برگرفته از درسهای اخلاق آیتالله مکارم شیرازی
عظمت حضرت زهرا علیهاالسلام (2)
از امام صادق (علیه السلام) دربارهی حضرت زهرا (علیها السلام) سؤال شد که چرا آن حضرت را زهرا میگویند؟ حضرت فرمود: «لِأَنَّهَا کَانَت إِذَا قَامَت فِی مِحرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهلِ السَّمَاءِ کَمَا یَزهَرُ نُورُ الکَوَاکِبِ لِأهلِ الأَرض؛ چون
برگرفته از درسهای اخلاق آیتالله مکارم شیرازی
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
تحریر:سیدمحمد عبدالله زاده
از امام صادق (علیه السلام) دربارهی حضرت زهرا (علیها السلام) سؤال شد که چرا آن حضرت را زهرا میگویند؟ حضرت فرمود: «لِأَنَّهَا کَانَت إِذَا قَامَت فِی مِحرَابِهَا زَهَرَ نُورُهَا لِأَهلِ السَّمَاءِ کَمَا یَزهَرُ نُورُ الکَوَاکِبِ لِأهلِ الأَرض؛ چون وقتی حضرت زهرا (علیها السلام) در محراب عبادت میایستاد، نور او برای اهل آسمانها منتشر میشد؛ همان گونه که نور کواکب و ستارگان برای اهل زمین منتشر میشود». (1)
در توضیح این حدیث، لازم است از گفتههای امام علی (علیه السلام) به کمیل شروع کنیم. آن حضرت طوایف مردم را به سه گروه تقسیم میکند: «النَّاسُ ثَلَاثَةُ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ؛ مردم سه دستهاند: دانشمند الهی، آموزندهای به راه رستگاری، و گروهی مثل پشههایی که دستخوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند. اینان به دنبال هر سر و صدایی میروند و با وزش هر بادی حرکت میکنند. نه از روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند». (2)
گروه اوّل، علمای ربانی هستند که جنبه الهی دارند و به رب و پروردگار خود منسوباند. اینها مربیان مردم و گلهای سرسبد جامعه هستند. گروه دوم، متعلم هستند، یعنی از نور علم استفاده میکنند. سوم افراد بی هدف و برنامه و بی مقدار و بی وزن هستند که تکیهگاه محکمی در زندگی ندارند.
گروه اوّل، نورانی هستند و نور از آنها پخش میشود؛ گروه دوم نور میگیرند و گروه سوم تاریک و ظلمانی هستند. گروه اوّل مثل آفتاباند، گروه دوم مثل ماه که کسب نور میکنند و گروه سوم ظلمانی و تاریک هستند. در این مبحث آیه 35، سوره نور بسیار مناسب حال است: (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاة فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
)؛ خداوند نور آسمان و زمین است. مثل نور خداوند، همانند چراغدانی است که در آن چراغی [پر فروغ] باشد. آن چراغ در حبابی قرار گیرد؛ حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستارهی فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پر برکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی [و آن چنان روغنش صاف و خالص است که] نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود. نوری است بر فراز نور و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند و خداوند به هر چیزی آگاه است».
در خصوص این آیه خیلی بحث شده؛ امّا تفسیر ساده این آیه این است که خداوند نور آسمان و زمین است و نور الهی را به چراغی که دارای چهار عنصر میباشد، تشبیه نموده است: یکی مبدأ نور که «مصباح» است و همان فتیله میباشد. دوم، وسیله تنظیم است که «زجاجه» میباشد و به معنای شیشهای است که روی چراغ میگذارند تا هم شعله را محافظت کند و هم گردش هوا را از طرف پایین به بالا تنظیم نماید و بر نور و روشنایی شعله بیفزاید. (چرا که اگر شعله ناقص بسوزد، هم دود میکند و هم نور کامل ندارد). سوم، عامل حفاظت است که همان «مشکات» میباشد. مشکات محفظههای شیشهای است که به صورت مکعب مستطیل میساختند و دری درشت داشت و در بالای آن روزنهای برای خروج هوا بود و چراغ را در آن مینهادند. چهارم، عامل انرژی زاست که (یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ ...) یعنی همان «روغن زیتونی» بود که یکی از بهترین روغنها برای اشتعال بوده است.
نور ایمان که در قلب مؤمنان است، دارای همان چهار عاملی است که در یک چراغ پر فروغ موجود است.
«مصباح»، همان شعلههای ایمان است که در قلب مؤمن آشکار میگردد.
«زجاجه»، حباب قلب مؤمن است که ایمان را در وجودش تنظیم میکند.
«مشکاة»، سینه مؤمن و مجموعه شخصیّت و آگاهی و علوم و افکار اوست که ایمان وی را از گزند طوفان و حوادث مصون میدارد.
«شجره مبارکه زیتون»، همان وحی الهی است که ایمان مؤمنان به وسیلهی آن شعلهور و پربار میگردد.
خدا نور آسمانهاست که منظور پنج چیز است: یکی ایمان به خدا، دوم قرآن، سوم پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام)، چهارم اطاعت خدا، پنجم علم و معرفت. این پنج مورد از هم جدا نیستند، بلکه با هم رابطه دارند: علم از قرآن و ایمان جدا نیست و خود، علم نور است: «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء؛ علم نوری است که خدا در قلب هر کس که بخواهد میافکند.» (3) علم نور است و قرآن نیز نور است. از مجموع اینها این نتیجه روشن گرفته میشود که افراد با ایمان از دو دسته خارج نیستند؛ یا خود مبدأ نور هستند؛ یا سراغ مبدأ نور میروند و راه خود را پیدا میکنند. امّا افراد بی ایمان و بی هدف که با هر بادی به این سو و آن سو میلغزند، نه خود نور دارند و نه سراغ نور میروند. افراد با ایمان مثل کوه با وقار و سنگین هستند؛ در مقابل طوفان نمیشکنند، در حالی که افراد بی ایمان، زیر هر پرچمی میروند و با کوچکترین بادی میلغزند.
)؛ از سوی خداوند نور و کتاب آشکاری برای شما آمد».
سوره اعراف، آیه 157: «(وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
)؛ کسانی که از نوری پیروی میکنند که با پیامبر نازل شده است، آنها رستگارانند».
)؛ ما تو را [پیامبر] دعوت کننده به سوی خدا به اذن و فرمان او و چراغی نوربخش قرار دادیم».
خداوند، نور و روشنی بخش عالم آفرینش است. همه موجودات زنده به برکت فرمان او زندهاند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او روزی میخورند و مرهون لطف دائم و مستمر او هستند؛ به طوری که اگر لحظهای لطف خود را از آنها بردارد، همگی در تاریکی و ظلمت و فنا و نیستی فرو میروند. قرآن نور است، چون کلام اوست. پیامبران نورند، چون فرستادگان او هستند. امامان انوار الهی هستند، چون حافظان آیین او میباشند. ایمان نور است، چون رمز پیوند با اوست. علم نور است، چون سبب آشنایی با او خواهد شد و حضرت زهرا (علیها السلام) نوری است که از وجود مبارکش اهل آسمانها و زمین نور و هدایت و علم و ایمان میگیرند.
جای آن دارد مفاد حدیثی که در ابتدای بحث به آن اشاره شد، با تحلیلی که بر آیه 35 سوره نور ارائه گردید، تطبیق گردد و نتایج آن مورد نظر قرار بگیرد.
در دعای جوشن کبیر درباره خداوند میفرماید: «یا نُورَ النَّورِ، یا مُنَوِّرَ النُّورِ، یا خالِقَ النُّورِ، یا مُدَبِّرَ النُّورِ، یا مُقَدِّرَ النُّورِ، یا نُورَ کُلِّ نورٍ، یا نُوراً بَعَدَ کُلِّ نُورٍ، یا نُوراً فَوقَ کُلِّ نُورٍ، یا نُوراً لَیسَ کَمِثلِهِ نُورٌ؛ای نور نورها! وای روشنی بخش روشناییها!ای آفریننده نور!ای تدبیر کنندهی نور!ای تقدیر کننده نور!ای نور همه نورها!ای نور قبل از هر نور!ای نور بعد از هر نور!ای نوری که برتر از هر نوری! وای نوری که همانندش نوری نیست!»
در نتیجه همه انوار هستی از نور او مایه میگیرند و به نور پاک او منتهی میشوند.
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم
در توضیح این حدیث، لازم است از گفتههای امام علی (علیه السلام) به کمیل شروع کنیم. آن حضرت طوایف مردم را به سه گروه تقسیم میکند: «النَّاسُ ثَلَاثَةُ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ، وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ، وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ، یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَ لَمْ یَلْجَئُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ؛ مردم سه دستهاند: دانشمند الهی، آموزندهای به راه رستگاری، و گروهی مثل پشههایی که دستخوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند. اینان به دنبال هر سر و صدایی میروند و با وزش هر بادی حرکت میکنند. نه از روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استواری پناه گرفتند». (2)
گروه اوّل، علمای ربانی هستند که جنبه الهی دارند و به رب و پروردگار خود منسوباند. اینها مربیان مردم و گلهای سرسبد جامعه هستند. گروه دوم، متعلم هستند، یعنی از نور علم استفاده میکنند. سوم افراد بی هدف و برنامه و بی مقدار و بی وزن هستند که تکیهگاه محکمی در زندگی ندارند.
