بررسی و تطبیق صفات و خصلتهای عرب جاهلی در سقیفه بنی ساعده

نويسنده: عبدالمجید خطیب

« فهرست مطالب»

بررسی و تطبیق صفات و خصلتهای عرب جاهلی (1)
چکیده
مقدمه
شبه جزیره عربستان
وضعیت جغرافیایی
1 ) بخش مرکزی
2 ) بخش شمالی
3 ) بخش جنوبی
وضعیت اجتماعی
اعراب جنوب
اعراب شمال
نظام حکومتی
قبیله
الف) رهبرقبیله
ب) نظام سیاسی قبیله
نظام فرهنگی
بررسی فرهنگ و عادات جاهلی درجزیره العرب
بررسی علل خصوصیات فرهنگی و عادات عرب جاهلی

چکیده:

یکی از مهمترین وقایع تاریخی و شاید مهمترین واقعة تاریخی که پس از وفات پیامبر اکرم روی داد، واقعة سقیفة بنی ساعده و تعیین جانشین برای پیامبر اکرم(ص) است. این واقعه از چنان اهمیتی برخوردار است که تقریباً تمامی اتفاقات و رخدادهای پس از فوت پیامبر اکرم ریشه در آن داشته و یا به نحوی به آن مربوط می شود. اختلافات فراوان در بین مسلمین، بوجود آمدن فرق و مذاهب انحرافی، خونریزی های بسیار در بین مسلمانان و بسیاری از اتفاقات شوم و تاریک تاریخ اسلام را می توان نتیجه این واقعه تایخی دانست.
در این پژوهش با معرفی مختصری از شبه جزیره عربستان پیش از ظهور اسلام و با بررسی کلی عادات و خصلتهای عرب قبل از اسلام سعی در تطبیق عادات و نظام فرهنگی عرب قبل از اسلام با سخنان و گفته های حاضرین و مؤثرین در سقیفه بنی ساعده را داریم. لازم به ذکر است که، همان فرهنگ و اعتقاداتی که دین اسلام با مبارزه علنی با آنها، سعی در اصلاح و یا سمت و سو دادن به آنها بود، در نهایت چنان ضربه ای به اسلام وارد کرد که، اگر درایت و عملکرد الهی حضرت علی (ع) در آن زمان حساس نبود، در زمان کنونی اثری از اسلام ناب محمدی وجود نداشت.
در این پژوهش سعی در بررسی علل بروز و ظهور صفات و خصلتهای جاهلی و تطبیق آن با عملکرد و تصمیمات حاضرین در سقیفه بنی ساعده را داریم.

مقدمه:

دربررسی و تحلیل وقایع مهم تاریخی، لازم می باشد علاوه بر علل و عوامل مستقیم زمانی و مکانی یک واقعه به بررسی علل و عوامل غیر مستقیم آن نیز توجه کرد. زیرا در بسیاری از مواقع تأثیرات عوامل غیرمستقیم از تأثیر عوامل مستقیم بیشتر می باشد.
با توجه به اهمیّت واقعه سقیفه بنی ساعده و تأثیرات مخرب آن در مسیر حرکت حکومت اسلامی و اتفاقات پس از آن، نیاز به بررسی و تأمّل جدّی از زوایای مختلف در این واقعة مهم تاریخی، بیشتر احساس می شود. بنا به اذعان بسیاری از مورخین اسلامی و غیر اسلامی، مسیر حرکت حکومت اسلامی، پس از واقعه سقیفه ی بنی ساعده و تحت تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم آن رقم خورد. ایجاد فرقه ها و مذاهب مختلف شیعی و سنی و حتی اختلافات داخلی بین مسلمانان یا حاکمان مناطق مختلف سرزمینهای اسلامی از زمان فوت پیامبر اکرم تا کنون، تماماً به نحوی ریشه در آن واقعه تاریخی داشته و دارد.
اهمیت این موضوع چنان است که حتی در زمان کنونی نیز، دشمنان اسلام جهت ضربه زدن به اسلام و دستاوردهای آن، هنوز به اختلافاتی که ریشه در سقیفة بنی ساعده دارد، متمسک شده و از آن در جهت پیشبرد برنامه ها و نقشه های شیطانی خود بر علیه مسلمین استفاده می کند.
این مسأله از چنان اهمیتی برخوردار بود که پیامبر اکرم از اوّلین روزهای دعوت خود، مقدمات و برنامه های معرفی جانشین خود را آغاز نمودند. حتی در آخرین ماههای حیات شریف خود و به دستور خداوند متعال در محل غدیرخم، مهر الهی بر مسأله جانشینی و وصایت خود زده و با گرفتن بیعت از کلیه حاضرین در آن محل، حجیّت شرعی آن را بر همگان تمام نمودند.
واقعه سقیقه نه بخاطر اهمیت زمانی یا مکانی و یا شرکت کنندگان در آن واقعه، بلکه به مناسبت اهمیت موضوع مورد منازعه در آن، چنین مورد اهمیت و توجه قرار گرفته است. با این مقدمات مسأله جانشینی و وصایت پیامبر اکرم چیزی نبود که در یک جلسه چند ساعته و به دست عده ای خاص از مهاجرین و انصار رقم بخورد.
با کمال تأسف تمامی برنامه ها و تدابیر پیامبر اکرم، تنها با گذشت چند ساعت از وفات ایشان توسط جاهلان امت اسلامی، نقش بر آب شد. دشمنان و منافقین که مصداق بارز آیة شریفة «اَلاَعرابُ اَشَدُّ کُفراً وَ نِفاقاً وَ اَجدَرُ اَلّا یَعلَموُا حُدوُدَ ما اَنزَلَ اللهُ عَلی رَسولِهِ وَ اللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ» توبه 97 بودند، وارد میدان شده و با جهالت و نادانی خود و به کمک همان اعتقادات جاهلی که اسلام به مبارزه علنی با آنان پرداخته بود به میدان آمدند. ایشان با بروز و ظهور خصلت ها و فرهنگ جاهلی، مسیر حرکت اسلام ناب را از راه اصلی منحرف کرده و به بیراهه ای کشاندند که، قبل از آن نیز درآن سرگردان بودند.
در این میان به جهت بررسی و تحلیل علل و چگونگی ظهور و بروز صفات و خصلت های جاهلی در سقیفة بنی ساعده، همچنین در بررسی علل بروز این صفات و خصلتها در کسانی که داعیة پیش کسوتی و اقربیت به پیامبر اکرم را داشتند، لازم بود که این واقعه از یک زاویة جدید مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در این مجال به علت محدودیت زمانی و با استفاده از منابع موجود، سعی در بررسی و شناخت اجمالی از صفات و عادات عرب جاهلی پیش از اسلام، و تطبیق این صفات با گفته ها و سخنان دو طرف منازعه در سقیفة بنی ساعده نمودیم. از جمله منابعی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت، می توان به منابع ذیل اشاره نمود:
تاریخ طبری (محمد جریر طبری)، الکامل فی التاریخ (ابن اثیر)، مروج الذهب ( مسعودی)، تاریخ یعقوبی، تاریخ ابن خلدون، طبقات الکبری (ابن سعد)، انساب الاشراف ( بلاذری)، الامامه و السیاسه (ابن قتیبه دینوری)، شرح نهج البلاغه ( ابن ابی الحدید)، عرب کهن در آستانة بعثت (صالح احمد العلی) و... .
لازم به ذکر است پژوهش حاضر در قالب یک تحقیق کلاسی، رشتة تخصّصی تاریخ تشیّع در مقطع علمی سطح 3 حوزوی (کارشناسی ارشد) ارائه گردیده است.
این پژوهش جهت استفاده بهتر شما عزیزان در سه شماره ارائه می گردد.

کلید واژه:

عربستان، عرب، جاهلیت، قبیله، قریش، سقیفه.

شبه جزیره عربستان

جزیره العرب درجنوب غربی آسیا قرار دارد. سه طرف آن را آب فرا گرفته و به همین علت آن را جزیره می نامند. این شبه جزیره از شمال به سوریه و فلسطین، از جنوب به اقیانوس هند، از غرب به دریای سرخ و از شرق به خلیج فارس و دریای عمان منتهی می شود. این سرزمین بزرگترین شبه جزیره جهان می باشد. این جزیره از لحاظ جغرافیایی به سه بخش تقسیم می-شود:
بخش مرکزی مربوط به صحرای عرب بوده و از سه قسمت تشکیل می-گردد. قسمت اول؛ بادیه السماوه، قسمت دوم؛ صحرای جنوب که عمدتاً ریگزار بوده و قسمت سوم؛ صحرای حرات که از شرق به مدینه محدود می شود.
این بخش در میان سرزمینهای نجد و تهامه محصور گردیده است. از یکطرف به فلسطین یا دریای سرخ و از طرف دیگر از ایله تا یمن امتداد دارد. این سرزمین کوهستانی بوده و دارای بیابانهای وسیع می باشد. بی آبی و کم آبی از خصوصیات بارز این منطقه است. از شهرهای مشهور و قدیمی حجاز می توان به طائف، یثرب و مکه اشاره کرد.
این سرزمین در جنوب غرب حجاز واقع شده است. از لحاظ جغرافیایی اصلاً قابل مقایسه با بخش شمالی و مرکزی نیست. سرزمینهایی قابل کشت، آب فراوان از خصوصیات بارز این منطقه است. به همین دلیل معمولاً ساکنان این سرزمین متمدن و قابل مقایسه با اعراب سرزمینهای دیگر نیستند.
در شبه جزیره عربستان آنچه شرایط جغرافیایی و اجتماعی را تحت تأثیر مستقیم خود قرارداده است، وجود یا عدم وجود آب می باشد. این ماده حیاتی در نوع زندگی انسانها حتی گیاهان این سرزمین، تأثیر بسیاری داشته است. به گونه ای که می توان گفت؛ خصوصیات زندگی فردی و اجتماعی مردم این سرزمین نیز متأثر از این ماده حیاتی شده است. با توجه به این مسئله، مردم این سرزمین را به دو قسمت اعراب جنوب و اعراب شمال تقسیم بندی کرده اند.
هنگام مراجعه به منابع تاریخی می بینیم که، عمدتاً تاریخ قسمت جنوبی برقسمت شمالی مقدم شده است. علت این تقدم این است که، این سرزمین از هزارة پیش از میلاد تا ظهور اسلام، پیوسته دستخوش تحولات تاریخی بوده است. در این سرزمین به علّت فراوانی آب و ریزش بارانهای منظم اقتصاد پررونق بوده و جمعیت بسیاری زندگی می کردند. به همین علت این منطقه از هزاران سال پیش، مهد تمدن های مختلف بوده است. اعراب جنوب از نژاد قحطانی بوده و خود را از فرزندان حضرت ابراهیم می دانند. طبق نقل منابع تاریخی پس از آنکه رونق کشاورزی جنوب دراثر تخریب سد مأرب از بین رفت. تغییرات اجتماعی گسترده و مهمی در سراسر این سرزمین صورت گرفت. عدة زیادی از اعراب جنوب به سوی سرزمینهای شمالی شبه جزیره عربستان به راه افتادند. ایشان در مناطق مناسب که جهت زندگی شرایط ویژه ای داشته، ساکن شدند با مهاجرت این افراد به سوی شمال در مسیر کاروانهای تجارتی از جنوب به شمال و از شرق به غرب شهرها و شهرکهایی به وجود آمد. (3)
از جمله مهاجرین متمدن یمن قبیلة «غسانی» بودند. ایشان با مهاجرت به شام حکومت «غسانیان» را به وجود آوردند. همچنین قبیلة «منذر» به عراق رفتند، «لخم» که از فروع این قبیله هستند. در عراق حکومتی را به وجود آوردند. «ازد» به عمان رفته و قبایل «اوس» و «خزرج» به یثرب مهاجرت نمودند. «خزاعه» نیز به مکه رفتند. این اقوام شهرنشینی را در قبایل حجازی رایج ساختند. (4)
ایشان از نژاد عدنانی بوده و خود را از فرزندان حضرت اسماعیل می دانند. این سرزمین، تاریخی یکنواخت داشته و سابقة تمدنی نداشته است. این سرزمین از آب بهرة چندانی نبرده و به همین علت مردم آن پیوسته در حال گردش از سویی به سوی دیگر بوده-اند. ایشان به حکم ضرورت همیشه در حال سفر و نقل و انتقال بوده اند. در این محیط شهر یا منزلگاه ثابتی وجود نداشته است. لذا خانة صحرانشین باید خانه ای با مشخصات ویژه باشد. مرد عرب باید بتواند به راحتی خانة خود را از زمین جدا کرده و در جای دیگر برپا سازند، وسایل زندگی او باید کم، سبک، راحت و قابل حمل باشد. عمده وسایل زندگی عرب صحرا نشین در یک چادر، جهت خوابیدن و استراحت کردن، یک شتر، جهت حمل و نقل، گوسفند، اگر توان اقتصادی به او اجازه بدهد و زن، که بیشترین بار زندگی بر عهدة او بوده خلاصه می گردد.(5)
با مراجعه به منابع تاریخی نظام حاکم بر سرزمین حجاز، نظام قومی ـ قبیله ای معرفی شده است. این نظام، اساس نظم اجتماعی و سیاسی این سرزمین به شمار آمده است. این بدین گونه است که حتی در زمان ظهور اسلام، در این سرزمین هیچ نظام خاص اداری و حکومتی که بر آن فرمانروایی داشته باشد وجود نداشته است. تنها شهرهای بزرگ دارای نظام اداری خاص خود بوده اند. همچنین عامل جغرافیایی ویژه این سرزمین را می توان مهمترین عامل در عدم توجه جهانگشایان بزرگ روزگار قدیم به این سرزمین دانست. (6)
قبیله در عرب به گروهی گفته می شود که با محوریت خویشاوندی (نسب) و خون در راستای بهبود معیشت خود به همکاری با یکدیگر مشغول باشند.(7) اصل مشترک در همة قبیله ها نژاد و سرزمین می باشد. عصبیت مهمترین و نیرومند ترین عامل در حفظ و تداوم قبیله بوده است. این عامل حافظ خویشاوندی، نسب، سرزمین، وطن، خون و نژاد در میان اعراب بوده است.(8)
عرب جاهلی برای رسیدن فردی به مقام ریاست و امارت؛ شرایط خاصی را ضروری می دانست. شیخ یا رهبر قبیله می بایستی تمام خصوصیات و شرایطی را که لازمة این سمت است را داشته باشد. وی می بایستی شرف خانوادگی، مسن، مجرب، عاقل، شجاع، ثروتمند، بخشنده، باگذشت، غمخوار زیردستان و حافظ منافع قبیله باشد.(9) رهبر قبیله مسئول صلح، جنگ، پیمان، برپایی مراسمها، صدور رأی و داوری و پیوستن یا گسستن به تیره ای دیگر باشد. تا آنجایی که رأی شیخ در تثبیت عقیده و پذیرفتن کیش و آئین یا رد آن نیز تأثیر تمام داشته است.(10)
هر عضو قبیله مجبور بود حتی برخلاف میل باطنی خود نظام قبیله را بپذیرد. هیچ کس حق نداشت، از رأی و دستور شیخ و رهبر قبیله و یا از سنّت و نظام قبیله گام بیرون نهد. وحدت قبیله بسیار مهم بوده و هر عضو قبیله در حفظ، استحکام و تداوم این روابط مسئول بود. در مقابل این وظایف، هر عضو قبیله از حقوق و امکانات مساوی بهره می برد. اگر جرمی اتفاق می افتاد تمام قبیله در مقابل آن مسئول بودند و اگر افتخاری کسب می شد، این افتخارشامل همة افراد قبیله بود.(11)
جزیره العرب جامعه ای منزوی، راکد، جامد و به دور از هر نوع تکامل و پیشرفت فکری بود. نه تنها پیشرفت و تکاملی در آن به وجود نیامده بود، بلکه روز به روز بر انحطاط و عقب ماندگی آن نیز افزوده می شد. در این سرزمین نظام فرهنگی پیرو عادات و رسوم و روش زندگی آنها بنا نهاده شده بود.
در بین اعراب مثلی است که می گوید: «من رویاروی برادرم و پسر عمویم ایستاده ام و من و پسر عمویم رویاروی بیگانه.»(12)
با توجه به مثل فوق و دقت بیشتر در روش و شیوة زندگی و معاش عرب، روشن می شود که او در محیطی زندگی می کرده که پیوسته با طبیعت و انسان بر سر به دست آوردن مایة حیات در نبرد بوده است. عرب جهت تداوم زندگی خود و به علت شرائط محیطی و اجتماعی بر گروههای دیگر حمله می برده و آن چه را که دیگران به دست آورده بودند، برای آسایش خود تصرف می کرده است. این امور برای عرب بادیه نشین امری عادی بوده است. عرب جاهلی به هیچ وجه مقید به قانون و برنامه و نظام خاصّی نبوده و آزادی شخصی او باعث تکبرش بوده است. برای عرب جاهلی در درجة اول زندگی خودش، سپس خانواده اش و پس از آن زندگی قوم و قبیله اش مهم بود. عصبیت وی نیز او را در حفظ این روحیه کمک می کرده است. عرب در هنگام جنگ و حمله، برایش مهم نبود که حق از آنِ کیست؛ فقط دفاع از خود، خانواده و قبیله برای او مهم بود. البته نویسنده معروف عرب یعنی ابن خلدون نیز در کتاب تاریخ ابن خلدون مطالبی پیرامون عادات و رسوم و شئون زندگی ملتها بیان کرده است که به دلیل طولانی شدن مطلب از نقل آن صرف نظر گردید(13)

بررسی فرهنگ و عادات جاهلی در جزیره العرب

عرب چون بیشتر ارتباطاتش با قبیله بوده، تمام افتخارات خود را نیز محدود به این قبیله می شمرد. افتخار به قوم، قبیله، حسب و نسب در عرب بسیار رایج بود. به همین دلیل علم انساب در عرب بسیار مورد توجه بوده است. همچنین عرب به گذشته و اتفاقات آن بسیار فخر می فروخت.(14)
قرآن کریم این عمل عرب جاهلی را تقبیح کرده و می فرماید:
خوی فزون طلبی شما بدانجا کشید که به شمارش مردگان هم پرداختید. (15)
در هنگام جنگ و خونریزی اصلاً برای عرب جاهلی مهم نبود که حق با کیست. فقط دفاع از خود، خانواده و قبیله برای او مهمترین مسئله بود. بسیار اتفاق می افتاد که اعراب در حال جنگ داخلی با یکدیگر بودند، امّا همین که یکی از ایشان مورد حملة بیگانه ای واقع می شد، سریعاً با همدیگر متحد شده و اختلافات را فراموش می-کردند. این همان عصبیّتی است که قرآن کریم از آن به حمیت جاهلی تعبیر کرده است.(16)
یکی از رسوم جاهلی عرب که بسیار به آن پایبند بودند تعهد در مقابل بیعت بود. به گونه ای که اگر یک قبیله با قبیلة دیگر بیعتی می بست، حتی اگر بیعت به ناحق صورت می گرفت، عرب خود را ملزم به رعایت و حمایت از آن می دانست. آن بیعت تا زمانی که طرف مقابل، اعلام انصراف از بیعت بکند ادامه داشت. (17)
ریشة آن فخر بوده و به معنای شمردن افتخارات و برتریهایی که شخص یا قوم و قبیله ای در خود نسبت به دیگری تصور می کند. ایشان در مقابل یکدیگر مشغول به شمردن افتخارات خود می شدند تا در نهایت یکی مغلوب گردد. گشادگی دهان، بلند بودن صدا، بزرگی جمجمه، شوهر ندادن زنان به بیگانه، فزونی غارت و موارد فراوان دیگر جزء مفاخره های رایج عرب جاهلی بوده است. (18)
قوم عرب به علت محیط جغرافیای خود و به مقتضای عادات اجتماعی به جنگجویی و غارت خو گرفته بود. ایشان با کوچکترین اختلافی وارد صحنة جنگ و کارزار می شدند. هیچ داوری؛ قدرت حل این اختلافات را نداشت مگر شمشیر. طبق گفتة خود اعراب «الحق لمن غلب». ایشان به این جنگها و اختلافات افتخار کرده و در شعرهایشان از آن تمجید می کرده اند.(19)
هر شخص در جامعة عرب زمانی ضمانت جانی داشت، که تحت حمایت یک قبیله باشد. عرب جاهلی اگر کسی را خارج از این قانون می یافت او را به راحتی می-کشت.(20)
تا قبل از ظهور اسلام شرک و بت پرستی در عرب جاهلیت رایج بوده است. هر قوم و قبیله ای بتی مخصوص به خود داشته و آنرا می پرستیدند. منابع تاریخی بر این مطلب اشاره دارد که عرب قدیم به خدای یگانه اعتقاد داشته، امّا کم کم شرک در آنها نفوذ کرده و بتها را به عنوان واسطة تقرب می پرستیدند.(21)
خداوند متعال در قرآن مجید اشاره به این مطلب کرده و می فرماید:
مشرکان می گفتند ما آن بتان را نمی پرستیم مگر برای اینکه ما را به درگاه خداوند مقرّب گرداند.
اعتقاد عرب بر این بوده که یک پری همراه شاعر می باشد که به او تلقین می کند. ایشان شاعری را امری غیر عادی می دانستند. در میان اعراب افرادی بسیار بلیغ و فصیح بودند که، در امر شعرگویی، استعداد درخشانی داشتند. فصاحت و بلاغت قرآن کریم و دعوت به تحدّی و مبارزه طلبی آن به همین روحیه و استعداد ایشان اشاره دارد. (22)
عرب صحرا نشین به جنس مذکر بیشتر از مؤنث اهمیت می داد، علت این امر این بود که پسر بچه در دوران کودکی چوپانی و نگهبانی می کرد و کمک خوبی برای پدر بود و همچنین در هنگام جوانی جنگجوی خوبی برای خانواده و قبیله بود. در مقابل دختربچه در چنین شرایطی دست و پاگیر بوده و باید پیوسته مراقب او بود. اگر جنگی رخ می داد دستة پیروز زنان و دختران را به اسیری می گرفتند و این اسارت زنان و دختران باعث سرشکستگی برای دستة مغلوب بود. زیرا، پاکیزگی نژاد از میان می رفت. به همین علت زمانی که عرب دختردار شدنش را می شنید سخت ناراحت و پریشان می شد.(23)
قرآن کریم در آیة ذیل اشاره به همین موضوع دارد.
و چون یکی از آنها را به فرزند دختری مژده آید از شدت غم و حسرت رخسارش سیاه شده و سخت دلتنگ می شد.
این امر در عرب بسیار رایج بوده بگونه ای که در آن بسیار افراط می کرده اند.(24)
در منافره هر دو طرف مدعی، ادعا داشتند که از نظر حسب و نسب و افتخارات بر دیگری برتری دارد. ایشان تعداد زیادی شتر، شرط بندی کرده و با جمع کثیری از قبیلة خود، جهت صدور رأی نهایی به نزد کاهنان می رفتند.(25)
گاه دو شخصیت در دو یا یک قبیله به جهت برتری و تقدم بر دیگری، شروع به کشتن شتر و تقسیم رایگان آن می کردند. در این زمان طرف مقابل شتر بیشتری می کشت تا بر دیگری غلبه پیدا کند.(26)
بررسی علل خصوصیات فرهنگی و عادات عرب جاهلی
در بررسی علل به وجود آمدن چنین عادات و فرهنگی در سرزمین شبه جزیره عربستان می-توان به عوامل مختلفی اشاره کرد: 1) خصوصیات جغرافیایی این سرزمین که به علت نبود آب و زمینهای مناسب هر قوم و قبیله ای جهت حفظ و بقای قبیله و همچنین افزایش قدرت دست به چنین رفتارهایی می زده اند. 2) محصور بودن مردم این سرزمین و عدم ارتباط با تمدنهای همسایه.3) نداشتن یک قانون و حکومت مرکزی و عدم کنترل بر این سرزمینها. 4) عدم وجود دین الهی و معنویت که باعث تقلید کورکورانه ایشان از عملکرد آباء و اجدادی می شده است.

پي نوشت :

ـ صادق، آئینه وند، تاریخ سیاسی اسلام، دانشگاه تهران، تهران، 1362، ص33.
2 ـ یحیی، نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، مجمع مطالعات و تحقیقات اسلامی، چاپ هشتم، تهران، 1357، ص 231.
3 ـ جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پنجم، تهران، سال 1368، ص 5 .
4 ـ یحیی، نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، ص 238.
5 ـ صالح، احمد العلی، العرب القدیم و البعث النبویه (عرب کهن در آستانة بعثت)، ترجمة هادی انصاری، شرکت چاپ و نشر بین الملل وابسته به موسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، 1384. ص 170.
6 ـ پیشین، ص 5.
7ـ صالح، احمدالعلی، حجاز در صدر اسلام، ترجمة عبدالمحمد آیتی، نشر مشعر، چاپ اول، تهران، 1382، ص153.
8 ـ صالح، احمد العلی، عرب کهن در آستانه بعثت، ص 193.
9 ـ صادق، آئینه وند، تاریخ سیاسی اسلام، ص 53.
10 ـ پیشین، ص 233.
11 ـ یحیی، نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، ص 652.
12 ـ همان.
13 ـ سید جعفر، شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص 21.
14 ـ ر . ک، عبدالرحمن، محمدبن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 1، ترجمة محمد پروین گنابادی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ پنجم، تهران، 1366، ص 225.
15 ـ صادق، آئینه وند، تاریخ سیاسی اسلام، ص 36.
16 ـ همان.
17 ـ احمد، ابن ابی یعقوب ( ابن واضح یعقوبی)، تاریخ یعقوبی، ج 1، ترجمة محمد ابراهیم آیتی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1341، ص 242.
18 ـ رسول، جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، تهران، ص 56.
19 ـ یحیی، نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، ص 756.
20 ـ صادق، آئینه وند، تاریخ سیاسی اسلام، ص 36.
21 ـ پیشین، ص40.
22 ـ همان.
23 ـ صادق، آئینه وند، تاریخ سیاسی اسلام، ص 38.
24 ـ صالح، احمد العلی، عرب کهن در آستانه بعثت، ص 205.
25 ـ همان، ص 224.
26 ـ یحیی، نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، ص 709.
27 ـ همان.

منبع:سایت راسخون

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله