موقوفات مرحومه انيس الدوله

نويسنده: سيد محمد دبير سياقي

وقف از امور بسيار پسنديده است که از جهات مختلف اجتماعي و اعتقادي سودمنديهاي بسيار داشته است و دارد و در اسلام بر آن تأکيد بسيار شده است. از وقف اصطلاحا به «تثبيت عين و تسبيل ثمره» تعبير مي‏شود و امري است که اجر آن براي واقف در دو جهان مسلم است و نفع آن براي افراد جامعه عام و دائم واثر اجتماعي و اخلاقي آن غيرقابل انکار و احکام آن متقن و عمل به نيات واقف براي متوليان و مباشران موقوفه بهره‏ي دنيوي و اخروي به همراه دارد. متقابلا مسامحه در اجراي مفاد وقفنامه و يا تصرف به غير حق در درآمد موقوفه و يا خارج ساختن عين از وقفيت و به ملکيت در آوردن آن، که نتيجه‏اش محروم ساختن بسياري مردم نيازمند است از خواني بي‏منت، مايه‏ي بدنامي در اين جهان و عذاب آن جهاني است و نيز خلل رساندن به بنيان اعتقادي متعينان در استقبال از وقف و اقدام به اين امر خير. اما از آنجا که همگان به سودمندي و عام‏المنفعه بودن اين امر آگاهي داشته‏اند و دارند و تصرفات گهگاهي غير حقه‏ي برخي متوليان و مباشران همه وقت مورد طعن و لعن بوده و سبب نشده است که انقطاعي در اين سنت سنيه راه يابد و به اصطلاح زمين از حجت و سرزمين اسلامي از واقف و وقف خالي بماند، پيوسته معتقداني مؤمن و دلسوز، که تمکن مالي داشته‏اند، بدان عمل نموده‏اند و مي‏نمايند. سعيشان مشکور وعملشان مأجور باد!
نگارنده پس از مطالعه‏ي مقاله‏ي ممتع آقاي علي فرحاني تحت عنوان «دو وقف نامه از بازار تهران» در (ص 128 تا 132) شماره‏ي 46 مجله‏ي وزين ميراث جاويدان به مناسبتي که ذکر خواهد شد، اقدام به نگارش اين مقاله درباره‏ي موقوفات خانم انيس الدوله در همان بازار تهران و نيز در قريه‏ي کاشانک نمود. همراه دو فقره وقف ديگر که افرادي نيکوکار در همان بازار آن را از هر حيث تابع ضوابط موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله کرده‏اند (که خود عمل ايشان تازگي و سعه‏ي صدر و گذشت خاص دارد) با نقل مندرجات وقفنامه‏ها را با توضيحات لازم و تمهيد مقدمه‏اي براي درج آن در مجله‏ي شريف باشد که مايه‏ي ترغيب دارندگان تمکن در پرداختن به اين گونه امور خير گردد.
پيش از آنکه از مرحومه‏ي وقف کننده و احوال و نيات ايشان سخن بگوييم، مناسب آن است که بپردازيم به نقل آنچه ايشان به بقاع متبرکه هديه و يا براي امور خيريه وقف کرده و آگاهان از اين امر خير آن را درکتب خويش ثبت کرده‏اند.
محمدحسن خان اعتمادالسلطنه در کتاب خيرات حسان مي‏نويسد:
«نواب عليه‏ي عاليه انيس‏الدوله - دامت شوکتها - عقيله‏ي معظمه‏ي مشاراليها از بانوان سراي سلطنت و از مخدرات عظيم الشأن حرم جلالت است. از حضرت گردون بسطت شاهنشاهي - خلد الله ملکه و دولته - خلوتي تمام دارد وحصول مرضات الهي را با استرضاي خاطر مقدس ظل اللهي واجبي فوري مي‏شمارد. اصل اصيلش از دارالخلافه‏ي طهران و شغل منيفش حمايت ضعفاي هر سامان، عقل و کفايت و کاردانيش ضرب المثل، از اکثر عقلا و کفات اکفي و اعقل... پذيرايي نساء محترمه‏ي خانواده‏ي سلطنت و دودمان سعادت اقتران خلافت در مواقع رسمي و اعياد و غيره به عهده‏ي قدرداني و منزلت‏شناسي نواب عليه‏ي مفخمه - دام اجلالها - موکول است . و مکارم اخلاق و محاسن آدابش در اوقات تشريفات و ترتيبات آن مشهور و منقول. نشان تمثال بي‏مثال شهرياري که از امتيازات بزرگ دولت عليه است و نشان شفقت دولت فخيمه‏ي عثماني، درجه‏ي احترام و بلندي مرتبه و مقام مجلله‏ي مشاراليها را ظاهر مي‏سازد. شرح آثار خيريه‏ي او از قرار ذيل است:
جيقه‏ي الماس، تقديم روضه‏ي مقدسه‏ي حضرت اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام؛
پرده‏ي مرواريد تقديم آستان حضرت سيدالشهدا عليه آلاف التحية و الثناء؛
ضريح نقره براي شهداي کربلا عليهم رضوان الله؛
نيمتاج الماس تقديم عتبه‏ي منوره‏ي حضرت رضا (ع)؛
تعمير در نقره‏ي طلاکوب مسجد گوهرشاد (1)
ده باب (2).
وقف کاشانک؛
بقعه و گنبد شاهزاده حسين در امامه (3)
بناي پل در ناصرآباد سمت لواسان (4)
در نقل احوال مرحومه‏ي واقف و خاندان وي و چگونگي ازدواج او با ناصرالدين شاه به آنچه اعتمادالسلطنه در «روزنامه‏ي خاطرات» خود آورده است بسنده مي‏کنيم؛ وي مي‏نويسد:
«انيس‏الدوله، فاطمه خانم حرم محترم پادشاه که سوگلي است از اهل قريه‏ي [امامه] است. از قرار تقرير يکي از اهل قريه پدر اين خاتون محترمه نورمحمد نام از طايفه‏ي گرجي بوده است، گر چه دو نفر ديگر مي‏گفتند، آملي و از اهل مازندران بوده است، ليکن گمانم اين است که بر فرض هم آملي بوده‏اند شايد از طايفه‏ي گرجي بوده‏اند که صفويه کوچانده در مازندران سکني داده بودند مي‏باشند. در هر صورت نورمحمد مرد و سه اولاد از او ماند: حبيب الله و محمدحسن و اين دختر.
والده‏ي آنها به يکي از سادات ناصرآبادي شوهر کرد و دختر را عمه‏ي او، که زوجه‏ي فتح‏الله نامي بود، نزد خود نگاه داشت. مابين فتح الله و اهل امامه نزاعي شد. فتح‏الله از امامه قهر کرد. عيال خود را برداشته به دولاب تهران رفت.
نبات خانم صبيه‏ي مصطفي بيک لواساني که سمت للگي شاه را داشت در حرمخانه بود. جهت پسر خود دختري مي‏خواست که وجيه باشد. اين دختر را يافته خواستگار شد. شوهر عمه و عموي او، که کربلايي مهدي باشد، ندادند. فورا عمه را ديده بودند نقد و جنس تعارف به او دادند و دختر را آوردند. همين که وارد حرمخانه کردند جيران خانم فروغ‏السلطنه که تا
آن وقت سوگلي بود اين دختر را به خدمت خود نگاه داشت. کم‏کم در خدمت شاه طرف ميل شد، ترقي کرد و تربيت شد.
