چکیده:
در این مقاله سعی شده است تا، ضمن ریشه‏یابی پدیده‏ی وقف، گستره‏ی آن در جوامع و مذاهب اسلامی و همچنین قشربندی اجتماعی واقفان در شهرستان اراک بررسی شود. موقوفات و واقفان آنها در جامعه‏ی ما بسیار است و به شمار آنها افزوده می‏شود.

وقف در جامعه‏ی ما از زمان‏های بسیار دور دارای کارکردهای مثبت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حقوقی بوده است و احتمالا از این ابعاد مطالعات پراکنده‏ای درباره‏ی آن انجام شده است، اما از بعد فرهنگی و مردشناختی به این پدیده‏ی اجتماعی کمتر عنایت شده است.

منظور از این تحقیق، شناسایی واقفان و قشربندی اجتماعی آنها از دیدگاه مردم‏شناسی براساس انگیزه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی است. شهرستان اراک در این نوشته به عنوان نمونه انتخاب شده است.

مقدمه

هیچ فردی نمی‏تواند از فرهنگی که به آن تعلق دارد فرار کند. جامعه به وسیله‏ی فرهنگ انتظام می‏گیرد و انسان به وسیله‏ی فرهنگ، اجتماعی می‏شود. اگر جامعه نظامی تشکیل شده از ارتباطها باشد، این ارتباط به وسیله‏ی فرهنگ مشخص می‏شود. فرهنگ وسیله‏ی ارتباط منحصر به فرد انسانی است؛

زیرا حیوانات نه ابزار می‏سازند و نه قدرت یادگیری دارند و نه می‏توانند آموخته‏های خود را به دیگران منتقل کنند. اگرچه زبان، نقطه‏ی عطف فرهنگ است، اما فرهنگ مشتمل بر موارد بیشتری است.

اگر به مقوله‏ی وقف به عنوان بخشی از فرهنگ اسلامی بنگریم و تأثیر آن در گسترش علم، کم کردن فاصله‏ی طبقاتی جامعه، تزکیه‏ی نفوس و تقویت بنیان‏های عقیدتی و فکری و دیگر آثار حیات‏بخش آن را تبیین و تدوین کنیم، سهم عمده‏ای در تحول ساختار فرهنگی جامعه خواهد داشت.

برای نمونه به نقش وقف در توسعه‏ی اجتماعی و اقتصاد بدون نفت و رواج صنعت گردشگری کمتر توجه شده است. امید است با اجرای صحیح نیات واقفان خیراندیش بتوان آثار وقف و موقوفات را بیش از پیش به کمال نزدیک کرد.

فرهنگ وقف

وقف ریشه در تاریخ دارد و تنها مختص جوامع اسلامی نیست، بلکه در ادیان دیگر نیز، با عناوین دیگر، وجود داشته است. وقف در اسلام تحت عنوان صدقه‏ی جاریه هم آمده است.
مفهومی که معمولا از واژه‏ی وقف به ذهن می‏آید، بعد مادی و معنوی آن است. در جامعه‏ی ما نیز به همین بعد فرهنگ وقف تکیه شده است.

میل به جاودانه زیستن همواره انسان را تشویق کرده است تا کارهای ماندنی انجام دهد و بناهای جاودانه بپردازد تا در زمان حیات آنها و همچنین پس از مرگشان منشأ خیر و برکات شود و برای جامعه نیز مفید باشد.

روح نوع‏دوستی و اندیشه‏ی زندگی اجتماعی و همکاری متقابل، ریشه‏ی چنین تفکری است. این اندیشه باعث می‏شود تا با وجود دشواری‏های موجود در اجتماع، کارهایی انجام شود که بخشی از آن برای دیگران سودمند است.

وقف مال نوعی ایثار و ارزش است و سنتی حسنه و در نهایت ارزشی اجتماعی و فرهنگی است، همان‏گونه که فرهنگ شامل ارزش‏ها، هنجارها و رویه‏های عمی مردم نیز هست.
 

انگیزه واقفان

تدبر در تاریخ وقف، این حقیقت را می‏نمایاند که انگیزه‏ی واقفان در وقف اموالشان، خدمت و کمک به فقیران و مستمندان، تقویت مراکز دینی و اداره‏ی عالمان دینی و برخی از منافع عمومی بوده است.

سنت حسنه وقف یکی از افتخارات مکتب اسلام و از ابزارهای مؤثر و اعتقادی و فرهنگی برای رفع نیازهای مادی و معنوی جامعه است. از صدها سال پیش تاکنون واقفان خیراندیش با اختصاص بخشی از اموال خود برای خدمت مستمر به جامعه، با روش پسندیده وقف که بارزترین و روشن‏ترین مصداق انفاق، صدقه‏ ی جاریه و تعاون است،

منشأ خدمات علمی، آموزشی و فرهنگی در جامعه بوده‏اند. وجود صدها مدرسه، کتابخانه، و... در سراسر کشورهای اسلامی به ویژه ایران بهترین گواه و شاهد آن است. شواهد دیگری نیز وجود دارد که براساس آنها باید به وقف فراتر از این نگریست و آن را تا سر حد نیاز فطری انسان و جامعه‏ی انسانی منزلت بخشید.

فطری بودن وقف و موقوفات شواهد عینی نیز دارد. از جمله این شواهد عینی، رشد روزافزون بنیادهای خیریه در کشورهای غیر مسلمان است. سرانجام این که انسان به بینش جدید دست می‏یابد و وقف را فراتر و مفیدتر از رویکردهای سنتی می‏نگرد.
 

