نویسنده: محمدرضا افضلی




 
گفت پیغمبر که معراج مرا *** نیست بر معراج یونس اجتبا
آن من بر چرخ و آن او نشیب *** زآن که قرب حق برون است از حساب
قرب نه بالا نه پستی رفتن است *** قرب حق از حبس هستی رستن است
نیست را چه جای بالاست و زیر *** نیست را نه زود و نه دور است و دیر
کارگاه و گنج حق در نیستی است *** غره‌ی هستی چه دانی نیست چیست

پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: معراج من، برتر از معراج یونس نیست: (لا تُفضلونی علی یونس بن متّی»؛ مرا برتر از یونس، فرزند متی، ندانید. مولانا این حدیث را به معراج پیامبر اختصاص داده است، نه به مقام نبوت. پس صحبت از معراج است که در آن پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) از افلاک فراتر رفت و به حضرت حق رسید، اما حضرت یونس(علیه السلام) مطابق آیه‌ها‌ی 144 و 145 سوره «صافات» در شکم ماهی زندانی بود و ذکر حق می‌گفت و معراج یونس همان توجه به پروردگار است. مولانا می‌گوید: معراج، بالا رفتن به معنای محسوس و قابل رؤیت در عالم خاک نیست. نزدیکی به حق این است که روح از حبس هستی و از اسارت در زنجیر حیات مادی رها شود. کسی که به مقام فنا رسیده و همه‌ی رسوم و آثار خود را در وجود حقیقی مستهلک کرده، مسئله بالا و پایین برای او مطرح نیست و نیز برای چنین بنده‌ای مسئله زود و دور و دیر هم مطرح نیست، زیرا این مقولات تماماً به وجود مجازی بستگی دارد. کارگاه و گنج نامه‌ی حضرت حق در نیستی است و تویی که فریفته‌ی هستی‌های مجازی هستی، چه می‌دانی که نیست چیست؟
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول