مترجم: احمد رازیانی
منبع:راسخون



 

جایزه نوبل در فیزیك برای سوبرامانیان چاندراشكر، اختر فیزیك‌دان دانشگاه شیكاگو، هدیه هفتاد و سومین سال تولد وی محسوب می‌شد. این جایزه به خاطر مطالعات نظری چاندراشكر در زمینه فرآیندهای فیزیكی كه در ساختار و تكامل تدریجی ستاره‌ها اهمیت دارند، به وی اعطا شد. اما در تقدیر نامه نوبل اشاره چندانی به وسعت این كار نشده است. زندگی چاندراشكر در یك سری از كارهای وی، كه هر كدام توصیف كاملی از نظریه اساسی مربوط به یكی از شاخه‌های علم اختر فیزیك است، خلاصه شده است. به عنوان مثال هنوز كتاب وی تحت عنوان درآمدی بر مطالعه ساختار ستاره‌ای، كه در سال 1939 منتشر شد، هم سنگ بنای دروس دوره لیسانس است و هم به عنوان یك مرجع بنیادی در اكثر مقالات پژوهشی به آن استناد می‌شود. چاندراشكر زمانی به اخترشناسی روی آورد كه اختر فیزیك‌دان‌هایی چون سرآرتور ادینگتون محاسبه ساختار درونی ستاره‌ها را آغاز كرده بودند او در سال 1910 در شهر لاهور (امروزه جزء پاكستان) به دنیا آمد و در دانشگاه مدرس مشغول تحصیل شد. تحت تأثیر كتاب ادینگتون در مورد ساختار درونی ستاره‌ها (كه در یك مسابقه مقاله نویسی آن را به عنوان جایزه برده بود) در سال 1930 به كمبریج رفت.
در سن 20 سالگی سیر تكامل كوتوله‌های سفید را به تفصیل محاسبه كرد. اما ادینگتون نتایج محاسبات وی را نپذیرفت، در نتیجه مباحثه معروفی بین دانشجوی جوان و پیر صاحب نظر در ساختار ستاره‌ای در گرفت.
در سال 1937 چاندراشكر به دانشگاه شیكاگو عزیمت كرد و در آنجا رحل اقامت افكند. در آنجا بر هم كنش گرانشی بین ستاره‌ها در یك خوشه ستاره‌ای را مطالعه كرد؛ كه حاصل این مطالعه نیز كتاب كلاسیك دیگری به نام اصول دینامیك ستاره‌ای بود.
سپس عبور تابش از داخل گازهای درون یك ستاره و جو آن را به بررسی گرفت. نتایج این بررسی نیز در سال 1980 تحت عنوان انتقال تابشی منتشر شد. در سال‌های اخیر به نسبیت عام روی آورد و كارهایی درباره تابش گرانشی منتشر كرد. همین پارسال نیز كتاب مهمی درباره سیاه چاله‌ها به رشته تحریر درآورد.
چاندراشكر سال‌ها ویراستار Astrophyisical بود. این مجله بدون تردید بیشتر معروفیت كنونی خود را مدیون موشكافی‌ها و تبحر وی در رشته اختر فیزیك است، زیرا همه مقاله‌هایی كه منتشر می‌شد ابتدا از نظر چاندراشكر می‌گذشت.
علی رغم نزدیكی موضوع پژوهش‌های علمی چاندراشكر و فاؤلر، این دو هیچگاه با هم همكاری نداشتند، هرچند فاؤلر می‌گفت كه چاندراشكر همواره (سر مشق) من بوده است. برخلاف چاندراشكر، فاؤلر از مصاحبه با مطبوعات روی گردان نبود و در مصاحبه مطبوعاتی استانفورد شركت كرد – اگر چه این مصاحبه نیز توسط تلفن و از رصدخانه یركس در ویسكانسین، در حالی كه در یك كنفرانس اختر فیزیك هسته‌ای شركت كرده بود، صورت گرفت.
فاؤلر می‌گفت كه از دریافت جایزه نوبل (یكه) خورده است، و از اینكه او انتخاب شده بود اظهار تعجب می‌كرد؛ زیرا فاؤلر در این زمینه همواره با دیگران كار كرده بود. چارلز بارنز و رالف كاوانای، از انستیتوی تكنولوژی كالیفرنیا (كلنك)، فردهویل و جفری و مار گارت بربیج از همكاران وی بودند. اما ناظران دیگری كه شاهد كوشش‌های خستگی ناپذیر فاؤلر در درك اختر فیزیك هسته‌ای بودند از اعطای این جایزه اظهار تعجب نكردند.
فاؤلر با چهره‌ای گرد و ریشی سفید، مردی خوش برخورد، و به قول یكی از همكارانش (با حرارت) است. در نهم اوت 1911 در پترزبورگ متولد شد و دوره لیسانس را در دانشگاه ایالتی اوهایو با تحصیل فیزیك و بازی فوتبال گذراند. در پنجاه سالگی به كلتك رفت و تا كنون در همان‌جا اقامت گزیده است. در كلتك به عنوان دانشجوی فوق لیسانس فیزیك، تحت نظر چارلز لوریتسن در آزمایشگاه تابش كلاگ ( كه در آن زمان تازه تأسیس شده بود) آغاز به كار كرد. ساختمان این آزمایشگاه به سبك اسپانیایی، با دیواره‌های گچی سفید و تقریباً بدون پنجره است كه، علی رغم موقعیت آن در مركز كلتك از انظار پنهان می‌ماند. این آزمایشگاه با كمك مالی بنیاد كلاگ ساخته شده بود. هدف آن مطالعه كاربرد لامپ‌های پرتو با ولتاژ بالا در درمان سرطان و در فیزیك پرتو با انرژی بالا بود. كارهای اولیه فاؤلر در آزمایشگاه با شروع جنگ جهانی دوم متوقف شد. آزمایشگاه به توسعه مهمات موشكی، عمدتاً برای نیروی دریایی، اختصاص یافت. در خاتمه جنگ، لوریتسن در برابر فشار دولت مبنی بر ادامه كارهای نظامی در آزمایشگاه مقاومت كرد، و در عوض تصمیم گرفت واكنش‌های هسته‌ای را كه تصور می‌رفت در ستاره‌ها رخ می‌دهند مطالعه كند. آزمایشگاه، با استفاده از شتاب دهنده‌های الكترواستاتیكی و دستگاه‌های اندازه‌گیریی كه در جنگ جهانی دوم ساخته شده بودند، فعالیت خود را بر روی مطالعه كلاسیك فیزیك هسته‌ای عناصر سبك در انرژی پایین متمركز كرد. برای كار در جنبه‌های نظری مسئله، كه قبل از جنگ توسط روبرت اپن‌هایمر انجام می‌شد، از روبرت كریستی دعوت به عمل آمد.
در سال‌های بعد، از اندازه‌گیری‌های واكنش هسته‌ای كه در آزمایشگاه كلاگ انجام شده بود، به عنوان اساس مدل‌های فرآیند عنصر سازی استفاده می‌شد. علاقه فاؤلر به تدریج به سمت نظریه پردازی از اطلاعات حاصل از تجربه متمایل شد. مهمترین اثر او مقاله‌ای است تحت عنوان (تشكیل عناصر در ستارگان) كه آن را همراه با جفری بربیج، مارگارت بربیج و فرد هویل نوشته است. این اثر هنگامی كه فاؤلر در انگلستان در مرخصی مطالعاتی بود به رشته تحریر درآمد. یك چنین كار گروهیی مختص فاؤلر است. وی در طول زندگی حرفه‌ای خود با بسیاری از افراد در زمینه فیزیك هسته‌ای، اختر فیزیك و نسبیت كار كرده است. با وجود اینكه رسماً بازنشسته است اما هنوز كار خود را در زمینه واكنش‌های هسته‌ای و اختر فیزیك ادامه می‌دهد، و فعلاً سازو كار انفجارهای ابر نواختری را مطالعه می‌كند.
فاؤلر انرژی زیادی وقف جامعه علمی كرده است. در سال 1976 به عنوان رئیس انجمن فیزیك آمریكا و از سال 1968 تا 1974 به عنوان عضو انجمن ملی علوم خدمت كرده است. او جوایز بیشماری از جمله جایزه آپولوی ناسا در سال 1969 را به خود اختصاص داده است.