Sociology
جامعه شناسی (1)
جامعه شناسی روابط اشتراکی و فعالیت های افراد بشر را در اجتماع و زندگی اجتماعی انسان ها، چگونگی ساختمان جسمی و روحی هر فرد جامعه را و همچنان آدات ذاتی و اکتسابی آن ها را مطالعه می نماید. وظیفه اساسی جامعه شناسی بدست
نویسنده: زینب مقتدایی
جامعه شناسی روابط اشتراکی و فعالیت های افراد بشر را در اجتماع و زندگی اجتماعی انسان ها، چگونگی ساختمان جسمی و روحی هر فرد جامعه را و همچنان آدات ذاتی و اکتسابی آن ها را مطالعه می نماید. وظیفه اساسی جامعه شناسی بدست آوردن حقایق درباره جامعه انسانی بوده و هدف آن اصطلاح و هماهنگی انسان ها در زندگی و جامعه است. این علم و آموزش(آموختن) آن در توسعه بینش علمی و فرهنگی جامعه شناسی و سایر علم اجتماعی اثر فراوان دارد.
توسعه جامعه شناسی
1 – نظر انسان نسبت به عوارض طبیعی و اجتماعی
2 – پیدایش علوم اجتماعی
3 – آغاز جامعه شناسی
4 – جامعه شناسی به عنوان علم
در این قسمت به توضیح هر یک از موارد بالا می پردازیم:
1- نظر انسان نسبت به عوارض طبیعی و اجتماعی
هر فردی از افراد بشر ضمن ادامه فعالیت های زندگی خویش به نوع حادثه بر می خورد که برای درک و تسلط بر آن ها تلاش می نماید که از یک طرف قوه غیر مشخص و مجهول است که در تعیین خوی و رفتار آدمی دخالت دارد و از طرف دیگر حوادث اجتماعی است که آن هم در رفتار و کردار آدمی اثر فراوان را دارد. بناءً بشر در طول تاریخ پیوسته کوشیده است که از ماهیت این حوادث آگاه گردد؛ زیرا انسان برای ادامه زندگی و تأمین حیات خویش مکلف شده است تا حوادث را درک نماید و به مرور زمان آموخته است که قوه که در مقررات زندگی اش نقش حیاتی دارد با دقت و توجه بیشتری مشاهده و مطالعه کرده و در نتیجه حوادث پیرامون خویش را به صورت بهتر بشناسد. هنگامی که بر خورد انسان را با این دو نوع حادثه تحت بررسی قرار دهیم مشاهده می کنیم که بشر در پی بردن به عوامل طبیعی پیرامون خویش نسبت به عوامل اجتماعی سهل تر و آسان تر بوده و حوادث طبیعی مشهود تر و بررسی و مطالعه آن آسان تر است. بناءً انسان ضمن تلاش برای مشاهده حوادث به زودی توانسته است به آسانی و به فراغت خاص این علم را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. وحال آن که مطالعه عوارض اجتماعی فاقد چنین استقلالی می باشد؛ زیرا عوارض طبیعی را می توان به شکل درست و واضح مشاهده کرد و مشاهد عینی عوارض طبیعی یکی از شرایط اساسی پیشرفت علم شده است. چنانچه قبلاً تذکر یافت مطالعه و بررسی عوارض اجتماعی نسبت به عوارض طبیعی مشکل تر است. زیرا نتایج ابتدایی درک انسان در مورد روابط بین افراد بشر و وسیله روایات شفاهی و نسبتاً کتبی به طور ضرب المثل ها و کتیبه های مقدس از آثار پیشین به ما رسیده است؛ که همه این حکایت ها از تلاش های ذهنی بشر برای درک محیط اجتماعی به حساب می رود اگر چه این تلاش ها و فعالیت های بشر برای مطالعه و درک حوادث اجتماعی به اندازه کمک می کند. اما برای بررسی و درک عمیق آن حوادث کافی نمی باشد. بناءً برای درک بیشتری قوانین و اصول اجتماعات انسانی باید از روش های مختلف استفاده نماییم تا آن را بهتر مطالعه و بررسی کنیم.
2- پیدایش علوم اجتماعی
کوشش انسان در راه مشاهدات و تجربه های علمی موجب پیدایش علوم اجتماعی گردیده است که در آغاز برای مدت زیادی برای بررسی کلیه فعالیت های انسانی هم اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بیش از یک علم اجتماعی وجود نداشت اما به تدریج این علم به چند علم اجتماعی دیگر تقسیم گردیده که هر کدام آن ها یک بخش به خصوص از زندگی اجتماعی انسانی را در بر می گیرد به این طریق برای بررسی جنبه های اقتصادی، سیاسی، نژادی و فرهنگی جامعه علوم به خصوص به وجود آمده است که همه این علوم بستگی و ارتباط خویش را داشته و هر کدام از آن ها قسمتی از رفتار و کردار زندگی انسان ها را مطالعه و بررسی می نمایند مثلاً علم اقتصاد، فعالیت های بشر را در جهت تأمین زندگی و سایل لازم بر زندگی را بررسی می کند و علم سیاست به مطالعه فعالیت های انسان در راه تأمین آرامش و مسئولیت خود در ایجاد حکومت و دولت را به منظور اجرای قوانین می پردازد و سایر علوم نیز موضوعات مشخص اجتماعی را تحت مطالعه و بررسی قرار می دهد.
3 - آغاز جامعه شناسی
جامعه شناسی به عنوان علم تا اوسط قرن 19 به وجود نیامده بود اما مانند کلیه علوم دیگر مقدمات داشت که دایر بر تلاش انسان درباره مطالعه روابط انسانی و رفتار افراد بشر در اجتماع بود که نمی توان بر آن نام اساسی علمی را گذاشت اما فکر اجتماعی از دیر زمانی وجود داشته است و هم بشر برای درک مسائل اجتماعی کوشش فراوان نموده است. اما آن ها مسائل اجتماعی را در زمان خویش تحلیل و تجزیه کرده نتوانسته اند اما این سعی و تلاش بشر به بیهوده نرفته که در راه درک چگونگی زندگی اجتماعی در حقیقت زمینه را برای به وجود آوردن جامعه شناسی به عنوان علم فراهم ساخته اند. کهن ترین کوشش بشر در رابطه به زندگی، تلاش های فلاسفه و دانشمندان یونان باختر بوده است که در آثار فلسفی آنان مسائل اجتماعی تذکر یافته اما مساعی این فلسفه از تذکر خارج نگردیده زیرا آن ها نیز نتوانسته اند حوادث اجتماعی را تحلیل و تجزیه نمایند که در قرن 16 عده از نویسندگان ظهور کردند و مسائل اجتماعی و زندگی انسانی را بر پایه حقیقت بیشتری مورد بحث قرار دادند که (ماکیاولی) از جمله آن ها بود که وی در آثار خود به نام (شاهزاده) یک بحث جالبی را در پیرامون اصول مملکت داری را در یک کشور و همچنان صفات یک زمامداری پیروز را داده که کتاب او در حقیقت یک راهنمای نسبتاً علمی برای حکمرانان بود که چگونه بتواند قدرت و نظم را در جامعه حفظ نماید. بعداً (توماسمور) یکی از نویسندگان دیگر کتابی را بنام (مدینه فاضله) می نویسیدکه در آن یک کشور کاملاً بی نواقص را شرح می دهد که همه مسائل اجتماعی در آن حل شده است و هم عدالت اجتماعی در آن حکمفرما می باشد و می گوید که این نوع جامعه را می توان تنها بر اثر اجراء قوانین اجتماعی بوجود آورد. (جیوانی) نویسنده دیگری است که کتابی را بنام (علم جدید) می نویسد که جامعه باید بر طبق قوانین یا اصول اداره شود. و همچنان (شارل لویی) در کتاب خود (روال قوانین) درباره قوانین اجتماعی و ارزش و اهمیت آن در جامعه بشری و هم تأثیر عوامل محیطی در حیات اجتماعات انسانی شرح و بیان می نماید. (ژان آنستوان) در کتاب خود بنام (سیر تاریخی پیشرفت ذهن بشر) اصول را برای تغییرات اجتماعی پیشنهاد می نماید که تأثیر فراوان در نظریات اجتماعی تاریخی بشری داشته و دارد.
خلاصه می توان گفت که این دانشمندان و نویسندگان خدمات بزرگی در سیاست و فلسفه و تاریخ اجتماعی انجام داده اند که از جمله پیرامون جامعه شناسی بشمار می روند و زمینه ایجاد علم جامعه شناسی را فراهم ساخته اند.
4 - جامعه شناسی به عنوان علم
جامعه شناسی عبارت از مطالعه رفتار و کردار انسان در جامعه و هم مناسبات متقابل انسان ها در جوامع بشری می باشد که این علم از کیفیت و هدف اجتماعات انسانی چگونگی رشد و توسعه آن و هم تغییرات و تحولات انواع مختلف رسوم، آداب و رفتار آن ها را در مورد مطالعه قرار می دهد.
مطالعه جامعه شناسی از دیر زمانی وجود داشته است که بشر برای درک آن کوشش های زیادی نموده است. اما اولین نویسنده که جامعه شناسی و تاریخ آن را مورد مطالعه قرار داد( اگوست کنت) می باشد که در سال 1839 عنوان جامعه شناسی را بکار برد که هدف این علم شیوه های را که برای تحقیق جامعه لازم بود شرح داد و او آثار فراوانی را برای شناخت جامعه انسانی داشته که در آن تحقیق علم بشریت را نوشت. اوسعی نمود که چگونگی اجتماع انسانی را در یابد و قوانین و اصول رشد و پرورش جامعه را روشن سازد.
بعد ها نظریات کنت را دانشمندان دیگر بنام (هربرت اسپنسر ) ادامه داد که جامعه شناسی با انتشار آثار اجتماعی اسپنسر استقبال کامل یافت و او به منزله یکی از درخشانترین چهره های دانش اجتماعی در دوره های اخیر بشمار می رفت. اسپنسر برای تحقیق آرمان های کنت تلاش های زیادی نمود و جامعه شناسی را با مفهوم وسعیش توضیح داد و کتابی را بنام فلسفه ترکیبی منتشر نمود که قسمت اجتماعی آن اصول جامعه شناسی نام دارد. اسپنسر در مطالعه حوادث اجتماعی شیوه های مختلف را به کار برد و با مطالعه و معلومات که آن زمان درباره زندگی انسان اولیه وجود داشت به نتایج گران بهایی رسید. یکی از جالب ترین نظریه های اسپنسر نظریه تحول و تکامل است. و او بر آن است که اعضای بدن انسان تحول و تکامل می نماید و از یکسانی بر اختلاف و تنوع مبدل می گردد. همچنان در اجتماع نیز قانون سیر تکامل جاری است به نظر اسپنسر انسان های اولیه نوع ساده بوده اند که به تدریج به انسان های عالی و متمدن تبدیل شده اند. و نظریه جالب دیگری اسپنسر نظریه مقایسه جانی است که بر طبق آن جامعه انسانی را با اعضای بدن انسان ها مقایسه می نماید که طی و سیر و تکامل جامعه شناسی بسیاری از نظریات اسپنسر قابل قبول و عده دیگر آن در زمان معاصر رد شده است. اما قابل ذکر است که کنت و اسپنسر از پایه گذاران علم جامعه شناسی به شمار می روند.
تعریف جامعه شناسی
واژه Sociology ترجمه واژه فرانسوی (Sociologie) است که از دو جزء سوسیوس (Socious) و (Socieum) لاتین گرفته شده است و بهمعنی دوست، رفیق و همراه است و نیز از (logos) یونانی بهمعنی شناخت، مطالعه، تحقیق و دانش ترکیب گردیده است.
جامعهشناسی بهعنوان رشتهای از رشتههای علوم اجتماعی قلمرو بسیار گسترده دارد. امور و مسائلی مانند فقر، تبعیض قومی و گروهی، زندگی خانوادگی، ساخت سیاسی، احزاب و گروههای سیاسی، حیات مذهبی، انواع انحرافات اجتماعی، ساخت اقتصادی، دگرگونی اجتماعی، انقلاب، سازمان و ساخت آموزش، رشد فنی، افزایش سریع جمعیت، از خود بیگانگی، شهرنشینی، روستانشینی، و بسیاری از زمینههای دیگر یا در حیطه مستقیم افق بررسی جامعهشناسی قرار دارد و یا با آن در رابطه است.
جامعهشناسی مطالعه فرایندهای اجتماعی است که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمنها، گروهها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار میدهد. جامعهشناسی مطالعه زندگی اجتماعی گروهها و جوامع انسانی است. مطالعهای هیجانانگیز و مجذوبکننده که موضوع اصلی آن رفتار خود ما به عنوان موجودات اجتماعی است. دامنه جامعه شناسی بینهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرایندهای اجتماعی جهانی را در بر میگیرد.
جامعه شناسی را میتوان به عنوان «بررسی علمی زندگی گروهی انسان ها» تعریف کرد. جامعه شناسان در واقع میکوشند تا آنجا که ممکن است توضیح دهند که چه بخشی از رفتار و کنش یک انسان متعلق به فرد خودش است و چه بخشی از آن متأثر از گروه یا جامعه ای که در آن قرار دارد انجام می دهد و طبیعی است که جامعه شناسی نقش اصلی را به گروه و جامعه می دهد.
تفکر جامعهشناسی بیش از هر چیز به خودشناسی کمک میکند که به نوبه خود میتواند به شناخت بهتر ما از دنیای روابط اجتماعی یاری کند. مطالعه جامعهشناسی تا آنجا که با اندیشه جزمی مبارزه میکند، درک تنوع فرهنگی را میآموزد بینش عملکرد نهادهای اجتماعی را برای ما فراهم میسازد و امکانات آزادی انسان را افزایش میدهد.
برخی از جامعه شناسان، از ارائه یا گزینش یک تعریف معین برای جامعه شناسی عمداً دوری کرده اند و چنین تعریفی را با ویژگی های این علم سازگار نمی دانند یا به طور کلی ذکر تعریف معین در آغاز هر علمی را ناصواب می شمارند.
روبرت هیجدورن و سانفورد لبوویتس با بیان این نکته که جامعه شناسان برای انجام رسالت خویش و نیل به اهدافشان، نیاز به ذکر تعریف واحدی از جامعه شناسی ندارند و در این مرحله از رشد جامعه شناسی بهتر است توقع یک تعریف پذیرفته شده را نداشته باشیم، می گویند:
جامعه شناسی، همان چیزی است که جامعه شناسان فکر می کنند؛ شاید، همان کاری است که جامعه شناسان می کنند؛ یا کاری است که جامعه شناسان باید انجام دهند؛ یا جامعه شناسی مطالعه گروه ها یا مطالعه افراد در گروه هاست؛ یا جامعه شناسی مطالعه رفتار بشر به طور کلی است؛ شاید مطالعه کنش متقابل بین اشخاص است و ممکن است گفته شود جامعه شناسی مشتمل بر مطالعه قوانین و مقرراتی است که در جامعه به کنش متقابل، شکل و ساختار می دهد؛ یا عبارت است از مطالعه اعمال افراد که شامل مطالعه انگیزه بشری نیز می شود. فی الواقع همه این عبارات در تعریف (به عنوان تعریف) جامعه شناسی بیان شده است.
هانری مندراس نیز ارائه تعریف جامعه شناسی قبل از پرداختن به مباحث این علم را نادرست می داند و معتقد است که در پرتو طرح مباحث جامعه شناسی باید به تعریف آن دست یافت.
عده ای دیگر هر چند به ارائه تعریفی از جامعه شناسی پرداخته اند، ولی به گونه ای بر دشواری های آن تأکید می کنند که به نظر می رسد باید از تعریف جامعه شناسی خودداری کرد. ژرژ گورویچ جامعه شناسی معاصر فرانسوی از آن کسانی است که با تأکید بر پیچیدگی موضوع جامعه شناسی که آن را ناشی از پیچیدگی قلمرو و ویژگی های منحصر به فرد روش جامعه شناسی می داند، چنین می نویسد:
بنابراین می توان نتیجه گرفت که تعریف جامعه شناسی به عنوان علم، کار ساده ای نیست و اصولاً تعیین حد و مرز هر علمی قبل از آشنایی کامل با آن همیشه دشوار است؛ زیرا بعد از مطالعات دقیق و عمیق در یک علم می توان فهمید که آن علم از چه بحث می کند و موضوعش چیست؟ وانگهی از آنجایی که هنوز جامعه شناسی به سن کمال خود نرسیده و با وجود آن همه اشتیاق جامعه شناسان هنوز میان مطالعات نظری و عملی آن یگانگی حاصل نشده است، تشخیص دقیق موضوع آن از موضوع علوم انسانی متعددی که پیش از آن وجود داشته اند به سادگی میسر نیست.
با این وجود ژرژ گورویچ در مقالهای تحت عنوان موضوع و روش جامعه شناسی سرانجام خود تعریفی بدین مضمون ارائه میدهد که : جامعه شناسی علمی را که پدیدههای اجتماعی را در همه سطوح و با در نظر گرفتن تحولات آن ها، و نیز گروه های کوچک و جوامع بزرگ را از نظر سیرتکوینی و اضملال آن ها مورد مطالعه قرار میدهد.
جامعه شناسی عبارت از مطالعه رفتار و کردار انسانی در جامعه و هم چگونگی متقابل انسان ها در جوامع بشری می باشد. جامعه شناسی کیفیت و هدف اجتماعی، چگونگی رشد پیشرفت تغیرات و تحولات انواع مختلف بشری حصول و اهداف آن ها را مورد مطالعه قرار داده و هم تحلیل و تجزیه می کند.
جامعه شناسی روابط اشتراکی و فعالیت های افراد بشر را در اجتماع و زنده گی اجتماعی انسان ها چگونگی ساختمان جسمی و روحی هر فرد جامعه را و همچنان آدات ذاتی و اکتسابی آن ها را مطالعه مینماید. وظیفه اساسی جامعه شناسی بدست آوردن حقایق درباره جامعه انسانی بوده و هدف آن اصطلاح و هماهنگی انسان ها در زندگی و جامعه است. به خاطر باید داشت که علما و دانشمندان نظر به تجربه و دیدگاه شان جامعه شناسی را به عبارت و مطالعات گوناگون تعریف نموده اند.
تعریف جامعه شناسی از سه دیدگاه کلی ( اروپایی و آمریکایی و سوسیالیستی):
- دیدگاه اروپایی: جامعه شناسان اروپایی در تعریف از جامعه شناسی بیشتر به ساخت و ترکیب جامعه و قالب های کلی آن اهمیت می دهند.
- دیدگاه آمریکایی: برای جامعه آمریکایی آنچه که بیشتر از هر چیز اهمیت دارد روابط افراد و کنش های گروهی است ، جامعه شناسی در آمریکا به توصیف امور اجتماعی بطور جزئی می پردازد و بیشتر جنبه تحلیلی و تجربی دارد.
- دیدگاه سوسیالیستی: در کشورهای سوسیالیستی جامعه شناسی بیشتر متأثر از ایدئولوژی مارکسیستی و به هیأت کلی جامعه نظر دارد و در صدد پیش بینی تحولات آن در آینده است.
امیل دورکیم یکی از پیشقدمان جامعه شناسی است که در ارائه جامعه شناسی به مثابه علمی مستقل همانند علوم تجربی اصرار زیاد داشته است. وی عقیده دارد که امر اجتماعی را جز با امر اجتماعی دیگر نمیتوان تبیین نمود و با کاربرد افکار فلسفی در جامعه شناسی بشدت مخالف است. بنظر دورکیم امور اجتماعی را باید مانند اشیاء تلقی نمود زیرا بهمین نسبت این امور عینیت داشته و ملموس میباشند. دورکیم جامعه شناسی را «علم سازمان اجتماعی و تغییرات اجتماعی»خوانده است.
ساموئل کنیگ جامعه شناسی را علم مطالعه رفتار و کردار آدمی در گروه از یک طرف و چگونگی مناسبات متقابل افراد از طرف دیگر میداند.
دکتر سیف الله سیف اللهی در کتاب مبانی جامعه شناسی، جامعه شناسی را چنین تعریف کرده است: «جامعه شناسی علمی است که به مطالعه روابط اجتماعی پرداخته، با تبیین چگونگی و چرایی، روند و ماهیت آن به انسان کمک می کند تا نیازهای زیستی ، اجتماعی و روانی خود را تأمین نموده و به آن امنیت بیشتری بخشد.»
دکتر منوچهر محسنی در کتاب مقدمات جامعه شناسی ، جامعه شناسی را چنین تعریف کرده است : «جامعه شناسی به کمک روش علمی خاص، نهادها، روابط و رفتارها ی اجتماعی انسان را از نظر ساخت، کارکرد و پویایی و دگرگونی، مورد بررسی، تجزیه و تحلیل و مقایسه و طبقه بندی قرار می دهد و با نگرشی ویژه به علل اجتماعی، در جستجوی دستیابی به (قوانین اجتماعی) حاکم بر حیات اجتماعی است.»
دکتر فرامرز رفیع پور در کتاب آناتومی جامعه منظور از جامعه شناسی را چنین بیان کرده است : «الف : بتوانیم جامعه و تمام اجزاء و فرایند ها و جریان های درون آن را با روش های دقیق و قابل اطمینان بشناسیم. این شامل رفتارهای انسان ها و روابط آن ها با یکدیگر و اهداف و نیازهای آن ها می شود.
ب: علل این رفتارها، روابط و نیازها و ارتباط آن ها را با هم بطور سیستماتیک تبیین کنیم.
ج: عواقب فرایند اجتماعی را نیز تحت شرایط خاص موجود و یا با در نظر گرفتن برخی از تغییرات، تا حدودی پیشگوئی نمائیم.»
دکتر حسین ابوالحسن تنهایی جامعه شناسی را چنین تعریف کرده است: «جامعه شناسی عبارت از علمی است که روابط متقابل اجتماعی نسبتاً پایدار (ساخت اجتماعی ) را در حالت های ایستایی شناسی و پویایی شناسی اجتماعی در سطوح مختلف جامعه شناختی مورد بررسی قرار می دهد و بدین وسیله با گرایش بسوی تعهد اجتماعی در جهت شناخت معضلات و مسائل اجتماعی تلاش کرده و سعی در رفع آن ها دارد.
بطور کلی میتوان از تعاریف فوق تعریفی کوتاه و در عین حال جامع بقرار زیر ارائه نمود:
«جامعه شناسی یکی از رشته های علوم اجتماعی است که پدیدههای اجتماعی را در جوامعه تطور یافته (تحول یافته) با روش علمی مورد مطالعه وبررسی قرار میدهد.»
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}