فقه حج از نگاه امام علی (ع) (2)
فقه حج از نگاه امام علی (ع) (2)
در مورد بسیاری از این افعال، سخنانی از امام علی علیهالسلام آمده است:
در این باره دو خبر از امیر مؤمنان نقل شده؛ یکی در مورد استحباب تلبیه برای مردان با صدای بلند است؛ علی علیهالسلام فرمود: «جبرئیل خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: شعار محرم تلبیه است. به هنگام تلبیه صدایت را بلند کن.»(93) فقهای مشهور بر این رأی هستند و بر آن به اخبار دیگری ـ نه این خبر ـ استدلال کردهاند، که شاید به سبب مرسل بودن این خبر است.(94)
دوّمین خبر آن است که فرمود: «تلبیه و شهادت و قرائت قرآن در نمار توسط گنگ، با تکان دادن زبان و اشاره به انگشتان است.»(95)
به نقل از مصادر سنی، نگارنده موسوعه فقه علیبن ابیطالب گفته است:
ابن ابی شیبه و بیهقی و ابن حزم اندلسی در المحلّی به سند خود روایت کردهاند که علی ـ رضیاللّه عنه ـ پیوسته تهلیل میگفت تا به جمره عقبه رسید. «عکرمه» میگوید: با حسینبن علی راه افتادم و تا رمی جمره عقبه میشنیدم که پیوسته تلبیه میگفت: به من فرمود: رسولاللّه این کار را میکرد. نووی در المجموع بیان میکند که علی [ علیهالسلام ] تا پیش از وقوف در عرفات، تلبیه میگفت. این خبر معارض روایتی است که ابن ابی شیبه روایت میکند که به ابنعباس گفت: معاویه از تلبیه در روز عرفه نهی کرد و آمد تا عمود خیمه را گرفت آنگاه لبیک گفت. وی میافزاید: معاویه میدانست علی در این روز تلبیه میگفت. از این رو دوست داشت با ایشان مخالفت کند. ابن قدامه در المغنی ذکر میکند که علی تا زوال خورشید در روز عرفه تلبیه میگفت.(96)
«فضیل بن عیاض از ایشان از حج اکبر پرسید. فرمود: خودت چیزی میدانی؟ عرض کرد: آری، ابنعباس میگفت: حج اکبر روز عرفه است؛ یعنی کسی که روز عرفه را تا طلوع فجرِ روز قربانی درک کند، حج را درک کرده است و آن که این روز را از دست بدهد، حج را از کف داده است. امام صادق علیهالسلام بدو فرمود: امیر مؤمنان علیهالسلام فرمود: حج اکبر، روز قربانی است و این آیه را دلیل آورد: فَسِیحُوا فِی الاْءَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ که بیست روز از ذیالحجه و محرّم و صفر و ماه ربیع الأول و ده روز از ربیع الآخر است. اگر حج اکبر، روز عرفه بود، سیح (کوچیدن) چهار ماه و یک روز میباشد... .»(97)
در مسند زید از ایشان علیهالسلام روایت است:
«هر که وقوف در عرفه با مردم را از دست بدهد و شب هنگام بیاید و در جمعی از مردم، پیش از انصراف امام باشد، حج را درک کرده است.»(98)
کمترین قربانی که مجزی است
از ایشان روایت است که فرمود:
شتر و گاو و بز «ثنیه» و میش «ضأن» باشد(99)؛ یعنی بنابر اعتقاد مشهور، شتر پنج سال را تمام کرده، وارد شش سال شده باشد. بز و گاو یکساله و داخل سال دوم شده باشند، جذع، پس از یکسالگی و ورود به دوسالگی است. رأی فقها این است که کمترین قربانی که مجزی است، باید در این سن و سال باشد.(100)
در اینباره اخبار صحیحی از امیرمؤمنان علیهالسلام آمده که مورد استدلال فقهاست و احادیث ضعیفی نیز وجود دارد که در کنار ادله خود آوردهاند،(102) مانند:
«برای اطمینان از سلامت قربانی، چشم و گوشش وارسی شود، اگر چشم و گوش سالم باشند، قربانی کامل است و اگر شاخش شکسته باشد یا پایش را به طرف قربانگاه بکشد، مجزی نیست.»(103)
و از ایشان است: «اگر مرد، قربانی لاغر بخرد، مجزی نیست و اگر فربه بخرد، ولی معلوم شود لاغر است مجزی است. در قربانی تمتع نیز همین حکم است.»(104) همچنین نقل شده است: «علی علیهالسلام خوش نداشت گوش و بینی قربانی بریدگی داشته باشد اما اگر زمانی سوراخی داشت، اشکال نمیدانست.»(105)
در صورت ضرورت، یک قربانی برای پنج و هفت نفر مجزی است
اصل این است که یک قربانی، برای یک شخص مکلف مجزی است، اما اخباری وارد شده که به هنگام ضرورت و اگر چند نفر، همسفره باشند، یک قربانی، مجزی برای بیشتر از یک نفر است. از شمار این اخبار، روایتی از امیر مؤمنان است: گاو دوسه ساله مجزی برای سه نفری است که از یک خانواده باشند و بالغ مجزی برای هفت نفرِ متفرقه است و گاو پیر مجزی برای ده نفرِ متفرقه است». صاحب جواهر این خبر و مانند آن را ـ از دیگر امامان ـ بر قربانیِ مستحب حمل نموده؛ زیرا در آن تصریحی بر قربانی واجب نیست.(106)
«اگر مردم میدانستند قربانی چه ثمرهای دارد، قرض میگرفتند و قربانی میکردند. با اوّلین قطره خونی که از قربانی بریزد، قربانی کننده بخشوده میشود.»(110)
ایشان هر سال به نیّت رسولاللّه صلیاللهعلیهوآله و برای خودشان، دو قوچ را میکشت(111) و میفرمود:
«دو قربانی یا بیشتر بکش و آن را که گوش و چشمش سالم باشد؛ بخر و رو به قبله ذبح کن... .»(112)
و از رسولاللّه نقل است که فرمود:
«شما را از سه چیز نهی نمیکنم... این که گوشت قربانی را پیش از سه روز از قربانگاه خارج کنید. پس از سه روز، از آن بخورید و ذخیره کنید.»(113)
و از ایشان است:
«قربانی در سه روز است، که بهتر، نخستین روز است.»(114)
فقها بر این مطالب فقهی، به ادلّهای ـ از جمله این کلمات امیر مؤمنان ـ استدلال کردهاند.(115)
اما حلق (تراشیدن مو) که سومین کار در منا است؛ روایت است که امیر مؤمنان فرمود: «مستحب است تا محاذی گوش بتراشد.»(117) فقها نیز چنین فتوا دادهاند.(118)
مصادر امامیه درباره اعمال منا، فقط همین احادیث را در بر دارد، اما آنچه مصادر اهلسنت روایت کردهاند، توسط نگارنده موسوعه فقه علیبن ابیطالب جمع آوری شده است. وی مینویسد:
از مزدلفه (مشعر الحرام) حاجیان به منا میروند و در اولین روز از ایام منا ـ روز قربانی کردن ـ به ترتیب چند کار میکنند: رمی جمره عقبه، قربانی کردن، تراشیدن مو و طواف خروج. علی[ علیهالسلام [فرمود: «نخستین کار در روز نحر، رمی جمره، سپس ذبح، بعد حلق و پس از آن طواف زیارت است.»(119)
حلق یا تقصیر (تراشیدن یا کوتاه کردن مو)
پس از ذبح، مویش را کوتاه میکند یا میتراشد، آنگاه مُحلّ میشود، اگر کسی مویش را تراشیده، یا بافته و یا پشت سرش بسته باشد، تقصیر مجزی نیست و باید حلق کند.(121) زن مویش را کوتا میکند. نه اینکه بتراشد. ترمذی و نسائی از علی ـ رضیاللّه عنه ـ روایت کردهاند که فرمود: «رسولاللّه نهی کردند زن مویش را بتراشد.»(122) در موسوعه درباره روز بدل قربانی، به نقل از امام علیهالسلام آمده است:
آخرین روز از سه روزی که واجب است در حج روزه بگیرد، باید روز عرفه باشد، علی[ علیهالسلام ] در تفسیر آیه : فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ فِیالْحَجِّ...فرمود: «آخرینش، روز عرفهاست.» و فرمود: «روز ترویه و پیش از آن و روز عرفه را روزه بگیر.»(123)
اگر این سه روز را ـ حتی روز عرفه ـ را روزه نگیرد، آیا باید بعدا بگیرد؟ علی[ علیهالسلام [ معتقد است: نمیتواند در ایام منا روزه بگیرد؛ چرا که ایام تشریق، روزهای خوردن و آشامیدن است. در این باره علی[ علیهالسلام [میفرماید: «اگر روزه را از دست بدهد، پس از روزهای تشریق، روزه بگیرد.»(124) و میافزاید: «پس از این، سه روز در حرم و هفت روز بعد از بازگشت (به وطن) روزه بگیرد.»(125)
درباره طواف، احکام فقهی از امیر مؤمنان وارد شده که ضمن نکات آتی، ذکر میشود:
استحباب برگزیدن طواف مستحب، به جای نماز مستحب در کعبه:
«خداوند در بیت الحرام، صد و بیست رحمت دارد، که شصت رحمت از آنِ طواف کنندگان و چهل رحمت برای نماز گزاران و بیست رحمت برای ناظران است.»(126)
«عمربن خطاب از کنار حجرالاسود گذشت وگفت: به خدا قسم، ای سنگ! میدانیم تو سنگی بیش نیستی و نفع و ضرری نداری. فقط شاهد بودیم رسولاللّه تو را دوست داشت. ازاین رو ما نیز تو را دوست داریم. امیر مؤمنان فرمود: ای پسر خطاب! چگونه چنین میگویی، به خدا سوگند! در روز قیامت، خداوند حجرالاسود را در حالی بر میانگیزاند که زبان و لب دارد و به سود آن که بدان احترام کرده، شهادت میدهد. با این سنگ، خداوند عزّ وجلّ زمینیان را قسم میدهد و با آفرینندگانش بیعت میکند.
عمر گفت: در شهری که علیبن ابیطالب در آنجا نباشد، خدا ما را عمر ندهد!»(127)
این حدیث از جمله روایاتی است که دلالت دارد مستحب است طواف کننده در اثنای طواف، مقابل حجرالأسود بایستد، دست ها را به دعا بالا ببرد و آن را لمس کند و ببوسد. صاحب جواهر این حدیث را به هنگام بحث در این مسأله آورده است.(128)
امام صادق علیهالسلام روایت کرده است: از علی علیهالسلام پرسیدند: چگونه دست بریده، حجر الأسود را لمس کند؟
فرمود: از موضع بریدگی سنگ را استلام کند. اگر از آرنج دستش بریده باشد، بادست چپش لمس کند(129). برای فتوا در این مسأله، فقها بر این روایت تکیه کردهاند.(130)
هفت دور در طواف واجب است و حدّی برای مستحب نیست. اگر در طواف واجب، یک دور بیافزاید، واجب است شش دور دیگر کند، تا دو بار طواف هفتگانه کرده باشد.(131)
دلایل عمده در این باب، روایاتی از امیرمؤمنان است؛ مانند صحیحه محمدبن مسلم از امام صادق یا امام باقر علیهماالسلام :
«در کتاب علی علیهالسلام است، اگر آدمی یقین کند، در طواف واجب هشت دور گشته است، شش دور دیگر بدان میافزاید.»(132) و امام صادق علیهالسلام فرمود: «علی هشت دور طواف کرد. ازاینرو شش دور افزود، سپس چهار رکعت نماز گزارد.»(133) مصادر امامیه درباره طواف، از ایشان علیهالسلام همین احادیث را ذکر کردهاند و مصادر سنی احادیث دیگری از ایشان آوردهاند؛ مانند: «هرکه طواف را فراموش کند، بر میگردد حتی اگر در خراسان باشد» و «هر که حج گزارد، آخرین عملش طواف بیت باشد، مگر زنانی که حائض باشند، که رسولاللّه بدین سبب آنان را معاف کرد» و «حائض در عرفات وقوف میکند و تمامی اعمال را انجام میدهد و به مشعرالحرام میآید و رمی جمره میکند و سعی میان صفا و مروه مینماید، ولی بیت را طواف نمیکند، تا پاک شود.»(134) و «اگر طواف بیت کنی و ندانی کامل کردهای یا نه، آنچه را شک داری، تمام کن، که خداوند بر زیادی عذاب نمیکند» و درباره کسی که فراموش کند و هشت دور طواف نماید، فرمود: «شش دور به آن میافزاید تا چهارده دور شود و بعد چهار رکعت نماز میخواند» وروایت کردهاند هرگاه ایشان علیهالسلام حجرالأسود را استلام میکرد، میگفت: «اَللّهُمَّ اِیمانا بِکَ وَ تَصْدِیقا بِکِتابِکَ وَ وَفاءً بِعَهْدِکَ واتِّباعا لِسُنَّةِ نَبِیِّکَ مُحَمَّد صلیاللهعلیهوآله »(135)
پینوشتها:
92 . تحریر الوسیله، ج1، ص416
93 . وسائل، ج12، ص379
94 . جواهر، ج6، ص579
95 . وسائل، ج12، ص381
96 . الموسوعه، صص213 و 214
97 . وسائل، ج14، ص44
98 . الموسوعه، ص215، به نقل از مسند زید، ج3، ص183
99 . وسائل، ج4، ص103، این مضمون از امام در دو روایت دیگر، ص105 تکرار شده است.
100 . جواهر، ج7، ص77
101 . جواهر، ج7، صص84 ـ 79 نک : به سخن محقق و استدلال صاحب جواهر.
102 . همان.
103 . وسائل، ج14، صص110 و 111
104 . وسائل، ج14، ص115
105 . وسائل، ج14، ص129
106 . جواهر، ج7، ص70
107 . وسائل، ج14، ص146
108 . وسائل، ج14، ص147
109 . جواهر، ج7، ص115
110 . وسائل، ج14، ص210
111 . وسائل، ج14، ص206
112 . وسائل، ج14، ص207
113 . وسائل، ج14، ص170
114 . وسائل، ج14، ص93
115 . جواهر، ج7، صص 124 ـ 121
116 . وسائل، ج14، ص183، در همین مطلب، احادیث دیگر از ایشان در ص184 آمده است.
117 . وسائل، ج14، ص229
118 . جواهر، ج7، ص134
119 . مسند زید، ج3، ص244
120 . مسند زید، ج3، ص194
121 . کنز العمال، ص12733
122 . الموسوعه، ص216
123 . ابن ابی شیبه، ج1، ص196 ؛ تفسیر طبری، ج2، ص247
124 . سنن بیهقی، ج5، ص25 ؛ المغنی، ج9، ص479
125 . الموسوعه، ص206
126 . وسائل، ج13، ص312
127 . وسائل، ج13، ص320
128 . جواهر، ج7، ص184
129 . وسائل، ج13، ص343
130 . جواهر، ج7، ص187
131 . جواهر، ج7، صص 199 ـ 197
132 . وسائل، ج13، ص366
133 . وسائل، ج13، ص365
134 . الموسوعه، ص217، به نقل از مسند زیدبن علی، ج3، ص208 و 209 و 275 ؛ ابنابیشیبه، ج1، ص165
135 . الموسوعه، ص114، به نقل از ابن ابی شیبه، ج1، صص168 و 205 ؛ مسند زید، ج3، ص169 ؛ مصنف عبدالرزاق، ج5، ص501 ؛ المجموع، ج8، ص34 ؛ کنز العمال، ح12519
منبع: فصلنامه میقات حج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}