دستور العمل های اداری اوقاف به ادارات نوبنیاد در خصوص «استنساخ وقف نامه» و «استخلاص موقوفه»
یا گرد آوردی اسناد وقفی معتبر بود. این اقدام مقدمه و ملاک عمل مسؤولان اوقاف هر اداره جهت رسیدگی به وضعیت موقوفه یا رهایی آن از غصب بود. تأکید مذکور سبب شد تا مسؤولان یکی از ادارت نو بنیاد در 1328 ق این «اعلان رسمی» رامنتشر کند:
باید صورت صحیح وقف نامهها و اسناد حقه ی معتبره و عایدات سالیانهی هر موقوفه را خواه املاک و خواه مستغلات، چه در بلده و چه در بلوکات تا غره ی محرم 1329 به ادارهی اوقاف بیاورند تا ثبت دفتر اوقاف شده از خطا و زلل و از تخطیات ارباب دغل مصون بماند(2).
این نوشتار بر آن است تا با بررسی چند مکاتبه مراحل انجام کار را استخراج کند. حال سؤال این است که عمل استنساخ در ادارات نو بنیاد یکسان و تابع شیوهی نامه خاصی بوده است یا نه؟ دیگر اینکه «دفتر مرکزی» چگونه بر کار آنها نظارت داشته است؟
با توجه به مضمون مکاتباتی که در ادامهی مقاله خواهد آمد «دفتر مرکزی» با همهی تأکیدی که بر «تحصیل» و «استنساخ» داشته شیوه نامهی مکتوبی در این باره نداشته تا آن را توزیع کند. احتمالا انگشت شمار بودن ارکانی که با رعایت آنها نسخهای معتبر از وقف نامه ها و سایر مدارک وقفی به دست میآمده دلیل این کار بوده است.
خوشبختانه در حین فهرست برداری با چند مکاتبهی کلیدی که از «دفتر مرکزی» صادر شده بود. مواجه شدم که پاسخهایی روشن در این باره را ارائه میکنند. این مکاتبان در سالهای 1335 - 1333 ق تهیه و رد و بدل شده است و امروزه به طور پراکنده ضمیمهی برخی از اسنادی است که در «دفتر اسناد و شناسایی موقوفات» نگهداری میشوند.
بنا به پیش نویس جوابیه ی «اداره ی کل اوقاف» آن زمان به «ادارهی اوقاف بار فروش [مساوی بابل ] که ناشی از سهل انگاری در تهیهی رونوشت وقف نامه ارسالی به تهران بوده است پنج نکته آشکار میشود:
1 - «شیوه نامه ی مدونی وجود نداشته است.
2 - «امین اوقاف» پیش از اعزام به محل مأموریتش نزدیکی از افراد در «دفتر مرکزی»، ارکان و چگونگی تهیه نسخهای معتبر را آموزش میدیده است.
3 - نظارت «دفتر مرکزی» بر کار استنساخ از طریق دریافت سوادی (رونوشتی) که هر اداره موظف به ارسال آن به تهران بوده است انجام میشده است.
4 - احتمالا برای پرهیز از پراکنده شدن اسناد و یا کاهش نامه نگاری. هر اداره موظف بوده است تا به طور مرتب و مسلسل در زمان مشخصی مثلا هر سه ماه یک بار، رونوشت وقف نامهها و یا سایر مدارک وقفی را که به دست میآورده است به صورت کتابچه به تهران ارسال کند.
5 - هر اداره موظف به داشتن کتابچهای برای ثبت اسناد موقوفات بوده است که آنها را مطابق آموزش «دفتر مرکزی» به «امین اوقاف» و به ترتیب ورود، استنساخ و ضبط میکرده است:
دولت علیهی ایران
وزارت معارف و اوقاف
طهران به تاریخ 31 سنبلهی 1334 ق
نام نویسنده: میرزا آقا
صادره
ضمیمه
نمره ی کتاب ثبت: 4452
کارتن 9 دوسیه ی 3
ذکر نمرهی قبل:
ادارهی:
ارسال در ساعت:
خروج: 28
بار فروش
ادارهی اوقاف
در جواب نمره ی 129 که محتوی سواد وقف نامه حاج ابو القاسم بود اظهار می شود:
اینکه نوشتهاید از نمرهی اول الی 27 وقف نامجات را امین اوقاف فرستاده / و از 28 الی 30 هم فرستاده شده؛ سوادهای که فرستادهاید / متفرق و هر یک در دوسیهی مخصوص خود ضبط شده و میشود. /
لازم است به طوری که حضورا از دفتر به آقای امین اوقاف دستور داده شده / از نمرهی اول تا آخر کتابچه از روی دفتر ثبت خودتان استنساخ نموده و ارسال دارید. چنانچه مفصل نوشتن آن اسباب زحمت / و مدت طولانی لازم دارد تا اینجا که سواد آنها را فرستاده اید / به طور خلاصه بنویسید (3) و بعد از این / مفصل و مشروح به طور کتابچه با توضیحات آن (4)مطابق مدل نوشته هر سه ماه یک مرتبه / ارسال دارید.