گروه اوّل، نورانی هستند و نور از آنها پخش میشود؛ گروه دوم نور میگیرند و گروه سوم تاریک و ظلمانی هستند. گروه اوّل مثل آفتاباند، گروه دوم مثل ماه که کسب نور میکنند و گروه سوم ظلمانی و تاریک هستند. در این مبحث آیه 35، سوره نور بسیار مناسب حال است: (اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاة فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ
)؛ خداوند نور آسمان و زمین است. مثل نور خداوند، همانند چراغدانی است که در آن چراغی [پر فروغ] باشد. آن چراغ در حبابی قرار گیرد؛ حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستارهی فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پر برکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی [و آن چنان روغنش صاف و خالص است که] نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود. نوری است بر فراز نور و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند و خداوند به هر چیزی آگاه است».
در خصوص این آیه خیلی بحث شده؛ امّا تفسیر ساده این آیه این است که خداوند نور آسمان و زمین است و نور الهی را به چراغی که دارای چهار عنصر میباشد، تشبیه نموده است: یکی مبدأ نور که «مصباح» است و همان فتیله میباشد. دوم، وسیله تنظیم است که «زجاجه» میباشد و به معنای شیشهای است که روی چراغ میگذارند تا هم شعله را محافظت کند و هم گردش هوا را از طرف پایین به بالا تنظیم نماید و بر نور و روشنایی شعله بیفزاید. (چرا که اگر شعله ناقص بسوزد، هم دود میکند و هم نور کامل ندارد). سوم، عامل حفاظت است که همان «مشکات» میباشد. مشکات محفظههای شیشهای است که به صورت مکعب مستطیل میساختند و دری درشت داشت و در بالای آن روزنهای برای خروج هوا بود و چراغ را در آن مینهادند. چهارم، عامل انرژی زاست که (یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ ...) یعنی همان «روغن زیتونی» بود که یکی از بهترین روغنها برای اشتعال بوده است.
نور ایمان که در قلب مؤمنان است، دارای همان چهار عاملی است که در یک چراغ پر فروغ موجود است.
«مصباح»، همان شعلههای ایمان است که در قلب مؤمن آشکار میگردد.
«زجاجه»، حباب قلب مؤمن است که ایمان را در وجودش تنظیم میکند.
«مشکاة»، سینه مؤمن و مجموعه شخصیّت و آگاهی و علوم و افکار اوست که ایمان وی را از گزند طوفان و حوادث مصون میدارد.
«شجره مبارکه زیتون»، همان وحی الهی است که ایمان مؤمنان به وسیلهی آن شعلهور و پربار میگردد.
خدا نور آسمانهاست که منظور پنج چیز است: یکی ایمان به خدا، دوم قرآن، سوم پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام)، چهارم اطاعت خدا، پنجم علم و معرفت. این پنج مورد از هم جدا نیستند، بلکه با هم رابطه دارند: علم از قرآن و ایمان جدا نیست و خود، علم نور است: «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء؛ علم نوری است که خدا در قلب هر کس که بخواهد میافکند.» (3) علم نور است و قرآن نیز نور است. از مجموع اینها این نتیجه روشن گرفته میشود که افراد با ایمان از دو دسته خارج نیستند؛ یا خود مبدأ نور هستند؛ یا سراغ مبدأ نور میروند و راه خود را پیدا میکنند. امّا افراد بی ایمان و بی هدف که با هر بادی به این سو و آن سو میلغزند، نه خود نور دارند و نه سراغ نور میروند. افراد با ایمان مثل کوه با وقار و سنگین هستند؛ در مقابل طوفان نمیشکنند، در حالی که افراد بی ایمان، زیر هر پرچمی میروند و با کوچکترین بادی میلغزند.
برگردیم به حدیث:
مبدأ نور و گستره و قدرت آن گوناگون است، بعضی فقط خانه را روشن میکند و بعضی شهر را و بعضی مثل خورشید هستند؛ امّا کسانی هستند که مبدأ نورند و دنیا را از نور خود روشن میکنند؛ به طوری که همه از نور آنها استفاده میکنند. بر اساس حدیثی که عنوان شد، حضرت زهرا (علیها السلام) را به این دلیل زهرا نامیدند که چون وقتی در محراب عبادت قرار میگرفت، نورش تمام آسمانها را روشن میکرد، و در آن حال ملائکه از نور وجود حضرت زهرا (علیها السلام) استفاده میکنند، نه تنها انسانها از آن بهره میبرند، بلکه اهل آسمان و زمین هم از آن بهره مییگرند. براستی چرا من و امثال من که خود را از دوستداران حضرتش میدانیم، از آن مبدأ نوری که آسمان و زمین اهل آن، از آن بهره میبرند، بهره برداری نکنم؟! فضّه که خادم حضرت زهرا (علیها السلام) بود، بعد از آن حضرت بیست سال زندگی کرد؛ امّا چون از نور حضرت زهرا (علیها السلام) بهره برده بود، در آن مدت 20 سال فقط با قرآن سخن میگفت.در قرآن و روایات از چند چیز به عنوان «نور» یاد شده است:
1. قرآن:
در سوره مائده، آیه 15 میفرماید: «(قَدْ جَاءکُم مِّنَ اللّهِ نُورٌ وَکِتَابٌ مُّبِینٌ)؛ از سوی خداوند نور و کتاب آشکاری برای شما آمد».
سوره اعراف، آیه 157: «(وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِیَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
)؛ کسانی که از نوری پیروی میکنند که با پیامبر نازل شده است، آنها رستگارانند».
2. ایمان:
در سوره بقره آیه 257 میفرماید: «(اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ)؛ خداوند، ولی کسانی است که ایمان آوردهاند. آنها را از ظلمتهای [شرک و کفر] به سوی نور [ایمان] رهبری میکند».3. هدایت الهی:
در سوره انعام، آیه 122 میفرماید: «(أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا)؛ آیا کسی که مرده بوده و ما او را زنده کردیم و نور هدایتی برای او قرار دادیم که در پرتو آن بتواند در میان مردم راه برود؛ همانند کسی است که در تاریکی باشد و هرگز از آن خارج نگردد؟!».4. شخص پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم):
در سوره احزاب، آیه 46 میفرماید: «(وَدَاعِیًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا)؛ ما تو را [پیامبر] دعوت کننده به سوی خدا به اذن و فرمان او و چراغی نوربخش قرار دادیم».
5. امامان معصوم (علیهم السلام):
در زیارت جامعه آمده است: «خلقکم الله انواراً فجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُحدِقِین؛ خداوند شما را نورهایی آفرید که گِرد عرش او حلقه زده بودید.» و در همان زیارتنامه آمده است: «وانتم نور الاخیار و هداة الابرار؛ شما نور خوبان و هدایت کننده نیکوکاران هستید».خداوند، نور و روشنی بخش عالم آفرینش است. همه موجودات زنده به برکت فرمان او زندهاند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او روزی میخورند و مرهون لطف دائم و مستمر او هستند؛ به طوری که اگر لحظهای لطف خود را از آنها بردارد، همگی در تاریکی و ظلمت و فنا و نیستی فرو میروند. قرآن نور است، چون کلام اوست. پیامبران نورند، چون فرستادگان او هستند. امامان انوار الهی هستند، چون حافظان آیین او میباشند. ایمان نور است، چون رمز پیوند با اوست. علم نور است، چون سبب آشنایی با او خواهد شد و حضرت زهرا (علیها السلام) نوری است که از وجود مبارکش اهل آسمانها و زمین نور و هدایت و علم و ایمان میگیرند.
جای آن دارد مفاد حدیثی که در ابتدای بحث به آن اشاره شد، با تحلیلی که بر آیه 35 سوره نور ارائه گردید، تطبیق گردد و نتایج آن مورد نظر قرار بگیرد.
در دعای جوشن کبیر درباره خداوند میفرماید: «یا نُورَ النَّورِ، یا مُنَوِّرَ النُّورِ، یا خالِقَ النُّورِ، یا مُدَبِّرَ النُّورِ، یا مُقَدِّرَ النُّورِ، یا نُورَ کُلِّ نورٍ، یا نُوراً بَعَدَ کُلِّ نُورٍ، یا نُوراً فَوقَ کُلِّ نُورٍ، یا نُوراً لَیسَ کَمِثلِهِ نُورٌ؛ای نور نورها! وای روشنی بخش روشناییها!ای آفریننده نور!ای تدبیر کنندهی نور!ای تقدیر کننده نور!ای نور همه نورها!ای نور قبل از هر نور!ای نور بعد از هر نور!ای نوری که برتر از هر نوری! وای نوری که همانندش نوری نیست!»
در نتیجه همه انوار هستی از نور او مایه میگیرند و به نور پاک او منتهی میشوند.
پینوشتها
1. بحارالانوار، ج 43، ص 12.
2. نهج البلاغه، حکمت 147.
3. مصباح الشریعه، ص 16.
عبدالله زاده، سیدمحمد؛ (1394)، گفتار معصومین (ع)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مدّظله))، قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}