چپ گرایی در تاتارستان
نخستین سازمان سیاسی چپ، كه در قازان (مركز تاتارستان) تأسیس یافت، با گرد آمدن گروهی از وابستگان روسی تبار حزب سوسیال دموكرات كارگری روسیه (1) مقیم آن شهر شكل گرفت. این گروه برای تبلیغ ماركسیسم در بین تاتارها مطالبی را به زبان تاتاری منتشر میكرد. در 1321/ 1903، تاتاری به نام حسین یاماشف (2) (3) به این گروه پیوست. در 1325/ 1907، یاماشف در اورنبورگ یك گروه ماركسیستی تشكیل داد كه چند روشنفكر تاتار، از جمله ملانور واحداُف و م. شاهی احمداُف، از اعضای آن بودند. این گروه به مناسبتِ نام ترجمانِ (ارگان) مطبوعاتی خود، اورال، اورالیها نامیده شدهاند. اورالیها با احزاب لیبرال و ملیگرای مسلمان برخوردی انتقادی داشتند و بر آگاهی طبقاتی، طبق الگوی تعلیمی ماركسیسم، بیش از آگاهی ملی تأكید میورزیدند. (4)
حزب انقلابیون سوسیالیست تاتار (5)حزب چپ دیگری بود كه در 1324/ 1906 ایجاد شد و اعضای آن به مناسبت نام ترجمان مطبوعاتی خود، تانغ یولدوزی (ستارهی سحری)، تانغیها نامیده شدهاند. ایاز اسحاقی و فؤاد توكتاروف، دو تن از بنیان گذاران این حزب، از اعضای سابق حزب شاگرد لیك بودند كه دارای تمایلات جدیدی (6) بود. (7) دو تن دیگر از بانیان حزب تانغیها از اعضای سابق حزب سوسیالیست برك (8) (اتحاد) بودند. حزب اخیر را فارغ التحصیلان مدرسهی تربیت معلم در 1323/ 1905 تشكیل دادند كه ترجمان مطبوعاتیاش آزاد (بعداً آزاد خلق) نام داشت. برنامهی برك بر محور شعارهای «آزادی برای همگان، زمین برای دهقانان» شكل گرفته بود كه حاكی از تأثیرات سوسیال دموكراسی است. (9) هر دو حزب عمدهی چپ تاتاری، یعنی تانغیها و اورالی ها، در جریان سركوبی انقلاب 1323/ 1905 از هم پاشیدند و از آن پس تا انقلاب فوریهی 1917، احزاب سیاسی چپ در منطقهی ولگا- اورال هم، مانند سراسر روسیه، یك دورهی ده سالهی ركود را از سر گذراندند. این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت كه جنبش چپ تاتار در فاصلهی انقلابهای 1323 و 1336/ 1905 و 1917 به طور كلی ضعیف و عضویت در كمیتهی بولشویك قازان روی هم رفته منحصر به روسها بود. ملی گرایانِ لیبرالِ غالباً دارای گرایش «جدیدی»، سخنگوی بیرقیب تاتارها در صحنهی سیاست روسیه، بودند. (10)
با در گرفتن انقلاب فوریه، در تاتارستان تشكلهای سیاسی فراوانی پدید آمد كه به طور كلی در دو گروه ملی- اسلامی و چپ قرار میگرفتند. به دنبال انقلاب اكتبر 1917، همهی تشكلها و نهادهای ملی- اسلامی تا سال 1299ش/ 1920 منحل شدند. (11)
گروههایی از جوانان انقلابی تاتار كه به عللی، از جمله بیاعتمادی چند صد ساله به روسها، از ورود به احزاب روسی چپ چون بولشویك و حزب انقلابی سوسیالیست (اس ار) (12) احتراز میكردند، به تشكیل كمیتههای كارگری مختلف پرداختند؛ كمیته هایی كه در جمادی الاخره 1335/ آوریل 1917 با عنوان كمیتهی سوسیالیست مسلمان (13) متحد شدند. از آن میان، كمیتهی سوسیالیست مسلمان قازان در تاریخ جنبش انقلابی مسلمانان روسیه از جایگاه خاصی برخوردار است. بنیان گذار كمیتهی مذكور ملانور واحداف بود. بسیاری از این جوانان، سابقهی هواداری از جنبش جدیدها را داشتند كه در فضای بین دو انقلاب 1905 و 1917 و پس از آن، تحت تأثیر ماركسیسم قرار گرفته، نام سوسیالیست بر خود گذاشته و حتی پس از انقلاب اكتبر خود را بولشویك نامیده بودند، اما گرایش آنان به ماركسیسم جدی نبود. مشی اصلی آنان مبارزه با سنت گرایی دینی و كهنه پرستی اجتماعی و تلاش برای نجات مسلمانان روسیه و تمام خلقهای تحت استعمار بود. آنان بیش از آنكه سخن گوی سوسیالیسم باشند، در جناح چپ جنبش ملی قرار میگرفتند. (14) كمیتهی سوسیالیست قازان اگرچه از گروههایی با گرایشهای مختلف چپ و ملی گرایی تشكیل یافته بود و با آنكه هیچ گونه وابستگی تشكیلاتی به حزب بولشویك نداشت، از برخی مواضع و سیاست های آن، در مواردی چون پایان دادن به جنگ، تقسیم اراضی و انتقال قدرت به شوراها، پشتیبانی میكرد. آواز و قزل بایراق (پرچم سرخ) ترجمانهای مطبوعاتی آن بودند. (15) حزب بولشویك روسیه، به رغم ناهمگونی سیاسی كمیتهی سوسیالیست، به این دلیل كه كمیتهی مورد بحث عناصری از بولشویك و منشویك و انقلابی سوسیالیست را زیر یك چتر گرد آورده بود، آن را وسیلهای برای ایجاد ارتباط با توده های تاتار میدانست و این واقعیت را كه تعهد برخی از اعضای آن به ماركسیسم در مقایسه باوفاداریشان به اهداف ملی گرایانه و اسلامی در درجهی دوم اهمیت قرار داشت، نادیده میگرفت. (16)
حكومت بولشویكی نوبنیاد، برای استقرار حاكمیت خود در روسیه، نیاز به سازش و اتحاد تاكتیكی با نیروهای مختلف چپ و حتی دموكرات و ملی داشت. از همین رو بود كه كمیسری مركزی امور مسلمانان (موسكوم) (17)به صدارت ملانور واحداف، تحت نظارت كمیسری ملیتهای خلق شوروی (ناركومناتس) (18) تشكیل گردید. تشكیل موسكوم ضمن آنكه در اتحاد تاتارها شكاف ایجاد كرد، حاكی از آن بود كه حكومت شوروی دیگر تحمل نهادهای ملی- اسلامی را ندارد، كما اینكه تا 1299ش/ 1920 به تدریج همهی آنها را از میان برداشت. (19)
پس از انقلاب كمونیستی و حاكمیت نظام شورایی بر سراسر این سرزمین، گروهی از كمونیستهای تاتارستان (مانند سلطان گالیف رئیس موسكوم و عضو هیئت رئیسهی ناركومناتس) كه گرایشهای ملی نیز داشتند و به كمونیستهای ملی مشهور بودند، در دهه های 1310 و 1320ش/ 1930 و 1940، بازداشت و تصفیه شدند. (20)
پینوشتها
1. Russian Social Democratic Labour Party.
2. Husain Yamasev.
3. رك. حسنوف (Hassanov)، ص 684.
4. دولت (Devlet)، ص5؛ رورلیچ (Rorlich)، ص106-107.
5. Tatar Socialist Revolutionaries.
6. رك. دانشنامه جهان اسلام، ذیل «نهضت جدیدها».
7. رورلیچ، ص106.
8. Brek(Union).
9. همان جا.
10. همان جا.
11. رك. بطال- تایماس (Battal-Taymas)، ص 191-198؛ رورلیچ، ص132-133.
12. Socialist-Revolutionary Party (SR).
13. Muslim Socialist Committee (MSK).
14. رك. دومان (Duman)، ص86-87.
15. رك. رورلیچ، ص126-127.
16. همان، ص127.
17. Central Commissariat for Muslim Affairs (MUSKOM).
18. Soviet People`s Commissariat of Nationalities(NARKOMNATS).
19. رك. همان، ص132-133.
20. رك. براكس آپ (Broxup)، ص323-324؛ رورلیچ، ص137-141؛ بطال- تایماس، ص202-208.
ماری براكس آپ، «تاتارهای ولگا»، در ملیتهای شوروی: مجموعهی 21 مقاله، زیر نظر گراهام اسمیت، تهران: شركت انتشارات علمی و فرهنگی، 1375ش.
دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حدادعادل، تهران: بنیاد دایرة المعارف اسلامی، 1375ش.
Abdullah Battal-Taymas,Kazan Turkleri:Turk tarihinin hazin yapraklan,Ankara,1988
Nadir Devlet,Rusya Turklerinin mill mucadele tarihi:1905-1917,Ankara,1999
Oguz Saban Duman,Dogu-bati meselesi ve Sultan Galiyev,Istanbul 1999
M. Kh. Hasanov,Tatarkii entsiklopedicheskii slovar,Kazan 1999
Azade-Ayse Rorlich,The Volga Tatars:a profile in national resilience,Stanford,Calif,1986.
منبع مقاله :
رحیم رئیس نیا و. . . [دیگران]؛ (1389)، چپ و چپگرایی در جهان اسلام، تهران: نشر كتاب مرجع، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}