دوران امامت امام زمان (علیه السلام) تا قبل از غیبت
دوران امامت امام زمان تا قبل از غیبت
پیشوای دوازدهم در ماه ربیع الاول، سال 260 در حالی که کمتر از پنج سال از عمرش می گذشت، عهده دار امامت شد. پیشوایی آن حضرت در شرایطی بحرانی آغاز گشت. حکمرانان عباسی به عنوان دشمنان بیرونی جبهه ی امامت، تمام تلاش خود را برای نابودی این جبهه به کار گرفته بودند. دشمن درونی نیز از درون کانون امامت در چهره جعفر بن علی، به کمک دشمن بیرونی شتافت و کار امام زمان علیه السلام را دشوارتر ساخت.این فضا با ادعای جانشینی امام عسکری علیه السلام توسط جعفر و تصریح وی بر این که پیشوای یازدهم هیچ فرزندی از خود برجای نگذاشته، مسموم تر و مأیوس کننده تر شد. منحرف شدن تعدادی از شخصیت های شیعه - که برخی از آنان سمت وکالت امامان پیشین را داشتند - از خط امامت و ادعای سفارت دروغین توسط بعضی از آنان و ایستادگی در برابر نایبان منصوب آن حضرت عامل مهم دیگری بود که بر شدت این بحران می افزود. نمونه های زیر ترسیم کننده شرایط سیاسی - فرهنگی و بیانگر وضعیت بحرانی دوران امامت امام دوازدهم است که به اجمال بیان شد.
شرایط سیاسی - فرهنگی دوران امامت حضرت مهدی
الف - بازرسی منزل امام:
مأموران لحظاتی پس از شهادت امام عسکری علیه السلام به خانه ی حضرت هجوم برده به بازرسی منزل و مهر و موم کردن دارایی های آن گرامی پرداختند. هدف اصلی آنان - با توجه به گزارش جعفر مبنی بر وجود فرزند برای امام - آگاهی از جانشین حضرت و دستگیری وی بود. از این رو، همراه خود، زنان قابله ای را آورده بودند تا کنیزان حضرت را بازرسی کنند. آنان مادر حضرت مهدی را دستگیر کرده نزد معتمد بردند. خلیفه از او خواستار فرزندش شد، ولی او منکر داشتن فرزند شد و برای انحراف افکار عمومی از فرزندش، ادعای بارداری کرد. معتمد او را به قاضی القضاه سپرد تا زمان وضع حمل از او مراقبت کند. با مرگ عبیدالله بن یحیی بن خاقان و شورش یعقوب لیث صفار و زنگیان علیه حکومت، آزاد شد.(1)«سواران خلیفه که جعفر کذاب نیز در میان آنان بود به خانه ی امام هجوم برده و به غارت اموال و اثاثه منزل پرداختند. تمام کوش من حفظ مولایم بود که ناگاه دیدم او از در خارج شد بدون آن که مأموران، متوجه شود.»(2)
ب - بازرسی خانه های شیعیان:
معتمد پس از ناکامی در جریان بازرسی منزل امام عسکری علیه السلام در اقدامی گسترده تر، دستور بازرسی منازل شیعیانی را داد که احتمال می رفت حضرت حجت در آنجا پنهان شده باشد. این کار با همکاری جعفر - که شیعیان را خوب می شناخت - انجام گرفت. جعفر با آزار شیعیان و حتی زنان و کنیزان وابسته به امام عسکری علیه السلام، تهدید و تحقیر آنان و حتی دربند کشیدن و به زندان افکندن برخی از آنان، جو رعب و وحشتی در میان پیروان اهل بیت ایجاد کرد و دل بازماندگان حضرت عسکری علیه السلام از جمله امام زمان (عج) را آزرد؛ بگونه ای که به تعبیر شیخ مفید، مصیبت بزرگی از این ناحیه بر بازماندگان حضرت وارد آمد.(3)ج - اختلاف در مسأله امامت:
