نویسنده: ایرج پروشانی




 

میان بخش‌های مختلف اقتصادی و مالی بازار و نوع ساختار بنا و معماری آن به تدریج و با گذشت زمان هماهنگی معقولی برقرار شده است. در بازارهای بزرگ شهرهای اسلامی که پیکر آنها از اجزاء و تکه‌های درهم جفت شده و به هم چسبیده شکل گرفته‌اند، از کوی‌ها و گذرگاه‌های اصلی و فرعی (راسته‌ها) برای خرده‌فروشی و پیشه‌وری، از خان‌ها برای تجارت عمده و مبادلات خارجی (صادرات و واردات)، و از فضاها و مجموعه‌های سرپوشیده (قیصریه، تیمچه، بدستان) برای تجارت کالاهای گران‌بهاتر استفاده شده است. راسته‌ها و خان‌ها در همه‌ی بازارها عنصر اصلی هستند و تالارهای سرپوشیده، دالان‌ها، و میدان‌ها تنها در بعضی از شهرهای نواحی مشرق زمین جزء بازار شمرده می‌شوند. سایر بناهای مذهبی، آموزشی، و رفاهی مانند مساجد، تکایا، مدارس، دارالشفا، قهوه‌خانه، خوراک‌پزی، آب‌انبار، و سقاخانه که در عمل کامل کننده‌ی محلّه‌ی تجاری - اجتماعی بازار هستند به تناسب نیاز در محل‌های خاصی جای گرفته‌اند. در این میان محل مسجد به دلیل مقدّم بودن وظایف مذهبی مسلمانان از اهمیّت خاصی برخوردار بوده است. از این‌رو می‌توان گفت که از آغاز قرن سیزدهم ساختار معماری بازار در شهرهای گوناگون خاورمیانه از الگو و طرحی عمومی و پذیرفته‌ی همگان پیروی کرده است، چنان که نقشه‌ی بازار حلب در قرن سیزدهم، بازار تهران در دوره‌ی قاجار، بازار تبریز بعد از زلزله و تجدید بنای آن در حوالی سال 1256، و بازار اراک که در قرن سیزدهم بنا شده شباهت زیادی به هم دارند.
در بنای بازارهای اسلامی، با معماری سنّتی، سه بخش اصلی را می‌توان از هم تمییز داد: الف) کوی‌ها یا گذرگاه‌های اصلی و فرعی (راسته‌ها)؛ ب) مجتمع‌های تجاری دارای انبارها و محل‌هایی برای سکونت موقت بازرگانان (خان، سرا یا کاروان‌سرا، فُندُق، وَ کاله، رَباع)؛ ج) مجتمع‌های تجاری بی‌امکان سکونت (قیصریه، تیمچه، بدستان).
الف) راسته یا گذرگاه اصلی و فرعی بازار، مسیری نسبتاً طولانی است که در دو طرف آن دکان‌ها و فروشگا‌ه‌های به هم پیوسته، در یک ردیف رو به سوی گذرگاه‌ها دارند. این گذرگاه‌ها معمولاً محور اتصال مرکز شهر به خیابان‌های اطراف و جاده‌های خارج از شهر است. ضمناً در ورودی تأسیسات و سایر بخش‌های خصوصی‌تر تجاری و رفاهی بازار نیز غالباً در طول یکی از همین راسته‌ها قرار دارد. طول راسته‌ها متفاوت بوده و به شهادت متون تاریخی گاه به یک یا دو فرسخ می‌رسیده است، اما بخش مسقّف و پرجنب‌و جوش بازارها معمولاً بین دویست تا پانصد متر بوده است - به استثنای بعضی بازارهای بزرگ مانند بازار اصفهان و تهران. عرض محورهای اصلی راسته‌ها چهار تا هشت‌متر، و برخی محورهای فرعی (مانند بازارهای اسکندریه و بیروت) 1/5 متر بوده است. کوچه‌های تنگ بیشتر محصول قرن سیزدهم هستند و احتمالاً قبلاً مسکونی بوده و بعداً به بازار پیوسته‌اند. بنای راسته‌ها، برخلاف خیابان‌های تجاری اروپا و هند، به استثنای بازارهای جدیدتر مانند قیصریه‌ی اصفهان، بازار نو شیراز، بازارچه بلند اصفهان، سوق‌الحمیدیه، سوق‌الخُجا در دمشق، و سوق سُرسُق بیروت، معمولاً یک طبقه هستند.
در این بازارها روی حجره‌ها، نیم طبقه‌ای تعبیه شده که از آن به عنوان انبار یا کارگاه یا دفتر استفاده می‌شود. از خصوصیات مهم راسته‌ها، به عنوان عنصر بنیادی بازار، نبودن خانه‌های مسکونی در میان آنهاست، مگر در انتهای راسته که بازار به کوچه‌های خانه‌دار معمولی می‌پیوندد. در موارد استثنایی و ویژه‌ای مانند قصبه‌ی قاهره، محور اصلی بازارهای مکه، مدینه، طایف، و صنعا ترکیب تجاری - مسکونی هم دیده می‌شود. در بسیاری از شهرهای خاورمیانه و افریقای شمالی، بخش مرکزی راسته‌ها سرپوشیده هستند، اما در بعضی دیگر مانند بازارهای شهرهای کرانه‌ی خزر، یمن، افغانستان، و مراکش راسته‌ها سقف ثابتی ندارند. در برخی دیگر به تبعیّت از شرایط جوّی از پوشاندن بازارها گریزی نیست، چنان که در یزد حتی بر کوچه‌های معمولی نیز تکه‌تکه سقف بسته‌اند تا رهگذران از تابش بی‌امان آفتاب آسوده باشند. ارتفاع سقف بازارها در نواحی سردسیر (بازار تبریز) کم‌تر است و حدوداً به شش متر و در مناطق گرمسیر (بازار قیصریه‌ی لار) بیشتر است و حدوداً به هجده‌متر می‌رسد. بخش‌های مهم‌تر بازار نیز به دلیل اهمیّت و اعتباری که دارند با سقف‌های گنبدی پوشش یافته‌اند. بخش‌هایی دیگر به هنگام مرمت یا بازسازی پوشانده شده‌اند، و برخی از کوچه‌های حاشیه‌ی بازار را نیز به هنگام پیوستن به پیکر بازار طاق‌بندی کرده‌اند. شکل سقف‌ها تابع سنّت معماری محل و مصالح ساختمانی در دسترس است، چنان که در ایران و عراق بیشتر از خشت و آجر استفاده شده و شکل سقف‌ها به صورت ردیف گنبدهایی بر چهار پایه‌ی لچکی یا چند گوشه یا طرح گهواره‌ای (آهُنگ) یا قوس‌های دوپوشه است. نمونه‌های این گونه سقف‌ها در تبریز، اصفهان، شیراز، و بغداد دیده می‌شود.
در بسیاری از کشورهای خاورمیانه و به خصوص در بازارهای ایران رسم بوده است که در محل تقاطع دو راسته‌ی اصلی یا در برابر مسجد یا مدرسه، یا قیصریه، گنبد را بلندتر بنا کنند. در ایران و افغانستان تقاطع دو راسته را «چهارسو» می‌گویند که نمونه‌های عالی گنبددار آن چهارسوی قیصریه‌ی اصفهان و چهارسوی خان یزد است. مواردی از چهارسوی گنبددار در بازارهای بدون سقف گنبدی نیز دیده می‌شود که نمونه‌های آن در قاهره مقابل خان القُطن یا در مِکناس روبروی مسجد جامع شهر واقع است.
در کشورهای ترکیه، سوریه، لبنان، لیبی، و تونس برای سقف بازارها از طرح گهواره‌ای و نیز از طاق و تویزه و برای مصالح بنّایی از سنگ و آجر استفاده می‌شده است. امّا در بازارهای مصر ظاهراً هیچ‌گاه طاق گنبدی یا سقف طویل، به سبک بازارهای ایرانی و ترکی و عربی، وجود نداشته است و در متون تاریخی و معماری هم اشاره‌ای به ساخت آن نشده است. سرپوشیده بودن بخش‌هایی از بازار مانند شارع‌الخیّامیه یا حارة‌الجمالون در قاهره یادآور سقف‌های چوبی سنتی غوریه یا خان‌الخلیلی است که دیوید رابرتس در 1254 از آنها طرحی قلمی کشیده است. بازارهای مراکش نیز غالباً پوشیده از تیرچوبی و حصیر است. با این روش کم خرج، دالان‌های عریض شش متری و حتی هفت متری را در فاس‌نو پوشانده‌اند. در بنغازی و قاهره نیز این روش معمول است. قدیم‌ترین نمونه‌ی سقف تیرآهنی متعلّق به سوق‌الحمیدیه در دمشق است که به سال 1296 بنا شده و پانصد متر طول و هشت متر عرض دارد و از تیرآهن‌های قوسی شکلی درست شده که در دو طرف به هم متصل و با ورقه‌ی آهن پوشیده شده‌اند. از این پس سقف بسیاری از بازارها مانند بورسه، تهران، حلب، بغداد، و جدّه با تیرآهن و ورقه‌ی آهن سفید پوشیده شده است. بخشی از تهویه و نوررسانی بازارهای سرپوشیده از طریق روزنه‌های تعبیه شده در وسط گنبدها، یا دریچه‌ها و شبکه‌های احداث شده در پایه‌ی گنبدها یا پنجره‌های دیواره‌های جانبی تأمین می‌شود.
در غالب بازارهای شرقی، بخش‌های مرکزی و پررفت و آمد راسته‌ها به دکان‌های خرده‌فروشی و بخش‌های کناری و پیرامونی به کارگاه پیشه‌وران و دستورزان اختصاص داشته است. سَبُک شمردن صنایع دستی باعث انحلال کارگاه‌های آن در برخی از بازارها شده و گهگاه بعضی از حجره‌ها از صورت سنتی خود خارج و به مغازه‌های شیشه (ویترین) ‌دار جدید مبدل شده‌اند، مانند بعضی از راسته‌ها و دکان‌ها در بازار مصری استانبول، سوق‌الحمیدیه‌ی دمشق، سوق البِرکة تونس، بازار جدّه، بازار تهران، و بازار زرگرهای کرمان.
شکل سنّتی مغازه‌های بازار (دکّان، حجره، حانوت، محلّ) هنوز هم در بعضی از بازارها مانند حلب، شیراز، و فاس حفظ شده است. از خصوصیّات ویژه‌ی این دکان‌ها کوچکی ابعاد آنهاست، مثلاً در سوق‌العطّارین تونس سطح مغازه‌ها 2/5 متر مربع است و حتی در مواردی مانند سوق باب مصر در مدینه یا سوقُ السّتّات (بازار بانوان) در اسکندریه از این هم کوچک‌تر است. در بازارهای ایران دکان‌ها نسبتاً بزرگ‌ترند، مثلا‌ً در بازار نو شیراز مساحت آنها به حدود پانزده مترمربع می‌رسد. بسیاری از مغازه‌ها پستویی دارند که از آن به عنوان انبار یا کارگاه، یا دفتر استفاده می‌شود. ترکیب مغازه‌ها و محل مسکونی بسیارکم و تنها در قاهره، طایف و صَعده‌ی یمن دیده می‌شود. کف دکان‌ها از سطح زمین بلندتر است و درِ آنها به سوی راسته باز می‌شود. این اختلاف سطح، خود به خود سکویی را جلوی مغازه تشکیل می‌دهد که محلی برای نشستن و استراحت مشتری است؛ این سکوها هنوز هم در بازارهای فاس و اصفهان دیده می‌شود و وسیله‌ی خوبی برای عرضه‌ی کالا و قراردادن آن در دسترس مشتری است. شیوه‌ی عرضه کردن کالاها به صورت انبوه در کیسه‌ها یا جعبه‌های سرگشاده، روی پیشخان یا روی زمین در دهانه‌ی مغازه‌ها امروز هم در بسیاری از بازارهای شرقی، رایج است. مغازه‌ها گهگاه با نوشته‌های خوش خط، قالیچه‌های زیبا، شمشیر، یا چراغ‌های زینتی تزیین می‌شده است. تزیینات ویژه‌ای در سوق‌القماش و بازار شهر حومة‌السّوق تونس دیده می‌شود در دو سوی گذرگاه اصلی بازار شهر حومةالسّوق پیاده‌روهای رواق مانندی وجود دارند که با معبر اصلی اختلاف ارتفاع دارند و بیننده را به یاد خیابان‌های سرپوشیده‌ی روم قدیم می‌اندازند. کالاها در همین پیاده‌رو، مقابل هر مغازه، عرضه می‌شود. این شیوه‌ی معماری در بدستان عتیق (اَسکی بدستان) استانبول هم دیده می‌شود. درِ دکان‌ها دو لته یا چند لته است که به هنگام شب بسته یا به اصطلاح معمول تخته می‌شده و در روز، به هنگام غیبت صاحب دکان، فقط پارچه‌ای روی اجناس می‌کشیدند. این رسم هنوز هم در اغلب بازارها، به خصوص در عربستان و کویت معمول است.
ب) خان واژه‌ای فارسی، کهنسال، و با معانی گوناگون و از آن جمله «سرای و کاروان‌سرای»، در واژگان بازار در ایران بیشتر کاربرد تاریخی دارد و در متون جغرافی‌نویسان اسلامی قرن‌های چهارم و پنجم، برای بازار شهرهایی مانند ری، نیشابور، اهواز، و کازرون به کار رفته است.امّا برای خان‌های موجود در حوزه‌ی فرهنگ ایرانی که در سه قرن اخیر بنا شده‌‌اند از واژه‌ی «سرای» و «کاروان‌سرای» استفاده می‌شود و البته «خان مادرشاه» (= مهمان‌سرای عباسی) منحصر به فرد است. در جهان اسلام غلبه با استعمال اصطلاح خان است که در بسیاری از کشورهای عرب زبان و ترک‌زبان (مصر، سوریه، لبنان، فلسطین، عراق، عربستان، کویت، یمن، و ترکیه) به کار رفته است. در کشورهای شمال غربی افریقا (لیبی، تونس، الجزایر، و مراکش) بنگاه‌های تجاری مشابه خان را با امکان اقامت موقت برای بازرگانان خارجی «فُندُق» می‌نامند که برگرفته از واژه‌ی یونانی @ است. (1) امروزه این واژه در مصر و دیگر ممالک غربی جهان اسلام به معنی مهمان‌سرا به کار برده می‌شود. برابری عمل خان و فُندُق را یاقوت در مُعجم البلدان (2) و ابن بطوطه در رحله (3) متذکر شده‌اند. (4) ساختمان بعضی از فندق‌ها مانند، فُندُق‌النجّارین و فُندُق التطوانیین در فاس دارای ارزش هنری معماری هستند. اصطلاح دیگری که از آغاز قرن دهم برای جانشین کردن واژه‌ی خان - که به نظرِ عرب زبانان بیگانه می‌آمد - در مصر معمول گردید و بعدها در ترکیه، لبنان، و تونس برای مراکز تجاری به کار گرفته شود «وَ کالة» بود که واژه‌ای است عربی و به احتمال زیاد صورت کوتاه‌ شده‌ی دارالوکاله است. (5) در قرن‌های پنجم و ششم در بغداد و دمشق به خان‌بارهای بزرگ «دار» و به کاروان‌سراهای شهری «دارالوکاله» گفته می‌شد که بعدها مترادف «فُندُق» گردید. این عنوان در پایان قرن هفتم هجری جای خود را به خان داد که قبلاً به مسافرخانه‌های بیرون شهری و حومه اطلاق می‌شد. سپس در قرن یازدهم خان به تنهایی و به تدریج همه‌ی وظایف و کارکردهای دارالوکاله، فُندُق و قیصریه را در داخل حصارهای شهر برعهده گرفت و فندق دیگر کارش منحصر به پذیرایی از زایران و مسافران شد. در پایان قرن دوازدهم زمانی که کاملاً واژه‌ی وَ کالة عربی بر خان‌فارسی غلبه کرده بود، هنوز در مصر، چهارده‌خان در برابر 206 وکاله ایستادگی می‌کردند. (6) شمار خان‌ها و وسعت آنها در میان بازار یا در وسط شهر دلالت بر اهمیت اقتصادی و داد و ستد بین‌المللی شهر داشته است. همان‌گونه که خان‌ها یا کاروان‌سراهای بیرون شهری محل توقف و و انبار کردن کالاها و اقامت کوتاه مدت بازرگانان برای فروختن آنها بوده است، امروزه نیز خان‌ها یا سراهای تجاری بیشتر محل عمده‌فروشی کالاهای وارد شده یا آماده‌ی صدور است که به صورت عدل‌ها و لنگه بارهای بسته‌بندی شده در حیاط یا انبارهای خان انباشته شده‌اند. علاوه بر این دفتر نمایندگی تجارتخانه‌های خارجی، دفتر دلّالان بزرگ، دفتر و انبار بازرگانان بزرگ محلّی، و بعضاً کارگاه‌های دستورزی و پیشه‌وری محلی نیز در خان‌ها جای دارند. از نیمه‌ی دوم قرن سیزدهم به بعد، یعنی بعد از سپری شدن روزگار عظمت و رونق بازارها، در خان‌ها - که پیش از این مهم‌ترین مراکز تجاری ومالی شهرهای اسلامی بودند - به تدریج تغییراتی راه یافته است. خان‌هایی که در عصر حاضر از لحاظ ساختمانی و طرق دستیابی و رفت و آمد موضعی نامساعد دارند یا در حاشیه‌ی بازارها و دور از حوزه‌ی فعالیت مرکزی قرار گرفته‌اند وظیفه و اهمیّت اصلی خود را از دست داده و محلی برای تولید انبوه و عرضه‌ی کالاهای ارزان‌قیمت شده‌اند. (7) خان‌ها از لحاظ وسعت و خصوصیّات معماری درجات گوناگون دارند، بعضی از آنها بسیار ساده (خان‌های خشتی با حجره‌های یک طبقه گرد یک حیاط کوچک) و برخی مانند خان‌های بزرگ در قرن‌های دوازدهم و سیزدهم در حلب و اصفهان و تهران و قزوین و اراک به صورت مجموعه‌های زیبا با معماری یکدست و منسجم، حجره‌های متعدد، حیاط‌های ایوان‌دار، دالان‌ها، راهروها، طاق‌نماهای مجلل‌اند، و بعضی دیگر مانند خان‌الخلیلی قاهره به مرور صورت یک شهرک تجاری، با چندین بازار تخصصی، به خود گرفته‌اند.
نام خان‌ها، اغلب، از نام کالاهای عمده‌ای که در آنها معامله می‌شده یا از نام بنیان‌گذار آنها گرفته شده است. از این‌رو در بیشتر شهرهای عرب زبان مرکز جهان اسلام یک «خان‌الصّابون» یا یک «خان‌الزّیت» وجود دارد. مجتمع‌های تجاری با امکان سکونت (سرای، خان، فُندُق، وکالة) در شهرهای دوره‌ی اسلامی از لحاظ طرح و ترکیب ساختمانی تفاوت چندانی با هم دارند و با گذشت قرن‌ها تغییر زیادی نکرده‌اند. خان به طور کلی شامل یک حیاط میانی است که حجره‌های به هم پیوسته گردآن را گرفته است. تفاوت خان‌ها بیشتر در شکل زمین، تعداد طبقات، و نوع ایوان و رواق و راهروهاست. معمول‌ترین نوع خان دو طبقه است. در بیروت، استانبول، و تبریز چندین خان سه طبقه هم دیده می‌شود. وَ کاله‌ها و فندق‌ها در قاهره و فاس و دیگر شهرها غالباً بیش از دو طبقه دارند. با ملاحظه‌ی این تفاوت‌ها می‌توان به هشت طرح اصلی خان اشاره کرد. (8)
1.خان با رواق و ایوان سراسری در همه‌ی طبقات. در این نوع که در خاورمیانه عمومیّت دارد حجره‌ها از طریق ایوان به حیاط راه دارند. حجره‌ها شبیه به هم و دارای ابعاد متفاوت‌اند؛ مساحت برخی از آنها به پنج متر مربع (خان‌البرود در بیروت) و برخی دیگر به پنجاه متر مربع هم می‌رسد (بویرک ینی‌خان در استانبول).
2. خان با ایوان سراسری در سه طرف. طرح این نوع خان برای صرفه‌جویی در زمین است و اختصاص به خان‌های کوچک‌تر دارد، مانند خان‌الصّابون طرابلس لبنان یا خان‌الحبال حلب.
3. خان با رواق و ایوان سراسری و راهروی داخلی. این نوعِ ویژه‌ی خان نادر است و برای زمین‌های قناس طرح‌ریزی شده است مانند خان حسن‌پاشا در استانبول. ابعاد حجره‌ها در این خان‌ها متفاوت و حیاط آنها کوچک‌تر است. در خان آنطون‌بک بیروت که از خان‌های جدید (قرن‌های سیزدهم و چهاردهم) است از این طرح استفاده شده است.
4. خان با رواق و ایوان سراسری در یک طبقه. مانند سراهای بازمانده از عهد صفوی در ایران که حجره‌ها در طبقه‌ی همکف مستقیماً یا از طریق هشتی کوچکی به حیاط راه دارند. در طبقه‌ی بالا، این هشتی‌ها به هم متصل‌اند و تشکیل راهرویی را می‌دهند، مانند خان مادرشاه و سرای تالار در اصفهان.
5. خان با رواق و ایوان سراسری در دو طبقه. در این نوع خان که خاص کشور مصر است طبقات همکف و اوّل از طریق ایوان و رواق به حیاط راه دارند، مانند وکاله‌ی قایِتبای و وکالةُالغوری در قاهره. راهروهای طبقات بالاتر در درون ساختمان جای دارند.
6. خان با مهتابی‌های دورتادور. در این نوع خان که بیشتر خاص سراهای قرن سیزدهم در ایران است، برخلاف خان‌های عصر صفوی که در طبقات بالا، راهروهای سرپوشیده به شکل رواق و ایوان دورتادور داشت، طبقه‌ی اوّل (بالای همکف) عقب نشسته و تشکیل مهتابی داده است، مانند سرای حاجی‌کریم در اصفهان و سرای احمدی در شیراز و فُندُق سوق‌التطاوین در شهر تازه و فُندُق الطَرّافه در رباط مراکش.
7. خان با ایوان و گوشه‌های پخ. این نوع خان عمدتاً در ایران یا در مناطق متأثّر از معماری ایرانی دیده می‌شود، مانند دیار بکر و اورفا در ترکیه. خان قوردبک در حلب استثنای این قاعده در کشورهای عربی است.
