30 آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 / 20 دسامبر 2008
30 آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 / 20 دسامبر 2008
30 آذر 1387 / 21 ذی الحجه 1429 / 20 دسامبر 2008 |
مدرسه« دارالفنون» اولين مدرسه عالي پلي تكنيك به سبك مدارس اروپايي تأسيس شد. اين مدرسه به كوشش اميركبيرصدراعظم لايق دوره ناصرالدين شاه دايرشد. دارالفنون نخستين تجربه ايرانيان درتأسيس مدارسي به سبك جديد و درقالبي منظم بود. اين مدرسه ابتدا با شش استاد اتريشي دررشتههاي مهندسي، توپخانه، سواره نظام، معدن شناسي، طب، جراحي تشريح، علوم طبيعي و داروسازي آغازبه كاركرد. اولين محصلان اين مدرسه 105تن بودند و مدت تحصيل هم شش تا هفت سال بود. شكل و محتواي فرهنگي مدرسه دارالفنون عناصر آگاه كشوررا برآن داشت تا در مورد تغييرنظام آموزشي بيانديشند. گفتني است كه تحصيل دراين مدرسه رايگان بود و ازهمان ايام به تدريج بخشي ازبودجه كشور آموزش و تأسيس مدارس عالي علمي اختصاص داده شد. |
به دنبال شكست يزدگرد سوم آخرين پادشاه سلسله ساساني از سپاه اسلام در نهاوند، اين سلسله پس از 416 سال حكومت، منقرض شد و مسلمانان، ايران را فتح كردند. سپاه اسلام با آن كه نفرات و تجهيزات بسيار كمتري از ارتش ايران داشت، اما به خاطر روحيه بالا و ايمان محكم، در نبردهاي پياپي كه چند سال طول كشيد، ارتش ساساني را شكست داد كه آخرين آنها، جنگ نهاوند بود. با سقوط سلسله ساسانيان، ايرانيان كه از ظلم و فساد پادشاهان ناراضي بودند، به خاطر ارزشها و اصول متعالي اسلام همچون يگانهپرستي، عدالت و برابري، به اين دين گراييدند و به تدريج، خود، در گسترش آن كوشيدند. |
مهمترين اقدام كابينه محمد علي فروغي پس از روي كار آمدن محمدرضا پهلوي و درگير و دار جنگ جهاني دوم و حضور متفقين در ايران، امضاي پيمان بين دولت ايران و دولتهاي اتحاد جماهير شوروي و انگلستان بود كه متن آن طي ماده واحدهاي در 30 آذر 1320 تقديم مجلس شد. در اين پيمان احترام به حاكميت ايران از طرف دولتهاي روس و انگليس، قراردادن تسهيلات لازم در اختيار شوروي و بريتانيا در دوران جنگ از طرف ايران و نگاهداري نيروهاي نظامي متفقين در ايراني تا هر زمان و... عنوان شده بود. اين پيمان هر چند به ظاهر ضرري به حال ايران نداشت ولي حضور طولاني مدت اين نيروها در ايران و نيز ضربات ناشي از جنگ و تحميل هزينههاي طاقتفرسا، بر مردم كشور بسيار گران آمد و فقر و فلاكت بيشتري نصيب مردم محروم نمود. بعد از جنگ، نيروهاي شوروي علي رغم تعهد جهت خروج فوري، در اين كار، بسيار تعلُّل كردند كه پس از شكايت دولت ايران به سازمانهاي بينالمللي، اين نيروها، حاضر به تخليه ايران شدند. |
گسترش مناسبات همه جانبه عراق و شوروي سابق در جريان جنگ تحميلي، اين امكان را فراهم ساخت تا روسها اهداف جديد سياست خارجي خود را در منطقه و در برابر ايران پيگيري كرده و در مقابل، عراقيها نيز با برخورداري از حمايت سياسي - نظامي شوروي، تجهيزات نظامي و كمكهاي مستشاري دريافت كنند. بر اين اساس بود كه روسها علاوه بر ارسال سلاح به عراق، با ارزيابي از ضعفهاي ساختاري ارتش آن كشور در وضعيت دفاع و حمله، در توسعه نيروهاي مسلح عراق و طرح ريزي استراتژي تهاجمي عراق نيز نقش فعال و محوري داشتند. كمكهاي شوروي سابق به عراق در اين مرحله در مقايسه با كمك ساير كشورها بسيار برجستهتر و نمايانتر بود و تا اندازهاي، تاثيرات سرنوشتسازي بر روند تحولات جنگ داشت. اين كمكها تا اندازهاي بود كه شوروي در حدود شصت درصد از تجهيزات نظامي عراق را تامين ميكرد. |