وقف و رفاه اجتماعی

امروزه که مسأله رفاه اجتماعی در نطر ملت‏های متمدن اهمیت یافته، اوضاع و احوال ناشی از دنیای جدید، این انگیزه را در آنان تقویت کرده است و دستگاه‏ها و سازمان‏ها در مقام جبران ضعف طبقات بینوا برآمده‏ا ند.

مخصوصا در کشورهای اسلامی باید از مشروعیت و اهمیت وقف استفاده بسیار شود و ثروتمندان تشویق شوند تا مطابق علاقه‏های معنوی و شخصی خویش قسمتی از دارایی خود را برای ایجاد رفاه اجتماعی و رسیدگی به وضع مادی و معنوی گروه‏های بی‏چیز صرف کنند.

برای رسیدگی به حال طبقات ضعیف اجتماعی باید سازمان‏های گوناگون به وجود آید و هر سازمان عده‏ای از داوطلبان خیر را به خود جلب کند و همه‏ی افراد در تعیین خط مشی آن سازمان همفکری کنند.

این کار باعث می‏شود تا بار امور خیریه بر دوش دولت نماند. دولت، با وجود تکالیف سنگینی که بر عهده دارد، به گونه‏ ی شایسته نمی‏تواند نفقات امور خیریه را تدارک کند و به فرض امکان تدارک، اداره‏ی آن برای دولت دشوار است.

اسلام وقف و صدقه‏ی جاریه را آن قدر ضروری و مهم شناخته است که وقف کافر را هم تجویز کرده و قصد قربت را در وقف، بنابر نظر برخی فقیهان، لازم دانسته است؛.

زیرا ممکن است کسانی صرفا به خدمت خلق علاقه‏مند باشند، اما رابطه‏ی خلق و خالق را چنان که باید و شاید نشناسند؛ از خدمات این گونه مردم متمکن هم باید در راه خدمت به آفریدگان خدا استفاده کرد.
 

وقف و احادیث

وقف، وضع حقوقی بسیار سودمندی است که در احادیث از آن به «صدقه‏ی جاریه» تعبیر شده است. از رسول مکرم اسلام (ص) نقل شده است که چون آدمی بمیرد ارتباطش با این جهان قطع می‏شود و از او چند چیز باقی می‏ماند:

فرزند صالح که برای وی دعای خیر کند، علمی که مردم از آن بهره‏مند شوند و صدقه‏ی جاریه. وقف اگرچه غالبا دارای آثار اجتماعی و مردمی است، اما از آن جا که قصد واقف، تحصیل ثواب اخروی، حفظ اثر و بقای نام است، از نظر هدف و مقصد به امری شخصی بدل می‏شود.

همه‏ ی ادیان و شرایع به وقف اهمیت داده‏اند و هزینه‏ی نگهداری معابد و آثار مقدس دینی از موقوفات تحصیل می‏شود و تجلی اعتقادات اجتماعی و مردمی و معنوی متدینان بوده است. در حقیقت وقف حافظ اغراض و مقاصد معنوی واقف است و مالکیت مادی او را به مالکیت معنوی، که شایسته‏ی دوام است، مبدل می‏سازد.

از این جهت اسلام از جنبه‏های گوناگون آن را دارای ارزش فوق‏العاده دانسته، مقام آن را پس از ولد صالح و علم نافع قرار داده است. چون واقف غالبا با موقوف علیهم روبه‏رو نیست، وقف او صدقه‏ای است که از منت و آزار خالی است و مشمول ابطال صدقه به وسیله‏ی منت و آزار رساندن نیست؛ چنانکه قرآن می‏فرماید: «لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی». (بقره / 264)

از سوی دیگر وقف صدقه‏ی جاریه قابل ارضاست، بنابراین کسانی را که به شهرت و آوازه‏ی اجتماعی علاقه‏مند نیستند نیز ارضا می‏کند. همه‏ی آیاتی که به پیشی گرفتن در خیرات توصیه کرده‏اند با مسأله وقف در ارتباط است؛ مانند آیات 148 سوره‏ی بقره، 92 سوره‏ی آل‏عمران، 177 سوره‏ی بقره، 46 سوره‏ی کهف، 20 سوره‏ی مزمل و آیه‏ی 18 سوره‏ی توبه.
 

وقف و روان‏ شناسی اجتماعی

از جنبه روان‏شناسی اجتماعی به خوبی درک می‏کنیم که لذت‏های روزگذر این جهان، هدف انسان نیست.آدمی مرکب از جسم و روح است، جسم وی دستگاه‏هایی دارد که هنوز خود نتوانسته اسرار آنها را به تمامی کشف کند تا چه رسد به روح که به مراتب از جسمش شگفت‏آورتر است.

جایی که ماده پایدار و باقی باشد چگونه روح انسانی، که شایستگی‏اش بیشتر است، راه فنا خواهد سپرد. امواج نور صوت از میان نمی‏رود پس چگونه ممکن است گوهر لطیف و شگفت‏آور روح با مفارقت از تن و جسم مادی جاودان نباشد؟

جسم و روح، هر یک، تغذیه‏ی متناسب خود را طلب می‏کنند. تغذیه‏ی روحانی انسانی اگر درست انجام شود، به سلامتی جسمانی هم منجر خواهد شد. آری آرامش جسم در آرامش روح است.
 

وقف و انسان ‏شناسی

از دیدگاه انسان‏شناسی، راه دست‏یابی به زندگی آرامش‏بخش، انجام دادن اعمال صالح و به تعبیری گشودن باب ارتباط با خلاق علیم و حکیم است. یکی از این راه‏ها، بلکه کارسازترین آنها، کمک به دیگران است.

موقوفات و صدقات را می‏توان بر این مبنا بررسی کرد و به اهمیت آنها در سلامتی و آرامش جامعه پی برد؛ آرامشی که هم جنبه ‏ی مادی دارد و هم معنوی. جنبه‏ی آن برای کسانی است که از درآمد موقوفات بهره‏مند می‏شوند و جنبه‏ی معنوی برای کسانی است که تمام یا قسمتی از امول خود را وقف می‏کنند.

به بیان دیگر می‏توان، با توجه به اهداف این سنت حسنه، آن را چنین تعریف کرد: خدمت معنوی و مادی به خود و مردم که بیانگر مسؤولیت دانایان و دینداران در مقابل اجتماع است.
 

وقف و مردم ‏شناسی

از دیدگاه مردم‏شناسی، وقف، ادای دین به اجتماع است. وقف خدمتی است به نزدیکان (وقف خاص)، و نیز خدمتی است به عامه‏ی مردم (وقف عام)؛ خدمتی که در آن کمک‏ گیرنده منتی را نمی‏پذیرد و از طریق آن اخلاق خدمتگزاری نیز به دیگران آموخته می‏شود؛

خدمتی توأم با محبت. انسان‏ها در قبال هم مسؤولیتی دارند. ادای این وظایف متقابل، و نفع رساندن به دیگران به آدمی اعتباری ویژه می‏بخشد و ثقل وجودی او را افزایش می‏دهد و روش مثبت زندگی را پیش چشم دیگران قرار می‏دهد و به افراد هویت و اعتبار می‏دهد و از این راه زندگی معنا پیدا می‏کند.

قشربندی اجتماعی واقفان اراک از دیدگاه مردم ‏شناسی واقفان اراک را از این نظر می‏توان به این طبقات تقسیم کرد:

1. طبقه‏ی مالکان بزرگ و وابستگان به مراکز قدرت و حکومت اعم از زن و مرد؛
2. طبقه‏ی تجار و بنکداران عمده؛
3. کسبه‏ی جزء و متوسطالحال؛
4. کشاورزان خرده‏پا؛

این گروه‏های چهارگانه نیات خود را در قالب موضوعات ذیل در وقف‏نامه‏هایی که از خود به یادگار گذاشته‏اند، نشان داده‏اند. برای اثبات این فرضیه که اهداف بیشتر واقفان، برطرف کردن نیازهای فرهنگی جامعه شهری اراک است، می‏توان به این موارد اشاره کرد:

1. ارائه‏ی خدمات فرهنگی از قبیل ساختن مدرسه، کتابخانه، سالن اجتماعات، نشر کتب مفید، تشکیل کلاس‏های تعلیم قرآن، بیان احادیث، احکام دین و پند و اندرز؛

2. روضه‏خوانی و شبیه‏خوانی حضرت اباعبدالله الحسین و دیگر معصومان در ایام مخصوص در مساجد، تکایا و منازل و طبخ غذای رایگان برای مستمندان؛

3. ساختن مساجد، حسینیه‏ها، تکایا، حوزه‏های علمیه، آب‏انبار، بیمارستان، درمانگاه و قبول پرداخت مخارج عمران و آبادی؛

4. ارائه‏ی خدمات بهداشتی و پزشکی و دارو و درمان رایگان، به گونه‏ای که عموم طبقات بتوانند استفاده کنند و به دین و مذهب یا گروه خاصی منحصر نشده است.

5. عمران و آبادی و آب‏رسانی به شهرها، حفر قنوات و چاه آب و احداث و تعمیر پل و ساختن حمام و سوخت‏رسانی به آنها و تعمیر بقاع متبرکه؛

6. پرداخت هزینه‏های ردمظالم و ادای فرایض مذهبی از قبیل نماز و روزه‏ی استیجاری و حج بلدی و میقاتی و زیارت قبور امامان معصوم (ع) و کمک به سادات و فقیران و ابن‏السبیل؛

7. تهیه و اهدای جهیزیه و کمک به ازدواج جوانان و خرید لباس و لوازم منزل برای ایتام.
 

نمونه ‏ای از چند وقف‏ نامه

برای نمونه خلاصه‏ای از چند وقف‏نامه را می‏آوریم:

1. موقوفه‏ی مرحوم حاج ذوالفقار خان صمصام‏الملک امیر تومان. حاج ذوالفقار خان پسر حاج علی‏نقی خان نظام لشگر و مادر او حاجیه خانم السادات مهاجرانی است.

حاج امیر تومان به «صمصام‏الملک» ملقب بود و چون فرزند نداشت تمام ثروت و دارایی خود را وقف امور خیریه کرد. همسر او نیز، شادروان حاجیه طوطی خانم، که از زنان نیکوکار و خیر بود، به تبعیت از همسر خود تمام دارایی خود را وقف امور خیریه کرده است.

