زمان، مکان، موقعیت و باورهای اجتماعی نقشی ندارند، بلکه فضیلت حقیقی ناشی از برتری‌ها و کمالات وجودی است؛ مانند فضیلت علت بر معلول یا فضیلت عالم بر نادان و...
با توجه به این نکته، فضیلت پیامبر و اهل بیت (علیهم‌السلام) بر فرشته‌ها از سنخ فضیلت‌های حقیقی است که ناشی از مرتبه‌ی وجودی و مظهریت آن‌ها نسبت به اسم اعظم می‌باشد. حضرت امام در تبیین این مسأله بدین مضمون می‌گوید:
باید دانست که این فضیلت، از باب فضیلت تشریفی اعتباری نیست، بلکه فضیلت حقیقی وجودی است که از احاطه‌ی کامل و تسلط قیّومی پیامبر ناشی می‌شود. این احاطه‌ی کامل قیومی پرتوی از احاطه‌ای است که برای حضرت اسم اعظم بر سایر اسماء و صفات وجود دارد و همان طور که سایر اسماء و صفات از شؤون و اطوار و مظاهر اسم اعظم هستند و شرافت اسم اعظم بر آن‌ها تشریفی و اعتباری نیست. انسان کامل که مربوب و مظهر اسم اعظم است نیز فضیلت و برتری کامل بر همه موجودات دارد. (11)
با توجه به این سخن امام، خاستگاه فضیلت انسان کامل بر فرشتگان را در قوس نزول و در مظهریت آن‌ها از اسم اعظم الهی باید جستجو کرد؛ زیرا اسم «الله» محیط و حاکم بر سایر اسماء و نخستین ظهور کثرت در عالم اسماء و حضرت واحدیت است و به واسطه‌ی او اسماء ظاهر شده اند. بلکه سایر اسماء، از مظاهر و تجلیات اسم «الله» می‌باشند و این اسم در مراحل ظهور، ظاهر و در مراحل بطون، باطن است. صورت این اسم - که عبارت از عین ثابت انسان کامل است - اولین صورتی است که با وجود علمی در حضرت علمیه ظاهر شده و به واسطه‌ی او سایر صور ظاهر یافته اند.
بنابراین انسان کامل که کَوْن جامع و مظهر اسم اعظم است، پرتوی از اسم «الله» و دارای مقام اولیت، آخریت، ظاهریت و باطنیت است و همه اشیاء به واسطه‌ی او خلق شده اند. (12)
امام خمینی درباره این که انسان کامل مظهر کامل اسماء و صفات الهی است، در حالی که فرشتگان تنها مظهر اسم خاص هستند، بدین مضمون می‌فرمایند:
خداوند متعال به مقتضای اسم (كُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ) (13) در هر لحظه، شأنی دارد و ممکن نیست که بر کسی جز انسان کامل، با تمام شؤون خود تجلی نماید. پس هر یک از موجودات - از عوالم عقول مجرده و ملائکه مهیّمه و ملائکه صافّات گرفته، تا نفوس کلیه الهی و ملائکه مدبّر و مدبّرات امر و سلطان ملکوت بالا و دیگر مراتب ملائکه زمینی - مظهر اسم خاصی هستند که ربّشان به همان اسم بر آن‌ها تجلی کرده است... اما آنان که اهل یثرب انسانیت و مدینه‌ی نبوت می‌باشند، جایگاه متعیّن و غیر قابل تکاملی ندارند؛ از این رو حامل ولایت مطلق علوی که همه شؤون الهی است شده و شایسته‌ی مقام خلافت تامّه کبری گردیده اند. (14)
قرآن کریم درباره فضیلت انسان کامل در قوس صعود می‌فرماید:
(وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى‏ * ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى‏ * فَكَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى‏)؛ (15) در حالی که او در افق اعلی بود، پس نزدیک آمد و نزدیک‌تر شد، تا فاصله‌اش به قدر طول دو کمان یا کمتر شد.
در تفسیر عرفانی این آیه‌ی مبارکه آمده است:
تعبیر «ثمّ دنا» ناظر به آن است که رسول خدا به سبب تقرّب خاصی که به خداوند پیدا نمود، از مقام جبرئیل فراتر رفت و به جهت فنای در وحدت، از مقام روح نیز بالاتر رفت. و در این مرتبه بود که جبرئیل گفت: «لو دَنوتُ أنملةً لاحترقتُ»؛ (16) اگر به اندازه‌ی یک بند انگشت از مقام خود بالاتر بروم، فروغ نور الهی مرا می‌سوزاند. فراتر از مقام جبرئیل، فنای در ذات است و انوار ذات سبب احتراق و متلاشی شدن جبرئیل می‌شود. در چنین مقامی بود که بدون وساطت جبرئیل، اسرار الهی به ختمی مرتبت وحی و القا شد. (17)
در روایتی از پیامبر اکرم آمده است:
«لما عرج بی إلی السماء أذّن جبرئیل (علیه‌السلام) مثنی مثنی و أقام مثنی مثنی ثمّ قال لی: تقدم یا محمد. فقلت له: یا جبرئیل، أتقدّم علیک؟ فقال: نعم، إنّ الله تبارک و تعالی فضل أنبیاءه علی ملائکته أجمعیت، و فضّلک خاصّةً... فلما انتهیتُ إلی حُجب النور، قال لی جبرئیل: تقدّم یا محمد، و تخلّف عنّی. فقلت: یا جبرئیل، فی مثل هذا الموضع تفارقنی؟ فقال: یا محمد، إنّ انتهاء حدی الذی وضعنی الله عزوجل فیه إلی هذا المکان؛ فإن تجاوزتُه احترقتُ أجنحتی بتعدی حدود ربی»؛ (18) رسول خدا فرمود: هنگامی که مرا به آسمان برد، جبرئیل اجازه داد و به من گفت:‌ای محمد، جلوتر حرکت نما تا من در پی تو حرکت کنم. به جبرئیل گفتم: آیا من بر شما جلو و سبقت گیرم؟! جبرئیل گفت: بلی؛ زیرا خداوند انبیاء، به ویژه تو را بر فرشتگان فضیلت داده است. آن‌گاه حرکت کردیم تا به حجاب‌هایی از نور رسیدیم، جبرئیل که در پی من حرکت می‌کرد، از ادامه‌ی سفر باز ایستاد و به من گفت: شما به سیر خود ادامه دهید. به او گفتم: آیا در چنین جایی از من جدا می‌شوی؟ جبرئیل گفت:‌ای محمد، این مقام آخرین حدّی است که خداوند برای من قرار داده است؛ اگر از آن فراتر بروم به سبب تجاوز از حدود وجودی‌ام، بال‌هایم خواهد سوخت.
این جریان در برخی آثار عرفانی به زیبایی تبیین شده است:

 

احمد ار بگشاید آن پر جلیل *** تا ابد مدهوش ماند جبرئیل
چون گذشت احمد ز سِدر مرصدش *** وز مقام جبرئیل و ز حدش
گفت و را: هین بپر اندر پیم *** گفت رو، رو، من حریف تو نیم
باز گفت او را بیا‌ ای پرده سوز *** من به اوج خود نرفتستم هنوز
گفت بیرون زین حدّ ای خوش‌فَر من *** گر زنم پرّی بسوزد پر من (19)

یکی از بزرگان اهل معرفت، آیه‌ی یاد شده را ناظر به «اسفار اربعه» دانسته و در تفسیر کلمه‌ی «فتدلّی» گفته است:
رسول خدا در حالی که به مقام بقای بعد از فنا نایل آمده و وجود حقّانی یافته بود، از حق به سوی خلق رجوع نمود و دوباره به جنبه‌ی اُنسی میل پیدا کرد. (20)
امام خمینی بر این باورند که پیمودن تمام مراحل «اسفار اربعه» برای همگان امکان‌پذیر نیست و تنها ختمی مرتبت و اهل بیت آن حضرت توانسته اند مراتب چهارگانه‌ی آن سفر را به طور کامل طی کنند. ایشان در این باره بدین مضمون می‌فرمایند:
