25 آذر 1387 / 16 ذی الحجه 1429 / 15 دسامبر 2008

موفقيت روزافزون علم در شناخت جهان هدفدار و قانونمند كه با تكيه بر ابتكارات خلاقيت هاي به وديعه نهاده شده از سوي خداي متعال در وجود بشر و بهره برداري از قدرت شگرف انديشه آدمي صورت گرفته، فضاي زندگي جديدي را براي انسان ها به ارمغان آورده است. اين فضاي جديد و اين تمدن نوظهور كه خود برخاسته از تعاملات عميق ميان تمدني و ميان فرهنگي است، موجد خواست ها، نيازها، انديشه ها مسائل و مشكلاتي است كه به نوبه خود توسعه علم و انديشه را مي طلبند. در اين مسير انديشه هاي ژرف در قالب پژوهش هاي بنيادين صورت بحث پذير به خود مي گيرند و دستمايه انجام پژوهش هاي كاربردي مي شوند تا خواست ها و نيازها را پاسخ گويند و راه حل هاي بهتر و بيشتري براي مسائل و مشكلات جوامع بشري پيشنهاد كنند و همين جاست كه نقش موثر و سهم به سزاي بخش تحقيقات در روند تحولات جوامع آشكار مي شود. تحولات زندگي بشر در قرن بيستم نشان از گسترش روز افزون اهميت علم و تحقيق داشت، به ويژه در نيمه دوم اين قرن كشورهاي صنعتي و در حال توسعه با آگاهي از نقش پژوهش در خلق فن آوري و شتاب دهي براي توسعه، عمده توجه خود را مصروف تقويت و ارتقاي بخش تحقيق نموده اند. از اين روست كه مي توان گفت بين پيشرفت بخش تحقيق و شتاب توسعه فراگير و پايدار در هر كشور ارتباط مستقيم برقرار است.
استاد نصرالله زرين پنجه ازمشهورترين نوازندگان تاردارفاني را وداع گفت. زرين پنجه از13سالگي آموختن تاررا آغازكرد و ازآن پس با جديت تمام درراه يادگيري كوشيد. او ازدانش بزرگاني چون مرتضي هاني داوود، يحيي اززرين پنجه و علي اكبر شهنازي استفاده كرد و بعد ازآشنايي با استاد موسي معروفي ازرديف‎هاي ايشان فيض كامل برد. زرين پنجه مدتي ازموسيقي كناره گرفت اما بعد از تأسيس كلاسهاي هنرستان موسيقي دوباره شوقي يافت و به تعليم پرداخت. استاد زرين پنجه سالها با راديو همكاري كرد و رهبراركستر سازهاي ايراني راديو بود. ايشان همچنين درتدريس كتابهاي تارو سه تار ازانتشارات هنرستان موسيقي ملي سهم بسزايي داشت.


4) پس از گسترش جنگ تحميلي عراق عليه ايران و به موازات افزايش پيشروي نيروهاي اسلام در مواضع دشمن بعث، اقدامات آمريكا عليه ايران با هدف جلوگيري از پيروزي جمهوري اسلامي و شكست عراق تشديد شده و وسيع‏تر مي‏گشت، زيرا پيروزي ايران بر عراق براي آمريكا غيرقابل قبول بود. از اين رو، علاوه بر ارسال تسليحات پيشرفته نظامي به عراق، كمك‏هاي اطلاعاتي آمريكا به عراق از سال 1359 ش آغاز شد و در سال‏هاي پاياني جنگ نيز بيش از هر چيز ديگر مورد نياز و درخواست حزب بعث بود. در اين زمان، عراق از سازمان سيا اطلاعات فوق‏العاده محرمانه‏اي از مراكز استراتژيك ايران دريافت نمود. همچنين سازمان جاسوسي آمريكا، سيا، بارها عراق را در حمله به تاسيسات اقتصادي و حياتي ايران تشويق كرد و در حمله هواپيماهاي عراقي به تاسيسات و مناطق مهم كشور، با آنان هماهنگي نمود.
آيت‏اللَّه حاج سيدمحمدحسن بن ميرسيدعلي ميرجهاني طباطبايي اصفهاني، در سال 1280 ش برابر با 1319 ق در يكي از روستاهاي اطراف اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از فراگيري علوم پايه، به نجف اشرف عزيمت نمود و از محضر آيات عظام: آقا ضياءالدين عراقي، سيدابوالحسن اصفهاني، شيخ عبداللَّه مامقاني و ميرزاي ناييني بهره جست و به مدارج عالي علمي رسيد. آيت‏اللَّه ميرجهاني پس از آن به خواست پدر به اصفهان بازگشت و به انجام امور ديني پرداخت. اين عالم بزرگوار پس از درگذشت پدر و مدتي اقامت در مشهد مقدس، در تهران ساكن گرديد و به تبليغ، هدايت، ارشاد مردم و تأليف و تصنيف پرداخت. آيت‏اللَّه ميرجهاني در علوم غريبه اطلاعاتي عميق داشت. هم‏چنين طبع روانش او را قادر ساخته بود تا در مدح معصومين(ع) به عربي و فارسي به نيكويي شعر بسرايد. آثار چندي از اين عالم رباني به جاي مانده است كه مِصباح‏البلاغه، كُنوزُالحِكَم و فُنون‏الكَلِم و ديوان اشعار از آن جمله‏اند. اين محدث و خطيب بزرگوار سرانجام در بيست و پنجم آذر 1371 ش برابر با بيست‏ويكم جمادي‏الثاني 1402ق در نودويك سالگي در اصفهان رخت از جهان فرو بست و در جوار مقبره علامه مجلسي در كنار مسجد جامع اين شهر به خاك سپرده شد.
« ابن فُرات» محدث و قاضي حنفي مصري درگذشت. وي درسال 759هجري قمري درقاهره بدنيا آمد. او ضمن حفظ قرآن كريم اين كلام الهي، اَلعُمدَه و البدايَه دو متن مهم فقه حنفي را نيزبه حافظه خويش سپرد. ابن فرات ازدانش نحوي علمايي چون ابن هُشام بهره بسياربرد و شَرحُ الفيه زين العابدين عراقي را درعلم حديث ازخود نگارنده كتاب آموخت و سرانجام خود ازبزرگان اين علم شد. ابن فرات كه دراواخرقرن8 هجري قمري ازفقهاي برترمذاهب اربعه اهل سنت بشمارمي‎رفت دراموراجتماعي نيزشركت داشت و مدتي عهده دارمنصب قضاوت بود. كتاب« نُخبَةُ الفَوائِد مِن عِقدِ القَلائِد» ازجمله آثاراوست كه تلخيص و شرح منظومه ابن وهبان درفقه حنفي است.
نخستين شماره روزنامه اختر دراستانبول و به مديريت آقا محمد طاهرتبريزي منتشرشد. اخترتنها روزنامه ايراني بود كه درآن زمان به سبك نو درخارج ازكشور چاپ و منتشرمي‎شد. دراين روزنامه مقالات بسياري ازرجال آن دوره به چاپ مي‎‎رسيد. روزنامه اختردرنهضت تنباكو درروشنگري و آگاه كردن مردم نقش بسيارمؤثري داشت.



ابوعبداللَّه محمد بن جياني منجم و رياضي‏دان مسلمان اندلسي در سال 379 ق در قرطبه از شهرهاي قديم اندلس در اسپانيا، متولد شد و تحصيلات ابتدايى خود را در زادگاهش به پايان رساند. سپس به قاهره در مصر رفت و مدتي در آن جا اقامت گزيد. جياني در نجوم و رياضيات از دانش بسياري بهره‏منده بود واز مدافعان سرسخت كتاب اصول اقليدس به شمار مي‏رفت. از جمله آثار جياني كه درباره‏ي نجوم به رشته‏ي تحرير درآمده است، مي‏توان به كتابي در شرح مقاله‏ي پنجم كتاب اصول اقليدس اشاره كرد.
دوران سلطه و نفوذ اسپانيا برسرزمين صحراي غربي خاتمه يافت و نيروهاي استعماري مجبور به ترك خاك اين كشور شدند. اسپانيايي ها از سال1884ميلادي نزديك به يك قرن بعد، انقلابيون صحرا با تشكيل گروههاي مبارز استقلال طلب اولين حمله چريكي را به مواضع اسپانيا آغاز كردند. به دنبال آن جبهه پوليساريو از اتحاد گروههاي مبارز صحرا بوجود آمد و بدين ترتيب مبارزات مردم صحرا با استعمارگران اسپانيايي و متجاوزان اروپايي ابعاد گسترده تري يافت. سرانجام اسپانيايي ها پس ازقتل عام مكرر مردم صحرا با تعيين يكساله يعني تا پايان فوريه 1976ميلادي اقدام به ترك خاك صحراي غربي كردند. چند روز پس از خروج كامل قواي اسپانيا ازصحرا، جبهه پوليساريو اين كشور را به نام جمهوري دمكراتيك عربي صحرا مستقل اعلام كرد.
هانْري بِكْرِل، فيزيك‏دان معروف فرانسوي در 15 دسامبر 1852م در پاريس به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود، به استادي فيزيك دست يافت و به تدريس در اين رشته پرداخت. پس از كشف اشعه ايكْسْ توسط ويلْهِلمْ رونْتْگِن، فيزيك‏دان بزرگ آلماني، بِكْرِل به اين فكر افتاد كه آيا ممكن است اجسامي وجود داشته باشند كه تحت تأثير نور ساده، اشعه ايكس ساطع كنند. لذا به آزمايش پرداخت و پس از تحقيقات فراوان، دريافت كه اورانيوم اين اشعه نامرئي را از خود صادر مي‏كند. او به زودي كشف كرد كه اين تشعشعِ تقريباً فناناپذير مي‏تواند نه تنها در كاغذ سياه، بلكه به داخل فلزات نيز نفوذ نمايد. بكرل چيز كاملاً جديدي كشف كرده بود كه در آن هنگام آن را اشعه بِكْرِل ناميد اما كمي بعد در دوم مارس 1896م تحت عنوان راديواكتيويته مشهور شد. پرتوهاي شگفت‏انگيزي كه هانري بكرل براي اولين بار در اورانيوم مشاهده كرد ناشي از خرد شدن ذرات بود. وقتي كه به اندازه كافي ذراتي از اتم اورانيوم جدا گرديد، اتم جدا شده، ديگر اورانيوم نبود، بلكه پس از گذراندن چند مرحله، تبديل به اتم راديوم مي‏شد. اين جريان خرد شدن ذرات هرگز باز نمي‏ايستد و پس از آن به پلونيوم و سپس به سرب تبديل مي‏شود. بكرل در ادامه كار خود، در 30 ژوئن 1896م براي اولين بار موفق به كشف عناصر راديو اكتيويته اورانيوم شد و شهرتش فزوني گرفت. او در نهايت ثابت كرد كه اورانيوم از خود پرتوهايى مي‏پراكَنَد و اين پرتوها مانند پرتوهاي برق مي‏باشند. كشف بكرل، دانشمندان شيمي را بر آن داشت تا به ياري آزمايش‏هاي ديگر، ماهيت اين پرتوها را دريابند. تلاش‏هاي بكرل باعث شد تا در سال 1903م به همراه ماري و پيركوري، جايزه نوبل را دريافت كند. وي در اواخر عمر به رياست آكادمي علوم فرانسه انتخاب شد و سرانجام در 25 اوت 1908م در 56 سالگي درگذشت.
كمك به پناهندگان در سطح بين‏المللي، براي اولين بار در سال 1921م آغاز شد و با آغاز جنگ جهاني دوم، اولين كارگزاري مهم بين‏المللي براي پناهندگان و آوارگان در نهم نوامبر 1943م تأسيس گرديد. اهداف اين مؤسسه شامل امداد، نگهداري و مددياري و در نهايت، بازگرداندن اتباع دولت‏هاي عضو سازمان ملل متحد كه در نتيجه جنگ آواره شده بودند، مي‏شد. اما تعدادي از اين آوارگان يا به علت از دست دادن كليه پيوندهايشان با كشور اصلي خويش و يا به علت تغيير اوضاع سياسي كشورشان مايل به بازگشت به وطن نبودند. اين مردم و پناهندگانِ دوره جنگ و قبل از آن كه هنوز اسكان داده نشده بودند، هسته اصلي مسئله پناهندگان اروپا را در دوره بعد از جنگ جهاني دوم تشكيل مي‏دادند كه بيش از يك ميليون و شش‏صد هزار نفر تخمين زده مي‏شدند. از اين رو، پس از پايان جنگ جهاني دوم، سازمان بين‏المللي پناهندگان موسوم به "آيرو" به وجود آمد و اساسنامه آن در 15 دسامبر 1946م به تصويب مجمع عمومي سازمان ملل متحد رسيد. پس از آن كميسيون تداركاتي آيرو تأسيس شد و از ژوئيه 1947م، وظايف و فعاليت‏هاي خود را آغاز كرد. 3 سال پس از تصويب اساسنامه آيرو، مجمع عمومي سازمان ملل نام آن را به كميسارياي عالي پناهندگان ملل متحد تغيير داد و اين نهاد از اول ژانويه 1951م، كار خود را با تحولي ديگر آغاز نمود.(ر.ك: 1 ژانويه)
كشور صحرا در شمال غربي افريقا، از اوائل قرن هجدهم، شاهد حضور استعمارگران اسپانيايى، در اين منطقه بود. اسپانيا در سال 1884م، صحراي غربي را به عنوان صحراي اسپانيا خواند. امّا با شكل‏گيري مبارزات ضد استعماري و در نهايتْ تأسيس جبهه پوليسارْيو، از اتحاد گروه‏هاي مبارز، اين مبارزات شكلي سازمان يافته و گسترده يافت. بعد از جنگ جهاني دوم، تحت فشار افكار عمومي و سازمان ملل براي انجام همه‏پرسي جهت واگذاري خودمختاري به اين منطقه، كشورهاي مراكش و موريتاني، همسايگان صحرا، ادعاي مالكيت اين منطقه را مطرح نمودند. بر اين اساس توافقي ميان اين دو كشور با اسپانيا به عمل آمد كه بر اساس آن، دو سوم صحرا به مراكش و يك سوم به موريتاني داده مي‏شد. اما اين مسئله مورد اعتراض مردم صحرا و نيز جبهه پوليساريو قرار گرفت. در اين ميان از نيمه دسامبر 1975، اسپانيا خروج نيروهاي خود را آغاز نمود و ظرف مدت 2 ماه، كشور صحرا را تخليه كرد. به دنبال خروج نيروهاي اشغال‏گر اسپانيا جبهه پوليساريو، استقلال اين سرزمين را با عنوان جمهوري دموكراتيك عربي صحرا اعلام كرد. اما دولت مراكش از زمان خروج نيروهاي اسپانيايي از صحراي غربي، مدعي حاكميت بر اين سرزمين است و اين اختلاف همچنان ادامه دارد. (ر.ك: 27 فوريه)