ناگفته های جنگ در عراق و افغانستان
ناگفته های جنگ در عراق و افغانستان
ناگفته های جنگ در عراق و افغانستان
نويسنده: جف نیگارد (1)
چکیده:
حملات هوایی بی رحمانه در عراق و افغانستان سال هاست که با هدایت مستقیم ایالات متحده صورت می گیرد، روزانه به طور متوسط، 75 تا 100 حمله هوایی انجام می گیرد. تعداد تلفات این حملات دقیقا مشخص نیست. اما برآوردی مستدل، عددی در حدود 100 تا 150 هزار نفر را در عراق نشان می دهد و تعداد تلفات افغانستان کماکان نامشخص است. داستان این حملات هوایی در خود ایالات متحده هم هنوز روشن نیست. فرماندهی مرکزی نیروی هوایی آمریکا ( سنتاف) به طور روزانه گزارشی از فعالیت های خود را بر روی سایت اینترنتی خود قرار می دهد، در حالی که کسی از صحت و سقم آن با خبر نیست. اما اگر این گزارش ها را صحیح قلمداد کنیم، علی رغم بکارگیری ادبیات قهرمانانه و همسو با منافع خود، بسیار هولناک است.
به عنوان مثال، خلاصه ای از تیترهای 13 مارس 2006 در اینجا ذکر می شود: " هدایت سمفونی نیروی هوایی توسط فرماندهان و ناظران نظامی به سمت عراق " و " موفقیت کامل عملیات نیروی هوایی". اینها تنها گوشه ای از بزرگ نمایی هایی است که معمولا می توان از مسئولان امر انتظار داشت و این گونه تیترها احتمالا برای حفظ و ارتقای روحیه نظامیان و همچنین کارمندان بازنشسته تهیه می شود که از مخاطبین اولیه آنها به شمار می روند. روزنامه « سنتاف» بر روی اندک مواردی از جزئیات این حملات متمرکز شده است که نمونه ای از آن در هفته اول مارس در اینجا نقل شده است:
300 پرواز در پشتیبانی از عملیات نیروهای امنیتی بین المللی و گروه های افغان در هفته جاری صورت گرفت، و در همین اثنا 327 پرواز پشتیبانی نیز در هفته جاری در عراق و طی عملیاتهای آزادی بخش این کشور انجام شد. عملیات پشتیبانی هوایی یا به اختصار – سی ای اس – عنوانی است که به بمباران های هوایی در حمایت از نیروهای زمینی اطلاق می شود که به آن حمله هوایی نیز می گویند. به بیانی دیگر، بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی نیروی هوایی ایالات متحده، در طول هفته مورد نظر، به طور متوسط، روزانه 93 حمله هوایی در دو کشور عراق و افغانستان انجام شده است. دو هفته پس از آن نیز مجموعا 614 حمله هوایی – به طور متوسط 87 حمله در روز – صورت گرفته است. در هفته سوم مارس نیز شاهد 753 حمله بودیم که 107 حمله سهم هر روز از این هفته بوده است. در تنها گزارش قابل توجهی که در سال گذشته و در آمریکا با عنوان " بمباران بغداد؛ جنگ سری هوایی پنتاگون در عراق " در سایت خبری " آن لاین تام دیسپچ " منتشر شد که نویسنده آن – نیک ترس – در آن گزارش یادآور این مطلب شد که اعداد و ارقام ذکر شده، تنها در برگیرنده تجاوزات هوایی می باشد که توسط نیروی هوایی هدایت و انجام شده است. این آمار، موشک های هدایت شونده، راکت ها و توپ هایی را که به طور معمول شلیک می شوند، شامل نمی شود و همچنین بر اساس سخنگوی سنتاف، مهمات و تسلیحات به کار رفته توسط ناوگان نیروی دریایی و دیگر جنگنده ها و هلی کوپترهای شکاری ارتش نیز در این آمار محاسبه نشده است. علاوه بر این، آمارهای ارائه شده شامل تسلیحات به کار رفته از سوی دیگر هلی کوپترهای نظامی مربوط به پیمانکاران خصوصی بخش امنیت نیز نمی شود که به طور مستقل عملیات هایی در عراق انجام می دهند.
هفت حمله ی گزارش نشده
1. سوم مارس، 41 حمله ی هوایی در افغانستان: سوم مارس در افغانستان، بمب افکن ب – ب 1، بمب های هدایت شونده ی اس – 31 و جی بی یو – 38 اس را در اجتماعی از شورشیان، در یکی از دشت های نزدیک "کجکی" به هدف نشاند. یکی از هدایت کننده های مشترک این حمله موسوم به (جی تی ای سی )، اصابت دقیق این بمب ها را تأیید کرده و هدف از آن را از میان برداشتن تهدیدات این گروه دانست.
2. چهارم مارس، 41 حمله ی هوایی در افغانستان: " یک بمب افکن ب – ب 1 ساختمانی مشکوک به حضور نیروهای شورشی را در نزدیکی ایالت "سنگان " با بمب های هدایت شونده ی اس – 31 مورد هدف قرار داد. هدایت کننده ی این حمله نیز اصابت مستقیم و دقیق موشک ها را تأیید نمود.
3. پنجم مارس، 45 حمله ی هوایی در عراق؛ هواپیماهای جنگنده ی اف – 16 نیروی هوایی در نزدیکی موصل، مقر گروهی از شورشیان ضد دولتی را با بمب های اس – 38 هدایت شونده مورد هدف قرار دادند.
4. ششم مارس، حمله ی هوایی در افغانستان؛ " ناوگان و بمب افکن های اف ای – 18 اس ارتش با به دست آوردن مختصات محوطه ای که آتش دشمن از آنجا شلیک می شد، آنجا را با موشک های هدایت شونده اس – 18 هدف قرار داد. یکی از اعضای ( جی تی ای سی ) با اشاره به هدف گیری دقیق این حمله، از انفجار اولیه ی بسیار گسترده ی این بمب و دست کم 10 انفجار ثانویه خبر داد و انفجار و تخریب یک انبار مهمات را نیز محتمل دانست.
5. هفتم مارس، 57 حمله ی هوایی در افغانستان؛ بمب افکن ب – ب 1 در افغانستان، نیروهای دشمن و مقر آنها را در نزدیکی "گرمسیر" با موشک های اس – 38 جی بی یو – 31 هدایت شونده و آتش دیگر جنگ افزارهای ارتش مورد حمله قرار دادند. نیروهای زمینی حاضر و هدایت کننده های مستقیم این حمله، خود شاهد موفقیت و اصابت دقیق موشک ها بودند.
6. هشتم مارس، 50 حمله ی هوایی در عراق: جنگنده بمب افکن های اف – 16 نیروی هوایی ارتش حمله ی از پیش طراحی شده ای را اجرا کردند و طی آن یک جاده ی اصلی را در نزدیکی "سده" با بمب های جی بی یو – 31 اس مورد تهاجم قرار دادند. این حمله به دلیل ترافیک سنگینی بود که از سمت شمال به سمت شهر سده ایجاد می شد. این حمله، مانع از رفت و آمد و ایجاد ترافیک شد. این حمله کاملا موفقیت آمیز بود.
7. نهم مارس، 45 حمله ی هوایی در عراق: هواپیماهای آ – 10 صاعقه ی 2 نیروی هوایی با گلوله های توپ خود نیروهای دشمن را که پس از درگیری با نیروهای ائتلافی در محمودیه در مزارع اطراف پنهان شده بودند، مورد هدف قرار دادند. یکی از اعضای ( جی تی ای سی ) به هدف نشستن این توپ ها را تأیید کرد.
با تحقیق صورت گرفته در نیمه ی ماه مارس و نگاهی گذرا به رسانه های داخلی در هفته ی منتهی به 15 مارس، حتی کوچک ترین اشاره ای به حمله های هوایی آمریکا در روزنامه های انگلیسی زبان یافت نمی شود. در این هفته که به عنوان نمونه انتخاب شده بود، تمام رسانه های خبری ایالات متحده اعم از ارتباطات و رسانه ها، رادیوی ملی و تمامی روزنامه های رسمی مورد بررسی قرار گرفت.
نمونه ای به نام "تاجی"
ابتدا مشخصا در مورد این حمله به گزارش خبرنامه ی رسمی نیروی هوایی ( مورخ 7 مارس ) تحت این عنوان می پردازیم: "حملات هوایی؛ هدف قرار گرفتن و کشته شدت تروریست های القاعده در نزدیکی تاجی عراق." آن طور که پیداست، به طور دقیق نمی دانیم که آیا حقیقتا افراد یاد شده تروریست بوده اند یا اصلا رابطه ای با القاعده داشته اند یا نه. در ادامه ی مطلب چنین آمده: " نیروهای ائتلافی بر این باورند که در این حمله، سرکرده های تروریست ها کشته شده اند." در ادامه، گزارش به این نکته اشاره دارد که اهداف این حمله در تاجی، خودروها، سامانه های ضد هوایی و توپخانه ی دشمن بوده است که در منطقه ای با فعالیت های تروریستی مستقر بوده و مورد هدف قرار گرفته اند. به گزارش فرماندهی مرکزی نیروی هوایی آمریکا ( سنتاف ): « در جریان این حمله، تعدادی ماشین آلات و همچنین ساختمان های اطراف آن منهدم شده است. " این ساختمان ها چگونه ساختمانی بوده اند ؟ شاید منزلی مسکونی ؟ یا ساختمانی اداری ؟ شاید هم یک بیمارستان ؟ آیا کسی هم داخل این ساختمان ها بوده است ؟ آیا پیش از حمله تخلیه شده بود ؟ هرگز نمی دانیم و نخواهیم دانست.
برخلاف 67 حمله ی دیگری که آن روز در عراق و افغانستان صورت گرفت و به طور رسمی ایالات متحده آنها را گزارش داده بود. حادثه ی تاجی تنها حمله ای بود که رسانه های آمریکا آن را پوشش دادند. « نیویورک تایمز»، « واشنگتن پست » و « لس آنجلس تایمز » با وظیفه شناسی، تنها این مطلب را از قول سنتاف بیان کردند که سرکرده ی تروریست ها در این حمله کشته شد.
روزنامه ی نیویورک تایمز گزارش داد: "مأموران تا یک روز بعد یعنی سوم مارس، همچنان در مورد هدایت افراد مسلح و تعداد کشته ها در حال تحقیق بوده اند. " این تعبیرات و طرز بیان، اشاره به این مطلب دارد که افرادی که احتمالا در این حمله کشته شده اند، مردان و در حقیقت مردان مسلح بوده اند. در این مطلب هرگز این مسئله ذکر نشده است که کشته شدگان ممکن است افراد غیرنظامی باشند. در مورد این ادعا که " تاجی منطقه ای با سابقه ی فعالیت های تروریستی می باشد" چه ؟ به هر حال، قطعا خود عراقی ها نیز این گونه می پندراند. لس آنجلس تایمز هم در خلاصه ای 76 کلمه ای در انتهای مقاله ای غیر مرتبط با موضوع به این نکته، اشاره می کند که تاجی محل یکی از بزرگترین پایگاه های نظامی آمریکاست." روزنامه ی تایمز به این مسئله که این پایگاه چه اهمیتی دارد، اشاره ای نکرده است، اما از آن به عنوان پایگاهی بسیار عظیم یاد کرده است. تاجی یکی از پایگاه های 14 گانه ی ثابت آمریکاست که در عراق برپا کرده اند. به معنای دقیق تر کلمه، این پایگاه ها حاکی از طرح آمریکا برای حضور نظامی کم و بیش دائمی در عراق است. تاجی یکی از بزرگ ترین پایگاه های نظامی آمریکا در عراق می باشد که دارای راه زیرزمینی، برگر کینگ و پیتزاهات می باشد. علاوه بر این، بر اساس گفته های مشاوران نظامی سازمان امنیت جهانی، بخشی از 18،4 میلیارد دلاری که کنگره ی آمریکا برای حمایت از بازسازی و زیرساخت ها در غراق اختصاص داده، در بازسازی ساختمان ها، بازسازی و ساخت امکانات بهداشتی و درمانی، تعمیر تصفیه خانه ی فاضلاب و نصب سیستم فاضلاب شهری ( اگو ) در اردوگاه و پایگاه تاجی صرف شده است. بنابراین، زمانی که واشنگتن پست این گونه گزارش می دهد که " تاجی منطقه ای است که در هفته های اخیر شاهد هدف قرار گرفتن و سقوط بسیاری از هلی کوپترهای آمریکایی بوده است. " کاملا معقول و قابل انتظار است که عراقی ها آن را ترور قلمداد نکرده بلکه واکنشی نسبت به ترور بدانند. به طور قطع، این برداشت مردم عراق با پیش بینی های اولیه روابط عمومی نیروی هوایی که از منطقه ی تاجی به عنوان " منطقه ای دارای فعالیت های تروریستی" یاد کرد، تفاوت بسیاری دارد. اما به واقع، پوشش خبری و اخبار در دنیای وارونه ی تبلیغات جنگ این چنین است.
تفسیر رسمی وقایع 2 مارس این گونه است: نیروهای ائتلافی منطقه ای را که به تصور افسران نظامی محل اختفای تروریست های گروه القاعده بوده و تهدیدات و حملات به هواپیماهای آمریکایی از آنجا منشأ می گرفت را مورد تهاجم و عملیات ضد تروریستی قرار داده اند. حال می بینیم که یک موضوع واحد از زوایای دیگر چگونه تفسیر می شود و به نظر می رسد، قدرتمندترین کشور دنیا، ملتی مستقل را مورد تهاجم قرار داده و آن را اشغال کرده است. کشوری ضعیف که نمی تواند هیچ گونه تهدیدی در برابر قدرت های بزرگ به شمار رود. این کشور ضعیف ویران شده است و موجب بالا گرفتن مخالفت ها نسبت به اشغالگری شده است. پس از گذشت چند سال، این مخالفت ها ظرفیت واکنش نسبت به خشونت اشغالگران را – هر چند با موفقیت کم – ایجاد کرده است. از آنجایی که بخش عمده ی خشونت ها علیه مردم به وسیله ی حملات هوایی اشغالگران صورت می گیرد، این مقاومت ها و واکنش ها، بیشتر انجام تاکتیک های نظامی و مسلحانه بر ضد نیروی هوایی را شامل می شود.
اعداد و ارقام هولناک حملات هوایی
گزارش کشته شدن افراد غیر نظامی عراق در رسانه ها، امری غیر معمول و نامتداول است، اما بعضی از مرگ ها، ارزش به تصویر کشیده شدن را دارند. روزنامه ی نیویورک تایمز در روز 19 مارس، چهاردهمین سالگرد حمله ی آمریکا به عراق، گزارشی را در مورد خشونت های صورت گرفته در این کشور به چاپ رساند که گویای این مطلب بود که " در حالی که هیچ حادثه ای در این روز به تنهایی بارز و برجسته نبود، اما همه چیز حاکی از وجود خشونت هایی بود که مردم عراق همه روزه از آن رنج می برند: " انفجار دو خودروی بمب گذاری شده، دست کم یک مورد آدم ربایی و چندین و چند بمب گذاری دیگر."
از دیدگاه تایمز، " خشونتی که روزانه مردم عراق از آن رنج می برند" و در روز شنبه 19 مارس نیز ادامه داشت، احتمالا 67 حمله ی هوایی را که در این روز توسط نیروی هوایی گزارش شد، در بر نمی گیرد.
با نگاهی فراتر از این نقطه ی محدود، در سال 2006 گزارشی به این مضمون به چاپ رسید: در نمونه ای مقطعی از تحقیقی گروهی که در دانشکده بهداشت عمومی جان هاپکینز که در شماره ی اکتبر نشریه ی لنسنت – نشریه ی تخصصی پزشکی انگلیس – به چاپ رسید، از تعداد عراقی هایی که چه بر اثر خشونت یا به هر نحوی دیگر جان خود را از دست داده اند، آماری دقیق ارائه شده است.
نیک ترس در مقاله ی "بمباران عراق" که در لنسنت به چاپ رسید، کشته شدن 655000 عراقی افراطی را از دستاوردهای جنگ می داند. مطالعات انجام شده حاکی از آن است که از مارس 2003 تا ژوئن 2006، 13 درصد مرگ های ناشی از خشونت در عراق، بر اثر حملات هوایی مداوم نیروی هوایی رخ داده است. اگر رقم 655000 کشته که شامل 601000 قربانی خشونت ها در عراقی می باشد، به واقعیت نزدیک باشد و با افزایش آمار قربانیان خشونت در عراق از 392979 به 942636 نفر، تا ژوئن گذشته که این مطالعات انجام شده، رقمی تقریبی در حدود 78133 نفر در عراق بر اثر بمب ها، موشک ها، راکت ها و دیگر بمب های شلیک شده از هواپیماهای نظامی کشته شده اند. ترس در ادامه می افزاید: " بر اساس آمار ارائه شده توسط تام دیسپچ سرپرست مطالعات روزنامه ی لنسنت، 50% از کودکان زیر 15 سال قربانی خشونت در عراق، بین 2003 تا 2006 به وسیله ی حملات پیوسته ی هوایی قربانی شده اند. و در نهایت، آخرین آمار و ارقام نابهنجار و تکان دهنده ی جنگ عراق؛ روزانه 50 تا 100 نفر بر اثر حملات هوایی مداوم نیروهای آمریکایی قربانی می شوند. تلفات این حملات به طور میانگین 1 کشته و 3 زخمی می باشد.
نظرسنجی ماه فوریه از مردم آمریکا – که آسوشیتدپرس انجام داده – نشان می دهد: " میانگین برآورد تعداد عراقی های کشته شده، در حدود 9890 نفر بوده است. " بدین صورت که حدس بیش از نیمی از پاشخ دهندگان این نظرسنجی در مورد کشته های جنگ عراق از آغاز تاکنون، در حدود 2% رقم واقعی می باشد. در حقیقت، حدس آنها 10% تعداد واقعی کشته های عراق به وسیله ی بمب های آمریکا در طی حملات هوایی این کشور بود که اکثر قریب به اتفاق پاسخ دهندگان، هرگز اطلاعی از آن نداشتند. تلاش ها برای پنهان کردن واقعیات دوران جنگ و اقدامات دولتمردان در این حمله های نظامی، امری معمول و قابل انتظار به نظر می رسد و به همین دلیل، یافتن رسانه ای مستقل و متعهد که فارغ از گزارش های رسمی دولتی، تحقیقی در مورد تبعات اسفناک جنگ را به تصویر بکشد، بسیار دور از ذهن و مشکل به نظر می رسد. ترس یادآور این مطلب می شود که بدون شک این امکان وجود ندارد که به میزان دقیق تلفات انسانی جنگ هوایی آمریکا پی ببریم و تنها تعداد اندکی از خبرنگاران با سرسختی و کنجکاوی بسیار توانسته اند با ارائه ی گزارش هایی، هر چند بسیار اندک، ناگفته های جنگ هوایی نابرابر ویک جانبه ی آمریکا را به تصویر بکشند. با وجود حدود 75 تا 100 حمله ی هوایی در روز و 100 تا 150 هزار بی گناه که جان خود را در این حملات از دست می دهند، آیا از رسانه های وابسته به دولت می توان انتظار داشت، تبعات اسفناک جنگ آمریکا و حملات هوایی این کشور به عراق و افغانستان را به معرض نمایش عموم بگذارند ؟
پی نوشت :
1.Jeff nygaard ، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل سیاسی.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}