سفر چهارم، بقای بعد از فنا و استهلاک کامل است؛ زیرا حفظ همه مراتب و استقرار در مقام جمع و تفصیل و وحدت و کثرت، از بالاترین مراتب انسانی و کامل‌ترین مراحل سیر و سلوک است، و حقیقت آن برای هیچ یک از اهل سلوک و اصحاب معرفت به طور کامل حاصل نمی‌شود؛ مگر برای پیامبر ختمی مرتبت و اولیای او که علم و معرفت را از مشکات وجود او اقتباس کرده و سیر و سلوک را از ذات و صفات او آموخته‌اند. (21)
ایشان در جایی دیگر، پس از بحثی مبسوط درباره اسفار اربعه بدین مضمون می‌گوید:
این اسفار برای اولیای کامل نیز حاصل می‌شود؛ حتی سفر چهارم برای امیرمؤمنان و اولاد معصوم آن حضرت حاصل شده است. ولی چون ختمی مرتبت صاحب مقام جمعی است، دیگر مجال و زمینه‌ای برای تشریع بعد از نبوت او برای دیگران باقی نمی‌ماند. پس از این مقام اصالتاً از آنِ رسول خدا و به تبع برای جانشینان معصوم او است؛ زیرا روحانیت همه آنها یکی است. (22)

ب. ملاک فضیلت اهل بیت بر فرشتگان

با توجه به آنچه درباره خاستگاه فضیلت انسان کامل گفته شد، ملاک فضیلت نیز روشن می‌شود؛ با این همه، چون در آموزه‌های دینی آثار عرفانی امام خمینی ملاک فضیلت به نحو برجسته و روشنی مطرح شده است؛ که در این باره به اختصار سخن خواهیم گفت:
خداوند ملاک و معیار خلافت انسان کامل را علم و معرفت او نسبت به اسماء الهی معرفی کرده است. وقتی فرشتگان تقدیس و تسبیح خود را مطرح کردند، خداوند با اسم «علیم» جلوه نمود و فرمود: (إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَتَعْلَمُونَ) (23) و از این طریق، معیار خلافت را چیزی فراتر از تسبیح و تقدیس معرفی کرد.
در این ماجرا، بر علم و معرفت انسان کامل تأکید شده است:
(وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّهَا). (24)
تعلیم حقایق الهی که با واژگان «الأسماء» و «کُلها» بازگو شده گویای اسرار نهفته‌ی فراوانی است و نقش معرفت به اسماء را در خلافت و فضیلت انسان کامل به صورت بسیار دقیق و در عین حال اسرارآمیزی می‌نمایاند. در این آیات، انسان کامل برخوردار از علم لدنّی و شاگرد بی‌واسطه‌ی خداوند معرفی شده است، این علم لدنّی و بی‌واسطه، تنها نصیب موجودی می‌شود که بین او و خداوند، واسطه و حجابی نباشد؛ این موجود، اولین فیض الهی و صادر نخست، یعنی همان انسان کامل است. بنابراین انسان کامل اولین و کامل‌ترین مجلا و آینه‌ای برای تابش (نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ) (25) است و ملائکه دومین مجلا و مظهر بعضی از اسماء می‌باشند؛ به همین دلیل انسان کامل معلم فرشتگان و خلیفه‌ی بی‌واسطه‌ی خداوند است. (26) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با اشاره به فضیلت خود و اهل بیت (علیهم‌السلام) فرمود:
چگونه ما از ملائکه برتر نباشیم، در حالی که در شناخت و تسبیح و تهلیل و تقدیس پروردگار خویش، بر فرشتگان سبقت داریم، زیرا خداوند، ابتدا ارواح ما را آفرید و به توحید و تمجید خود گویا کرد، سپس فرشته را آفرید؛ وقتی آن‌ها ارواح ما را به صورت یک نور دیدند، ما را بزرگ یافتند؛ سپس ما تسبیح کردیم تا فرشته‌ها بدانند که ما مخلوق خداوند هستیم و خداوند از صفات ما منزّه است، بعد از آن فرشته‌ها در پی تسبیح ما، تسبیح گفتند و خداوند را از صفات ما تنزیه نمودند. وقتی فرشته‌ها عظمت و منزلت ما را مشاهده کردند، ما برای تعلیم و آموزش فرشته‌ها گفتیم: «لا إله إلا الله و إنّا عبید»، سپس فرشته‌ها گفتند: «لا إله إلا الله». وقتی فرشته‌ها بزرگی و جایگاه ما را دیدند، ما برای تعلیم آن‌ها تکبیر گفتیم، تا آن‌ها بدانند که همه عظمت‌ها از آنِ خداوند است. وقتی آن‌ها عزت و قدرتی که خداوند به ما داده است را مشاهده کردند، ما برای تعلیم آن‌ها گفتیم: «لا حول و لا قوة إلا بالله» تا فرشته‌ها بفهمند که این عزت و قدرت را خداوند به ما عنایت کرده است... پس فرشته‌ها به واسطه‌ی ما به سوی معرفت و شناخت توحید خداوند و تسبیح و تقدیس او رهنمون شده اند. (27)
امام خمینی در مقام تبیین این حدیث، نکته‌های آموزنده‌ای را مطرح کرده اند؛ از جمله آن که:
بهره‌ی فرشته‌ها از توحید سه‌گانه و تنزیه خداوند به اندازه‌ی بهره‌ی انسان کامل نیست؛ بلکه برای هر کدام از فرشته‌ها مقام خاصی است که از آن بالاتر نمی‌روند. پس تعلیم در آن نشئه به حسب استعداد آن‌ها بوده است و پیامبر اکرم که به همه چیز احاطه دارد به آن‌ها تعلیم داده است. تعلیمات و آموزش‌هایی که در نشئه عقلی به وسیله‌ی پیامبر و اهل بیت او نصیب فرشته‌ها شده است، در واقع حقیقت نبوت و امامت، امری غیبی بوده است. (28)
روشن است که این آموزش، از سنخ تعلیم و آموزش‌های حصولی نیست که متعلم بتواند پس از فراگیری و کوشش‌های علمی، بر استاد خود برتری و فضیلت علمی پیدا کند، بلکه از سنخ علم لدنّی است و ملائکه هرگز توان دریافت چنین علمی را بدون واسطه‌ی انسان کامل ندارند.
به جز معتزله، همه مذاهب و فرقه‌های اسلامی، خاتم انبیا را بر فرشته‌های مقرّب الهی افضل می‌دانند و معتقدند که آیاتی نظیر: (نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِینُ * عَلَى‏ قَلْبِكَ) (29) یا آیه‌ی (عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى‏) (30) گویای فضیلت جبرئیل بر پیامبر نیست؛ زیرا این گونه آیات، تنها ناظر به پیام‌رسانی جبرئیل است. در روایتی آمده است:
«کان جبرئیل إذا أتی النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) قَعَد بین یدیه، قعدة العبید، و کان لا یدخل حتی یستأذنه»؛ (31) جبرئیل هرگاه به حضور پیامبر اکرم می‌رسید مانند بردگان در محضر آن حضرت می‌نشست و قبل از اجازه گرفتن، به حضور آن حضرت وارد نمی‌شد.
از این نظر، رساندن وحی به پیامبر، چیزی شبیه خبر آوردن هُدهُد برای سلیمان، یا همچون قوای حسی، مانند چشم و گوش است که عقل از طریق آن‌ها حقایق علمی را دریافت می‌کند. (32) در تشبیهی دیگر نقش جبرئیل و همراهان او در نزول وحی مانند خبرنگار یا گزارش‌گری است که با مشاهده‌ی یک حادثه گزارش، عکس یا فیلم تهیه می‌کند و آن‌ها را در اختیار مقام بالاتر از خود قرار می‌دهد. با توجه به حقایق مطرح شده ژرفای سخنان امام خمینی درباره فضیلت اهل بیت (علیهم‌السلام) روشن می‌شود؛ زیرا گذشته از این حقیقت انسان کامل، صادر نخست، اولین فیض حق تعالی و تعیّن اول است و فرشته‌ها و تمام ما سوی الله از فیض وجود او مستفیض می‌شوند، در نشئه خلقت نیز انسان کامل، معلم فرشته‌ها و آنان، خدمت‌گزار انسان کامل به شمار می‌روند.
از سوی دیگر، در آموزه‌های دینی و عرفان امام خمینی ثابت شده که پیامبر اکرم و اهل بیت (علیهم‌السلام) در عالم معنا یک نور و یک حقیقت می‌باشند، لذا تمام حقایقی که درباره فضیلت رسول خدا بر جبرئیل و سایر فرشته‌ها ثابت شده در حق اهل بیت (علیهم‌السلام) نیز مطرح است. در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است:
«علیٌ أفضل من الملائکة»؛ (33) علی برتر و بالاتر از فرشتگان است.
در روایتی دیگر آمده است:
امیرمؤمنان فرمود: به رسول خدا عرض کردم: «یا رسول الله، فنحن أفضل أم الملائکة؟ فقال: (صلی الله علیه و آله و سلم) یا علی نحن أفضل خیر خلیقة الله علی بسیط الأرض، و خیرة ملائکة الله المقربین. و کیف لا نکون خیراً منهم، و قد سبقنا هم إلی معرفة الله و توحیده؟ فبنا عرفوا الله»؛ (34) به رسول خدا گفتم: آیا ما افضل هستیم یا فرشتگان؟ حضرت فرمود:‌ای علی، ما از همه‌ی مخلوقات زمینی و فرشته‌های مقرب الهی افضل هستیم. چگونه از فرشتگان افضل نباشیم، در حالی که ما در شناخت و معرفت خداوند بر آن‌ها سبقت داریم و آن‌ها به وسیله‌ی ما خدا را شناخته‌اند.
در روایتی پیرامون خدمت‌گزاری فرشتگان در پیشگاه اهل بیت (علیهم‌السلام) آمده است:
خداوند حجاب‌های قدرتش را کنار زد و ساق عرش پدیدار شد؛ جبرئیل دید که در سمت راست عرش نوشته است: «لا اله إلا الله، محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین». جبرئیل به خداوند عرض کرد: «یا رب فإنّی أسألک بحقهم علیک إلا جعلتنی خادمهم»؛ پروردگارا به حق آن‌ها بر تو، من را خدمت‌گزار آنان قرار بده. خداوند نیز درخواست جبرئیل را پذیرفت و فرمود: «قد جعلتُ»؛ تو را خدمت‌گزار آن‌ها قرار دادم. (35)

پی‌نوشت‌ها:

1. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 237، ح 22.
2. همان.
3. نجم (53): 8.
4. حدید (57): 3.
5. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 75.
6. مصباح الانس فی شرح مفتاح الغیب و الشهود، ص 69-73.
7. دیوان حافظ، ص 138.
8. انسان و خلافت الهی، ص 125.
9. یازده رساله فارسی، ص 89، 91، 166 و 167.
10. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 76.
11. ر.ک: همان.
12. ر.ک: التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص 48-49.
13. «هر زمانی او در کاری است»؛ الرحمن (55): 29.
14. ر.ک: شرح دعاء السحر، ص 149-150.
15. نجم (53): 7-9.
16. بحارالانوارع ج 18، ص 382، ح 86.
17. تفسیر القرآن الکریم، ج 2، ص 554-555.
18. مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 73-74؛ به نقل از: عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 204، ح 22؛ بحارالانوار، ج 18، ص 346، ح 56.
19. مثنوی معنوی، دفتر 4، ج 2، ص 712.
20. تفسیر القرآن الکریم، ج 2، ص 554.
21. ر.ک: شرح دعاء السحر، ص 150-151.
22. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 89-90.
23. بقره (2): 30.
24. بقره (2): 31.
25. نور (24): 35.
26. تفسیر تسنیم، ج 3، ص 192-244؛ بحارالانوار، ج 26، ص 347.
27. بحارالانوار، ج 18، ص 345-346، ح 56.
28. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 80.
29. «روح الامین آن را بر دلت نازل کرد»؛ شعراء (26): 193.
30. «آن را (فرشته) شدید القوی به او آموخت»؛ نجم (53): 5.
31. بحارالانوار، ج 18، ص 256، ح 5؛ ج 26، ص 338، ح 2.
32. تفسیر منهج الصادقین، ج 1، ص 43.
33. بحارالانوار، ج 37، ص 83، ح 51.
34. همان، ج 26، ص 349، ح 23.
35. همان، ص 345، ح 17.

منبع مقاله:
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.