داستانی از لتونی
دروغی غذا خوردن و دروغی کار کردن
اربابی در تغاری مقداری آبگوشت ریخت و برای دروگران به مزرعه برد. در راه تغار تکان خورد و تمام آبگوشت بیرون ریخت. موقعی که ارباب به مزرعه رسید به دروگران گفت:
نویسنده: یان نی یدره
مترجم: روحی ارباب
مترجم: روحی ارباب
داستانی از لتونی
اربابی در تغاری مقداری آبگوشت ریخت و برای دروگران به مزرعه برد.در راه تغار تکان خورد و تمام آبگوشت بیرون ریخت. موقعی که ارباب به مزرعه رسید به دروگران گفت:
- دروغی غذا بخورید چون که ظرف در راه تکان خورد و آبگوشت توی آن بیرون ریخت.
دروگران چارهای نداشتند جز آن که به دروغ غذا بخورند.
موقعی که نوبت کار رسید و داسها را به دست گرفتند، آنها را فقط در هوا تکان دادند، ولی چیزی درو نکردند. ارباب فریاد زد:
- چرا درو نمیکنید؟
در جواب گفتند:
- غذای دروغی خوردیم دروغی هم داریم درو میکنیم.
منبع مقاله :
نی یدره، یان؛ (1382)، داستانهای لتونی؛ ترجمهی روحی ارباب؛ تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}