کنترل شهوت
یعنی روح سرکش که همیشه انسان را به بدیها دعوت میکند، و شهوات و بدیها را در نظرش زینت میبخشد، این همان چیزی است که همسر عزیز مصر در پایان کار خود به آن اشاره کرد و گفت: «(وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ
نویسنده: سیدمحمد عبداللهزاده
حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «وَ أمَرَهُ أَن یَکسِرَ نَفسَهُ مِنَ الشَّهَواتِ، وَ یَزَعَها عِندَ الجَمَحاتِ، فَإنَّ النَّفسَ أَمّارَةُ بِالسُّوءِ إلاّ رَحِمَ اللهُ؛ و نیز او فرمان میدهد که خواستههای نابجای خود را در هم بشکند، و به هنگام وسوسههای نفس خویشتنداری را پیش گیرد زیرا که نفس اماره انسان را به بدی وا میدارد، مگر آنکه رحمت خدا شامل حال او شود». (1)
علی (علیه السلام) به مالک اشتر فرمان میدهد که هنگامی که نفس سرکش تو میخواهد چموشی کند و از کنترل خارج شود باید آن را مهار کنی و به وسیلهی تقوا آن را رام نمایی.
از قرآن به خوبی استفاده میشود که نفس انسان دارای سه مرحله است:
تعبیر به «راضیة» به خاطر آن است که تمام پاداش وعدههای الهی را میبیند و یکپارچه راضی و خشنود میشود. امّا تعبیر به «مرضیة» به خاطر این است که مورد قبول و رضای دوست واقع شده است.
عن سَدیرِ الصَّیرَفیّ قال: قُلتُ لأبی عبدِاللهِ (علیه السلام): جُعِلتُ فِداکَ یابنَ رَسُولِ اللهِ هَل یُکرَهُ المُؤمِنُ علی قَبضِ رُوحِهِ؟ قال: لا واللهِ إنّهُ إذا أتاهُ مَلَکَ المَوتِ لِقَبضِ روحِهِ جَزِعَ عِندَ ذلِکَ، فیقولُ لهُ مَلَکُ المَوتِ: یا وَلِیَّ اللهِ لا تَجزَع فَوَالّذِیِ بَعَثَ مُحمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم) لَأنا أبَرُّ بِکَ و أشفَقُ عَلَیکَ مِن والدٍ رَحیمٍ لَو حَضَرَکَ إفتَح عَینَیکَ فَانظُر، قال: وَ یُمثَّلُ له رسولُ الله (صلی الله علیه وآله و سلم) و امیرُ المؤمنین و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ و الأئمَةُ مِن ذُرِّیتَّهِم (علیهم السلام) فَیُقال له: هذا رسولُ اللهِ و أمیرُ المؤمنین و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ و الأئمَّةُ (علیهم السلام) رُفَقاوُکَ. قال: فَیَفتَحُ عَینَیهِ فَیَنظُرُ فَیُنادِی روحَهُ مُنادٍ مِن قِبَلِ رَبِّ العِزَّةِ فیقولُ: (یا أیّتُها النّفسُ المُطمَئِنَّةُ) إلی محمّدٍ و أهلِ بیتِه (ارجِعِی إلی رَبّکِ رَاضِیَةً) بالِولایَةِ (مَّرضِیَّةً) بالثّواب (فَاَدخُلی فی عِبادِی) یعنی محمّداً و أهل بیتِه (و ادخُلی جَنّتی) فما شَیءُ أحَبُّ إلیهِ مِن استِلالِ روحِه و اللّحوقِ بالمُنادِی.
در روایتی یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) از آن حضرت پرسید: آیا ممکن است مؤمن از قبض روحش ناراضی باشد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامی که فرشتهی مرگ برای قبض روحش میآید اظهار ناراحتی میکند، فرشتهی مرگ میگوید: ای ولی خدا ناراحت نباش، سوگند به آن کس که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را مبعوث کرده، من بر تو مهربانترم از پدر مهربان، درست چشمهای خود را بگشا و ببین، او نگاه میکند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و امامان از ذریّه او را میبیند، فرشته به او میگوید: نگاه کن این رسول خدا و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان (علیهم السلام) دوستان تواند. او چشمانش را باز میکند و نگاه میکند، ناگهان گویندهای از سوی خداوند بزرگ ندا میدهد و میگوید: یاایتها النفس المطمئنه، ای کسی که به محمد و خاندانش اطمینان داشتی باز گرد به سوی پروردگارت، در حالی که تو به ولایت آنها راضی هستی، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل شو در میان بندگانم یعنی محمد و اهل بیتش (علیهم السلام) و داخل شو در بهشتم، در این هنگام چیزی برای انسان محبوبتر از آن نیست که هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به این منادی پیوندد. (3)
عبداللهزاده؛ محمد، (1393)، گفتار معصومین (ع)، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ سوم.
علی (علیه السلام) به مالک اشتر فرمان میدهد که هنگامی که نفس سرکش تو میخواهد چموشی کند و از کنترل خارج شود باید آن را مهار کنی و به وسیلهی تقوا آن را رام نمایی.
