22 آذر 1387 / 13 ذی الحجه 1429 / 12 دسامبر 2008

مرجع عاليقدر تشيع ، ميرزا حبيب اللَّه رشتي در سال 1198ش (1234ق) در املش گيلان به دنيا آمد. وي پس از يك درگيري كه با خان منطقه پيدا كرد ، راهي قزوين شد و نزد شيخ عبدالكريم ايرواني شاگردي نمود تا اين كه در 25 سالگي به اجتهاد دست يافت. ايشان سپس براي استفاده از معارف ديني، راهي نجف اشرف شده و از محضر فقيه بزرگ ، شيخ محمد حسن نجفي، صاحب جواهر و شيخ مرتضي انصاري فيض برد. ميرزا حبيب ‏اللَّه رشتي پس از ارتحال شيخ انصاري از جمله اركان مرجعيت بود ولي هيچ گاه خود را براي رياست حوزه معرفي نكرد و وجوه شرعي را قبول ننمود. در حلقه درس ميرزاي رشتي شاگردان فاضل بسياري شركت مي‏كردند كه حضرات آيات عظام: علامه سيدمحمدكاظم يزدي، آقا ضياءالدين عراقي، ميرزا حسين ناييني، شيخ عبداللَّه مازندراني، شيخ فضل اللَّه نوري و سيدابوالحسن اصفهاني و... از آن جمله‏اند. همچنين آثار متعددي از اين فقيه وارسته و مرجع جليل بر جاي مانده كه بدايعُ الافكار، الالتقاط، الامامه و الاجتماعُ الامرِ و النهي و... از كتب ارزشمند ايشان مي‏باشد. سرانجام ميرزا حبيب‏اللَّه رشتي در 22 آذر 1273ش برابر با 14 جمادي‏الثاني 1312 ق در 75 سالگي در نجف اشرف رخ در نقاب خاك كشيد و در يكي از حجره‏هاي صحن مطهر علوي به خاك سپرده شد.
مهاجرت بزرگ علماي اسلام و آزاديخواهان تهران آغازشد. دراين مهاجرت سيد عبدالله بهبهاني و سيد طباطبايي پيشروان نهضت مشروطيت با طرفداران و پيروان خود ابتدا به حضرت عبدالعظيم و سپس به قم مهاجرت كردند. اين مهاجرت به منظور جلوگيري از درگيري مردم و نيروهاي دولتي انجام گرفت و نخستين شرط بازگشت سران مشروطيت تأسيس عدالتخانه بود. جالب است كه اين ماجرا در پي ظلم و ستم علاء الدوله حكمران تهران بوقوع پيوست.

پس از مدت‏ها تلاش براي قدرت‏طلبي و تغيير حكومت توسط رضاخان، سرانجام در نهم آبان 1304 ش مجلس مؤسسان كه براي انتقال سلطنت از سلسله قاجار به خاندان پهلوي تشكيل شده بود، مأموريت خود را با تغيير اصولي از قانون اساسي انجام داد. به اين ترتيب 153 سال حاكميت شاهان قاجار بر ايران خاتمه يافت و حكومت 53 ساله رژيم پهلوي به طور رسمي از اين روز آغاز شد. ويژگي‏هاي مشترك سلاطين قاجار به ويژه در سال‏هاي آخر آن و نيز پهلوي، استبداد داخلي، بي‏كفايتي و فرمان‏برداري آنان از دولت‏هاي بيگانه بود. رضاخان ميرپنج كه يك درجه‏دار ارتش بوده و با توطئه و كمك انگليس، در سال 1299 ش دست به كودتا زده بود، زمام امور را به دست گرفته و در اين روز، رسماً شاه ايران شد. او در 15 ارديبهشت سال بعد، پس از مراسم تاج گذاري، تاسيس سلسله پهلوي را اعلام كرد. رژيم ديكتاتوري پهلوي نيز به دليل وابستگي به قدرت‏هاي بيگانه و نيز روا داشتن ظلم و ستم فراوان بر مردم ايران، در بهمن 1357 در پي پيروزي انقلاب اسلامي، سرنگون گرديد.
استاد سيد غلامرضا سعيدي، نويسنده، مترجم و محقق متعهد ايراني، در سال 1274 ش در يكي از روستاهاي توابع شهرستان بيرجند در استان خراسان به دنيا آمد و در زادگاه خود و سپس در بيرجند به آموختن دانش پرداخت. وي در 21 سالگي پس از فراگيري علوم طبيعي، رياضي و نجوم و زبان‏هاي عربي، فرانسوي و انگليسي، به تدريس مشغول شد و سال‏ها بعد در تهران مجله فروغ علم را با همكاري دوستان منتشر كرد. استاد سعيدي طي سفرهاي بسياري كه به پاكستان و هندوستان نمود تحت تأثير افكار و انديشه‏هاي علامه اقبال لاهوري قرار گرفت و همين موضوع موجب شد تا پس از فراگيري زبان اردو، تعدادي از آثار اين انديشمند اسلامي را به فارسي ترجمه كند. از استاد سعيدي در حدود شصت اثر در زمينه‏هاي تاليف و ترجمه به جاي مانده كه زندگاني عمارياسر، فرد و اجتماع، برنامه‏هاي انقلاب اسلامي و ترجمه اقبال‏شناسي از آن جمله‏اند. اين محقق فرزانه سرانجام در آذرماه سال 1367ش در 91 سالگي دار فاني را وداع گفت و در تهران به خاك سپرده شد.
«علي بن احمد ابوالقاسم اَنطاكي» ملقّب به مجتبي رياضيدان قرن چهارم هجري قمري درگذشت. انطاكي در علوم حساب و هندسه بر همعصرانش برتري داشت و كتابهاي بسياري در رياضي نوشت كه تفسير اقليدس؛ كِتابُ المَوازينِ العَدَديّة؛ و كتابُ في المُكَعَّبات از آن جمله اند.
شيخ آقا بزرگ تهراني فقيه و كتاب شناس شيعه در نجف اشرف درگذشت. ايشان در سالهاي متمادي علاوه بر بهره گيري از دانش مدرسان حوزه نجف براي تدوين بزرگترين دابرة المعارف كتابشناسي شيعي يعني اَلذَّريقةُ اِلي تَصانيفِ الشّيعه به تحقيق و تفحص پرداخت و به منظور چاپ اين كتاب چاپخانه اي نيز داير كرد. اما دولت پادشاهي عراق بارها مانع فعاليت اين چاپخانه شد. گفتني است كه آقا بزرگ تهراني براي تدوين و تكميل اين اثر عظيم، از بسياري از كتابخانه هاي معتبر ايران، عراق، سوريه، فلسطين و مصر بازديد كرد و به بررسي كتابهاي آنها پرداخت. طَبَقاتُ اَعلامِ الشّيعه از ديگر آثار اين فقيه بزرگوار است.
پيمان عقبه‏ي دوم، ميان پيامبر وعده‏اي از اهل يثرب كه به حج آمده بودند منعقد شد و يثربيان از پيامبر اسلام(ص) درخواست كردند كه آن حضرت به مدينه مهاجرت كند. در اين پيمان، آنها مسؤوليت دفاع از پيامبر را بر عهده گرفتند. اين پيمانِ مهم و سرنوشت ساز چندي پس از پيمان عقبه‏ي اول منعقد شد. مسلمان شدن شماري از مردم يثرب موجب شد تا آيين حيات بخش اسلام در بين بسياري از اهالي اين شهر رواج يابد. در اين حال مردم يثرب پس از ديدار با پيامبر(ص) از او خواستند تا به شهر آن‏ها برود واين مقدمه‏ي هجرت بزرگ پيامبر(ص) به مدينه بود.
ميرزا محمدتقي گلشن حائري شيرازي از بزرگان علماي اماميه و از شاگردان مُبَرِّز و تربيت يافته‏ي ميرزاي شيرازي اول است. ايشان يكي از مشهورترين چهره‏هاي شناخته شده در علم و تقوي و غيرت و شهامت ديني و پرچمدار و رهبر انقلاب مسلمانان عليه اشغالگران انگليس بود. ميرزا، به خوبي احساس مي‏كرد كه هدف دولت انگليس از درخواست پذيرش نماينده‏ي دولت بريتانيا به عنوان رئيس حكومت عراق تسلط بر كشورهاي اسلامي است. از اين رو، فتوايى مشهور به نام فتواي دفاعيه كه مجوّزي رسمي براي نهضت مسلحانه‏ي مردم عراق بود صادر كرد. در اين فتوا، مطالبه‏ي حقوق، بر عراقيان واجب اعلام شده و در صورت عدم پذيرش انگلستان، جواز استفاده از قوه‏ي دفاعي عنوان شده بود. صدور فتواي ميرزا لرزه بر اركان حكومت استعمار پير افكند و دولت انگليس را به عقب‏نشيني از مواضع خود وادار نمود. او رهبر اصلي انقلاب 1920 م مردم مسلمان عراق عليه استعمار بود كه سرانجام توسط دست‏نشاندگان آنها مسموم گرديد و در هشتاد سالگي به لقاءاللَّه پيوست.
شيخ عبدالكريم گزي معروف به آخوند گزي در سال 1260 قمري در روستاي "گز" از توابع اصفهان به دنيا آمد. مقدمات علوم را در اصفهان فرا گرفت و در 38 سالگي به مقام اجتهاد نايل آمد. اهتمامش در رفع مشكلات مردم و حل اختلافات و رفع مخاصمات و قضاوت‏هاي عادلانه، چنان بود كه معروف به اداره‏ي عدليه‏ي سيار گرديد. با آن كه در ده سال آخر عمر، كليه‏ي امور قضايى اصفهان و توابع به دست او سپرده شده بود، هيچ گاه از مسير ساده‏زيستي و قناعت دور نگرديد و صفت مرد علم و تقوا را به حقيقت برازنده‏ي خويش ساخت. تذكرَةُالقبور در شرح حال علما و شعراي اصفهان و ديوان اشعار از جمله آثار آخوند گزي است. اين عالم رباني سرانجام در 79 سالگي وفات يافت و در تخت‏فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.
ماركو پولو، جهان‏گرد بلند آوازه ايتاليايى در 26 ژوئن سال 1254م در ونيز در ايتاليا به دنيا آمد. وي از نوجواني شوق ديدار جهان را داشت و همين شور و شوق باعث شد كه سفر تاريخي خود را در 24 آوريل 1271م شروع كند. ماركو پولو در آن زمان هفده ساله بود كه به همراه پدر و عمويش سفر پرماجرا و طولاني خود را به آسيا آغاز كرد. اين جهان‏گرد ونيزي در سفر تاريخي 24 ساله خود، از تعدادي از كشورهاي آسيا و به ويژه چين ديدن كرد. او در چين مورد عنايت و توجه قوبيلاي خان مغول قرار گرفت و از جانب خان مغول براي برخي از امور، مأموريت يافت. ماركوپولو در سال 1295م به زادگاهش ونيز بازگشت. با اين حال طولي نكشيد كه ماركو پولو در جريان يك جنگ دريايى به اسارت درآمد و زنداني شد. وي در زندان فرصت يافت تا مشاهدات خود را در كتابي تحت عنوان عجايب به رشته تحرير درآوَرَد و همين اثر موجب شهرت جهاني او شد. ماركو پولو در اين كتاب مشاهداتش را از دربار امپراتور سرزمين‏هاي آسيايى به تفصيل شرح داده است. اين كتاب بعدها مورد استفاده بسياري از مورخان قرار گرفت و در دوره رُنِسانْس منبع اصلي اطلاعات درباره مشرق زمين بود. ماركو پولو در اين كتاب اخباري از واقعيات مشرق زمين به ويژه چين را نگاشته بود و مسائلي از قبيل پول كاغذي، پل‏هاي بلند، نيروهاي امنيتي، پست، نظافت و بهداشت و حكومت را مطرح كرد. اما اين نكات براي اروپائيان نيمه وحشي و نادان قرن سيزدهم، باوركردني نبود. از اين رو، ونيزيان، مردان خانواده پولو را مورد تمسخر قرار دادند و دروغزن و گزافه‏گو خواندند. در اواخر عمر ماركو پولو، از او خواستند كه مطالب دروغ سفرنامه‏اش را معلوم كند ولي او جواب داد كه همه مطالب درست است و سرزمين چين، عجايبي بيش از اين دارد. ماركو پولو سرانجام در دوازدهم دسامبر 1324م در 70 سالگي درگذشت.
براي اولين بار در تاريخ ارتباطات بشري، در دوازدهم دسامبر 1901م از طريق امواج راديويى و بدون استفاده از سيم رابط، يك جمله از منطقه‏اي در ايتاليا به نقطه‏اي ديگر مخابره شد و فصل تازه‏اي در ارتباطات آغاز گرديد. مخابره‏كننده اين جمله و مخترع دستگاهي كه براي مخابره آن مورد استفاده قرار گرفت، گوليلمو ماركوني فيزيك‏دان ايتاليايي بود كه بعدها دستگاه راديو را هم اختراع كرد. اكنون دستگاه‏هاي ارتباطي كه با امواج راديويي كار مي‏كنند، كاربرد بسيار گسترده و متنوعي يافته‏اند. (ر.ك: 20 ژوئيه)


جمهوري كنيا با 582/646 كيلومتر مربع وسعت در شرق افريقا و در همسايگي كشورهاي اتيوپي، سودان، اوگاندا و تانزانيا واقع شده است. نام اين كشور از كوه كنيا كه از كوه‏هاي مرتفع شرقِ افريقاست، گرفته شده است. جمعيت اين كشور بيش از 30 ميليون نفر است كه اكثراً مسيحي و درصدي مسلمان و مقداري نيز داراي مذاهب بومي مي‏باشند. پايتخت كنيا نايروبي نام دارد و شيلينگ كنيا واحد پول آن است. پيش‏بيني جمعيت كنيا تا سال 2025 حدود 42 ميليون نفر خواهد بود. مردم كنيا داراي نژاد سياه و زبان رسمي سواحيلي مي‏باشند. شهرهاي مهم اين كشور افريقايى، مومباسا، كيسومو و ناكورو است. كنيا از دوران قبل از ميلاد مسيح (ع) و امپراتوري روم يكي از مراكز تجاري بين شرق و غرب عالم بوده است و از قرن هشتم ميلادي به بعد ايرانيان و اعراب در سواحل شمالي كنيا مراكز تجاري داير كردند. پرتغالي‏ها از اواخر قرن پانزدهم به تدريج بر كنيا مسلط شدند، تا اين كه در سال 1729م نيروهاي عمان پرتغالي‏ها را از اين سرزمين بيرون راندند. تا اينكه نفوذ استعمار انگلستان در كنيا از نيمه دوم قرن نوزدهم آغاز شد. از اواخر قرن نوزدهم، آلمان و انگلستان در اين كشور حضور داشتند تا اين كه كنيا در سال 1890م ضميمه افريقاي شرقي بريتانيا و تحت الحمايه آن شد. بعد از جنگ جهاني دوم، سياهان كنيا دست به شورش زده و خواهان استقلال شدند. در نهايتْ در سال 1960م بريتانيا با انتخابات موافقت كرد كه به پيروزي سياهان منجر شد. سرانجام با كوشش مردم و مبارزات آنان، كنيا در 12 دسامبر سال 1963 از يوغ استعمار انگلستان خارج گرديد و به استقلال رسيد. روز استقلال كنيا، به عنوان روز ملي اين كشور نيز مي‏باشد. كنيا داراي حكومت جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون‏گزاري است.