8. خان با صحن سرپوشیده. در این نوع، صحن میان خان با یک یا چند گنبد پوشیده شده است. حجره‌ها گرداگرد صحن قرار دارند و طبقه‌ی فوقانی دارای ایوانی سراسری و مشرف به صحن است. بدین ترتیب این خان‌ها شباهت زیادی به تیمچه‌های ایرانی دارند و احتمالاً از معماری آنها متأثّراند. خان‌های دمشق به جز خان‌الحریر و خان‌الزّیت کلاً از این گونه‌اند. از این میان خان اسعدپاشا، خان سلیمان‌پاشا و خان‌العمود متعلّق به دوره‌ی عثمانی است. خان یا مجتمع تجاری رستم پاشا در ارزروم و خان مرجان (خان اورتمه) در بغداد گونه‌هایی خاص و منحصر به فرد هستند. در اولی از طبقه‌ی همکف به صورت مهمان سرا استفاده می‌شود و حجره‌های تجاری، گرداگرد طبقه‌ی اوّل قرار دارند. خان مرجان صحنی سرپوشیده است که در گرداگرد آن، دو طبقه حجره ساخته شده است. ظاهراًاین خان در اصل «یام»، یعنی چاپار خان‌های به سبک مغولی بوده است.
بررسی‌های انجام شده نشان داده‌اند که طرز قرار گرفتن خان‌ها نسبت به راسته‌ها قاعده‌ی معّینی ندارد ولی خود خان‌ها معمولاً در بخش‌هایی از شهر گرد هم جمع شده‌اند که اجتماع آنها را می‌توان به سه گونه‌ی متفاوت مشخّص کرد:
الف. اجتماع خان‌ها در اطراف معبر اصلی بازار، که بیشتر خاص ایران است و در شهرهای مهمّی مانند اصفهان، شیراز، و تبریز دیده می‌شود - در سایر شهرهای کوچک مانند شهر تازه‌ی مراکش هم به ندرت وجود دارد. خان‌ها در بازارهای ایران یا در دو سوی راسته، ردیف یا در یک مجموعه‌ی مرکزی گردهم یا در فضای میان بازارهای متقاطع قرار گرفته‌اند. اصولاً نزدیکی و پیوستگی مکانی راسته و خان یکی از شاخص‌های اصلی بازارهای شرقی و به خصوص بازارهای ایرانی است، و این نزدیکی عملاً پیوستگی عمده‌فروشی و خرده‌فروشی را آسان و سریع می‌کند.
ب. اجتماع خان‌ها در مرکز شهر یا در نزدیکی بازار. در این گونه که بیشتر در ترکیه و کشورهای عربی دیده می‌شود خان‌ها در داخل شهر، در چند هسته‌ی مرکزی، جمع هستند و به ندرت دیده می‌شود که به معبر اصلی بازار راه مستقیم داشته باشند. نمونه‌های آن در استانبول، قیصریه، قاهره، حلب، تونس، مراکش، و فاس دیده می‌شود. برای نمونه در قاهره چهار دسته خان گرد هم جمع‌اند که یکی در ناحیه‌ی جمالیه بین مسجد حاکم والاقمر، دومی در شرق مسجدالازهر، به خصوص شارع الصّنادیقیه، سومی در غرب مسجد بَرقوق، به استثنای وکاله‌ی تُغری بردی که از دوره‌ی ممالیک است؛ و چهارمی در بولاق (بندری در غرب قاهره) واقع است؛ همگی آنها در دوران عثمانی بنا شده‌اند.
ج. اجتماع خان‌ها در کنار دروازه‌های شهر که بیشتر در شهرهای غرب دنیای اسلام، مانند تونس، الجزیره، فاس، و قاهره دیده می‌شود و معمولاً در کنار معابر عمومی و به خصوص بین بازار و دروازه‌های شهر قرار دارند. قدیم‌ترین خان‌های درون شهری در حلب، از روزگار ممالیک و از اوایل قرن نهم بر جا مانده‌اند و در وسط شهر جای دارند. خان بیراق دین را دو تن از امیران به سال 827 ساخته‌اند. ابن‌الشّحنه (805 - 890) که کتاب الدُّرّالمنتخب فی تاریخ مملکة حلب به او منسوب است تعداد خان‌های درون شهری حلب را 25 و بیرون شهری را 13 ذکر می‌کند. (9) خان‌الزّیت را امیر خایربک به سال 920 و خان‌القصّابیّه را امیر اَبرَک در 916 و خان‌الصّابون حلب را که نمایی مجلل دارد امیر اُزدمرالظّاهری (حـ 899) ساخته است. نمای بیرونی خان‌الجُمرُک، که به سال 982 به فرمان محمدپاشان بنا شده و در نوع خود ممتاز است، به صورت دکان و بازار ساخته شده دو بازار آن از سنگ حجاری شده، دارای 344 دکان، دو آب‌نما، یک مسجد، و یک سردر ورودی مجلل است. (10) از پایان قرن یازدهم فقط بخش ورودی و سردر تاریخی و مجلل خان‌الوزیر به یادگار مانده است. دارویو کنسول فرانسه در حلب (سال‌های 1679 - 1684) تعداد خان‌های این شهر را در قرن یازدهم، 68 ذکر کرده است. ژان سواژه، در قرن چهاردهم، 38 خان در شهر حلب برشمرده است. خان میسّر (11) در قرن حاضر بنا شده است.
در دمشق خان‌های واقع در درون حصار شهر در جنوب شهر کهنه جای دارند. ابن‌صَصری در آخر قرن هشتم از پنج‌خان و از جمله خان‌الحبّالین و خانی منصوب به امیر مُنجک الیوسفی نام برده است. (12) در قرن دهم خان در شهر جای بعضی از فندق‌ها و قیصریه‌ها را گرفته است، مانند خان‌الزّیت در سوق مدحت پاشا و خان‌‌الحریر - ساختمان پرعرض و طولی که درویش پاشا در سال 981 ساخته است. خان‌الجُمرُک نیز در اوایل قرن یازدهم بنا شده است. دو خان سرپوشیده‌ی دیگر که از همه بزرگ‌ترند عبارتند از خان سلیمان پاشا به سال 1145 با دو سقف گنبدی، و خان اسعدپاشا به سال 1165 با نُه گنبد که میانی آنها فروریخته است. خان جَقمَقِ دمشق مانند خان مرجان بغداد از جمله‌ی استثناها به شمار می‌آید. (13)
خان بنایةالعبد در کنار میدان مرجان در خارج از محوطه‌ی بازار دمشق که بنایی پنج اشکوبه و ساخته‌ی سال 1325 است شباهت به مهمان‌سراهای امروزی دارد. در طرابلس لبنان از روزگار ممالیک خان‌الخیّاطین، خان‌الصّابون، خان‌المصرّیین (14)، خان‌المهندس، خان‌المنزل (15)، و یک دارالوکاله که قبل از سال 736 به صورت خان درآمده بود بر جای مانده است. بیروت در 766 خانی داشته است. (16) خان آنطون بک (17) در قرن سیزدهم و وکاله‌ی خلیل البدوی در آغاز قرن چهاردهم در بیروت بنا شده‌اند. (18)
همه‌ی بنادر بزرگ سواحل سوریه، لبنان و فلسطین، خان‌های پرفعّالیتی داشته‌اند. خان‌الافرنج در صیدا (19) یکی از کاروان سراهایی است که به فرمان امیر فخرالدین در آغاز قرن یازدهم ساخته شده است؛ در عَکّای فلسطین، خان‌الافرنج دیگری نیز وجود دارد.
در مصر حوالی سال 730 نخستین بار لفظ خان برای خان امیر قوصون به کار رفته است (20) که امروزه تنها بقایای ویرانه‌ی آن باقی است. مشهورترین خان مصر در قاهره خان‌الخلیلی است که در پایان قرن هشتم به فرمان امیر جرکس الخلیلی ساخته شده و به تدریج به صورت مجتمعی عظیم درآمده است؛ زمانی که سلطان قانصوه الغوری برای آن، دو سردر ساخت، خان به صورت شهرکی تجاری درآمد و مرکزی برای فروش منسوجات گران‌بها، پارچه‌های ابریشمی، گلدوزی، قلابدوزی، و فرش شده بود.
عصر طلایی خان در مصر، روزگار مقریزی (قرن نهم) است. در این عصر خان‌هایی، مانند خان مسرور و خان‌الخُجار (سال 827) ساخته شده‌اند. سه وکاله به نام‌های القُطن، سلیمان‌پاشا، و حسن‌پاشا الوزیر از قرن دهم در قاهره باقی است ولی اکثر خان‌ها و وکاله‌های برجای مانده یادگار دوران عثمانی و قرن‌های یازدهم و دوازدهم، یعنی دوره‌ی رشد سریع شهرسازی در قاهره بوده است. خان‌الحمزاوی و خان‌الباشا در قرن یازدهم به صورت بزرگ‌ترین خانبارهای شهر درآمدند و در بولاق نیز خانی به فرمان علی‌بن، شیخ البلد معروف، ساخته شده است. سه وکاله‌ی محسن رمضان (سال 1233) و سلیمان‌آغا السّلاحدار (سال 1253) و الحرمین (سال 1273) یادگار قرن سیزدهم‌اند.
قدیم‌ترین خان بغداد از آن آبوزیاد است که خطیب بغدادی در پایان قرن پنجم از آن نام می‌برد. بیشتر خان‌های قدیم این شهر به خصوص در نوشته‌های یاقوت حموی «دار» نامیده شده‌اند که به معنی، قصر است، مانند دارالقُطن و دارالقَزّ که مراکز تجاری تخصصی و نزدیک به معنای قیساریه بوده‌اند. در قرن ششم خانی به نام خان‌السَفَطیین (زنبیل‌بافان) و در میانه‌ی قرن هشتم خان مشهور مرجان به نام خان‌اورتمه (21) در ساحل چپ دجله بنا شده است. در قرن دهم، بغداد میعادگاه مهم کاروان‌های تجاری می‌شود و در 1089 احمد بُشناق، خان‌معروف بنی‌سعد را بنا می‌کند.
خان‌های عثمانی بیشتر در شهرهای بورسه و استانبول جمع‌اند. خان‌های بورسه، نخستین پایتخت عثمانی، به شکل مستطیل با حیاط مرکزی و رواق سرتاسری از نوع سنتی حوزه‌ی مدیترانه هستند. قدیم‌ترین خان شناسایی شده در بورسه بِی‌خان (بگ‌خان) (سال 740) یادگار روزگار عثمانی است که امروزه شکل اصلی خود را از دست داده و به امیرخان شهرت یافته است.
از قرن نهم و دهم در این شهر ایپک‌خان (خان ابریشم)، فیدان‌خان ( = محمودخان)، گیوه‌خان، قوزه‌خان، و پرنج‌خان را می‌شناسیم. دو خان ایپک و گیوه موقوفه‌ی مسجد جامع سبز (یِشِیل جامی) اند. سابقه‌ی قدیم‌ترین خان‌های استانبول خُرمالی‌‌خان و بالکاپان‌خان (بالقپان‌خان) به دوره‌ی امپراتوری روم‌شرقی می‌رسد و ویرانه‌هایشان در کنار مسجد رستم‌پاشا قرار دارد. از میان شانزده خالی که در بازار بزرگ جای دارند قدیم‌ترین آنها چوخاجی‌خان و بزرگ‌ترین آنها کورَ کجی لَرخان است که به فرمان وزیر بزرگ محمودپاشا ساخته شده‌اند و ابعاد عظیمی دارند. طبقه‌ی همکلف کورکجی لرخان 167 حجره، رو به رواق‌های سراسری، و طبقه‌ی بالای آن حجره‌هایی با سقف گهواره‌ای مشرف به دالان دارد. این بنا از نو چنان مرمت شده که از صورت گذشته‌اش باز شناخته نمی‌شود. در میانه‌ی قرن دهم، خواجه معمارسِنان در سواحل شاخ زرّین دوخان به فرمان رستم پاشا (سال 906 - 969) بنا می‌کند؛ یکی چُقورخان در استانبول و دیگری قورشونلوخان در محلّه‌ی غلَطِه؛ از این پس خان‌ها و ابعادشان دچار تحول می‌شوند و در میانه‌ی قرن یازدهم دیگر از عظمت گذشته خبری نیست. به گزارش «اولیاچلبی» استانبول در این دوره 556 خان داشته است. دو نمونه‌ی زیباتر قرن یازدهم یکی والده‌خان با حیاط دراز سه تکه‌ی متصل به هم که محلِّ همه گونه دادوستد است و دیگری بویرک ینی‌خان (شکل 21) با بنایی از سنگ و حیاطی راست گوشه و دراز که در سال 1178 تغییراتی در آن داده شده است. خانی به نام صرمه‌کش نیز به سال 1128 در محلی که پیشتر ضراب‌خانه بوده با نمایی از سنگ و آجر ساخته شده است؛ با این خصوصیّت که حجره‌های طبقه‌ی فوقانی آن در دو سوی راهرویی وسیع واقع‌اند و به طرف حیاط باز نیستند. قرن‌های یازدهم و دوازدهم شاهد وجود خان‌های گوناگونی بوده است؛ برخی خان‌ها بزرگ، با حجره‌ها و اصطبل‌های فراوان، مانند خان‌های مَحرمه سلطان و اورتاوالده و خان پرتجمل کوسَم والده‌خان، و برخی با ابعاد کوچک‌تر، و نیز خان‌هایی رایگان مخصوص زایران. زایران مسلمان شهرها بیشتر در مدارس و خانقاه‌ها، و زایران مسیحی در دیرها و صومعه‌ها اقامت می‌کردند. در قرن‌های یازدهم و دوازدهم که دوره‌ی شکوفایی اقتصادی استانبول است بویوک ییلدیزخان (1233) را باید به عنوان یکی از برجسته‌ترین خان‌ها نام برد. وقف خان (1337) مرکزی تجاری - مسکونی به سبک جدید بوده که دفاتر بنگاه‌های تجاری آن نشانه‌ی تحوّل در کاربرد خان‌های معاصر است.
به دلالت گزارش‌های تاریخی، احداث فُندُق از عصر مرابطون (قرن‌های پنجم و ششم) در کشورهای شمال غربی افریقا باب بوده است. در دوره‌ی موّحدون (قرن‌های ششم و هفتم) نیز تعداد زیادی فُندُق بنا شده است، امّا قدیم‌ترین فندق‌های برجای مانده متعلّق به دوره‌ی بنومَریَن (قرن‌های هفتم تا نهم) هستند، مانند فُندُق تِطوانیّین (22) و فُندُق اللَبّاده. (23) در قرن‌های دوازدهم و سیزدهم نیز ساختن فُندُق ادامه داشته و از آن پس منسوخ شده است. در ایران، مجتمع‌های تجاری به نام سرا، کاروان‌سرا، یا خان در همه‌ی بازارهای مرکزی شهرهایی که دارای تجارت عمده و خارجی هستند یافت می‌شوند؛ آنها مانند راسته از اجزای اصلی بازار شمرده می‌شوند و دارای همان طرح مشترک خان در دیگر شهرهای اسلامی هستند، یعنی به صورت حیاطی که گرداگرد آن حجره‌های تجاری ایوان‌دار ساخته شده است. در ایران به ندرت سرای یک طبقه، مانند سرای گلشن اصفهان، و سرای سه طبقه، مانند سرای درعبّاسی (دارعبّاس) و سرای حاجی‌رسول در تبریز، دیده می‌شود؛ بیشتر سراها دو طبقه و برخی دیگر چند تکّه یا متصل به هم هستند. از حیاط سراها که معمولاً در میان آن حوضی بزرگ قرار داشته، در فصولی که بارندگی کم‌تر بوده است، به عنوان انبار موقت استفاده می‌شده؛ برخی سراها نیز مانند سرای امیر و سرای گرجی‌لر در تبریز سرپوشیده است. نزدیکی و پیوستگی فضایی سرا به راسته یکی از شاخص‌های بازارهای ایرانی است؛ در دوره‌ی اخیر سراهایی به طور مستقل و جدا از پیکر بازار، اما بیشتر نزدیک به آن در خیابان‌ها ساخته شده‌اند؛ مانند سرای امید و سرای محمّدی در تهران با اینکه در ایران به سراهای تجاری شهری، به خصوص در دوره‌ی قاجار، کاروان‌سرا نیز گفته شده است ولی این مجتمع‌ها هم از لحاظ نوع استفاده و هم از لحاظ معماری شباهت چندانی به کاروان‌سرا ندارند. بیشتر سراهای امروز ایران از قرن‌های یازدهم و دوازدهم باقی است که قدیم‌ترین آنها در اصفهان است، و از آن میان سرای فخر، سرای جارچی‌باشی، سرای خوانساری‌ها، سرای میراسماعیل، سرای منجم‌باشی، سرای نومنجم‌باشی، سرای سفید، سرای شاه، سرای تالار، سرای ساروتقی، سرای گلشن متعلق به قرن یازدهم، خان مادرشاه ‌(1118 - 1126)، سرای پای درخت سوخته، سرای شمّاعیّ‌ها متعلق به قرن دوازدهم، و سرای دالان دراز، سرای حاجی‌کریم، سرای حاجی علینقی، سرای محمّد صادق‌خان، سرای مخلق متعلق به قرن سیزدهم هستند. بیشتر سراهای شیراز، مانند سرای احمدی، سرای گمرک، سرای مُشیر متعلق به قرن‌های دوازدهم و سیزدهم، و سراهای تبریز، مانند سرای امیر، سرای در عبّاسی، و سه سرایِ حاجی سیدمحسن ( کهنه و جدید و میانه)، سرای‌خان، سرای میرزا اسماعیل، سرای میرزا مهدی قاسم، سرای شاهزاده بزرگ، سرای میرمحمّد حسین ناظم‌التّجار، و سرای گرجی‌لر متعلق به قرن سیزدهم، و سرای حاجی رسول متعلق به آغاز قرن چهاردهم است. بعضی از سراهای تهران، مانند سرای دلکش، سرای حاجی رحیم خان متعلق به نیمه‌ی دوم قرن سیزدهم، و بعضی دیگر مانند سرای میرعلی ناجی متعلق به آغاز قرن چهاردهم است. از میان سراهای بزرگ و مشهور ایران سرای گنجعلیخان کرمان و سرای وزیر قزوین در حد نفاست است. (24)
ج) مجموعه‌های سرپوشیده (تیمچه، قیصریه، بدستان) این مجموعه‌ها برخلاف راسته‌ها و خان‌ها جزء لاینفک و ضروری ساختار بازار نیستند. بازار خرده‌فروشی حلب تنها سه تالار سرپوشیده کوچک از این نوع ساختمان دارد. بازار تونس فاقد این گونه مجموعه‌هاست. در بازار طرابلس لبنان و کرکوک عراق هر کدام یک نمونه‌ی کوچک از این گونه ساختمان‌ها یافت می‌شود. در مناطق کوهستانی آناطولی و ایران به سبب زمستان‌های سخت و طولانی، و در مراکش به دلیل نزول باران فراوان، وجود این گونه مجموعه‌های سرپوشیده یک ضرورت اقلیمی است. ساختمان با عظمت و قدیم خان اورتمه در بغداد که در قرن هشتم به فرمان خان مرجان - والی شهر - و با اسلوب معماری ایرانی بنا شده دارای خصوصیات مشترکی از خان و این گونه مجموعه‌های سرپوشیده است. (25)
تیمچه، اصطلاحی ایرانی است که در تهران و اصفهان به فضای سرپوشیده‌ی وسیعی با حجره‌های دو یا سه طبقه‌ی دورتادور، و در تبریز و چندین شهر دیگر به راسته بازار کوتاه و پهن و مسقّفی گفته می‌شود که از دو سو می‌توان آن را بست، (26) مانند تیمچه‌ی مظفّریه، تیمچه‌ی گرجی‌لر، تیمچه‌ی امیر. در تهران و اصفهان به ساختاری که نقش راسته‌ی فرعی یا بن‌بست را دارد، قیصریه می‌گویند؛ پیداست که این تعریف تا چه اندازه با قیساریه‌های بازارهای مراکش که مجموعه‌ای از راهروهای سرپوشیده است تفاوت دارد. همین تنوّع و اختلاف به خوبی نشان می‌دهد که استفاده از اصطلاحات عام برای اجزاء بازار تا چه پایه اشکال دارد. در معماری تیمچه‌ها که متأثّر از معماری دوران بعد از صفوی است سه نوع رایج‌تر را می‌توان تشخیص داد:
1.معمول‌ترین شکل آن، دو طبقه‌ی مسقّف، و به شکل مربع یا مستطیل است، مانند تیمچه‌ی عتیقه‌فروش‌ها در اصفهان، تیمچه‌ی مظفّریه‌ی تبریز، و تیمچه‌ی حاجب‌الدوله‌ی تهران.
2. دو طبقه، بی‌سقف، شبیه به معماری سرای با راهروهای دورتادور سرپوشیده یا بی‌سقف، مانند تیمچه‌ی نبی و تیمچه‌ی ملک در اصفهان.
