آشنایی با شیعه
آشنایی با شیعه
وژاه شناسی
ازهری میگوید:«شیعه یعنی گروهی كه دوستدار عترت و خاندان پیامبرهستند.(4)»
ابن خلدون درمقدمه تاریخش چنین می گوید:
«بدان كه شیعه در لغت عبارت ا ز یاران و پیروان، در عرف فقها و متكلمین گذشته و حال به پیروان علی (علیه السلام )و فرزندانش می شود(5) »
شهرستانی میگوید؛
«شیعه كسانی هستند كه تنها علی را پیروی كرده و معتقد به امامت و خلافت او از طریق نص هستندو میگویند امامت از او خارج نمیشود مگر با ظلم امامت را جز اصول دین می دانند ونصب امام را از طرف رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلام)جایز بلكه واجب میدانند و محال است كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلام)از تعین امامت اغفال و اهمال كرده باشد و این امرخطیر یعنی تعیین امام را بر دوش امت گذاشته باشد(6).»
شیخ مفید میفرمایند: «شیعه به پیروان علی (علیه السلام )گفته میشود كه معتقد به امامت و خلافت بلا فصل او از طریق نص ونصب پیامبر(ص)هستند(7).»
كلام شیخ مفید مختصر، كامل و بی نقض ترین كلام به نظر می رسد.
زمان پیدایش شیعه
الف ـ پیدایش شیعه بعداز درگذشت پیامبر عظیم شان، هر كدام از این قول ها به چند دسته تقسیم میشود.
ا- تشیع در روز سقیفه پدید آمده است، همان روزی كه جمعی از بزرگان صحابه به صراحت گفتند؛ علی (علیه السلام )اولی به امامت و خلافت است(8).
طبری نقل می كند:زبیر شمشیر كشید و گفت تا با علی بیعت نشود شمشیرم را غلاف نمی كنم(9). جماعتی از مهاجرین و انصار از بیعت ابوبكر سرباز زدند و به علی بن ابیطالب گرویدن و از آنانند عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس زبیربن عوام بن عاص ،خالدبن سعید، مقداد بن اسود، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عماربن یاسر، ابی بن كعب و...(10) این افراد مسلماً امامت علی (علیه السلام )را درزمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلام)شنیده بودند و اینكه او خلیفه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلام)می باشد. این واكنش سیاسی در مقابل فضای سیاسی بیعت ابوبكر درسقیفه بنی ساعده نبوده بلكه بذرتشیع در زمان پیامبرریخته شده بود.
شهید محمد باقرصدر میفرماید؛ شیعیان بلافاصله پس از رحلت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلام)به وجود آمدند ودرعدهای از مسلمانان تجسم یافتند كه به صور عملی تسلیم طرحی شدندكه پیغمبراسلام(صلی الله علیه و آله و سلام)برای رهبری حضرت علی(علیه السلام )ارائه داد و واجب دانستند. تا بلافاصله پس از او به اجرا گذاشته شود. بنابراین تجسم جریان شیعی وبه فعلیت درآمدن آن از لحظهای آغاز شد كه برخی موضعی را كه گروهی در سقیفه بدان روی آوردند وبا در پیش گرفتن آن طرح رهبری حضرت علی (علیه السلام )را متوقف كردند و خلافت را به غیر از او نسبت دادند رد كردند(11).
2- شیعه بعداز قتل خلیفه سوم عثمان بن عفان در روز جنگ جمل در مقابل خون خواهان عثمان و اصطلاح عثمانیان قرار گرفتند. ابنندیم میگوید؛
« وقتی كه طلحه و زبیر با علی مخالفت كردندو جز به خون خواهی عثمان به چیزی دیگر قانع نشدند و علی نیز خواست با آنها بجنگد، تا سربه فرمان حق نهند آن روز كسانی را كه از او پیروی كردند به نام شیعه خوانند و او خود نیز به آنها میگفت شیعیان من(12).»
این نظریه خیلی ضعیف تر از نظریه قبلی میباشد مخالف متون تاریخی است و مخصوصاً با مسند این قضیه كه شیعه علی در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلام)وجودداشته شخص ابوزهره به این قضیه اشاره می نماید كه در صفحات آینده خواهد آمد.
