بهرهوري موقوفات، موانع، راهکارها
بهرهوري موقوفات، موانع، راهکارها
«مسألهي تعاون و کمک به همنوع و افراد بيبضاعت و قرار دادن اموال در امور خيريه، يکي از مبرزترين و جالبترين مسائل اخلاقي اديان و مذاهب گوناگون جهان انساني است. زيرا اساس زندگي اجتماعي بر تعاون و اساس مذاهب و اديان آسماني بر تأمين سعادت و ايجاد همبستگيهاي اجتماعي است (1)». اسلام براي اجراي عدالت اجتماعي و توزيع ثروت و برانداختن فقر که خود عامل اصلي بسياري از انحرافات اخلاقي و فساد اجتماعي است، قوانين عادي چون خمس و زکوه وضع کرده و در عين حال اغنيا را تشويق به خيرات و مبرات کرد تا به فقرا کمک و ياري شود و حتي مالداران را از جمع و نگهداري ثروت و به کار نيانداختن آن بر حذر داشت. در اين مورد آنقدر تأکيد شد که يکي از علائم ايمان صحيح را انفاق به فقرا و تهيدستان و دستگيري از بينوايان و زيردستان دانسته است (2).
امکان دارد عدهاي با وقف مخالف باشند، ولي بايد دانست بر اثر جنگ، زلزله، و... و نيز اوضاع بيمار اقتصادي بعضا عدهاي ثروتمندتر شدهاند. و حتي امکان دارد، شخصي با اختراع و يا ارايهي يک خدمت سرمايهدار بزرگي شده باشد. بلکه نکته مهم آن است که چگونه از اين ثروت استفاده ميکند. بايد دانست تجمع ثروت در دست عدهاي محدود و محروميت قشر وسيعتري از جامعه، باعث ناراحتيهاي رواني در جامعه خواهد شد. وقتي اهداف واقفان را مطالعه ميکنيم، متوجه ميشويم که آنها چقدر حتي به اصول جامعهشناسي و روانشناسي آشنا بودهاند.
«عموما وقفنامهها بر حسب احتياجات اجتماعي هر عصر و زمان تنظيم شده است و ما در بين آنها همه گونه خدمات اجتماعي را ميتوانيم پيدا کنيم»(3).
«مسجد، پل، مدرسه، ازدواج، اطعام فقرا توأم با مهرباني، ايجاد مرکز تحقيقاتي آموزشي، امور طبي و بهداشتي»(4) تفريحات و...
قبل از پرداختن به بحث اصلي ابتدا لازم ميدانيم معاني اصطلاح چند واژه را تبيين کنيم:
کلمات کليدي
1- وقف: متوقف ساختن عين مال از هر گونه خريد و فروش، رهن يا ارث به طوري که عين مال هميشه باقي بماند و منافع حاصل از آن در راه خدا مصرف شود. وقف به معني عام از لحاظ زماني به دو گونه تقسيم ميشود:
1- زمان نامحدود (وقف اصطلاحي)
2- مدتدار (حبس) که براي مدتي معين وقف ميشود.
مثلا به مدت 5 سال و... اما از جهت افرادي که اثر وقف
شامل آنها ميشود بر دو گونه است: 1- خاص (جهت افراد خاصي قابل استفاده است مثلا فرزندان، دوستان و...)؛ 2- عام (پل ها، مساجد و... که منافع آن اقشار وسيعتري را دربر ميگيرد.)
اما انواع موقوفه به دو دسته تقسيم ميشوند: 1- غير متصرفي (آن دسته از موقوفاتي که توليت آن بر عهدهي ادارهي اوقاف است).
2- بهرهوري: «(طبق تعريف سازمان بهرهوري اروپا) از جنبهي تکنيکي يعني درجهي استفاده مؤثر از هر يک از عوامل تکنيکي از جنبهي عمومي، ديدگاهي فکري است که سعي دارد همواره آنچه را که در حال حاضر موجود است، بهبود بخشد. و مبتني بر اين عقيده است که کارها و وظايف را هر روز بهتر از ديروز ميتوان انجام داد. اين دو تعريف بايد به موازات هم باشند، زيرا اگر فقط با ديدگاه عمومي بنگريم، شعارگونه بوده و به عمل نميرسد و اگر فقط تعريف تکنيکي را بنگريم، فقط مديريت و کارشناسان درگير خواهند شد»(5).
- 3- کايزن: «افراد جدا از عنوان و پستي که دارند، اشتباهات و نواقص خود را با روي خوش بپذيرند و دايم تلاش کنند تا وظايف و مسؤوليتهاي خود را به نحو احسن انجام دهند، زيرا پيشرفت در کارها بدون قبول اشتباهاتمان هرگز ممکن نيست» (6).
- 4- کارآيي و اثر بخشي: «خروجي / ورودي، 1 باشد. و در سمت هدف حرکت کنيم» (7).
- 5- تکنولوژي: «مجموعهاي از ابزارها، روشها، مهارتها و دانش فني است که براي توليد و عرضهي محصولات و يا خدمات خاصي مورد استفاده قرار ميگيرد» (8).
-6- کيفيت کنترل و کنترل کيفيت: «کيفيت يک محصول يا خدمت، ميزان تطابق آن با نيازهاي مشتري است. و کنترل يعني بررسي عوامل مؤثر دخيل در کيفيت. کنترل کيفيت يعني فنون و فعاليتهايي که براي نظارت و رفع عوامل غير اثر بخش است»(9).
-7- ارتباط کيفيت و بهرهوري: «تلاش به منظور افزايش کيفيت محصولات و نيل به حداکثر رضايت مشتريان، به نوبهي خود منجر به افزايش بهرهوري خواهد شد»(10) در کيفيت پايين ميزان قابل توجهي از منابع يک سازمان، به رفع نواقص و کنترل ضايعات اختصاص مييابد، تا به توليد کالاها و خدمات. پس با بهبود کيفيت، منابع لازم جهت توليد ميزان مشخصي خروجي، کاهش مييابد و اين امر به بهبود بهرهوري منجر خواهد شد (11) اکنون به جاي بهرهوري، کيفيت را به عنوان نقطهي نيروبخش براي بهبود در نظر ميگيرند. اين تصميم، تا حدي به خاطر مزاياي متعدد بهبود کيفيت اتخاذ ميشود (12).
-8- ارزش افزوده: «مقدار ثروتي که واحد اقتصادي در جامعه خلق ميکند».(13).
- 9- خط مشي کيفيت (Quality Policy): «مقاصد و جهتگيري کلي يک سازمان در رابطه با کيفيت که رسما به وسيلهي مديريت رده بالا و ارشد اعلام ميشود»(14).
- 10- ارتباطات: «انتقال اطلاعات از سوي فرستنده به گيرنده و برقراري تفاهم بين دو نفر يا بيشتر است. انتقال فقط شامل وقايع و نظرات نيست، بلکه احساسات، عواطف، معاني مفاهيم و انتقال عقايد را نيز شامل ميشود»(15).
- 11- ايمپروشر(Improshere): «طرح سهيم کردن کارکنان در سود حاصلهي ناشي از افزايش بهرهوري است. هدفش ترغيب کارکنان به همکاري با مديريت جهت افزايش بهرهوري و تقسيم سود آن از اقرار 50% سهم کارکنان و 50% سهم شرکت ميباشد. اين طرح را ميتوان براي هر نوع عمليات به کار برد، خواه افراد تحت پوشش طرح يک نفر باشند، يا هزار نفر، خواه گروهي کوچک باشد، يا تمامي افراد يک تشکيلات».(16).
-12- اقتصاد: «مطالعه و بيان چگونگي بهترين استفادهي مردم و جامعه از منابع کمياب و محدود براي توليد و توزيع کالا و خدمات» (17).
- 13- مسايل مستحدثه: «(مسايلي که جديد پيش ميآيد مثل بيمه» (18).
- 41- s5: «بيشتر بر تميزي تکيه دارد. و در پنج مرحله انجام ميشود: 1- اقلام غير ضروري را جدا کن و دور بريز. 2- اقلام ضروري را مرتب کن. 3- همه چيز را تميز و پاکيزه کن. 4- استاندارد s3 قبل را حفظ کن. 5- افراد را براي پيروي از مقررات هدايت کن»(19).
1- کاهش بهرهوري منجر به مسايلي نظير تورم، بيکاري، سود کم و غيره ميشود (20).
2- افراد مختلفي از افزايش بهرهوري منتفع خواهند شد: 1- سهامدار، از پول سرمايهگذاري شدهي خود، سود بيشتري خواهد برد. 2- مديران، امتيازات ارزندهتري به دست خواهند آورد. 3- کارکنان، از حقوق و مزاياي بالاتري برخوردار خواهند شد. 4- دولت که تأسيسات زير بنايي ايجاد کرده، ماليات بيشتري ميگيرد. 5- مؤسسات مالي، بهرهي بيشتري به خاطر وامهاي اعطايي ميگيرند. 6- مصرفکنندگان، محصولات و خدمات را با کيفيت بالاتر و قيمتهاي معقولتر، تهيه خواهند کرد. 7- کسانيکه زمين، ماشينآلات، انبار کالا، وسايل نقليه و... اجاره ميدهند، اجارهي مناسبتري ميگيرند (21).
3- خوشبختي، سعادت و بهروزي هر ملتي، وابسته به کار و تلاش همهي اقشار جامعه بوده و بهرهوري معياري براي ارزيابي عملکرد اين فعاليتها و تلاشها در
بخشهاي مختلف اجتماعي - اقتصادي است.
4- براي دولتها، بهبود و ارتقاي بهرهوري در فعاليتها، تنها شق جايگزين افزايش مالياتها و يا ارايهي خدمات کمتر ميباشد (22).
1- جمعآوري اطلاعات؛
2- تجزيه و تحليل وضعيت موجود (امکانات موجود، سود، هزينهها، پرسنل و مديريت و نظرات آنها، مشتريان و شکايات آنها و...)؛
3- طراحي برنامهي بهبود بهرهوري (با در نظر داشتن مسايل و حوادث)؛
4- ايجاد آگاهي لازم نسبت به بهرهوري؛
5- اجراي برنامه؛
6- ارزيابي برنامه (23).