3. یک طبقه، با سقف یا بی‌سقف، مانند تیمچه‌ی سعادت و تیمچه‌ی حاجی کریم‌پوستی در اصفهان. (27)
یکی از مهم‌ترین خصوصیات تیمچه‌های ایرانی، کمال و زیبایی معماری آنهاست؛ به خصوص در طاق‌های آجری آراسته و هنرمندانه‌ای که بر روی پایه‌های چهارگوش، بیضی، یا مدوّر بنا شده است. بزرگ‌ترین و زیباترین نمونه‌های این تیمچه‌ها، تیمچه‌ی بزرگ قم و تیمچه‌ی امین کاشان است. (28) تیمچه‌های امیر و مظفّریه در تبریز و حاجب‌الدوله و تیمچه‌ی بزرگ تهران، و تیمچه‌های قزوین و اراک نیز در نوع خود نمونه‌های جالبی هستند. (29) زیباترین و مجلل‌ترین تیمچه‌ی بازار تهران، تیمچه‌ی صدراعظم (آقاخان نوری) بوده که شاهکاری از معماری شمرده می‌شده است. (30) تیمچه‌ها معمولاً جایگاه تجّار طراز اوّل و بنکدارهای بزرگی بوده است که فقط به تجارت یک نوع کالا می‌پرداخته‌اند. بنابراین چند خصوصیّت، این نوع بنا را از تیم، خان، و کاروان‌سرا متمایز می‌سازد: نوع معماری زیباتر و مجلّل‌تر، سرپوشیدگی فضای آن، تجارت تک کالایی، و بعضاً فقدان انبار و بارانداز و در نتیجه بهره‌مندی از سکوت و آرامش بیشتر. (31) تیمچه‌های بدون سقف را که تعدادشان کم است شکل تکامل‌یافته‌ی کاروان‌سراهای دوره‌ی صفویه دانسته‌اند. (32) برخلاف بدستان‌های دوره‌ی عثمانی - به استثنای بازار استانبول - که در هر بازار یکی از آنها دیده می‌شود، بعضی از بازارهای بزرگ ایران، و به خصوص بازار تهران، دارای تیمچه‌های متعددند. (33)
قیصریه (قیصاریه/ قیساریه) مأخوذ از واژه‌ی لاتینی کایسارئا (= بازار شاهی) است؛ و به دلیل نمونه‌های گوناگونی که از آن در شهرهای قاهره‌ی قدیم، مراکش، فاس، رِباط، سلا، مِکناس، تازه، جدیده، طَنجه، غَرناطه، حَلَب، بیروت، موصِل، کربلا، کویت، اردبیل، اصفهان، تبریز، یزد، تهران، و اورگنج (خوارزم) دیده شده و بعضاً امروز هم وجود دارند. در سراسر کشورهای اسلامی خاورمیانه و شمال غربی افریقا به مجموعه‌های تجاری یا فروشگاه‌های سرپوشیده با شکل‌ها و معماری‌های متفاوت اطلاق شده است که معمولاً اختصاص به داد و ستد یک نوع کالا دارند و فاقد محل اقامت هستند. (34) برای نمونه، قیصریه‌ی فاس در مراکش مجموعه‌ی وسیعی به شکل دالان‌های سرپوشیده با حجره‌های یک طبقه است که در کنار هم قرار گرفته‌اند؛ بعضی از قیصریه‌های بازار مراکش بی‌سقف ولی از هر دو سوی قابل بستن هستند، بعضی اصولاً به شکل حیاط و بی‌سقف ساخته شده‌اند، مانند قیصریه‌ی الحُبوس در سلّه و بعضی دیگر مانند قیصریه‌ی طازی در شهر جدیده و قیصریه‌ی الحبوس در شهر مراکز ترکیبی از گذر و حیاط هستند. به دلیل آتش‌سوزی‌های متعدد، ساختمان هیچ یک از قیصریه‌های کنونی مراکش به پیش از قرن دوازدهم نمی‌رسد. قیصریه‌ها دو خصوصیت مشترک دارند اول در و دربند، و دوم فروش منسوجات. شمار قیصریه‌ها در بازار قاعده و نسبت معینی ندارد، تعداد آنها بین یک تا شش در تغییر است. (35) بعضی از قیصریه‌های مراکش، مانند طازی و الحبوس در قرن چهاردهم بنا شده‌اند. در ایران، قیصریه، شکل راسته‌ی فرعی عریض‌تری را دارد که کاملاً بسته است و فقط با دو در به راسته‌های اصلی یا فرعی بازار راه پیدا می‌کند، امّا معماری آن معمولاً از راسته‌ها ظریف‌تر و مجلّل‌تر است و پوشش درونی گنبدهای آن، تزئینات و ریزه‌کاریهای بیشتری دارد. (36) قیصریه‌ی اصفهان، راسته‌ی کوتاه دوطبقه‌ی مسقّفی است به طول 150 متر و عرض 6 متر که نور و هوای آن توسط دریچه‌هایی که روی پایه‌ی گنبدها تعبیه شده تأمین می‌شود. این قیصریه تا قرن دوازدهم میان دو خان یا سرای شاهی، یک ضراب‌خانه‌ی شاهی، یک بیمارستان (دارالشفا) و چهارسوی بزرگ قرار داشت. (37)
قیصریه‌ها در ایران بیشتر محل‌کار صنعت‌گران و پیشه‌وران ظریف‌کار، مانند درزیان، علاقه‌بندان، زرگران، گوهریان، سوزن‌دوزان، و بزّازان بوده است. از میان قیصریه‌های ایران، قیصریه‌ی ابراهیم‌خان در کرمان، قیصریه‌ و بازارچه‌ی بلند اصفهان، قیصریه‌ی خان‌یزد، قیصریه‌ی وکیل شیراز و قیصریه‌ی قزوین (که خیابا‌ن‌سازی آن را خراب کرده است)، از دیگران زیباتر و آراسته‌ترند. (38)
بدستان‌های ترکیه به عنوان قسمی مجموعه‌ی تجاری سرپوشیده‌ی بازار، پدیده‌ای است خاصّ دوره‌ی عثمانی، دارای معماری خاص به شکل چهارگوش، یک طبقه، تماماً از سنگ و پوشیده از دو، سه، یا چهار ردیف گنبدهای ضخیمِ یک شکل و یک اندازه، حجره‌های منظّم درونی و بیرونی، و دروازه‌های محکم آهنین از چهارسو، واقع در امتداد خیابان‌ها. نور و تهویه‌ی این مجموعه‌ها معمولاً از دریچه‌های تعبیه شده در سقف تأمین می‌شود. دیوارهای داخلی و خارجی آنها نیز ساده و بی‌آرایش است. (39) خیابان‌های اطراف بدستان‌ها معمولاً مسقّف‌اند و سطح مغازه‌ها پایین‌تر از کف حیاط است. این ویژگی مانع از برجستگی و نمایان شدن بدستان‌ها شده است. تعداد بدستان‌های ترکیه زیاد است اما در هر شهر - جز استانبول - بیش از یکی نیست. تاریخ ساختمان همه‌ی بدستان‌های ترکیه معلوم و روشن است. در مناطق قدیم و تاریخی دولت عثمانی، هر یک از بازارهای بزرگ بدستانی داشته است، بزرگ‌ترین آنها عبارت‌اند از دو بدستان در استانبول به نام‌های عتیق (اسکی) و صندل، و بدستان شهرهای ادرنه، غَلَطه، قَسطَمونی، طرابزون، آنکارا، قیصریه، توقاد. (40) شهرهای بِی‌شهر، درگلی، گلیبولی، تیر، وزیر کوپرو، ارزروم، و بورسه نیز هر یک بدستانی دارد. اکثر این بدستان‌ها از قرونه هشتم و نهم بر جای مانده‌اند. (41) واژه‌ی بدستان را صورتی از بزستان، مأخوذ از واژه‌ی بِزَّه عربی به معنی جامه یا پارچه کتانی یا پنبه‌ای، دانسته‌اند. بدستان‌ها ظاهراً در اصل مجتمع تجارتخانه‌های پارچه‌فروشی بوده‌اند و بعدها به صورت فروشگاه‌هایی برای کالاهای تجمّلی و کم‌مصرف طبقات مرفّه درآمده‌اند. بدستان‌ها به صندوق‌های امانات برای نگهداری پول و اسناد و اشیای گران‌بها مجهّز بوده‌اند. (42)
با وجود همه‌ی تفاوت‌های ظاهری و بعضی خصوصیات محلّی، مجموعه‌های سرپوشیده در بازارهای ترکیه، ایران، و مراکش وجوه اصلی مشترکی دارند که سبب یگانگی آنها می‌شود. این خصوصیات عبارت‌اند از: فضای داخلی مسقّف، ردیف دکان‌های مجهّز در اطراف صحن و داشتن درهای محکم. کاربرد و نحوه‌‌ی استفاده از این بناهای تجاری، صرف‌نظر از جزئیات و استثناها، یکسان بوده است. (43)