3- شیعه بعد از بازگشت علی (علیه السلام )از صفین پدیدآمد این نظریه توسط یك شرق شناس اسكاتلندی بیان شده كه حتی قابلیت طرح و جواب دادن را ندارد(13).البته قبل از پروفسورمونتكمیری وات توسط اسفراینی بغدادی بیان گشته است.(14)
ب ـ پیدایش شیعه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلام)، برقی (م274یا280 هـ ق) میگوید: یاران علی (علیه السلام )به اصحاب اصفیاء، اولیاء، شرطه الخمیس و... تقسیم میشوند افرادی همچون «سلمان فارسی، مقدادبن اسود، ابوذرغفاری، عمار،ابولیلی، بشربن ابوسفان، ابوعمر، ابوسعیدخدری، جابربن عبدالله انصاری،براءبن عازب وعرقه ازدی از دسته اصفیا هستند(15)»
ابن زهره ازابن ابی الحدید نقل میكند؛ عدهای ازصحابه عقیده شیعه را درمورد علی (علیه السلام )داشتند. وعلماً و فضلاً علی(علیه السلام )را برتمام صحابه مقدم میدانستند این افراد عبارت بودند از، عماربن یاسر، مقداد بن اسود، ابوذرغفاری، سلمان فارسی، جابربن عبدالله انصاری، ابی بن كعب، حذیفه، بریده، اباایوبانصاری، سهل بن حنیف، عثمان بن حنیف، اباهیثم بن التیان و اباطفل عامربن وائله وعباس ابن عبدالمطبب و فرزندان او بنی هاشم به طور كلی و ابن الزبیز... (16)
علامه مظفر میفرماید؛«شیعه بعد از آیه ‹ انذر عشیرتك الاقربین›شعراء/214 نازل شد شروع گردید. نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلام)بنی هاشم را جمع كرد و فرمودند: ایكم یؤازوئی لیكون اخی ووارثی و وزیری و وصیتی وخلیفی فیكم بعدی؟ جزء علی(علیه السلام )به درخواست آن حضرت جواب نداد. رسول خدا فرمودند؛ هذا اخی و وارثی و وزیری و وصی وخلیفتی فیكم بعدی فاسمعوا واطیعوا (17).»
ابو سیعد خدری میگفت ؛ مردم به پنچ امر موظف گشتند، اما به چهار امر عمل كردند و یك امر را ترك گفتند، وقتی از او راجع به آن چهار امر سؤال كردند پاسخ داد: نماز، زكات، روزه ماه رمضان و حج. پرسیدندآن امری را كه مردم به آن بی اعتنائی كردند چیست؟ گفت ولایت علی بن ابیطالب. پرسیدندآیا ولایت علی (علیه السلام )مانند آن چهار امر دركنار آنها فرض و واجب است؟ پاسخ داد آری!(18)
محمد كرد علی می گوید: عدهای از صحابه در عصرپیامبر(صلی الله علیه و آله و سلام)معروف به شیعه علی بودند(19).
شهید محمد باقرصدر می فرمایند؛
« تشیع را نتیجه طبیعی اسلام و نمایانگر اصولی بدانیم كه لازم بود دعوت اسلام در راه رسیدن به كمال مطلوب خود به طرح آن بپردازد ونیز میتوانیم تشیع را نتیجه منطقی دعوتی بدانیم كه پیامبر برحسب طبیعت پیدایش آن دعوت و شرایط حاكم آن زمان را بر عهده داشت(20)»
با این مستندات تاریخی و كلام علماء بزرگ اهل سنت به تحقیق مشخص می شودكه زمان تشكیل شیعه زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلام)می باشد برای اینكه جامعه اسلامی ازهم نپاشد و حاكم و استوار گردد خیلفه بعد از خود را مشخص كرد. ومردم در روز غدیر با علی بیعت كردند و ولایت و امامت علی (علیه السلام )را تبریك گفتندمانند« بخاً بخاً یا ابن ابی طالب» یا«حیناً لك حیناً لك یا علی بن ابی طالب » پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلام)بارها وبارها علی (علیه السلام )را معرفی كرده مانند حدیث منزلت در صحیح بخاری آمده حدثناشعبه عن سعد قال سمعت ابراهیم بن سعد عن ابیه «قال النبی(صلی الله علیه و آله و سلام)لعلی (علیه السلام)؛اما ترضی ان تكون منی بمنزله هارون من موسی» (21)و یا مانند حدیث ثقلیین در صحیح الترمذی از جابر بن عبدالله نقل میكند ؛ رایتُ رسول الله فی حجته یوم عرفه و هو علی ناقته القصواء یخطب فسمعته یقول « یا ایها الناس انی تارك فیكم ما إن اخذتم فیكم به لن تضلوا كتاب الله و عترتی اهل بیتی(22)» رسول خدا فرمودند «لكل نبی وصی و وارث وان علیا وصیی و وارثی (23). » شیعه یك مولد طبیعی اسلام میباشد كه در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلام)كاشته و رشد و نمو نمود.
شهید محمد باقر صدر می فرمایند؛ پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلام)نسبت به آینده اسلام در زمان بعداز خودش، موضعی مثبت در پیش گرفت وبرای آن اقدام نمود وبه امر خدا متعال شخصی را برگزید و روح دعوت را در اعماق وجودش تزریق كرد و سپس او را جهت عقیدتی و رهبری ویژه آماده ساخت تا مرجعیت فكری و رهبری سیاسی اسلام در او شكل گیرد وبعد از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلام)به كمك پیگاه مردمی آگاه یعنی مهاجرین و انصار رهبری اسلام وبازسازی عقیدتی امت رابه عهده گیرد و آن را تا جایی ادامه دهد كه امت شایستگی پیدا كند تا خود مسئولیت های رهبری را پذیرا شود و بدین سان این راه را تنها راهی می یابیم كه ممكن بود سلامتی آینده اسلام را تضمین كند و نگذارد اسلام در مسیر پیشرفت و گسترش خود دچار انحراف گردد و پیامبراكرم(صلی الله علیه و آله و سلام)نیز چنین كرد(24).
مراحل حیات شیعه
دوره سوم حیات شیعه، پس از قتل عثمان و به خلافت رسیدن امام علی (علیه السلام )آغاز میشود. در این دوره امامت علی (علیه السلام )ظهور و بروز بیشتری یافت وبعد ولایت سیاسی امام نیز تحقق یافت ودرنتیجه شیعه نیز در حاكمیت سیاسی نقش بیشتری یافت.
پس از شهادت امام علی (علیه السلام )و صلح امام حسن(علیه السلام )دوره حیات شیعه در عصر امویان فرا میرسد كه سخت ترین مرحله برای شیعیان بود. در این دوره خطیبان به دستور بنی امیه به امام اول شیعیان دشنام میدهند و شیعیان بیشترین آزار و شكنجه و قتل و غارت را متحمل گشتند. در همین زمان قیام خونین امام حسین (علیه السلام )و اسارت اهل البیت انجام گرفت پس از شهادت امام حسین قیامهای و خونخواهی او و یارانش رخ داد كه از همه مهمترقیام توابین در سال 64هـ ق و قیام مختار در سال66بود. مختار با جلب حمایت محمد حنفیه، فرزند امام علی (علیه السلام )شیعه را گرد خویش جمع كردو دست به قیام زد. نخستین انشعاب در همین قیام مختار ایجاد شد .كه بعد ها به كیسانیه مشهور شده كه در بخش خود خواهد پرداخت.
یكی از قیامهای كه به خوانخواهی امام حسین(علیه السلام )علیه امویه انجام گرفت قیام زید بن علی بن حسین (علیهم السلام ) می باشدكه موجب پیدایش فرقه زیدیه گشت، زید برعلیه هشام بن عبد الملك حاكم اموی قیام كرد وسرانجام به شهادت رسید. آن دسته كه امامت وی را قبول داشتند و عقاید خاصی داشتند به زیدیه مشهورشدندكه به این بحث نیز خواهیم پرداخت .
سومین انشعاب در زمان امام صادق (علیه السلام )رخ داد گروهی از پیروان امام صادق (علیه السلام )اسماعیل فرزند ارشد ایشان و برادر امام موسی كاظم (علیه السلام )را به عنوان امام هفتم پذیزفتند و به تدریج عقاید خاصی را مطرح كردند كه به اسماعیلیه معروف شدند. كه در ادامه همین فصل بحث خواهیم كرد.
در اواخر حكومت امویان و اوایل حكومت عباسیان كه بخشی از زمان امامت امام باقرو امام صادق (علیه السلام )را شامل می شود به دلیل ضعف این دو حكومت فشاربر امامان و شیعیان آنها كمتر شد ودر همین فرصت اندك بود كه آن دو بزرگوار ، معارف و احكام شیعه را كه در واقع ریشه در تعلیمات قرآن و سنت نبوی(صلی الله علیه و آله و سلام)داشت ترویج وتبلیغ كردند. پس از قدرت یافتن عباسیان فشار بر شیعه از سرگرفته شد ، گرچه در زمان برخی حاكمان عباسی چون مامون شیعه از آزادی بیشتری برخوردار بود . پس از غیبت كبرای امام حجت (عج) از اوایل قرن چهارم تا اواخر قرن پنجم كه خاندان آل بویه در دستگاه خلافت عباسی نفوذ كردند واز مناصب مهم حكومتی بهرهمند شدند، شیعه دربیان عقاید و آرای خویش آزادی عمل داشت در دوران آل بویه دانشمندان فراوانی رشد ونمو كردند مانند شیخ صدوق و شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی.
حكومت حمدانیان در قرن چهارم در سوریه وحكومت فاطمین در قرنهای چهارم تا ششم در مصر، كه هر دو شیعی مذهب بودند باعث گردید تا مذهب تشیع در این مناطق گسترش بسیاری یابد. اما با روی كار آمدن حكومت ایوبیان درقرن ششم و تسلط آنان بر مصر سخت گیری و كشتارشیعیان ونابودكردن آثار و كتب آنان بار دیگر آغاز شد. پس از سقوط حكومت عباسی و روی كار آمدن حكومت مغول، به ویژه در دوره حكومت سلطان خدابنده مذهب شیعه رواج یافت بزرگانی چون محقق حلی، علامه حلی وخواجه نصیرالدین طوسی در همین زمان میزیستهاند. پس از حكومت مغول در ایران حكومت ملوك الطوایفی بر قرار گردید. تا اینكه شاه اسماعیل صفوی با برانداختن حكومت طوایف بر سراسر ایران وحتی بخشی از عراق چیره گشت. وی و تمام شاهان صفویه مذهب شیعه داشتند در این دوران علماء بزرگی با مركزیت اصفهان ایجاد می شود و شخصیت های مانند شیخ بهایی ، میرداماد، ملاصدرا، فیض كاشانی و علامه مجلسین و... را می تواند نام برد. دولت صفویه بعد از آل بویه برای شیعه امامیه مهمترین حكومت می باشد. كه مبانی فكری و حدیثی شیعه در این زمان رشد و نمو كرده و بار داده است.
فرقه های شیعه
شهرستانی اسماعیلیه را به شمارشعبه های اصلی آورده است، و فرقه های اساسی شیعه را پنچ عدد می داند(27)
شیخ طوسی در قواعدالعقاید با نظریه بغدادی موافقت نمود ه است ؛
« اصول فرق شیعه را زیدیه، كیسانیه،امامیه دانسته اند این سه فرقه در وجوب نصب امام برخدا اتفاق نظر دارند ولی دو فرقه غلات و اسماعیلیه امامت را واجب من الله میداند نه واجب علی الله(28).»
قاضی عضد الدین ایجی نیز اصول فرق شیعه را سه می شمارد ؛ كیسانیه، امامیه، زیدیه.
آنچه مشهور بین علمای شیعه وتاریخ نگاران ملل ونحل هست اصول فرق تشیع سه عدد می باشد اما در مورد افراد فرق اختلاف نظر میباشد، به نظر نگارنده اصول فرق شیعی چهار عدد اند عبارتند از،امامیه،كیسانیه، زیدیه و اسماعیلیه.
