حج در رهگذر تمدنها
حج در رهگذر تمدنها
پیش در آمد:
بدینسان، حج در ادیان آسمانی جایگاه ویژه داشته است، هر چند در رهگذر تاریخ کهن حیات جامعهها و فرهنگها، دستخوش تحوّلاتی گردیده و گاه با خرافات و تحریفها آمیخته شده و از مسیر اصلیاش به انحراف گراییده است.
حج در رهگذر تمدّنها از موضوعات جالب و قابل تحقیق و پژوهش است که محققان کمتر بدان پرداختهاند.
کتاب «الحجّ عبر الحضارات و الأمم» این موضوع را به بررسی نهاده و مباحثی را در این خصوص ارائه نموده که در جای خود شایسته تقدیر است.
آنچه در این نوشتار میخوانید بخشهایی از کتاب یاد شده است که به شیوه گزینشی ترجمه شده و از نظر خوانندگان گرامی فصلنامه «میقات حج» میگذردبودهاند. همچنین کشفیات جدید از آثار بر جای مانده و پیشین و تطوّرات فرهنگی و معرفتی و شناخت ملتهای بدوی از خلال مطالعات میدانی میتواند ما را در دستیابی به معلومات از این فریضه بزرگ جهانی یاری رساند.
بسیاری از ابنیه، معابد و مراکز دینی پراکنده در سراسر عالم بهویژه مناطق مسکونی دجله و فرات و وادی نیل و نمادهای پرستش در بسیاری از شهرها و کشورها، در حقیقت مراکزی هستند برای حج که زائرانی برای انجام اعمال عبادی آهنگ سفر به آنها نموده و آداب و اعمال دینی ویژهای را که برای پیروان ادیان تعریف شده است، به انجام میرسانند. آیا این چیزی جز معنای حج است که تشکلهای خاص به قصد عبادت در زمان معین به این مراکز بار سفر میبندند؟
حج، هر چند در میان تمدنها و آیینها یکسان نبوده است، اما نمونه بارز آن، همانا حجی است که خدای متعال بر بندگان خود واجب ساخته است.
نمونه بارز حج و مرجع حقیقی انواع حج در تاریخ حیات بشر، همانا حج پیامبران و حج ابراهیم خلیل علیهالسلام است که مردم را برای زیارت نخستین خانه مقدس در کره خاک فراخواند، نخستین خانه از بیوت خداوند که برای هدایت بشر و آمرزش گناهان بنا شده، بیتاللّه العتیق در مکه مکرمه است، همانگونه که فرمود:
إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ .(1) «نخستین خانهای که برای مردم نهاده شده، خانهای است مبارک در مکه مکرمه و هدایتگر جهانیان است.»
پیام آیه این است که این خانه را خداوند، از آغاز حقیقت برای همه مردم و تمامی ادیان قرار داده و تا قیامت با همین عنوان پا بر جا خواهد ماند و به گروه خاص و آیین بهخصوص اختصاص ندارد؛ زیرا مبدأ و منبع دعوت به دین خدای یگانه است و جز او چیزی وجود ندارد. آفریدگار جهان و انسان یکی است و دعوت به هدایت در همه ادیان آسمانی توحیدی نیز یکی بیش نیست و امکان ندارد که آفریدگار میان بندگان خود فرق بگذارد که برای گروهی از آنها خانهای مبارک و کانون رحمت و خیر و برکت را قرار دهد و برای دیگران قرار ندهد. تعبیر آیه کریمه با عبارت: «وُضِعَ لِلنَّاسِ» و «وَ هُدیً لِلْعَالَمِینَ» مؤدّی همین مفهوم است؛ یعنی کعبه برای مردم نهاده شده و هدایتگر جهانیان است.
لیکن در گذرگاه حیات انسان، ادیان الهی و تعالیم آسمانی و کتابهای فرود آمده از سوی خداوند مانند: صحف ابراهیم، تورات موسی، انجیل عیسی و زبور داود دستخوش تحریف گردیده و هواهای نفسانی و امیال بشری در آن دخالت کرده و آنها را به بازی گرفته است چنانکه آیه کریمه بیان میکند:
«دینشان را بازیچه و سرگرمی گرفتند و زندگی دنیا آنان را فریفت.»
و بهکلّی از دین منحرف شدند جز آنان که از هدایت و دستگیری خداوند بهرهمند گردیدند؛ وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلاَلَةُ؛(3) «ما در میان هر امت پیام آوری فرستادیم تا آنان را به بندگی خدا و اجتناب از طاغوت فرا خواند، برخی از آنان را خداوند هدایت فرمود و برخی مستوجب ضلالت و گمراهی شدند.»
و آنگاه که بیشتر مردم از آیین حنیف و دین خدا دور افتادند، به پرستش بتان روآوردند و خدایان متعدد گرفتند؛ خدای آفتاب، خدای ماه، خدای خیر و خدای شرّ...
برخی ظواهر طبیعت، همچون درختان و جنگلها و کوهها و نهرها و ستارهها و افلاک را تقدیس و پرستش کرده و برخی قبور مردگان و حیوانات مخصوص را مورد ستایش قرار دادند و برای آنها اماکن و مراکزی ساختند و در اوقات معیّن و غالبا اعیاد، به زیارت آنها آمدند و به صورت دسته جمعی آهنگ آن اماکن نمودند و از اینجا حج ادیان پدید آمد !
حج در تمدّن وادی نیل
این خدایان در نهایت به صورت انسانها درمیآیندوبه عبارت صحیحتر؛ انسانها در قالب خدایان ظاهر میشوند. خدایان مصر در قالب انسانها مردان یا زنان مقتدرند که در سیمایی قهرمانی ظهور میکنند. مصریها «ازیریس» را خدای خود میدانستند و پس از مرگ، قبر او مورد توجه نسلهای بعدی قرار گرفت. آنها عقیده داشتند که خدایانشان در معبد «ازیریس» در شهر «ابیدوس»[Abydos] در ایام عید این معبود اجتماع میکنند. از این رو، به همینمناسبتقصدزیارتآنرا مینموده و بدانجا جهت اعمال ویژه حج گرد میآمدند.
شهر «ابیدوس» تاریخ دینی و سیاسی با اهمیت و شایان توجهی دارد. در این شهر قدیمیترین شاهان مصر به خاک سپرده شدهاند. عبادت «ازیریس» بدان جا انتقال یافته و در جایی که امروز به «ام عقاب» معروف است قبر او را قرار دادهاند. «ابیدوس» به اصطلاح، کعبه مصریها بود که در اطراف قبرش طواف میکردند و به اعتقاد آنها «ازیریس» سرسلسله شهدای آنها است که دیگر شهیدان جز از دربِ او وارد بهشت نمیشوند و به همین مناسبت مزار دیگر شهیدان را در آنجا قرار میدادند !(5)
معبد ابیسنبل که قبر ازیریس در آنجاست.
برای «ازیریس» اسطورهای است که بر دیوار معبد با لغت عبری نوشته شده، این اسطوره خرافی به اعتقاد آنها تا بدانجا اهمیت داشته که قبر قهرمان داستان آن، کعبه طواف علاقهمندانش بوده که هدایای نفیس و گرانبها به آن هدیه میکردند.
حج در تمدّن بین النهرین
مهمترین بناهای دینی به نظر آنان، معابد و مقابر بوده که «زقوره» نامیده میشد و قدیمیترین آنها برج بابل است که سومریها آن را بنا کرده و خدای «نَبُؤ» را در آن پرستیدهاند. در هر یک از شهرهای بزرگ سرزمین بینالنهرین یک معبد بزرگ وجود داشته که یک برج بلند در آن بنا میشده است که آن را زقوره مینامیدند که در ابنیه مربع شکل، مربع و در ابنیه بیضوی شکل مدوّر بوده است و از آنجا ستارگان را رصد میکردند. چه، علوم فلکی در آن عصر رواج داشته است و برای آن در زندگی روزانه و حیات دینی اهمیت خاصی قائل بودهاند.
و بدین وسیله آغاز سال جدید را اعلام میکردند که همزمان آداب دینی برگزار میشد و زائران «زقوره» بدانجا بار سفر میبستند.
از جمله مذاهب سرزمین بینالنهرین که تاریخ آن به عهد قدیم باز میگردد، آیین صابئین، که پیروانش مدعیاند که معلم نخستین آن دو پیامبر و فیلسوف به نام «عاذیمون» یعنی روح پاک و «هرمس» بودهاند و میگویند «عاذیمون» همان شیث فرزند سوم آدم علیهالسلام و هرمس همان «ادریس» علیهالسلام میباشد و نیز به گفته آنان «ارفئوس» از فلاسفه و پیامبران آنها بوده است.(6)
این گروه در شهر حران، در جنوب شرقی ترکیه کنونی میان موصل و شام سکنی داشتهاند... حران شهری مقدس در نظر صابئین بوده که به قصد زیارت معبدی که در آن قرار داشته و به نام «سن» خدای ماه موسوم بوده، میآمدهاند. گروه دیگری از صابئین به قصد زیارت رهسپار «حاران» یا «حران» میشدهاند که محل هجرت ابراهیم علیهالسلام بوده و صابئین حرانی بدانجا منسوبند.(7)
صابئین به رغم کمی عدّه، گروههای متعددی هستند؛ بعضی به کاظمبن تارخ که به گفته مقریزی به آیین برادر ابراهیم بودهاند، نسبت داده میشده و در برابر آیین ابراهیم قرار گرفتهاند.
صابئین فرق مختلفی هستند و در کتابهای ملل و نحل نامشان و عقاید و آدابشان آمده که در اینجا در صدد آن نیستیم.
فرقهای از صابئین هستند که بیتاللّه الحرام را بزرگ میشمرند و کعبه را احترام میکنند و همه ساله به زیارت آن میآیند. این فرقه بر این باورند که کعبه و بتهای آن به آنها تعلق داشته است و بت پرستان از آنان بودهاند و آنها «لات» و «عزّی» را به نام ستاره زحل و زهره نامیدهاند !
نقل میشود که صابئین کعبه را تعظیم میکنند و معتقدند آن را هرمس یعنی ادریس بنا کرده و آنجا خانه زحل بزرگترین ستاره سیّاره است، از قول برخیعارفانآنهانقل شده که آنها صفات حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله را در کتابهایشان خواندهواو را پادشاه عرب مینامیدهاند.(8) قرآن کریم در سه مورد از صابئین سخن گفته است: سوره بقره آیه 62، سوره مائده آیه 69 و سوره حج آیه17.
این آیین در پارهای موارد، با دیگر آیینها مشترک و در پارهای موارد متفاوت است.
حج در تمدّن ایران باستان
پیروان آیین زردشت زیارتهای سالانهای دارند که در آن مراسم، آداب ویژه دینی را انجام میدهند، لباس سفید میپوشند و قربانی میکنند و این حج به معنای لغوی است.
حج در تمدّن روم
مهمترین این آداب قربانی کردن است که در یکی از اعیاد به نام عید خوک و گوسفند و گاو انجام میشود. آنها عقیده دارند که هرگاه صیغهای خاص بر قربانی خوانده شود به آن خدایی تعلّق خواهد داشت که به نام او قربانی شده و بدین ترتیب قربانی برای خدایان صورت میپذیرد...
رومیان محل دیگری نیز برای حج برگزیدهاند و آن خدای ماه به نام «دیانا» میباشد. دیانا به زعم آنها، روح درختی است که از اریسا آوردهاند، آنگاه که این اقلیم در برابر حکومت رم تسلیم شد ! در نزدیکی اریسا دریاچهای است به نام «نیمی» و بیشه انبوهی که در آن زیارتگاه قرار دارد و ملجأ زائران و حجگزاران میباشد. آداب دینی رومیان تا قرن دوم میلادی ادامه داشته و از آن پس روم مسیحی اشکال و انواع دیگری از حج را متداول ساخته که در بحث حج و مسیحیت خواهد آمد.
حج در تمدن هند
هندوها نیز مانند دیگر ملل، اعیاد سالانه دارند. بعضی از این اعیاد با آداب زیارت و احترام به معبد یا ضریح یا بنای ویژهای همراه است که میتوان آن را چیزی شبیه حج به مفهوم لغوی آن برشمرد.
هندوها به تقلید پیشینیان خود دعاها و نمازها و آداب دیگری را به زبان سانسکریت میخوانند و کاروانهای بزرگی به راه میاندازند و به عبارت دیگر حجّ گزاران زیادی را حرکت میدهند و رهسپار حرمها و معبدهایی میکنند. آنها از عبادات نماز و ادعیه چیزی نمیفهمند؛ زیرا به زبان سانسکریت خوانده میشود. آنها فقط بتهایی را میشناسند که با زیور آراسته شده و با طلا مزیّن گشته است و با جواهرات قیمتی آرایش دادهاند و به نوعی با آنها عمل میکنند که گویی انسانند و شعور دارند !
بزرگترین مراسم و آداب جمعی از دیدگاه هندیها، قربانی کردن است. به نظر هندوها، قربانی فقط یک عمل صوری نیست بلکه آنها عقیده دارند که اگر برای خدایانشان قربانی نکنند، از گرسنگی خواهند مرد ! آن زمان که خوردن گوشت انسان هنوز در میان هندوها رایج بود قربانی را از انسانها میگرفتند و تدریجا با پیشرفت اخلاق و فرهنگ مردم این کشور، قربانی انسان به قربانی حیوانات تبدیل شد.
مهمترین مرکز عبادی هندوان که از قرن شانزدهم قبل از میلاد مورد توجه بوده، شهر بنارس است که اهمیت ویژهای به آن داده و همه ساله به عنوان کعبه حج برگزیده شده و حدود یک میلیون بودایی از هند و چین رهسپار زیارت آن میشوند و آرامگاههایی را زیارت میکنند و معبد طلایی در آنجا قرار دارد.
ویل دورانت در توصیف این شهر مینویسد:
«بنارس یکی از شهرهای مقدس هند است که عنوان کعبه برای میلیونها زائر دارد. مردان کهن سال و زنان سالخورده از اطراف و اکناف، قصد آن میکنند و بدان جا میآیند تا در نهر مقدس (نهر کنج) خود را شست و شو دهند تا از گناه پاک شوند و از آلودگی پیراسته گردند و به زیارت مردگان بروند.
این نمونهای است از حج هند باستان، اگر چند قرن جلوتر بیاییم و به قرن هشتم هجری برسیم، با نوع دیگری از حج مواجه میشویم که برخی منحرفان آن را به اسلام نسبت میدهند که یکی از مدّعیان مهدویت به نام «ملا محمد مهدی اتکی» پایهگذار آن بوده و آرای خود را در کتابی به نام برهان به نگارش در آورده است. داستان این حج آنگونه که «مولانا عبد الخالق» نوشته، بدین گونه است: «فردی گمراه به نام ملا محمد مهدی اتکی ساکن پنجاب بود. از آنجا هجرت کرد تا به محلی از بلوچستان به نام کیج رسید و از جهل و نادانی مردم آن جا سوء استفاده کرد و خود را مهدی موعود خواند و گروهی به وی گرویدند. او گفت: در قیامت از نماز و روزه و حج و زکات کسی سؤال نمیشود ! و با این بدعت کفرآمیز، گروهی را به ترک نماز و روزه و حج و زکات وادار ساخت و به جای حج کعبه مشرفه اعمالی مشابه حج را بدعت نهاد و اماکنی شبیه اماکن مقدسه بنا کرد، مانند کوه عرفات و کوه ثور و غار حِرا و خانه کعبه تا مردم آن را به عنوان حج زیارت کنند.
احمد مولانا مینویسد: «حج آنها نه به سوی کعبه مکرمه و در ماههای حرام است، بلکه کوه معروفی به نام «کوه مراد» را که در جنوب شهر تربت قرار دارد محل برگزاری اعمال خود قرار داده و در روزهای آخر ماه رمضان از 27 به بعد، طی سه روز حج میگزارند !»(10)
حج در چین
مشهورترین بنایی که چینیها به قصد زیارت آن میروند، «هیکل و قربانگاه آسمان» است. میگویند: امپراتور بزرگ چین به نام «تایدزونج» در ساعت سه بامداد روز اول سال چینی به جهت نیایش برای خانواده خود و مردم دیگر به آنجا میآمده و قربانی میکرده است و مردم چین این سنت را ادامه دادهاند.
حج در ژاپن
نوعی دیگر از حج در ژاپن وجود دارد که مربوط به شکوفهها است و میتوان آن را «حج شکوفه» نامید. شکوفهها در نظر ژاپنیها از قداست برخوردارند و آنها را میپرستند و برای آنها قربانی میکنند. آنها در هر فصل نوعی از شکوفه را تقدیس میکنند.
حجّ پیامبران و تمدنها
حقیقت این است که پیامبران با عدد انبوهشان در میان همین تمدّنها میزیستهاند و سنت و سیره آنان ارشاد مردم به دین خدا بوده است. به رغم اینکه ابراهیم علیهالسلام در تمدن بینالنهرین میزیسته و یوسف و موسی در وادی نیل زندگی میکردهاند و پیامبران بنیاسرائیل در تمدّن فینیقی و برخی از تمدّنهای دیگر روزگار میگذراندهاند اما شناخت همه آنها که بنا به روایات وارده از پیامبر و ائمه علیهمالسلام عددشان به 124 هزار میرسد، میسر نیست.
همینقدر میتوانیم بگوییم که آنچه از شعائر دینی صحیح در تمدّنها بر جای مانده، بیتردید به وسیله انبیا پایهگذاری شده است. پیامبران در همه تمدنهای پیشین پیشوای حقیقی ملتهای خود، بلکه همه مردم بودهاند و در هدایت آنان از آسمان الهام میگرفتهاند.
و از آنجا که حج نیز یک فریضه بزرگ دینی است، پیامبران طلایه دار آن بوده و در اقامه شعائر حج، مردم را رهبری میکردهاند.
روایات بسیاری از پیامبران و اهلبیت علیهمالسلام آمده است که همه انبیا و مرسلین، حج خانه خدا کردهاند و هیچ پیامبری از این فریضه ربّانی رخ بر نتافته است.
و اکنون برخی روایات این باب را مینگریم:
1 ـ بنا به روایت حلبی، از امام صادق علیهالسلام میپرسند: آیا قبل از بعثت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله حجّ خانه کعبه وجود داشته است؟ امام در پاسخ میفرمایند: «آری، و دلیل آن گفتار شعیب است که در قرآن آمده که در برابر ازدواج دخترش به حضرت موسی، گفت: ...عَلَی أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمَانِیَةَ حِجَجٍ... .(11) مهریهاش این است که هشت حج اجیر من باشی و نگفت هشت سال.
همچنین، آدم و نوح حج گزاردند و سلیمان با همراهی جن و انس و پرندگان و بادها حج به جای آوردند و موسی بر شتر سرخ موی آهنگ حج کرد در حالی که میگفت: «لبیک، لبیک» و همانگونه که قرآن کریم بیان میکند: «نخستین خانهای که برای مردم نهاده شد، خانهای است که در مکه است و هدایتگر جهانیان میباشد»؛ إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکا وَهُدیً لِلْعَالَمِینَ .
و نیز خاطرنشان میسازد: «و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل دیوارهای خانه را بالا میبردند» و نیز خطاب به ابراهیم و اسماعیل میفرماید: «خانه مرا برای طواف کنندگان و مجاوران و رکوع و سجود کنندگان، پاک و پاکیزه کنید و همانا خداوند حجرالأسود را برای آدم فرستاد و خانه از همان زمان وجود داشت».(12)
2 ـ از امام رضا علیهالسلام است که اگر کسی بپرسد: چرا موسم حج ماه ذی حجه مقرر گردیده است؟ در پاسخ گفته شود:
«برای اینکه خداوند دوست داشت که با این مناسک در ایّام تشریق پرستیده شود و نخستین کسان که حج خانه نمودند، فرشتگان بودند که در همین ایام طواف کردند و این سنت همیشگی شد تا روز قیامت و اما پیامبران: آدم، نوح، ابراهیم، عیسی، موسی و محمد صلیاللهعلیهوآله و سایر انبیا در همین وقت حج بهجا آوردند و این سنت شد برای فرزندانشان تا روز قیامت».(13)
و در کتاب «اخبار مکه» ازرقی آمده است: «میان رکن و مقام تا حوالی زمزم قبر نود و نه تن از پیامبران است که به قصد حج بدین جا آمدند و پس از وفات به خاک سپرده شدند».(14)
حج در جاهلیت
جاحظ در این باره مینویسد:
«سیمای اهل حرم آنگاه که در غیر ماههای حرام از حرم خارج میشدند، این بود که قلاده به گردن افکنند و چیزی به آن بیاویزند و هرگاه یکی از آنان آهنگ حج میکرد لباس حاجیان در بر مینمود.»(15)
محور حج جاهلیت، حج ابراهیمی بود. اعراب جز آداب حج چیز دیگری را از شریعت ابراهیم حفظ نکردند. هر چند چیزی از آن کم کردند یا چیزی بر آن افزودند. آنها بتها را در خانه کعبه جای دادند که عددشان به بیش از سیصد میرسید و از جمله آنها هبل و لات و عزّی و مَنات بود.
کلبی مینویسد:
«آنها کعبه و مکه را تعظیم مینمودند و حج و عمره به جای میآوردند و این میراثی بود که از ابراهیم و اسماعیل برای آنان مانده بود.»(16)
و نیز مینویسد:
«اعراب جاهلیت بنا بر آنچه از عهد ابراهیم و اسماعیل برایشان به جای مانده بود خانه را تعظیم و طواف میکردند. حج و عمره و وقوف به عرفه و مشعر و هدیه کردن شتر قربانی و محرم شدن برای حج و عمره، از جمله آداب آنها بود که با برخی آداب خودساخته آمیخته شده بود.»(17)
قرآن کریم از حج اعراب جاهلی و اعمال آنها در جوار خانه کعبه سخن گفته و اعمال شرکآمیز و زشت آنان که با تفاخر و تجارت و هرج و مرج همراه بود، خاطر نشان میسازد: وَمَا کَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَیْتِ إِلاَّ مُکَاءً وَتَصْدِیَةً ؛(18) «نیایش آنها در جوار کعبه جز سوت و کف زدن نبود...»
هر یک از قبایل عرب جاهلیت بت مخصوص به خود داشتند که به دنبال آن هلهله میکردند تا به مکه میرسیدند و چون حج به جا میآوردند، با صدای بلند هوسه میکشیدند و نزد آن بت میایستادند و نماز میخواندند و چون تلبیه را تکرار میکردند، کف میزدند و سوت میکشیدند و تلبیه آنها این بود: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لا شَرِیکَ لَکَ إِلاّ شَرِیکٌ هُوَ لَکَ، تَمْلِکُهُ وَ مَا مَلَکَ».(19)
و از جمله شعائر برخی از آنها در هنگام طواف این بود که برهنه و بدون لباس طواف کنند.
شایان ذکر است که حج خانه کعبه در عصر جاهلیت، منحصر به اعراب نبود. تاریخ میگوید که ایرانیان و دیگر ملتها به قصد حج کعبه میآمدند و آن را بزرگ میداشتند و طلا و نقره و قربانی و نذورات به آن هدیه میکردند.
در مروج الذهب مسعودی آمده است: «ایرانیان پیشین آهنگ حج خانه خدا میکردند و آن را طواف و تعظیم مینمودند.» آخرین کسی که از ایرانیان حج نمود ساسان پسر بابک نیای اردشیر پسر بابک، که نخستین پادشاه و پدر سلسله ساسانیان بوده است. ساسان کسی بود که به زیارت کعبه آمد و آن را طواف نمود و در کنار چاه زمزم، زمزمه مناجات سر داد.(20) برخی سرایندگان ایرانی پس از ظهور اسلام به این موضوع اشاره کرده و میگویند:
«ما همواره از عهد دیرین، طواف خانه مینمودیم و در سرزمین مکه در امن و امان دیدار داشتیم.
و ساسان پسر بابک که به زیارت خانه کهن آمد و بنا به وظیفه دینی طواف آن نمود.
و بر سر چاه زمزم که از آنِ اسماعیل است و تشنهکامان را سیراب میکند به زمزمه پرداخت.»
و نیز مسعودی میگوید:
«ایرانیان اموال و هدایا و جواهراتی را به کعبه هدیه میکردند؛ از جمله ساسان پسر بابک، مجسّمه دو آهو که از طلا و جواهر ساخته شده بود و همچنین چند شمشیر طلا و جواهرات فراوانی به کعبه هدیه کرد که در چاه زمزم ریخته شد.»
سپس میافزاید:
«برخی تاریخ نگاران و ارباب سیره بر آنند که این هدایا از سوی جُرهُم بوده که در مکه میزیستهاند، در حالی که آنها مال و منالی نداشتند. و شاید دیگران اینها را هدیه نمودند و خدا داناتر است.»(22)
پي نوشت :
1 . آل عمران : 96
2 . انعام : 70
3 . نحل : 36
4 . نک : تاریخ تمدن ویل دورانت، ج1 و 2 و کتاب «الحضارات»، صص 26 و 27 و دائرة المعارف، «المورد»، ج1، ص30
5 . نک : به کتاب الموسوعة العربیة المیسرة، ص159
6 . نک : دائرة المعارف الاسلامیه، گروهی از مستشرقین، ج14، ص89 و کتاب الملل والنحل شهرستانی، ص47
7 . عقاد، ابراهیم ابو الأنبیاء، ص89
8 . همان، ص91
9 . نک : تاریخ تمدن، ج2، ص133 (متن عربی).
10 . الفاروق، مجله اسلامی ـ فرهنگی، پاکستان.
11 . قصص : 27
12 . بحار الأنوار، ج99، ص44، ح33
13 . بحار الأنوار، ج99، ص45
14 . اخبار مکه، ج1، ص68
15 . البیان والتبیین، ج3، ص69
16 . کلبی، الأصنام، ص6
17 . همان.
18 . انفال : 35
19 . الأصنام، ص7
20 . مروج الذهب، ج1، ص254
21 . همان.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}