يادآوري مهم: در مرحلهي اول از يک بخش کوچک شروع گردد و پس از طي مراحل ياد شده، به کليهي بخشهاي مربوطه مورد بررسي تسري يابد. (جهت انتخاب بخش کوچکي که ميخواهيم شروع کنيم، مسايل بحراني را که اکثرا همه را ناراضي کرده است انتخاب کنيم. مثلا بخشي که ضايعات بيشتري دارد و يا موجب کاهش ظرفيت استفاده ميشود، انتخاب شود فرض کنيم ساختمانهاي وقفي زيادي داريم و همهي آنها زير نظر ادارهي اوقاف ميباشند، در اين حالت اگر مورد بررسي ما باغ باشد، مورد بررسي ميتواند اين مسأله باشد که چرا درختان باغ سيب وقفي، ميوهي کمتري نسبت به باغهاي مجاور ميدهند.)
هدف آني از اندازهگيري، بهبود عملکرد و سوددهي ميباشد (24) ضمنا مديري که کار اندازهگيري بهرهوري را انجام ميدهد ابتدا بايد ببيند که خودش بهرهوري دارد. جهت اندازهگيري روشهاي مختلفي وجود دارد، بهترين راه حل اين است که هر اداره، شرکت، شخص و... پس از مطالعات و آشنايي با مفاهيم بهرهوري و کيفيت بررسي کند که چه شاخصهايي ميتواند روند فعاليتهايش را بهتر نشان دهد، بيآنکه تکيهي محض بر تئوري کند و به علاوه کاربردي باشد. روشهايي که در اين جا آورده ميشوند جهت آشنايي است. در اين جا دو روش اندازهگيري که بيشتر جهت صنايع بزرگ و يا بخشهايي چون ادارهي اوقاف که ميخواهد وضعيت چند بخش را با هم مقايسه کند، ارايه ميشود.
مجموعهي مقالات و سخنرانيهاي اولين کنگرهي ملي بهرهوري ايران، ناشر: سازمان بهرهوري ملي ايران، تهران، 1373، ص 242.
روش اندازهگيري بهرهوري کندريک (1):TFP = bLt+Vt / aKt
روش اندازهگيري بهرهوري سولو (2):(Vt=(F(Lt,Kt) + A (t
TFP بهرهوري کل عوامل توليد به تفکيک بخشهاي مختلف صنعتي؛
Vt ارزش افزودهي صنايع به تفکيک بخشهاي مختلف صنعتي؛
Kt ارزش پولي داراييها و ماشينآلات سرمايهاي کارگاههاي بزرگ صنعتي کشور به تفکيک نوع فعاليت؛
Lt تعداد نيروي انساني کارگاههاي بزرگ صنعتي کشور به تفکيک نوع فعاليت؛
a سهم سرمايه در ارزش افزوده؛
b سهم نيروي کار در ارزش افزوده؛
(A (t برآوري از بهرهوري کل عوامل توليد است.
تغييرات حاصل از شاخصها در طي زمان، وسيلهي خوبي براي نشان دادن فعاليتهاست (25).
چون هدف ما اندازهگيري عملي بهرهوري است، ابتدا شاخصهاي مهم و ساده را در نظر ميگيريم (ذکر اين نکته فراموش نشود که نيروي کار مهمترين داده و بهرهوري آن مرکز توجه اندازهگيري ميباشد) (26).
» 1- شاخصهاي توليد (متوسط توليد روزانه يا ماهانه کل و نيز متوسط توليد ماهانه يا سالانه هر شخص)؛
2- شاخصهاي کيفيت (شکايات مشتريان، نسبت ضايعات، نسبت دوباره کاري، نسبت قراضهها و دورريزها، نسبت فروش به هزينهي ضايعات، نسبت فروش به هزينه دوبارهکاري و...)؛
3- شاخصهاي زمان تحويل (شکايات مشتريان، زمان سررسيد توليد، زمان سررسيد سفارشات)؛
4- شاخصهاي ايمني (نسبت حادثه، تعداد روزهايي که به طور پيوسته حادثهاي نبوده است)؛
5- شاخصهاي انگيزه و روحيه (تعداد پيشنهادات بهبود، ميزان غيبت، ميزان استعفا و...)؛
6- شاخصهاي طرحي (ارزش افزوده هر طرح، نسبت ارزش افزوده به طراحان و...)»(27).
يادآوري مهم: اندازهگيري بهرهوري ابزاري است که نهايتا يک تعداد ارقام و نسبت ارايه ميدهد که بدون تحليل، بيمعني خواهد بود. تحليل بهرهوري، علل افزايش يا کاهش بهرهوري را مشخص و ما را به سمت بهبود آن با تخصيص بهتر منابع، روشهاي کار پيشرفتهتر و استفاده کاراتر دادهها براي توليد خروجي (ستاده) بيشتر با کيفيت بالاتر هدايت ميکند (28).
1- «تعيين اهداف تا منابع آزاد شده به صورت صحيح، در جهت اهداف مورد استفاده قرار گيرد»(29).
مثلا اگر در جايي ما به اين نتيجه رسيديم که ميتوان با تغيير
روش درو در تعداد تراکتور صرفه جويي کرد، بايد براي تراکتورهاي باقيمانده برنامهاي داشته باشيم.
