مترجم: رزیتا ملکی‌زاده
منبع : راسخون


 

تأثیر بیکاری تنها به امور مالی محدود نمی‌شود. بلکه بر سلامت روانی و جسمی فرد نیز اثر می‌گذارد. این مقاله در خصوص اثرات بیکاری بر سلامت جسمی و روانی فرد اطلاعاتی را در اختیارتان قرار می‌دهد.
«سخت‌ترین کار در جهان بیکاری است»

ـ ویتنی ام یانگ (Whitney M. Young)

طی تحقیقی مشخص شد که در کارکنانی که کار خود را بدون داشتن هیچگونه تقصیری از دست داده بودند احتمال ابتلاء به بیماری‌هایی مانند فشار خون بالا، دیابت یا بیماری قلبی طی یک سال و نیم پس از آن، دو برابر بیشتر از افرادی بود که در طول این دوره شاغل بودند.
بیکاری هم بر سلامت جسمی و هم روانی فرد تأثیر می‌گذارد. عدم اعتماد به نفس، اعتماد به نفس پایین، و افسردگی اثرات روانی مشاهده شده‌ی ناشی از بیکاری می‌باشند. از دست دادن شغل و یا بیکاری به مدت طولانی موجب ایجاد گرایش به خودکشی در بعضی افراد می‌شود. بسیاری اوقات، بدست آوردن کار، به دلیل مشکلاتی مانند رکود و کاهش رشد اقتصادی دشوار خواهد بود. نداشتن شغل منجر به احساس حقارت در فرد می‌شود. چنانچه فرد به هنگام گرفتن کار، با تبعیض جنسیتی، سن یا تبعیض نژادی مواجه شود و یا اگر فاقد تحصیلات لازم و یا تخصص برای تصاحب آن باشد، این مشکلات عاطفی بدتر از پیش خواهند شد. بیکاری ممکن است به کمبود مالی و فشار اقتصادی انجامیده و به نوبه‌ی خود موجب ایجاد مسائل خانوادگی گردد.

اثرات ناشی از بیکاری بر سلامت جسمی

اختلالات خوردن
به دلیل داشتن محدودیت‌هایی در مخارج، فرد بیکار ممکن است قادر به خرید مواد غذایی با کیفیت نباشد. مواد غذایی ناسالم و یا با کیفیت پایین ممکن است سلامت فرد را تحت تأثیر قرار دهند. بیکاری منجر به ایجاد خلاء عاطفی در زندگی فرد می‌شود. به منظور پر کردن این خلاء، فرد به پرخوری روی آورده و پرخوری منجر به چاقی می‌شود. تزلزل عاطفی همچنین ممکن است موجب شود فرد از خوردن صرف نظر کند. این امر ممکن است موجب به وجود آمدن کمبودهای تغذیه‌ای، خستگی جسمی و ضعف شود. بنابراین، اختلالات خوردن می‌تواند به افزایش وزن بیش از حد و یا از دست دادن وزن غیر طبیعی منجر شده و بر سلامت کلی فرد بیش از پیش تأثیر گذارد.

مشکلات سلامتی به دلیل عدم تحرک

بیکاری ممکن است موجب شود فرد کاری برای انجام دادن نداشته باشد. عدم تحرک می‌تواند منجر به رخوت شده و مشکلاتی مانند چاقی را بوجود آورد. نداشتن هیچگونه فعالیت بدنی، مسبب به وجود آمدن اختلالات ناشی از چاقی شده که از مشکلات هورمونی گرفته تا بیماری‌های قلبی را شامل می‌شود. چاقی خطر ابتلاء به فشار خون بالا و دیابت را افزایش می‌دهد.

سردرد، درد قفسه سینه و تپش قلب

سردرد اثر ثانوی شایع استرس یا تنش است. وضعیت آشفته‌ی ذهن ممکن است به تپش قلب و درد قفسه سینه منجر شود و همچنین مشکلات تنفسی را به همراه داشته باشد.

اختلالات خواب

نگرانی مداوم از پیدا کردن کار و مدیریت هزینه‌های ماهانه می‌تواند به اختلال در خواب بیانجامد. عدم داشتن تناسب اندام و آمادگی جسمانی، به اضطراب ناشی از بیکاری افزوده و ممکن است به اختلالات خواب منجر شود. رخوت و عدم تحرک و انجام ندادن حرکات ورزشی خواب خوش را از فرد محروم می‌سازد.

سوء مصرف مواد

به منظور فائق آمدن بر سرخوردگی ناشی از بیکاری، افراد به مصرف مواد مخدر و الکل روی می‌آورند. این تصور اشتباهی است که فکر می‌کنند این مواد به کاهش درد کمک می‌کنند. بلکه مشکلات را تشدید ساخته و وضعیت سلامت فرد را بدتر می‌سازند. اعتیاد به الکل و مواد مخدر می‌تواند اثرات بسیار جدی و طولانی مدت بر سلامت داشته باشد.

اثرات ناشی از بیکاری بر سلامت روان

افسردگی
بیکار بودن احساس ناامیدی و گناه را در ذهن فرد بوجود می‌آورد. دیدن مشاغل دیگران، ممکن است به احساساتی مانند حسادت انجامیده و بر احساس حقارت بیافزاید. احساس طرد اجتماعی در ذهن فرد پرورانده شده و مقابله با آن مشکل می‌شود. احساس شکست بوجود آمده منجر به افسردگی در فرد می‌شود.

تنهایی

بیکاری منجر می‌شود فرد از جامعه کناره‌گیری کرده و تمایل به دوری گزیدن از دایره‌ی اجتماعی پیدا کند. او فاقد شور و شوق، و همچنین گاهی پول برای معاشرت بوده و احساس گناه بیکاری او را به دوری از دوستان سوق داده و ترجیح می‌دهد تنها و منزوی باشد.

فشار روحی

بیکاری با استرس زیادی همراه است. اضطراب ناشی از پیدا کردن کار و احساس گناه ناشی از پیدا نکردن آن، به استرس روحی می‌افزاید. بیکاری نه تنها جایگاه حرفه‌ای فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه بر روابط شخصی او نیز تأثیر می‌گذارد. این وضعیت ممکن است موجب ایجاد شکاف در ازدواج او شود. نگرانی از مدیریت هزینه و تأمین خانواده، بیش از پیش بر استرس فرد می‌افزاید.

اعتماد به نفس پایین

پس از سالهای طولانی کار کردن، شکست ناگهانیِ از دست دادن شغل تحقیرآمیز است. احساس رضایت و خرسندی که از داشتن کار بدست می‌آید، با از دست دادن شغل، از بین می‌رود. به علاوه، پیدا نکردن یک شغل جدید موجب می‌شود فرد اعتماد بنفس خود را از دست دهد. دوره‌ی طولانی انتظار منجر به سرخوردگی و عزت نفس پایین می‌شود. برای بسیاری افراد، کارشان مایه‌ی انگیزه برای آنها است. نداشتن کار، موجب بوجود آمدن بی‌انگیزگی در آنها می‌شود.

عدم تمرکز

نگرانی مداوم از پیدا کردن کار، اجازه‌ی تمرکز بر روی چیزهای دیگر را نمی‌دهد. افزایش سطوح سرخوردگی، تمرکز بر روی هدف پیدا کردن کار جدید را دشوار می‌سازد. به دلیل داشتن استرس، سطوح تمرکز افت می‌کند. فرد خود را مشغول مرور خاطرات سالهای اولیه‌ی کار و یا خیالبافی در مورد یک کار خوب می‌کند. اما نه فکر به گذشته و نه خواب و خیال به فرد کمک نمی‌کنند؛ بلکه فرد بایستی درک کرده و شروع به جستجوی فرصتهای جدید کند.

احساس بی ارزشی

نشستن در خانه بدون داشتن شغل موجب می‌شود فرد احساس بی‌ارزشی و بی‌فایده بودن کند. فردی که نقاط عطف یا مراحل مهم حرفه‌ای مانند پیشرفت، مسئولیت‌های کاری مضاعف و پاداش‌ها، محرک و انگیزه‌های او به حساب می‌آیند، نداشتن کار مساوی با از دست دادن هدف خود از زندگی خواهد بود. این امر اعتماد به نفس و عزت نفس او را از هم می‌پاشد.
بیکار بودن می‌تواند تأثیر عمیقی بر سلامت جسمی و روحی فرد گذارد. اعضای خانواده‌ی فرد بیکار بایستی سعی کنند چیزی را که او متحمل است درک کنند. و در صورتی که احساس می‌کنند نیاز به مداخلات پزشکی و دارویی است، این کار را انجام دهند. همچنین فرد نبایستی فراموش کند که بیکاری مشکلی است که می‌توان بر آن غلبه کرد. دیر یا زود، کار پیدا می‌شود، اما سلامت و تعادل روحی و روانی از دست رفته ممکن است سالها طول کشیده تا بهبود یابند. بهترین کار این است که از زمان بهترین بهره را برده و همیشه خوشبین باشید.