با رحلت امام عسکری علیه السلام شیعیان در مسأله امامت دچار اختلاف گشته و به چند گروه تقسیم شدند. گروهی برآن شدند که امام عسکری علیه السلام رحلت نکرده و او زنده است و همو مهدی آل محمد است.برخی قائل شدند گرچه امام عسکری علیه السلام درگذشته، لیکن دوباره زنده می شود و همو مهدی قائم خواهد بود. بعضی دیگر به «فترت» معتقد شده و گفتند: پس از امام عسکری علیه السلام امامی وجود نداشت و جامعه اسلامی در این فترت از زمان بدون امام بود. جمعی نیز تحت تأثیر تبلیغات سوء جعفر قرار گفته، معتقد به امامت او شدند. گروهی دیگر، در شک و سرگردانی فرو رفته، نمی دانستند به کجا بروند و به چه کسی روی آورند. تعداد زیادی نیز بر صراط مستقیم امامت باقی ماندند و پس از امام عسکری علیه السلام به امامت فرزندش معتقد شدند.(4)امام عسکری علیه السلام چنین وضعیت اسفباری را پیش بیی کرده و فرمود: در سال 260، پیروان من دچار پراکندگی خواهند شد.(5) مسعود در این زمینه می نویسد: شیعیان پس از درگذشت امام عسکری علیه السلام درباره منتظر از خاندان پیامبر صلی الله علیه و اله دچار اختلاف گشته و به بیست گروه تقسیم شدند.(6) نوبختی تعداد فرقه های پدید آمده را چهارده ذکر کرده و به تفصیل درباره ی ویژگی ها و اعتقادات سیزده فرقه آنها بحث کرده است.(7)
د - سفیران دروغین: همزمان با پیدایش و گسترش گروه های یاد شده گروهی از فرصت طلبان و دنیادوستان به دروغ از سوی امام زمان (عج) ادعای سفارت کرده و بدین وسیله فضای جامعه را بیش از پیش مسموم ساختند و موجب انحراف و گمراهی عده زیادی از مردم شدند. بعضی از این افراد عبارتند از:
1- ابومحمد شریعی. وی از یاران عسکریین علیهماالسلام بود ولی از مسیر حق منحف شد و در شمار غلات قرار گرفت. وی مدعی نیابت از سوی آن دو امام بزرگوار شد.(8)
2- محمد بن نصیر نمیری. او از اصحاب امام عسکری علیه السلام بود که منحرف گشت و پس از درگذشت آن حضرت در دوران سفارت محمد بن عثمان، از طرف امام زمان (عج) مدعی سفارت و بابیت شد.(9)
3- احمد بن هلال کرخی. وی نیز از یاران امام عسکری علیه السلام بود که به تصوف گرایید و در دوران غیبت صغری منکر سفارت محمد بن عثمان شد و از پرداخت وجوه شرعی که نزدش بود خودداری کرد.(10)
4- ابوطاهر، محمد بن علی بن بلال. او از اصحاب امام عسکری علیه السلام بود که پس از درگذشت آن حضرت، مدعی وکالت و بابیت از سوی آن گرامی شد و از باز پس دادن اموالی که نزد وی بود، به محمد بن عثمان خودداری کرد و خود مدعی سفارت شد.(11)
مجموع رخدادها و جریان های یاد شده، این دوره از تاریخ امامت را در وضعیتی بحرانی و خطرناک قرار داده بود که برای هر دو جبهه ی درگیر مهم و سرنوشت ساز بود. امام عسکری علیه السلام با برنامه ریزی دقیق و دوراندیشانه - برغم همه مشکلات و محدودیت ها - رسالت الهی خود را در ارتباط با مسأله امامت بطور کلی و امام پس از خویش بطور خصوصی ایفا کرد، که در درس پیش به نمودهای آن اشاره کردیم. در ادامه این درس به تلاش ها و تدابیر حضرت مهدی (عج) در این زمینه خواهیم پرداخت.
امام مهدی (عج) و دشمن خانه زاد
از جمله چهره های فعالی که همزمان با آغاز امامت حضرت مهدی (عج) در صحنه سیاسی جامعه اسلامی رخ نمود جعفر، معروف به جعفر کذاب،(12) عموی آن حضرت بود. وی به جای تغذیه از شجره طیبه ی امامت و بهره وری از خورشدی تابناکی مانند امام هادی علیه السلام، به تاریکی و سیه روزی روی آورد و راه عیاشی، شرابخواری و لهو و لعب در پیش گرفت(13) و در این مسیر تا آنجا پیش رفت که پدرش او را از خانواده خود طرد کرد و او را به منزله نمرود، فرزند نوح دانست و از شیعیان خواست از وی دوری گزینند.(14)جعفر علاوه بر فساد اخلاقی و اعتقادی که بارزترین نمود آن ترک نماز و شرابخواری است،(15) در عرصه سیاسی نیز انحراف های فاحشی داشت که همدستی با حکومت عباسی، جاسوسی علیه بیت امامت، انکار وجود فرزند برای امام عسکری علیه السلام و ادعای امامت پس از آن حضرت، نمونه های روشن آن است.