در سفر سلطانيه (1276 هجري قمري) صيغه‏ي پادشاه شد. حالا از نسوان بزرگ عالم است. بسيار مقدسه ومحترمه است و غالبا غضب شاه را فرو مي‏نشاند و توسط از بيچارگان مي‏کند. (5)
اعتمادالسلطنه در همان «روزنامه خاطرات» از شفاعت انيس‏الدوله از سيدباقر جماراني ناظم العلماء که شاه دستور تبعييد او را از شهر داده بود (6) و نيز از شفاعت ايشان گلين خانم، زن اول شاه، که حکم شده بود از اندرون به نگارستان منتقل شود (7) و همچنين از برادر ناتني او عبدالکريم ياد مي‏کند (8) و مي‏نويسد:
«در ميان حرم‏هاي شاه کسي که به من اظهار لطفي دارد و با اهل خانه‏ي من دوست است، انيس‏الدوله است. و چون اين زن را پاک (9)
اعطاي تمثال شاه را به انيس‏الدوله روز چهارشنبه ششم صفر 1304 هجري قمري (10) و اعطاي نشان حمايل آفتاب را به ايشان روز ششم صفر سال 1306 هجري قمري مي‏نويسد و مي‏افزايد که او اول زني است که اين تمثال را دريافت داشته است. (11)
اعطاي لقب «حضرت قدسيه» را که خود او اين لقب را پيدا کرده بوده است روز پنجشنبه بيست و يکم جمادي الثانيه سال 1312 هجري قمري نوشته است. (12)
«انيس الدوله، نامش فاطمه و از اهالي امامه و عاقلترين و متشخصترين زنان ناصرالدين شاه و عنوانش «ملکه‏ي ايران» بوده و ناصرالدين شاه خيلي از وي حرف‏شنوي داشته و گاهي نيز طرف شورا او واقع مي‏شده است. در سال 1290 هجري قمري، سفر اول شاه به اروپا، شاه او را به عنوان ملکه همراه خود تا مسکو برد و چون موضوع حجاب در ميان بود و به آن شکل و شمايل در اروپا بد جلوه مي‏کرد، بنا به گفته و رأي حاج ميرزا حسين خان مشيرالدوله صدراعظم، شاه او را از مسکو به تهران برگرداند» (13)
بامداد درباره‏ي نامه‏ي انيس‏الدوله به شاه و درخواست ابقاء رکن‏الدوله محمدتقي ميرزا، فرزند چهارم محمدشاه برادر کوچک صلبي ناصرالدين شاه در حکومت فارس، چنين مي‏نويسد: «رکن‏الدوله در اواسط سال 1309 هجري قمري با تقديم پيشکش قابلي به شاه به استانداري فارس منصوب شد. هفت ماه از استانداري او نگذشته بود که ديگران داوطلب و حاضر شدند که پيشکشي زيادتري داده به استانداري فارس منصوب شوند. رکن‏الدوله از اين قضيه مطلع شد و به وسايلي حکومت خود را در فارس تثبيت نمود. از جمله به انيس‏الدوله زن سوگلي ناصرالدين شاه متوسل و او در نزد شاه اقداماتي نمود و رکن‏الدوله تغيير نکرد. انيس‏الدوله راجع به تغيير ندادن او اين نامه را به ناصرالدين شاه مي‏نويسد:
قربان خاک پاي مبارکت گردم. جواب عريضه‏ي رکن‏الدوله را نفرموده‏ايد. آدمش مطالبه مي‏کند. دستخط در عريضه مزين التفات فرماييد. باري شنيدم که حکومت شيراز را باز تغيير داده‏ايد. والله خيلي تعجب است که بيچاره رکن‏الدوله هفت ماه است رفته با آن همه خسارت. اگر براي پيشکشي است از خود شاهزاده بگيريد و خودش باشد. اين طورها که پدر رعيت بيچاره در مي‏آيد. رعيت اين طور تمام مي‏شود. حاکم که از خودش نمي‏دهد. دور از مروت است. از هر جهت بيچاره‏ها تمام شده‏اند. عريضه را به دست کسي ندهيد. محرمانه ملاحظه فرموده پس بدهيد خواجه بياورد.
ناصرالدين شاه در بالاي عريضه‏ي انيس‏الدوله چنين دستخط مي‏نمايد: «رکن‏الدوله حاکم است. جواب عريضه‏اش را هم با تلگراف داديم. ديگر جوابي ندارد که داده شود. (14)
دوستعلي خان معيرالممالک در کتاب يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه چند جا از انيس‏الدوله و مقام وکارهاي او ياد کرده است. از جمله مي‏نويسد:
«صيغه‏هاي محترم ديگر که از شاهزاده خانم‏ها نبودند؛ انيس‏الدوله که در واقع ملکه بود ولي فرزندي نياورد. شاه او را از دل و جان دوست داشت و چندين بار خواست وي را در زمره‏ي زنهاي عقدي خويش درآورد، ولي او نپذيرفت و اظهار داشت که نمي‏خواهد ساعت سعد زناشويي خود را برهم زند. پس از کشته شدن شاه (15)روزي برايش دسته‏اي اسکناس آوردند و چون تمثال شوهر را روي آنها ديد چندان بر سينه و شکم کوفت که سخت بيمار شد و پس از چند ماه به همسر خويش پيوست» (16)
«آشپزخانه(17) انيس‏الدوله جداگانه بود و دري به خارج داشت. همه روزه براي او سفره‏اي بس رنگين و مزين مي‏چيدند که گويي براي ضيافتي گسترده باشند (18)
«انيس‏الدوله همه جا پيوسته در عمارت اختصاصي در کنار شاه به سر مي‏برد (19) ««در عيد ميلاد شاه (ششم صفر) سه ضيافت باشکوه برپا مي‏شد: يکي در عمارت انيس‏الدوله ... و انيس‏الدوله از بانوان سفرا و ديگر مأموران اروپايي مقيم تهران و همسران وزرا و اعيان و اشراف دعوت مي‏کرد... و از ميهمانان پذيرايي مي‏نمود (20)
«در مراسم تعزيه‏داري ماه محرم و صفر، حرکت دادن علم خاص شاه در سوم محرم معمول مي‏گرديد... علم را که پنجه‏ي بزرگي از زر ناب بر بالايش مي‏درخشيد به اندرون مي‏آوردند و انيس‏الدوله متصدي بستن و زينت آن بود. به انواع جواهر و طاقه‏ي شال و زري گرانبها مي‏آراست و آن را کنار حوض بزرگ اندرون قرار مي‏داد و دوستکاميهاي (21) بزرگ پر از شربت کنارش مي‏نهاد و زنهاي شاه و ديگر اهل حرم ، که بالغ بر سه هزار تن مي‏شدند، گرد علم حلقه مي‏زيستند و انيس‏الدوله در پاي آن ايستاده شربت مي‏داد (22)
محمد علي خان سديدالسلطنه‏ي مينايي بندرعباسي در سفرنامه‏ي خود با نام «التدقيق في سير الطريق» در شرح سفر خود به شهر جمادي‏الثانيه 1314 هجري قمري مي‏نويسد: «دو سال است حکومت قم با محمدحسن خان معظم الدوله اميرتومان است، برادر انيس‏الدوله و بسيار مقدس و پرهيزگار است. انيس‏الدوله متلعقه‏ي ناصرالدين شاه که در اواخر «حضرت قدسيه» لقب داشت دو ماه است وفات يافته است. (23)

برطبق مندرجات وقفنامه، توليت موقوفات در زمان حيات وقف کننده با خود ايشان بوده است بدون دريافت حق توليت (از تاريخ وقف، رجب المرجب 1311 هجري قمري تا درگذشت ايشان در ربيع‏الثاني 1314 هجري). پس از آن با برادران وي حاجي حبيب‏الله خان و محمدحسن خان اميرتومان و بعد از آنان با اصلح و ارشد اولاد ذکور ايشان نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن، با تقدم بطن اول بر بطن ثاني که در هر طبقه از اين دو نسل، يک نفر از پسران اصلح و ارشد ايشان معا متولي خواهند بود. و با نبودن اولاد هر يک از اخوان و تعدد ذکور از ديگري، توليت موقوفه با دو نفر اولاد ذکور اصلح از ديگري خواهد بود. و با فقدان اولاد ذکور مطلقا يا فقدان وصف توليت، راجع است به دو نفر مجتهد جامع الشرائط دارالخلافه‏ي طهران.
برطبق اين شروط، توليت موقوفات با دو برادر حبيب‏الله خان معظم‏السلطنه و محمدحسن خان اميرتومان معظم الدوله بوده
است. حبيب الله خان معظم‏السلطنه دو پسر داشت: عباس خان معظم‏السلطنه‏ي دوم و حاج محمد خان.
معظم‏السلطنه‏ي دوم از همسر عقدي خود دختر معاون لشکر ايرواني سه دختر و چهار پسر به نامهاي ابراهيم انيسي (معظم السلطنه‏ي سوم)؛ فرج‏الله انيسي؛ حسين انيسي و مهدي انيسي داشت و از همسران غيرمعقوده خود نيز دو دختر و سه پسر با نامهاي ابوالفتح انيسي، ابوالقاسم انيسي و مرتضي انيسي. اما ظاهرا پس از درگذشت برادران خانم انيس‏الدوله، با آنکه توليت مي‏بايست با اولاد هر دو برادر باشد، امر توليت در خانواده محمدحسن خان معظم‏الدوله اميرتومان برقرار شده و پس از حاج محمدخان به فرزند او مرحوم محمود خان انيسي که از صاحب منصبان وزارت فرهنگ بود و ديري رياست دبيرستان شرف را داشت و در بازار آهنگران منزل او بود ، رسيد. محمودخان ساليان دراز به امر توليت قيام و اقدام مجدانه داشت. پس از درگذشت ايشان در سال 1355 شمسي مقرر بود که فرزند ايشان امير يا يکي از فرزندان معظم‏السلطنه‏ي دوم توليت را برعهده بگيرند، اما از فرزندان معظم السلطنه، ابراهيم انيسي و فرج‏الله انيسي و ابوالفتح انيسي درگذشته بودند و ابوالقاسم خان ومرتضي خان تن به قبول مسؤوليت توليت ندادند و امير فرزند محمدخان انيسي نيز در جواني درگذشت و در آن خاندان فردي که از عهده‏ي اين مهم برآيد نبود به همين دليل مهدي خان انيسي، فرزند بازمانده‏ي معظم السلطنه‏ي دوم توليت موقوفات را برعهده گرفت و پس از ايشان چندي فرزند ايشان سعيد انيسي فرزند فرج‏الله انيسي و ديگر عباس انيسي فرزند ابوالفتح انيسي مشترکا با موافقت اداره‏ي کل اوقاف، توليت را در دست گرفتند و تمشيتي در کار موقوفات از نظر تعميرات و تجديدنظر در مال‏الاجاره‏ي مستغلات موقوفه با رضايت مستأجران دادند، و با جلب رضايت رعاياي قريه‏ي کاشانک در آن موقوفه نيز اقدامات سودمندي کردند که موجب رضاي خداي تعالي و خشنودي روان وقف کننده و سپاس بر خورداران از خوان احساس وقف گرديده است. اينک متن وقف‏نامه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله:
وقف ‏نامه‏ي شمس فلک عصمت و طهارت بانوي حرم جلالت نواب مستطاب عليه‏ي عاليه‏ي متعاليه حضرت قدسيه انيس الدوله دامت شوکتها
الحمد لله الواقف علي الضمائر و المطلع علي السرائر. الذي رحمته واسع علي العباد و اسبل غفرانه علي من ينبغي سبل الرشاد و صلي الله علي محمد و آله المعصومين الامجاد الي يوم التناد. و لعنة الله علي اعدائهم اجمعين الي يوم الميعاد.
بعد الحمد و التسليم، ستايش و سپاس مر خداوند رحيمي را سزاست که نعم بي‏منتهي و انعام عامش وقف است بر کافه‏ي موجودات و مخلوقات و الطاف بي‏پايانش متواتر بر جميع موجودات. کريمي که از خوان کرم و احسانش پيوسته عالم و عامي ريزه‏خوار و از الطاف بي‏اندازه‏اش [منعم و درويش] بهره‏بر. وهابي که از قدرت کامله‏اش از مستغلات جودش هر روزه روزي موجودي را به عرصه‏ي ظهور نمود آورد و آن را بر هر يک از موجود روزي بخشد، تا وجودشان پاينده وپردوام ماند. تعالي شأنه و عظم سلطانه.
و درود نامحدود بر پيغمبر محمودي را سزد که دين قويم و شرع مستقيمش در ربع مسکون منتشر گرديد. هر تني که در او توفيق ايمان مضمر و مستتر بود به راهنمايي صاحبان درگاهش از طريق انحراف منصرف گشته، به سرمنزل ايمان کامل و سعادت ابديه‏ي جاوداني رسيده.
و صلوات زاکيات متواليات متکاثرات بر آل اطهار او باد که هر يک در انجمن امامت بي‏مثل و نظير و در محفل شرافت بي‏عديل و شبيه‏اند. خصوصا اميرالبرره و قاتل الکفرة و الفجرة اميرالمؤمنين علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام باد.
فبعد چون اين معني از شائبه‏ي ارتياب مبرا و معرا، که دنياي فاني را بقايي نيست، پس شخص عاقل بايد کمال همتش مصروف به امور آخرتش باشد و آني و دقيقه‏اي از موت و تدارک بعد از موت غفلت نداشته باشد و آنچه سعي است در امور آخرت خود داشته، اعتمادي به غير خود ننمايد که گفته‏اند:
و تعجيل در امور آخرت مطلوب و تسامح غيرمرغوب، چنانچه فرموده‏اند: «اعمل لدنياک کانک تعيش ابدا و اعمل لآخرتک کانک تموت غدا». کذا «اذا مات ابن‏آدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقة جارية و علم ينتفع به و ولد صالح يدعو له».
لهذا توفيقات رباني و سعادت ابديه‏ي جاوداني شامل احوال خيريت اشتمال حضرت مستطاب شمس فلک رفعت خدارت. درخشنده‏ي برج عصمت و طهارت، محتجبه به حجاب عزت و سعادت، بانوي حرم جلالت، صدرنشين سرير سلطنت، مستوره‏ي آفاق حضرت مستطاب عليه‏ي عاليه‏ي متعاليه انيس‏الدوله، دام اجلالها و توفيقها، با تحقق کافه‏ي شرايط صحت و شرعيت در محضر جمعي از اجله‏ي علماي اعلام و مجتهدين فخام - ادام ظلهم العالي - قربة الي الله تعالي و طلبا لمرضات الله، وقف مؤبد صحيح شرعي و حبس مخلد صريح ملي فرمودند همگي و تمامي کل شش دانگ قريه‏ي کاشانک، من قراي بلوک غار ري، حومه‏ي دارالخلافه‏ي ملکي متصرفي خودشان، با کافه‏ي ملحقات شرعيه و عامه‏ي منضمات عرفيه‏ي آن از اراضي و صحاري و مزارع و مراتع و قلعه و بيوتات و قنوات و مجاري رود و انهار و اشجار و غيرها مما يتعلق بها و ما يضاف اليها که لغاية الشهرة و الاشتهار في محله عند اهله غني التحديدست. به انضمام کل شش دانگ کاروانسراي مشهور به سه دالاني ملک در راستا بازار (25) مرحمت پناه امير (26) طاب ثراه. به انضمام اراضي که در عقب سه دالاني ابتياع فرمودند مع جميع ما يتعلق بها شرعا من القديم الي الآن، از صحن و دالان و بارانداز و حجرات تحتاني و فوقاني و ارسي و دروب و ابواب و غيرها ذکر ام لم يذکر و سمي ام لم يسم که لغاية الشهرة و الاشتهار في محله مستغني است از ذکر حدود. و به انضمام سه دانگ مشاع از کل شش دانگ يک باب دکان بزازي و همگي و تمامي سه دانگ از شش دانگ دکان سقط فروشي که به شرح قباله‏ي ابتياعي معين است، واقعه در قرب سراي مزبوره محدوده به حدود ذيل السطر با جميع توابع شرعيه و لواحق عرفيه‏ي آنها. حدود بزازي: (حدي به شارع بازار، حدي... حدي... حدي.) (حدود سقط فروشي: حدي به شارع بازار. حدي... حدي... حدي.)
از طاق بازار و جدران و ارسي جلو دکان و غيرها عرصة و اعيانا بقدر الحصة النصفية، همگي و تمامي را برجهات و مصارف مقرره مفصله‏ي ذيل الکتاب، به اينکه همه ساله متولي هر زمان منافع رقبات و اعيان موقوفه را اخذ و استيفاي آن را نموده، اولا دو عشر از تمام منافع را مقدما علي التعمير و المصارف از بابت حق التولية و النظاره از براي متولي غير زمان واقفه‏ي خير موفقه‏ي معظمه دامت شوکتها منظور فرمايند، و در زمان توليت خود واقفه‏ي معظمه دامت شوکتها اين يک عشر مقرر نشد، همان يک عشر حق النظاره به شرح ذيل مقرر است؛ و ثانيا همه ساله معادل دويست و شصت و پنج تومان به جهت شموعات روضات منوره‏ي مقدسه، که شرح آنها در ذيل مسطورست، موضوع نمايند:
روضه‏ي مقدسه‏ي حضرت مولاي متقيان عليه صلوات الله الملک المنان: دو شمع؛
روضه‏ي منوره‏ي حضرت ابي‏عبدالله الحسين ارواح العالمين له الفداء: دو شمع؛
در روضه‏ي مطهره‏ي حضرت ابي‏الفضل صلوات الله عليه، دو شمع؛
در روضه‏ي منوره‏ي کاظمين (ع)، دو شمع؛
روضه‏ي مطهره‏ي عسکريين (ع)، دو شمع؛
در سرداب مقدس، يک شمع.
ثالثا مصارف لازمه‏ي عين موقوفه از قبيل تنقيه و لاروبي قنوات و تعميرات لازمه‏ي عين موقوفه را مقدم دارند که رقبات موقوفه همواره معمور و داير باشد. بعد از اين مصارف ثلثه به همين ترتيب که مسطور شد، آنچه از منافع موقوفه که باقي ماند نصف از تمام آن را در مصارف تعزيه‏داري خامس آل عبا ابي‏عبدالله الحسين ارواحنا و ارواح العالمين له الفداء و ساير ائمه‏ي معصومين و اولاد امجاد ايشان و ذکر مناقب ايشان صلوات الله عليهم اجمعين از قهوه و غليان و چاي و اطعام و تدارک لوازم مجلس و اجرت راثي و امثال ذلک در هر محل و هر قسم که متولي هر زمان صلاح داند و اقرب به ثواب بشمارد از کاروانسرا و خانه و غيرها صرف نمايد و نصف باقي را چهار سهم مساوي نموده: دو سهم آن را در مصارف نايب الزياره‏ي کربلاي معلي و مشهد مقدس صرف نمايند و يک سهم در افطاريه‏ي شهر رمضان که در مجالس افطار ذکر مصيبت حضرت ابي‏عبدالله ارواح العالمين له الفداء هم بشود، به هر نوع که متولي صلاح داند در هر مکان که خواهد صرف نمايد. و يک سهم باقي را در مطلق خيرات و مبرات از قبيل عروسي عزاب از سادات وعلويات و غيرهم و تجهيز و تکفين فقراي از اموات و يا ابتياع و طبع نمودن کتب علميه از براي محتاجين از اهل علم و امثال اينها، هر چه به نظر متولي عصر اقرب و اصلح باشد صرف نمايند. و تمامي مراتب مسطوره و مصارف مقرره بايد به نظارت نظار باشد که در هر عصر صرف شود. و توليت موقوفه مادام حياتها، اطال الله بقائها، با خود واقف موفقه‏ي معظمه دامت شوکتها شرط شد و بعد از عمر طبيعي، توليت عين موقوفه مرجوع و مفوض است با اخوان عظام ايشان مقربي الخاقان معتمدي السلطان آقاي حاجي حبيب‏الله خان و آقاي محمدحسن خان اميرتومان دام اقبالهما العالي. و بعد از ايشان با اصلح و ارشد اولاد ذکور ايشان نسلا بعد نسل و بطنا بعد بطن با تقديم بطن اول بر ثاني که در هر طبقه از نسل مشاراليهما يک نفر اولاد ذکور و اصلح و ارشد ايشان معا متولي خواهند بود و باعدم اولاد بالنسبه هر يک از اخوان و تعدد ذکور از ديگري توليت موقوفه با دو نفر اولاد ذکور اصلح از ديگري خواهد بود و العياذ بالله با فقدان اولاد ذکور مطلقا يا فقدان وصف، توليت از موقوفه راجع است به دو نفر مجتهد جامع الشرايط دارالخلافه‏ي طهران با تعاقب الليل و النهار و القرون و الاعصار حق التوليه حق ايشان بالسويه و بالمناصفه خواهد بود.
اما امرنظارت موقوفه مفوض است به دو نفر مجتهد عادل دارالخلافه و حسب الشرط، تعيين اين دو نفر مادام حيات واقفه‏ي معظمه‏ي مجلله دامت شوکتها راجع است به نظر و تشخيص خود ايشان که هر که را بخواهند معين فرمايند و در اين تاريخ واقفه‏ي خير موفقه‏ي معظمه دامت شوکتها معين فرمودند از براي نظارت موقوفه جنابان مستطابان شريعتمداران ملاذي الاسلام و المسلمين عمدتي الفقهاء و المجتهدين آقاي آقا شيخ فضل الله نوري و آقاي آقا شيخ محمدحسن طهراني سلمهما الله تعالي، و حسب الشرط يک عشر از منافع موقوفه حق اين دو نفر ناظر است و امر نظارت منتهي مي‏شود در زماني که متولي موقوفه دو نفر مجتهد جامع الشرائط دارالخلافه باشد که در آن زمان ناظري مشروط نشده و عشر حق النظاره بايد تعطيل شود و در جزء منافع موقوفه به مصارف مقرره صرف شود.
و کذا قربة الي الله تعالي وقف صحيح شرعي و حبس مخلد صريح ملي فرمودند همگي و تمامي عرصه و اعيان کل شش دانگ عمارت ملکي متصرفي خود را واقعه در کربلاي معلي قرب صحن مقدس حضرت ابي‏عبدالله ارواح العالمين له الفداء محدوده به حدود ذيل: حدي... حدي... حدي... حدي...
که از ورثه‏ي مرحوم طوبي مکان آقا شيخ عبدالحسين مجتهد طهراني اعلي الله مقامه خريداري فرموده‏اند با جميع توابع شرعيه ان کائنا ما کان بر سقايه‏ي صحن مقدس حضرت ابي‏عبدالله و صحن مطهر حضرت عباس عليهماالسلام که هر ساله متولي موقوفه اجاره‏ي آن را گرفته، بعد از مصارف تعميرات لازم، آب خريداري نموده در صحن مبارکه سبيل نمايند. و توليت موقوفه‏ي مسطوره با خود حضرت عليه‏ي واقفه است و بعد از ايشان با مجتهد جامع الشرائط کربلاي معلي
و با نبودن، با مجتهد جامع الشرايط نجف اشرف است. و صيغه‏ي وقف مستجمعة بجميع شرايط الصحة و حاوية للاحتياطات الشرعية جاري و شرائط صحت و لزوم از قبض و اقباض توليتي و حکومتي در آن مرعي گردد.
توضيحا لما رقم اينکه حضرت مستطاب عليه‏ي عاليه دامت شوکتها محض اتقان امر وقف مجمعي از اجله‏ي علماي اعلام و مجتهدين فخام، ادام الله ظلهم العالي، تسکين و تشريف فرموده، اولا املاک و رقبات مفصله را از شبهات شرعيه خارج و رعايت اباحه‏ي حليت واقفيت آنها نموده و بعد در همان مجلس صيغه‏ي وقف به ترتيب شرعي جاري و شرائط صحت و شرعيت در آنها مرعي گرديد. فصار وقفا دائما ابديا مخلدا صريحا و آنکه موارد وقف بالنسبة به مستغلات دارالخلافه تا دو سال هلالي از تاريخ وقف و بالنسبة به قريه‏ي مزبوره تا رفع دو محصول مسلوب المنفعة است. في عشر اول رجب المرجب 1311 [هجري قمري].
«آنچه در اين وقف‏نامچه نوشته شده به اذن و اجازه‏ي من واقع شده صحيح است».محل مهر نواب مستطاب عليه‏ي عاليه‏ي متعاليه حضرت قدسيه انيس‏الدوله دامت شوکتها.

حسب الامر و فرمايش نواب مستطاب عليه‏ي عاليه شمس فلک عصمت و طهارت حرم جلالت عظمي حضرت قدسيه انيس‏الدوله دامت شوکتها و توفيقها [...] (27) املاک مفصله‏ي ايشان در جزء کتاب لئالي الاخبار به طبع رسيد که در هر جلدي از هفت‏صد جلد اين کتاب يک نسخه از اين وقف‏نامچه باشد. فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي الذين يبدلونه.
هو الله تعالي شأنه العزيز - نواب عليه‏ي عاليه‏ي متعاليه دامت شوکتها و عفتها [...] (28) مرقوم فرموده و به فقرات مرقومه در اين کتاب اقرار و اعتراف مي‏فرمايند. پنجم ذي‏حجة الحرام 1311. محل مهر جناب مستطاب حجةالاسلام آقاي [...] (29) امام جمعه‏ي طهران
بسم الله تعالي - قد وقع وقف الاملاک مسطوره من الواقفة المعظمة دامت شوکتها و توفيقها بجهات المرقومه و الشرائط المفصلة من التولية و النظارة، من القبوض و الاقباض لدي. حرره في شهر رجب المرجب من شهور 1311. محل مهر جناب مستطاب آقاي حاجي شيخ اسماعيل طهراني سلمه الله تعالي [...] (30)
«بسم الله تعالي - وقع الوقف من الواقفة الموفقة بالرقبات المسطورات في الورقة للمصارف المعينة مع الشروط المزبورة و التولية و اعتراف بالقبض مع مراعات لازمة الاحتياط لدي الاحقر في العشر الأول من رجب المرجب 1311. محل مهر شريف جناب مستطاب عمدة العلماء الاعلام شريعتمدار آقاي آقا سيد علي‏اکبر مجتهد تفرشي سلمه الله تعالي.
آنچه مرقوم فرمودند صحيح است و واقع شده. محل مهر جناب مستطاب شريعتمدار قدوةالفقهاء الفخام آقاي حاجي ميرزا حسن مجتهد آشتياني سلمه الله تعالي.
بمنه تعالي - نعم قد صح و اتضح وقوع الامر عن النواب العلية العالية دامت خدارتها تحسبما هو مشروح في هذه الاوراق عقدا و قبضا و تولية و النظارة الامر حرره العاصي [...] عبدالله البهبهاني في شهر ذي‏الحجة 1311. محل خاتم شريف جناب مستطاب عمدة العلماء العظام آقاي آقا سيد عبدالله سلمه الله تعالي.
بسم الله خير الاسماء - قد وقع وقف الاملاک و الرقبات المسطورات من الواقفة الموفقة المعظمة ادام الله ايام توفيقها علي [...] (31) المصارف المقرره بالشروط المزبورة من التولية و النظارة مع رعاية الشروط المعتبرة من القبض و الاقباض بعد رعاية الاحتياط و تخليص الاملاک عن الشبهات الشرعية في العشر الاول من شهر رجب المرجب 1311 - محل مهر شريف جناب مستطاب زين‏العلماء الکرام آقاي آقا شيخ محمد حسن مجتهد طهراني سلمه الله تعالي.
بسم الله و له الحمد - [...] (32) الاعتراف منها، ادام الله تعالي عفتها و عصمتها و توفيقاتها، بتمام ما رقم فيه في السادس من شهر ذي‏الحجة الحرام من شهور 1311 - محل
مهر شريف جناب مستطاب عمدةالعلماء الکرام آقاي آقا سيد باقر صدرالعلماء سلمه الله تعالي.
بسم الله الرحمن الرحيم. وقع الوقف قربة الي الله تعالي من الواقفة المعظمة الجليلة العالية دام [...] و توفيقها علي المصارف المسطورة و جعل التولية و النظارة المشروطة: [...] (33) بقبول من يصح منه القبول [...] (34) للقبض و الاقباض و کذلک الوقف الثاني بالنسبة [...] (35) المعينة فيه [...] (36)الاول و الثاني في ثمانية عشر صفحه بعد مراعات [...] (37) الشرعي في الفقرتين [...] (38) من شهر رجب المرجب لدي الاحقر فضل‏الله نوري 1311 حرره في ستة نسخ. محل مهر شريف جناب مستطاب شريعتمدار آقاي آقا شيخ فضل‏الله مجتهد نوري سلمه الله تعالي.
بسمه تعالي - قد وقع الوقف المزبور من الواقفة المعظمة دامت شوکتها للمصارف المقرره علي حسبما فصل و سطر في الاوراق المسطورة من البداية الي النهاية و صح الاعتراف بالقبض لدي في عشر الاول من رجب المرجب من شهور 1311. محل مهر شريف جناب مستطاب آقاي آقا سيد حسن پيشنماز شوشتري سلمه الله تعالي .
بسمه الله تعالي - قد تحقق اقرار الواقفة الموفقة زيد توفيقها بصحة ما في هذه الاوراق في نسخ ستة حرره في سلخ محرم 1312 - محل خاتم شريف جناب مستطاب قدوة الفقهاء و المحققين آقاي آقا سيد ريحان‏الله مجتهد بروجردي سلمه الله تعالي.
هو قد اعترفت دامت شوکتها و توفيقها بتمام ما نسب اليها في هذه الاوراق. في غرة شهر رجب 1312 محل خاتم شريف جناب عمدةالعلماء آقاي آقا شيخ محمد نبي مجتهد تويسرکاني سلمه الله تعالي.
چنانکه در مقدمه اشاره کرديم چند تن از نيکوکاران که در بازار تهران املاکي داشتند يعني آقايان محمدرضا حاجيها و علي بابا اصفهاني مالکين سراي عالي و آقاي محمدتقي عبداللهيان مالک مستغلاتي در بخش هشت بازار امامزاده زيد تهران هر يک بخشي از املاک متعلق به خود را وقف کرده‏اند. و نکته‏ي قابل توجه آن است که موقوفات خود را تابع شروط وقفنامه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله از جميع جهات (مصرف درآمد موقوفات و متولي آن) قرار داده‏اند و اين امر بديع شايد در مسئله‏ي وقف احتمالا کم سابقه باشد. بديهي است ممکن است مصارفي که مرحومه‏ي انيس‏الدوله براي درآمد موقوفات خود در نظر گرفته بوده است از هر جهت با نيات خيرخواهانه‏ي واقفان مورد اشاره موافقت داشته است، اما تفويض توليت موقوفات به متوليان موقوفات انيس‏الدوله تازگي داشته است و مي‏توان حدس زد که شخصيت مرحوم محمودخان انيسي، متولي وقت موقوفات انيس‏الدوله، و کيفيت عمل او در مصارف صحيح درآمد، مطلوب واقفان قرار گرفته و به تفويض توليت موقوفاتشان به ايشان واداشته باشد. به هر حال بر نيت خيرشان ارج مي‏نهيم و عملشان را عندالله مأجور مسئلت مي‏نماييم.

سند در صفحه‏ي 111 دفتر 10 سردفتر وزارت دادگستري
تحت شماره‏ي 4798 ثبت شده است ثبت کل اسناد و املاک
در صفحه‏ي 182 دفتر اسناد رسمي 70 به ثبت رسيد دفتر خانه‏ي اسناد رسمي شماره‏ي هفتاد حوزه‏ي تهران
نوع سند: وقف‏نامه
حاضر گرديدند آقايان محمدرضا حاجيها فرزند رمضانعلي به شناسنامه‏ي شماره‏ي يکصد و هفتاد و هفت از بخش شش تهران و سيد باقر لاجوردي فرزند سيد محمدعلي به شناسنامه‏ي شماره‏ي سه هزار و شصت از بخش شش تهران و علي بابا اصفهاني فرزند مهدي به شناسنامه‏ي شماره‏ي سيزده هزار و شصت و چهار از بخش دو اصفهان ساکنين تهران سه دالان ملک و مالکين سراي
عالي (که از کل شش دانگ سه دانگ متعلق به آقاي حاجيها و سه دانگ ديگر بالمناصفة متعلق به دو نفر آقايان لاجوردي و علي بابا اصفهاني مي‏باشد) قربة الي الله و طلبا لمرضاته وقف مؤبد و حبس مخلد نمودند تمامي يک دانگ و نيم مشاع (به نسبت مالکيت مالکين فوق) از کل شش دانگ يک دستگاه عمارت مشتمل بر سه باب خانه‏ي شماره‏ي سه هزار و هشتصد و نود و يک بخش هشت تهران ثبت شده و محدوده طبق سه برگ اسناد مالکيت ثبت شده در ص 53 به شماره‏ي 1461 دفتر 12 صفحات 417 و 421 به شماره‏ي 8568 دفتر 99 املاک به انضمام يک دانگ و نيم مشاع از شش دانگ يک باب خانه به شماره‏ي 3895 واقع در بخش هشت بازار مقابل امامزاده زيد آخر کوچه‏ي ميرعلي نقي با داشتن حق المجري از خانه‏ي 3894 و حق روزنه و دودکش آشپزخانه به بام خانه‏ي مزبور با حق سرتير سقف کوچه‏ي خاص طرف شمالي به ديوار خانه‏ي 3893 و حق سه روزنه‏ي خانه‏ي 3896 و حق سرتير سقف کوچه‏ي خاص طرف شرقي به ديوار خانه 3897 و با داشتن يک ميزاب از بالاخانه‏هاي مورد ثبت که روي بناي خانه‏ي 3897 بنا شده به بام خانه‏ي مجاور مزبور و حق العبور از هشت خانه‏ي مجاور فوق الذکر قرارگرفته محدوده‏ي ثبت شده طبق سه برگ اسناد مالکيت ثبت شده در ص 61 به شماره‏ي 1175 دفتر 10 املاک و صفحات 425 و 429 شماره‏ي 8569 دفتر 99 املاک و به انضمام يک دانگ و نيم مشاع از شش دانگ يک باب انبار به مساحت يازده متر و هشتاد دسي متر مربع به شماره‏ي يک فرعي از 3894 اصلي واقع در بخش هشت تهران کوچه‏ي مقابل امامزاده زيد محدوده و ثبت شده در ص 273 به شماره 8789 دفتر 102 املاک که فعلا رقبات مربوطه متصلات به يکديگر و به صورت يک باب پاساژ به نام سراي عالي مي‏باشد با قدرالسهم از کليه‏ي توابع شرعيه و لواحق عرفيه عرصة و اعيانا و همچنين متعلقات آن از هر حيث و از هر جهت که به عنوان سراي عالي و متعلقات آن دانند و شناسند و نسبت دهند و با حق انتفاعي که به موجب سند رسمي 4799 اين دفترخانه از دالان
اول ملک موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله دارا مي‏باشد و مصرف توليت آن تابع موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله قرار دادند تا منافع حاصله ازيک دانگ ونيم سراي عالي به مباشرت و توليت متولي موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله که متولي اين موقوفه نيز مي‏باشد، طبق مندرجات وقف‏نامه‏ي مورخ في عشر اول رجب المرجب يک هزار و سيصد و يازده قمري که ذيلا عين آن نقل مي‏شود...
به مصارف ماقرره الواقفه برسد و بنابراين يک دانگ و نيم مشاع از کل شش دانگ سراي عالي فعلي که شماره‏ي پلاکها و حدود مشخصات هر يک از سه پلاک در اسناد مالکيت مصرح است به وقفيت ثابت و ضميمه‏ي موقوفه‏ي انيس‏الدوله بوده و ارکان و شرايط وقف و توليت و مصارف و به طورکلي از هر حيث و هر جهت تابع موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله مي‏باشد. با توجه به مندرجات وقف‏نامه‏ي مرقومه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله مي‏باشد. با توجه به مندرجات وقف‏نامه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله و همچنين طبق محتويات پرونده‏ي اوقافي و عملا در حال حاضر توليت و تصدي موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله به آقاي محمود انيسي و اداره‏ي اوقاف محول است، لذا شخصا آقاي انيسي به عنوان توليت موقوفه‏ي جديده‏ي مشروحه و آقاي علي‏اصغر احساني به نمايندگي از طرف اداره اوقاف متصدي موقوفه و نمايندگي مطلق اداره‏ي کل اوقاف به لحاظ نظارت قانوني در دفترخانه حاضر و قبول وقف را نمودند و به عنوان وقف مداخله و قبض نمودند.
و نيز توضيح لازم داده مي‏شود که چون ساختمان سراي عالي به اتمام نرسيده و بايستي موقعيت فعلي چهار طبقه ساختمان و تکميل و تعميرات ظاهري و روکاري ساختمان انجام شود در ضمن عقد خارج لازم واقفين نامبرده شده در بالا در قبال متولي و متصدي و اداره‏ي کل اوقاف متعهدند که از حال تا يک سال تمام خورشيدي ساختمان طبقات چهارگانه و کليه‏ي تعميرات اساسي و ظاهري آن را به هزينه‏ي خود تکميل و به اتمام برسانند و در صورت تخلف طبق مقررات و موازين قانوني خسارات ناشيه از تأخير را مطابق نظريه‏ي کارشناس رسمي اداره‏ي اوقاف هر يک به نسبت سهم خود بپردازند و با نظارت کامل متولي و اداره‏ي کل اوقاف ساختمان چهار طبقه را تکميل نمايند. بديهي است اداره‏ي کل اوقاف و متولي موقوفه به منظور تأمين اعتبار براي تکميل ساختمان در امر سرقفلي معموله در بازار مداخله نخواهند داشت، ولي در مورد اجاره دادن هريک از حجرات و مغازه‏ها و دکاکين سراي عالي طبق مقررات وظايف مربوط را ايفا خواهند نمود و در ضمن عقد خارج لازم مالکين سراي عالي متعهدند که در صورتي که غير از سه ملک مصرحه پلاک ديگري بوده و يا بعدا ضميمه‏ي سراي عالي شود به نسبت يک دانگ و نيم آن را با همين شرايط وقف نمايند و آقاي علي‏اصغر احساني به شناسنامه‏ي شماره‏ي سه هزار و هشتصد و سي و هفت قم - نمايندگي از طرف اداره‏ي کل اوقاف طبق نامه‏ي شماره‏ي 30 / 5 / 36 - 9 / 6338 ذيل ثبت و سند را امضاء نمود و مورد وقف براي اخذ حق‏الثبت به مبلغ دويست و پنجاه هزار ريال تقويم گرديد. - تذکر- طبق سند شماره‏ي 12 / 4 / 36 - 42001 - 42021 دفترخانه‏ي 37 تهران کوچه‏ي مسقف مربوط به پلاک شماره‏ي 3895 جزء مورد ثبت پلاک مزبور شده که قدرالسهم به شرح سند جزء مورد ثبت مي‏باشد. به تاريخ نهم شهريور ماه يک هزار و سيصد و سي و شش برابر پنج صفر يک هزار و سيصد و هفتاد و هفت. محل امضاء

سند در صفحه‏ي 104 دفتر 44 سردفتر حجت وزارت دادگستري
شماره‏ي 22008 ثبت شده است ثبت کل اسناد و املاک
در صفحه‏ي 113 جلد 41 دفتر برگ اسناد رسمي
اسناد رسمي شماره‏ي 20 تهران نوع سند: وقف‏نامه
تحت شماره‏ي 22008 در تاريخ
دفترخانه‏ي اسناد رسمي شماره‏ي دويست حوزه‏ي تهران 7 / 9 / 1351 به ثبت رسيد.
بعد الحمد و الصلوة حاضر گرديد آقاي محمدتقي عبداللهيان فرزند محمد حسن به شناسنامه‏ي شماره‏ي 188 حوزه‏ي دو تبريز ساکن تهران خيابان مولوي جنب بازارچه‏ي نو کاشي شماره‏ي 797 مالک شش دانگ يک باب خانه‏ي شماره‏ي سه هزار و هشتصد و نود به انضمام يک باب طويله‏ي شماره‏ي سه هزار و هشتصد و نود و هشت واقع در تهران بخش هشت بازارچه کوچه‏ي ميرعلينقي رشتي بازار امام‏زاده زيد که سند مالکيت آن در صفحه‏ي 385 زير شماره 3488 دفتر جلد 34 املاک به حدود معينه و به نام حاج محمدعلي عابد ثبت و مع‏الواسطه به موجب سند رسمي شماره‏ي 46169 دفترخانه‏ي 136 تهران به مشاراليه فروخته شده است. بعدالحضور درکمال صحت و سلامت قربة الي الله و طلبا لمرضاته وقف مؤبد و حبس مخلد نمود سه دانگ مشاع از شش دانگ رقبات مذکور فوق را که فعلا به نام سراي عالي جديد ساخته شده با کليه‏ي توابع شرعيه و لواحق عرفيه و متعلقات آنها را از هر حيث و هر جهت که جزء پلاکهاي فوق و متعلقات آنان دانند و شناسند و نسبت دهند سمي ام لا يسم و ذکر ام لا يذکر و همچنين باربري و قپانداري و سرايداري کل شش دانگ سراي مزبور را و توليت و مصارف و شرايط آن را تابع وقف‏نامه‏ي موقوفه‏ي انيس‏الدوله قرار داد که متصدي بعد مورد وقف انيس‏الدوله مي‏باشد که منافع حاصله از سه دانگ رقبات مزبور موسوم به سراي عالي جديد را با منافع قپانداري و باربري و سرايداري کل شش دانگ به مباشرت و توليت متوليان موقوفه‏ي انيس‏الدوله طبق وقفنامه‏ي مورخ عشر اول رجب المرجب يک هزار و سيصد و يازده قمري که عين عبارت آن ذيلا نقل مي‏شود عمل شود. و شرح وقفنامه‏ي انيس‏الدوله از اين قرار است...
بنابراين سه دانگ مشاع از شش دانگ رقبه‏ي موسوم به سراي عالي جديد وقف گرديد و صيغه‏ي وقف جاري شد. ارکان و شرايط وقفنامه‏ي موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس الدوله و مصارف و به طور کلي از هر حيث و هر جهت تابع موقوفه‏ي انيس‏الدوله مي‏باشد که طبق مقررات آن بايد عمل شود و چون با توجه به مندرجات وقفنامه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله و همچنين طبق
محتويات پرونده‏ي اوقافي در حال حاضر عملا توليت و تصدي موقوفه با آقاي محمود انيسي داراي شناسنامه‏ي شماره 35560 صادره از بخش هشت تهران ساکن تهران - عباس آباد - خيابان اميني - کوچه‏ي ده متري بنفشه، شماره‏ي 619 و حبيب‏الله انيسي داراي شناسنامه‏ي شماره‏ي 23252 بخش نه تهران ساکن تهران خيابان کاج، چهار راه تير، کوچه‏ي نوري، شماره‏ي 187 محول است. لذا آقايان محمود انيسي و حبيب‏الله انيسي، مذکوران در بالا، متوليان موقوفه از لحاظ توليت آقايان سيد حسين به شناسنامه‏ي شماره 12119 از بخش 8 تهران و اسدالله فرخ‏منش به شناسنامه‏ي شماره‏ي 8754 از بخش دو کرمانشاه از طرف اداره‏ي اوقاف به لحاظ نظارت قانوني اوقاف در دفترخانه حاضر و قبول وقف را نموده و موقوفه را قبض نمودند و تعيين متوليان بعدي طبق مقررات وقفنامه‏ي موقوفه‏ي مرحومه‏ي انيس‏الدوله خواهد بود. در خاتمه اشعار مي‏دارد کليه‏ي سرقفلي‏هاي سه دانگ سراي مورد وقف که فاقد مستأجر است متعلق به خود آقاي محمدتقي عبداللهيان است که در موقع تنظيم سند اجاره حق دارد به نفع خود دريافت نمايد و جهت اخذ حق‏الثبت مورد وقف به مبلغ يک ميليون ريال وجه رايج ايران تقسيم بر شده است. به تاريخ بيست و هشتم دي ماه هزار و سيصد و پنجاه و يک خورشيدي برابر سيزده ذيحجه‏ي 1392 قمري.

پ? نوشت:

1- درباره اين «در» سديدالسلطنه در سفرنامه‏ي خود (ص 217) نوشته است: «دروازه‏ي ميانه‏ي مسجد گوهرشاد به دارالسياده از نقره و از موقوفات انيس‏الدوله زوجه‏ي ناصرالدين شاه است. از يسار و يمين فراز دروازه از طرف ايوان از هر جانبي تقريبا هفت گره اوراق طلا کوبيده‏اند. در جنبين دروازه فراز اوراق مزبور نگاشته‏اند:
به عهد خسرو جمجاه غازي
شهنشه ناصرالدين شاه قاجار
انيس‏الدوله خان خواتين
ز سيم و زر بهشت اين در بر اين دار
سپس «مينا» پي تاريخ او گفت
بود اين پاک در در عرش دادار.
مصراع آخر به حساب جمل سال 1284 هجري است». .
2-دکان وقف حضرت رضا عليه‏السلام براي روضه خواني در وقفنامه ذکري از اين دکاکين نشده است. گمان مي‏رود که مراد حجرات سه دالان ملک باشد.
3- امامه دهکده‏ي وسيعي است در دامنه‏ي جنوبي البرز مرکزي در شمال شرقي تهران و شش کيلومتري مشرق فشم و از امامه‏ي پايين و امامه‏ي بالا تشکيل شده است. ياقوت در معجم البلدان نام آن را «انبامه» و قلعه‏اي نزديک ري مي‏نويسد. دو حرف ميم و ب در بسياري کلمات به يک حرف نون تبديل شده‏اند. چون ذنب و دم (سنب و سم و جز اين دو). .
4- ناصرآباد در شمال گلندوک و جنوب شرقي امامه در لواسان و ده بزرگي است. .
5- خيرات حسان، چاپ سنگي 1304 هجري قمري (ج 1، ص 68). .
6- روزنامه‏ي خاطرات اعتمادالسلطنه با مقدمه و فهارس ايرج فشار يزدي از انتشارات اميرکبير، 1345 شمسي تهران، ص 228.
7- همان روزنامه، ص 434.
8- همان روزنامه، ص 122.
9-دامن و شاه‏شناس و دوست شاه مي‏دانم ارادت مي‏ورزم. همان روزنامه، ص 929. .
10- همان روزنامه، ص 525.
11- همان روزنامه، ص 681 . .
12- همان روزنامه، ص 681. .
13- مهدي بامداد، شرح حال رجال ايران، انتشارات کتابفروشي زوار، تهران (ج 3، ص 217). .
14- همان شرح حال، ص 315. .
15- ناصرالدين شاه روز هفدهم ذي‏قعده‏ي سال 1313 هجري قمري کشته شده است.
16- دوستعلي خان معيرالممالک، يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه، انتشارات نشر تاريخ ايران، چاپ سوم، 1372. (ص 17). .
17- آشپزخانه را در آن زمان کارخانه مي‏گفته‏اند.
18- يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه، (ص 26). .
19- همان يادداشتها، (ص 48).
20- همان يادداشتها، (ص 60). .
21- دوستکامي، ظرف بزرگ مسي پايه‏دار که در آن شربت مي‏ريخته‏اند و در مراسم عزا يا عروسي به کار بوده است.
22- يادداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه، (ص 66 و 67). .
23- سفرنامه‏ي سديدالسلطنه (التدقيق في سير الطريق). به اهتمام دکتر احمد اقتداري، انتشارات بهنشر، تهران 1362، (ص 103). .
24- بيت از گلستان سعدي است. .
25- مراد از راستابازار، بازار بزرگ تهران است.
26- مراد از امير، شادروان ميرزا تقي خان اميرکبير فراهاني نخستين صدراعظم ناصرالدين شاه مقتول در حمام فين کاشان در 1268 هجري قمري است.
27- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
28- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
29- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
30- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست. .
31- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
32- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
33- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
34- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
35- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
36- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
37- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.
38- در فتوکپي سند که در دست است همه جا کلمه خوب گرفته نشده است و قابل خواندن نيست.

منبع: ميراث جاويدان