پی نوشت ها:
1- مسعودی، التنبه و الاشراف ص330 و شیخ طوسی، تلخیص الشافی ج3 ص99بنقل از دكتر فیاض عبدالله تاریخ شیعه امامیه ص17 و مجمع البحرین - الشیخ الطریحی ج 2 ص 572 و لسان العرب - ابن منظور ج 8 ص 188
2- الفراهی ج1 ص85
3- نوبختی، فرق الشیعه ص4 و ابوزهره تاریخ مذاهب الاسلامیه ج1ص35وی نیز تقریباً همین كلام را بیان می دارد.
4- تاج العروس ج3ص257
5- ابن خلدو مقدمه تاریخ ابن خلدون ص194 چ 1408
6- الملل والنحل ج1ص146
7- اوایل المقالات ص1 و التعریفات ص75به همین معنا اشعری قمی در المقالات و الفرق ص16 اشاره می كنید.
8- تاریخ یعقوبی چ 1414 قم ج2 ص124
9- طبری التاریخ الرسل والممولوك ج2ص444چ1938م قاهره
10- یعقوبی التاریخ ج2 ص103 چ قم
11- مقدمه تاریخ الامامیه دكتر فیاض ص4و5
12- الفهرست ابن ندیم چ بیروت 1416 هـ ق ص307 ابوزهره این كلام را نیز نقل كرده تاریخ المذاهب الاسلامیه ج1ص35
13-
14- بغدادی الفرق بین الفرق ص 134
15- البرقیاحمد بن ابی عبدالله الرجال ص1 به نقل از تاریخ امایه دكتر فیاض عبدالله ص22
16- ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه ج1 ص36 چ دارالفكر العربی بیروت
17- الاستیعاب به نقل از تاریخ الشیعه علامه مظفرص41و42
18- همان
19- خطط الشام مكتبه النور ج1 ص245 بنقل از تاریخ شیعه مرحوم علامه مظفرص48
20- مقدمه شهید صدر در كتاب تاریخ الامامیه دكتر عبدالله فیاض
21- صحیح البخاری ج5 ص81 حدیث225 كتاب فضائل الصحابه باب مناقب علی ابن ابیطالب وهمان ج6 ص309 حدیث 857 باب غزوه تبوك و صحیح مسلم ح4ص1780 و18710 حدیث 2404 كتاب فضائل الصحابه ، باب فضائل علی بن ابیطالب و صحیح الترمذی ج5ص640-641 حدیث 3730و3731 كتاب المناقب باب مناقب علی بن ابیطالبو سنن ابن ماجه ج1ص42و43 حدیث 1115المقدمه فضلعلی بن ابیطالب و مسند احمد بن حنبل ج3 ص32 و ح6 ص369و438و ج1 ص331
22- صحیح الترمذی ج5 ص226 حدیث3786و 3788 و مسند احمد بن حنبل ج5ص182و ج3ص17 حدیث ابی سعد خدری و المستدرك علی الصحیحین للحاكم النیسابوری ج3ص109 و قال عنه صحیح علی شرط الشیخین و لم یخرجاه و الدرالمنثورللسویطیج6 ص7 و 306و جامع الاصول لابن الاثیر ج1ص187 حدیث65 و المعجم اكبیر للطبرانی ص137 وخصائص امیر المومنین للنسائی ص84و85 مناقب علی بن ابیطالب لابن المغازلی الشافعی ص234 این حدیث نزد فریقین متواتر نقل شده.
23- مناقب علی بن ابیطالب لابن المغازلی الشافعیص200 حدیث238 و ترجمه الامام علی بن ابیطالب عن تاریخ دمشق لابن عساكرالشافعی ج3ص5 حدیث1021و 1022 و المناقب للخوارزمی الحنفیص42 وذخائرالعقبی لمحب الدین الطبری الشافعی ص71 و یتابع الموده للقندوزی الحنفی الباب 15 و كفایه ج2ص234 و كنوزالحقائق للمناوی الشافعی ص130 و شرح الهاشمیات لمحمد محمود الوافعی ص29 (پاورقی 21،22،23 برگرفته از كتاب التشیع نشوئه مراحله ومقوماته ص108و ص109)
24- مقدمه كتاب تاریخ الامامیه
25- فرق الشیعه ص18
26- الفرق بین الفرق ص21-23
27- ملل ونحل ج1ص147
28- قواعد العقاید ص110
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}