حضرت مهدی (عج) هرچند پس از شهادت پدر بزرگوارش در پس پرده غیب قرار گرفت و از چشم عمومی مردم پنهان گشت و همین خلأ موجب شد تا جعفر بیشترین سوء استفاده را بکند؛ لیکن نسبت به فعالیت های ضد مذهبی وی بی تفاوت نبود و در مواقع لازم در برابر آنها موضع می گرفت. این موضع گیریها به دو صورت انجام می شد: به صورت مستقیم و به صورت توقیع از طریق سفیران خود. اینک چند نمونه.
1- در جریان اقامه نماز بر پیکر امام عسکری علیه السلام: جعفر که مدعی امامت بعد از برادر خود شده بود برای رسمیت بخشیدن به این ادعا، نخست خود را در معرض تسلیت گویی مردم و تبریک امامت خویش قرار داد؛ سپس خود را آماده اقامه نماز بر جنازه امام کرد. وقتی کار غسل و کفن امام به پایان رسید «عقید» خادم نزد جعفر آمد و از او برای اقامه نماز دعوت کرد. جعفر در حالی که شیعیان گرد او را گرفته بودند پیش آمد تا بر پیکر امام نماز بگزارد.
حجت حق با مشاهده این صحنه، سکوت و غیبت را روا ندانست و در پیش روی او ظاهر شد و با قاطعیت خطاب به وی فرمود: «عمو! کنار برو، که من برای نمازگزاردن بر پدرم از تو سزاوارترم.» آنگاه خود جلو ایستاد و در حضور جمعیت بر پیکر پدر نماز گزارد(16) و با این موضع گیری بجا ، توطئه جعفر را خنثی کرد.
اگر جعفر موفق می شد بر جنازه امام عسکری علیه السلام نماز بخواند علاوه بر کسب شهرت و وجهه ی اجتماعی، سنگ بنای امامت و جانشینی خود از امام یازدهم را بنیان می نهاد؛ چرا که بهترین راه برای اثبات این مسأله اقامه نماز بود؛ ولی با حضور بموقع حضرت مهدی (عج) در حالی که رنگ از چهره جعفر پریده بود، با رسوایی عقب نشست.
2- در برابر ادعای امامت جعفر: جعفر برای تصاحب جایگاه امامت بعد از درگذشت حضرت عسکری علیه السلام تلاش های فراوانی کرد، از جمله به یکی از شیعیان نامه ای نوشت و در آن ضمن معرفی خود یادآور شد که من قیم برادرم و امام پس از او هستم و دانش حلال و حرام، آن اندازه که مورد نیاز است و نیز علوم دیگر نزد من است.
فرد شیعه نسبت به مطالب نامه مشکوک شد؛ از این رو، آن را به احمد بن اسحاق - از بزرگان شیعه و از یاران خاص امام عسکری و امام زمان (عج) - ارائه داد. احمد، نامه وی را همراه نامه ای که خود نوشته بود، خدمت حضرت فرستاد.
در پاسخ به نامه ی احمد، توقیع مفصلی از سوی پیشوای دوازدهم صادر شد که با استدلال، امامت ادعایی جعفر را رد کرده بود. محورهای مهم توقیع حضرت عبارت است از: یادآوری تکرار بی جهت الفاظ و غلط های املایی نامه جعفر، بیان فلسفه ی آفرینش انسان و بعثت پیامبران و فرستادن کتاب برای هدایت انسان ها و تأکید بر اهمیت بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و امامت جانشینان آن حضرت و برتری دادن آنان بر برادران و عموهای خود در مصون داشتن ایشان از گناه و برخوردار ساختن آنان از خزانه دانش خود و ...، تکذیب ادعای جعفر که دانای به حلال و حرام الهی است و تأکید بر این که وی، حلال را از حرام، درست را از نادرست و حق را از باطل و محکم را از متشابه تشخیص نمی دهد و حتی حدود نماز و وقت آن را نیز نمی داند و اشاره به پاره ای از گناهان و لغزش های او و تأکید بر این نکته که امامت جز در مورد حسنین علیهماالسلام در دو برادر جمع نمی شود.(17)
3- در برابر ادعای وراثت و تصاحب میراث امام عسکری علیه السلام: جعفر با حمایت دستگاه خلافت، تمامی آنچه متعلق به امام عسکری علیه السلام بود به عنوان تنها وارث آن حضرت، تصاحب کرد، حتی نسبت به منزل مسکون امام ادعای مالکیت کرد و خانواده پیشوای یازدهم را آواره ساخت و بعدها از دفن مادر امام عسکری علیه السلام در کنار همسر و فرزند ارجمندش به همین بهانه جلوگیری کرد.(18)
حضرت مهدی (عج) وقتی دید جعفر با بازماندگان پدرش درباره میراث منازعه می کند، ناگهان در جمع آنان حاضر شد و خطاب به جعفر فرمود: «ای جعفر! چرا متعرض حقوق من می شوی!» سپس از نظرها پنهان گشت. جعفر مات و مبهوت شد و هر چه در اطراف جستجو کرد، اثری از آن حضرت نیافت.(19)
4- در جریان جلوگیری جعفر از دفن مادر امام عسکری علیه السلام در کنار همسر و فرزندش: «حدیث» وصیت کرد که او را در کنار همسرش امام هادی و فرزندش امام عسکری علیه السلام دفن کنند؛ ولی جعفر مانع شد و گفت: خانه از آن من است.
حضرت مهدی (عج) بار دیگر در برابر او ظاهر شد و فرمود: «ای جعفر! آیا این خانه از تو است؟! او فوری از نظر پنهان شد.(20)
موضع گیریهای بموقع و حساب شده امام علیه السلام در برابر انحراف های جعفر، موجب شد که وی با همه تلاش های مذبوحانه اش نه تنها نتواند به خواسته خود دست یابد؛ بلکه روز به روز نزد دوست و دشمن از موقعیتش کاسته شود و نزد همگان منفور و مطرود گردد. به عنوان نمونه جعفر پس از ناکامی و ناامیدی از شیعیان، برای به رسمیت شناختن امامت خود ناچار به دولتمردان عباسی متوسل شد. ابتدا نزد عبیدالله بن خاقان، وزیر معتمد رفت و گفت: «منزلت و مرتبت پدر و برادرم را برای من قرار بده، در مقابل، من هر سال بیست هزار دینار طلا به تو می پردازم.» عبیدالله او را از خود راند و به وی تا زمانی که زنده بود اجازه ملاقات نداد.(21)
جعفر نزد خلیفه رفت و همان خواسته را تکرار کرد. معتمد نیز بدان پاسخ رد داد و گفت:
مقام و منزلت برادرت از سوی ما اعطا نشده بود؛ بلکه از سوی خدا بود و تلاش ما در جهت از بین بردن این مقام بود. ولی خداوند از آن ابا کرد و هر روز بر عظمت و منزلت معنوی او می افزود... بنابراین، چنانچه تو نزد پیروان برادرت منزلتی همچون منزلت او داری، نیازی به ما نخواهی داشت. در غیر این صورت، هیچ کاری برای تو نمی توانم انجام دهیم.(22)
پی نوشت
1- ر.ک. کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 43 و ج 2، ص 476؛ دلائل الامامه، ص 224. براساس نقل دیگری، مأموران بیش از دو سال مراقب نرجس خاتون بودند و چون یقین پیدا کردند که وی حامله نیست، او را رها کردند.
2- کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 473.
3- ارشاد، ص 345.
4- الغیبه، صص 130-133؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 408.
5- کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 408.
6- مروج الذهب، ج 4، ص 110.
7- فرق الشیعه، صص 105-119.
8- الغیبه، ص 244.
9- همان.
10- همان، ص 245.
11- الغیبه، ص 245.
12- جعفر از آن جهت که در مسأله امامت، به خدا دروغ بسته و مدعی مقامی شد که خداوند او را بدان مقام نصب نکرده بود، و نیز به دروغ منکر فرزند برای برادرش امام عسکری علیه السلام شد، کذاب نامیده شد. از بعضی روایات استفاده می شود که وی پیش از تولد توسط بعضی از امامان و حتی پیامبر صلی الله علیه و اله به این لقب، نامیده شده است. امام سجاد به نقل از پدر و او از جدش نقل می کند که پیامبر صلی الله علیه و اله فرمود: «وقتی فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب متولد شد، او را صادق بنامید؛ زیرا دیری نمی گذرد که در میان فرزندان او همنامی برای وی پیدا می شود که بدون شایستگی، ادعای امامت می کند و کذاب نامیده می شود» (علل الشرایع، ص 234).
13- برای آگاهی بیشتر در این زمینه رجوع کنید به کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 42 و ج 2، صص 475-477؛ بحارالانوار، ج 50، ص 332.
14- تاریخ الغیبه الصغری، ص 299.
15- در توقیع شریف حضرت مهدی (عج) به احمد بن اسحاق به این دو گناه کبیره جعفر تصریح شده است (ر.ک. بحارالانوار، ج 50، ص 230).
16- همان، ص 332.
17- ر.ک. احتجاج، طبرسی، ج 2، صص 279-281؛ بحارالانوار، ج 50، صص 228-231.
18- ر.ک. تاریخ الغیبه الصغری، ص 314.
19- همان.
20- همان.
21- کمال الدین و تمام النعمه، ج 1، ص 43.
22- کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 479.
منبع:کتاب تاریخ تحلیلی پیشوایان علیهم السلام
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}