از کارهای خیر مرحوم حاج ذوالفقار خان، ساختمان بیمارستان حصار است که با هزینه‏ی شخصی پزشک و پرستار نیز برای بیمارستان استخدام کرد. او برای هزینه‏ی بیمارستان، املاک زیر را وقف کرده است:

1. روستای حسین‏آباد شش دانگ؛
2. مزرعه‏ی علی‏آباد دو دانگ؛
3. روستای مزرعه شش دانگ؛
4. روستای گلیوار شش دانگ؛
5. روستای میان‏رود دو دانگ و نیم به علاوه‏ی قنوات و حقابه‏های مربوط.

از دیگر کارهای خیر این نیک‏مرد ایجاد مدرسه صمصامیه در اراک در سال 1324 هجری قمری است. تا آن زمان در اراک فقط مکتب‏خانه وجود داشت، اما صمصام‏الملک مدرسه‏ای به سبک و روش مدارس جدید تأسیس کرد .

و تمام هزینه‏های آن را از املاک خود وقف کرد. این مدرسه پس از مدرسه‏ی دارالفنون، اولین مدرسه‏ای است که با سبک و روش نظام جدید در ایران تأسیس شده است.

آن مرحوم کلیه مخارج مدرسه، از قبیل خوراک، پوشاک، کتاب و لوازم‏التحریر دانش‏آموزان و حقوق معلمان و مستخدمان را خود به عهده گرفت و برای پرداخت این هزینه‏ها املاکی را وقف کرد که اصل وقف‏نامه موجود است. در این جا صورت املاک وقفی جهت دبیرستان صمصامی را ذکر می‏کنیم:

1. کاروانسرای واقع در بازار قبله ابتدای بازار بلده‏ی سلطان‏آباد؛
2. قنات معروف به قنات آقا میرزا سید احمد (قنات وزیری)؛

3. چهارباغ خریداری شده از وراث آقا کاظم امین‏التجار واقع در سمت شمالی بلده‏ی سلطان‏آباد.

4. دو قطعه زمین مزروعی خریداری شده در پشت دروازه رازان از بلده‏ی سلطان‏آباد که امروزه به نام هنرستان شهید باهنر اراک نام‏گذاری شده است؛

5. شش دانگ قریه‏ی حسین‏آباد؛

6. کاروانسرای مشترک سمت دروازه‏ی حاج علی‏نقی به مقدار سه دانگ؛

7. دکان‏های واقع در مدخل میدان ارک زیر نقاره‏خانه شامل شش باب دکان علافی و عصاری و غیره؛

8. شش دانگ قریه هک علیا واقع در کزاز. مقداری از درآمد این قریه، علاوه بر هزینه شدن برای مخارج مدرسه، برای امور خیریه، ارحام و مساکین، تأمین روشنایی و شمع امامزاده‏ها و حضرت معصومه - سلام الله علیها - و حضرت عبدالعظیم (ع) و مستمری طلاب نیز درنظر گرفته شده است.

مخارج موقوفه، به نقل از وقف‏نامه‏ی مورخ شعبان‏المعظم 1324 هجری قمری، به این شرح است: مخارج ناهار 20 نفر اطفال و چهار نفر فراش و دو نفر معلم و شام دو نفر معلم و یک نفر فراش و دو نفر معلم از نان و گوشت و غیره و ماهی دو روزش پلو با قند و چای و تنباکو. شهریه‏ی مدرسه‏ی صمصامیه:

معلم عربی بک نفر ماهی 30 ریال، معلم فارسی و مشاق خط یک نفر ماهی 50 ریال، معلم ابتدایی فارسی یک نفر ماهی 100 ریال، معلم ریاضی یک نفر 200 ریال، لباس 20 نفر اطفال هر سالی دو دست زمستانی و تابستانی و پنج نفر فراش و چهار نفر قراول. مواجب و جیره‏ی ناظر و چهار نفر فراش خبره و دو نفر قراول، مواجب قهوه‏ چی مخصوص. مخارج سوخت زمستانی از قبیل ذغال و هیزم سالیانه...

در پایان وقف‏نامه آمده است که «شاگرد هر طبقه از معلمین سی نفر معین شده‏اند زاید بر سی نفر هرگاه باشند متولی و مدیر مدرسه‏ی صمصامیه نباید معلمین را اجبار بر زاید از قرار بنمایند یا معلم بگیرند یا معلم را در زاید راضی کنند.

و مشاق ایضا روزی 30 نفر را باید مشق بدهد. و هر کدام از طبقات معلمین نباشند و به واسطه‏ی عدم احتیاج یا عدم وجود یا جهت دیگر، متولی مدرسه می‏تواند بر طبقات دیگر بیفزاید.

و سن اطفال از بیست سال افزون نباشد. و متولی اختیار دارد به سن بیست سال که رسیدند، چه ترقی حاصل شده و چه نشده، از مدرسه خارج نماید که باعث بعضی مفاسد نباشد.

مخارج مریضخانه 4 عشر درآمد. ارحام واقف و اقوام مستحق 2 عشر. تعزیه‏داری حضرت سیدالشهدا (ع) یک عشر. مصرف زوار مراقد ائمه - علیهم‏السلام - یک عشر.مخارج شماع‏خانه و روشنایی چراغ مشاهد مشرفه و حضرت معصومه و حضرت عبدالعظیم یک عشر. مواجب طبیب.

اجرت رخت‏شور. اجرت طباخ. دوا و غذا. ملبوس طبیب و سرایدار. روشنایی نجف اشرف با زیارتنامه‏خوان. روشنایی و زیارتنامه‏خوان کربلای معلی و کاظمین. روشنایی حضرت سهل بن علی و امامزاده طالب بن علی. روشنایی و زیارتنامه‏خوان حضرت ابوالفضل العباس علیه‏السلام. روشنایی و زیارتنامه‏خوان حضرت امام رضا علیه‏السلام.»

همسر آن مرحوم، حاجیه طوطی خانم دختر محمدحسن خان سرتیپ رئیس فوج فراهان، نیز کلیه سهم‏الارث خود را در فراهان به منظور کمک به طلاب ساکن در مدارس علمیه و بیمارستان و امور خیریه و روضه‏خوانی حضرت حضرت اباعبدالله الحسین در ایام محرم خصوصا عاشورا و پرداخت مستمری به طلاب علوم دینی وقف کرده است. املاک مذکور عبارتند از:

1. روستای شهوه در مشک‏آباد فراهان با جمیع توابع آن بدون استثناء از مزارع آبشخور و سیاه‏ خشت؛
2. شش دانگ قریه‏ی طاحونه واقعه در قریه از محال فراهان؛
3. دو قطعه باغ اربابی؛
4. پنج دانگ از میاه دستجرده (دستگره)؛
5. پنج دانگ از عصارخانه واقعه در قریه‏ی شهوه؛
6. میاه انقان در فراهان.

از طبقه‏ی تجار، موقوفه‏ی مرحوم حاج حسن تبریزی‏الاصل و سلطان آبادی‏المسکن ملقب به حاج ملک‏التجار را با نظر به وقف‏نامه‏ی آن بررسی می‏کنیم. آن مرحوم مطابق وقف‏نامه‏ی مورخه 12 شهر ذیحجةالحرام سال 1320 هجری قمری نظریات خود را چنین بیان کرده است:

«وقف مخلد صحیح شرعی و حبس مؤبد دائمی نمود هر یک از اعیان و املاک و دهات و مزارع و مستغلات و دکاکین مرقومه‏ی ذیل را که در هر سالی محصول و وجه اجاره و منافع آن را نقدا و جنسا به اطلاع اشخاص و آقایان لاحق‏الذکر دریافت و به مصارف مزبوره مسطوره برسانند».

تفصیل املاک موقوفه از قرار ذیل است:
1. قریه‏ی طردان شش دانگ؛
2. قریه‏ی قزلیجه شش دانگ؛
3. از رباط میر براتی نیم دانگ؛
4. از مزرعه‏ی جاروب سرخه چهار دانگ و نیم؛

5. کاروانسرای متصل به یخچال ورثه‏ی مرحوم حاجی قربانعلی به انضمام باربند و دکاکین متعلق به آن شش دانگ؛ از کاروانسرای مشترکی با مشهدی غلامعلی اصفهانی کاروانسرادار به انضمام باربند دو دانگ.

مصارف موقوفه طبق نظر واقف مزبور به این شرح است؛ «اولا پس از وضع مخارج موقوفه از قبیل تنقیه قنوات و اندود پشت بام‏های کاروانسراها و تعمیرات دیگر از کلی و جزئی، ملزومات خودشان مقدم باید باشد بر مصارف دیگر.

ثانیا مخارج تعمیر مدرسه‏ی جدیدالبنای خود جناب واقف که واقع است در جنب مسجد مرحوم مبرور جنت و رضوان آرامگاه حجت الاسلام آقای حاجی سید محمدباقر - طاب ثراه و جعل الجنة مثواه - و تعمیر آب‏انبار متصل به مدرسه‏ی مسطوره و بیت‏ التخلیه و مستراح واقع در مدرسه مرقوم از مخارج جزئیه و کلیه از قبیل اندود پشت بام‏ها و حصیر و بوریا و چراغ حجرات و همچنین چراغ جهت آب از قرار تفصیل ذیل به شرط بیتوته‏ی شب و روز و اشتغال حقیقی با اختبار هر دو ماه یک مرتبه که هر یک قابل ترقی نباشند.

از مدرسه خارج شوند. و از جمله خوارج و بیرون شدنی‏های از مدرسه طلبه‏ای است که مرتکب معاصی شود تا دو مرتبه او را توبه بدهند، هرگاه بعد از دو مرتبه توبه ایضا عاصی شد در دفعه‏ی سیم خارجش نمایند. اما آنچه باید به طبقات حضرات آقایان مدرسین و طلاب ساکنین مدرسه برسد علی حسب مراتبهم به قرار زیر است:

مدرس قابل خارج و سطح یک نفر از قرار ماهی پنج تومان؛ مدرس قابل سطح و مقدمات یک نفر از قرار ماهی ایضا پنج تومان؛ طلبه‏ی خارج‏خوان قابل ماهی دو تومان؛ طلبه‏ی سطح‏خوان قابل از قرار ماهی یک تومان و پنجزار؛ مقدماتی‏خوان قابل ماهی یک تومان. و نظارت موقوفات با جناب مستطاب سرکار بندگان شریعتمدار آقای حاجی آقا کمال است.

و حق‏النظاره در هر سال هفتاد تومان است. خادم مدرسه یک نفر سالی 18 تومان. و در هر سالی پنجاه تومان کتاب از برای طلاب ساکن مدرسه ابتیاع شود از فقه و اصول و مقدمات تا مدت ده سال پانصد تومان که رسید در کتابخانه‏ی خود مدرسه ضبط باشد،

ولی بعد از انقضای ده سال و خریداری پانصد تومان، بعدها هر چه کتاب خریداری شود از جمله‏ی موقوفه نیست بلکه به طلاب فقیر قابل مدرسه باید تملیک شود. و ایضا در هر ماه مبارک رمضان پنجاه تومان به عموم فقرا باید داده شود و ایضا در ماه صیامی سی قرآن به طلاب مدرسه داده شود. به قصد جناب واقف از قرار ختمی سه هزار دینار.

اما در اوقات وفات واقف مستمرا یک نفر قاری درست‏خوان متدین روزی یک جزء قرآن در سر قبر قرائت نماید سالی پانزده تومان به او داده شود و شبی دو چراغ در سر قبر تا صبح بسوزد، و در شب‏های جمعه یک نفر روضه‏خوان قابل صحیح‏خوان در سر قبر روضه بخواند سالی دوازده تومان به او داده شود

و چای و قلیان و قهوه هم به حاضرین بدهند. بعد از این مخارج هر چه باقیمانده در ماه مبارک رمضان و ماه محرم‏الحرام و صفرالمظفر روضه‏خوانی نمایند با اطعام، و هرگاه زیاد آمد سالیانه شب‏های جمعه را تعزیه‏داری بشود .

با اطعام و کان ذالک بتاریخ 12 شهر ذیحجةالحرام سنة 1320 «واقف در خاتمه توضیح می‏دهد که مراد از معصیتی که موجب بیرون کردن طلاب است، معصیتی است از قبیل زنا و لواط و شرب خمر (نعوذ بالله) ولی ارتکاب برخی گناهان صغیره باعث اخراج آنها نخواهد بود.

و در فرازی دیگر از وقف‏نامه‏ی محمد اسماعیل خان نوری، مرتضی قلیخان نوری و آقای ناصرالدوله سلطان حمید میرزا درباره‏ی آب فرات به شهر نجف و نجات اهالی شهر از بی‏آبی می‏خوانیم:

«چون غفران مآب و رضوان ایاب محمد اسمعیل خان نوری وکیل‏الملک، نوری بر قلبش تافت در زمان حکمرانی کرمان، بنای جریان نهری از شط فرات و نجف اشرف - علی ثاویها الاف التحیات و التحف - نهاد و همه ساله مبلغی انفاذ می‏داشت .

و مصروف می‏گشت و بعد از آن فردوس مکان مرتضی قلیخان وکیل‏الملک ثانی اقتدا و متابعت اثر پدر کرده در حکمرانی همه ساله وجهی مقدور انفاذ می‏داشت تا آنچه منظور بود به حصول پیوست و آب فرات در نجف جاری گردید و زایرین و ساکنین آن مکان ارفع امنع از شرب آب جاری در مجرای معلوم منتفع شدند.

در این ایام که موقوفات آن دو مرحوم مبرور انفاذ وجه کرمان موقوف شده، غالب اوقات به علت خرابی مجرای آب به هیچ وجه به نجف اشرف نمی‏رسد یا به قدر کفایت نیست برای زوار و ساکنین آنجا عسرت حاصل گردیده بود.

لذا حضرات مستطاب اشرف امنع ارفع والا آقای ناصرالدوله سلطان حمید میرزا دام اجلاله محض ثواب و امن از تشنگی یوم القیامة و الحساب بر ذمت همت گماشت که برای بقای این امر خیر از املاک خویش موقوفه استقرار نماید که به منافع آن همواره مجری النهر معمور و آب از برای مردم مقدور و میسور باشد.

لهذا وقف صریح ملی مؤبد و حبس مخلد صحیح شرعی فرمودند قربتا الی الله و طلبا لمرضاته همگی و تمامی موازی نصف کامل مشاع از کل شش دانگ مزرعه و قنات ناصری واقعه در سلطان‏آباد عراق را مع کافه‏ی ملحقات و منضمات شرعیه و عرفیه از اراضی و صحاری و منابع و مجاری المیاه و غیرها بقدر الحصه...».

اما مصارف موقوفه: «در زمان خود حضرت واقف مقرر است همه ساله منافع و نماء و مداخل موقوفه را بعد از وضع مخارج ملیکه و ملکیه برده سهم متساوی قسمت نمایند. یک عشر را انفاذ نجف اشرف دارند .

و مصرف خرج تعمیر نهر نمایید، و عشر دیگر را منوطا برأیه العالی بهر مصرف خیر و بری که در شریعت مطهره‏ی نبویه‏ی مصطفویه مرغوب‏الیه و مطلوب دانند برسانند و باقی را، که هشت عشر است، سال به سال انفاذ نجف اشرف خدمت ناظر وقف (یکی از علما) که در آن جا متوطن است دارد.

که به نظر ایشان صرف و خرج تعمیر نهر فرات که نجف اشرف جاری شده گردد. و مقرر است در هر سالی که نهر تعمیر لازم نداشته باشد، یا تعمیر لازم خرج آن کمتر از وجه انفاذی از موقوفه شود،

در صورت تحقق فرض اول تمام و بر فرض وقوع فرض ثانی زاید از تعمیر نهر را ناظر نجف اشرف منوطا برأیه العالی بر طلاب محصلین متشرعین مشرفین در نجف کربلای معلی انفاق نمایند.»

جالب توجه است که واقف به ناظر اجازه می‏دهد که هرگاه صلاح می‏داند، «در صورت عدم احتیاج عین موقوفه به وجهی و خرجی، ملکی ابتیاع و وقف نماید بر آنچه این موقوفه وقف بر آن شده بدون اختلاف در ارکان و شروط و قیود با این وقف‏نامه و مفاد نظر خود را در 8 صفحه وقف‏نامه‏ی معتبره بنویسد که مفاد همه یکی است .

و هر نسخه را در جایی نزد شخصی علی‏التفصیل به امانت می‏گذارد تا محفوظ ماند؛ یک نسخه در نجف اشرف در خزانه‏ ی مبارکه حضرت ولایت مآب امیرالمؤمنین علی بن ابی‏طالب - علیه‏السلام - یک نسخه در کربلای معلی در خزانه‏ی مبارکه‏ ی حضرت سیدالشهداء - ارواحنا لتراب نعال زائریه فداه -

یک نسخه در مشهد مقدس در خزانه‏ ی متبرکه‏ی حضرت غریب‏الغرباء علی بن موسی الرضا - علیه آلاف التحیته و الثناء - و یک نسخه در سلطان‏آباد عراق خدمت جناب شرایع مآب عالی حجة الاسلام آقای حاج سید محمدباقر مجتهد عراق - سلمه الله تعالی - و یک نسخه در خدمت وزارت جلیله‏ی اوقاف ایران در دارالخلافه‏ی طهران،

و یک نسخه ضبط کارگزاران حضرت اشرف ارفع والا - وفقه الله تعالی لمرضاته - و یک نسخه خدمت نواب کامیاب اشرف والانصره الدولة العلیه آقای عبدالحسین میرزا دام - مجده - و یک نسخه خدمت نواب علیه عالیه شاهزاده خانم زائره‏ی بیت الله الحرام حرم محترمه حضرت اشرف والا - دامت عفافها و مجدتها - وقفا صحیحا شرعیا لازما جازما. کان وقوعه یوم یک شنبه 22 شهر رجب‏المرجب سنه‏ی 1301 احدی و ثلثماه بعد الالف من الهجرة المقدسة المصطفویة علی مهاجره و انصاره آلاف التحیة».

بنابر بررسی وقف‏نامه‏های استان مرکزی، بیش‏ترین موارد مصرف، مواردی است که در متن مقاله ذکر کرده‏ام. این طرز فکر جامعه و فرهنگ در جاهای دیگر ایران نیز وجود دارد. در همه جا اقامه‏ی عزاداری سالار و سرور شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و دیگر امامان معصوم (ع) در درجه‏ی اول، و اطعام فقیران و مسکینان در درجه‏ی بعد قرار دارد.

دلیل این مطلب را می‏توان از این موارد به دست آورد:
1. اعتقاد عمیق مردم به مبدأ و معاد و این که دنیا دار فناست و زندگی جاوید در جهان آخرت است. بر پایه‏ی این اعتقاد تقریبا در تمام وقف‏نامه‏ها این مفاد دیده می‏شود: الحمد لله الواقف علی الضمایر و المطلع علی السرائر الذی وفق عباده لایتاء الخیرات و هداهم الی الاتیان بالمبرات.

و الصلوة و السلام علی اشرف رسله محمد صاحب لواء المعجزات و علی آله و اولاده خیر البنین و البنات. اما بعد بر ضمایر و مآثر ذوی‏الاثار روشن و مبرهن است که این دنیای غدار و ناپایدار جای اقامت و مقر استقامت نیست و انتقال از دار غرور دنیا به مقام سرور عقبی لابد و ضروری که: انما الدنیا فناء لیس للدنیا ثبوت انما الدنیا کبیت نسجته العنکبوت». یا عبارت «اذ مات ابن آدم انقطع عمله الا عن ثلاث...»

2. نفوذ کلام روحانیون در بین مردم و اعتقاد مردم ایران؛ به آنها بالاخص بعد از ورود اسلام به ایران. و دلیل بر این ادعا این است که مردم مسلمان برای شروع و خاتمه‏ی هر کاری از قبیل عبادات و معاملات و احوال شخصیه اول با عالم و روحانی محل دسترس خود مشورت می‏کنند.

و نظر مثبت یا منفی او را به جان و دل به سمع قبول تلقی می‏کنند و موارد مصرف موقوفات یکی از مصادیق این ادعاست. هیچ وقف‏نامه‏ای نیست که تعلیم و انشای آنها نباشد یا به امضای آنها نرسیده باشد یا آنها را ناظر قرار نداده باشند.

3. گاه عشق به بقا و استمرار خانواده و به اصطلاح روشن بودن اجاق و چراغ خانواده نیز در وقف‏نامه‏ها آمده است. این مضمون از وقف‏نامه‏هایی که به عنوان وقف اولاد تقریر شده‏اند به دست می‏آید و قرینه‏ی دال بر مدعا این است که تولیت را به فرزند ارشد پسر، «به شرط اورع و اتقی بودن نسلا بعد نسل»، واگذار کرده‏اند؛ زیرا بقای دودمان را در پرتو وجود فرزند پسر می‏دانند.

4. گروه اندکی از واقفان هم بوده و هستند که مایملک خود را وقف کرده‏اند تا آنها را از دستبرد و مصادره‏ی حکام و سلاطین محفوظ دارند؛ زیرا حکام و سلاطین مستبد، بالاخص سلسله‏ی قاجار، پس از اینکه ثروتمندی از دنیا می‏رفت به لطایف‏الحیل به دارایی او دست‏اندازی می‏کردند.