2- تعيين اهداف واقعبينانه باشد. مثلا «اگر همه چيز يک درصد بهتر شود، بسيار خوبتر است از اينکه يک چيز صد در صد بهتر شود»(30).
3- استفادهي کاربردي از ابزارهاي بهبود «ابزارهاي بهبود چون سيستم پيشنهادات، کايزن s5... به طريقي که در سمينارها، دورههاي آموزشي و... مورد توجه قرار ميگيرند از نظر ما معمولي هستند. اما اگر اين ابزارها مجهز به مجموعهاي از راهنماي ساده و مؤثر شوند، ابزارهاي عملي ميشوند»(31).
4- تکنيک m4، p2 يعني مديريت کاربردي مواد، محصول، روش (کنترل کيفيت، کنترل هزينه، کنترل سررسيد)، منابع انساني، ماشينآلات و... (32).
5- استفاده از مديريت زمان «مديريت بر مبناي هزينه جاي خود را به مديريت بر مبناي زمان داده است»(33).
لذا «سعي شود تلاشهايي که صرف فعاليتهايي ميشود که فعاليتهاي واقعي کار نيستند، کاهش يابد و حذف شوند. با اين کار بعضا ظرفيت توليد به دو برابر افزايش مييابد»(34).
در اينجا چند عامل مهم اتلاف وقت ارايه ميشود:
«1- برنامه ريزي (نداشتن اهداف و اولويت و...)؛
2- سازماندهي (تکرار فعاليتها، تداخل مسؤوليت و اختيار و...)؛
3- نيروي انساني (آموزش ناکافي، غيبت، خستگي و...)؛
4- هدايت و رهبري (تفويض ناکافي اختيارات، درگير شدن در کارهاي روزمره و...)؛
6- کنترل (تلفنهاي زياد، عدم توانايي در نه نگفتن و...)؛
7- ارتباطات (جلسات مکرر و...)؛
8- تصميمگيري (دفع الوقت کردن، بيتصميمي و...)»(35).
6- استفاده از ارتباطات (زيرا ارتباطات با دسترس قرار دادن اطلاعات، از سرمايهي موجود استفاده صحيح ميشود) (36).
7- اتوماسيون کردن فعاليتها؛
8- رفع عوامل کاهش بهرهوري مانند نداشتن انگيزه، تأخير در تحويل محصولات و خدمات، افزايش هزينههاي توليد و بازاريابي، وجود ضايعات مثل ضايع کردن مواد، زمان، کار، پول، پاداش بيمورد و...
9- تقسيم سود حاصل از بهرهوري بين اداره، مؤسسه، شرکت و... و پرسنل با استفاده از طرحهايي چون ايمپروشر؛
10- آگاهي به مديريت تغيير که بدانيم اگر افراد بدانند با تغيير (مثلا افزايش بهرهوري) وضعيت بهتري يافته و اين وضعيت منجر به رضايت کاري شده و به علاوه استقلال آنها را افزايش ميدهد، همکاري خواهند نمود.
11- «تشريفات زايد اداري را از سر راه مردم برداريم، آن وقت ميبينيم که استعدادها چگونه شکوفا ميشوند و بهرهوري افزايش مييابد؟»؛(37).
12- «انتقال از مرکز هزينه بودن به مرکز سود شدن»؛(38).
13- در اختيار قرار دادن اطلاعات به موقع و صحيح به افراد لازم؛ اطلاعاتي که با تأخير در دسترس قرار گيرد، سرمايه و فرصتها را از دست ميدهد (39).
14- جدي گرفتن تغيير تکنولوژي (فنآوري) (40).
15- عقلايي کردن سرمايه، زيرا هر چه سرمايهي کمتري براي بازدهي معين هزينه شود، بهرهوري سرمايه به همان اندازه ارتقا خواهد يافت (41).
16- در ساختمانهاي اداري ميتوان با نصب تابلوي راهنما و نيز جزوهي راهنما، وقت افراد را تلف نکنيم. به علاوه نحوهي استقرار کارمندان به نحوي بايد باشد که مراجعه کننده کمتر مجبور به رفتن به بخشهاي مختلف و يا ساختمانهاي مختلف شود (42).
17- امضاي نامهها معنادار باشد، برعکس روند فعلي که اگر نامهاي را چند نفر امضا ميکنند، نفرات بعدي به اتکاي نفر قبلي فقط امضا ميکنند، بيآنکه شايد متن را دقيق بخوانند. لذا توصيه ميشود که مديران به مقولهي تفويض اختيار بيشتر توجه کنند (43).
18- «روابط بين مديريت و نيروي کار» (44)که بايد با احترام و اعتماد متقابل و در جوي صميمانه فعاليت کنند.
19- توجه مدير در جهت کاهش فشارهاي رواني (احترام به همديگر، انجام برنامهريزي، توکل به خدا، افزايش دوستان، عدم نگراني نسبت به آينده، به دنبال شادي در آينده نبودن و... ميتوانند از فشارهاي رواني بکاهند).
20- بعضا تکنيکهاي بهبود را دستهبنديهايي نيز ميکنند که در اين رابطه دستهبندي زير يکي از اين گونه موارد است (45):
1- تکنيک مبتي بر تکنولوژي (ربات، اتوماسيون، CAM، CAD)؛
2- تکنيک مبتي بر کارکنان (کايزن، عوامل انگيزشي فردي و گروهي و...)؛
3- تکنيک مبتني بر محصول (مهندسي ارزش، تنوع محصول، تحقيق و توسعه و...)؛
4- تکنيک مبتني بر هدف (مهندس روش، ارزيابي و طراحي شغل، ارگونومي و...)؛
5- تکنيک مبتني بر مواد (کنترل انبار، کنترل کيفيت، بهبود سيستمهاي حمل و نقل مواد، بازيابي و دوباره مصرف کردن مواد و...).
همان گونه که ميدانيم مهمترين عامل بهرهوري، نيروي انساني ميباشد، زيرا دادههاي ديگر مثل سرمايه حيات ندارند (46) لذا به طور جداگانه نيز مواردي چند در افزايش بهرهوري نيروي انساني ارايه ميگردد. «اگر شرکتي بتواند کارآيي و عملکرد نيروي انساني خود را به سطح کيفيتي مطلوب و قابل قبولي برساند، در واقع توانسته است، نيمي از راه دستيابي به توليد محصولات با کيفيت را طي کند» (47).
«افراد که در فعاليتهاي اصلاح و بهسازي شرکت ميکنند، کافي است که نتايج مفيد حاصل از کار را ببينند، در آن صورت حتي اگر تشويق مديريت هم نباشد، آنها به نوبهي خود اين کار را انجام ميدهند» (48).
افکار و نظرات گروهي کارکنان، آن هنگام که در جهت بهبود عملکرد سوق داده شود، نمايانگر يک معدن طلاي واقعي از فرصتهاست (49) البته بايد دانست فنون مشارکت کارکنان در سه سطح پايين، متوسط و بالا تقسيم ميشود. از فنون سطح پايين سيستم پيشنهاد را ميتوان نام برد. از فنون سطح متوسط ميتوان به گروههاي مشارکتي حل مشکل - متشکل از مديران و پرسنل مربوط به آن مشکل خاص - نام برد. از فنون سطح بالا مي توان به گروههاي کار طبيعي نام برد که افراد جهت مشکل خود با علاقه دور هم جمع ميشوند (50).
نيروي انساني کارآمد چيزي نيست که بتوان به سرعت آن را از جايي ديگر تأمين کرد، استخدام، آموزش و سپس کارآموزي، آنگاه کسب و انباشت تجربهي کافي، نياز به زمان و فرايند طولاني دارد. لذا به جاست که اگر نيروي انساني هر کشور را مايهي بقا، بالندگي و پيشرفت آن و در عين حال، علت رکود، زوال و عقبماندگي آن کشور بدانيم. شايسته است که در تربيت، آموزش، انگيزش و حفظ آن نهايت تلاش مبذول گردد (51) لذا بايد عوامل مؤثر بر افزايش بهرهوري نيروي انساني را بشناسيم (آموزش، انگيزش، حقوق و مزاياي شايسته، عدالت نسبي بين کارکنان، وجود زمينههاي مناسب به منظور بروز ابتکار و خلاقيت، انتخاب پرسنل بهرهور و...) (52) البته اين گونه نباشد که مثلا بگوييم چون آموزش مفيد است اثر بخشي آن را ارزيابي نکنيم. مثلا اگر دورهي آموزشي برقرار شد و پس از دوره فرد آموزش ديده راضي بود و توانست آن را در عمل بکار برد، و نيز کارايي فرد پس از آموزش نسبت به قبل از آموزش بهبود يافته بود، دورهي آموزشي مفيد بوده است، در غير اين صورت بايد ارزيابي از علل عدم کارايي دورهي آموزشي بنماييم (53).
ضمنا بايد دانست که نگرش افراد ريشهي عميقي در فرهنگ و سنن، اعتقادات و مذهب جامعه و شرايط اقتصادي و اجتماعي آن دارد، لذا توجه کنيم که ارتقاي نگرش مثبت به کار، آسان نيست.
براي جلب توجه مردم به وقف در ابتدا عوامل انگيزشي را مورد بررسي قرار ميدهيم. «در ميان تقسيمبنديهاي مختلفي که در مورد انگيزهها شده است، مهمترين تقسيمبندي، تقسيمبندي انگيزهها به سه گروه انگيزههاي فيزيکي، اجتماعي و رواني است.
انگيزههاي فيزيکي: هر عاملي که ميزان راحتي جسماني و تأمين افراد را براي فعاليت افزايش ميدهد (گرسنگي، نور، رطوبت و...).
انگيزههاي اجتماعي: ارضاي آن بستگي به همکاري يا پذيرش فرد از طرف ساير افراد دارد (عضويت در يک گروه، دادن پست و شغل بالاتر و...).
انگيزههاي رواني: اختصاص به رفتار انسان دارد و با ارشهاي شخصي فرد ارتباط پيدا ميکند. افراد خير که مال خود را وقف يک امر اجتماعي مينمايند، و اين کار را بدون تبليغ و غير علني انجام ميدهند، تحت تأثير انگيزههاي رواني قرار دارند» (54).
به نظر ميرسد حال که عدهاي ثروت دارند و برخلاف زمانهاي گذشته کمتر به اين امر اقدام مينمايند، بر مسؤولان اوقاف و... ميباشد که به صورت يک پروژه اين عوامل را بررسي و در جهت کاهش آنها اقدام نمايند. يکي از اين موارد ميتواند اين باشد که بهرهوري از موقوفات فعلي کم است، و افراد احتمال ميدهند مالشان جاودانه اثرگذار نشود. نظريهي انگيزش بر پايهي انتظار و احتمال وروم نيز در اين جا مصداق پيدا ميکند. در اين نظريه ميگويد که «افراد در کار و رسيدن به يک هدف هنگامي از خود ميل و علاقه نشان ميدهند که اولا فکر کنند هدف مورد نظر ارزشمند است ثانيا ميان تلاش و کوششي که ميکنند و رسيدن به هدف رابطهاي بيابند» (55).
در اين جا چند توصيه جهت جلب توجه مردم به وقف ارايه ميگردد:
1- با توجه به نظريهي وروم، افراد را آموزش دهيم و اين که بدانند، بخشش مفيد است. «افراد بايد بدانند که پول حالتي گردشي دارد و لازم است که به گردش درآيد. موفقيتهاي شما ربطي به عدم بخشش ندارد، راه برقرار کردن مجدد اين گردش، آغاز بخشندگي است. هر چيزي که ميبخشيد با بهره به شما بازخواهد گشت»(56).
در قرآن نيز جهت جلب توجه مردم خدواند فرموده: «کساني که طلا و نقره را ذخيره ميکنند و در راه خدا انفاق نميکنند، آنان را به عذاب دردناک بشارت ده»(57).
2- تقويت بينش معنوي افراد، «زيرا چون دنيا و آخرت را پيوسته ميبيند، با احساس و بنا به باورها و اعتقادات ديني کار ميکند»(58).
3- بيان اثرات وقف - با توجه به اين که موقوفات کم
نيستند (مثلا کل شهرستان خدابنده وقف است، لذا افراد بدانند که اگر مالي را وقف کنند و در راه افزايش بهرهوري موقوفات فعلي و يا موقوفهي جديد سرمايهگذاري شود، چه اثراتي در رفع بيکاري، و بهبود اوضاع اقتصادي و فرهنگي خواهد داشت.) به عنوان نمونه اکنون که بحث تهاجم فرهنگي مطرح است، سخنوران و افراد مورد قبول مردم، لازم است افراد را سوق دهند که مراکز تفريحي و فرهنگي ايجاد کنند و با اين کار علاوه بر اجر اخروي باعث خواهد شد عمر افراد مملکت به بطالت نگذرد و احيانا مرتکب خلاف نشوند. و يا اگر افراد مالشان را در راه هزينهي تحصيل افراد مستعد محروم قرار دهند، باعث خواهد شد که اين افراد بتوانند استعدادهاي خود را بروز دهند. با بروز اين استعدادها،موجب توليد و بعضا صادرات خواهيم شد. که خود موجب ادامهي روند رشد کشور خواهد گرديد. و به علاوه ضمن ايجاد اشتغال و رفاه بيشتر جامعه از فرار مغزها جلوگيري خواهد شد.
4- دولت سالانه فهرستي از موارد مورد نياز که مردم ميتوانند کمک کنند ارايه نماي و افراد را سوق دهيم که در اين زمينهها وقف کنند. مثلا اکنون کارخانجات ما با مشکل نقدينگي مواجه هستند، جهت آن دسته از کارخانجاتي که مشکل سوء مديريت ندارند، مردم را تشويق کنيم که سرمايهشان را (با خريد سهام و...) وقف کنند. حتي ميشود سيستمي طراحي کرد که پس از رفع مشکل آن کارخانه، در محل ديگري از اين سرمايه بتوان استفاده کرد. با اين کار ضمن جلوگيري از بيکاري و ناراحتيهاي رواني حاصله، موجب رونق کارخانجات نيز ميشويم. البته اين نکته را نيز نبايد فراموش کنيم که لازم است مشکلات فعلي سازمان بورس و اوراقبهادار حل شود به نحوي که مثلا «حجم معاملات روزانه بورس ترکيه 3ر3 ميليارد ريال بوده در حالي که حجم هفتگي معاملات بورس ايران به سختي از مرز 5ر1 ميليارد ريال ميگذرد»(59).
5- بالاترين بودجهي دولت در وزارت آموزش و پرورش است. در حالي که عنوان ميشود مثلا در آلمان سهم زيادي از آموزش را شرکتها و افراد شخصي به عهده دارند. در اين زمينه نيز لازم است که تشويقات لازم صورت پذيرد. در حالي که در دنياي امروز از نيروي انساني به عنوان منبع ياد ميکنند و مثلا با وجود کمبود فضا در ژاپن، معذالک، حياطهاي منزل آنها کوچک (و بعضا بيحياط) است ولي مدارس آنها ضمن داشتن فضاي کافي، از امکانات آموزشي بالايي برخوردار هستند.
6- جنبهي ديگر وقف در دنياي امروز که عصر اطلاعات نام گرفته است، کمک افراد در جهت تأمين هزينهي افراد مستعد از امکانات اينترنت است که حتي چند برابر هزينهي صورت گرفته برگشت خواهد شد.
اين موارد به عنوان گوشهاي از موارد و روشهاي جلب توجه ارايه شد.
حال که عدهاي صادقانه مال خود را وقف نمودهاند و جمعي از آنها در قيد حيات نيستند، وظيفهي ما به عنوان امانتدار آن است که از آنها استفادهي بهينه کنيم. «طلا از دست کسي ميلغزد که آن را در معاملات و منظورهايي به جريان مياندازد که در آن زمينه آشنايي کافي ندارد»(60) لذا در افزايش بهرهوري موقوفات نکتهي مهم آن است که از افراد به جا استفاده کنيم و مثلا يک زمين کشاورزي را به يک فرد نامطلع از امور مربوطه قرار ندهيم. جهت افزايش بهرهوري موقوفات لازم است بسته به مورد، مطابق بخش روشهاي افزايش بهرهوري و طبق بخش روند بهبود بهرهوري، اقدام شود. جهت کاربري بودن ميتوان از يکي از موقوفات (مثلا قزوين) شروع نموده و نتايج آن را کمکم گسترش داد. در اين جا چند نکته ذکر ميگردد:
1- افراد آموزش ببينند تا هم انگيزه داده شوند و هم به صورت وقف ثبت کنند، تا پس از آنها حفظ شود و از بين نرود.
2- در شناسايي موقوفات اهتمام بيشتري به عمل آيد.
3- راههاي جايگزين و تبديل به احسن موقوفات توسط متخصصين اعلام و توسط مراجع تصويب شود. «زيرا مشکل بزرگي که در تمام موقوفات پيش ميآيد آن است که در مواقع خرابي ملک يا مستغلات موقوفه و از بين رفتن عايدي چه بايد کرد؟ چون اگر درآمد وقف نقصان يابد، در واقع به زيان موقوف عليهم است»(61).
4- اجارهي مل، کارخانه، زمين وقفي و... از طريق مزايده و با نظارت افراد مورد قبول هر شهر و... باشد، تا هم از اجارهي نازل جلوگيري گردد و هم بهرهوري موقوفه، حدالامکان افزايش يابد.
5- زمينهاي مخروبه و... را در روزناهها اعلام تا افراد نظرات و پيشنهادات خود را در جهت استفادهي بهتر ارايه نمايند.
6- متوليان ضمن اين که از افراد متعهد و دلسوز باشند و در نگهداري موقوفات دقت کرده و مثل مال خودشان بدانند، بلکه متخصص نيز باشند تا شيوههاي استفادهي بهينه را بدانند و رعايت کنند و آموزشهاي لازم را ببينند.
1- گنجاندن مطالبي از وقف در کتب درسي؛
2- «تشکيل صندوق عمران موقوفات، که براي عمران و آبادي موقوفات وام دهد (62) «به نحوي که مردم نيز بتوانند در اين صندوق سرمايههاي خود را پسانداز نمايند.
3- افراد آموزش ببينند و در وقفنامهها نيز گنجانده شود که هر گاه موردي از موارد مصرف به علتي منتفي شد، صرف درآمد آن در موارد ديگر ميسر باشد. با اين روش برخلاف موقوفات گذشته، به جايي نخواهد رسيد که مصرف متعذر گردد.
4- جهت اولويتبندي فعاليتهاي عمراني از شاخصهاي مفيد و ساده استفاده شود. مثلا فرض کنيم چند راه حل براي استفاده از زمين وقفي داريم، با استفاده از شاخصها، آنکه مقادير بالاتري را به دست دهد، اولويت بالاتري را خواهد داشت. خوانندهي علاقهمند جهت کسب اطلاعات بيشتر به کتب اقتصاد مهندسي مراجعه نمايند. در اين جا به عنوان الگو يک شاخص آوره ميشود:
IPP (شاخص اولويتي پارتو) مساوي با احتمال موفقيت ضربدر ميزان صرفهجويي تقسيم بر زمان اجرا (سال) ضربدر هزينه
پی نوشت:
1- مصطفوي رجالي، مينودخت، وقف در ايران، تهران، 1351، ص 3.
2- همان. ص 37.
3- همان، ص 128.
4- چشم انداز وقف، ويژهنامهي هفتهي وقف، تهيه و تنظيم: معاونت فرهنگي سازمان اوقاف و امور خيريه، تهران، خرداد 1378 صص 65 - 38.
5- اقدسي، محمد علي، جزوهي درسي مديريت کيفيت و بهرهوري.
6- ايمايي، ماساکي، روشهاي بهبود مستمر (کايزن)، ترجمهي اميران، حيدر، ناشر: مؤسسهي مطالعات و برنامهريزي آموزشي سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران، تهران، 1372، ص 116.
7- طوسي، محمدعلي، جزوء سمينار آموزشي پيوند مديريت و بهرهوري، کتابخانهي عارف، قزوين، 12 / 7 / 1372.
8- نشريهي مديريت بهرهوري، ش 25، صص 12 - 10.
9- کريمي، يحيي، پاياننامهي کارشناسي ارشد با عنوان «طراحي مدل اجراييمديريت کيفيت فراگير» قزوين، 1376، صص 111 - 107.
10- ايمايي، ماساکي، همان، ص 163.
11- راهنماي جامع مديريت بهرهوري، ترجمه و نشر: معاونت اقتصادي و برنامهريزي بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي، تهران، 1374، ص 206.
12- همان، ص 212.
13- شفيعا، محمدعلي، جزوهي سمينار آموزشي نقش اتوماسيون در افزايش بهرهوري.
14- اقدسي، محمدعلي، همان.
15- کريمي، يحيي، کتابچهي آموزشي آشنايي با اصول ارتباطات، قزوين، 1375 ص 1.
16- مديريت بهرهوري در سطح مؤسسات (طرح ايمپروشر)، ترجمه و نشر: معاونت اقتصادي و برنامهريزي بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي، تهران، 1372، ص 9.
17- جزوهي درسي دکتر اثني عشري، دانشگاه علوم و فنون مازندران، 1374.
18- همان.
19- اقدسي، محمدعلي، همان.
20- پوتي، ژوزف ام.، مديريت بهرهوري و شيوههاي بهبود آن، ترجمهي علاء عين الله، ناشر: انتشارات زوار، تهران، 1373، ص 125.
21- همان.
22- اندازهگيري بهرهوري ارزش افزوده و روشهاي تجربي براي بهبود مديريت، ترجمه و نشر: سازمان بهرهوري ملي ايران، تهران، 1373، ص هفت.
23- پوتي، ژوزف ام.، همان، ص 56.
24- مديريت بهرهوري در سطح مؤسسات (طرح ايمپروشر)، ص 79.
25- اندازهگيري و تحليل بهرهوري، ترجمه و نشر: معاونت اقتصادي و برنامهريزي بنياد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامي، تهران، 1372، ص 112.
26- همان، ص 61.
27- اقدسي، محمدعلي، همان.
28- اندازهگيري و تحليل بهرهوري، ص 112.
29- مجموعهي مقالات بهرهوري، ناشر: مرکز انتشارات علمي دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، 1371، ص 89.
30- همان، ص 83.
31- ايمايي، ماساکي، همان، ص 54.
32- ايمايي، ماساکي، همان، ص 59.
33- مجموعهي مقالات و سخنرانيهاي اولين کنگرهي ملي بهرهوري ايران، ص 162.
34- همان.
35- همان.
36- سخنراني مهندس غرضي، وزير پست و تلگراف و تلفن وقت، در دومين کنگرهي ملي بهرهوري، تهران، 2 - 1 خرداد 1375.
37- مجموعهي مقالات و سخنرانيهاي اولين کنگرهي ملي بهرهوري ايران، ص 74.
38- اندازهگيري بهرهوري ارزش افزوده و روشهاي تجربي براي بهبود مديريت، ترجمه و نشر: سازمان بهره وري ملي ايران، تهران، 1373، ص 162.
39- نشريهي مديريت بهرهوري، ش 63، آبان 1377، ص 10.
40- همان، ش 74، مهر 1378، ص 2.
41- همان، ص 5.
42- نشريهي صنعت و توسعه، ش 39، خرداد، 1375، ص 2 ضميمه.
43- همان، ص 1 ضميمه.
44- اندازهگيري بهرهوري ارزش افزوده و روشهاي تجربي براي بهبود مديريت، ترجمه و نشر: سازمان بهرهوري ملي ايران، تهران، 1373، ص ده.
45- مجموعهي مقالات و سخنرانيهاي اولين کنگرهي ملي بهرهوري ايران، صص 181 - 180.
46- مديريت بهرهوري در سطح مؤسسات (طرح ايمپروشر)، ص 124.
47- ايمايي، ماساکي، همان، ص 90.
48- همان، ص 149.
49- راهنماي جامع مديريت بهرهوري، ص 112.
50- همان، ص 118.
51- پوتي، ژوزف ام.، همان، ص 9.
52- کتاب مجموعهي مقالات و سخنرانيهاي اولين کنگرهي ملي بهرهوري ايران، ص 64.
53- نشريه مديريت بهرهوري، ش 25، صص 12 - 10.
54- جاسبي، عبدالله، اصول و مباني مديريت، ناشر: مرکز انتشارات علمي دانشگاه آزاد اسلامي، تهران، 1373، ص 221.
55- کونتز، هرولد و اودانل، سيريل و ويهريخ، هاينز، اصول مديريت، ترجمهي طوسي، محمدعلي، و ديگران، ناشر: مرکز آموزش مديريت دولتي، تهران، 1372، ج 2، ص 268.
56- 100 کليد ثروتمند شدن، ترجمهي موسوي رضوي، سهيلا و زکيه، ناشر: نسل نوانديش، تهران، 1378، صص 27 - 26.
57- مصطفوي رجالي، مينودخت، همان، ص 46.
58- دري نجف آبادي، قربانعلي، اسلام، انسان و بهرهوري، ناشر: مؤسسهي فرهنگي هنري ضريح، تهران، 1373، ص 50.
59- گزارش اولين سمينار سياستهاي پولي و ارزي، ناشر: مؤسسهي تحقيقات پولي و بانکي، تهران، 1370، ص 231.
60- کلاسون، جرج، ثروتمندترين مرد بابل، ترجمهي مجردزادهي کرماني، مهدي، ناشر: مؤسسهي فرهنگي راه بين، 1377، ص 87.
61- مصطفوي رجالي، مينودخت، همان، ص 167.
62- همان، ص 102.
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}