د) میدان، در داخل و گاهی در حاشیه و کنار بعضی از بازارها فضای بازی به نام میدان دیده می‌شود که در آن بازارهای روز یا ادواری برپا می‌شود. این میدان‌ها جزء جدانشدنی و ضروری بازار به معنای متداول آن نیستند، به جز چند استثنای مهم، مانند سلا، تطوان، مراکش، یزد، نطنز، کرمان، قندهار، تاشقُرغان، و از جهتی میدان نقش جهان اصفهان که بازار اصلی وحدت و پیوستگی تمام عیاری دارد. اگر سفرنامه‌های قدیم را مبنای داوری قرار دهیم باید بپذیریم که در ایران وجود فضایی به نام میدان در کنار بازار مرسوم بوده است. (44) نمونه‌های بسیار زیبای این گونه میدان‌ها را می‌توان در میدان نقش جهان اصفهان، میدان گنجعلیخان کرمان، و میدان خان‌یزد که خوشبختانه هنوز برجا هستند، دید. (45) اما بیشتر این میدان‌ها در برابر نیاز فزاینده‌ی بازار به زمین، در مراکز شهرهایی مانند تبریز، قزوین، همدان، و شیراز جای خود را به تأسیسات بازار داده‌اند. (46) یا مانند سبزه میدان تهران و میدان بزرگ کاشان از بین رفته‌اند (47) و یا مانند سمنان مسقّف شده‌اند. (48) بازارهای کرمان، کرج، زرند، نیشابور، بخارا، و سمرقند نیز در مجاورت میدان‌های وسیعی قرار داشته‌اند. (49) میدان‌های داخل یا در کنار بازار گهگاه کاربرد مذهبی، سیاسی، و نمایشی نیز داشته‌اند؛ (50) از لحاظ اقتصادی، این میدان‌ها محل مناسبی برای دست‌فروشی به حساب می‌آمدند. در میدان‌هایِ بازار مرکش، محصولات صنایع دستی توسط دلّالان و از طریق مزایده به فروش می‌رسید. (51)
هـ) دالان، یا بند در ایران به راسته‌ی فرعی بازار که به وسیله‌ی دو در از دیگر راسته‌ها جدا می‌شود و بیشتر در مدخل‌سراها یا کاروان‌سراها قرار دارد گفته می‌شود. حجره‌های درون دالان معمولاً سکودار و از دید تجار نسبت به راسته‌ی اصلی، جایگاهی دست دوم است. از دید معماران، فضای بند یا دالان، مانند راسته‌های بازار است با این تفاوت که دالان، خلوت‌تر است و هیاهوی راسته‌ی اصلی را ندارد. این ویژگی، دالان را محل مناسبی برای فعالیّت صنعت‌گران و پیشه‌وران ساخته است. (52) دالان‌های معروف بازار تهران عبارت‌اند از دالان توتون‌فروش‌ها، دالان امین‌الملک، دالان گبرها (شمال تیمچه‌ی حاجب‌الدوله)، و دالان قزوینی‌ها، درهای این دالان‌ها نزدیک غروب بسته می‌شد. (53)
و) چهارسو، یا چهارسوق یا چارسو؛ محل برخورد دو راسته‌ی اصلی، مرکز تجاری ممتازی به خصوص در بازارهای ایران و افغانستان پدید می‌آورد که معمولاً چهار بازار از آن منشعب می‌شود و معماری آن از سایر قسمت‌های راسته متمایز و دارای ظرافت و تزیینات داخلی بیشتری است. در بعضی شهرها چهارسو به صورت هسته‌ی مرکزی اقتصاد شهر در می‌آید. (54) از کاربرد مکرر واژه‌ی چهارسو در نام اکثر مکان‌ها در ایران بر می‌آید که تعداد این قبیل بازارها زیاد بوده است. تنها در اصفهان چندین نمونه از آن را می‌شناسیم. (55)
چهارسوها معمولاً هشت‌گوش هستند و کار کنج‌سازی در آنها با ظرافت و دقّت خاص صورت گرفته و در هر کنج یک تا سه حجره و یک راه پله بنا شده است؛ سقف همه‌ی آنها گنبدی شکل است؛ ارتفاع بعضی از آنها به پنجاه‌متر می‌رسیده است؛ (56) کاربندی زیر این گنبدهای بلند و تزیینات گچ‌بری در قوس‌های آن جلوه‌ی چشمگیری به چهارسوها می‌بخشید. در گذشته چهارسوها محل استقرار داروغه و محتسب بوده است که به امور انتظامی بازار و نظارت بر اوزان و مقادیر و قیمت‌ها می‌پرداخته‌اند. در هنگام برپایی جشن‌های ملی و مذهبی بازاریان نیز در آراستن چهارسوها هنرنمایی می‌کرده‌اند. (57) به گفته‌ی سفرنامه‌نویسان، برخی از شاهان ایران به ویژه شاه عباس صفوی از میهمانان خارجی در داخل بازار و در محل چهارسو پذیرایی می‌کردند. از میان معروف‌ترین چهارسوها می‌توان از چهارسوی (تیم) بازار بُخارا، چهارسوی بزرگ بازار تهران، چهارسوی بازار وکیل شیراز، و به خصوص از چهارسوی معروف بازار شاهی اصفهان یاد کرد که از جنبه معماری و نوع تزیینات و نقوش نه تنها در اصفهان بلکه در ایران بی‌نظیر است.

پی‌نوشت‌ها

1. د. اسلام، ذیل «فندق»، بند 2؛ تیرش، ص 230؛ شرابی، ص 27.
2. ج 3، ص 918.
3. ص 72.
4. همچنین ر.ک. د. اسلام، ذیل «فُندُق».
5. دُزی، ج 2، ص 846.
6. د. اسلام، ذیل «خان».
7. ویرت، 1968، 101 - 128؛ 1974، ص 226.
8. شرابی، ص 70.
9. د. اسلام، ذیل «خان».
10. شرابی، ص 170.
11. ر.ک. همان، ص 172.
12. ص 338.
13. شرابی، ص 233.
14. همان، ص 202.
15. همان، ص 203.
16. د. اسلام، ذیل «خان».
17. شرابی، ص 176.
18. همان، ص 176.
19. همان، ص 198.
20. د.اسلام، همان‌جا.
21.شرابی، ص 173.
22. شرابی، ص 182.
23. همان‌جا.
24. پیرنیا، 1371 ش، ص 124.
25. عزّاوی، ج 2، ص 94، 100، 336، ج 3 و 4، ص 267؛ همچنین ر.ک. دیولافوا، ص 626 - 627؛ ویرت، 1974، ص 228
26. شوایتسر، ص 38.
27. شرابی، ص 65، 162.
28. پیرنیا، 1371 ش، ص 125.
29. ویرت، 1974، ص 229؛ پیرنیا، همان‌جا.
30. شهری‌باف، ج 1، ص 332.
31 همان، ج 1، ص 371.
32. ادیب صابری، ص 24.
33. مصطفوی، ج 1، ص 440 - 441؛ ویرت، 1974، ص 230.
34. شرابی، ص 26، 64.
35. دایرةالمعارف فارسی، ذیل «قیصریه»؛ د. اسلام، ذیل «قیصریه»؛ ویرت، 1974، ص 230.
36. بیرشک، به نقل ادیب صابری، ص 19.
37. گوبه و ویرت، ص 57؛ شرابی، ص 64، 162.
38. پیرنیا، 1348 ش، ص 60؛ 1371 ش، ص 125.
39. ر.ک. اییجه (Eyice)، ص 113-117.
40. شرابی، ص 61-64، 159، 160، 164 - 165؛ ویرت، 1974، ص 228، 229.
41. شرابی، ص 26.
42. ویرت، 1974، ص 230.
43. شهری‌باف، ج 1، ص 344 - 346.
44. پیرنیا، 1348 ش، ص 58.
45. ویرت، 1974، ص 231.
46. پیرنیا، همان‌جا.
47. ویرت، 1974، ص 231.
48. ایرانیکا، ذیل «بازار»، ج 4 ص 26.
49. ویرت، همان‌جا.
50. لوتورنو، به نقل ویرت، 1974، ص 231.
51. ادیب صابری، ص 19.
52. شهری‌باف، ج 1، ص 341.
53. برای هرات ر.ک. انگلیش؛ برای لار ر.ک. ویرت، 1974، ص 255؛ برای اردبیل ر.ک. لسترنج، ص 168.
54. ارباب، ص 52-53؛ هنرفر، ص 998؛ گوبه و ویرت، ص 295.
55. مظاهری، ص 296.
56. ادیب صابری، ص 20.
57. هاینریش، به نقل ویرت، 1974، ص 23.

منبع مقاله :
پروشانی، ایرج و دیگران؛ (1389)، بازار در تمدن اسلامی، ترجمه‌ی سعید ارباب‌شیرانی، تهران، نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل