نویسنده: سیدمحمد عبدالله‌زاده




 
حضرت علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «مَن ضَیَّعَهُ الأقرَبُ أُتیحُ لَهُ الأبعَدُ؛ کسی که نزدیکانش او را رها سازند، آنها که دورند او را می‌برند». (1)
عدّه‌ای این جمله‌ی امام (علیه السلام) را تطبیق کردند بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) که منظور آن حضرت است و «اقرب» یعنی خویشاوندان او که همان قریش و اهل مکّه باشند. که وقتی دست از یاری و کمک پیامبر برداشتند، دور افتادگان یعنی اهل مدینه حضرت را یاری کردند. (2)
ولی این جمله امام (علیه السلام) یک معنای وسیع و گسترده‌ای دارد و اشاره به این است که اگر افرادی که نزدیک هستند نیروهای آماده را جذب نکنند، دشمنان آن نیروها را جذب کرده و از آنها بهره‌برداری می‌کنند.
باید بدانیم که قانون جاذبه و دافعه یک قانون عمومی است که بر سراسر نظام آفرینش حکومت می‌کند و هیچ ذره‌ای از ذرات هستی از دایره‌ی حکومت جاذبه‌ی عمومی خارج نبوده و همه محکوم آنند. و انسان‌ها هم از این قانون مستثنا نیستند و دوستی‌ها و دشمنی‌ها، جلوه‌‌ای از جذب و دفع انسانی است که بر اساس سنخیت و یا ضدّیّت پی‌ریزی شده است، اینکه دو نفر دوست دارند با هم باشند به خاطر سنخیت بین آنهاست و اگر بینشان مشابهتی نباشد همدیگر را جذب نمی‌کنند؛ و جذب و دفع دو رکن اساس زندگی بشر است.
انسان‌ها از لحاظ جاذبه و دافعه به طبقات مختلفی تقسیم می‌شوند:
1. افرادی هستند که نه جاذبه دارند و نه دافعه، نه با کسی دوست هستند ونه با کسی دشمن؛ آنها افرادی هستند بی‌تفاوت که موجودی بی‌ارزش و بی‌ثمر هستند و هدفشان فقط خوردن و خوابیدن است، مثل حیوانات.
2. مردمی که جاذبه دارند اما دافعه ندارند، با همه مردم خوبند و همه آنها را دوست دارند، این هم از نظر اسلام مردود است چرا که انسان باید با خوبان خوب باشد و با بدان بد باشد، مؤمنان را به سوی خود جذب کند و افراد خائن را از خود دور کند.
3. مردمی که دافعه دارند امّا جاذبه ندارند، با کارهایشان برای خود دشمن درست می‌کنند امّا دوست پیدا نمی‌کنند، اینها هم افرادی ناتوان هستند چرا که در حدیثی امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: ناتوان‌ترین مردم کسی است که از یافتن دوست ناتوان باشد.
4. مردمی که هم جاذبه دارند هم دافعه؛ شخص مؤمن باید در زندگی این گونه باشد که دوستان جان‌فشان پیدا می‌کند و دشمنان را از خود دور می‌کند. پیشوایان ما این گونه بودند. (3)
یک جامعه باید هم نیروی جاذبه و هم نیروی دافعه داشته باشد، چنانکه قرآن می‌فرماید: (أشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُم) (4) که دافعه‌اش در مقابل کفّار و جاذبه‌اش در مقابل خودی‌هاست. حال اگر آنها که باید جاذبه داشته باشیم، تبدیل به دافعه شود، مردم از حوزه‌ی جاذبه دور می‌شوند و در حوزه‌ی جاذبه‌ی دشمن قرار می‌گیرند، مثل کره ماه که دور زمین می‌گردد اگر دافعه زمین زیاد شود از زمین دور می‌شود و جذب کرات دیگر منظومه شمسی می‌شود. نکته‌ی قابل توجّه اینکه باید مراقب باشیم و با کوچک‌ترین نقطه ضعف، افراد را از خود نرانیم، چرا که به غیر از معصوم (علیه السلام)، همه جایز الخطا هستند و با کمترین خطا طردشان نکنیم. بعضی عادتشان است که فقط نقاط ضعف را می‌بینند و لذا می‌بینیم که غالباً بدبین هستند و این خُلق شیطانی است. باید در زندگی نقاط قوت دیگران را ببینیم و نقاط ضعف را به آنها گوشزد کنیم.

پی‌نوشت‌ها:

1. نهج‌البلاغه، حکمت 14.
2. شرح نهج‌البلاغه‌ی ابن ابی الحدید، ذیل حکمت 14.
3. این تقسیمات چهارگانه از کتاب «دافعه و جاذبه‌ی علی (علیه السلام)» از شهید مطهری گرفته شده است.
4. سوره‌ی فتح، آیه‌ی 29.

منبع مقاله :
عبدالله‌زاده؛ محمد، (1393)، گفتار معصومین (ع)، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ سوم.