جهان ديگر، آمريكاي ديگر

مسلمانان در اروپا

دوازده ميليون و اندي مسلمان اروپا چه نقشي در امور اين قاره ايفا خواهند كرد؟ بيشتر مردم اروپا به دو احتمال قائل هستند: مسلمانان اروپا به طور كامل در بطن حيات سياسي و اقتصادي كشور متبوعشان ادغام مي شوند، يا اين كه در حاشيه خواهند ماند و لاجرم به خشم متمسك مي شوند.
اين دو امكان در حال وقوع است. اكنون شهروندان ترك تبار ساكن آلمان، حق رأي و ثروت اندوزي دارند و مسلمانان سرشناس در فرانسه به عنوان فرماندار منطقه اي يا برخي ديگر در انگليس به عنوان عضو مجلس اعيان اين كشور تصدي امور را در دست مي گيرند. اين موارد از شكل گرفتن جايگاه و حرمت جامعه مسلمانان در اروپا حكايت مي كند. صُهيب بن شيخ، مفتي ليبرال مارسي، در اين باره چنين اظهار نظر مي كند: «اكثريت عمده مسلمانان فرانسه موفق مي شوند به جريان غالب و بطن جامعه درآميزند».
اما در سوي ديگر طيف، گروهي واعظِ ستيزه جويِ افراطي به طور معنوي و حتي مادي از تروريسم حمايت مي كنند. قوي ترين جريان در سياست اسلام اروپايي در ميانه اين دو طيف نهفته است. نسل جديد مسلمانان متولد اروپا مي آموزند كه در چارچوب قوانين و نظام سياسي كشور متبوع شان فعاليت كنند. اما همين افراد از كانون خاورميانه، الهام معنوي و ايدئولوژيك مي گيرند و اميد دارند كه سرانجام روزي فرا خواهد رسيد كه حكومت اسلامي در ملل مسلمان جهان بردولت هاي سكولار چيره خواهد گشت.
شاخص جالب اين قضيه، تلاش فراوان مسلمانان براي استيلاي اسلام اروپايي است كه توسط طرفداران جنبش «اخوان المسلمين» قد علم كرده است. اخوان المسلمين جنبشي مردمي براي بنيان نهادن جامعه اسلامي بود كه در اوان سده بيستم در مصر شكل گرفت و به رغم سركوب شدن، در سراسر جهان اسلام اشاعه يافت. شيخ يوسف قرضاوي، نظريه پرداز و مبلّغ اصلي اين جنبش، معلم هفتادوهفت ساله علوم ديني است كه در قطر سكونت دارد و با تأليف چندين جلد كتاب، حضور در برنامه هاي تلويزيوني و وب سايت هاي اينترنتي، در بين جماعت پراكنده مسلمانان جايگاه والايي پيدا كرده است. البته او در مجراهاي رسمي تر دولتي نيز نمود دارد. وي هم اكنون رييس شوراي اروپايي فتوا و تحقيق در دوبلين است.
اين شورا از سي ودو عالم طراز اول اروپا و خاورميانه تشكيل شده كه وظيفه «خود فرموده» شان پرداختن به دوگانگي هاي اخلاقي و شخصي و سياسي مسلمانان اروپاست. موضوع هايي كه علماي اين شورا در نظر مي گيرند، حوزه هاي مختلفي چون علوم ديني و شرايح، مسايل حرفه اي (نظير بررسي امكان ورزشكار شدن مسلمانان) و حوزه سياست (مانند امكان شركت مسلمانان در انتخابات داخلي) را دربرمي گيرد. اما آنها به امور متعارف دنيوي نيز مي پردازند؛ مثلاً شورا گفته است كه اورشليم (بيت المقدس) به مسلمين تعلق دارد و مسلمين به هر وسيله بايد با اشغال آن به دست غير مسلمانان مقاومت كنند.
وقتي شيخ قرضاوي در سال ۲۰۰۱ حملات تروريستي يازدهم سپتامبر را شديداً محكوم كرد، دولت هاي اروپايي از اين اقدام وي بسيار لذت بردند. اما شيخ تصريح كرد كه ديدگاه او درباره بمب گذاري هاي انتحاري در «مناطق جنگي» خاورميانه با موضع ديگران تفاوت دارد. او مشوق حضور پرشور شايستگان جهان اسلام در نظام غرب است، ولي مشروط با آن كه اين افراد منافع اسلام را همواره در نظر داشته باشند.
شيخ صهيب حسن احمد از اعضاي شورا نيز كه مسئوليت اداره يك مدرسه و مسجد را در لندن برعهده دارد، معتقد است فعاليت مسلمانان اروپا در احزاب سكولار مشروعيت دارد، منوط بر آن كه احزاب سكولار باعث پيشبرد اهداف و دغدغه هاي مسلمانان شوند؛ دغدغه هايي نظير كمك به آموزش اسلامي، تغيير در قوانين طلاق و دسترسي آسان تر به غذاي حلال. وي مي گويد اگر سياستمدار مسلماني ديد كه حزب او مخالف اسلام حركت مي كند، بايد به مخالفت با آن برخيزد.
از برخي جهات، ميراث حسن البناء در سراسر اروپا به چشم مي خورد. يك نمونه آن تأثير او برافكار شيخ قرضاوي و نمونه ديگر تأثير آراي وي بر نهضت هاي دنباله رو ايدئولوژي اخوان المسلمين است؛ نهضت هايي كه علي رغم نگراني برخي مسلمانان ميانه رو يا معدود مسلمانان افراطي، مي كوشند بلندترين و رساترين نداي اسلام در اروپا باشند.
اگر از يكي از ساكنان شهر ليون يا مارسي بپرسيد كه كدام جنبش، صداي گوياي ايدئولوژي اخوان المسلمين است و او بلافاصله ذهن شما را به «اتحاديه سازمان هاي اسلامي فرانسه» متوجه مي كند. اتحاديه سازمان هاي اسلامي فرانسه مجموعه سازمان يافته اي از گروه هاي اسلامي كوچك است كه در سياست چهارونيم ميليون مسلمان كشور فرانسه تأثير فزاينده اي دارد. اين اتحاديه و ساير جناح هاي تندرو، در انتخابات سال گذشته براي شوراي دين اسلام در فرانسه، در برابر شاخه هاي داخلي به پيروزي رسيد.
رياست شورا در دستان محتاط «دليل بوبكور»، مفتي اعظم پاريس است. بوبكور از ستايش گران تمدن فرانسه است و متأسف از مسابقه افراط گرايي در بين همكيشان خود. ولي شاخه هاي منطقه اي به قدري تحت سيطره اتحاديه سازمان هاي اسلامي فرانسه هستند كه كنترل كل دستگاه شورا در چنگ آنها خواهد بود.
يك مقام رسمي فرانسه كه بر روند تأسيس شورا نظارت داشت مي گويد: «مسلمانان مبارز، بوبكور را رها كردند، اما كماكان مترصد فرصت هستند». مسلمانان ميانه رو فرانسه تصور مي كنند دولت فرانسه سادگي و بي تجربگي به خرج داده كه گروه هاي طرفدار اخوان المسلمين توانسته اند موقعيت و جايگاه خود را تحكيم كنند.
«انجمن مسلمانان انگليس» از جمله صريح ترين طرفداران ايدئولوژي اخوان المسلمين در انگليس است. نام اين انجمن سال گذشته به دليل كمك به ترتيب دادن تظاهرات برضد جنگ عراق بر سر زبان ها افتاد. انجمن از گروه هاي تشكيل دهنده شواري مسلمانان انگليس است و خود اين شورا نزد دولت انگليس حكم مخاطب و هم صحبت را دارد. وقتي اين انجمن به خاطر چشم پوشي از خشونت هاي موجود در خاورميانه از سوي پارلمان انگليس مورد انتقاد قرار گرفت- و البته اين امر چندين مرتبه اتفاق افتاده است- شورا به دفاع از اين انجمن برخاست. ولي هميشه همزيستي «برادران و ديگران» در انگليس به سان فرانسه، آسان نبوده است.
چگونه يك «بيگانه» مي تواند ميان مكاتب مختلف فعالان سياسي مسلمان تمايز قائل شود؟ يك معيار اين است كه نقش مسلمانان در اروپا- از گذشته و در حال و آينده- چگونه شكل گرفته است. چهره هاي تسكين دهنده، مثل مفتي هاي مارسي و پاريس، از وجوه اشتراك ارزش هاي اسلامي و اصالت هاي اروپايي پس از عصر روشنگري سخن به ميان مي آورند. آنها مي گويند مسلمانان مي توانند «خيلي چيزها» از هموطنان غير مسلمان خود ياد بگيرند. آن دسته از مفتي هايي كه از نهضت اخوان المسلمين سرمشق مي گيرند، بيشتر به حكومت مطلوب اسلامي در كشورهاي اسلامي تأكيد مي ورزند. اين امر مي رساند كه دموكراسي سكولار با آن كه در غرب، تحمل پذير است، اما نظام كاملي نيست.
تاكنون فقط معدودي از مسلمانان توانسته اند وارد صحنه سياست اروپا شوند و بيشتر آنها كساني بودند كه دين اسلام ميراث نسل هاي پيشين شان بوده تا اينكه دغدغه اصلي شان ترويج دين شان باشد. اما اين الگو در حال تغيير است؛ مثلاً در انتخابات عمومي بعدي در انگليس، حزب كارگر دو فعال مسلمان را به پارلمان خواهد فرستاد. حال پرسش اصلي اين جاست كه سياستمداران، كه تابع قواعد دموكراتيك هستند اما زندگي و جهان بيني شان متأثر از ديني است كه پيروان ديگر اديان را زيردست و تابع خود مي بينند، تا چه اندازه شاكله و بافت اروپا را تغيير خواهند داد؟ شايد پاسخ اين پرسش باشد كه «خيلي زياد».

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله