آداب تشهد
آداب تشهد
آداب تشهد
بدان که شهادت به وحدانيّت و رسالت در اذان و اقامه، که از متعلقّات نماز و مهيّئات ورود در آن است و در «تشهد» که خروج از فناء به بقاء و از وحدت به کثرت و در آخر نماز است، عبد سالک را متذکر کند که حقيقت صلوة حصول توحيد حقيقي، و شهادت به وحدانيت از مقامات شامله است، که با سالک از اول صلوة تا آخر آن است.
و نيز در آن، سرّ «الويّت» و «آخريّت» حقّ- جل و علا- است و نيز در آن سرّ عظيمي است که سفر سالک من الله و الي الله است. (کما بدأکم تعودون).(1)
پس، سالک بايد در همه ي مقامات متوجه اين مقصد باشد، و حقيقت وحدانيت و الوهيت حق را به قلب برساند؛ و قلب را در اين سفر معراجي الهي کند تا شهادتش حقيقت پيدا کند و از نفاق و شرک منزه گردد.
و در شهادت به رسالت نيز اشاره به آن شايد باشد که دستگيري وليّ مطلق و نبيّ ختمي در اين معراج سلوکي از مقامات شامله است، که بايد سالک در تمام مقامات متوجه آن باشد و سرّ ظهور «الوّليّت» و «آخريت» که از مقامات ولايت است، از براي اهلش واضح گردد.
و بايد دانست که فرق است بين «شهادت» در اول نماز، و «شهادت» در تشهد؛ زيرا که آن، شهات قبل از سلوک است و شهادت تعبّدي يا تعلقّي است، و اين شهادت پس از رجوع است و آن شهادت تحققّي يا تمکنّي است. پس «شهادت »تشهد را خطر عظيم است، زيرا که در آن دعوي تحقق و تمکّن است و دعوي رجوع به کثرت است بي احتجاب.
و چون اين مقام شامخ براي امثال ما حاصل نيست، بلکه با اين حال که اکنون داريم متوقع نيز نيست، ادب در حضرت باري آن است که قصور خود و ذلّت و نقص و عجز و بيچارگي خويش را در نظر آريم و با حال شرمساري به بارگاه قدس متوجه شده عرضه داريم:
بارالها! ما از مقامات اولياء و مدارج اصفياء و کمال مخلصين و سلوک سالکين، حظّي جز الفاظي چند نداريم؛ و از جميع مقامات به قيل و قال قناعت نموديم که نه از آن کيفيّتي حاصل شود نه حال.
بارخدايا! حبّ دنيا و تعلقّات آن ما را از بارگاه قدس و محفل انس تو محجوب نموده؛ مگر تو با لطف خفّي خود از ما افتادگان دستگيري فرمايي و جبران ماسبق را فرمايي، تا بلکه از خواب غفلت انگيخته شده راهي به محضر قدس پيدا کنيم.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
و نيز در آن، سرّ «الويّت» و «آخريّت» حقّ- جل و علا- است و نيز در آن سرّ عظيمي است که سفر سالک من الله و الي الله است. (کما بدأکم تعودون).(1)
پس، سالک بايد در همه ي مقامات متوجه اين مقصد باشد، و حقيقت وحدانيت و الوهيت حق را به قلب برساند؛ و قلب را در اين سفر معراجي الهي کند تا شهادتش حقيقت پيدا کند و از نفاق و شرک منزه گردد.
و در شهادت به رسالت نيز اشاره به آن شايد باشد که دستگيري وليّ مطلق و نبيّ ختمي در اين معراج سلوکي از مقامات شامله است، که بايد سالک در تمام مقامات متوجه آن باشد و سرّ ظهور «الوّليّت» و «آخريت» که از مقامات ولايت است، از براي اهلش واضح گردد.
و بايد دانست که فرق است بين «شهادت» در اول نماز، و «شهادت» در تشهد؛ زيرا که آن، شهات قبل از سلوک است و شهادت تعبّدي يا تعلقّي است، و اين شهادت پس از رجوع است و آن شهادت تحققّي يا تمکنّي است. پس «شهادت »تشهد را خطر عظيم است، زيرا که در آن دعوي تحقق و تمکّن است و دعوي رجوع به کثرت است بي احتجاب.
و چون اين مقام شامخ براي امثال ما حاصل نيست، بلکه با اين حال که اکنون داريم متوقع نيز نيست، ادب در حضرت باري آن است که قصور خود و ذلّت و نقص و عجز و بيچارگي خويش را در نظر آريم و با حال شرمساري به بارگاه قدس متوجه شده عرضه داريم:
بارالها! ما از مقامات اولياء و مدارج اصفياء و کمال مخلصين و سلوک سالکين، حظّي جز الفاظي چند نداريم؛ و از جميع مقامات به قيل و قال قناعت نموديم که نه از آن کيفيّتي حاصل شود نه حال.
بارخدايا! حبّ دنيا و تعلقّات آن ما را از بارگاه قدس و محفل انس تو محجوب نموده؛ مگر تو با لطف خفّي خود از ما افتادگان دستگيري فرمايي و جبران ماسبق را فرمايي، تا بلکه از خواب غفلت انگيخته شده راهي به محضر قدس پيدا کنيم.
پی نوشت:
1- به همان گونه که در آغاز آفريدتان باز مي گرديد. سوره ي اعراف(7): آيه ي 29.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}