امضا: احمد الموسوی (5).
پیش نویس دیگری که خطاب به «امین اوقاف یزد» صادر شده حاکی از این است که هنگام استنساخ اسناد باید سجلات سند نیز همانند متن سند بازنویسی میشدند. لذا پس از تأکید بر این موضوع از او توضیح خواسته شده است:
دولت علیه ی ایران
وزارت معارف و اوقاف
طهران به تاریخ 30 ثور 1333 ق
نام نویسنده: میرزا آقا
صادره
ضمیمه
نمرهی کتاب ثبت: 4067
کارتن 14 دوسیه ی 3
ذکر نمره ی قبل:
اداره ی:
ارسال در ساعت:
خروج: 8 جوزا
آقای امین اوقاف
مراسلهی نمرهی 1475 به انضمام دو طغرا سواد وقف نامچهی مدرسهی خان و اصل و ملاحظه شد. سواد وقف نامهی مدرسهی کوچک / بدون سجل بود. وقف نامه که بدون سجل نمیشود. پس معلوم میشود در موقع نوشتن سواد، فراموش شده / که سجل آن را بنویسند.
لازم است در این باب توضیح بدهند که اصل هم بدون سجل بوده یا آنکه / در سواد نوشته نشده و در صورت شق ثانی البته سواد سجل آن را هم نوشته و ارسال دارید و نتیجهی / اقداماتی را که در این باب نمودهاید راپورت دهید.
امضا: احمد الموسوی (6).
پیش نویس جوابیهای دیگری که از آن «دفتر» به «امین اوقاف ساری» صادر شده است حاوی دو نکتهی دیگر است: اول اینکه رونوشت اداری چگونه «سندیت» پیدا میکرده است و دیگر آنکه پس از به دست آمدن وقف نامه معتبر اقدام بعدی چه بوده است؟
دولت علیهی ایران
وزارت معارف و اوقاف
طهران به تاریخ 31 سنبلهی 1334 ق
نام نویسنده: میرزا آقا
صادره
ضمیمه
نمرهی کتاب ثبت: 4452
کارتن 9 دوسیهی 3
ذکر نمرهی قبل:
ادارهی:
ارسال در ساعت:
خروج: 28
ساری
آقای امین اوقاف
مراسلات نمرهی 168 و نمرهی 169 راجع به ملک آباد به انضمام سواد وقف نامه و تصدیقات / واصل و ملاحظه شد: اولا این سواد وقف نامهای که فرستادهاید سندیت ندارد / زیرا که غیر مصدق است. باید سوادهایی که میفرستید خود شما صحت / مطابقهی آن را با اصل (7)ذیلأ بنویسید و امضا نمایید مهر اداره را هم بزنید.
ثانیا در صورتی که وقف نامه معتبر و علمای محل تصدیق صحت آن را بنمایند (8) باید از طرف اداره اقدام به استخلاص ملک وقف بشود / با تصدیقی هم که مشیر العلما سابقا داده منافات ندارد چرا که / آن وقت وقف نامه و اسنادی نبوده و معارض نداشته است.
امضا: احمد الموسوی (9).
مکاتبهی دیگری نیز که مخاطب آن همین «امین اوقاف» است او را مجددا به تصدیق یا «مطابقه نویسی» اسناد ارسالی و رجوع به مکتبه ی یاد شده فرا خوانده است:
دولت علیه ی ایران
وزارت معارف و اوقاف
طهران به تاریخ 4 اسد 1334 ق
نام نویسنده: میرزا آقا صادره ضمیمه
نمرهی کتاب ثبت: 4452
کارتن: دوسیهی
ذکر نمرهی قبل:
اداره ی:
ارسال در ساعت:
خروج: 5 شنبه
ساری
آقای امین اوقاف
مراسله ی نمره ی 70 به انضمام سواد وقف نامهی اکبر آباد واصل و ملاحظه شد: /
این سواد وقف نامه هم به واسطهی غیر مصدق بودن سندیت ندارد / سوادها را به ترتیبی که در جواب نمرهی 168 نوشته شده باید مصدق نمایند و در صورت صحت وقف نامه باید در احیای ملک وقف اقدامات جدی به عمل بیاورند. /
امضا: احمد الموسوی(10). اما «استخلاص» و به تعبیر این نامه، «احیای ملک وقف» شامل چه مراحلی بوده است؟ برای نمونه دو مکاتبهای که در این باره بین «امین اوقاف ساری» و «دفتر مرکزی» رد و بدل شده حائز اهمیت است.
موضوع از این قرار است که «امین اوقاف ساری» دربارهی موقوفهای گزارش ذیل را ارسال کرده و از دفتر مرکزی، حکمی برای تصرف محل طلب میکند:
وزارت معارف و اوقاف
ادارهی اوقاف مازندران
مورخه ی 27 شعبان 1335
نمره ی 659
چون در جزو رقبات موقوفه یک دانگ از شش دانگ قریهی نوده و یک دانگ از مرتع میباشد، میرزا ابوالقاسم / که فعلا متولی است و از اولاد واقف است اصل وقف نامه را با عرض تظلم به اداره فرستاده و متظلم است از اینکه: /
غصبا این دو فقره راتصرف نموده و ان ملک بیع شری نموده و حال آنکه وقف نامه در کمال صحت و اعتبار است / و اشخاصی که مداخله و تصرفات نموده به امهار آنها موشح گردیده است. به هر ترتیب مقتضی باشد حکم توقیف آن شرف صدور یابد تا رسیدگی و خاتمه داده شود و هم چنین سه سیر هم از قریهی آبندان سر را غصب و تصرف نموده.
منتظر اوامر مطاعه هستم.
امضا: شهشهانی (11).
«دفتر مرکزی»از این توقع شگفت زده شده است. لذا شیوهی چند مرحله ای رسیدگی قانونی به این امور را مرحله به مرحله گوشزد کرده و از اقدام شتابزده باز داشته و در نهایت از او میخواهد تا نتجه را به تهران گزارش کند:
وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه
[از] طهران [به] ساری بتاریخ 1335 ق
نام نویسنده: میرزا آقا
صادره
ضمیمه
نمرهی کتاب ثبت: 1719
کارتن: دوسیهی
ذکر نمره قبل:
ادارهی:
خروج:
آقای امین اوقاف
راپورت نمرهی 659 به انضمام سواد وقف نامهی موقوفات آقا میرزا محمد / واصل و ملاحظه شد. اینکه نوشتهاید: «رقباتی را از آن موقوفات، اشخاص به ملکیت بردهاند و امر به توفیق بشود!» این پیشنهاد شما خیلی بی اطلاعانه به نظر میآید و باعث تعجب است.
در این قبیل موارد قانونآ باید طرف را خواست / و در مجلس تحقیق با حضور طرفین رسیدگی نمود. پس از / اثبات وقفیت، آن وقت اگر طرف تمکین نکرد / باید توقفی شود. اگر هم طرفی برای تحقیقات حاضر نشد / آن وقف هم پس از سه مرتبه اخطار و ضرب الاجل / میتوان توقیف کرد و الآ بدون این مقدمات / توقیف صحیح نیست.
امضا:ابراهیم زنجانی (12).
و بالاخره اینکه این مکاتبه را باید به عنوان سند پایان دورهی احکام شتابزده و ضد و نقیض دربار و رجال محلی قلمداد کرد که هر یک به دلایلی از قبیل اعتماد به گفتار و ادعای مدعی و عدم تجسس در مورد آن یا نزدیکی به قدرت غالب یا آشفتگی اوضاع و غیره صادر می شد.
پی نوشت:
1- ر. ک: «روند شکل گیری ادارهی معارف و اوقاف کرمان و قم»؛ امید رضایی، میراث جاویدان، 1379، ش 32 - 31 ص 48.
2- همان، ص 50.
3- احتمالا سیاههای که با نام «وقف نامهی بارگاه محمود کیا» استاد دانش پژوه در 1347 در شمارهی 10، صص 52 - 51 مجلهی معارف اسلامی منتشر کرد یکی از این دفاتر بوده است.
4- منظور توضیحاتی دربارهی وضعیت موقوفه، درآمد، متولی و ناظر آن در زمان استنساخ بوده است.
5- رک: دفتر اسناد و شناسایی موقوفات، پروندهی شمارهی 4 مازندران.
6- رک: پرونده شمارهی 1 یزد.
7- منظور نوشتن عبارت «سواد مطابق با اصل است.» یا «طوبق السواد مع اصله» است.
8- این عبارت که «علمای محل تصدیق صحت آن را بنمایند» قاعدهی کلی نیست. در مورداین موقوفه چون پیش از این وقف نامهای به دست نیامده بوده است و از این رو شرایط فرق میکرده است به گونهی دیگری عمل میشده است حال که وقف نامه به دست آمده، «ادارهی کل اوقاف» از «امین اوقاف ساری» خواسته است تا برای اطمینان از جعلی نبودن سند نظر علمای محل را هم جویا شود.
9- رک: دفتر اسناد و شناسایی موقوفات. پروندهی شمارهی 50 مازندران.
10- رک: همانجا، پروندهی شمارهی 41 مازندران.
11- ر.ک: همانجا، پروندهی شمارهی 39 مازندران.
12- رک: همانجا، همان پرونده.
میراث جاویدان
نویسنده: امید رضایی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}