از قرآن به خوبی استفاده میشود که نفس انسان دارای سه مرحله است:
1. نفس اماره:
یعنی روح سرکش که همیشه انسان را به بدیها دعوت میکند، و شهوات و بدیها را در نظرش زینت میبخشد، این همان چیزی است که همسر عزیز مصر در پایان کار خود به آن اشاره کرد و گفت: «(وَ مَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ )؛ من خودم را تبرئه نمیکنم، که نفس (سرکش) بسیار به بدیها امر میکند.» (2)2. نفس لوّامه:
روحی است بیدار و نسبتاً آگاه که اوّل در دامان گناه میافتد امّا کمی بعد بیدار میشود و توبه میکند و به مسیر سعادت باز میگردد، این همان چیزی است که به آن وجدان اخلاقی میگویند که در بعضی بسیار قوی است و در بعضی ضعیف و ناتوان است و ممکن است بر اثر کثرت از کار بیفتد.3. نفس مطمئنّه:
یعنی روح تکامل یافتهای که به مرحلهی اطمینان رسیده، و نفس سرکش را رام کرده است که در سورهی فجر آیهی 27 و 28 به آن اشاره شده است: «(یَا أَیَّتُهَا النَّفسُ المُطمَئِنَّهُ * ارجِعی إلَی رَبّکِ رَاضِیَةً مَّرضِیَّةً)؛ تو ای نفس مطمئن! به سوی پروردگارت باز گرد، در حالی که هم تو از او خشنودی و هم او از تو خشنود است».تعبیر به «راضیة» به خاطر آن است که تمام پاداش وعدههای الهی را میبیند و یکپارچه راضی و خشنود میشود. امّا تعبیر به «مرضیة» به خاطر این است که مورد قبول و رضای دوست واقع شده است.
عن سَدیرِ الصَّیرَفیّ قال: قُلتُ لأبی عبدِاللهِ (علیه السلام): جُعِلتُ فِداکَ یابنَ رَسُولِ اللهِ هَل یُکرَهُ المُؤمِنُ علی قَبضِ رُوحِهِ؟ قال: لا واللهِ إنّهُ إذا أتاهُ مَلَکَ المَوتِ لِقَبضِ روحِهِ جَزِعَ عِندَ ذلِکَ، فیقولُ لهُ مَلَکُ المَوتِ: یا وَلِیَّ اللهِ لا تَجزَع فَوَالّذِیِ بَعَثَ مُحمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم) لَأنا أبَرُّ بِکَ و أشفَقُ عَلَیکَ مِن والدٍ رَحیمٍ لَو حَضَرَکَ إفتَح عَینَیکَ فَانظُر، قال: وَ یُمثَّلُ له رسولُ الله (صلی الله علیه وآله و سلم) و امیرُ المؤمنین و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ و الأئمَةُ مِن ذُرِّیتَّهِم (علیهم السلام) فَیُقال له: هذا رسولُ اللهِ و أمیرُ المؤمنین و فاطِمَةُ و الحَسَنُ و الحُسَینُ و الأئمَّةُ (علیهم السلام) رُفَقاوُکَ. قال: فَیَفتَحُ عَینَیهِ فَیَنظُرُ فَیُنادِی روحَهُ مُنادٍ مِن قِبَلِ رَبِّ العِزَّةِ فیقولُ: (یا أیّتُها النّفسُ المُطمَئِنَّةُ) إلی محمّدٍ و أهلِ بیتِه (ارجِعِی إلی رَبّکِ رَاضِیَةً) بالِولایَةِ (مَّرضِیَّةً) بالثّواب (فَاَدخُلی فی عِبادِی) یعنی محمّداً و أهل بیتِه (و ادخُلی جَنّتی) فما شَیءُ أحَبُّ إلیهِ مِن استِلالِ روحِه و اللّحوقِ بالمُنادِی.
در روایتی یکی از یاران امام صادق (علیه السلام) از آن حضرت پرسید: آیا ممکن است مؤمن از قبض روحش ناراضی باشد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامی که فرشتهی مرگ برای قبض روحش میآید اظهار ناراحتی میکند، فرشتهی مرگ میگوید: ای ولی خدا ناراحت نباش، سوگند به آن کس که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را مبعوث کرده، من بر تو مهربانترم از پدر مهربان، درست چشمهای خود را بگشا و ببین، او نگاه میکند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و امامان از ذریّه او را میبیند، فرشته به او میگوید: نگاه کن این رسول خدا و امیر مؤمنان و فاطمه و حسن و حسین و امامان (علیهم السلام) دوستان تواند. او چشمانش را باز میکند و نگاه میکند، ناگهان گویندهای از سوی خداوند بزرگ ندا میدهد و میگوید: یاایتها النفس المطمئنه، ای کسی که به محمد و خاندانش اطمینان داشتی باز گرد به سوی پروردگارت، در حالی که تو به ولایت آنها راضی هستی، و او با ثوابش از تو خشنود است، داخل شو در میان بندگانم یعنی محمد و اهل بیتش (علیهم السلام) و داخل شو در بهشتم، در این هنگام چیزی برای انسان محبوبتر از آن نیست که هر چه زودتر روحش از تن جدا شود و به این منادی پیوندد. (3)
پینوشتها:
1. نهجالبلاغه، نامهی 53، فرمان امام به مالک اشتر نخعی.
2. سورهی یوسف، آیهی 53.
3. تفسیر نمونه، ج26، ذیل آیات 27-30 سورهی فجر به نقل از کافی، ج3، باب ان المؤمن لا یکره علی قبض روحه.
عبداللهزاده؛ محمد، (1393)، گفتار معصومین (ع)، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ سوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}