«جمالُ الدّين عبدالواحد شيباني» معروف به ابن قِفطي نويسنده نامداراسلامي درشهرقِفط درمصربدنيا آمد. شيباني تحصيلاتش را درشهرهاي قاهره، بيت المقدس و حَلَب به پايان رساند و عاقبت درشهرحَلَب به مشاغل ديواني مشغول شد. او درهمين ايام به تأليف كتابهايي چون «تاريخ قاهره، تاريخ مصر، تاريخُ السَّلاجِقه و تاريخُ الحُكَما» همت گماشت. كتاب اخيرشامل زندگينامه 410تن طبيب، منجّم و حكيم است. |
« اِبنُ الجوزي» ملقّب به« شمسُ الدّين واعظ» معروف شهردمشق درگذشت. او عالمي مورّخ و فقيهي برجسته بود و درعين حال ازمحدثان و حافظان مشهور دمشق بشمارميرفت. شمسُ الدّين ابتدا مقدمات علوم را نزد جدّ مادري خود فراگرفت و به مراتب عالي علمي دست يافت. 18ساله بود كه جهانگردي را آغازكرد و سرانجام دردمشق اقامت گزيد. ازابن الجوزي آثاري چون «تَذكِرَةُ خواصِّ الاُمَّه في ذكرخَصايصُ الاَئِمّه » يا« تَذكِرةُالخَواص » درمناقب اميرالمؤمنين و اهل بيت(ع) به ياگارمانده است. |
بابا خان بانام فتحعلي شاه قاجار درتهران برتخت نشست و 37سال درايران حكومت كرد. ايران دردوران اين شاه بي كفايت قاجاري به علّت ضعف و سستي او و نداشتن قدرت تصميم گيري، همواره درگيرحوادث داخلي و خارجي بود. بي تدبيري فتحعلي شاه باعث شد تا درزمان او دراثناي اين جنگها نواحي مهمي ازكشورمان ازدست رفت و به روسها واگذارشد. |
آقامحمدخان قاجار پسر بزرگ محمدحسن خان قاجار قوانلو در محرم 1155 ق در گرگان متولد شد. در 1160 ق كه عادل شاه، برادرزادهي نادر شاه افشار براي سركوبي محمدحسن خان، عازم مازندران شده بود، دستور داد آقامحمدخان را در خردسالي مقطوع النسل كردند. بعداز روي كار آمدن كريم خان زند و در بدري فراوانِ خاندان قاجار، به دربار زنديه فرستاده شد و مورد توجه خانِ زند قرار گرفت. آقامحمدخان به مدت 16 سال با بستگانِ خويش در شيراز در نهايت رفاهِ حال به سر برد ولي به محض اطلاع از مريضيِ كريم خان، به طرف مازندران حركت كرد و با كمك برادرش، مدعيان را مغلوب نمود. سرانجام در 11 جمادي الثاني 1200 ق در تهران تاجگذاري نمود و از آن پس به تصرف نقاط مختلف كشور مشغول گرديد. در اين مدت، دهها هزار نفر از مردم بيگناه به دستور او كشته شدند و جنايات فراواني انجام داد. آقا محمدخان سرانجام هنگامي كه در گرجستان حضور داشت به دست دو تن از خدمتكاران خود به قتل رسيد. پس از كشته شدن آقامحمد خان قاجار، چون او از خود فرزندي نداشت، برادرزادهاش باباخان معروف به فتحعلي شاه در عيد فطر سال 1212 ق به پادشاهي رسيد. |
آخوند ملا محمدكاظم خراساني در سال 1255 قمري در مشهد به دنيا آمد. و در 12 سالگي وارد حوزهي علميهي مشهد گرديد. چند ماهي در محضر ملاهادي سبزواري و در تهران در حلقهي درس ميرزا ابوالحسن جلوه، شركت كرد و سرانجام در نجف اشرف به درس ميرزاي شيرازي و شيخ مرتضي انصاري راه يافت. آخوند سيزده سال، از درس ميرزاي شيرازي استفاده كرد و اندك اندك آوازهي علمي آخوند در نجف پيچيد. وي پس از فوت استاد، از مجتهدان برجسته واستادان موفق حوزه بود كه شاگردان فراواني را تربيت نمود. سيدابوالحسن اصفهاني، سيد ابوالقاسم كاشاني، سيدمحمد تقي خوانساري، سيدحسن مدرس، سيدصدرالدين صدر، آقا ضياء عراقي، شيخ عبدالكريم حائري، ميرزاي ناييني، سيدمحمدحسين بروجردي، سيدمحمد شاهرودي و دهها عالم فاضل از جمله شاگردان وي بودند. همچنين تأليفات متعددي از ايشان به جا مانده است. كه از جملهي آنها، كتاب مهمِ كفايةُالاصول ميباشد. از حيث مبارزات سياسي نيز، آخوند خراساني از مدافعان مشروطيت بود كه تلاش زيادي دراين زمينه از خود نشان داد. قرار بود كه بسياري از علماي نجف، كربلا و كاظمين، خود را براي سفر به ايران آماده كنند. همچنين آخوند خراساني آمادهي عزيمت به ايران بود كه در شب چهارشنبه 21 ذيالحجهي سال 1329 ق به طرز مشكوكي به دل درد دچار شد و پس از اقامهي نماز صبح، در 74 سالگي به سوي دوست شتافت. برخي بر اين باورند كه وي به وسيلهي جاسوسان روسي و يا انگليسي مسموم شده است. پيكر پاك اين استوانهي فقاهت پس از تشييعي با شكوه در حرم مطهر علوي به خاك سپرده شد. |
سرزمين پرو به استقلال رسيد. اين كشور بيش از 290سال تحت سلطه اسپانيا بود. اما سرانجام با مبارزات مستمرمردم پرو و رهبريهاي سان مارتين و سيمون بوليوار مجدداً به استقلال رسيد. پس از استقلال حكومت جمهوري درپرو برقرارشد اما همواره نظامهاي خودكامه براين كشور حكومت كردهاند و كودتاهاي نظامي اوضاع اقتصادي و سياسي اين كشور را دستخوش نوسانات شديد كرده است. |
فرانسوا رابْلِه، رماننويس، اديب و پزشك فرانسوي در دهم ژانويه 1494م در اين كشور به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در صومعهاي نزديك زادگاهش انجام داد و پس از آموختن الهيات و حكمت و فلسفه به سِلك روحانيون مذهبي درآمد. اين امر بيشتر به سبب شوق او در فراگرفتن علوم ادبي يونان و روم بود تابه سبب تمايلش به علوم مذهبي و الهي. رابله از آن پس مدتي به سير و سفر و مطالعه و ثبت خاطرات خود پرداخت و با بسياري از فاضلان و اديبان بزرگ زمان آشنايى يافت. او همچنين پس از طي دروس دانشگاهي در رشته پزشكي، به طبابت پرداخت و چندين متن پزشكي را به زبان يوناني با تفسيرهاي شخصي منتشر كرد. رابله همچنين كتاب گارْگانْتوا و سپس رمان بزرگ پانتاگروئل را انتشار داد كه از جانب برخي مقامات علمي و مذهبي به اتهام منافي اخلاق بودن محكوم گرديد و باعث شد كه وي مقام و جايگاه روحانيت خود را ازدست دهد. با اين حال انتشار جلدهاي دوم تا پنجم اين اثر، باعث شهرت زيادي براي رابله شد و با ارائه تغييراتي در جلدهاي بعد، سعي كرد تا رضايت مقامات مذهبي را جلب نمايد. رابله از نظر مورخان، مرد تحول بود و در دوره تحول ميزيست. وي از آسايش ميگريخت و تشنه تجسس و تبحر بود. همه وقت خود را با شوق و شيفتگي فراوان به آموزش ميگذراند. او نمونه كامل عهد رُنِسانس به شمار ميآمد كه ميكوشيد تا فلسفه و معنويات زمان را در پرتو انديشههاي باستاني، نو گرداند. رابله بيش از هر چيز، در شيوه انشاء و به كار بردن قواعد زبان و بر جا نشاندن درست كلمه و تناسب در تركيب كلام، هنرمندي و استادي دارد و در نوشتهها، روح مضحكهآميز و هزل و مطايبه فصيح و شيوا را با قدرت نويسندگي ميآميزد. وي با خطوط وسيع، چهرههاي مختلف انسان را به طور مسخرهآميز ترسيم ميكند و نهاد آدمي را آن چنان كه هست به خواننده القا مينمايد. شگفتي سبك نگارش رابله در آن است كه ميان خنده و دانش، رابطه نزديك برقرار ميدارد. درباره او گفتهاند كه: رابله وجود بشر را به مسخره ميگيرد، وجود خدايان را نيز به مسخره ميگيرد، اما اين كار را با چنان لطفي انجام ميدهد كه نه به بشر لطمه وارد ميآوَرد نه به خدايان. فرانسوا رابله سرانجام در بيستم دسامبر 1553م در 59 سالگي درگذشت. |
پيِر آگوست رِنوار، نقاش بزرگ فرانسوي در هفتم مارس 1841م در خانوادهاي فقير در فرانسه به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات ابتدايى، به دليل فقر مالي مجبور شد تا به نوبه خود، درصدد فراگيري حرفهاي باشد. از اين رو به توصيه پدر به طراحي و نقاشي ظروف چيني پرداخت. اما پيدايش ماشين در اين كارگاه هنري، باعث بيرونق شدن كارِ دستيِ رنوار گرديد. او پس از آن، مشغول نقاشي براي مبلغين مذهبي شد اما با گذشت مدتي در صدد برآمد تا فقط نقاشي كند. از اين رو راهي مدرسه هنرهاي زيبا شد و خود در نقاشي به استادي رسيد. رنوار در 23 سالگي تابلوي معروف خود يعني اِسْمِرالْدْ را در يك نمايشگاه نقاشي به معرض نمايش گذاشت و ادامه اين نقاشيها در سالهاي بعد، زمينههاي شهرت و ثروت او را فراهم آورد. او در اين زمان با صورتسازي از مردم و نقاشي تصاويري از كودكان و زنان، گشايشي در كار خود يافت و طرفداران زيادي پيدا كرد. وي به سبك اِمْپِرسيونيسْمْ نقاشي ميكرد كه نمايش حالات به وسيله رنگهاي مختلف، مشخصه اصلي اين سبك بود. طرفداران اين سبك در هواي آزاد به نقاشي ميپرداختند و بر اثرات نور در نقاشي تأكيد ميكردند. رنوار در نقاشي به انعكاس نور اشياء بيشتر در جَو و فضاي آن توجه داشت تا خود اشياء. رنوار در تابلوهاي خود، خطوط نازك رنگين بسياري ميكشيد و مخصوصاً طوري نقاشي ميكرد كه نظر تماشاگر به تدريج به قسمت مهم تابلو جلب شود. از مهمترين تابلوهاي رنوار، ميتوان به ضيافت در شب، تاب و چترها اشاره كرد. تابلوهاي وي در بيشتر نمايشگاههاي معروف جهان موجود ميباشند. پيِر آگوست رِنْوار تا آخرين روز زندگي اش كار كرد تا اينكه در 20 دسامبر 1919م در 78سالگي جان سپرد. |
جان ارنست اشتاين بك، نويسنده معاصر امريكايى در 27 فوريه 1902م در ايالت كاليفرنياي امريكا به دنيا آمد. وي در 17 سالگي وارد دانشگاه استمفورد شد، اما پس از چند سال تحصيل در رشته زيستشناسي، بدون اخذ دانشنامه، دانشگاه را ترك كرد. اشتاين بك در 27 سالگي اولين اثر خويش با نام فنجان زرين را منتشر كرد و وارد عرصه نويسندگي گرديد. وي در سالهاي بعد با انتشار آثاري ديگر، به اعتبار و تكامل ادبي دست يافت و در شمار اديبان درآمد. اشتاين بك نويسندهاي رئاليست و واقعگرا است كه با سبكي بسيار قوي و محكم و نثري جالب، به تشريح فقر و بيچارگي اجتماع دست زده و حقايق دردناكي از زندگي بيچارگان را بيان مينمايد. شهرت او با نوشتن رمان خوشههاي خشم تكميل شد كه در آن به صورتي هيجانانگيز و مؤثر، زندگي يك خانواده آواره و عصيان كارگران محروم را توصيف كرده است. اين كتاب مورد استقبال مردم قرار گرفت و به دريافت جايزه ادبي پوليتزر، نائل آمد. موضوع اصلي آثار اشتاين بك، رابطه انسان و كائنات است. كتابهاي او هم نماينده نوميدي نويسندهاند و هم نمايانگر روح مبارز او. اشتاين بك كه استاد ادبيات كارگري است، زندگي قربانيان بدبختي را با مهارت و بياني ساده ترسيم كرده است. سبك او از رمانتيسم و وادي شاعرانه به واقعگرايى و شكل آثارش از آرايهها و پيرايههاي زباني به سوي سادگي و روشني تكامل يافته است. اشتاين بك در شرح جزئيات، توصيف مناظر، نماياندن حالات و تأثيرات و بيان خاطرات، قدرت فراواني دارد و آثار او آميزهاي از واقعگرايى و تخيل سرشار از شوخ طبعي و درك اجتماعي است. آثار نخستين جان اشتاينبك، از ادراكي كامل درباره زندگي و نظري بلند و وسيع درباره مسائل انساني و سلامت روح برخوردار است كه با روشي تغزّلي، حماسي يا طنزآميز و لحني واقعبينانه بيان شده و در ادبيات معاصر امريكا مقام عالي به دست آورده است. گفته ميشود كه در سالهاي پاياني عمر، آثار اشتاين بك در سراشيبي ادبي افتاد و آن قدرت كامل موجود در آثار اوليه را نداشت با اين حال، وي درسال 1962م به دريافت جايزه ادبي نوبل توفيق يافت. از اشتاينبك حدود بيست عنوان كتاب به زبان فارسي ترجمه شده است كه خوشههاي خشم، موشها و آدمها، مرواريد و اتوبوس سرگردان از آن جملهاند. جان اشتاين بك سرانجام در 20 دسامبر 1968م در 66 سالگي درگذشت. |
شبه قاره هند از آغاز دهه 1970م، صحنه جنگها و تشنجات سياسي شديدي بود. پاكستان از بدو استقلال به علت تقسيم آن به دو بخش شرقي و غربي كه در دو سوي شبه قاره هند قرار داشتند وضع نامتعادلي داشت. پاكستان شرقي با جمعيت بيشتر و منابع طبيعي كمتر، بيش از پاكستان غربي از فقر و مشكلات اقتصادي رنج ميبرد و اين احساس كه رهبران پاكستان، كه بيشتر از سكنه پاكستان غربي بودند، چندان توجهي به اوضاع پاكستان شرقي ندارند به احساس نارضايتي در ميان مردم پاكستان شرقي دامن ميزد. از اين رو مقدمات استقلال قسمت پاكستان شرقي فراهم شد، اما اين امر با مخالفت پاكستان غربي روبرو گرديد. با اين حال، رهبران پاكستان شرقي اعلام استقلال كردند و كشور جديدالاستقلال خود را بنگلادش به معني ملت بنگال، خواندند. اما دولت پاكستان، استقلال پاكستان شرقي را به رسميت نشناخت و در ماه مارس 1971م، با دخالت نظامي و اعمال قوه قهريه درصدد جلوگيري از تحقق يافتن استقلال اين كشور برآمد. دخالت نظامي پاكستان، به مهاجرت ميليونها نفر از اهالي پاكستان شرقي به هند انجاميد و دولت هند براي متوقف ساختن سيل مهاجران، از پاكستان خواست كه نيروهاي نظامي خود را از بنگلادش بيرون ببرد و استقلال اين كشور را به رسميت بشناسد. پاكستان زير بار نرفت و هند و پاكستان در روز سوم دسامبر سال 1971م وارد جنگ شدند. دومين جنگ هند و پاكستان نيز مانند جنگ اولِ اين دو كشور كه در سال 1965م بر سر كشمير روي داد، به شكست نيروهاي پاكستان از ارتش هند، كه قويتر و مجهزتر بود، انجاميد. نيروهاي پاكستان در بخش شرقي پس از ده روز جنگ، دست از مقاومت برداشتند و در نهايت پس از آن كه جنگ در 20 دسامبر 1971م به پايان رسيد، دولت پاكستان نيز به ناچار استقلال بنگلادش را به رسميت شناخت. |
يكي از تهاجمات نظامي امريكا كه در جهت اجراي سياست مداخله جويانه اين كشور با هدف تثبيت و تحكيم سلطه خود بر مناطق استراتژيك جهان صورت گرفت حمله نظامي به پاناما عليه حكومت مانوئل نورْيِهگا بود. ژنرال نوريگا كه از سال 1981م رهبري و فرماندهي گارد ملي پاناما را برعهده داشت، درصدد بود تا بر كانال پاناما كه در اختيار امريكا بود، تسلط يابد. از اينرو پس از به دست گرفتن قدرت، با سياستهاي امريكا مخالفت نمود و از تمديد قرار داد واگذاري كانال پاناما به امريكا كه مدت آن در سال 1999م به پايان ميرسيد، خودداري كرد. در سپتامبر 1987م، امريكايىها به منظور تضعيف نوريگا وي را متهم به دست داشتن در قاچاق مواد مخدر كردند. اين اتهام موجب بروز يك جنگ تبليغاتي شديد ميان نوريگا و امريكايىها شد. سه هفته پس از اين اتهام، رئيس جمهور وقت پاناما طي حكمي نوريگا را از سمت فرماندهي گارد ملي بركنار كرد. رئيس جمهور كه بدون ارزيابي قدرت و نفوذ نظاميان چنين حكمي را صادر كرده بود، چند ساعت پس از صدور اين حكم در يك كودتا به وسيله نوريگا بركنار گرديد و مخفي شد. در اين زمان، امريكايىها پاناما را مورد محاصره اقتصادي قرار دادند و دارايىهاي اين كشور را در بانكهايشان بلوكه كردند. در اين اوضاع و احوال، نوريگا انتخابات رياست جمهوري ماه مه 1989م پاناما را كه احتمال پيروزي مخالفان در آن زياد بود، پيش از اعلام نتايج قطعي انتخابات، باطل اعلام كرد. بحران روابط امريكا و پاناما در اين هنگام به وضعي خطرناك رسيد تا اينكه در بيستم دسامبر 1989م جنگ ايالات متحده امريكا عليه كشور كوچك پاناما و بدون اطلاع قبلي آغاز شد. اين جنگ نابرابر كه برخلاف تصور امريكايىها پيروزي سريع چند ساعته به همراه نداشت، با مقاومت دليرانه ارتش كوچك و مردم پاناما، دو هفته به طول انجاميد و با بمباران مناطق غيرنظامي توسط نظاميان امريكايى، خسارات بسيار سنگيني بر كشور پاناما و به ويژه پايتخت آن وارد آمد. در اين تهاجم نظامي كه بعد از جنگ ويتنام، بزرگترين عمليات نظامي امريكا تا آن زمان محسوب ميشد 26 هزار سرباز تفنگدار امريكايى شركت كردند و بين چهار تا ده هزار نفر از مردم پاناما به قتل رسيدند. پس از دو هفته جنگ، نوريگا به سفارت واتيكان در پاناما پناهنده شد اما با خيانت آشكار واتيكان، وي به سربازان امريكايى تحويل گرديد. تجاوز امريكا به پاناما و دخالت در امور داخلي اين كشور، باعث خشم مردم پاناما و اعتراض گسترده جهاني عليه واشينگتن شد. با وجود اين، امريكا، مانوئل نوريگا را در يك دادگاه امريكايى به اتهام قاچاق مواد مخدر محاكمه و در سال 1993 وي را به چهل سال زندان محكوم نمود. هرچند ميزان تلفات سنگين نيروهاي امريكايي و مردم پاناما هيچگاه به صورت دقيق منتشر نشد اما در جريان بمباران مناطق غيرنظامي پاناما توسط امريكا، خسارات فراواني بالغ بر يك ميليارد دلار بر پاناما وارد آمد. لازم به ذكر است كه امريكا در حمله نظامي به پاناما از هيچ مرجع بين المللي مجوز اخذ نكرد. |
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}