و آن را در حیطه‏ی تصرف خود می‏آوردند. شخص واقف با وقف اموال خود برای استفاده‏ی فرزندانش قدرت شاه را غیر مستقیم به چالش می‏کشید و او را در برابر قدرت دین و مذهب قرار می‏داد. بدیهی است که هیج قدرتمندی توان مقابله با مذهب و اعتقاد مردم را نداشت.

اما بیشتر واقفان که از گروه متوسط جامعه هستند، فقط بنابر معتقدات دینی خود اموال و دارایی خود را وقف می‏کردند و به اصطلاح «طلبا لمرضات الله» بدون هیچ گونه شائبه و چشم‏داشتی فقط طالب رضای خدای متعال بوده و هستند.

نتیجه ‏گیری

وقف، که در آن اصل مال یا ملک می‏ماند و منافع و عواید آن در امور عام‏المنفعه مصرف می‏شود، کار نیکی است که در سامان‏دهی زندگی فردی و اجتماعی نقش فراوانی دارد.

نهاد وقف در ادوار گذشته نیز وجود داشته و پس از اسلام با تأثیرپذیری از جهان‏بینی اسلامی به صورت استوار و جهت‏دار مطرح می‏شود و همچون چشمه‏سار خیرخواهی خداپسندانه و مردم‏گرایانه در زمینه‏های مختلف به جریان خود ادامه می‏دهد،

در رویکرد اجتماعی وقف، علاوه بر ماندگاری نام واقف و موقوفات او، دیوارهای تنگ فردگرایی فرو می‏ریزد و بعد خیرخواهی و مردم‏گرایی به قدری گسترش می‏یابد که مرزهای عقیده و ملیت را نیز پشت سر می‏گذارد.

احساس مسؤولیتی خودجوش و به دور از هر گونه الحاح و اجبار در قبال تأمین محرمانه‏ی رفاه نسبی دیگر همنوعان و مصداق «خیر الناس انفعهم للناس» در این رویکرد نهاد وقف عینیت پیدا می‏کند.

همچنان که در صدر اسلام نیز بسیاری از موقوفات نه تنها به عنوان پشتوانه‏ی اقتصادی نظام اسلامی محسوب می‏شدند، بلکه در تحدید تکاثر، کم کردن فاصله‏ی طبقاتی و نهایتا تأمین عدالت اجتماعی نقش مؤثری داشته‏ اند.

واقعی کردن اجاره‏بهای موقوفات، حذف کامل مالیات بر موقوفات و سازمان‏دهی و جهت‏دهی آنها به سمت نیازهای ضروری جامعه مانند اشتغال، بر اثربخشی نهاد وقف خواهد افزود.

رویکرد فرهنگی وقف در احداث و اداره‏ی ده‏ها مرکز آموزشی و تحقیقاتی و تعلیم و تربیت تعداد فراوانی از مردم بخصوص اقشار آسیب‏پذیر جامعه از طریق نهاد وقف می‏تواند دستمایه‏ی آثار هنری زیادی از قبیل داستان‏ها، مجموعه‏های تلویزیونی و فیلم‏های سینمایی قرار بگیرد تا رفته‏رفته فرهنگ وقف رواج یابد و تفکر فردگرایانه محدود و محصور شود.

شاید ایجاد رشته‏ای دانشگاهی تحت عنوان اوقاف نیز به بهره‏برداری بهتر و علمی‏تر و جهت‏دهی مناسب‏تر سرمایه‏های عظیمی که به وسیله‏ی نهاد وقف رنگ جاودانگی می‏گیرد کمک نماید.

با نهاد وقف، که در آن مالکیت خصوصی به نوعی مالکیت عمومی تبدیل می‏شود، مراکز مختلف آموزشی، فرهنگی، بهداشتی و اقتصادی ایجاد می‏گردد که علاوه بر آنکه در شهرنشینی جوامع - که از مؤلفه‏های توسعه‏ی اقتصادی است -

نقش قابل توجهی دارند، به شهرها نوعی برجستگی دینی، تاریخی و اقتصادی خواهد بخشید و توسعه را همراه با عدالت اجتماعی به ارمغان خواهد آورد.

کارنامه‏ی درخشان وقف این نوید را می‏دهد که از طریق گسترش موقوفات و هدایت آنها می‏توان نیازهای جامعه را برطرف کرد و سنگینی این امور را از بیت‏المال مسلمین برداشت یا لااقل از فشار آنها بر بودجه‏ی کل کشور کاست.

با توجه به کارکردهای مثبت وقف در جامعه ضروری است که از طریق تدوین سیاست اصولی و برنامه‏ریزی شده از سوی دولت به منظور شکوفایی فرهنگ وقف در جامعه، زمینه‏های احیای این سنت حسنه و نبوی فراهم آید. این امر مستلزم تلاش همه‏ی دستگاه‏های اجرایی کشور است.

از همه مهم‏تر عمل مسؤولان به وقف به عنوان الگو می‏تواند در گرایش و سوق‏دهی مردم به عمل وقف مؤثر باشد و به تدریج فرهنگ وقف در جامعه حاکم شود.

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: حمید رضا عرب
* ایم مقاله در تاریخ 1402/11/2 بروز رسانی شده است