رسانه ها، مد و حریم فردی-اجتماعی

نويسنده: مهدی محمدی

مد 

مد، یعنی: «روش و طریقه‏ى موقت که طبق ذوق و سلیقه‏ى اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و... را تنظیم کند». (1) «چیزی که متدوال و رایج شده است». (2) «برای بسیاری از مردم، نو، به آن چیزی اطلاق می گردد که در حال حاضر و یا این اواخر، پیدا شده است». (3)
بنابر تعریف، مد همان شیوه‏ى تازه ای است که به وجود آمده و عده ای طبق آن رفتار می کنند. مد، شیوه‏ى زندگی، حرف زدن، لباس پوشیدن، آرایش خانه و وسایل آن و امثال اینها را شامل می شود. مد به خودی خود، مذموم نخواهد بود و در صورتی می توانیم آن را ارزشگذاری کنیم که آثار مثبت و منفی آن را در جامعه ارزیابی کنیم. در این نوشتار، به جنبه ها و آثار منفی آن اشاره می شود و در صورتی مذموم و منفی تلّقی می گردد که به «مدپرستی» تبدیل شود و جامعه و خانواده ها را با مشکلات فراوان مواجه کند.

ارتباطات

افراد در جامعه زندگی می کنند و اجتماعی زیستن، مستلزم «ارتباط» است. گاهی فرد با فردی دیگر یا گروهی کوچک و بزرگ ارتباط دارد. افراد در ارتباط با همدیگر، خانواده، مدرسه، گروه های همسالان و ... تأثیر می گذارند و متأثر می شوند؛ بنابراین، تأثیر گذاری دو طرفه است. گاهی این ارتباط دو سویه نیست و فرایند تأثیر گذاری تنها از یک طرف ناشی می شود که بیشتر در وسایل ارتباط جمعی نمود پیدا می کند. البته در بعضی موارد، ارتباط در این وسایل هم دو طرفه است.

جامعه

هر جامعه ای که دارای هویت، پیشینه‏ى تاریخی و ارزش های فرهنگی است، افرادش زنده، پویا و دارای شخصیت اند. جامعه‏ى ما، جامعه ای دینی است که ارزش های اسلامی در آن گاهی پررنگ و در موقعیت هایی، کم رنگ شده است. در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ارزش ها پررنگ شد و اکثر افراد، بیشتر مقید بودند تابع فرهنگ، آداب و رسوم و ارزش های خود باشند؛ ولی بعد از جنگ، این ارزش ها به تدریج کم رنگ شد (که دلایل و عوامل اجتماعی خاص خود را دارد).
عدم اسراف، قناعت، احترام به والدین، رعایت حدود شرعی (بویژه در فضاهای عمومی)، ساده زیستی و ... به تدریج کم ارزش شدند. عواملی دست به دست هم دادند و این تغییرات را به وجود آوردند که به نظر می رسد در این زمینه، وسایل ارتباط جمعی نقش مهمی داشته اند.
این مقاله در تلاش است تا اندازه ای، نقش وسایل ارتباط جمعی را در راهیابی مد به حریم فردی و جامعه بیان کند.

وظایف رسانه ها

دانشمندان برای وسایل ارتباط جمعی، وظایف، (یا کارکردهای) متعددی ذکر کرده اند. دکتر کاظم معتمد نژاد (استاد برجسته‏ى ارتباطات)، سه وظیفه‏ى اساسی را نام برده است که طبق این سه وظیفه، راهیابی مد ارزیابی می شود.

الف) وظایف خبری و آموزشی

نقش وسایل ارتباطی، انتشار جریان رویدادهای اجتماعی است که انسان امکان می یابد از رویدادهای مهم اطلاع پیدا کند و واکنش های متناسبی درپیش گیرد یا می تواند از آموزش های درسی و غیر درسی استفاده کند؛ ولی بعضی از وسایل ارتباطی بویژه تلویزیون، ماهواره، اینترنت و مطبوعات با پخش فیلم ها و آموزش ها تلاش می کنند آموزه هایی با مدهای تازه و متناسب با فرهنگ خودشان به گیرندگان برنامه ها ارائه دهند. برای مثال، کاربران می توانند از آموزش های اینترنت و ماهواره استفاده نمایند و با مدهای جدید آشنا شوند. این آموزش ها به طور مستقیم وغیرمستقیم، مدهایی را ارائه می دهند که لزوماً با فرهنگ جامعه‏ى ما متناسب نیست.
پخش فیلم ها و برخی از برنامه ها در تلویزیون و سینما، علاوه بر این که نقش اطلاع رسانی دارند و به آگاهی های افراد می افزایند، در عواطف و عقاید آنان نیز تأثیرات زیادی می گذارند. این تأثیر گذاری به اتّخاذ شیوه های تازه‏ى زندگی می انجامد، «مثلاً با دیدن فیلم های مربوط به زندگی جوانان امروز، عقیده شخصی به فرد، نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون می شود و حتی ممکن است در خود، گرایش به زندگی آشفته‏ى جونان امروز را احساس کند». (4)
این مسئله هنگامی نمود پیدا می کند که گروهی از همسالان، طبق شیوه های ارائه شده رفتار کنند. کسی که عضوی از گروه های همسال است، برای این که از گروه، رانده و مورد تمسخر واقع نشود، رفتار، پوشش و چهره‏ى ظاهری خود را به شکل آنان در می آورد.

ب) وظایف راهنمایی و رهبری

همان طور که گفته شد، جامعه‏ى ما، جامعه ای دینی (مبتنی بر اسلام) است با ارزش ها و هنجارهای خاص خودش، بنابراین رسانه ها باید به عنوان ابزاری در خدمت ارزش ها و هنجارها باشند و باارائه‏ى برنامه های مختلف، افراد جامعه را به سوی سعادت و زندگی بهتر رهنمون سازند. ارائه شیوه های درست و بهتر زندگی، الگوهای پوشش و رفتار و ... متناسب با فرهنگ خودی، از مواردی است که می تواند به عنوان یک روش تازه به نسل جدید منتقل شود؛ ولی با تغییر تدریجی ارزش ها، این وظیفه بویژه در ساخت فیلم (چه در سینما و چه در تلویزیون ) کم رنگ شد و تلاش گردید ایده ها و افکاری به بینندگان تلقین شود که با هنجارهای جامعه، منافات داشت. این برنامه ها، مخاطبان جوان و نسل جدید را هر چه بیشتر و سریع تر به طرف شیوه های تازه، رهبری می کنند.
تبلیغ فیلم و نمایشنامه ها در مجله ها و نمایش آنها در تلویزیون و سینما و تماشای بعضی از آنها از طریق ماهواره، جلوه های دیگری دارد. در کشور ما، بیشتر فیلم ها در خانه های بزرگ و شیک ساخته می شوند. وسایل خانه (اعم از مبلمان، سرویس های غذاخوری، آشپزخانه و وسایل آن، اتاق ها و ...) آخرین مدهایی هستند که به کار می روند.
درغالب فیلم های سینمایی و سریال های ایرانی، به هنرپیشه ها، تازه ترین لباس های مد شده را می پوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباس ها و زیور آلات جدیدی جایگزین می شوند. دختران مجرد و متأهل به طور خیره کننده ای چهره پردازی می شوند (حتی اگر در فیلم، نقش فرد مذهبی ای بازی شود)، روابط بین زن و مرد و به طور کلی محرم و نامحرم، عادی جلوه داده و راه وروش های دوستیابی در میان جنس مخالف به نمایش گذاشته می شوند.
سازندگان فیلم با استفاده از هنر پیشه های معروف، سیستم نور و صدا و دیالوگ های گیرا و برگزیده، ارزش هایی را به تماشاگران القا می کنند که گمان می رود مورد نیاز است. از طرف دیگر، وسایل ارتباط جمعی بی هیچ محدودیتی در تمام مراحل زندگی با انسان ها همراه اند و محدودیت زمانی و مکانی ندارند و می توانند همه را زیر پوشش خود قرار دهند و بدین وسیله، هر چه بیشتر بر کوچک و بزرگ، مرد و زن، شهری و روستایی، و ... تأثیر بگذارند.
«تقلید های شگفت آور از انواع آرایش مو و لباس و حرکات هنر پیشگان فیلم های غربی، بلافاصله پس از نمایش آن فیلم ها در خیابان های تهران، آن چنان به چشم می خورند که می توان گفت یک شبه مانند قارچ، یا به عرصه‏ى وجود نهند. دنباله روی تماشاگران از قهرمانان فیلم ها به قدری آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکت های تجاری در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم ها و هنر پیشگان، جهت مد کردن و تبلیغ پاره ای از کالاهای خود، پرداخت می کنند، هر چند کالاهای بی ارزش و نامرغوبی باشند».(5)
بیشتر فیلم های ایرانی، خانواده های طبقه‏ى بالا را به نمایش می گذارند که تقلید طبقه‏ى متوسط و پایین را در پی دارد. به بیننده طوری القا می شود که هر کس ماشین، مبلمان، تلفن همراه، رایانه و ... نداشته باشد فقیر، بیچاره و بد بخت است؛ گویا این وسایل از ضرورتهای زندگی امروزی است و بدون آنها زندگی امروز امکان پذیر نیست. چنین برداشتی، انعکاسی از زندگی بوژوازی (سرمایه داری) است. اگر نمایش چنین فیلم ها و برنامه هایی، ایجاد تصور در مردمان دیگر کشورهاست که ایرانیان در چنین مکانهایی زندگی می کنند، پس پاسخگوی افزایش انتظارات، آثار بد، مشکلات و احساس محرومیت عده ای از جوانان هم باید بود.
گذشته از مطالب پیشین، انتخاب وسیله ارتباط جمعی و پخش برنامه ها از آن، در تغییر ارزشها و انتقال ایده ها بسیار مهم است. برای مثال، سینما دارای سالنی تاریک با افرادی است که در یک جا جمع شده اند و در مقابل، پرده ای بزرگ با نور ویژه را مشاهده می کنند. چنین فضایی آنان را مسحور می کند و توجه را به فیلم، جذب می نماید. تلویزیون، در هر خانه ای وجود دارد. افراد خانواده معمولاً در کنار هم با خیالی آسوده، مشغول تماشای تلویزیون هستند و هر کسی می تواند در اتاق خود، برنامه‏ى مورد علاقه اش را ببیند. این ویژگی باعث می شود که محتوای پیام، زودتر به بیننده ها (از هر گروه سنّی) منتقل شده، تأثیر بگذارد.
تماشای تکراری برنامه های شبیه به هم، به تدریج، حساسیت را از بین می برد، بویژه آن که عده ای طبق آن برنامه ها عمل کنند؛ یعنی «تکرار». بینندگان را به رفتار کردن مشابه، تشویق می کند. هر قدر پخش برنامه های مشابه بیشتر تکرار شود، رفتار طبق آن برنامه نیز بیشتر می شود و افراد به انجام دادن چنان رفتارهایی عادت می کنند.
«وقتی بینندگان به یک محرّک ارزشی عادت کنند، دیگر آن را«بد» یا «منفی» نمی دانند. بسیاری از انسان ها معتقدند و می دانند که مواد مخدر (مثلاً تریاک)، چیز بدی است؛ زیرا توانایی جسمی و فکری و قدرت تصمیم گیری افراد را کاهش می دهد؛ اما اگر به همان انسان ها با روش های مختلف، بدون آن که آنها ادراک نمایند، به تدریج، مقادیر کمی تریاک خورانده شود و آنها به آن مقادیر، عادت کنند، آنها دیگر تریاک را یک چیز «بد» نمی دانند، به همین ترتیب نیز اعضای یک جامعه قبل از تغییر ارزش هایشان، ارزش هایی را که قرار است به آنها انتقال یابد، منفی ارزیابی می کنند؛ اما بعد از مدتی که ارزش های جدید با ظرافت و زیرکی، بدون وقوف خود آنها، به آنها انتقال داده شد، به آن، عادت می کنند و آن را چیز خوبی می دانند».(6)

ج) وظایف تفریحی و سرگرمی

وسایل ارتباط جمعی می توانند با ارائه‏ى برنامه های مختلف، اوقات فراغت را پر کنند، سرگرمی مناسبی باشند، آرامش روانی ایجاد کنند، به طور موقت، ذهن اشخاص را از مشکلات روزمرّه دور سازند، و شیوه‏ى گفتار و رفتار درست را- که با فرهنگ جامعه هماهنگی داشته باشد- به گیرندگان، انتقال دهند. به کار بردن کلمه های ناخوشایند و تکیه کلام ها و رفتارهای بی معنا و بی محتوا، از مواردی است که به سرعت در میان اقشار جامعه (هرچند کوتاه مدت) شایع می شود.

پی نوشتها:

1. لغت نامه، دهخدا.
2. همان جا.
3. افکاری عمومی و ارتباطات،علمی اسدی، تهران: سروش، 1371، ص 101.
4. مقدمه ای بر جامعه شناسی و سایل ارتباط جمعی، فرهت قائم مقامی، ص 36.
5. همان، ص 109-110.
6. وسایل ارتباط جمعی و تغییر ارزش های اجتماعی، فرامرز رفیع پور، تهران: کتاب فرا، 1378، ص 13.

منبع: نشریه‏ى حدیث زندگی